جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
7 نتیجه برای موضوع مقاله:

آقای یعقوب رییسی آهوان، دکتر علی اکبر شیخی فینی، دکتر حسین زینلی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی و کشف تأثیرگذاری مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر ویژگی های غیرشناختی (نگرش عاطفی) یادگیری دانش آموزان دبیرستان های دولتی، غیردولتی، نمونه دولتی و تیزهوشان (سمپاد ) و ارائه راهکارهایی در جهت طراحی بهتر محیط های آموزشی انجام گرفت.
روش : روش پژوهش آمیخته یا ترکیبی است که در بخش کمی، از روش پیمایشی نوع مقطعی و در بخش کیفی از روش بررسی موردی ( پژوهش پدیدارشناختی از نوع تجربه زیست شده) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان کلیه دبیرستان های دوره دوم متوسطه پسرانه ناحیه یک شهر بندرعباس در سال تحصیلی99- 1398 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی هشت دبیرستان( سه دبیرستان دولتی، سه دبیرستان غیر دولتی، یک دبیرستان نمونه دولتی و یک دبیرستان تیزهوشان) انتخاب شدند.
خانم مینا خداپناه، دکتر مهدی دوایی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر غلامعلی احمدی،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف این مقاله تبیین زمینه‌ها و راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی برای دوره ابتدایی است. با استفاده از روش کیفی داده‌بنیاد، با 12 نفر از صاحب‌نظران حوزه برنامه‌ریزی درسی و آموزش ابتدایی، اقتصاد و امور مالی مصاحبه شد. یافته‌ها نشان داد که نیازها، سیاست‌ها و اهداف اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی زمینه‌‌ساز تدوین و اجرای برنامه درسی سواد مالی دوره ابتدایی‌اند. مهمترین راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی در برگیرنده اقدامات آموزشی و ساختاری مانند غنی‌سازی برنامه درسی، فراهم ساختن امکانات دسترسی به منابع آموزشی، مشارکت معلمان در تولید برنامه درسی، ایجاد بستر همکاری‌ها بین سازمان‌های مالی با آموزش و پرورش، تبادل افکار و ایده‌های آموزشی بین کلاس‌ها و مدارس، همکاری سازمان‌ها در امر گسترش نوآوری‌های آموزشی در حیطه سوادمالی، تعامل مستمر با مراکز آموزشی و پرورشی حوزه مالی و توسعه تجهیزات آموزش مالی است.
فرزانه تکبیری، محبوبه خسروی، نعمت اله موسی پور، حسن ملکی، رضا افهمی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف این مقاله طراحی الگوی ­برنامه­درسی شخصی شده مبتنی بر هنرمفهومی در دوره­ابتدایی است. هنرمفهومی یکی از اقسام هنرپستمدرن[1] است که از منظر آن آموزش وبرنامه­درسی امری کاملا شخصی وموقعیتی است. بابکارگیری روش­سنتزپژوهی به بررسی نظرات و منابع مربوط به هنرمفهومی اقدام شد و نُه مقوله اصلی هنرمفهومی شناسایی شده شامل توجه به: مسائل اجتماعی، سیاسی وفرهنگی/ رویکرد انتقادی/ چند­فرهنگی/ خلاقیت/ تعامل با مخاطب/ بعد جهانی وبومی/  مسائل زیست­محیطی/ تنوع در تکنیک ورسانه. از سوی دیگر موضوع شخصیسازی­آموزش، که طی چنددهه گذشته مجددأ دارای اهمیت شده­است، نشان میدهد که برنامه­درسی وقتی میتواند موثر و کارآمد باشد که با شخص به ماهوَ شخص ارتباط برقرار سازد. برای تحقق برنامه­درسی شخصی‌شده، مفاهیم: «سبک، چگونگی، سطح، محتوا، راهبرد وروش­تدریس، رسانه، ارزشیابی، وقت ومکان» مطرح هستند. براین اساس، تلاش شد تا الگویی از ترکیب مفاهیم اساسی هنرمفهومی درقالب کلی برنامه­درسی شخصیشده فراهم گردد که به تأیید نهایی متخصصان برنامه­درسی وهنرمفهومی رسیده است.
 
[1]Postmodern Art

نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفه‌ای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمع‌آوری داده‌ها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، به‌طور هم‌زمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفه‌های دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دسته‌بندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی می‌دانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکل‌گیری آموزش محتوا معنی‌دارساخته، فرصت‌های یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامه‌ریزی می‌کنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصتهای یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل میگیردکه توانایی خلق دانش را دارند و می‌توانند فرصتهایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
 
سعیده افضلی، علیرضا صادقی، نعمت اله موسی پور، مصطفی قادری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامۀ درسی سوادچندفرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود که با استفاده از روش تحقیق آمیخته از نوع تشریحی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی-پیمایشی و در بخش کیفی از روش تحلیل مرور نظام مند استفاده شد. جامعۀ آماری در قسمت کمی شامل دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان کشور بود و با بهره­گیری از روش نمونه­گیری خوشه­ای تصادفی بر اساس جدول کرجسی و مورگان 382 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سنجش سواد چندفرهنگی صادقی (1399) مشتمل بر سه مولفه­ی دانش چندفرهنگی، نگرش چندفرهنگی و مهارت چندفرهنگی بود که با کمک 10 نفر از اساتید صاحبنظر، روایی پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت، و بر اساس آلفای کرونباخ، پایایی آن، 0.85 به­دست آمد. یافته­ها حاکی از آن بود که سواد چندفرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در بُعد دانش چندفرهنگی در سطح نسبتاً مطلوب و در بُعد نگرش چندفرهنگی در سطح متوسط بود، اما در بُعد مهارت چندفرهنگی در سطح مطلوبی قرار نداشت. در بخش کیفی پژوهش پس از مطالعه بیش از 120 مقاله و کتاب (داخلی و خارجی) در زمینه موضوع مورد نظر، در نهایت 38 عنوان مقاله و کتاب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار لازم برای انجام این پژوهش چک لیست­ها و کاربرگ­ها و یادداشت­برداری بود و تجزیه و تحلیل داده­ها از روش تحلیل نظام­مند انجام شد که از میان 236 عبارت، پس از طی مراحل کدگذاری، 105 کد باز و 15 کدمحوری، که الگوی برنامه درسی سواد چندفرهنگی دانشجومعلمان بر اساس آن طراحی شد. این الگو مشتمل بر شش مولفه اساسی( -ایجاد وفاق و اتحاد در عین تکثرگرایی؛ -پرورش شهروند فعال، دموکراتیک، محلی و جهانی؛ -تعالی کلاس جهانی؛ -کرامت انسانی (توجه به دیگری)؛ -معرفی­ فرهنگ­های مختلف؛ -توسعه تفکر انتقادی) بوده و با استفاده از عناصر دهگانه طراحی شد.
ابراهیم محمدجانی، مصطفی قادری، حسن ملکی، علیرضا صادقی، نعمت اله موسی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، استخراج مولفه­های دانش فرهنگی معلمان است. روش تحقیق، سنتز آثار پژوهشی مرتبط در بازه زمانی 200 تا 2020 برگرفته از پایگاه­های اطلاعاتی داخلی و بین­المللی است. تعداد 533 پژوهش علمی شناسایی و پس از بررسی­های لازم، 34 پژوهش به مرحله نخست سنتز وارد شدند که با استفاده از روش سنتزپژوهی ساسکویس، هان و رودلا ترکیبی بهینه از نتایج آن­ها ارائه گردید. استفاده از ارزیاب برای کدگذاری مجدد یافته­ها، بیان شفاف آنچه انجام شده است و وجود شاخص­های معین و قابل دفاع برای انتخاب مطالعات ورودی، جهت ارتقاء اعتبار پژوهش استفاده گردید. طبق یافته­های حاصل، در حوزه دانش فرهنگی معلمان مولفه­های 11 گانه شناسایی گردید؛ مولفه مسائل بین­فرهنگی؛ فرهنگ دانش­آموزان؛ فرهنگ عمومی؛ فرهنگ بومی؛ فرهنگ و مسائل اجتماعی؛ چند فرهنگی؛ فرهنگ و تعلیم و تربیت؛ ارزش­های فرهنگی؛ هویت فرهنگی؛ فرهنگ سازمانی و فرهنگ و تربیت معلم.
 
همایون رهیاب، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده

منظور از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول وبازنگری برنامه های  درسی آموزش عالی افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 در افغانستان است. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است و پژوهشگر تلاش نموده سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را در این دوره با دیدگاه تحلیلی نشان دهد.  نتایج نشان میدهد که برنامه درسی در نظام  آموزش افغانستان  تا اکنون جهت گیری های متفاوتی داشته است.تجربه ای که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از 11 سپتامبر حاصل می شود، گذار از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتآ غیر منظم (قبل از 11 سپتامبر) به سمت نظام برنامه ریزی درسی متمرکز(بعد از 11 سپتامبر)  و سرانجام به سمت نظرخواهی و  واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه ها بود. درنتیجه ۱۶۵ رشـته تحصیلی شناسـایی شد که باید بازنگری می شد؛ از جمله آن برنامه درسی 71 رشته تحصیلی  تا سال1400 بازنگری گردید.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb