کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
5 نتیجه برای موضوع مقاله:
زهرا گویا، محمدرضا فدایی، زینب آگاه،
دوره 1، شماره 1 - ( 11-1392 )
چکیده
آشناییِ معلمان با ماهیت «گوشدادن» به ایدهها و نظرات ریاضی دانشآموزان در کلاس درس و شناخت انواع آن، میتواند فرصت مناسبی ایجاد کند تا بتوانند از «گوشدادن»، به عنوان یک روش تدریس مؤثر جهت ارتقای یادگیری ریاضی دانشآموزان استفاده کنند. پیشینه پژوهشی در این حوزه نشان میدهد که آشنایی معلمان ریاضی با اهمیت «گوشدادن» و انواع آن، میتواند به معلمان ریاضی کمک کند تا دانشآموزان را در وضعیتی قرار دهند که از طریق تعامل با یکدیگر و با محیط یادگیری، به تدریج توانایی ارزیابی واقعبینانه ایدههایشان را افزایش داده و آنها را اصلاح کنند و بدین ترتیب، یادگیری خود را عمیقتر کنند. به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهشی پدیدارنگارانه طراحی شد تا چگونگی گوشدادن معلمان ریاضی دوره راهنمایی پایههای 6 تا 8 مطالعه شود. مشاهدات مستمر کلاسی و مصاحبه با معلمان آن کلاسها، به پژوهشگران فرصت داد تا بتوانند تشابهات و تفاوتهای انواع «گوشدادن» معلمان ریاضی را به ایدهها و نظرات دانشآموزان، در سه دسته مقولهبندی کنند. سپس دریافتند که سه مقوله ساخته شده، با سه رویکرد متفاوت «گوشدادن ارزیابانه»، «گوشدادن تفسیری» و «گوشدادن هرمنیوتیک» که دیویس (1997) شناسایی کرده بود سازگارند. بدین سبب در این تحقیق، از همان برچسبها برای ارجاع به این سه مقوله استفاده شد. در این مقاله، با تمرکز بر مشاهده سه کلاس درس و نظرات سه معلم که از طریق مصاحبه شناسایی شدند، تمایز بین این سه نوع «گوشدادن» نشان داده میشود و به دلیل این که این سه معلم، هر یک به نوعی معرف این سه رویکرد بودند، برای آنها نام مستعار و تمثیلی «خانم قضاوتی»، «خانم تفسیری» و «خانم تعاملی» انتخاب شده است.
ابوالفضل رفیع پور،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
چکیده: هدف مقاله حاضر، مرور پژوهشهای حوزه مدلسازی و کاربرد است تا از این طریق، حوزه مدلسازی و کاربرد را بهعنوان یک حوزه پژوهشی معرفی نماید. در این مقاله، ابتدا منظور از اصطلاح مدلسازی و کاربردها در آموزش ریاضی تبیین خواهد شد و تفاوت آن با تعابیر دیگری از واژه مدلسازی که در سایر رشتهها وجود دارد، بیان میگردد. همچنین، اصطلاحات سواد عددی، سواد کمّی، ریاضیوار کردن و مسائل کلامی که ممکن است گاهی بهجای مدلسازی به کار بروند ولی معنای کامل مدلسازی را در بر ندارند، در این مقاله معرفی میشوند. در ادامه، چرخه مدلسازی و مراحل مختلف آن معرفی میگردد. سپس به برخی از پژوهشهای انجام شده در حوزه مدلسازی و کاربرد اشاره میشود و یکی از این پژوهشهای داخلی در مورد ارزشیابی سطوح شایستگی مدلسازی با شرح روش و نتایج آن ارائه میگردد. در پایان، این مقاله، با ارائه چند سؤال پژوهشی برای مطالعات آتی، به پایان میرسد.
دکتر اصغر سلطانی،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش، کاوش مبانی و ریشههای نظریه برنامهدرسی عمل رایزنانه شواب است. به این منظور، پس از بررسی نظریه عمل رایزنانه شواب در مقدمه، مبانی و سرچشمههای آن در دیدگاههای ارسطو، دیویی و هابرماس بررسی شده است. بر این اساس، اینگونه استدلال شده است که شواب نظریه خود را با الهام از دیدگاههای ارسطو در تمایز میان فضیلتهای عقلانی و اخلاقی، مقولههای دانش و یادگیری از طریق عمل مفهومپردازی کرده است. همچنین تمایز میان امور نظری و امور عملی در اندیشه دیویی، دیدگاه او در تفکر به همراه کثرتگرایی در امور از شالودههای اساسی تکوین نظریه عملگرای شواب هستند. از سوی دیگر، ثنویت ابزاری – ارتباطی هابرماس، دیالوگ میان نمایندگان برای رسیدن به اهداف و شرایط گفتگو و مذاکره و همچنین تصمیمگیری در سطح خرد بر اساس عقلانیت ارتباطی، دلالتهای مهمی در نظریه عمل رایزنانه شواب داشتهاند.
دکتر ابوالفضل رفیع پور، خانم مریم رحمانی،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تحلیل محتوای کتابهای درسی ریاضی دوره ابتدایی و متوسطه اول از جهت میزان فعالیتهای مبتنی بر طرح مسئله است. پژوهش از نوع کیفی است و جامعه آماری مورد بررسی کتابهای ریاضی پایه اول تا نهم چاپ سال 1398 هستند. ابتدا واژگان کلیدی ای که موید طرح مسئله است تعیین شد سپس شناسایی این موقعیتها در کتاب درسی صورت گرفت و موقعیتها بر اساس چارچوب نشری برآمده از ادبیات پژوهشی دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که در مجموع 9 کتاب مورد بررسی، 40 موقعیت طرح مسئله وجود دارد که 60 درصد آنها در سه سال دوم ابتدایی است و 5/67 درصد را موقعیتهای نیمه ساختار یافته تشکیل میدهند. مقایسه بین تعداد فعالیتهای مبتنی بر طرح مسئله و فعالیت های حل مسئله در کتابهای درسی ریاضی، نشان می دهد که مولفان کتابهای درسی، توجه کمی به به فعالیتهای طرح مسئله داشتهاند.
نوشین فرامرزپور، محمدرضا فدایی،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
اشتباهات جبری یکی از موانع موجود در مسیر یادگیری مباحث مختلف ریاضی و پیشرفت در دورههای تحصیلی بالاتر میباشند. آگاهی از دلایل ایجاد این اشتباهات در بهبود نظام آموزشی نقش مهمی دارد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی نظرات معلمان ریاضی در مورد اشتباهات آموزشی دانشآموزان در جبر انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی است که نمونه آن شامل 8 نفر از معلمان ریاضی دوره اول متوسطه میباشد که با بهرهگیری از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمساختار یافته کمک گرفته شده است. دادهها با بهرهگیری از روش کدگذاری و دستهبندی مطالب مشابه تحلیل شدند. یافتههای این پژوهش نشان دادند که سه مقوله «فرآیند کسب و بکارگیری دانش»، «ویژگیهای فردی دانشآموز» و «عناصر تدریس» دلایل عمومی و اختصاصی ایجاد اشتباهات دانشآموزان در جبر از دیدگاه معلمان هستند.