186 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
نسیم اصغری،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
چکیده: این مطالعه، به بررسی فرآیند تغییر ادراک معلمان دوره ابتدایی پایههای 3 تا 5 میپردازد که در دوره رشد حرفهای «تفکر جبری، اساس ریاضیات ابتدایی» شرکت کردند. تفکر جبری بهعنوان تفکر تابعی، اساس طراحی دوره و بهکارگیری و تولید منابع در طول دوره بود. برای بررسی فرآیند تغییر و ارتقای معلمان، از مدل «پذیرش مبتنی بر دغدغه» (CBAM) بهعنوان چارچوب نظری مطالعه، استفاده شد. این مدل، روشی برای اجرا و مدیریت و ارزیابی برنامههای نوآوری است که در این پژوهش، از یکی از ابزارهای آن به نام «پیمایش دغدغهها» جهت اجرا، مدیریت و ارزیابی کارآمدی این دوره آموزشی و تحلیل فرآیند تغییر معلمان، استفاده شد. این ابزار، توصیفی قدرتمند از میزان پویایی و درگیر شدن فرد را برای تغییر، فراهم میکند. بدین سبب از آن، بهعنوان وسیلهای برای رتبهبندی دغدغههای شرکتکنندگان در سه بعد «خود»، «تکلیف» و «تأثیر» در هفت سطح آگاهی، اطلاعاتی، شخصی، مدیریت، پیامد، همکاری و تمرکز مجدد، استفاده شد. نتایج حاصل از بهکارگیری مدل، تغییرات مؤثر در میزان آگاهی، مدیریت برنامه و تولید تکلیفهای مناسب برای تحقق اهداف برنامه در معلمان را نشان داد. تعدادی از معلمان تا سطح «تکلیف» و «تأثیر» از مراحل دغدغه، ارتقا یافتند. در ضمن، بر اثر کار با معلمان و با تکیه بر مفهومپردازیهای آنان، الگویی برای پرورش تفکر تابعی به دست آمد.
مریم محسن پور، زهرا گویا، محسن شکوهی یکتا، علیرضا کیامنش، عباس بازرگان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
از زمان تأسیس آموزش رسمی در ایران، کاربردی بودن برنامۀدرسی ریاضی، یکی از اهداف مورد تأکید نظام آموزشی بوده است. برای تعیین میزان تحقق چنین هدفی، داشتن آزمونی بهمنظور سنجش صلاحیتهای دانشآموزان در بهکارگیری ریاضی در زندگی واقعی، ضروری است. در دهۀ اخیر، مطالعه بینالمللی پیزا در شماری از کشورهای جهان، باهدف سنجش میزان توانایی دانشآموزان 15 ساله در بهکارگیری ریاضی برای حل مسائل دنیای واقعی و رویارویی با چالشهای آن، صورت گرفته است. با توجه به چارچوب نظاممند پیزا و تعریف موردتوافق متخصصان آموزش ریاضی از کاربرد ریاضی در زندگی واقعی در قالب سازه سواد ریاضی»، این مطالعه میتواند معیار مناسبی برای سنجش سواد ریاضی دانشآموزان باشد. پژوهش حاضر، مراحل طراحی آزمون صلاحیتهای شناختی سواد ریاضی دانشآموزان ایرانی را در پایان دورۀ آموزش عمومی و شروع پایۀ دهم، با رویکرد شناختی تشخیصی و با توجه به چارچوب مطالعات پیزا و دیدگاه دبیران ریاضی، تبیین میکند. سؤالات این آزمون، مبتنی بر سه مؤلفۀ سواد ریاضی شامل صورتبندی، بهکارگیری و تفسیر است. همچنین شش صلاحیت شناختی شامل ارتباطات، ریاضیوار کردن، بازنمایی، استدلال، طراحی راهبرد برای حل مسئله و استفاده از زبان و عملیات نمادین، رسمی و فنی از موارد مورد توجه در آزمون است. چهار زمینۀ شخصی، شغلی، اجتماعی و علمی و چهار حیطۀ محتواییِ تغییر و روابط، فضا و شکل، کمیت و عدم قطعیت، زمینه و فضای چژوهش را تعیین می کند.
بهار سلیمانی، رضوان حکیم زاده، نوروزعلی کرمدوست،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی سطح رفتار یادگیری خودتعیینی هتاگوژیک دانشجویان با توجه به مبانی و چهارچوب نظری رویکرد هتاگوژی است که بهصورت مطالعۀ موردی در دانشگاه مجازی مهر البرز انجامشده است. از بین جامعۀ آماری پژوهش، یعنی دانشجویان دانشگاه مجازی مهر البرز که 690 بودند، تعداد 120 نفر با توجه به جدول مورگان بهصورت تصادفی با انتساب متناسب انتخاب و بر اساس سطح رفتار یادگیری خودتعیینی هتاگوژیک موردمطالعه قرار گرفتند. رفتار یادگیری هتاگوژیک دانشجویان از دیدگاه خود آنان بر اساس متغیرهای دموگرافیک (سن، جنس، ترم تحصیلی و عملکرد تحصیلی) با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمعآوریشده است. نتایج بهدستآمده نشاندهندۀ معناداری رابطۀ بین دو متغیر عملکرد تحصیلی و رفتار یادگیری هتاگوژیک است. بهطوریکه رفتار یادگیری هتاگوژیک حدود 35% از تغییرات عملکرد تحصیلی دانشجویان دورههای مجازی را تبیین میکند. و درمجموع سطح یادگیری خودتعییتی هتاگوژیک دانشجویان متوسط یا نسبتاً مطلوب برآورد شده است.
سولماز نورآبادی، نعمت الله موسی پور، مجید علی عسگری، غلامرضا حاجی حسین نژاد،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
با توجه به تحولاتی که در جوامع بشری به دلیل تغییرات سریع علمی و تکنولوژیکی رخ داده است، بهرهمندی از میانرشتهایها، ضرورتی اجتنابناپذیر است. لازمۀ تولید و اجرای موفق برنامههای درسی میانرشتهای،ارزشیابی و به تبع آن بازنگری مداوم، است. هدف اصلی تحقیق حاضر، ارزشیابی برنامههای درسی میانرشتهای علوم انسانی در آموزش عالی ایران است. حال این سؤال مطرح میشود که وضعیت موجود این برنامهها در آموزش عالی ایران تا چه میزان با وضعیت مطلوب انطباق دارد؟برای پاسخ به این سوال از روش پژوهش ارزشیابی بر بنیاد رویکرد آمیخته استفاده شده است. جامعۀ آماری در این پژوهش شامل برنامههای درسی میانرشتهای علوم انسانی نظام دانشگاهی ایران است. متناسب با متغیرها و چهار گروه اطلاعرسان این تحقیق، روشهای جمعآوری دادهها تعیین شد. نتایج حاکی از آن است که تمامی مؤلفههای برنامۀدرسی، (شامل اهداف، محتوا و سرفصلها، روشهای تدریس و ارزشیابی، و نیز دورههای بازآموزی) نیاز به بازنگری و تحول بنیادی دارد.
حسنعلی میرزابیگی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف از این تحقیق جستجوی مدلی برای برنامۀ درسی رشد سرمایۀ فرهنگی والدین تسهیل موفقیت تحصیلی فرزندان است. همبستگی ابعاد سرمایه فرهنگی والدین با موفقیت تحصیلی دانش آموزان موردمطالعه قرار گرفت و برنامۀ مؤثری برای رشد سرمایۀ فرهنگی خانواده طراحی، اجرا و ارزیابی شد. چارچوب نظری این تحقیق برگرفته از نظریات بوردیو[1] است. و بر اساس دیدگاه پی یر بوردیو، سرمایۀ فرهنگی دارای سه بعد نهادینهشده ،عینیت یافته و تجسمیافته است . روش تحقیق، شبه تجربی دارای دو گروه آزمایشی و گواه خواهد بود. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش ،پرسشنامۀ محقق ساخته مؤلفههای سرمایۀ فرهنگی و پرسشنامه بامریند[2] بوده است.روایی آن با نظر متخصصان و کارشناسان و با اجرای آزمایشی بر روی 30 نفر 83% بهدستآمده است . جامعۀ آماری پژوهش 54 خانواده بهصورت تصادفی در دو منطقۀ شمال و جنوب تهران و فرزندان آنها که در چهار دبیرستان دولتی دخترانه و پسرانه مشغول تحصیل بودند،انتخاب شدند،.توسط مشاوران متخصص مورد مصاحبه قرار گرفتند و گروه تجربی در یک کارگاه آموزشی 10 ساعته آموزش خانواده باهدف رشد و یادگیری مؤلفههای سرمایۀ فرهنگی ، شرکت کردند.فرضیههای تحقیق عبارت بود از:1-آموزش به اولیاء بر سرمایۀ فرهنگی(علاقهمندی به کارهای هنری،موسیقی،خط و نقاشی،و زبان خارجی) آنها تأثیر دارد.2- آموزش به اولیاء بر سرمایه فرهنگی(بهبود رابطه با کتاب،تابلوهای نقاشی، عضویت در کتابخانه،کامپیوتر،رسانهها ،دوربین) آنها تأثیر دارد.3- آموزش به اولیاء بر سرمایۀ فرهنگی (شرکت در دورههای منتهی به اخذ مدرک و گواهینامۀ مهارت) آنها تأثیر دارد.4- آموزش به اولیاء بر شیوههای فرزندپروری آنها تأثیر دارد.7-آموزش مؤلفههای سرمایۀ فرهنگی به والدین بر پیشرفت تحصیلی فرزندان آنها تأثیر دارد. .برای تجزیهوتحلیل دادهها در سطح توصیفی از آمارهای فراوانی،میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از روش تحلیل واریانس یکراهه و کوواریانس (ANVOVA) استفاده گردید.یافتههای حاصل نشان داد که آموزش منظم به والدین در سطح(p<0/05) بر مؤلفههای سرمایۀ فرهنگی خانواده و پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر مثبت داشته است و برنامۀ درسی اجراشده مشتمل بر،هدفها ،محتوا، روشها و فرایند یاددهی- یادگیری، رسانهها و ارزشیابی توانسته است به رشد سرمایۀ فرهنگی و ایجاد فضای فرهنگی غنیتر برای موفقیت تحصیلی فرزندان کمک کند.
[1]Bourdieu, pierre
[2] Baumrind
رضا رحیمی، علیرضا عصاره، بهرام صالح صدق پور،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه مؤلفههای خلاقیت در کتاب درسی ریاضی پایۀ ششم ابتدایی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل یک جلد کتابدرسی پایۀ ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-1391 است. حجم نمونه برابر با حجم جامعه انتخاب گردید. در این تحقیق بهمنظور اعتبار یابی و روایی صوری از دیدگاههای صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت استفادهشده است و جهت پایایی با توجه به روش همبستگی پیرسون، ضریب توافق بین کدگذاران 89/0 بهدستآمده است. ابزارهای این تحقیق، فرم تحلیل محتوا با توجه به الگوی آموزش خلاقیت پلسک است. برای تحلیل محتوای کتاب ریاضی پایۀ ششم ابتدایی از یک فرم کدگذاری شده استفاده شد، این کار طی چهار مرحله انجام گرفت: در مرحلۀ اول واحدهای فعال و غیرفعال کتابها مشخص گردید و در مرحلۀ دوم واحدهای غیرفعال حذف گردید و در مرحلۀ سوم واحدهای فعال بر مبنای شاخصهای چرخۀ خلاقیت هدایتشدۀ پلسک، کدگذاری شدند و در مرحلۀ چهارم دادههای حاصل از یافتههای تحقیق با استفاده از شیوههای آمار توصیفی و روش تجزیهوتحلیل آنتروپی شانون مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل حاکی از آن بود که میزان توجه و درگیری با شاخصهای الگوی خلاقیت پلسک و مقدار ضریب اهمیتهر یک از این شاخصها در کتاب ریاضی پایۀ ششم ابتدایی بسیار کم بوده و محتوای درسی کتاب مذکور بر اصول خلاقیت پلسک منطبق نیست و مطابق این دیدگاه کمتر میتوانند در ایجاد و پرورش خلاقیت در یادگیرندگان مؤثر باشند.
فریدون شریفیان، محمود مهرمحمدی،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
چکیده: در این مقاله، قابلیتهای برنامۀدرسی بهعنوان یک دیسیپلین علمی بررسی و به این پرسش پاسخدادهشده است که آیا میتوان برنامۀدرسی را یک دیسیپلین دانست؟ در محور اول مقاله، دیدگاه صاحبنظران دربارۀ معیارهای دیسیپلین علمی مطرح و پس از استخراج معیارهای موردتوافق، میزان برخورداری برنامۀدرسی از این معیارها بررسیشده است. در محور دوم، طبقهبندیهای مختلف دیسیپلین علمی ارائهشده است، سپس دیسیپلینهایی که برنامۀدرسی با آنها سنخیت دارد، مشخص و نسبت برنامهدرسی با این دیسیپلینها تعیینشده است. بحثهای محور دوم به این نتیجه منجر شده است که برنامۀدرسی دیسیپلینی نرم، زنده و کاربردی است که دارای دیدگاههای فلسفی، اجتماعی و سازمانی است. در جمعبندی، سه دیدگاه که دو مورد آن با تلقی تعلیم و تربیت و برنامۀدرسی بهعنوان دیسیپلین همسو نیست ارائه و دربارۀ آنها بحث شده است. درنهایت، برنامۀدرسی بهعنوان یک دیسیپلین علمی تعریفشده است
مصطفی عبدلی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
انجام دو کوچ سالانۀ عشایر کوچرو در طول سال تحصیلی تأثیرات زیادی بر کار مدرسه و یادگیری دانشآموزان عشایر بر جای میگذارد. تحقیق حاضر مطالعۀ موردی بوده و از نوع کیفی استفاده شده است. هدف مطالعه، بررسیِ رابطۀ زمان کوچ عشایر و زمان آموزش در مدارس عشایری است. به منظور بررسی میزان غیبت دانشآموزانی که به علّت دو کوچ سالانۀ عشایر و تأثیرات آن از مدرسه دور ماندهاند، اقدام به جمعآوری دادههای کمّی و کیفی یک مدرسۀ عشایری کوچرو در طول دو سال تحصیلیِ (90-89 و 91-90) شده است. پژوهنده در سالهای مذکور به عنوان معلم در این مدرسه مشغول به فعالیت بوده است. نتایج تحقیق گویای آن است که دو کوچ سالانۀ عشایر در مدرسۀ حاضر باعث افت ۳۴ درصدیِ زمانِ خالصِ آموزش (۵۵ روز از ۱۶۰ روز خالص برنامهریزیشده) و به تبع آن به هم ریختن برنامهریزی درسی آموزشی مدرسه، شتاب در آموزش مطالب درسی و به انجام نرسیدن آموزش کتابهای دانشآموزان در پایان سال تحصیلی شده است.
نرگس مرتاضی مهربانی، زهرا گویا،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی مؤلفههای تأثیرگذار بر تلفیق یادگیری حرفهای معلمان ریاضی با چگونگی تحلیل، تفسیر و تصمیمگیری آنان در دورۀ متوسطه میباشد. برای توصیف عمیقتر تجارب، انتظارات و باورهای معلمان ریاضی نسبت به ماهیّت همکاری آنان جهت بهبود عمل تدریس ریاضی، از روش «پدیدار نگاری» استفاده شده است. با تحلیل عمیقتر مصاحبههای انجامشده با معلمان ریاضی، از سه مقولۀ اصلی «حضور آموزشگرانِ معلمان ریاضی به عنوان هدایتگران گروههای معلمان»، «آشنایی با روشهای متنوع تدریس و تغییر آن، متناسب با ویژگیهای شخصی معلم، مدرسه و کلاس درس» و «برگزاری دورهها بهصورت گروهی»، به تدریج سه زیر مجموعۀ مرتبط با آنها، شکل گرفتند. این سه، شامل «تمرکز بر هدف و محتوای مشخص در گروهها»، «تفاوت بین یادگیری معلمان ریاضی بهعنوان بزرگسالان و یادگیری دانشآموزان» و «وجود دغدغههای مشترک بین اعضای گروه» بودند
عبدالحمید رضوی، خدیجه گرجی پشتی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
پژوهش حاضر، میزان انطباق بین دو برنامۀ درسی قصد شده و اجرا شده در دورۀ پیش از دبستان را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعۀ مورد مطالعه مربیان مراکز پیشدبستانی غرب استان مازندران در سال 1388 بودند، 122 نفر از نمونههای پژوهش به صورت تصادفی خوشهای از شهرهای عباسآباد، چالوس، تنکابن و رامسر انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز بر اساس مطالعه و تحلیل اسناد مربوط به برنامههای پیش از دبستان و راهنمای برنامه و فعالیتهای آموزشی و پرورشی دورۀ پیشدبستانی مصوّب سال 1387 شورای عالی آموزش و پرورش و اجرای پرسشنامۀ بسته پاسخ پنج درجهای لیکرت گردآوری شد. این پرسشنامه، برنامۀ درسیِ در حال اجرا در سه بُعد اهداف، فعالیتها و روشهای ارزشیابی در دوره را از نظر مربیان میسنجد. اعتبار پرسشنامه با استناد به مطالب موجود در راهنمای برنامه و فعالیتهای آموزشی و پرورشی دورۀ پیشدبستانی و تأیید دو نفر از اساتید (ضریب کاپا) و نیز اجرای آزمایشی آن بر روی نمونهای از جمعیت مورد مطالعه تأیید شد. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ 91/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی و آزمون تی تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان دهندۀ این است که بین اهداف، فعالیتها و روشهای ارزشیابی در برنامۀ درسی قصد شده با برنامۀ درسی در حال اجرا تا حدودی انطباق وجود دارد. بررسی مقایسهای بین نظرات پاسخگویان در تحقق اهداف نشان میدهد که بیشترین میزان تحقق اهداف مربوط به «حیطۀ شناختی» و کمترین تحقق اهداف مربوط به «حیطۀ عاطفی» میباشد. همچنین در مورد فعالیتهای اجرا شده توسط مربیان، فعالیتهای شعر و سرود، نقّاشی، قصّه، بحث گروهی و بازی به ترتیب اولویت، بیشترین فعالیت به کار گرفته شده است. در مورد چگونگی ارزشیابی توسط مربیان در برنامۀ اجرا شده ارزشیابی به روش مشاهده (46 درصد)، ارزشیابی به روش شفاهی (45 درصد) و ارزشیابی به روش مستمر (9 درصد) بیشتر از دیگر روشها مورد استفاده قرار گرفتهاند.
آتوسا رسولی، زهرا رهبرنیا، محمد عطاران،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان آمادگی دانشجویان هنر برای شرکت در نظام یادگیری الکترونیکی است. جامعۀ پژوهش 347 نفر از دانشجویان هنر دانشگاههای الزهرا، تربیت مدرس، دانشگاه تهران و دانشگاه هنر در سال تحصیلی 93-1392 بود. میزان آمادگی دانشجویان با استفاده از پرسشنامۀ محققساخته برگرفته از پرسشنامۀ آمادگی یادگیرنده سراجی و یارمحمدی سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونهای صورت گرفت. تجزیه و تحلیل نتایج مشخص کرد که بین میزان آمادگی دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی برای شرکت در یادگیری الکترونیکی تفاوت معناداری وجود دارد، اما در مورد تفاوت میزان آمادگی با جنسیت و دانشگاه محل تحصیل و رشتۀ تحصیلی، تفاوت معنادار نبود. یافتههای پژوهش نشان داد که دانشجویان هنر برای شرکت در یادگیری الکترونیکی آمادگیای در سطح متوسط دارند. با توجه به این سطح آمادگی، طراحی برنامههای آموزشی نظیر کارگاهها بهمنظور ارتقاء مهارتها و توانایی استفاده از آموزش الکترونیکی، پیشنهاد میگردد.
رضا وفائی، مهدی سبحانی نژاد،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
پ&zwjژوه&zwjش ح&zwjاض&zwjر ب&zwjا ه&zwjدف ب&zwjررس&zwjی م&zwjی&zwjزان ت&zwjوج&zwjه ب&zwjه مؤلفههای آموزش چند فرهنگی در ک&zwjت&zwjابه&zwjای درسیِ دورۀ م&zwjت&zwjوس&zwjطه در س&zwjال ت&zwjح&zwjص&zwjی&zwjل&zwjی93ـ1392 ان&zwjج&zwjام ش&zwjد. تحقیق به شیوۀ تحلیل محتوا و اسنادی انجام شده است. جامعۀ پژوهشی حاضر، شامل کلیۀ کتابهای درسی دورۀ دوم متوسطۀ نظری در سال تحصیلی 93-1392 است که درمجموع شامل 32 کتاب است. از بین جامعۀ پژوهش، تعداد 7 عنوان کتاب درسی شامل کتابهای؛ مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه، جامعهشناسی 1، جامعهشناسی 2، علوم اجتماعی سال چهارم متوسطه، تاریخ ایران و جهان 1و 2، تاریخشناسی سال چهارم متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی که توقع طرح مؤلفههای آموزش چند فرهنگی در آنها وجود دارد، نمونه پژوهش را تشکیل میدهند. . ابزار پژوهش در بخش تحلیل اسنادی فرم فیشبرداری و در بخش تحلیل محتوا چکلیست یا سیاهۀ تحلیل محتوا بوده است. دادههای تحلیل محتوا با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. ع&zwjم&zwjدهت&zwjری&zwjن ی&zwjاف&zwjت&zwjهه&zwjای پ&zwjژوه&zwjش ع&zwjب&zwjارت اند از: از م&zwjج&zwjم&zwjوع 180 ف&zwjراوان&zwjی م&zwjرت&zwjب&zwjط در ک&zwjت&zwjب درس&zwjی دورۀ م&zwjت&zwjوس&zwjطه، کتاب درسی تاریخ (1) با 76 ف&zwjراوان&zwjی مرتبط با مؤلفههای آموزش چند فرهنگی ، ی&zwjع&zwjن&zwjی (22/42%) بیشترین میزان توجه به مؤلفههای آموزش چند فرهنگی و کتاب درسی مطالعات اجتماعی اول متوسطه با 5 فراوان یعنی (77/2%)، کمترین میزان توجه به مؤلفههای آموزش چند فرهنگی را داشتهاند. از بین مؤلفههای مطرح در آموزش چند فرهنگی بیشترین میزان توجه به مؤلفه «معرفی فرهنگهای مختلف به دانشآموزان در محتوای کتب درسی» با 59 فراوانی مرتبط با مؤلفههای آموزش چند فرهنگی یعنی (77/32%) و کمترین میزان توجه مربوط به مؤلفههای «کمک به درک و تحمل آراء متفاوت از فرهنگهای دیگر در محتوای کتب درسی و تعریف تکالیف چند فرهنگی برای دانشآموزان در محتوای کتب درسی» با یک فراوانی یعنی (55/0%) است.
صابر عبدالملکی، کمال درانی، نوروزعلی کرمدوست، مسعود صدرالاشرفی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
دستیابی به سواد علمی هدف آموزش برنامۀ درسی علوم در نظامهای آموزشی دنیا است. یکی از مهمترین و اصلیترین مؤلفههایی که باعث افزایش سواد علمی در دانشآموزان میشود آموزش ماهیّت علم است. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران دربارۀ ماهیّت علم به عنوان مؤلفۀ سواد علمی میباشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکدههای روانشناسی- علوم تربیتی و علوم پایه دانشگاه تهران است که از این جامعه به شیوۀ نمونهگیری طبقهای با رعایت نسبتها (جنسیت و دانشکده) نمونهای به حجم 779 نفر انتخاب شدند. جهت جمعآوری نگرش دانشجویان به ماهیّت علم، پرسشنامهای بر اساس مبانی نظری پروژه 2061 طراحی گردید و اعتبار و روایی آن بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونهای نشان میدهد که وضعیت میانگین درک ماهیّت علم و ابعاد آن در دانشجویان، با وضعیت میانگین متوسط نمرات دارای تفاوتی معنادار است؛ همچنین نتایج آزمون مانووا نشان میدهد که بین سطوح عامل دانشکده (دانشکدۀ علوم پایه و دانشکدۀ روانشناسی - علوم تربیتی) در باب متغیّر ماهیّت علم تفاوت معنادار وجود دارد. یافتهها بیان میکند که دانشجویان داری درک پایینی از ماهیّت علم و ابعاد آن میباشند که بر اساس تحلیل نتایج پژوهشهای انجامگرفته علّت آن را میتوان در این عوامل جستجو کرد: عدم توجه به مؤلفههای ماهیّت علم در تدوین و طراحی برنامۀ درسی آموزش علوم، دانش و درک پایین معلمان از ماهیّت علم، عدم توسعۀ علم و فناوری در جامعه و حمایتها ساختارهای اقتصادی، سیاستی و فرهنگی از علم و ارزشهای آن. همچنین یافتهها نشان میدهد میزان درک ماهیّت دانشجویان دانشکدۀ علوم پایه از دانشجویان دانشکدۀ روانشناسی - علوم تربیتی بالاتر است که علت آن را میتوان در ماهیّت رشتههای درسی دانشجویان در دو دانشکده و میزان پرداختن به موضوعات درسی با محوریت علوم و ماهیّت علم در برنامۀ درسی آنها پیدا کرد.
آقای مهرداد امینی، دکتر رحمت اله مرزوقی، دکتر محمد مزیدی، دکتر جعفر ترک زاده، دکتر مهدی محمدی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تبیین پیامدهای برنامۀ درسی ضمنی دانشگاهی است. روش پژوهش کیفی، از نوع مطالعه موردی است. شرکتکنندگان در پژوهش 15 نفر از اساتید و 20 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از منابع و متون علمی، تحقیقات پیشین، پرسشنامۀ باز پاسخ و مصاحبه با متخصصان کلیدی (افراد کانونی) و به شیوۀ همسوسازی گردآوری و با بهکارگیری روش شبکۀ مضامین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافتههای این پژوهش بعد از حذف کدهای مشترک، 154 کد مفهومی استخراج گردید. این مفاهیم تحت عناوین کلی: 1. مضامین پایه (کدها و نکات کلیدی متن)، 2. مضامین سازماندهنده (مضامین بهدستآمده از ترکیب و تلخیص مضامین پایه) و 3. مضامین فراگیر (مضامین عالی دربرگیرندۀ اصول حاکم بر متن به مثابه کل) مورد توجه قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهند که عمدهترین پیامدهای برنامۀ درسی ضمنی دانشگاهی که به وسیلۀ دانشجویان از طریق برنامههای درسی ضمنی آموخته میشوند شامل: 1- قدرتطلبی 2- رفتار انضباطی 3-احساس آرامش و آسایش 4-احساس ارزشمندی 5-خودکنترلی 6-انسجام اجتماعی 7-ارزش محوری 8- مسئولیتپذیری 9-گذراندن امتحان با کمترین تلاش 10- تقلب 11-برخورد کلیشهای 12-روحیه علمی 13-مطالعهی عمقی نگر و14- مطالعهی سطحینگر میباشد.
خانم آذر داودی، دکتر نرگس کشتی آرای، دکتر علیرضا یوسفی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
این پژوهش با هدف تبیین اصول برنامه درسی تجربه تدریس بر اساس تجارب زیسته معلمان انجام پذیرفته است. در این پژوهش از روش کیفی، از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکتکنندگان در پژوهش، نه نفر از معلمان و اساتید موفق در دانشگاهها بودند که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. جمعآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافتههای این پژوهش 358 کد مفهومی در زمینه اصول برنامه استخراج و در هشت مؤلفه اصلی: تعامل غمخوارانه و مهرورزانه، پویایی، تدبیر تدریس، خویشتننگری، کنش متقابلی، ایجاد موقعیتهای فکورانه، درک فرهنگی _ هنری، بینش عملی و 35 زیر مؤلفه دستهبندی شدند. یافتهها نشان داد که پایبندی به اصول فوق باعث بهبود رفتار اخلاقی و پایداری رفتار در فراگیران شده و میتواند اثربخشی فرایند یاددهی یادگیری را تضمین نماید.
خانم سیما سالاروندیان، دکتر علی حسینی خواه، دکتر مسعود گرامی پور،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
: بر اساس نظریه انتشار نوآوری اورت راجرز، نخست ابزاری کاربردی برای ارزیابی نوآوریهای آموزشی طراحی شده و سپس بر اساس آن، میزان پذیرش یک نمونه نوآوری آموزشی (تختههای هوشمند) مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه پژوهش شامل 300 مدرسه پراکنده در 4 منطقه شهر کرج است که 30 مدرسه انتخابشده است. روش پژوهش، رویکرد آمیخته-تبیینی با دو مرحلۀ متوالی است؛ مرحلۀ 1 (کمّی) روش پیمایشی و مرحلۀ 2 (کیفی) روش گروههای کانونی. دادههای پژوهش با دو ابزار گردآوری شدند؛ ابزار فاز کمّی: پرسشنامه بر اساس معیارهای نظریه راجرز (مزیّت نسبی، سازگاری نسبی، سادگی استفاده، قابلیت امتحان، قابلیت مشاهده)، ابزار فاز کیفی: پروتکل مصاحبه. یافتهها نشان داد که نوآوری تختۀ هوشمند در مدارس کرج مورد استقبال قرار نگرفته و درجه انتشار آن موفق ارزیابی نمیشود.
دکتر حسن رضا زین آبادی، خانم مهنوش قلوزی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت مهارتهای روششناسی پژوهش دانشجویان کارشناسیارشد در رشتههای علوم انسانی و در دانشگاههای دولتی شهر تهران انجام شده است. در بخش کیفی با کاربست روشهای نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی، پژوهشگران و خبرگان آموزش روششناسی پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. با انجام تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبهها و همچنین استفاده از سرفصلهای مصوب دروس روششناسی (روش پژوهش و آمار)، تعداد 35 مهارت مهم شناسایی شد. در مرحله کمی با استفاده از مهارتهای شناسایی شده پرسشنامهای با رعایت روایی محتوا و پایایی مناسب (آلفای کرونباخ بالاتر از 8/0) تدوین شد و توسط 270 دانشجو تکمیل گردید. ابتدا از طریق «تحلیل عاملی اکتشافی»، مهارتها به 27 مهارت تقلیل پیدا کرد و تعداد 4 عامل شامل مهارتهای «طراحی، عملی، تحلیلی و نگارشی» شناسایی شد. در گام بعد با انجام «تحلیلی عاملی تأییدی»، الگوی اندازهگیری متغیر نهفته برازش قابل قبولی با دادهها نشان داد. در مرحله بعد با کاربرد آزمون «خی دو» نتایج نشان داد دانشجویان ارزیابی معناداری از مهارتهای خود داشتهاند. به این ترتیب که در اغلب مهارتها توانایی آنها متوسط به پایین ارزیابی شد. همچنین آزمون «فریدمن» مهارتهای هر یک از ابعاد را بهطور معناداری مرتب نمود. به این ترتیب که «تشخیص و انتخاب یک موضوع مناسب پژوهشی»، «استفاده از منابع الکترونیکی و پایگاههای علمی»، «فهم و تفسیر خروجیهای مربوط به دادههای تحلیل شده» و «نگارش مقاله پژوهشی مستخرج از پژوهش»، به ترتیب رتبه آخر را در مهارتهای 4 گانه کسب کردند. یافتههای این پژوهش بهطور کلی ضعف روششناسی دانشجویان کارشناسیارشد رشتههای علوم انسانی در دانشگاههای دولتی شهر تهران را خاطرنشان میکند. در پایان در مورد یافتهها بحث شده است.
خانم زهرا فیروزی، دکتر مرتضی کرمی، دکتر محمود سعیدی رضوانی، دکتر حسین کارشکی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
آقای حسن نجفی، دکتر مهدی سبحانی نژاد، دکتر رضا جعفری هرندی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل میزان توجه به ابعاد هفتگانۀ اهداف مصوب در کتابهای درسی ادبیات فارسی دورۀ متوسطۀ ایران است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بوده و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعۀ آماری پژوهش، کلیۀ کتابهای درسی ادبیات فارسی دورۀ متوسطۀ در سال تحصیلی 93- 1392 است که با توجه به ماهیت موضوع پژوهش و محدودیت جامعۀ آماری از نمونهگیری صرف نظر شده، کل آنها به عنوان نمونه در نظر گرفته شدهاند. ابزار اندازهگیری چک لیست تحلیل محتوای محققساخته بوده و نتایج پژوهش با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند. عمدهترین نتایج پژوهش بیانگر آن است که: 1. از مجموع 2656 مرتبه توجه به ابعاد هفتگانۀ اهداف مصوب، پایۀ اول با 637 فراوانی یا 24 درصد، پایۀ دوم با 634 فراوانی یا 9/23 درصد، پایۀ سوم با 508 فراوانی یا 1/19 درصد و پایۀ چهارم با 877 فراوانی یا 33 درصد؛ به ابعاد و مقولههای مورد بررسی پرداختهاند. 2. بُعد فرهنگی و هنری با 730 فراوانی یا 5/27 درصد، بیشترین و بُعد اقتصادی با 71 فراوانی یا 7/2 درصد، کمترین توجه را به خود اختصاص دادهاند.
خانم لیلا محمدامین زاده، دکتر محمد سیفی، دکتر علیرضا فقیهی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی برنامۀ درسی دورۀ متوسطه شاخۀ کار و دانش با نظر به موضوع کارآفرینی از دیدگاه متخصصان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی و جامعۀ آماری را کارشناسان و متخصصان برنامۀ درسی شاخۀ کار و دانش (194 نفر) تشکیل میدهند. . 123 نفر به عنوان نمونه بر اساس جدول مورگان بصورت تصادفی انتخاب شدکه تنها 87 نفر از افراد نمونه پرسشنامه ها را برگشت دادند. ابزار ارزیابی برنامه کارآفرینی آلن گیب برای دستیابی به دادهها استفاده شد. مقدار t تک گروهی حاصله باتوجه به مؤلفههای؛ توسعه رفتار 297101/4، ایجاد همدلی 668755/4، ارزشهای کارآفرینانه 961556/4، ایجاد انگیزه 284784/4، درک فرآیند ورود به کسبوکار 078871/4، ظرفیتسازی 075505/5، ملزومات کسبوکار 275455/5، مدیریت روابط 178311/4 است که ازتی بحرانی 98/1±بیشتراست. اختلاف بین مقادیر آزمون و میانگین متغیر در جامعه بسیار کم است به بیان دیگر برنامۀدرسی شاخۀ کار و دانش برمبنای کارآفرینی از دید متخصصان پایینتر از حد متوسط و ضعیف است.