15 نتیجه برای موسی پور
سولماز نورآبادی، نعمت الله موسی پور، مجید علی عسگری، غلامرضا حاجی حسین نژاد،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
با توجه به تحولاتی که در جوامع بشری به دلیل تغییرات سریع علمی و تکنولوژیکی رخ داده است، بهرهمندی از میانرشتهایها، ضرورتی اجتنابناپذیر است. لازمۀ تولید و اجرای موفق برنامههای درسی میانرشتهای،ارزشیابی و به تبع آن بازنگری مداوم، است. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزشیابی برنامههای درسی میانرشتهای علوم انسانی در آموزش عالی ایران است. حال این سؤال مطرح میشود که وضعیت موجود این برنامهها در آموزش عالی ایران تا چه میزان با وضعیت مطلوب انطباق دارد؟برای پاسخ به این سوال از روش پژوهش ارزشیابی بر بنیاد رویکرد آمیخته استفاده شده است. جامعۀ آماری در این پژوهش شامل برنامههای درسی میانرشتهای علوم انسانی نظام دانشگاهی ایران است. متناسب با متغیرها و چهار گروه اطلاعرسان این تحقیق، روشهای جمعآوری دادهها تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی مؤلفههای برنامۀدرسی، (شامل اهداف، محتوا و سرفصلها، روشهای تدریس و ارزشیابی، و نیز دورههای بازآموزی) نیاز به بازنگری و تحول بنیادی دارد.
بنفشه داداشی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر سعید صفائی موحد،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر در صدد کشف نقش فرهنگ معلمی در نوع مواجهه معلمان نسبت به اصلاحات برنامه درسی ریاضی دوره متوسطه اول در شهرستان قائمشهر می باشد. یافته های پژوهش کیفی با روش پژوهش پدیدارشناسی نشان داد که باورهای معلمان نسبت به تغییرات کتاب درسی ریاضی پایه هفتم به دو دسته؛ نگاه مثبت به تغییرات کتاب درسی ریاضی پایه هفتم و نگاه منتقدانه ارزیابی شده است. همچنین آن ها دو طیف از رفتار را در مواجهه با تغییرات کتاب درسی ریاضیات پایه هفتم به نمایش گذاردهاند: پذیرش کامل، مقاومت و عدم پذیرش. نتایج پژوهش نشان داد، درک فرهنگ معلمی عاملی ضروری برای آغاز هرگونه اصلاح است که با بهبود نگرش به تغییر تمایلات معلّمان نسبت به پیشبرد برنامه های درسی جدید مثبتتر می شود
خانم اعظم زرقانی، دکتر مقصود امین خندقی، دکتر بختیار شعبانی ورکی، دکتر نعمت الله موسی پور،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف افزایش فهم و ادراک نسبت به چگونگی فرآیند تغییر دانش نظری و عملی معلمان دوره ابتدایی انجام شده است. برای انجام این پژوهش از رویکرد کیفی و برای گرد آوری دادهها از مصاحبههای گروهی متمرکز استفاده شده است. تعداد نمونههای این پژوهش که پس از مرحلهی اشباع دادهها به دست آمده، 25 معلم است. برای تحلیل دادهها از تحلیل محتوا/مضمونی و برای افزایش اعتبار آنها از تکنیکهای کنترل عضو و مرور همکاران استفاده شده است. یافتههای پژوهش در سه محور کلی کیفیت تغییر دانش نظری و عملی معلمان، مسیر یا کانالهای تغییر دانش نظری و عملی معلمان و عوامل اثرگذار بر تغییر دانش نظری و عملی معلمان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که به دلیل کیفیت نامناسب برنامههای آمادهسازی معلمان برای اجرای تغییر، تغییرات اندکی در دانش نظری و عملی معلمان ایجاد شده است. طراحی و تدوین برنامههای ضمن خدمت، با تغییر دیدگاه ابزاری طراحان و مسئولان تغییر به پدیدهی تغییر معلمان میسر میشود
خانم اشرف کریمی، دکتر غلامرضا حاچی حسین نژاد، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر احمد به پژوه،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ هدفهای برنامۀ درسی جهتیابی و حرکت در آمریکا و ایران و با استفاده از روش بِرِدی در مطالعات تطبیقی انجام شده است. این مقایسه نشان داد که این برنامۀ درسی در آمریکا با داشتن 41 هدف عملکردی حرکتی، 38 هدف کلی و 263 هدف جزئی، که 48 هدف آن به کمبینایان اختصاص دارد، برای پوشش دادن به نیازهای حرکتی دانشآموزان دارای آسیب بینایی در محیطهای پنجگانۀ خانه/زندگی، مدرسه، مسکونی، تجاری و حملو نقل عمومی توسعه یافته است. برنامۀ درسی این مهارتها در ایران با رویکرد بزرگسالمحور دارای 10 هدف کلی و 75 هدف جزئی است که اساساً بر مهارتهای کلاسیک جهتیابی و حرکت تمرکز دارد. در نتیجه برنامۀ درسی جهتیابی و حرکت در آمریکا فرصتهای متعدد یادگیری معنادار را برای دانشآموزان نابینا و کمبینا فراهم میکند اما برنامۀ درسی جهتیابی و حرکت در ایران فرصتهای محدودتری را صرفاً برای یادگیری نابینایان ایجاد میکند.
خانم مریم قاسمی، دکتر غلامرضا حاجی حسین نژاد، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر علی حسینی خواه،
دوره 6، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تبیین دانش عملی (مهارتها و فعالیتها) آموزشگر تربیت معلم مبتنی بر شایستگی عمل فکورانه میباشد. روش پژوهش تلفیقی: سنتز پژوهی است، با بررسی نظرات اندیشمندان و بزرگان تعلیم و تربیت در حوزه تربیت معلم و مبتنی بر عمل فکورانه تفسیر و تحلیل صورت گرفت. آنچه نتایج پژوهش تعیین دانش عملی نشان داد، "همکاریهای گروهی"، "دورههای آموزشی یادگیری و یاددهی" و "استعداد و تواناییهای فردی معلمی" موجب شکلگیری اصل «استعداد و تواناییهای فردی در کنار همکاریهای گروهی» است. "تشکلهای اجتماعی"، " تشکلهای تخصصی"، " تشکلهای مدرسهای" و " تشکلهای فرا مدرسهای" موجب شکلگیری اصل «تشکلهای نامتجانس» است. "تجربیات مستقیم کلاس درس"، " توسعه کیفیت تجربیات آموزشی"، " تصمیمگیری و عمل در موقعیت"، " مساله مبتنی بر موقعیت تربیتی" و " تعامل یادگیرنده و یاددهنده" موجب شکلگیری اصل «تحلیل موقعیت تربیتی» است. " عمل عالمانه"، " ایجاد تغییر تربیتی" موجب شکلگیری اصل «بسط تفکر در عمل» است.
خانم حمیده بزرگ، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر ابراهیم طلائی، دکتر نعمت الله موسی پور،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر فهم دانش شخصی ـ عملی معلمان بوده و به روش کیفی انجام شده است. فهم دانش شخصی ـ عملی به ما در درک چرایی عملکرد معلمان و پس از آن به بازاندیشی روایتهای شخصی و حرفهای آنها به منظور بهبود عمل معلم همراه خود او کمک میکند. این مطالعه در یکی از مدارس ابتدایی غیرانتفاعی پسرانه شهر تهران انجام شده است. نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد شرکتکنندگان از دانش غنی در زمینه عوامل موثر بر موفقیت در حرفه معلمی برخوردارند. با این حال دادههای به دست آمده از مشاهدات، نشان از تفاوت بین آنچه معلم به عنوان ویژگی یک معلم موفق و تدریس موثر بیان میکند و آنچه در عمل اتفاق میافتد، دارند. ماهیت پویا و وابسته به موقعیت دانشِ عملی معلم، معانی و تفسیرهای متفاوت افراد مختلف از تجربیات و رویدادهای مشابه و عدم وجود بازاندیشی از عواملی هستند که باعث وجود این تفاوتها میشوند.
خانم ناهید السادات غضنفری هاشمی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر علی حسینی خواه،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده
مفهوم «همافزایی» اولین بار در حوزه علوم زیستی و سپس در حوزه علوم مدیریتی پا به عرصه گذاشت. پس از ورود موفقیتآمیز این مفهوم در حوزههای علوم رفتاری، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و علوم ارتباطات، بکارگیری آن در حوزه برنامه درسی نیز رایج شد. در این ورود، ترکیب «برنامه درسی همافزا» شکل گرفت. این صورتبندی مفهومی به نوعی از برنامهریزی درسی اشاره دارد که برنامه درسی را با پوششی گستردهتر از گذشته مطرح میکرد. «برنامه درسی همافزا» ظرفیتی برای ورود کارگزاران مدرسهای به عنوان اجزای برنامه درسی فراهم میآورد و از این طریق، از معنای مرسوم برنامه درسی فراتر میرود. این تصویر تازه از برنامه درسی، با تشریح دو بخش برنامه درسی صامت و برنامه درسی ناطق تبیین میگردد. در این مقاله، علاوه بر تشریح هویت این برنامه، مبانی، ویژگیها و دستاوردهای برنامه درسی همافزا معرفی میشود.
خانم منصوره ایران نژاد، دکتر مریم صفرنواده، دکتر نعمت الله موسی پور، دکتر محبوبه اظهری، دکتر عبدالسعید محمدشفیعی،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده
در برنامه جدید کارورزی تربیت معلم ایران، نقشی اساسی برای «استاد راهنما» لحاظ شده است. استاد راهنما یکی از اضلاع اصلی سهگانه انسانی کارورزی جدید است که در کنار «معلم راهنما» و «دانشجومعلم» به ایفای نقش راهبری دو عنصر دیگر اقدام میکند. در این مقاله تلاش شده است تا تجربه زیسته استادان راهنمای دارای تجربه اجرای همه برنامههای کارورزی (1-4)، که در اولین نوبت اجرای آن مشارکت داشتهاند، از طریق مصاحبه با 26 نفر در یازده استان کشور، بازخوانی و بر اساس آن، تصویر برنامههای کارورزی ترسیم گردد. تجربه این گروه نشان میدهد که برنامههای کارورزی دارای «مقبولیت» بودهاند و توانستهاند به توسعه شایستگیهای دانشجومعلمان، افزایش توانایی معلمان راهنما و حتی بهبود آگاهی استادان راهنما کمک کنند. باوجوداین، اجرای اولین دوره این برنامه با مشکلات اجرایی و پشتیبانی همراه بوده و استادان راهنمای کارورزی باور دارند که «برنامه جدید کارورزی باید حفظ شود» و در برخی جنبهها، «اصلاح گردد».
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچهای به قلمرو دانش حرفهای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفههای دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهتگیری آموزشی آموزشگران در موقعیتهای واقعی کلاس درس فراهم میکند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفههای دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمعآوری و تحلیل دادهها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، بهطور همزمان، صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفههای سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفههای شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلینمحور و زمینه محور دستهبندی شدند.
خانم مینا خداپناه، دکتر مهدی دوایی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر غلامعلی احمدی،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
هدف این مقاله تبیین زمینهها و راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی برای دوره ابتدایی است. با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد، با 12 نفر از صاحبنظران حوزه برنامهریزی درسی و آموزش ابتدایی، اقتصاد و امور مالی مصاحبه شد. یافتهها نشان داد که نیازها، سیاستها و اهداف اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی زمینهساز تدوین و اجرای برنامه درسی سواد مالی دوره ابتداییاند. مهمترین راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی در برگیرنده اقدامات آموزشی و ساختاری مانند غنیسازی برنامه درسی، فراهم ساختن امکانات دسترسی به منابع آموزشی، مشارکت معلمان در تولید برنامه درسی، ایجاد بستر همکاریها بین سازمانهای مالی با آموزش و پرورش، تبادل افکار و ایدههای آموزشی بین کلاسها و مدارس، همکاری سازمانها در امر گسترش نوآوریهای آموزشی در حیطه سوادمالی، تعامل مستمر با مراکز آموزشی و پرورشی حوزه مالی و توسعه تجهیزات آموزش مالی است.
فرزانه تکبیری، محبوبه خسروی، نعمت اله موسی پور، حسن ملکی، رضا افهمی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف این مقاله طراحی الگوی برنامهدرسی شخصی شده مبتنی بر هنرمفهومی در دورهابتدایی است. هنرمفهومی یکی از اقسام هنرپست
مدرن
[1] است که از منظر آن آموزش وبرنامهدرسی امری کاملا شخصی وموقعیتی است. بابکارگیری روشسنتزپژوهی به بررسی نظرات و منابع مربوط به هنرمفهومی اقدام شد و نُه مقوله اصلی هنرمفهومی شناسایی شده شامل توجه به: مسائل اجتماعی، سیاسی وفرهنگی/ رویکرد انتقادی/ چندفرهنگی/ خلاقیت/ تعامل با مخاطب/ بعد جهانی وبومی/ مسائل زیستمحیطی/ تنوع در تکنیک ورسانه. از سوی دیگر موضوع شخصی
سازیآموزش، که طی چنددهه گذشته مجددأ دارای اهمیت شدهاست، نشان می
دهد که برنامهدرسی وقتی می
تواند موثر و کارآمد باشد که با شخص به ماهوَ شخص ارتباط برقرار سازد. برای تحقق برنامهدرسی شخصیشده، مفاهیم: «سبک، چگونگی، سطح، محتوا، راهبرد وروشتدریس، رسانه، ارزشیابی، وقت ومکان» مطرح هستند. براین اساس، تلاش شد تا الگویی از ترکیب مفاهیم اساسی هنرمفهومی درقالب کلی برنامهدرسی شخصی
شده فراهم گردد که به تأیید نهایی متخصصان برنامهدرسی وهنرمفهومی رسیده است.
سعیده افضلی، علیرضا صادقی، نعمت اله موسی پور، مصطفی قادری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامۀ درسی سوادچندفرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بود که با استفاده از روش تحقیق آمیخته از نوع تشریحی انجام شد. در بخش کمی از روش توصیفی-پیمایشی و در بخش کیفی از روش تحلیل مرور نظام مند استفاده شد. جامعۀ آماری در قسمت کمی شامل دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان کشور بود و با بهرهگیری از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی بر اساس جدول کرجسی و مورگان 382 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه سنجش سواد چندفرهنگی صادقی (1399) مشتمل بر سه مولفهی دانش چندفرهنگی، نگرش چندفرهنگی و مهارت چندفرهنگی بود که با کمک 10 نفر از اساتید صاحبنظر، روایی پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت، و بر اساس آلفای کرونباخ، پایایی آن، 0.85 بهدست آمد. یافتهها حاکی از آن بود که سواد چندفرهنگی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در بُعد دانش چندفرهنگی در سطح نسبتاً مطلوب و در بُعد نگرش چندفرهنگی در سطح متوسط بود، اما در بُعد مهارت چندفرهنگی در سطح مطلوبی قرار نداشت. در بخش کیفی پژوهش پس از مطالعه بیش از 120 مقاله و کتاب (داخلی و خارجی) در زمینه موضوع مورد نظر، در نهایت 38 عنوان مقاله و کتاب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار لازم برای انجام این پژوهش چک لیستها و کاربرگها و یادداشتبرداری بود و تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل نظاممند انجام شد که از میان 236 عبارت، پس از طی مراحل کدگذاری، 105 کد باز و 15 کدمحوری، که الگوی برنامه درسی سواد چندفرهنگی دانشجومعلمان بر اساس آن طراحی شد. این الگو مشتمل بر شش مولفه اساسی( -ایجاد وفاق و اتحاد در عین تکثرگرایی؛ -پرورش شهروند فعال، دموکراتیک، محلی و جهانی؛ -تعالی کلاس جهانی؛ -کرامت انسانی (توجه به دیگری)؛ -معرفی فرهنگهای مختلف؛ -توسعه تفکر انتقادی) بوده و با استفاده از عناصر دهگانه طراحی شد.
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفهای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، بهطور همزمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفههای دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دستهبندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی میدانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکلگیری آموزش محتوا معنیدارساخته، فرصتهای یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامهریزی میکنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصتهای یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل میگیردکه توانایی خلق دانش را دارند و میتوانند فرصتهایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
ابراهیم محمدجانی، مصطفی قادری، حسن ملکی، علیرضا صادقی، نعمت اله موسی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، استخراج مولفههای دانش فرهنگی معلمان است. روش تحقیق، سنتز آثار پژوهشی مرتبط در بازه زمانی 200 تا 2020 برگرفته از پایگاههای اطلاعاتی داخلی و بینالمللی است. تعداد 533 پژوهش علمی شناسایی و پس از بررسیهای لازم، 34 پژوهش به مرحله نخست سنتز وارد شدند که با استفاده از روش سنتزپژوهی ساسکویس، هان و رودلا ترکیبی بهینه از نتایج آنها ارائه گردید. استفاده از ارزیاب برای کدگذاری مجدد یافتهها، بیان شفاف آنچه انجام شده است و وجود شاخصهای معین و قابل دفاع برای انتخاب مطالعات ورودی، جهت ارتقاء اعتبار پژوهش استفاده گردید. طبق یافتههای حاصل، در حوزه دانش فرهنگی معلمان مولفههای 11 گانه شناسایی گردید؛ مولفه مسائل بینفرهنگی؛ فرهنگ دانشآموزان؛ فرهنگ عمومی؛ فرهنگ بومی؛ فرهنگ و مسائل اجتماعی؛ چند فرهنگی؛ فرهنگ و تعلیم و تربیت؛ ارزشهای فرهنگی؛ هویت فرهنگی؛ فرهنگ سازمانی و فرهنگ و تربیت معلم.
همایون رهیاب، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
منظور از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول وبازنگری برنامه های درسی آموزش عالی افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 در افغانستان است. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است و پژوهشگر تلاش نموده سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را در این دوره با دیدگاه تحلیلی نشان دهد. نتایج نشان میدهد که برنامه درسی در نظام آموزش افغانستان تا اکنون جهت گیری های متفاوتی داشته است.تجربه ای که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از 11 سپتامبر حاصل می شود، گذار از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتآ غیر منظم (قبل از 11 سپتامبر) به سمت نظام برنامه ریزی درسی متمرکز(بعد از 11 سپتامبر) و سرانجام به سمت نظرخواهی و واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه ها بود. درنتیجه ۱۶۵ رشـته تحصیلی شناسـایی شد که باید بازنگری می شد؛ از جمله آن برنامه درسی 71 رشته تحصیلی تا سال1400 بازنگری گردید.