4 نتیجه برای نیکنام
خانم معصومه شاهواری، دکتر مرجان کیان، دکتر زهرا نیکنام،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب زیسته معلمان از اجرای برنامه درسی کار و فناوری دوره اول متوسطه است. رویکرد این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش، معلمان دوره اول متوسطه شهر کرج که از طریق نمونهگیری هدفمند ملاک محور، تعداد 15 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع دادهها، از طریق مصاحبه نیمه ـساختارمند در پژوهش شرکت داده شدند. یافتهها حاکی از آن است که معلمان درک سطحی نسبت به برنامه درسی کار و فناوری دارند. همچنین غفلت مسئولین از دانش عملی معلمان، نبود راهبردی مناسب برای ارزشیابی سبب بیانگیزگی معلمان این برنامه درسی و کنارهگیری تعدادی از آنها از گستره آموزشی شده است. بهبود نگرش معلمان نسبت به برنامه درسی جدید کار و فناوری با ارائه آموزشهای مناسب ضمن خدمت، ایجاد بستر مناسب برای تدریس و ارتباط مستمر با مسئولین امکانپذیر خواهد بود و سطح آگاهی مدیران و والدین نسبت به اهمیت برنامه درسی جدید کار و فناوری نیاز به بازنگری دارد.
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچهای به قلمرو دانش حرفهای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفههای دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهتگیری آموزشی آموزشگران در موقعیتهای واقعی کلاس درس فراهم میکند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفههای دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمعآوری و تحلیل دادهها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، بهطور همزمان، صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفههای سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفههای شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلینمحور و زمینه محور دستهبندی شدند.
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفهای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمعآوری دادهها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، بهطور همزمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفههای دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دستهبندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی میدانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکلگیری آموزش محتوا معنیدارساخته، فرصتهای یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامهریزی میکنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصتهای یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل میگیردکه توانایی خلق دانش را دارند و میتوانند فرصتهایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
حمیده هورفر، زهرا نیکنام، مجید ملکان، عفت عباسی،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
این مطالعه با هدف، تحلیل پژوهش های ایرانی آموزش علوم تجربی معطوف به ماهیت علم، در قلمرو برنامه درسی انجام شده است. سوال اصلی این است که چگونه به موضوع ماهیت علم در برنامه درسی آموزش علوم تجربی پرداخته شده است و حیطههای مغفول این پژوهشها کجاست. مبنای تحلیل این پژوهش کیفی بازنمایی سه سطحی آکر از برنامه درسی بوده است. مرور و تحلیل 32 سند شناسائی شده حاکی از آن است که مطالعات ایرانی تمرکز و توجه بسیاری به برنامه درسی قصد شده دارند، ولی در سطح برنامه درسی اجرا شده و کسب شده جای مطالعات با رویکردهای روش شناختی متنوع، خالی است. همچنین در زمینه آموزش ماهیت علم در مقطع ابتدایی، پژوهشی صورت نگرفته است. لازم است پژوهش هایی کیفی به طور مثال مردم نگاری انجام شود تا پژوهشگر با مشاهده کلاس های درس علوم تجربی، بی واسطه بتواند به بررسی چگونگی آموزش ماهیت علم بپردازد.