جستجو در مقالات منتشر شده


16 نتیجه برای پژوهش

عطیه سادات حسینی یزدی، مهدی سبحانی نژاد،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده

چکیده: پژوهش مؤثر مستلزم نهادینه‌سازی دانش، عاطفه مثبت و عمل پژوهش در محقق و یا نهادینه‌سازی نگرش جامع پژوهشگری در او است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم‌‏پردازی مجدد نتایج پژوهش‏های پیشین، انجام شده است. بر این اساس سوابق نظری و پژوهشی مرتبط با تحقق نگرش جامع پژوهشگری را تحلیل و ابعاد سه‌گانه؛ شناختی، عاطفی و عملکردی چارچوب نظری مذکور را به همراه مؤلفه‌های مطرح در ابعاد و گویه‏های مبین، سازمان‌دهی نموده است. در پایان به ساختاری نمونه در طراحی عناصر عمومی برنامه درسی مدرسه‏ای جهت تحقق نگرش جامع پژوهشگری، ارائه شده است.
 
مانی رضایی،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده

چکیده: پژوهش در مورد سیر برنامه درسی و کتاب‌های درسی در ایران، یکی از حوزه‌هایی است که مطالعات اندکی در آن صورت گرفته و گزارش‌های پژوهشی یا نتایجی از چنین پژوهش‌هایی، در اسناد مورد بررسی به‌دست نیامد. مقاله، گزارشی از پژوهشی جامع در فاصله شروع برنامه آموزش رسمی دوره متوسطه (1304) در ایران تا 1388 (زمان جمع‌آوری داده‌ها) است و موارد زیر مورد مطالعه قرار گرفت: (1) سیر تاریخی تغییراتِ کلی نظام آموزش رسمی؛ (2) پنج دوره تاریخی در تغییر کتاب‌های درسی ریاضی؛ (3) سیر تغییر محتوای آموزشی و مواد درسی ریاضی. پژوهش، به لحاظ روشی، پژوهشی تاریخی است و با هدف شناخت بهتر روند شکل‌گیری کتاب‌های دوره متوسطه انجام شد. تلاش شد تا تمام کتاب‌هایی که به‌عنوان کتاب درسی ارائه شده است، مورد توجه قرار گیرد و محتوای آن‌ها از نظر موضوعی (ریاضی) بررسی شود. مقاله با بررسی مثلثات، سیر تحولات آن در این فاصله زمانی به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری می‌پردازد.    
ابوالفضل رفیع پور،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده

چکیده: هدف مقاله حاضر، مرور پژوهش‌های حوزه مدل‌سازی و کاربرد است تا از این طریق، حوزه مدل‌سازی و کاربرد را به‌عنوان یک حوزه پژوهشی معرفی نماید. در این مقاله، ابتدا منظور از اصطلاح مدل‌سازی و کاربردها در آموزش ریاضی تبیین خواهد شد و تفاوت آن با تعابیر دیگری از واژه مدل‌سازی که در سایر رشته‌ها وجود دارد، بیان می‌گردد. هم­چنین، اصطلاحات سواد عددی، سواد کمّی، ریاضی­وار کردن و مسائل کلامی که ممکن است گاهی به‌جای مدل‌سازی به کار بروند ولی معنای کامل مدل‌سازی را در بر ندارند، در این مقاله معرفی می‌شوند. در ادامه، چرخه مدل‌سازی و مراحل مختلف آن معرفی می‌گردد. سپس به برخی از پژوهش‌های انجام شده در حوزه مدل‌سازی و کاربرد اشاره می‌شود و یکی از این پژوهش‌های داخلی در مورد ارزشیابی سطوح شایستگی مدل‌سازی با شرح روش و نتایج آن ارائه می‌گردد. در پایان، این مقاله، با ارائه چند سؤال پژوهشی برای مطالعات آتی، به پایان می‌رسد.    
خانم ملیحه ذوالفقاری، دکتر مرجان کیان،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب معلمان در تدریس برنامۀدرسی هنر دوره ابتدایی است. رویکرد پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعۀ پژوهش معلمان دوره ابتدایی شهرستان مهدیشهر استان سمنان بودند که از طریق نمونه­گیری هدفمند، تعداد 10 نفر از معلمان با رعایت اصل اشباع نظری از طریق مصاحبۀ نیمه­ساختارمند در پژوهش شرکت کردند. داده‌ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شدند و روایی و پایایی آن‌ها از طریق سه معیار قابل‌قبول بودن، قابلیت اطمینان و تأیید پذیری به دست آمد. بر اساس یافته‌ها، تجربۀ معلمان در تدریس هنر  دورۀ ابتدایی در دو مقوله دستاوردهای مثبت (توسعۀ شایستگی‌های حرفه‌ای) و چالش‌های منفی (ضعف ارج‌گذاری به هنر)  مشخص شد. معلمان در تدریس برنامۀدرسی هنر نتوانسته‌اند از پتانسیل محتوایی این درس برای آموزش بهره‌مند شوند و بی‌اهمیت بودن برنامۀدرسی هنر بین سایر دروس در تدریس عملی معلمان تأثیرگذار است. به دلیل مسائلی نظیر ضعف تخصص در آموزش هنر، کمبود وقت، کمبود بودجه، ناآگاهی والدین از اهمیت هنر، عموماً  به برنامۀدرسی هنر توجه کافی نمی‌شود.  ارائه آموزش‌های ضمن خدمت تخصصی در درس هنر ویژه معلمان، ایجاد بستر مناسب برای تبادل تجارب بین معلمان، بالا بردن سطح آگاهی والدین نسبت به اهمیت درس هنر از توصیه‌های این پژوهش است.
 
صابر عبدالملکی، کمال درانی، نوروزعلی کرمدوست، مسعود صدرالاشرفی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده

دستیابی به سواد علمی هدف آموزش برنامۀ ‌درسی علوم در نظام‌های آموزشی دنیا است. یکی از مهم‌ترین و اصلی‌ترین مؤلفه‌هایی که باعث افزایش سواد علمی در دانش‌آموزان می‌شود آموزش ماهیّت علم است. هدف پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران دربارۀ ماهیّت علم به‌ عنوان مؤلفۀ سواد علمی می‌باشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان مقطع کارشناسی دانشکده‌های روانشناسی- علوم تربیتی و علوم پایه دانشگاه تهران است که از این جامعه به شیوۀ نمونه‌گیری طبقه‌ای با رعایت نسبت‌ها (جنسیت و دانشکده) نمونه‌ای به حجم 779 نفر انتخاب شدند. جهت جمع‌آوری نگرش دانشجویان به ماهیّت علم، پرسشنامه‌ای بر اساس مبانی نظری پروژه 2061 طراحی گردید و اعتبار و روایی آن بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج آزمون تی تک نمونه‌ای نشان می‌دهد که وضعیت میانگین درک ماهیّت علم و ابعاد آن در دانشجویان، با وضعیت میانگین متوسط نمرات دارای تفاوتی معنادار است؛ همچنین نتایج آزمون مانووا نشان می‌دهد که بین سطوح عامل دانشکده (دانشکدۀ علوم پایه و دانشکدۀ روانشناسی - علوم تربیتی) در باب متغیّر ماهیّت علم تفاوت معنادار وجود دارد. یافته‌ها بیان می‌کند که دانشجویان داری درک پایینی از ماهیّت علم و ابعاد آن می‌باشند که بر اساس تحلیل نتایج پژوهش‌های انجام‌گرفته علّت آن را می‌توان در این عوامل جستجو کرد: عدم توجه به مؤلفه‌های ماهیّت علم در تدوین و طراحی برنامۀ ‌درسی آموزش علوم، دانش و درک پایین معلمان از ماهیّت علم، عدم توسعۀ علم و فناوری در جامعه و حمایت‌ها ساختارهای اقتصادی، سیاستی و فرهنگی از علم و ارزش‌های آن. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد میزان درک ماهیّت دانشجویان دانشکدۀ علوم پایه از دانشجویان دانشکدۀ روانشناسی - علوم تربیتی بالاتر است که علت آن را می‌توان در ماهیّت رشته‌های درسی دانشجویان در دو دانشکده و میزان پرداختن به موضوعات درسی با محوریت علوم و ماهیّت علم در برنامۀ ‌درسی آن‌ها پیدا کرد.
 
دکتر حسن رضا زین آبادی، خانم مهنوش قلوزی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی کیفیت مهارت‌های روش‌شناسی پژوهش دانشجویان کارشناسی‌ارشد در رشته‌های علوم انسانی و در دانشگاه‌های دولتی شهر تهران انجام شده است. در بخش کیفی با کاربست روش‌های نمونه‌گیری هدفمند و گلوله برفی، پژوهشگران و خبرگان آموزش روش‌شناسی پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. با انجام تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبه‌ها و همچنین استفاده از سرفصل‌های مصوب دروس روش‌شناسی (روش پژوهش و آمار)، تعداد 35 مهارت مهم شناسایی شد. در مرحله کمی با استفاده از مهارت‌های شناسایی شده پرسش‌نامه‌ای با رعایت روایی محتوا و پایایی مناسب (آلفای کرونباخ بالاتر از 8/0) تدوین شد و توسط 270 دانشجو تکمیل گردید. ابتدا از طریق «تحلیل عاملی اکتشافی»، مهارت‌ها به 27 مهارت تقلیل پیدا کرد و تعداد 4 عامل شامل مهارت‌های «طراحی، عملی، تحلیلی و نگارشی» شناسایی شد. در گام بعد با انجام «تحلیلی عاملی تأییدی»، الگوی اندازه‌گیری متغیر نهفته برازش قابل قبولی با داده‌ها نشان داد. در مرحله بعد با کاربرد آزمون «خی دو» نتایج نشان داد دانشجویان ارزیابی معناداری از مهارت‌های خود داشته‌اند. به این ترتیب که در اغلب مهارت‌ها توانایی آن‌ها متوسط به پایین ارزیابی شد. همچنین آزمون «فریدمن» مهارت‌های هر یک از ابعاد را به‌طور معناداری مرتب نمود. به این ترتیب که «تشخیص و انتخاب یک موضوع مناسب پژوهشی»، «استفاده از منابع الکترونیکی و پایگاه‌های علمی»، «فهم و تفسیر خروجی‌های مربوط به داده‌های تحلیل شده» و «نگارش مقاله پژوهشی مستخرج از پژوهش»، به ترتیب رتبه آخر را در مهارت‌های 4 گانه کسب کردند. یافته‌های این پژوهش به‌طور کلی ضعف روش‌شناسی دانشجویان کارشناسی‌ارشد رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌های دولتی شهر تهران را خاطرنشان می‌کند. در پایان در مورد یافته‌ها بحث شده است.


علی زند قشلاقی، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر هاشم فردانش،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده

مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعه‌شناس برنامۀ ‌درسی است. او در خلال چهار دهه با صورت‌بندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامۀ ‌درسی دانش‌بنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفه‌های نظریۀ برنامۀ ‌درسی، نظام مدرسه‌ای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکنده‌اند. صورت‌بندی نظریۀ برنامۀ ‌درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورت‌بندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالت‌هایی است که بتواند مؤلفه‌های بنیادین و مؤلفه‌های ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار می‌کوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشته‌های یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شده‌اند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفاده‌شده است. معرفت‌شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعه‌شناسی، نظام مدرسه‌ای و امر تربیتی بیان شده‌ است. در پایان با رویکردی نظری، دلالت‌های تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریۀ برنامۀ ‌درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد.

آقای مهدی حسین پناه، دکتر مرتضی کرمی، دکتر حسین جعفری ثانی، دکتر حسین کارشکی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده

هدف تحقیق، طراحی مدل شایستگی های پژوهشیِ مورد نیاز و متناسب با دوره دوم ابتدایی است. این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل اسناد بالادستی نظام آموزشی، نظرات متخصصان و نتایج برخی پژوهش های داخلی و خارجی است که با روش نمونه گیری هدفمند، سند برنامه درسی ملّی و تعدادی از پژوهش ها که تمرکز بیشتری بر معرفی شایستگی های پژوهشی داشتند، انتخاب شدند. برای طراحی مدل شایستگی، از رویکرد طراحی (مدل بیهام و مایر) در پنج مرحله استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه،از شاخص هایی مانند میانگین، انحراف معیار و آزمون t تک گروهی استفاده شد. در مرحله آخر، مدل مفروض شایستگی های پژوهشی متناسب با دوره دوم ابتدایی ترسیم شد، که که مشتمل بر 5 خوشه شایستگی های خاص با 14 زیر خوشه و 11 شایستگی عام پژوهشی است.


دکتر سعید صفائی موحد،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده


هدف اصلی این پژوهش، بررسی شیوه هدایت پایاننامهها و رسالههای دانشجویی توسط استادان راهنما در حوزههای علوم رفتاری است. بدین منظور با استفاده از راهبرد نمونهگیری ملاک محور، 45 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری رشتههای مدیریت، علوم تربیتی، روانشناسی، مشاوره و اقتصاد به شیوهی هدفمند و با رعایت اصل اشباع دادهها برگزیده شده و با بکارگیری مصاحبههای نیمه ساختار یافته و غیر رسمی دادههای لازم جمعآوری شدند. بر اساس یافتههای حاصل و بر مبنای 4 معیار روابط قدرت، سطح یاددهی ـ یادگیری، میزان حمایت، و انتظار متقابل میتوان 4 سبک اصلی اساتید ایرانی در فرایند نظارت پژوهشی را به شرح ذیل دانست: سبک فرمانده ـ سرباز، سبک تسهیلگر ـ شبکه ساز، سبک آزاد گذارنده، و سبک استثماری
آقای صادق زارع صفت، دکتر مرضیه دهقانی، دکتر رضوان حکیم زاده، دکتر مرتضی کرمی، دکتر کیوان صالحی،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده

این پژوهش جستاری در تجربۀ زیستۀ اعضای هیئت‌علمی دانشکده‌های ریاضیات، فنی و مهندسی و علوم پایه (STEM) در دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1396 از اجرای برنامه‌های درسی توسعۀ حرفه‌ای است. داده‌های این پژوهش از طریق رویکرد کیفی و با روشی پدیدارشناسانه توصیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استخراج شده است و داده‎ها از طریق روش کدگذاری و مقوله‎بندی تجزیه و تحلیل شده‌اند. نمونه‌گیری در این بخش از طریق هدفمند از نوع معیاری بوده و در مجموع 21 نفر شرکت نموده‌اند. برای اعتبار یافته‌ها به‌وسیلۀ فن دلفی از سوی صاحب‌نظران و کارشناسان بر روی مقولات توافق شده است. با توجه به ساختار پژوهش و حوزه‌های چهارگانه در برنامه‌های درسی، برداشت محققین از مضامین و مفاهیم مرتبط با هر حوزه ارجاع داده شده است. در مجموع 37 مقوله و درنهایت به 4 طبقه کلی شامل طراحی و تدوین، اجرا، زمینه و ارزشیابی در سه بخش نقاط قوت، مسائل پیشرو و مطلوبیت برنامه‌های درسی مضمون یابی شد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که فاصلۀ زیادی میان طراحی و اجرای برنامه‌ها بوده‌ است و هم‌چنین الگویی مفهومی مبتنی بر تجارب زیستۀ اعضای هیئت‌علمی تدوین و در انتها پیشنهاد‌هایی ارائه شد.


آقای شهرام اسکندری پور، دکتر غلامرضا حاجی حسین نژاد، دکتر مجید علی عسگری، دکتر علی حسینی خواه،
دوره 7، شماره 13 - ( 1-1398 )
چکیده

      هدف اصلی پژوهش حاضرتبیین عوامل موثربرکیفیت تدریس وتعیین وزن هریک ازعوامل میباشد.دراین پژوهش  ازروش ترکیبی استفاده شد.جامعه آماری کیفی شامل کارکنان ستادی وپژوهشگران برتردانشگاه فنی بوده از طریق نمونه گیری ترکیبی انتخاب شدند.جامعه آماری بخش کمی این مطالعه رامعاونین آموزشی،مسئولین اداره پژوهش وآموزش،مدیران گروه واساتیدموظف کلیه آموزشکده هادرسال1395 تشکیل می دهند.دربخش کیفی برای گردآوری اطلاعات ازمصاحبه های اکتشافی ومصاحبه نیمه ساختمند استفاده شد.در بخش کمی ازمقوله های شناسایی شده حاصل ازکدگذاری داده های کیفی استفاده نموده ونسبت به ساخت پرسشنامه های مقایسات زوجی که حاوی مولفه هاوعوامل موثربرکیفیت تدریس بوداقدام ونتایج بااستفاده ازروشAHP  موردتحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش حاکی ازآنست که سهم عوامل مربوط به مدرس،محیط آموزش ودانشجویان به ترتیب برابربا41،33و26درصد برآوردشده است.ازبین مولفه های مرتبط بامدرس،مهارت های حرفه ای مدرس به عنوان مهمترین مولفه باوزن 361؛از بین مولفه های مرتبط بادانشجو،سوابق و تجربیات تحصیلی باوزن385واز بین مولفه های مرتبط بامحیط آموزش،کیفیت محیط وشرایط آموزشی باوزن 341 محاسبه شد.
 
آقای حسین قربانی، دکتر ابراهیم میرشاه جعفری، دکتر احمدرضا نصر، دکتر محمدرضا نیستانی،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباربخشی الگوی مطلوب برنامۀدرسی کارورزی مبتنی بر خودشرح­ حال­ نویسی مشارکتی در نظام تربیت­ معلم ایران است. در این پژوهش تلاش شده است تا نخست با استفاده از روش اسنادپژوهی، منابع و متون تخصصی مرتبط با موضوع، مورد تحلیل قرار گیرد تا مبانی علمی خودشرح­ حال نویسی مشارکتی استخراج شده و متعاقبآ دلالت ­های عناصر برنامۀدرسی این نوع از کارورزی  تدوین گردد. در گام دوم، پرسشنامۀ محقق ­ساخته تدوین و به منظور اعتباربخشی الگوی پیشنهادی از نظرات اساتید برنامۀدرسی و مدرسان واحدهای درسی کارورزی در دانشگاه فرهنگیان استفاده شده است. طبق یافته ­های پژوهش اجرای مطلوب برنامۀدرسی کارورزی نیازمند هم­یاری و فعالی ت­های مشارکتی و چندجانبه میان دانشجومعلمان، استادان و معلمان ­راهنما است و آنچه به این هم­یاری معنا می بخشد روایت­ ها و تجارب زندگی قابل پیوند با اهداف واحدهای درسی کارورزی و موضوعات درسی است.
خانم مرضیه سرداری، دکتر فیروز محمودی، دکتر اسکندر فتحی آذر، دکتر رحیم بدری،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف کلی از انجام این پژوهش تاثیر روش تدریس وارونه و دعوت به پژوهش شواب بر پیشرفت تحصیلی درس زیست شناسی دانش آموزان پایه­ی دهم با تعدیل­گری تفکر انتقادی می­باشد.این پژوهش، از نوع تحقیق نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می­باشد.  وجامعه آماری آن شامل دانش آموزان دختر پایه دهم شهرستان تبریز در سال تحصیلی 95-96می­باشد. حجم نمونه متشکل از 69 دانش آموز پایه دهم بود که به کمک روش خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند . ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه تفکر انتقادی ریتکس و آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته در درس زیست شناسی بود. نتایج نشان داد که تفکر انتقادی تواسته است در  پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که به روش دعوت به پژوهش شواب آموزش دیده­اند به عنوان تعدیلگر عمل کند در حالی­که در  دانش آموزانی که به روش آموزش دیده­اند نتوانسته است به عنوان تعدیلگر عمل کند.
 
بهار رشیدی، احمد عابدی، قاسم نوروزی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده

پژوهش‌حاضر دو هدف ‌شامل بررسی آسیب‌های نظام‌آموزشی‌مدارس استعدادهای درخشان و ارائه الگوی شاخص‌های ارتقاء برنامه‌درسی را دنبال کرده‌است. روش پژوهش، ‌کیفی و رویکرد سنتزپژوهی بود. جامعه‌آماری شامل مجموعه‌ی منابع‌‌نظری و پژوهشی(داخلی‌و‌خارجی) بود که ابتدا 261 منبع جستجو شد. 94 منبع که بیشترین هماهنگی را با هدف پژوهش داشتند انتخاب و443 جمله‌واره استخراج گردید. داده‌ها به‌شیوه استقرایی و تحلیل تماتیک 101تم بدست‌آمد. یافته‌ها نشان‌داد آسیب‌های نظام‌‌آموزشی شامل 39 مفهوم‌پایه؛ 7 تم ‌فرعی و 3 تم‌ اصلی است. شاخص‌های ارتقاء برنامه‌ درسی شامل 62  مفهوم‌‌پایه؛ 3 تم ‌‌فرعی و1 تم اصلی می‌باشد. نتایج نشان می‌دهد آموزش تک‌بعدی؛ نقص‌درطراحی و تدوین برنامه‌ها و نظام‌یاددهی-یادگیری منفعلانه از جمله مشکلات آموزشی مدارس‌استعدادهای درخشان هستند. همچنین مولفه فوق‌ برنامه‌درسی شامل: برنامه‌‌‌درسی چندوجهی و هدفمند؛ بهینه‌سازی ‌و افزایش کیفیت یاددهی-یادگیری؛  تقویت انگیزه یادگیری و پرورش دانش‌آموزان پویا به‌عنوان شاخص‌ ارتقاء برنامه‌درسی (راهکارمطلوب)در نظر گرفته‌شد. بنابراین  پیشنهاد می‌شود از این یافته‌ها جهت تدوین برنامه‌آموزشی دانش‌آموزان تیزهوش استفاده شود.

گلبرگ غریب پور، محمود مهرمحمدی، حمیدرضا رضا زاده، علیرضا عصاره، فاطمه زهرا احمدی،
دوره 10، شماره 20 - ( 9-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف طراحی یک برنامه آموزشی با رویکرد تعلیم و تربیت گفت و شنودی، ویژه پرورش ادراک زیبایی شناختی دانشجو معلمان، انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع هنجاری بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل دو گروه بودند. گروه اول از 13 نفر متخصص موضوعی در حوزه هنر تشکیل شده بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه دوم شامل 32 نفر از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بودند که 10 نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس و 22 نفر دیگر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری داده‌ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جهت اتخاذ تصمیم درباره عناصر برنامه داده های حاصل از مصاحبه ها و بررسی منابع تخصصی هنر و زیبایی شناسی به ویژه آرتاگرافی تحلیل مضمونی و در هشت عنصر برنامه گفت و شنودی تدوین شد.
 
همایون رهیاب، کوروش فتحی واجارگاه، اسماعیل جعفری، نعمت الله موسی پور،
دوره 11، شماره 22 - ( 6-1402 )
چکیده

منظور از انجام این پژوهش، تبیین سیر تحول وبازنگری برنامه های  درسی آموزش عالی افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 در افغانستان است. روش پژوهش کیفی از نوع تاریخی است و پژوهشگر تلاش نموده سیر بازنگری برنامه های درسی آموزش عالی را در این دوره با دیدگاه تحلیلی نشان دهد.  نتایج نشان میدهد که برنامه درسی در نظام  آموزش افغانستان  تا اکنون جهت گیری های متفاوتی داشته است.تجربه ای که از دوره های برنامه ریزی درسی دانشگاهی قبل و بعد از 11 سپتامبر حاصل می شود، گذار از یک نظام برنامه ریزی درسی نسبتآ غیر منظم (قبل از 11 سپتامبر) به سمت نظام برنامه ریزی درسی متمرکز(بعد از 11 سپتامبر)  و سرانجام به سمت نظرخواهی و  واگذاری اختیارات نسبی برای برنامه ریزی درسی به دانشگاه ها بود. درنتیجه ۱۶۵ رشـته تحصیلی شناسـایی شد که باید بازنگری می شد؛ از جمله آن برنامه درسی 71 رشته تحصیلی  تا سال1400 بازنگری گردید.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb