66 نتیجه برای آموزش
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچهای به قلمرو دانش حرفهای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفههای دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهتگیری آموزشی آموزشگران در موقعیتهای واقعی کلاس درس فراهم میکند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفههای دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمعآوری و تحلیل دادهها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، بهطور همزمان، صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفههای سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفههای شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلینمحور و زمینه محور دستهبندی شدند.
خانم الهام کاظمی، دکتر حسن ستاری ساربانقلی، دکتر رحمت محمدزاده، دکتر افرا غریب پور،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
آموزش با کیفیت و فهم و درک دقیق درس طراحی معماری و شهرسازی که در واقع وسیلهای جهت آشنا نمودن دانشجویان رشته عمران با رشته معماری و نیز از بین بردن شکاف عمیق بین این دو رشته است، ضروری به نظر میرسد. هدف این پژوهش، بررسی کیفیت آموزش درس مذکور برای دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده مهندسی عمران است. شیوه پژوهش، کیفی- تحلیلی و پیمایشی و از نظر نتایج یک تحقیق کاربردی است. جامعهاماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان ترم 4، 5، 6، 7 و 8 مهندسی عمران دانشگاه تبریز است که این درس را گذراندهاند. نتایج به دستامده از یافتهها نشان میدهد که کیفیت آموزش این درس برای دانشجویان عمران دانشگاه تبریز، 24.44% ضعیف، 67.77% متوسط و 7.77% خوب است. گویههای مورد بررسی بعد آموزشی اکثرا نسبتا نامطلوب و بعد کالبدی اکثرا نسبتا مطلوب است. در نهایت، جهت بهبود کیفیت آموزش درس طراحی معماری و شهرسازی پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
دکتر علی بیرمی پور، خانم شیدا اچرش،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، کیفی از نوع سنتزپژوهی است. در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل دادهها از چارچوب ارائه شده توسط الو و کیگناس (2008) استفاده شد. قلمرو پژوهش و اصلیترین منابع گردآوری داده ها، پژوهشهای متعددی است که متناسب با ارتباط موضوعی و به روش پریسما تعداد 69 نمونه به صورت هدفمند انتخاب شدند. در مراحل بعدی، کدگذاری و طبقهبندی اطلاعاتی انجام شد؛ که حاصل ترکیب مقولات و نتایج تحلیل منجر به استخراج چارچوب مفهومی در ارتباط با چالشهای انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی و ارایه ی راهبردهای مناسب برای این انتقال گردید. به طور کلی، چالشهای انتقال به آموزش مجازی در چهار طبقه و 22 کد استخراج گردید و راهبردهای انتقال موفقیتآمیز از آموزش حضوری به آموزش مجازی نیز در هفت طبقه و 17 کد ارایه شدند.
آقای احمد ابراهیمی، دکتر سید ابراهیم میرشاه جعفری، دکتر علی ربانی خوراسگانی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین پیشبایستهای راهبرد یاددهی-یادگیری دیالوژیک، متناسب با ویژگیهای نسلی دانشجویان کارشناسی امروز با روش آمیخته اکتشافی انجام شد. ابزارهای مورد استفاده در بخشهای کیفی و کمی، به ترتیب، مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه محققساخته بود. تحلیل یافتهها در قسمت کیفی بر مبنای نظریه دادهبنیاد و در قسمت کمی، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی، صاحبنظران دو حوزه علومتربیتی و علوماجتماعی بود که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند، تا حد اشباع اطلاعات، ادامه یافت. جامعه آماری بخش کمی شامل اساتید و دانشجویان دوره کارشناسی بود که نمونه از بین آنها به روش تصادفی طبقهای، متناسب با حجم انتخاب شد. بر اساس یافتهها، 8 پیشبایست مهم مورد شناسایی واقع شد که در میان آنها، «ایجاد زمینههای بحث و نقد علمی در تدریس» در صدر قرار دارد. در نتیجه، انگیزهمندی تحصیلی و رشد علمی دانشجویان امروز، منوط به اهتمام مدرسان در کاربست پیشبایستهای مذکور است.
خانم مینا یزدانیان، خانم محدثه جغتایی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر استفاده از پادکست آموزشی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزه یادگیری و یادگیری خلاقانه دانشآموزان انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پایه پنجم شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1398-99 و نمونه آماری این تحقیق، 50 نفر از دانشآموزان دبستان شهید باجگیر 2 بود که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد و دو کلاس بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش (25نفر) و کنترل (25نفر) تقسیم شدند. دانشآموزان گروه آزمایش با پادکست آموزشی آموزش دیدند و افراد گروه کنترل با آموزش سنتی. پرسشنامه انگیزه یادگیری هارتر، خلاقیت تورنس و پیشرفت تحصیلی در پیشآزمون و پسآزمون مورداستفاده قرار گرفت. دادههای حاصل از اجرا، با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد، بهرهگیری از سیستم چندرسانهای پادکست آموزشی بر پیشرفت تحصیلی، انگیزهدرونی یادگیری و یادگیری خلاقانه دانشآموزان در درس مطالعات اجتماعی پایه پنجم تأثیر معنیداری داشته و باعث افزایش آنها شده است.
خانم سحرناز برنگی، دکتر علی مرادخانی، دکتر یحیی قائدی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوهی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارتاند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم میکند.روششناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مؤلفههای دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختیِ اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوهی گردآوری اطلاعات،کتابخانهای با بررسی سبکهای موسیقی کلاسیک جهانی1900تا1950میلادی و پس از1950بود.محرکها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانشآموزان به تواناییهای زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیلهای تکنیکی و تجربههای زیباشناختی است؛نتیجهی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانشآموزان میآموزد چگونه موسیقی بمنزلهی یک پدیدهی اجتماعی عمل میکند؛با ارائه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی میبخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانشآموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیتهایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد میشود.
معصومه فرهوش، سارا ابراهیمی، عباس قلتاش،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
این پژوهش باهدف طراحی الگوی بسته خودآموزبرای کلاسهای چندپایه دردوره دوم ابتدایی وبررسی اعتباردرونی آن انجام شد.روش پژوهش حاضرآمیخته از نوع طرح اکتشافی متوالی بود.دربخش کیفی پژوهش ازروش تحلیل محتوای کیفی ودربخش کمی ازروش پیمایشی برای اعتباریابی درونی استفاده گردید.دربخش کیفی شرکتکنندگان پژوهش شامل کلیه معلمان، راهبران آموزشی،متخصصان وکارشناسان آموزشی چندپایه وکلیه اسنادومنابع نظری وپژوهشی کلاسهای چندپایه بودکه بااستفاده ازروش نمونهگیری هدفمند15نفرومنابع مرتبط به عنوان نمونه انتخاب شدند.حجم نمونه نیزبراساس اصل اشباع نظری تعیین شد.ابزارگردآوری دادهها،مروراسناد،مبانی نظری وپژوهشی ومصاحبه نیمهساختاریافته بود.دربخش کمی،بهمنظوراعتباریابی درونی،جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان ومتخصصان کلاسهای چندپایه وطراحی آموزشی بودکه 30 نفرازآنهاباروش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدندکه دردومرحله اولیه ونهایی درموردالگونظردادند.ابزارگردآوری دادهها دربخش کمی،پرسشنامه محققساخته بود.یافتههای تحلیل محتوای کیفی8 مؤلفه اصلی رانشان دادکه عبارت بودنداز: تعیین موضوع آموزشی،احصااهداف آموزشی،تعیین انتظارات عملکردی،تعیین پیشنیازهای یادگیری،بازتألیف محتوا،تعیین موادورسانههای آموزشی،ارزشیابی وبازخورد.یافتههای اعتباریابی درونی بااستفاده ازآزمونtتکنمونه بیانگرآن بودکه میانگین بهدستآمده کل گویههابالاترازمیانگین فرضی3 است واین تفاوت میانگین معنادارمیباشد.براین اساس،الگوی بسته خودآموزدارای اعتباردرونی است.
زهرا صادقی، مرضیه دهقانی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی، با هدف واکاوی تجارب معلمان دورهی ابتدایی از آموزش مجازی در زمان شیوع ویروس کرونا انجامگرفت. میدان پژوهش، معلمان ابتدایی شهرستان تهران میباشند که تعداد10نفر با نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با هر یک از معلمان به طور میانگین 50 دقیقه مصاحبه شد. در تحلیل دادهها از راهبرد هفت مرحلهای کلایزی استفادهشد. یافتههای این پژوهش که برگرفته از اظهارات معلمان می باشد در 5 مقوله اصلی شامل بعدآموزشی، بعد فرهنگی، بعد اجتماعی، بعد اقتصادی و بعد فنی طبقهبندی شدند. مهمترین مضامین موجود در بعد آموزشی شامل: تداوم تحصیل، فرصت بازبینی آموزشها برای دانشآموزان، پایین بودن سطح سواد اولیا، کاهش انگیزه دانش آموزان و زمانبر بودن آموزش مجازی می باشند.
محسن تقی زاده، محمدرضا نیستانی، فریدون شریفیان،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی بهکار برده شده از نوع روششناسی کیفی بوده که به مصاحبههای نیمه ساختیافته با 21 نفر از کنشگران دانشگاهی پرداخته است. دادههای حاصل از مصاحبهها براساس رویکرد پژوهشی نظریۀ زمینهای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، مواد و منابع، فرصتهای یاددهی – یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفههایی است.
کبری بهاءلو هوره، زهرا گویا، محبوبه عارفی، کوروش فتحی واجارگاه،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
به منظور شناسایی دانش های مورد نیاز آموزشگران ریاضی که مسئولیت تدریس ریاضی به معلمان آینده را دارند، پژوهشی با رویکرد کیفی طراحی شد که تمرکز آن، بر مبحث ضرب و تقسیم کسرها بود. شرکتکنندگان در این مطالعه، دو آموزشگر ریاضی در حال تدریس مجازی در دانشگاه فرهنگیان بودند. داده های این تحقیق که در زمان همهگیری کووید-19 انجام شد، از چهار منبع کلاس درس، مصاحبههای نیمه ساختاریافته، درسنامههای مدرسان و یادداشتهای میدانی نویسنده اول جمعآوری شد. پس از چندینبار کاهش نظاموار دادههایِ تجمیع شده، سه ظاهر شدند. سپس بر اساس آنها، چارچوبی با چهار مؤلفه «دانش محتوایی-موضوعی ریاضی»، «دانش برنامه درسی ریاضی»، «دانش بدفهمیهای ریاضی» و «دانش متناسبسازی تدریس ریاضی با موقعیت» برای دانش های مورد نیاز آموزشگران ریاضی، تدوین شد.
امیراسماعیل اسدی، علی حسینی خواه، فرنوش اعلامی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت-آپهای دانشآموزی برای برنامهدرسی دوره دوم متوسطه ایران است. این مطالعه در دسته پژوهشهای کاربردی با پارادایم کیفی به روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی انجامیافتهاست. ازاسناد ومنابع معتبر دست اول در زمینه اصطلاحات وکلمات کلیدی این پژوهش درکشورهای موفق، 45مورد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات برگههای یادداشت دستنویس و رایانهای(بانرمافزار MAXQDA2020)بود. شبکه مضامین استخراج شده دریافتهها حاکی از الگوی مفهومی باپنج مضمون فراگیر(شایستگیهای برنامهدرسی،راهبردهای آموزشی،دانشآموز،معلم و چالشهاو فرصتها) و الگوی کاربردی باپنج مضمون فراگیر(برنامهدرسی مدرسه،فعالیتهای آموزشی،فعالیتهای عملیاتی،فعالیتهای دانشآموز و فعالیتهای معلم)بود. نتایج این مطالعه نشان میدهد که درکشورهای موفق نظیرفنلاند،سوئد و... فعالیتهای مربوط به استارت-آپهای دانشآموزی ازسالها پیش آغازو به شکل معمول و مطلوبی درجریان است و باتوجه به اینکه این نوع فعالیتها در برنامههایدرسی ایران مغفول واقع شده، پیشنهاد میشود برنامهدرسی استارت-آپهای دانشآموزی دردوره دوم متوسطه براساس مختصات ارائه شده درالگوهای این پژوهش طراحی و اجرا گردد.
سهیلا داداشی، بتول سبزه، تهمینه بازگیر،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجارب معلمان در اجرای برنامه درسی هنر در بستر آموزش مجازی دوره اول ابتدایی انجام شد. بدین منظور از روش پژوهش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی استفاده گردید. مشارکتکنندگان در پژوهش شامل معلمان دوره اول ابتدایی در سال تحصیلی 1399-1400 شهر پرند بود که به روش نمونهگیری هدفمند با تعداد 11 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش مصاحبه نیمهساختارمند بود. دادههای حاصل از مصاحبه به روش تحلیل محتوای استقرایی و با استفاده از تکنیک کدگذاری باز در بخشهای مفهوم، زیر مقولات و مقولات اصلی استخراج گردید. مهمترین مقولات استخراج شده شامل اهداف نوین، تکالیف خلاقانه، روش تدریس نوین، استفاده از انواع بازی، سایتهای اینترنتی آموزش هنر، فایل صوتی (قصهگویی) بود. همچنین مهمترین مزیتهای استخراج شده شامل استفاده از منابع و مواد متنوع در آموزش، بهرهگیری مناسب و بهینه از زمان آموزش، ارتباط بیشتر معلم با فرد فرد دانش آموزان، غنی تر شدن تجارب یادگیری بود.
اعظم صفی پور، رضا افهمی، مرجان کیان،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
این مقاله با هدف سنجش اثربخشی سه روش سخنرانی، قصهگویی و نمایش خلاق مشارکتی در یادگیری آموزش میراث معنوی همچون مفاهیم گاهشماری با تمرکز بر جشنها و مراسم ایرانی بر دانشآموزان سوم ابتدایی موزه تماشاگه زمان تهران انجام شد.روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و جامعه آماری کلیه دانشآموزان دبستانی بازدیدکننده موزه بودهاند که از این جامعه آماری90 دانشآموز دختر و پسر به روش تصادفی ساده در قالب آزمایش( گروه سخنرانی به عنوان گروه گواه و دو گروه قصهگویی و نمایش خلاق مشارکتی به عنوان گروه آزمایش) مورد مقایسه قرار گرفتند. در تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیههای پژوهش از تکنیک تحلیل واریانس بین گروهی دو عاملی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سه روش آموزش قصهگویی، نمایش خلاق مشارکتی و سخنرانی در باب یادگیری میراث ناملموس(گاهشماری) تفاوت وجود دارد. همچنین بین دختران و پسران در باب یادگیری میراث ناملموس(گاهشماری) نیز تفاوت دیده میشود.
محمدرضا وحدانی اسدی، حسین اسکندری،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
کلاسهای چندپایه برای گروههای کوچکی از دانشآموزان به کار گرفته میشود که در آن یک معلم برای هر پایه غیرعملی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت موجود آموزش و یادگیری در کلاسهای چندپایه از دیدگاه معلمان استان خراسان شمالی است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش پدیدارشناسانه بهعنوان روشی کیفی استفاده شد. شرکتکنندگان در مصاحبه با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با توجه به میزان فاصله از مناطق شهری انتخاب شدند. اشباع نظر در مصاحبه شماره ده به دست آمد اما تا نفر هجدهم ادامه یافت. یافتههای حاصل از مصاحبه به روش کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. درنهایت وضعیت موجود در سه حوزه زیرساخت، آموزش و یادگیری مشخص شد. پژوهش حاضر نشاندهنده برخی نقاط قوت و ضعف کلاسهای چندپایه از دیدگاه معلمان است و به سیاستگذاران وضعیت موجود آن را، جهت ارتقاء کیفیت نشان میدهد.
حسنعلی گرمابی،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
مقاله حاضر حاصل روایتپژوهی درباره ویژگیها و آموزههای تجارب معلمان در زمینه کاربرد هنر در آموزش و تدریس موضوعات غیر هنری است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی است بدین سبب با روش نمونهگیری هدفمند از نوع موارد مطلوب، ۵۷ معلم انتخاب و حاصل گردآوری روایت و تجارب آنان، ۲۲ مورد بوده است. ابزار گردآوری روایت، مصاحبه و همچنین قالب نوشتاری از نوع پرسشنامه باز پاسخ بوده است که برخی از معلمان روایتهای خود را بهصورت مکتوب و برخی بهصورت شفاهی ارائه نمودهاند. تحلیل روایتها از نوع تحلیل مضمون بوده و با روش کدگذاری سهمرحلهای برای استخراج مقولهها و مضامین انجام شده است. پایایی یافتهها با ارائه نتایج به مشارکتکنندگان و همکار جهت رسیدن به اتکاپذیری و سازگاری، روایی آنها نیز با روش بازبینی کدها توسط مشارکتکنندگان بررسی شده است. یافتههای پژوهش شامل سه دسته یافته مربوط به چرایی، چگونگی و نتایج کاربرد هنر در آموزش و تدریس میباشد.
سهیلا غلام آزاد،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده
در پی آخرین اصلاحات برنامه و کتابهای درسی ریاضی دوره اول آموزش ابتدایی نظام آموزشی ایران و تجربه حدود یک دهه اجرای این برنامه، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین وضع مطلوب اجرای برنامه و برنامهدرسی اجرا شده ریاضی در این دوره انجام شد. چارچوب مورد استفاده در این مطالعه، مدل 10 عنصری َاکِر است. شناسایی ویژگیهای برنامهدرسی ریاضی اجراشده در دوره اول ابتدایی، با استفاده از طرح همسو سازی انجام شد. برای این منظور، دادههای کیفی از طریق مشاهده فرایند یاددهی- یادگیری در کلاسهای درس، مصاحبههای نیمهساختاریافته با معلمان، گزارشنویسی معلمان و هماندیشی با معلمانِ خبره در گروههای کانونی، گردآوری شدند. یافتههای این مطالعه بیانگر برخی تفاوتها، کاستیها و نقاط ضعف در اجرای برنامه درسی بودند که به تفکیک برای عناصر برنامه مورد بحث قرار گرفته و ارائه شدند. در نهایت، 25 راهکار برآمده از یافتههای این پژوهش برای برنامهریزیهای آتی پیشنهاد شد.
مجید صالحی، مرضیه دهقانی، خانم محدثه خطاط،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی نظرات دانشآموختگان و دانشجومعلمان در خصوص برنامهدرسی زایدرشته آموزش ابتدایی انجام شدهاست. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن تحلیل مضمون میباشد. نمونهگیری به شیوه هدفمند بوده و 18 نفر جهت مشارکت با روش مصاحبه نیمهساختاریافته انتخاب شدند. یافتهها نشان میدهد که بخشهایی از محتوای برنامهدرسی این رشته به دلیل تئوریبودن، تکراریبودن، قدیمیبودن، منبع نامناسب، عدمتناسب دروس اختیاری و اجباری زاید و ناکارآمد هستند که بیشترین فراوانی دروس زاید هم مربوط به دروس عمومی و تعلیم و تربیت اسلامی است. همچنین، بخشهایی از برنامه درسی هم به دلیل تجارب یادگیری، زاید تلقی میشوند که مشارکتکنندگان به نقش استاد، دانشجو و ارزشیابی اشاره کردند. نتایج نشانداد که در بعد محتوا، ضروری است بخشهایی از برنامهدرسی عمومی، حذف و به دروس تخصصی و تخصصی-تربیتی اختصاص یابد. در بخش تجارب یادگیری هم میبایست فرایند اجرای و ارزشیابی برنامهدرسی مورد بازبینی قرارگیرد و زمینهای برای افزایش انگیزه دانشجومعلمان فراهمگردد.
احمد عربی، علی رضا عصاره، اسماعیل عظیمی، سید محمد رضا امام جمعه،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش بررسی موانع، تسهیلگرها و راهکارهای ادامه اجرای روش نمونهسازی مشارکتی بازیهای آموزشی دیجیتال با رویکرد تفکر طراحی در ارتقای یادگیری ریاضی ششم ابتدایی از دیدگاه معلمان شهر جونقان در استان چهارمحالوبختیاری بود. نوع پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی بود. ابزار گردآوری دادهها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. به این منظور با 20 نفر از معلمان دوره ابتدایی که این روش را اجرا کردهاند، مصاحبه به عمل آمد و تجربه زیسته آنان بیان شد. دادهها با استفاده از ترکیبی از روشهای قیاسی و استقرایی تحلیل شد. موانع و تسهیل گرهای شناساییشده، در پنج مرحله رویکرد تفکر طراحی شامل همدلی، تعریف، ایده پردازی، ساخت نمونه اولیه و ارزشیابی در برنامهدرسی ریاضی دستهبندی شد. راهکارهای ادامه اجرای روش نمونهسازی مشارکتی شامل شش درونمایه اصلی ازجمله فعالیتهای آموزشی و یادگیری، سازماندهی محتوا، شرایط بازی، عوامل مربوط به معلم، عوامل مربوط به یادگیرنده و ارزشیابی از دیدگاه معلمان تحلیل شد.
یعقوب لهرابی، فریدون شریفیان، سید ابراهیم میرشاه جعفری،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه متخصصان در ارتباط با جایگاه نظریهپردازی شخصی و نقش آن در تعالی تدریس بود. بر این اساس از اساتیدی که دارای تجارب و سوابق علمی بودند، مصاحبه به عمل آمد. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مصاحبه ها به صورت حضوری و مجازی انجام گرفت. اطلاعات جمع آوری شده بعد از کدگذاری، با استفاده از روش مقوله بندی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که از دیدگاه اکثر اساتید داشتن تجربه، دانش و آگاهی علمی ازجمله پیش بایست های نظریه پردازی شخصی به شمار می رود. همچنین، اساتید معتقد بودند که ربط و نسبت نظریه های عام و نظریه پردازی شخصی به سه شکل کل به جزء، تلفیقی و فنی- هنری می باشد. مطابق دیدگاه اساتید، افزایش دانش و بهبود عملکرد اساتید مهم ترین فرصتها، و کم تجربه بودن اساتید، مهم ترین چالش فراروی نظریهپردازی شخصی عنوان شد.
معصومه کیانی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافتههای این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربهفردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیمگیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید میشود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.