66 نتیجه برای آموزش
محمود مهرمحمدی،
دوره 1، شماره 1 - ( 11-1392 )
چکیده
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالشبرانگیز ساختار برنامهدرسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز میشود که این گونهگونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهشهای به عمل آمده هنوز نتوانستهاند به روشنی نشان دهند که کدام برنامهدرسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفقتری را به کلاسهای درس گسیل نماید. موقعیت مسالهای این مقاله در ایران را به شکل دقیقتر میتوان با استفاده از کلید واژه «تمامیتخواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهدهدار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهمترین مظهر این سیاست تمامیتخواهانه و بخشینگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت میکنند که تمامیتخواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاهها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی مینمایند. مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاههای تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامهدرسی تربیت معلم با توجه به این ویژگیها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفههای اساسی برنامهدرسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت میکند.
فرهاد سراجی، حجت الاسلام سید حمید حسینی، عبدالرحیم سرو دلیر،
دوره 1، شماره 1 - ( 11-1392 )
چکیده
هدف کلی این پژوهش تعیین ملاکهای سنجش اثربخشی دورههای آموزش مجازی حوزوی است. آموزشهای حوزوی ماهیتا و از جهات مختلف با آموزشهای شغلی و دانشگاهی تفاوت دارد و از این رو برای سنجش اثربخشی آنها باید به این تفاوتهای بارز توجه نمود. پژوهش حاضر براساس این ایده تلاش می کند با استفاده از روششناسی پژوهشی کیفی و از طریق نظریه مبنایی چارچوبی برای سنجش اثربخشی دورههای آموزش مجازی حوزوی ارائه کند. شرکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از دست اندرکاران مجرب و متخصص در زمینه آموزشهای مجازی حوزوی هستند که در موسسههای آموزش حوزوی و حوزههای علمیه مستقر در شهر قم مشغول به کار هستند. ابزار جمعآوری دادههای پژوهش، مصاحبه اکتشافی و نیمه ساختاریافته بوده است. تحلیل دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی صورت گرفت. در مرحله کدگذاری باز 114 کد شناسایی و سپس شش مقوله مهم ایجاد شد. با چرخشهای مکرر در مصاحبهها، یک مقوله اساسی منتج گردید. براساس یافتههای این پژوهش برای سنجش اثربخشی آموزشهای مجازی حوزوی در لایه عمومی(سطحی) باید به شش مقوله شامل؛ ارزشهای بنیادین آموزشهای حوزوی، غایتهای آموزش مجازی حوزوی، طراحی برنامهدرسی، ویژگیهای استاد، ویژگیهای یادگیرنده (طلبه) و نتایج نگرشی و رفتاری توجه نمود که با توجه به ارزشهای بنیادین حاکم بر فضای آموزشهای حوزوی مجازی از ارتباط متقابل بین این عوامل شش گانه یک خصیصه مهم روحیه طلبگی اولویت پیدا میکنند. این ویژگی به عنوان لایه خاص (عمیق) در سنجش اثربخشی آموزشهای حوزوی باید مدنظر قرار گیرد. ویژگی حس طلبگی دربرگیرنده مولفههای خردهتر مانند؛ زی طلبگی، کنجکاوی معرفتی و دینی، ساده زیستی، مهارتهای تبلیغی، رعایت حرمت استاد، دریافت حس باطنی و یادگیری مداوم است.
مرضیه اژدری، نعمتاله موسیپور، مسعود صدرالاشرافی،
دوره 1، شماره 1 - ( 11-1392 )
چکیده
در این مقاله گزارشی از میزان تحقق اهداف برنامهدرسی کسبشده فیریک و آزمایشگاه سال سوم دبیرستان ارائه میشود. این پژوهش از نوع مطالعات برآوردی و ارزشیابی است و از نظر نحوه گردآوری دادهها در زمره پژوهشهای زمینهیابی قرار دارد. با استفاده از آزمون پیشرفت تحصیلی، میزان تحقق هدفهای برنامهدرسی با سنجش 369 نفر از دانشآموزان رشتههای ریاضی فیزیک و تجربی مدارس متوسطه پنج منطقه جغرافیایی شهر تهران به انجام رسید. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که: 1- اهداف حیطه دانشی درس فیزیک 3 و آزمایشگاه تحقق یافته است. 2- بین دانشآموزان دختر و پسر رشتههای ریاضی و تجربی در تحقق اهداف حیطه دانشی تفاوت معناداری وجود ندارد. 3- بین دانشآموزان مناطق مختلف آموزشی در تحقق اهداف حیطه دانشی تفاوت معناداری وجود دارد.
خلیل غلامی، محمد اسدی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
چکیده: هدف اصلی مطالعهی حاضر، تبیین پدیدهی تدریس اثربخش در آموزش عالی بر اساس تجربهی حرفهای اساتید دانشگاه بهمنظور ایجاد یک چهارچوب مفهومی و توسعهی مبانی پداگوژیکی و نظری تدریس در مراکز آموزش عالی است. رویکرد پژوهشگر در این بخش از پژوهش، رویکرد کیفی با استفاده از راهبرد پدیدار نگاری است. مشارکتکنندگان شامل 12 عضو هیئتعلمی از اساتید دانشگاه کردستان بودند که از طریق نمونهگیری نوعی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه سازمانیافته جمعآوری شدند. روش تحلیل دادهها تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از کدگذاری در سه سطح باز، محور و منتخب بود. یافتههای مربوطه نشان داد که مقولههای اساسی تدریس اثربخش ازنظر اساتید شامل 1) مهارتهای ارتباطی؛ 2) خصوصیات آموزشدهنده و آموزشگیرنده؛ 3) مهارتهای آموزشی و 4) عوامل زمینهای است.
محمد عطاران، صغری ملکی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
چکیده: هدف تحقیق کیفی حاضر، بررسی وضعیت آموزش در خانه در نظام آموزشی ایران است. این تحقیق در سال 1391 انجام شد. جامعه تحقیق با روش گلوله برفی انتخاب شدند و با آنها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. مفاهیم مصاحبه، استخراج و طبقهبندی شدند. نتایج تحقیق نشان میدهد که مشارکتکنندگان از طبقه متوسط و بالای متوسط جامعه ایران و دارای تحصیلات عالی هستند. مداخله مشارکتکنندگان تحقیق در آموزش فرزندان خود و پذیرش مخاطره آن بسیار بالاست. آنها درباره نظام رسمی آموزش ایران، نگرش مثبتی نداشتند ولی ترجیح آموزش در خانه، بیشتر جنبه آموزشی داشت و نه ایدئولوژیک. آنها نظام آموزش در مدرسه را نظامی یکسویه میدانستند که خلاقیت کودکان را نابود میکند و صرفاً تأکید بر حافظه دارد و از برخی موضوعات مانند ورزش، زبان انگلیسی، موسیقی و هنر غافل است. به نظر مشارکتکنندگان تحقیق، مدرسه محیطی بسته است که هر کس باید در آن بنشیند، گوش دهد و شخصیت واقعی خود را پنهان کند. آموزش در خانه در ایران محدود به کتاب درسی نیست و بیشتر در فضاهای طبیعی جریان دارد. این آموزش، مبتنی بر مهارتهای کوتاهمدت است و زمانبندی خاصی ندارد و مانند نمونههای جهانی آن منعطف است. یافتههای تحقیق نشان داد که این نوع آموزش در ایران روابط والدین با یکدیگر و فرزندانشان را افزایش داده است. فرزندان آنها در یادگیری مستقلاند و خود با محیط انطباق مییابند. ولی به دلیل تازگی این نوع آموزش و نیز غیرقانونی بودن آن، جامعه در این مرحله آن را نپذیرفته است. گهگاه نیز فرزندانی که در خانه آموزش میبینند و والدینشان با چالشهایی مواجه میشوند مانند تمسخر از سوی دیگران، نگرانی درباره آینده فرزندان و امثال اینها.
محمد رحمان پور، احمدرضا نصر اصفهانی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1392 )
چکیده
چکیده: برنامه درسی همواره مهمترین عنصر هر نظام آموزشی به شمار میرود که تحقیقات نسبتاً گستردهای را به خود اختصاص داده است. این پژوهش با رویکرد کمی و با استفاده از روش تحلیل محتوای اسنادی به بررسی روششناسی پژوهشهای برنامه درسی در حوزه آموزش عالی پرداخت. به این منظور از میان پژوهشهای انجام گرفته در این حوزه، تعداد 30 پژوهش داخلی از 13 مجله و 30 پژوهش خارجی از 14 مجله معتبر با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که در پژوهشهای خارجی برنامه درسی رویکرد کیفی، رویکرد غالب بود بهطوری که 60% پژوهشها مبتنی بر رویکرد مزبور بود. در این میان پژوهشهای موردی و پدیدارشناسی به ترتیب با 50% و 5/37% دارای بیشترین کاربرد در میان پژوهشگران بود. همچنین نتایج پژوهش حکایت از آن داشت که در ایران رویکرد کمّی در ایران، رویکرد غالب پژوهشی با 50% فراوانی بود. در این میان روش پژوهش پیمایشی با فراوانی 8/85%، پرکاربردترین روش بود. همچنین این پژوهش نشان میدهد که روند پژوهشها در تحقیقات داخلی و خارجی حاکی از روند کمی به سوی کیفی و ترکیبی است. البته این روند در تحقیقات خارجی فراوانتر بود.
زهرا گویا،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
چکیده: در سال 1375، در اولین کنفرانس آموزش ریاضیِ ایران که در اصفهان برگزار شد، وظیفه خود دانستم که به عنوان یک متخصص آموزش ریاضی، مقالهای با عنوان «آموزش ریاضی چیست؟» ارائه دهم و علت تلاش برای تأسیس رشته آموزش ریاضی را در کشور بیان نمایم. اکنون پس از شانزده سال، جا دارد که با بازتابی بر این حرکت توسعهایِ شتابدار، به خود یادآوری کنیم که «چه چیزهایی در حوزه آموزش ریاضی نیستند!». بر این اساس، تحقیق حاضر در قالب فراتحلیلی بر مقالات ارائه شده به دوازدهمین کنفرانس آموزش ریاضی در ایران که در اولویت پذیرش واقع نشدند، انجام شد. فایل PDF تمام مقالهها که بدون نام بودند و کدگذاری شده بودند، دادههای این پژوهش را تشکیل دادند. هدف اصلی این پژوهش، بازتاب بر راه رفته شده تا حال است، با این امید که «با درس گرفتن از تاریخ، مجبور به تکرار آن نشویم.»
سهیلا غلامآزاد،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
چکیده: در اواخر دهه 70 میلادی، آموزش ریاضی واقعیتمدار (RME) در پاسخ به نهضت ریاضی جدید در امریکا و رویکرد آموزش ریاضی مکانیکی در هلند توسط فرودنتال و همکارانش معرفی شد. بر اساس این رویکرد، برنامههای آموزشی باید فرصتی در اختیار دانشآموزان قرار دهد تا از طریق انجام دادن فعالیتهای مناسب، به بازآفرینی ریاضی بپردازند. در سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران نیز ملاحظه میشود که در بخش جهتگیریهای کلی در سازماندهی محتوا و آموزشِ حوزه یادگیری ریاضی، بر وجه واقعیتمداری برنامه بهطور ضمنی، تأکید شده است. در این مقاله، ضمن معرفی جنبههای مختلف این رویکردِ برنامهای در آموزش ریاضی، به پژوهشی اشاره می شود که به روش تحلیل محتوا انجام شد و مضمون موردنظر برای تحلیل محتوا، واقعی بودن زمینههای مورد استفاده در کتاب تازه تألیف ریاضیات 1 بود.
مجتبی اسکندری، ابراهیم ریحانی،
دوره 2، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
چکیده: در بخش اول این مقاله، ابتدا به معرفی اجمالی طرح مسئله پرداخته میشود و پسازآن، برخی از چارچوبها و دستهبندیهایی که در خصوص طرح مسئله طراحی شدهاند مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. در بخش دوم مقاله، پژوهشی که در ایران انجام شده، معرفی و تشریح میشود. این پژوهش به روش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل انجام شده است و هدف آن، بررسی تأثیر پرورش مهارت طرح مسئله بر توانایی حل مسئله ریاضی دانشآموزان پایه سوم راهنمایی است. یافتههای بخش اول نشان میدهد که مهارت طرح مسئله، با توانایی حل مسئله، خلاقیت و تفکر واگرا در ارتباط است و باعث ارتقای هم میشوند. همچنین، از فرایند طرح مسئله میتوان بهعنوان ابزاری جهت به دست آوردن آگاهی بیشتر نسبت به آنچه در ذهن دانشآموزان میگذرد، استفاده نمود. نتایجِ تحلیل آزمون t در بخش دوم پژوهش نشان میدهد که استفاده از فعالیتهای طرح مسئله در کلاس درس و پرورش مهارت طرح مسئله در دانشآموزان، توانایی حل مسئله آنها را ارتقا میبخشد.
مصطفی عبدلی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
انجام دو کوچ سالانۀ عشایر کوچرو در طول سال تحصیلی تأثیرات زیادی بر کار مدرسه و یادگیری دانشآموزان عشایر بر جای میگذارد. تحقیق حاضر مطالعۀ موردی بوده و از نوع کیفی استفاده شده است. هدف مطالعه، بررسیِ رابطۀ زمان کوچ عشایر و زمان آموزش در مدارس عشایری است. به منظور بررسی میزان غیبت دانشآموزانی که به علّت دو کوچ سالانۀ عشایر و تأثیرات آن از مدرسه دور ماندهاند، اقدام به جمعآوری دادههای کمّی و کیفی یک مدرسۀ عشایری کوچرو در طول دو سال تحصیلیِ (90-89 و 91-90) شده است. پژوهنده در سالهای مذکور به عنوان معلم در این مدرسه مشغول به فعالیت بوده است. نتایج تحقیق گویای آن است که دو کوچ سالانۀ عشایر در مدرسۀ حاضر باعث افت ۳۴ درصدیِ زمانِ خالصِ آموزش (۵۵ روز از ۱۶۰ روز خالص برنامهریزیشده) و به تبع آن به هم ریختن برنامهریزی درسی آموزشی مدرسه، شتاب در آموزش مطالب درسی و به انجام نرسیدن آموزش کتابهای دانشآموزان در پایان سال تحصیلی شده است.
رضا وفائی، مهدی سبحانی نژاد،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده
پ&zwjژوه&zwjش ح&zwjاض&zwjر ب&zwjا ه&zwjدف ب&zwjررس&zwjی م&zwjی&zwjزان ت&zwjوج&zwjه ب&zwjه مؤلفههای آموزش چند فرهنگی در ک&zwjت&zwjابه&zwjای درسیِ دورۀ م&zwjت&zwjوس&zwjطه در س&zwjال ت&zwjح&zwjص&zwjی&zwjل&zwjی93ـ1392 ان&zwjج&zwjام ش&zwjد. تحقیق به شیوۀ تحلیل محتوا و اسنادی انجام شده است. جامعۀ پژوهشی حاضر، شامل کلیۀ کتابهای درسی دورۀ دوم متوسطۀ نظری در سال تحصیلی 93-1392 است که درمجموع شامل 32 کتاب است. از بین جامعۀ پژوهش، تعداد 7 عنوان کتاب درسی شامل کتابهای؛ مطالعات اجتماعی سال اول متوسطه، جامعهشناسی 1، جامعهشناسی 2، علوم اجتماعی سال چهارم متوسطه، تاریخ ایران و جهان 1و 2، تاریخشناسی سال چهارم متوسطه رشته ادبیات و علوم انسانی که توقع طرح مؤلفههای آموزش چند فرهنگی در آنها وجود دارد، نمونه پژوهش را تشکیل میدهند. . ابزار پژوهش در بخش تحلیل اسنادی فرم فیشبرداری و در بخش تحلیل محتوا چکلیست یا سیاهۀ تحلیل محتوا بوده است. دادههای تحلیل محتوا با استفاده از آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شده است. ع&zwjم&zwjدهت&zwjری&zwjن ی&zwjاف&zwjت&zwjهه&zwjای پ&zwjژوه&zwjش ع&zwjب&zwjارت اند از: از م&zwjج&zwjم&zwjوع 180 ف&zwjراوان&zwjی م&zwjرت&zwjب&zwjط در ک&zwjت&zwjب درس&zwjی دورۀ م&zwjت&zwjوس&zwjطه، کتاب درسی تاریخ (1) با 76 ف&zwjراوان&zwjی مرتبط با مؤلفههای آموزش چند فرهنگی ، ی&zwjع&zwjن&zwjی (22/42%) بیشترین میزان توجه به مؤلفههای آموزش چند فرهنگی و کتاب درسی مطالعات اجتماعی اول متوسطه با 5 فراوان یعنی (77/2%)، کمترین میزان توجه به مؤلفههای آموزش چند فرهنگی را داشتهاند. از بین مؤلفههای مطرح در آموزش چند فرهنگی بیشترین میزان توجه به مؤلفه «معرفی فرهنگهای مختلف به دانشآموزان در محتوای کتب درسی» با 59 فراوانی مرتبط با مؤلفههای آموزش چند فرهنگی یعنی (77/32%) و کمترین میزان توجه مربوط به مؤلفههای «کمک به درک و تحمل آراء متفاوت از فرهنگهای دیگر در محتوای کتب درسی و تعریف تکالیف چند فرهنگی برای دانشآموزان در محتوای کتب درسی» با یک فراوانی یعنی (55/0%) است.
خانم سیما سالاروندیان، دکتر علی حسینی خواه، دکتر مسعود گرامی پور،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
: بر اساس نظریه انتشار نوآوری اورت راجرز، نخست ابزاری کاربردی برای ارزیابی نوآوریهای آموزشی طراحی شده و سپس بر اساس آن، میزان پذیرش یک نمونه نوآوری آموزشی (تختههای هوشمند) مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه پژوهش شامل 300 مدرسه پراکنده در 4 منطقه شهر کرج است که 30 مدرسه انتخابشده است. روش پژوهش، رویکرد آمیخته-تبیینی با دو مرحلۀ متوالی است؛ مرحلۀ 1 (کمّی) روش پیمایشی و مرحلۀ 2 (کیفی) روش گروههای کانونی. دادههای پژوهش با دو ابزار گردآوری شدند؛ ابزار فاز کمّی: پرسشنامه بر اساس معیارهای نظریه راجرز (مزیّت نسبی، سازگاری نسبی، سادگی استفاده، قابلیت امتحان، قابلیت مشاهده)، ابزار فاز کیفی: پروتکل مصاحبه. یافتهها نشان داد که نوآوری تختۀ هوشمند در مدارس کرج مورد استقبال قرار نگرفته و درجه انتشار آن موفق ارزیابی نمیشود.
خانم زهرا فیروزی، دکتر مرتضی کرمی، دکتر محمود سعیدی رضوانی، دکتر حسین کارشکی،
دوره 3، شماره 6 - ( 12-1394 )
چکیده
دکتر زینب گلزاری، دکتر محمد عطاران،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
این پژوهش به بررسی روایت های یک مدرس دانشگاه و اجرای آموزش به شیوه معکوس پرداخته است. پژوهش مورد نظر روایی است و به انگاره تحقیقات کیفی و تفسیر گرایانه تعلق دارد. منبع داده های این پژوهش روایت چهارترم آموزشی در آموزش عالی است. تحلیل داده ها نشان می دهد در این شیوه آموزشی با همان اجزای کلاس سنتی، سر و کار داریم اما چیدمان و نتیجه ای که از آن حاصل می شود، می تواند متفاوت باشد.در تفسیر این روایت، برخی چالشهایی که در مسیر اجرای این شیوه آموزشی وجود داشته اند مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.این پژوهش به تحلیل روایت" آموزش به روش معکوس" در آموزش عالی پرداخته است.
آقای عباس شکاری، دکتر احسان زارعی سبهتی، دکتر علی یزدخواستی،
دوره 4، شماره 7 - ( 6-1395 )
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی نقش آموزشهای کارآفرینی گدار کسب و کار (KAB) بر مهارتهای کارآفرینی کارآموزان مراکز فنی و حرفهای میباشد. این پژوهش کاربردی بوده و روش آن از نوع توصیفی- همبستگی میباشد. جامعۀ آماری این پژوهش شامل کارآموزان مراکز فنی و حرفهای ثابت دولتی و شعب شهری استان اصفهان است که حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و دیگران، 285 نفر با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدهاند؛ ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامۀ استاندارد مهارتهای کارآفرینی و پرسشنامۀ محقق ساخته آموزشهای KAB با ضریب آلفای کرونباخ 92/0 برای هر دو پرسشنامه میباشد. نتایج پژوهش با استفاده از آزمونT مستقل و تحلیل واریانس و معادلات ساختاری لیزرل نشان میدهد که رابطۀ معنیداری بین آموزشهای کارآفرینی گدار کسب و کار (KAB) و ابعاد مهارتهای کارآفرینی (مهارتهای شخصی، مدیریتی و فنی) وجود دارد. همچنین بین آموزشهای کارآفرینی، الگوی گدار کسب و کار (KAB) بر حسب ویژگیهای جمعیتشناختی (جنسیت، نوع فعالیت، مدرک و رشتۀ تحصیلی) تفاوت معناداری مشاهده نشده است.
خانم زهرا افشارکهن، دکتر حسن ملکی، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر یحیی مهاجر، دکتر علی ضیایی مهر،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
این مقاله با هدف بررسی تأثیر برنامه درسی ریاضی آمیخته به طنز بر خلاقیت ریاضی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی نگاشته شد. مقاله حاضر به تحلیل و گزارش نتایج کمی یک مطالعه بزرگتر که با روش آمیخته صورت گرفته، می پردازد. خلاقیت ریاضی دانش آموزان بر اساس عملکرد آن ها پس از اجرای بسته آموزشی ریاضی آمیخته به طنز، طراحی شده توسط محققین بر اساس مفاهیم کتاب ریاضی پایه ششم، مورد تحلیل قرار گرفت. مقایسه نتایج پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که تلفیق محتوای مفاهیم ریاضی با انواع طنز آموزشی بر رشد خلاقیت دانشآموزان تأثیر مثبت دارد. پیشنهادهایی جهت استفاده از این یافتهها در حوزه برنامهریزی درسی چون طراحی محتوای آموزشی آمیخته به طنز آموزشی متناسب با ویژگیهای فراگیران و تلفیق طنز آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف، توسط تولید کنندگان برنامه های درسی ارائه شده است.
خانم مریم زارع، دکتر عبداله پارسا، دکتر مسعود صفایی مقدم،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
:پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی مقایسهای صلاحیت آموزش عالی و آموزش و پرورش در کار تربیت معلم انجام شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، با کدگذاری باز دادههای حاصل از مصاحبه و پرسشنامه باز پاسخ، کدگذاری و مقولهبندی و سپس تحلیل شدند. شرکتکنندگان در این پژوهش، به شیوه ی نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در مجموع 22 نفر نمونه را تشکیل دادند. از مجموع دیدگاهها و نظرات مصاحبه شوندگان، این چهار دیدگاه شناسایی شدند ( موافق با آموزش عالی، موافق با آموزش و پرورش، موافق مشروط با هر دو نهاد، مشروط با ساختار جدید). کم توجهی به تمرین های عملی، فقدان مدارس وابسته به آموزش عالی برای کارورزی؛ و ارزشیابی نامناسب عملکرد دانشجویان در طول دوره کارورزی، از مهم ترین نقاط ضعف آموزش عالی برشمرده می شوند. همچنین توانمندی علمی پایین تر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان، انعطافپذیری اندک و آزادی های بسیار محدود اندیشه برای تحول و تغییر، مهارت های ضعیف درپژوهش، و تمرکز گرایی شدید آموزش و پرورش نیز از ضعف های مهم آموزش و پرورش و بویژه دانشگاه فرهنگیان است.موافقین با دیدگاه ساختار جدید برای تربیت معلم، نقاط ضعفی از قبیل: ضعف در پژوهش و تحلیل مسائل تربیتی، ضعف در نظریه پردازی و عمل و ارائه راهکارهایی برای بهبود تربیت معلم، ضعف در تدوین محتوای مناسب برای برنامه های درسی تربیت معلم را به هر دو نهاد نسبت می دهند. در نهایت با توجه به مؤلفه برنامه درسی تربیت معلم چهار بعد پیشنهادی: دانش محتوائی، دانش تربیتی عام، دانش تربیتی توأم با کارورزی و برنامه آغازین ورود به حرفه معلمی ارائه شد که از تقسیم کار بین نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی در اجرای تربیت معلم حمایت میکند.
دکتر نادر سلسبیلی،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده
مجموعۀ تجارب و برداشتها، روند ها وجوانب کوشش های صورت گرفته در حوزه برنامه درسی ملی در نظامهای آموزشی مورد هدف، شامل ده کشور در چهار قاره جهان در قالب شش مؤلّفه زیر که در واقع ملاک ارزیابی و ترسیم تصویری از تجارب و برداشت های این نظامها از برنامه درسی ملی بوده است، مورد تحلیل و ارزیابی و جمع بندی قرار گرفته اند. مولفه های شش گانه ارزیابی شامل:1- هدفها و دیگر عناصر اصلی برنامه درسی، 2- برداشتها و مفهوم سازی ها از برنامه درسی ملی، 3- الزاماتِ قبلی، زمینه سازی ها، شرایط پذیرش، 4- ویژگی های ساختاری و اجرایی، 5- توجه به برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه و روند های نوآورانه، 6- توجه به حوزه دیدگاه های برنامه درسی، بوده است. مطالعه انجام شده، از نوع توصیفی و تحلیلی در حوزه برنامه درسی ملی است و از طریق بررسی نظری (تحلیل اسنادی کیفی) به قصد تحلیل و بازنمایی ویژگی های نظام های آموزشی جهانیِ مورد هدف باتوجه به ملاک های شش گانه، انجام شده است. با بررسی و تامّل مجددِ یافته های بدست آمده از جستجوگری در حوزه برنامه درسی ملی در نظامهای اموزشی مورد هدف، مقاله به جمع بندی و نتیجه گیری با توجه به مولفه های شش گانه پرداخته و توصیه هایی برای توجه به موضوع برنامه درسی ملی، ویژگی هدفها و عناصر آن، زمینه سازیها و الزامات و ویژگیهای ساختاری و روند های نوآورانه در تدوین آن، عرضه کرده است.
خانم زکیه پرهیزگار، دکتر حسن علم الهدایی، دکتر مهدی جباری نوقابی،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
: با توجه به تأکید سند برنامۀ درسی ملی جمهوری اسلامی ایران بر ارتقای مهارتهای مدلسازی دانش آموزان، این مطالعه به بررسی نگرش ریاضی و نظرات ۲۴۴ دانشآموز پایۀ دوم متوسطه دربارۀ مسائل مدلسازی ریاضی می پردازد. این تحقیق بهصورت پیش آزمون-مداخله آموزشی-پس آزمون برگزار شد. مداخله آموزشی به این صورت بود که دانشآموزان در دو گروه با شیوۀ آموزشی متفاوت شیوۀ آموزشی مستقیم (معلممحور) و شیوۀ استراتژی عملگرا (دانشآموز محور) طی 6 جلسه به حل مسائل مدلسازی ریاضی پرداختند. برای جمع آوری اطلاعات از یک پرسشنامه در مقیاس لیکرت و یک پرسشنامۀ باز پاسخ استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مسائل مدلسازی در هر دو گروه آموزشی، بهبود نگرش ریاضی دانش آموزان را به همراه داشته است. بهعلاوه، درحالیکه اغلب دانش آموزان دربارۀ مسائل مدلسازی نگرش مثبتی دارند، آنها را کاربردی و جالب توصیف کردند، برخی هم نظراتی منفی داشتند. |
دکتر مسعود گرامی پور، دکتر اصغر مینایی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی (CBM) یک روش نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق سنجش مستقیم مهارت های پیش بینی شده در برنامه درسی است. با وجود اینکه حدود نیم قرن از معرفی CBM در دنیا می گذرد، ولی تاکنون در برنامه درسی ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر معرفی و بررسی تأثیر CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی در مقایسه با روشهای مرسوم ارزشیابی تکوینی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، شبه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون برای نمونه ای از دانش آموزن سوم ابتدایی بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که CBM به عنوان یک روش مؤثرتر ارزشیابی تکوینی، در برنامه درسی دوره ابتدایی بکار گرفته شود.