3 نتیجه برای شرفی
صابر عبدالملکی، کمال درانی، نوروزعلی کرمدوست، مسعود صدرالاشرفی،
دوره 3، شماره 5 - ( بهار و تابستان spring & summer 1394 )
چکیده
دستیابی به سواد علمی هدف آموزش برنامۀ درسی علوم در نظامهای آموزشی دنیا است. یکی از مهمترین و اصلیترین مؤلفههایی که باعث افزایش سواد علمی در دانشآموزان میشود آموزش ماهیّت علم است. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران دربارۀ ماهیّت علم به عنوان مؤلفۀ سواد علمی میباشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکدههای روانشناسی- علوم تربیتی و علوم پایه دانشگاه تهران است که از این جامعه به شیوۀ نمونهگیری طبقهای با رعایت نسبتها (جنسیت و دانشکده) نمونهای به حجم 779 نفر انتخاب شدند. جهت جمعآوری نگرش دانشجویان به ماهیّت علم، پرسشنامهای بر اساس مبانی نظری پروژه 2061 طراحی گردید و اعتبار و روایی آن بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونهای نشان میدهد که وضعیت میانگین درک ماهیّت علم و ابعاد آن در دانشجویان، با وضعیت میانگین متوسط نمرات دارای تفاوتی معنادار است؛ همچنین نتایج آزمون مانووا نشان میدهد که بین سطوح عامل دانشکده (دانشکدۀ علوم پایه و دانشکدۀ روانشناسی - علوم تربیتی) در باب متغیّر ماهیّت علم تفاوت معنادار وجود دارد. یافتهها بیان میکند که دانشجویان داری درک پایینی از ماهیّت علم و ابعاد آن میباشند که بر اساس تحلیل نتایج پژوهشهای انجامگرفته علّت آن را میتوان در این عوامل جستجو کرد: عدم توجه به مؤلفههای ماهیّت علم در تدوین و طراحی برنامۀ درسی آموزش علوم، دانش و درک پایین معلمان از ماهیّت علم، عدم توسعۀ علم و فناوری در جامعه و حمایتها ساختارهای اقتصادی، سیاستی و فرهنگی از علم و ارزشهای آن. همچنین یافتهها نشان میدهد میزان درک ماهیّت دانشجویان دانشکدۀ علوم پایه از دانشجویان دانشکدۀ روانشناسی - علوم تربیتی بالاتر است که علت آن را میتوان در ماهیّت رشتههای درسی دانشجویان در دو دانشکده و میزان پرداختن به موضوعات درسی با محوریت علوم و ماهیّت علم در برنامۀ درسی آنها پیدا کرد.
آقای حسین شرفی، دکتر بختیار شعبانی ورکی، دکتر محمد سعید عبدخدایی، دکتر علی مقیمی،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف اصلی این مقاله تبیین دشواری های رویکردهای ارزشیابی موجود و پیشنهاد رویکرد بدیلی برای رفع این دشواری هاست. بنابراین نخست رویکردهای موجود ارزشیابی مورد نقد و بررسی قرارگرفته اند، آنگاه با ابتنا به رویکرد عصب پدیدار شناسی و با الهام از تحلیل لایه ای علی، نظریه انتگرال ویلبر و منطق فازی، ارزشیابی انتگرال پیشنهاد شده است. مهمترین ویژگی های این رویکرد در ارزشیابی عبارتند از، نگرش هولوگرافیک به حیات پیچیده آدمی، در نظرگرفتن روابط علی، هیورستیک و متعامد ذهن، مغز، بدن و محیط در ارزشیابی و توجه هم زمان به لایه سطحی تجربه اجتماعی و داده های کمی و آن وجه از تجربیات یادگیرنده که پدیداری، اول شخص و مفهومی است.
سکینه شرفی، حسین مومنی مهموئی، احمد اکبری، تورج فلاح مهنه،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
برای ایجاد محیط یادگیری یادگیرنده-محور، معلم و دانشآموزان باید ابعاد جدیدی به نقشهای سنتی خود اضافه کنند این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد تحلیل مضمون انجام شد. برای دستیابی به هدف تعیین شده، مصاحبه ساختاریافته با متخصصین برنامه درسی انجام گردید. نمونهها به شیوه هدفمند بر مبنای ملاکهای مشخص انتخاب گردیدند. تجزیه و تحلیل دادهها از مصاحبه اول با نرمافزار مکس کیودا شروع و بعد از هر مصاحبه کدگذاری انجام گردید. دادهها به روش تحلیل مضمون استقرایی تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت یافتههای حاصل از مصاحبهها در دستههای مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر تدوین شدند. از چهار معیار لینکلن و گوبا برای افزایش دقت علمی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مدل کیفی برنامه درسی لایهای پس از اعتباریابی با شیوه دلفی فازی دارای ابعاد طراحی، هدف، محتوا، روش، دانشآموز، محیط یادگیری، تکالیف یادگیری، معلم و ارزشیابی است.