جستجو در مقالات منتشر شده


کاربران عمومی فقط به فهرست مقالات منتشر شده دسترسی دارند.
33 نتیجه برای موضوع مقاله:

دکتر پروین بازقندی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر رضا محمدی چابکی،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر، بازاندیشی درباره نقش معلم در فرایند یاددهی/یادگیری مبتنی بر نظریه پیچیدگی است. برای این منظور نقش معلم در بینش سنتی کمنیوس و نیز بینش منتقدانه دیوئی مطرح شده و از نقش معلم در نظریه پیچیدگی دفاع شده است به گونه ای که مطالعه حاضر انگاره تسهیلگر نوپدیدی را به جای انگاره معلم بازنمایاننده پیشنهاد می کند. چنین است که نقش تسهیلگری مطابق با نظریه پیچیدگی، فراهم کردن بستر مناسب برای مشارکت همراه با درگیری و توجه، گوش فرادادن هرمنوتیکی، بکار آمدن نیروی تخیل و فی البداهگی، و نوپدیداری تفسیرهای گوناگون و پدیداری دانش و آگاهی نوپدید زمانی، غیرخطی، پیش بینی ناپذیر، خودسازمان و مشترک است. با چنین بینشی تسهیلگری و یادگیری همچون دو امر همزمان و پیوسته، که هیچ یک به معلم یا فراگیران نیز محدود نمی شوند، بسترساز نوپدیدآیی دانش زمانی و مشترک در سطح کلاس است.
آقای شهرام اسکندری پور، دکتر غلامرضا حاجی حسین نژاد، دکتر مجید علی عسگری، دکتر علی حسینی خواه،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده

      هدف اصلی پژوهش حاضرتبیین عوامل موثربرکیفیت تدریس وتعیین وزن هریک ازعوامل میباشد.دراین پژوهش  ازروش ترکیبی استفاده شد.جامعه آماری کیفی شامل کارکنان ستادی وپژوهشگران برتردانشگاه فنی بوده از طریق نمونه گیری ترکیبی انتخاب شدند.جامعه آماری بخش کمی این مطالعه رامعاونین آموزشی،مسئولین اداره پژوهش وآموزش،مدیران گروه واساتیدموظف کلیه آموزشکده هادرسال1395 تشکیل می دهند.دربخش کیفی برای گردآوری اطلاعات ازمصاحبه های اکتشافی ومصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد.در بخش کمی ازمقوله های شناسایی شده حاصل ازکدگذاری داده های کیفی استفاده نموده ونسبت به ساخت پرسشنامه های مقایسات زوجی که حاوی مولفه هاوعوامل موثربرکیفیت تدریس بوداقدام ونتایج بااستفاده ازروشAHP  موردتحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش حاکی ازآنست که سهم عوامل مربوط به مدرس،محیط آموزش ودانشجویان به ترتیب برابربا41،33و26درصد برآوردشده است.ازبین مولفه های مرتبط بامدرس،مهارت های حرفه ای مدرس به عنوان مهمترین مولفه باوزن 361؛از بین مولفه های مرتبط بادانشجو،سوابق و تجربیات تحصیلی باوزن385واز بین مولفه های مرتبط بامحیط آموزش،کیفیت محیط وشرایط آموزشی باوزن 341 محاسبه شد.
 
خانم ناهید السادات غضنفری هاشمی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر علی حسینی خواه،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

مفهوم «هم‎افزایی» اولین بار در حوزه علوم زیستی و سپس در حوزه علوم مدیریتی پا به عرصه گذاشت. پس از ورود موفقیتآمیز این مفهوم در حوزه‌های علوم رفتاری، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و علوم ارتباطات، بکارگیری آن در حوزه برنامه درسی نیز رایج شد. در این ورود، ترکیب «برنامه درسی هم‎افزا» شکل گرفت. این صورت‎بندی مفهومی به نوعی از برنامه‎ریزی درسی اشاره دارد که برنامه درسی را با پوششی گسترده‏تر از گذشته مطرح می‎کرد. «برنامه درسی هم‎افزا» ظرفیتی برای ورود کارگزاران مدرسه‎ای به عنوان اجزای برنامه درسی فراهم میآورد و از این طریق، از معنای مرسوم برنامه درسی فراتر می‎رود. این تصویر تازه از برنامه‎ درسی، با تشریح دو بخش برنامه درسی صامت و برنامه درسی ناطق تبیین میگردد. در این مقاله، علاوه بر تشریح هویت این برنامه، مبانی، ویژگی‎ها و دستاوردهای برنامه درسی هم‎افزا معرفی می‌شود.  
آقای هادی درزی رامندی، دکتر مرجان کیان، دکتر عفت عباسی، دکتر غلامرضا حاجی حسین نژاد،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

 هدف پژوهش طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی مبتنی بر فعالیت های فوق برنامه در دوره ابتدایی است. برای دستیابی به این هدف از روش سنتزپژوهی در طراحی الگو و تکنیک دلفی در اعتبارسنجی استفاده شد. جامعه هدف شامل اسناد بالادستی، مکتوب کتابخانه ای و الکترونیکی فعالیت های فوق برنامه ملی و بین المللی و متخصصان برنامه ریزی درسی بود. روش نمونه گیری هدفمند بود. یافته ها نشان داد الگوی برنامه درسی فعالیت های فوق برنامه برای دانش آموزان دارای ویژگی های اساسی در زمینه غنی سازی یادگیری، برنامه درسی و اوقات فراغت دانش آموزان، افزایش عملکرد تحصیلی، رفع نواقص و کاستی های برنامه درسی رسمی نظام آموزشی و توجه به ویژگی ها، استعدادها، تفاوت ها و توانایی های فردی، محلی- منطقه ای است. به نحوی که ویژگی های هریک از عناصر نه گانه برنامه درسی متناسب با شرایط دانش آموزان و نظرات متخصصین به ترتیب اهمیت شناسایی شد
آقای عادل علی پور، دکتر مجید علی عسگری، دکتر علی حسینی خواه، دکتر غلامرضا حاج حسین نژاد،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده

هدف اصلی این مطالعه تبیین عناصر برنامۀ­ درسی برای توانمندسازی شغلی کودکان کم‌توان ذهنی است. رویکرد مورد استفاده، کیفی و از نوع سنتز پژوهی است. نتایج این مطالعه نشان داد که اهداف کلی آموزش کودکان کم‌توان ذهنی را می‌توان در چهار دسته؛ رشد همه‌جانبۀ کودکان کم‌توان ذهنی؛ برقرار نمودن روابط مفید و مؤثر با دیگران؛ پذیرش مسئولیت اجتماعی؛ کفایت اقتصادی تقسیم کرد؛ و به‌تبع این اهداف محتوای برنامۀ درسی برای کودکان کم‌توان ذهنی ارائه گردید؛ همچنین نتایج نشان داد که یک روش تدریس نمی‌تواند جوابگوی نیازهای همه‌جانبۀ کودکان کم‌توان ذهنی باشد، بنابراین معلمان می‌توانند از روش‌های تدریس مختلف استفاده کنند و روش سنجش عملکردی همراه با ارزشیابی ملاک مرجع مؤثرین روش ارزشیابی از آموخته‌های دانش‌آموزان کم‌توان ذهنی می‌تواند باشد.
خانم مژگان کرد، دکتر یحیی قائدی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر رمضان برخورداری،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده

در دیدگاه های جدید برنامه درسی، تجربه های غیررسمی و زیست شده دانش آموزان همچون تجربه های رسمی و طرح شده ارزشمند هستند. هدف اصلی این پزوهش بررسی تجربه و معنای زندگی خوب در برنامه درسی غیر رسمی است. بدین منظور تجربه و معنای زندگی خوب نزد دانش آموزان با و اسطه گری اینستاگرام  بررسی شد. برای دستیابی به این هدف روش نظریه مبنایی مناسب دانسته شد و با 7 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ایذه مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. یافته ها در نه مقوله : شهرت، افراط و تقلید، احساس ذهنی خوشایند، تجربه غرق شدگی، افت تحصیلی، روابط خانوادگی، آسیب جسمی و روحی، یافتن مسیر شغلی و کسب مهارت ها و چهار طبقه مفهومی جهت گیری ها، رفتارها، تجربه ها و عملکردها قرار گرفتند که نشان دهنده تجربه و معنایی لذت گرا و خواسته محور از زندگی خوب نزد دانش آموزان است.
 
خانم منصوره ایران نژاد، دکتر مریم صفرنواده، دکتر نعمت الله موسی پور، دکتر محبوبه اظهری، دکتر عبدالسعید محمدشفیعی،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده


در برنامه جدید کارورزی تربیت معلم ایران، نقشی اساسی برای «استاد راهنما» لحاظ شده است. استاد راهنما یکی از اضلاع اصلی سه‎گانه انسانی کارورزی جدید است که در کنار «معلم راهنما» و «دانشجومعلم» به ایفای نقش راهبری دو عنصر دیگر اقدام می‎کند. در این مقاله تلاش شده است تا تجربه زیسته استادان راهنمای دارای تجربه اجرای همه برنامه‎های کارورزی (1-4)، که در اولین نوبت اجرای آن مشارکت داشته‎اند، از طریق مصاحبه با 26 نفر در یازده استان کشور، بازخوانی و بر اساس آن، تصویر برنامه‎های کارورزی ترسیم گردد. تجربه این گروه نشان می‎دهد که برنامه‎های کارورزی دارای «مقبولیت» بوده‎اند و توانسته‎اند به توسعه شایستگی‎های دانشجومعلمان، افزایش توانایی معلمان راهنما و حتی بهبود آگاهی استادان راهنما کمک کنند. باوجوداین، اجرای اولین دوره این برنامه با مشکلات اجرایی و پشتیبانی همراه بوده و استادان راهنمای کارورزی باور دارند که «برنامه جدید کارورزی باید حفظ شود» و در برخی جنبه‎ها، «اصلاح گردد».  
آقای محمد حسین صفائی، دکتر یحیی قائدی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر سوسن کشاورز،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد  و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچه‌ای به قلمرو دانش حرفه‌ای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفه‌های دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهت‌گیری آموزشی آموزشگران در موقعیت‌های واقعی کلاس درس فراهم می‌کند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفه‌های دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، به‌طور هم‌زمان، صورت گرفت. یافته‌های پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفه‌های سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفه‌های شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلین­محور و زمینه­ محور دسته‌بندی شدند.

آیلار میزانی، علی حسینی خواه، مرجان کیان، روح الله خدابنده،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی چیستی و چگونگی آموزش مبتنی بر سرگرمی در برنامه های درسی دوره ابتدایی بود.پارادایم پژوهش،کیفی و روش سنتز پژوهشی بود.جامعه پژوهش شامل رساله‌ها، کتاب‌ها و طرح‌های پژوهشی معتبر و جدید در  جهان و روش نمونه‌گیری، روش هدفمند مبتنی بر معیار بود.به منظور کیفیت بخشیدن به یافته ها، پس از کد گذاری و مقوله بندی نهایی، از نظرات اساتید حوزه برنامه درسی استفاده شد.منطق برنامه در قالب مجموعه ای از مبانی فلسفی ساختن گرایی تبیین شد. اهداف آموزش مبتنی بر سرگرمی شامل ایجاد شایستگی فردی، آموزش مهارت،کاهش شکاف دیجیتال،ایجاد علاقه به آموزش، ارتقای سواد رسانه ای، فراهم کردن آموزش مادام العمر بود؛محتوا شامل اسباب بازی های آموزشی، بازی های ویدیویی و فعالیت های هنری و سیالی بود؛راهبردهای یاددهی و یادگیری شامل آموزش مستقیم،آموزش چرخشی، آموزش مبتنی بر حل مسئله و آموزش اکتشافی بود و ارزشیابی به سه صورت ارزشیابی تکوینی، بازخود دادن و ارزشیابی پایانی صورت میپذیرد.
خانم اکرم ورمزیار، دکتر عفت عباسی، دکتر مسعود گرامی پور،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف از این پژوهش بکارگیری یک رویکرد پژوهشی ترکیبی از نوع طرح همسوسازی همگرا جهت ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم بود. بخش کیفی روش مطالعه موردی بود، در حالیکه مرحله کمی یک مطالعه ارزشیابی با مدل سیپ (CIPP) بود. جامعه پژوهش شامل معلمان و دانش آموزان ریاضی دختر پایه هفتم شهرستان اسلامشهر بودند. نمونه گیری هدفمند یک استراتژی جهت جمع آوری داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته بود، در حالیکه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای جهت تکمیل پرسشنامه ها و تحلیل امتحانات نهایی جریان داشت.
نتایج نشان داد که کیفیت زمینه بالا و مطلوب است، در شرایطی که کیفیت درونداد پایین و نامناسب می باشد. بعلاوه، کیفیت فرایند و برونداد (مهارت) از نگاه معلمان و دانش آموزان قابل قبول بود. همچنین، تحلیل امتحانات ریاضی نشانگر دانش ناکافی دانش آموزان بود، در حالی که ایشان نگرش مثبتی نیز نسبت به ریاضیات نداشتند.
سهیلا غلام آزاد، زهرا گویا، علیرضا کیامنش،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده

این مطالعه به دنبال تبیین ملاک‌ها و نشانگرهای وضع مطلوب برنامه‌درسی ریاضی مدرسه‌ای در ایران است. برای این منظور اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت در ایران و یافته­های تحقیقی و ابتکارهای موجود در حوزه برنامه درسی ریاضی مدرسه­ای  مورد بررسی قرار گرفت. چارچوب انتخابی برای این مطالعه مدل ده مولفه‌ای اکر برای برنامه‌درسی است. بر اساس این مدل، برای اطمینان از تعادل و اثربخشیِ برنامه‌درسی، با پاسخ به ده سوال مشخص و مبتنی بر برنامه‌درسی، ملاک‌هایی برای مولفه‌های برنامه‌درسی ریاضی مدرسه‌ای در ایران ارائه و اعتبارسنجی شدند. مطالعه حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، و روش تحلیل کیفی، به شیوه استنباطی انجام شد. شرکت کنند‌گان در این مطالعه، به صورت هدفمند از بین متخصصان مربوط انتخاب شدند. در نهایت، ملاک‌ها و نشانگرهای برنامه‌درسی ریاضی به تفکیک مؤلفه­ها تعیین شد. به توصیه این مطالعه، برای بازنگری برنامه‌درسی ریاضی، توجه به این ملاک‌ها و نشانگرها، یک ضرورت است.
خانم سحرناز برنگی، دکتر علی مرادخانی، دکتر یحیی قائدی،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوه‌ی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارت‌اند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم می‌کند.روش‌شناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مؤلفه‌های دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختیِ اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوه‌ی گردآوری اطلاعات،کتابخانه‌ای با بررسی سبک‌های موسیقی کلاسیک جهانی1900تا1950میلادی و پس از1950بود.محرک‌ها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانش‌آموزان به توانایی­های زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیل­های تکنیکی و تجربه­های زیباشناختی است؛نتیجه‌ی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانش‌آموزان می‌آموزد چگونه موسیقی بمنزله‌ی یک پدیده‌ی اجتماعی عمل می‌کند؛با ارائه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی می‌بخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانش‌آموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیت‌هایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد می‌شود.
پروانه آقاصفری، رمضان برخورداری، علیرضا محمود نیا، ناصرالدین علی تقویان،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده

در مقاله حاضر تلاش شده است که عناصر نظری رویکرد فرا فرهنگی(انگلیسی به عنوان زبان بین المللی)  یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجه یا زبان دوم با نگاه به معرفی  فلسفه برنامه درسی زبان انگلیسی  به عنوان زبان خارجه تبیین  شود. محورهای اصلی مقاله  تعیین جایگاه  رویکرد یاد شده در میان رویکرد های موجود  و یژگی های متمایز آن در قلمرو فلسفه برنامه درسی  و نیز بررسی ظرفیت آن برای پاسخ به چالش ویژگی هژمونیک زبان انگلیسی در عصر جهانی شدن است.نتایج  پژوهش حاکی از این است که رویکرد فرا فرهنگی با تکیه به پژوهش های میان رشته ای  تبیینی مبتنی بر مفهوم سازی زبانی با تکیه بر طرحواره های فرهنگی یاگیرندگان و گویشوران غیر بومی به دست می دهد که به واسطه آن تنوعی از جهان های انگلیسی به رسمیت شناخته می شود.و  نوعی از محلی سازی انگلیسی شناسایی می شود.
امیراسماعیل اسدی، علی حسینی خواه، فرنوش اعلامی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مفهومی و کاربردی استارت-آپ­های دانش­آموزی برای برنامه­درسی دوره دوم متوسطه ایران است. این مطالعه در دسته پژوهش­های کاربردی  با پارادایم کیفی به روش تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی انجام­یافته­است. ازاسناد ومنابع معتبر دست اول در زمینه اصطلاحات وکلمات کلیدی این پژوهش درکشورهای موفق، 45مورد به روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب شد. ابزارگردآوری اطلاعات برگه­های یادداشت دست­نویس و رایانه­ای(بانرم­افزار MAXQDA2020)بود. شبکه مضامین استخراج شده دریافته­ها حاکی از الگوی مفهومی باپنج مضمون فراگیر(شایستگی­های برنامه­درسی،راهبردهای آموزشی،دانش­آموز،معلم و چالش­هاو فرصت­ها) و الگوی کاربردی باپنج مضمون فراگیر(برنامه­درسی مدرسه،فعالیت­های آموزشی،فعالیت­های عملیاتی،فعالیت­های دانش­آموز و فعالیت­های معلم)بود. نتایج این مطالعه نشان می­دهد که درکشورهای موفق نظیرفنلاند،سوئد و... فعالیت­های مربوط به استارت­-آپ­های دانش­آموزی ازسال­ها پیش آغازو به شکل معمول و مطلوبی درجریان است و باتوجه به این­که این نوع فعالیت­ها در برنامه­های­درسی ایران مغفول واقع شده، پیشنهاد می­شود برنامه­درسی استارت­-آپ­های دانش­آموزی دردوره دوم متوسطه براساس مختصات ارائه شده درالگوهای این پژوهش طراحی و اجرا گردد.
اعظم صفی پور، رضا افهمی، مرجان کیان،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

این مقاله با هدف سنجش اثربخشی سه روش سخنرانی، قصه‌گویی و نمایش خلاق مشارکتی در یادگیری آموزش میراث معنوی همچون مفاهیم گاهشماری با تمرکز بر جشن­ها و مراسم ایرانی بر دانش‌آموزان سوم ابتدایی موزه تماشاگه زمان تهران انجام شد.روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش­‌آزمون و پس‌­آزمون و جامعه آماری کلیه دانش‌آموزان دبستانی بازدیدکننده موزه بوده­‌اند که از این جامعه آماری90 دانش‌آموز دختر و پسر به روش تصادفی ساده در قالب آزمایش( گروه سخنرانی به عنوان گروه گواه و دو گروه قصه­‌گویی و نمایش خلاق مشارکتی به عنوان گروه آزمایش) مورد مقایسه قرار گرفتند. در تجزیه و تحلیل داده‌­ها و آزمون فرضیه­های پژوهش از تکنیک تحلیل واریانس بین گروهی دو عاملی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سه روش آموزش قصه­‌گویی، نمایش خلاق مشارکتی و سخنرانی در باب یادگیری میراث ناملموس(گاه‌شماری) تفاوت وجود دارد. همچنین بین دختران و پسران در باب یادگیری میراث ناملموس(گاه‌شماری) نیز تفاوت دیده می­شود.
ساناز ماهری، علیرضا عراقیه، یحیی قائدی، امیر حسین مهدی زاده، پری سوسهابی،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان پیش دبستان 3 تا 5  بر اساس الگوی کلاین است. برای دستیابی به این هداف از روش سنتزپژوهی در طراحی الگو استفاده شد. قلمرو پژوهش حاضر، اسناد در حوزه فلسفه برای کودک و نمونه­گیری به روش هدفمند و تعداد نمونه 50 مقاله (25 مقاله فارسی و 25 مقاله لاتین) ، الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودک بر اساس عناصر نه گانه کلاین طراحی گردید. نتایج پژوهش حاضر حاکی از 13 مؤلفه اصلی برنامه درسی فلسفه برای کودک بود که عبارت‌اند از: اصول فلسفه برای کودک، ویژگی‌های فلسفه برای کودک، اهداف، توجه به سن، منابع آموزشی، مراحل آموزش فلسفه، روش‌های آموزش، ویژگی‌های معلم، روش‌های یادگیری، فعالیت‌های یادگیری، روش‌های ارزشیابی، پیامدهای برنامه درسی فلسفه برای کودک.
 
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

هدف ازاین پژوهش واکاوی کنش حرفه‌ای آموزشگران رشته آموزش ابتدائی دانشگاه فرهنگیان درزمینه دانش پداگوژی محتوااست. دراین پژوهش ازرویکردکیفی استفاده شدوبه شیوه هدفمند7 نفرازآموزشگران دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند.جمع‌آوری داده‌ها از طریق مصاحبه ومشاهده کلاس، به‌طور هم‌زمان، صورت گرفت. براساس تفسیرآموزشگران از مؤلفه‌های دانش پداگوژی محتوا، آموزشگران دردوگروه نابسته به زمینه و وابسته به زمینه دسته‌بندی شدند.آموزشگران نابسته به زمینه هدف از پداگوژی محتوا راچگونگی بازنمایی هدفمندموضوع درسی می‌دانند.آن چه باور اصلی استادان را درشکل‌گیری آموزش محتوا معنی‌دارساخته، فرصت‌های یادگیری است که برای دانشجویان به صورت تجویزی وازبیرون برنامه‌ریزی می‌کنند، رسالت استادونظام دانشگاهی در انتقال چگونگی بازنمایی مفاهیم وحقایق است درمقابل باوراصلی آموزشگران وابسته به زمینه ،خلق فضای مؤثریادگیری برای نقدکردن برنامه درسی مکتوب وفرصتهای یادگیری برابربرای دانشجویان با هدف خلق تجارب تحولی است. این باور در دانشجومعلمان شکل میگیردکه توانایی خلق دانش را دارند و می‌توانند فرصتهایی برای اندیشیدن شاگردان ابتدایی فراتر از موضوعات درسی و توصیه متخصصان مهیا کنند
 
فرزانه تاری، مرضیه دهقانی، نصیبه تاری،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده


هدف تحقیق حاضر، شناسایی عوامل موثر در انتخاب رشته علوم انسانی است. متناسب با این هدف، روش روایت­پژوهی از نوع خودشرح­حال­نویسی استفاده شد. منبع گردآوری داده­های این تحقیق، خاطره­ها و روایت­های دوران تحصیل محقق بود. تجزیه­و­تحلیل داده­ها با روش تحلیل مضمون انجام شد. در مجموع چهار مضمون اصلی (عوامل آموزشی، فردی، خانوادگی و محیطی) و 19 مضمون فرعی در دو محور شناسایی شد. یافته­ها در بخش عوامل موثر قبل و حین انتخاب رشته شامل عدم تعلق به مدرسه، نقش معلمان، تاثیر نمرات درسی، هدایت تحصیلی، کسب نتایج موفق، برخورداری از استعداد ادبی، ترس از شکست، هدفمندی، علاقه و رغبت، حمایت و پشتیبانی، سوابق تحصیلی و آینده­نگری شغلی بود. هم­چنین در بخش عوامل مرتبط پس از انتخاب رشته، کسب نتایج موفق، دریافت بازخورد مثبت، تشکیل هویت، کاهش انگیزه، شک و تردید، رضایت والدین، انتظارات بالا و برداشت نادرست بدست آمد که بیانگر پیامدهای مثبت و منفی این انتخاب بوده است.
 
حمیده هورفر، زهرا نیکنام، مجید ملکان، عفت عباسی،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده

این مطالعه با هدف، تحلیل پژوهش های ایرانی آموزش علوم تجربی معطوف به ماهیت علم، در قلمرو برنامه درسی انجام شده است. سوال اصلی این است که چگونه به موضوع ماهیت علم در برنامه درسی آموزش علوم تجربی پرداخته شده است و حیطه‌های مغفول این پژوهش‌ها کجاست. مبنای تحلیل این پژوهش کیفی بازنمایی سه سطحی آکر از برنامه درسی بوده است. مرور و تحلیل 32 سند شناسائی شده حاکی از آن است که مطالعات ایرانی تمرکز و توجه بسیاری به برنامه درسی قصد شده دارند، ولی در سطح برنامه درسی اجرا شده و کسب شده جای مطالعات با رویکردهای روش شناختی متنوع، خالی است. همچنین در زمینه آموزش ماهیت علم در مقطع ابتدایی، پژوهشی صورت نگرفته است. لازم است پژوهش هایی کیفی به طور مثال مردم نگاری انجام شود تا پژوهشگر با مشاهده کلاس های درس علوم تجربی، بی واسطه بتواند به بررسی چگونگی آموزش ماهیت علم بپردازد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb