کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
17 نتیجه برای موضوع مقاله:
محمد رحمان پور، احمدرضا نصر اصفهانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
چکیده: برنامه درسی همواره مهمترین عنصر هر نظام آموزشی به شمار میرود که تحقیقات نسبتاً گستردهای را به خود اختصاص داده است. این پژوهش با رویکرد کمی و با استفاده از روش تحلیل محتوای اسنادی به بررسی روششناسی پژوهشهای برنامه درسی در حوزه آموزش عالی پرداخت. به این منظور از میان پژوهشهای انجام گرفته در این حوزه، تعداد 30 پژوهش داخلی از 13 مجله و 30 پژوهش خارجی از 14 مجله معتبر با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که در پژوهشهای خارجی برنامه درسی رویکرد کیفی، رویکرد غالب بود بهطوری که 60% پژوهشها مبتنی بر رویکرد مزبور بود. در این میان پژوهشهای موردی و پدیدارشناسی به ترتیب با 50% و 5/37% دارای بیشترین کاربرد در میان پژوهشگران بود. همچنین نتایج پژوهش حکایت از آن داشت که در ایران رویکرد کمّی در ایران، رویکرد غالب پژوهشی با 50% فراوانی بود. در این میان روش پژوهش پیمایشی با فراوانی 8/85%، پرکاربردترین روش بود. همچنین این پژوهش نشان میدهد که روند پژوهشها در تحقیقات داخلی و خارجی حاکی از روند کمی به سوی کیفی و ترکیبی است. البته این روند در تحقیقات خارجی فراوانتر بود.
فریدون شریفیان، محمود مهرمحمدی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
چکیده: در این مقاله، قابلیتهای برنامۀدرسی بهعنوان یک دیسیپلین علمی بررسی و به این پرسش پاسخدادهشده است که آیا میتوان برنامۀدرسی را یک دیسیپلین دانست؟ در محور اول مقاله، دیدگاه صاحبنظران دربارۀ معیارهای دیسیپلین علمی مطرح و پس از استخراج معیارهای موردتوافق، میزان برخورداری برنامۀدرسی از این معیارها بررسیشده است. در محور دوم، طبقهبندیهای مختلف دیسیپلین علمی ارائهشده است، سپس دیسیپلینهایی که برنامۀدرسی با آنها سنخیت دارد، مشخص و نسبت برنامهدرسی با این دیسیپلینها تعیینشده است. بحثهای محور دوم به این نتیجه منجر شده است که برنامۀدرسی دیسیپلینی نرم، زنده و کاربردی است که دارای دیدگاههای فلسفی، اجتماعی و سازمانی است. در جمعبندی، سه دیدگاه که دو مورد آن با تلقی تعلیم و تربیت و برنامۀدرسی بهعنوان دیسیپلین همسو نیست ارائه و دربارۀ آنها بحث شده است. درنهایت، برنامۀدرسی بهعنوان یک دیسیپلین علمی تعریفشده است
محمد حسین زارعی، احمد رضا نصر اصفهانی، سید ابراهیم میرشاه جعفری، محمد جواد لیاقتدار،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی دیدگاههای متخصصان و مربیان دربارۀ ویژگیهای فردی و توانمندیهای تخصصی مربیان پیشدبستانی است. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی است که در انجام آن، از دو روش کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعۀ آماری بخش کیفی شامل اعضای هیأت علمی دانشگاههای کشور، دانشجویان دکتری، مدرسان رشتۀ روان شناسی، برنامهریزی درسی و آموزش و پرورش دورۀ پیشدبستانی و بخش کمّی شامل مربیان در سال1394 در استان فارس و اصفهان میباشد. 20 نفر از نمونه در بخش کیفی، به روش هدفمند و شبکهای نمونهگیری شده و در بخش کمّی 566 نفر نمونه از روش طبقهای تصادفی انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب الفای کرونباخ استفاده شده است. پس از انجام مطالعۀ مقدماتی و تجزیه و تحلیل پرسشنامهها مشخص گردید که پایایی ویژگیهای فردی 86/0 و توانمندیهای تخصصی 87/0 است. یافتههای کیفی بر اساس تحلیل محتوا مقولهبندی شده و یافتههای کمی با آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شده است. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه مربیان در ویژگیهای فردی، برخورداری از سلامت روانی و شخصیتی از درجۀ اهمیت بیشتری برخوردار بوده و خودآگاهی، استقلال و جرأتورزی از کمترین اهمیت برخوردار است. در توانمندیهای تخصصی مربیان، توانایی مدیریت کلاس از نظر اهمیت در صدر گویههای مربوط قرار گرفته و آگاهی به فناوریهای جدید در حوزۀ پیشدبستانی از کمترین اهمیت برخوردار است.
خانم ستاره موسوی، دکتر محمدرضا نیلی، دکتر احمدرضا نصر، دکتر محمد مسعود،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف این مطالعه، شناسایی شاخصهای نوآوری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری رشتههای هنری بر حسب رویکرد ساختنگرایی و بررسی میزان کاربست آنها در دانشگاه هنر اصفهان میباشد. این پژوهش از رویکرد کمّی و کیفی استفاده شده است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق حاضر، جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامههای درسی در سطح کشور و اعضای هیأت علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز، تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونهگیری تصادفی تعداد 285 نفر از آنان انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامۀ محقق ساخته گردآوری شده است. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه، از ضریب آلفای کرانباخ بهره گرفته شده است. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهمترین شاخصهای نوآوری در فرایند یاددهی و یادگیری عبارت است از: کاربست یادگیری تجربی، توجه به خود راهبری، توجه به مهارتهای تفکر، ارزشیابی کیفی و مداوم، توجه به اصول آموزش مبتنی بر دیالوگ و اکتشاف هنری و بهرهگیری از دیدگاهها و دانش نوین در زمینۀ تحلیل آثار هنری. همچنین نتایج بخش کمّی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخصهای نوآوری، کمتر از حد متوسط میباشد. برگزاری دورههای دانشافزایی، استفاده از تجارب صاحبان هنر و اساتید هنر، بازبینی مداوم برنامههای درسی بر اساس شاخصهای سازندهگرایی از جمله پیشنهادهایی هستند که نوآوری و بازنگری در فعالیتهای یاددهی و یادگیری برنامههای درسی هنر را تسهیل میکند.
خانم زهره قرائی، دکتر سعید کتابی، دکتر منصور توکلی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
این پژوهش با هدف رفع نواقص موجود در برنامۀ درسی که نویسندگان پیشتر برای «ترجمۀ شفاهی پیاپی» ارائه داده بودند انجام شد. برنامه بر اساس اصول ساختگرایی اجتماعی طراحی و یک نیمسال به اجرا درآمد تا نواقصش مشخص شود. از آنجا که مشکل اصلی، ناکافی بودن تعامل فراگیران و محدود شدن تعاملات به تعداد کمی از دانشجویان بود، در نیمسالی که برنامۀ بازبینی شده به اجرا در آمد کلاس حضوری با کلاس مجازی که در نرم افزار مودل طراحی شد تلفیق شد تا کارایی آن در رفع نواقص بررسی شود. برای این منظور، سه تالار گفتگو در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که «تالار گفتگو» در افزایش تعاملات فراگیران مؤثر است. به علاوه، تفاوت میان میزان مشارکت دانشجویان با جنسیت، سن، و نیمسال ورودی مختلف معنادار نبود. نتیجه حاکی از آن است که در تالار گفتگو، این تفاوتها عواملی نبودند که مانع شکلگیری تعاملات میان فراگیران شوند.
آقای حسن کاویانی، دکتر محمدجواد لیاقت دار، دکتر بی بی عشرت زمانی، دکتر یاسمین عابدینی،
دوره 6، شماره 11 - ( 6-1397 )
چکیده
کلاس معکوس یک راهکار برای ایجاد تغییرات مثبت در آموزش است، از این رو در پژوهش حاضر سعی شد بر اساس روش سنتزپژوهی، یک الگوی اجرایی جامع از اجرای این شیوۀ آموزشی ارائه گردد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ مقالات علمی معتبر در زمینۀ اجرای کلاس معکوس بوده که باتوجه به جست و جوی منظم در پایگاههای اطلاعاتی، بر اساس معیارهای ورود تعداد 1084 مقالۀ علمی شناسایی و در نهایت بر اساس معیارهای خروح تعداد 100 مقاله جهت تحلیل نهایی انتخاب شد. برای فراهم آوردن اطلاعات، از فرم کاربرگ طراحی شده توسط محقق برای گزارش و ثبت اطلاعات پژوهشهای اولیه استفاده گردید و جهت تحلیل یافتهها از الگوی شش مرحلهای سنتزپژوهی روبرتس با استفاده از روشهای کدگذاری باز و محوری استفاده شد. طبق یافتههای بدست آمدۀ الگوی برنامهریزی درسی در کلاس معکوس شامل یک تغییر در ساختار کلاس درس میباشد که نقشها و مسئولیتهایی متفاوتی را برای مدرس و فراگیر ایجاد میکند. |
خانم سمیه قربانی، دکتر سید ابراهیم جعفری، دکتر فریدون شریفیان،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده
اهداف پژوهش حاضر، تعیین صلاحیتهای حرفهای معلمان در رویکرد یادگیری برای دانستن و ارائه راهکارهای اجرایی جهت تحقق آن میباشد. روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی است. جامعه آماری بخش کیفی متخصصان و صاحبنظران تعلیم و تربیت و بخش کمی معلمان مقطع متوسطه ناحیه 2 و 3 شهر اصفهان میباشند. روش نمونهگیری هر دو بخش به صورت هدفمند بود. در بخش کیفی 20 نفر از متخصصان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند زنجیرهای انتخاب شدند. در بخش کمی نیز به صورت هدفمند معلمان دارای مدرک ارشد و دکتری شهر اصفهان انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات بخش کیفی مصاحبه نیمهساختاریافته و بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته با 14 مقیاس از صلاحیتهای حرفهای مورد نیاز معلمان بود.یافتههای کیفی با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه و یافتههای کمی نیز با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
آقای حسین قربانی، دکتر ابراهیم میرشاه جعفری، دکتر احمدرضا نصر، دکتر محمدرضا نیستانی،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامۀدرسی کارورزی مبتنی بر خودشرح حال نویسی مشارکتی در نظام تربیت معلم ایران است. در این پژوهش تلاش شده است تا نخست با استفاده از روش اسنادپژوهی، منابع و متون تخصصی مرتبط با موضوع، مورد تحلیل قرار گیرد تا مبانی علمی خودشرح حال نویسی مشارکتی استخراج شده و متعاقبآ دلالت های عناصر برنامۀدرسی این نوع از کارورزی تدوین گردد. در گام دوم، پرسشنامۀ محقق ساخته تدوین و به منظور اعتباربخشی الگوی پیشنهادی از نظرات اساتید برنامۀدرسی و مدرسان واحدهای درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان استفاده شده است. طبق یافته های پژوهش اجرای مطلوب برنامۀدرسی کارورزی نیازمند همیاری و فعالی تهای مشارکتی و چندجانبه میان دانشجومعلمان، استادان و معلمان راهنما است و آنچه به این همیاری معنا می بخشد روایت ها و تجارب زندگی قابل پیوند با اهداف واحدهای درسی کارورزی و موضوعات درسی است.
خانم سیده صدیقه عسگری، دکتر احمدرضا نصر، دکتر محمدجواد لیاقتدار، دکتر ابراهیم ریحانی،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده
«هدف از این مقاله، بررسی ارتباط بین مبحث جبر در کتابهای درسی گذشته با چگونگی سازماندهی این موضوع توسط معلمان ریاضی در زمان حال است. با این هدف، دو محور مورد مطالعه قرار گرفته است که یکی نحوه آغاز و ارائه مبحث جبر در تاریخ ریاضی ایران و در کتابهای درسی ریاضی در دورههای گذشته در ایران و دیگری، نقش محتوای کتابهای گذشته در شکلگیریِ سازماندهی و تدریس جبر توسط معلمان ریاضی است. روش تحقیق، تحلیل محتوا و تحلیل تاریخی و اسنادی بوده است. این مطالعه نشان داد دانش و روشهای آموزشی معلمان منطبق بر محتوای جبر کتاب فعلی ریاضی هفتم نیست و حدود 3/1 دانش آنان، مبتنی بر تجربههای حاصل از محتوای کتابهای درسی گذشته است.»
آقای مرتضی مرادی دولیسکانی، دکتر سیدابراهیم میرشاه جعفری، دکتر محمدرضا نیستانی،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده
هدف مطالعهی حاضر تحلیل نوع و میزان تأثیرگذاری نقشآفرینانِ برنامه درسی در کمیتهی برنامهریزی درسی دانشگاههای منتخب ایران با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. از بین متخصصین برنامهریزی درسی و موضوعی در کمیتههای برنامهریزی درسی، 21 نفر از طریق روش نمونهگیری هدفمند و استفاده از «معیار اشباع» انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختار یافته عمیق جمعآوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. تحلیل دادههای مصاحبه به ایجاد یک مقوله اصلی «اثرگذاری نقشآفرینان برنامهریزی درسی» و سه مقوله فرعی: 1-معیارهای انتخاب اعضایِ کمیتههای برنامهریزی درسی (مقاومت در برابر تغییرات، سیاستزدگی و دوزیست نبودن در میدان نظر و عمل)، 2-سهم مشارکت متخصصین برنامهریز درسی و موضوعی در برنامهریزی درسی (حاکمیت متخصص موضوعی، نگاه سطحی و غیر علمی به عمل برنامهریزی درسی ) و 3-سهم مشارکت دانشجویان و کارفرمایان در برنامهریزی درسی (بیتوجهی به حضور دانشجویان و مشارکت ضعیف کارفرمایان در برنامهریزی درسی) انجامید.
آقای احمد ابراهیمی، دکتر سید ابراهیم میرشاه جعفری، دکتر علی ربانی خوراسگانی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین پیشبایستهای راهبرد یاددهی-یادگیری دیالوژیک، متناسب با ویژگیهای نسلی دانشجویان کارشناسی امروز با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در بخشهای کیفی و کمی، به ترتیب، مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته بود. تحلیل یافتهها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه دادهبنیاد و در قسمت کمی، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی، صاحبنظران دو حوزه علومتربیتی و علوماجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند، تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل اساتید و دانشجویان دوره کارشناسی بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقهای، متناسب با حجم انتخاب شد. بر اساس یافتهها، 8 پیشبایست مهم مورد شناسایی واقع شد که در میان آنها، «ایجاد زمینههای بحث و نقد علمی در تدریس» در صدر قرار دارد. در نتیجه، انگیزهمندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز، منوط به اهتمام مدرسان در کاربست پیشبایستهای مذکور است.
مرضیه معتمدی محمدآبادی، احمدرضا نصر اصفهانی، بی بی عشرت زمانی، عباس اسدی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب برنامهدرسی سوادرسانهای در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه صاحبنظران است. این پژوهش با رویکرد کیفی از طریق مصاحبه با 28 نفر از متخصصان علوم ارتباطات، علوم تربیتی و فعالان سوادرسانهای انجام شد. نمونهگیری بهصورت هدفمند تا حد اشباع انجام شد. برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوایی استفاده شد و دادهها به روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شد. بر اساس دیدگاه متخصصان، اهداف برنامهدرسی سوادرسانهای شامل رسانهشناسی، اصلاح سبک مصرف رسانهای، توسعه اخلاق کاربری، پرورش شهروند فعال و تربیت معلم مولد میباشد. همچنین محتوا شامل مفاهیم وکلیات، تکنیکهای ساخت رسانهای، نقد وتحلیل پیامها، رژیم مصرف رسانهای، ملاحظات اخلاقی و کاربست رسانه است. بدین منظور باید روشهای توضیحی، مسئلهمحور، مشارکتمحور، انتقادی و کارگاهی برای تدریس بهکار رود و از شیوه ارزشیابی مشاهدهای، عملکردی، پروژهای، آزمون و خودارزیابی استفاده شود. چارچوب بهدست آمده میتواند مبنایی برای طراحی برنامهدرسی سواد رسانهای در دانشگاه فرهنگیان باشد.
محسن تقی زاده، محمدرضا نیستانی، فریدون شریفیان،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی بهکار برده شده از نوع روششناسی کیفی بوده که به مصاحبههای نیمه ساختیافته با 21 نفر از کنشگران دانشگاهی پرداخته است. دادههای حاصل از مصاحبهها براساس رویکرد پژوهشی نظریۀ زمینهای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، مواد و منابع، فرصتهای یاددهی – یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفههایی است.
بهار رشیدی، احمد عابدی، قاسم نوروزی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
پژوهشحاضر دو هدف شامل بررسی آسیبهای نظامآموزشیمدارس استعدادهای درخشان و ارائه الگوی شاخصهای ارتقاء برنامهدرسی را دنبال کردهاست. روش پژوهش، کیفی و رویکرد سنتزپژوهی بود. جامعهآماری شامل مجموعهی منابعنظری و پژوهشی(داخلیوخارجی) بود که ابتدا 261 منبع جستجو شد. 94 منبع که بیشترین هماهنگی را با هدف پژوهش داشتند انتخاب و443 جملهواره استخراج گردید. دادهها بهشیوه استقرایی و تحلیل تماتیک 101تم بدستآمد. یافتهها نشانداد آسیبهای نظامآموزشی شامل 39 مفهومپایه؛ 7 تم فرعی و 3 تم اصلی است. شاخصهای ارتقاء برنامه درسی شامل 62 مفهومپایه؛ 3 تم فرعی و1 تم اصلی میباشد. نتایج نشان میدهد آموزش تکبعدی؛ نقصدرطراحی و تدوین برنامهها و نظامیاددهی-یادگیری منفعلانه از جمله مشکلات آموزشی مدارساستعدادهای درخشان هستند. همچنین مولفه فوق برنامهدرسی شامل: برنامهدرسی چندوجهی و هدفمند؛ بهینهسازی و افزایش کیفیت یاددهی-یادگیری؛ تقویت انگیزه یادگیری و پرورش دانشآموزان پویا بهعنوان شاخص ارتقاء برنامهدرسی (راهکارمطلوب)در نظر گرفتهشد. بنابراین پیشنهاد میشود از این یافتهها جهت تدوین برنامهآموزشی دانشآموزان تیزهوش استفاده شود. |
فاطمه یزدانی، فریدون شریفیان جزی، احمدرضا نصر اصفهانی، احمد شانه ساززاده،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفههای ضروری اشتغالپذیری دانشآموختگان رشته مهندسی عمران بوده است که از نظر هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری دادهها از نوع میدانی است و با توجه به هدف پژوهش از روش کیفی پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه آماری شامل مهندسان حرفهای عمران تحت عنوان کارفرمایان حوزه مهندسی عمران بوده و از رویکرد نمونه گیری هدفمند با روش گلوله برفی برای جمع آوری نمونه به تعداد 20 نفر استفاده شده است. شیوه جمعآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده و به منظور تحلیل یافتهها از مقولهبندی استفاده شده است. روش اعتباریابی دادههای مصاحبهها، از نوع روایی درونی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد از نظر کارفرمایان حوزه مهندسی عمران مهمترین مؤلفههای اشتغالپذیری رشته مهندسی عمران شامل6 مولفه بود که عبارتند از دانش تئوری و تخصصی، دانش بین رشتهای، دانش عملی و فنی، مهارتهای کار جمعی، مهارت های شغلی و بینش مهندسی است.
یعقوب لهرابی، فریدون شریفیان، سید ابراهیم میرشاه جعفری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه متخصصان در ارتباط با جایگاه نظریهپردازی شخصی و نقش آن در تعالی تدریس بود. بر این اساس از اساتیدی که دارای تجارب و سوابق علمی بودند، مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها به صورت حضوری و مجازی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده بعد از کدگذاری، با استفاده از روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دیدگاه اکثر اساتید داشتن تجربه، دانش و آگاهی علمی ازجمله پیش بایست های نظریه پردازی شخصی به شمار می رود. همچنین، اساتید معتقد بودند که ربط و نسبت نظریه های عام و نظریه پردازی شخصی به سه شکل کل به جزء، تلفیقی و فنی- هنری می باشد. مطابق دیدگاه اساتید، افزایش دانش و بهبود عملکرد اساتید مهم ترین فرصتها، و کم تجربه بودن اساتید، مهم ترین چالش فراروی نظریهپردازی شخصی عنوان شد.
بنت الهدی سادات حسینیان، محمدرضا نیلی، فریدون شریفیان،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان با توجه به الگوها و مدلهای توسعه حرفهای معلمان انجام گرفته است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن فرا ترکیب براساس مدل اروین و همکاران(2011) است. جامعه پژوهش، متشکل از 276 مقاله علمی – پژوهشی منتشر شده در مجلات معتبر علمی است که در بازه سالهای 1392 شمسی و 2008 میلادی تاکنون در زمینه توسعه حرفهای معلمان و ارائه الگو در این زمینه بودند. نمونه پژوهش شامل29 پژوهش است که بهصورت هدفمند جمعآوری و بر اساس پایش موضوعی دادهها انتخابشدهاند. بر اساس تجزیهوتحلیل دادهها، ابعاد و مؤلفههای توسعه حرفهای در 5 بُعد و 22 محور طبقهبندی شدند. این ابعاد شامل ابعاد فردی، سازمانی، فرهنگی- اجتماعی، راهبردی – زمینهای و موانع و چالشها است. سیاستگذاران آموزشی با در نظر گرفتن این محورهای میتوانند زمینه بهبود و طراحی الگوی بومی توسعه حرفهای برای معلمان را فراهم کنند.