3 نتیجه برای قادری
مصطفی قادری،
دوره 1، شماره 1 - ( 11-1392 )
چکیده
این مقاله به تحلیل تاریخی معنا و اهداف نومفهومسازی در برنامهدرسی در آثار ویلیام پاینار و همکاران وی از دههی 1960 تا 2010 پرداخته است. به همین منظور 25 مقاله و 4 کتاب ویلیام پاینار با روش تحلیل اسناد مورد مطالعه قرار گرفته و متون مرتبط با معنا و اهداف نومفهوم گرایی با نگاه تحلیلی- انتقادی بررسی شدهاند. آثار راگا و هلبویش نیز به عنوان آثار مقابل و متعارض با نومفهومگرایی، به عنوان نقدهای مطرح بر نومفهوم گرایی مطرح شده اند. نتایج تحلیل محتوا نشان داد ند که چهار گزاره مهم، معنای نومفهومگرایی را شکل میدهند: الف- نومفهومگرایان عدهای از متخصصان برنامهدرسی نیستند که درباره عقیده یا عقاید خاصی به تفاهم رسیده باشند. ب- نومفهومگرایی به جای این که یک جنبش باشد یک مسیر یا یک فرایند فهمیدن است و پ- جریان نوفهمی یا پروژه فهمیدن همیشه ادامه دارد و در نتیجه اصطلاح نومفهومگرایی به آسانی قابل تعریف نیست. ت- نومفهوم گرایی جنبشی انتقادی و عام نگر است که به پدیدههای بیرون مدرسهای و نقد پیامدهای پنهان و آشکار برنامهدرسی توجه دارد. اهداف تعقیب شدهی نومفهومگرایان که از طریق کدگذاری باز و انتخابی استخراج شدند عبارت بودند از: تعقیب مطالعات میان رشتهای، تقویت نقش انتقادی نظریه، تغییر پارادایم از برنامهریزی درسی به فهم برنامهدرسی، تاکید بر متغییرهای بیرون مدرسهای، کلیت پردازی، غلبه نظریه بر عمل، استفاده از خودشرح حالنویسی و تعبیر معنای Currere به گذر زندگینامهای، بهبود رشته مطالعات برنامههایدرسی به عنوان گفتوگوهای پیچیده، بینالمللی کردن رشته مطالعات برنامهدرسی برای تقویت گفتمانهای فرهنگی در حوزه و تاریخ نگاری برنامهدرسی. در ادامه نقد نومفهومگرایان بر مواضع موجود برنامهدرسی و نیز نقدهای مهمی که از بیرون بر نومفهومگرایی وارد آمده مورد تفسیر قرار گرفتهاند.
خانم فاطمه هواس بیگی، دکتر علیرضا صادقی، دکتر حسن ملکی، دکتر مصطفی قادری،
دوره 6، شماره 11 - ( 6-1397 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش چند فرهنگی در محتوای کتابهای درسی فارسی (خوانداری) دورۀ آموزش ابتدایی ایران است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد عرفی (استقرایی) استفاده شده است. روش نمونهگیری هدفمند و نمونۀ مورد نظر مشتمل بر کتابهای درسی فارسی کلیۀ پایههای دورۀ آموزش ابتدایی بوده است. واحد تحلیل (ثبت) در اینجا مضمون، تصویر و واحد زمینۀ کتاب درسی است. برای تعیین پایایی روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی، بازبینی مطالب در دو مرحله، یکی پس از اینکه بین 10-50 درصد مقولهبندیها تکمیل شد و دیگری در پایان کار صورت گرفت. در این پژوهش پنج مقوله استخراج شد که عبارتاند از: معرفی و توجه به زبان مادری اقوام؛ معرفی مشاهیر؛ انعکاس سبک پوشش اقوام؛ سنن فرهنگی اقوام و معرفی میراث فرهنگی. تحلیل محتوای کیفی کتابها نشان میدهد که تنها ردپای فرهنگ مسلط در کتابهای درسی به چشم میخورد. نظام آموزشی همچنان به دنبال پیادهسازی الگوی همسانسازی فرهنگی است که منجر به قتل زبانها و فرهنگهای اقوام ایرانی میشود، رویکردی که درواقع هیچ چشماندازی ندارد و بیشتر نتیجۀ معکوس داشته و منجر به افزایش آگاهی اقوام از هویت و تاریخ و فرهنگ خویش میشود. |
آقای سید علی قادری، دکتر بهروز مهرام، دکتر محمود سعیدی رضوانی، دکتر محسن نوغانی دخت بهمنی، دکتر مرتضی کرمی،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده
هدف این پژوهش، شناسایی و ایجاد بستر نظری مناسب برای طراحی برنامهدرسی در شرایط بحران بود. در این راستا، ابتدا با تحلیل اسناد و روش نقد توسعی، پیامدهای بحرانها بر جامعه و نظام آموزشی استخراج و مبنای نقد و استنتاج قرار گرفت. سپس دسته بندیهای مطرح در نظریه برنامهدرسی بررسی و با توجه به معیارهایی چون جامعیت و کارآیی در پاسخگویی به مساله پژوهش، طبقهبندی جان میلر انتخاب و موضع نظریه های تشریح شده آن در قبال این شرایط تحلیل شد. بر اساس نتایج، با نظر به شرایط خاص روانی و اجتماعی افراد درگیر در بحران، رهنمودهای نظریه انسانگرایی اجتماعی برای طراحی یک برنامه درسی که به افزایش تابآوری و بازگشت سریعتر افراد به شرایط عادی کمک کند نسبت به دیدگاههای دیگر مناسبتر تشخیص داده شد. وحدت بنیان های نظر و عمل برنامه درسی در شرایط بحران، ضرورت غیرقابل اجتنابی است که در تحلیل نهایی اشاره شده است.