3 نتیجه برای راهبرد
دکتر مجید حق وردی، دکتر زهرا گویا،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر استفاده از راهبرد رسم شکل، در حل مسائل کلامی ریاضی است. این مطالعه، به تأثیر استفاده از انواع ترسیمهای شبکهای، سلسلهمراتبی و ماتریسی معرفی شده توسط نوویک و هرلی (2001) در حل مسائل کلامی پرداخت. شرکتکنندگان در این پژوهش، 40 دانشآموز پایه دهم بودند که به صورت تصادفی ساده، انتخاب شدند. ابتدا، آزمونی شامل شش مسئله کلامی بدون استفاده از هیچ نوع شکل، به دانشآموزان داده شد. پس از یک هفته، آزمون دوم متشکل از همان مسائل شامل اشکال مذکور، به شرکتکنندگان ارائه شد. نتایج نشان داد که تنها استفاده از شکلهای ماتریسی در متن مسائل کلامی، به بهبود حل مسئله آنها منجر شد و دو نوع ترسیم دیگر، تأثیری بر بهبود حل مسئله دانشآموزان نداشت. لذا، پیشنهاد میشود که به جای افزودن شکل به مسائل، تناسب انواع شکلها با ساختار مسائل لحاظ شود و رسم شکل به تنهایی، به بهبود حل آن کمک نمیکند.
خانم مینا خداپناه، دکتر مهدی دوایی، دکتر نعمت اله موسی پور، دکتر غلامعلی احمدی،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
هدف این مقاله تبیین زمینهها و راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی برای دوره ابتدایی است. با استفاده از روش کیفی دادهبنیاد، با 12 نفر از صاحبنظران حوزه برنامهریزی درسی و آموزش ابتدایی، اقتصاد و امور مالی مصاحبه شد. یافتهها نشان داد که نیازها، سیاستها و اهداف اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و فرهنگی زمینهساز تدوین و اجرای برنامه درسی سواد مالی دوره ابتداییاند. مهمترین راهبردهای اجرای برنامه درسی سواد مالی در برگیرنده اقدامات آموزشی و ساختاری مانند غنیسازی برنامه درسی، فراهم ساختن امکانات دسترسی به منابع آموزشی، مشارکت معلمان در تولید برنامه درسی، ایجاد بستر همکاریها بین سازمانهای مالی با آموزش و پرورش، تبادل افکار و ایدههای آموزشی بین کلاسها و مدارس، همکاری سازمانها در امر گسترش نوآوریهای آموزشی در حیطه سوادمالی، تعامل مستمر با مراکز آموزشی و پرورشی حوزه مالی و توسعه تجهیزات آموزش مالی است.
پروانه مهرجو، محمدرضا سرمدی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف کشف چیستی مبانی فلسفی تدریس در راهبردهای یاددهی – یادگیری صورت گرفت تا جایگاه شناسایی این مبانی در حوزه نظر و عمل مشخص گردد. رویکرد پژوهش توصیفی -تحلیلی و از نوع کیفی و اسنادی بود. داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل متن و برگرفته از متون منابع مختلف،با استفاده ازتهیه فرم وفیش برداری جمع آوری شد.برای پاسخ به سوال پژوهش شش سوال معرفت شناسانه در راستای انواع الگوهای تدریس مطرح شد. نتایج نشان داد معرفت در الگوهای تدریس اطلاعات پردازی به صورت نسبی و ذهنی بوده ونوع معرفت در الگوهای تدریس این خانواده به صورت معرفت حسی، تجربی معرفت عقلانی و بخشی هم معرفت شهودی قابل دسته بندی می باشد. نتایج در بخش مکاتب فلسفی پشتیبان کننده این الگوها شامل مکاتب کلاسیک (ایدآلیسم و رئالیسم)، مکتب پراگماتیسم، طبیعت گرایی، اگزیستانسیالیسم و پست مدرنیستم (سازنده گرایی فردی و اجتماعی) بود.