11 نتیجه برای ارزشیابی
نیلوفر مرتضی نژاد، دکتر محمد عطاران، دکتر علی حسینی خواه، دکتر عفت عباسی،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده
آموزش کارآفرینی از حوزههای علمیای است که رشد سریعی دارد اما محتوا و روش تدریس آن مبهم است. در این مقاله مطالعات موجود دربارۀ عناصر برنامۀ درسی کارآفرینی - اهداف، محتوا، رویکردهای تدریس و ارزشیابی - گردآوری و با سنتز آنها ترکیبی بهینه ارائه شده است. معیار انتخاب این مطالعات، مطالعۀ یک یا چند عنصر فوق در دورۀ آموزش عمومی، طی سالهای 2016-2000 بوده است. در پایان هر بخش تجمیع یافتهها و نتیجهگیری کلی ارائه شده است. طبق یافتههای تحقیق، اهداف دورۀ ابتدایی، آشنایی با مفاهیم پایه، انگیزه، علاقه و روحیۀ کارآفرینانه و در دورۀ متوسطه، پرورش مهارتها و شایستگیهای کارآفرینی است. محتوا منطبق بر اهداف بوده و در سه سال نخست ابتدایی، تلفیقی و پس از آن به هر دو حالت تلفیق و درس جداگانه است. رویکردهای فعال تدریس، بهویژه رویکردهای استقرایی و شهودی مناسباند. رویکردهای ارزشیابی اصیل و عملکردی تناسب بیشتری با ماهیت کارآفرینی دارند؛ در نهایت باید اضافه کرد که ارزشیابیهای تکوینی در این عرصه حائز اهمیت هستند.
دکتر مسعود گرامی پور، دکتر اصغر مینایی،
دوره 5، شماره 10 - ( 12-1396 )
چکیده
اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی (CBM) یک روش نظارت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از طریق سنجش مستقیم مهارت های پیش بینی شده در برنامه درسی است. با وجود اینکه حدود نیم قرن از معرفی CBM در دنیا می گذرد، ولی تاکنون در برنامه درسی ایرانی مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر معرفی و بررسی تأثیر CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی در مقایسه با روشهای مرسوم ارزشیابی تکوینی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ جمع آوری اطلاعات، شبه آزمایشی با گروه کنترل و پیش آزمون برای نمونه ای از دانش آموزن سوم ابتدایی بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که CBM بر پیشرفت ریاضی دانش آموزان ابتدایی تأثیر معنی داری دارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که CBM به عنوان یک روش مؤثرتر ارزشیابی تکوینی، در برنامه درسی دوره ابتدایی بکار گرفته شود.
خانم دل آرام محمدی، دکتر اسکندر فتحی آذر، دکتر یوسف ادیب،
دوره 6، شماره 11 - ( 6-1397 )
چکیده
در این پژوهش تجارب عمیق دانش آموزان پسر پایه های چهارم و پنجم ابتدایی از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی به شیوه ی کیفی و از نوع پدیدارشناسی بررسی شد. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 9 دانش آموز، داده های اخذ شده به اشباع رسید. داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA10 کدگذاری و تحلیل شد. یافته های حاصل از تجارب اینن افراد در 5 مضمون اصلی"ادراک مثبت از ارزشیابی توصیفی"، "ادراک منفی از ارزشیابی توصیفی"، "مناسب پایه های پایین"، "متضرر شدن دانشآموزان ضعیف" و " مورد پسند والدین دانشآموزان ضعیف" و چندین مضمون فرعی خلاصه شد.این یافته ها می توانند تصویری گویااز چگونگی برنامه توصیفی در حال اجرا، معایب و مزایای آن در اختیار مسوولین و برنامهریزان قرار دهد. تا در جهت رفع اشکالات و بهبود، حذف یا جایگزینی این طرح اقداماتی انجام دهند.
آقای حسین شرفی، دکتر بختیار شعبانی ورکی، دکتر محمد سعید عبدخدایی، دکتر علی مقیمی،
دوره 7، شماره 14 - ( 7-1398 )
چکیده
هدف اصلی این مقاله تبیین دشواری های رویکردهای ارزشیابی موجود و پیشنهاد رویکرد بدیلی برای رفع این دشواری هاست. بنابراین نخست رویکردهای موجود ارزشیابی مورد نقد و بررسی قرارگرفته اند، آنگاه با ابتنا به رویکرد عصب پدیدار شناسی و با الهام از تحلیل لایه ای علی، نظریه انتگرال ویلبر و منطق فازی، ارزشیابی انتگرال پیشنهاد شده است. مهمترین ویژگی های این رویکرد در ارزشیابی عبارتند از، نگرش هولوگرافیک به حیات پیچیده آدمی، در نظرگرفتن روابط علی، هیورستیک و متعامد ذهن، مغز، بدن و محیط در ارزشیابی و توجه هم زمان به لایه سطحی تجربه اجتماعی و داده های کمی و آن وجه از تجربیات یادگیرنده که پدیداری، اول شخص و مفهومی است.
آقای مرتضی مرتضوی، دکتر زهرا گویا، دکتر حسن ملکی، دکتر سهیلا غلام آزاد،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده
تبیین چالشهای اجرای ارزشیابی توصیفی برای درس ریاضی در دوره ابتدائی، بخشی از یک طرح پژوهشی بود که در این مقاله به آن پرداخته شده است. این پژوهش به رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد و در آن، 24 معلم داوطلب دوره ابتدائی شرکت کردند. دادههای پژوهش از طریق مصاحبههای نیمه ساختاریافته، یک جلسه هماندیشی و یادداشتهای میدانی و تعامل بین پژوهشگران جمعآوری شد. این کار، به قصد مثلثیسازی (همسوسازی) جهت اعتبار دادهها و اعتماد یافتهها انجام شد. پس از چند مرحله کاهش نظام وار دادهها، چالشهای شناسایی شده در چهار مقوله اصلی «چالشهای سیاستگذاری»، «چالشهای اجرایی - آموزشی»، «چالشهای مفهومی» و «چالشهای فرهنگی - اجتماعی» برچسبگذاری شدند. نتیجهگیری این پژوهش، ارائه تصویر روشنتری از چگونگی اجرای طرح ارزشیابی توصیفی از دید معلمان دوره ابتدایی است که مجریان اصلی آن هستند و ضرورت دارد سیاستگذاران، برای رویارویی اصولی با این چالشها، چارهاندیشی نمایند.
دکتر سعید صفائی موحد، دکتر محمد حاجی زاد،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده
در این پژوهش سعی شده است با توجیه و مفروض انگاشتن برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده، مدلی برای ارزشیابی آن ارائه گردد که به کمک آن تصویری جامعتر از ابعاد مختلف برنامه درسی در گزارشهای ارزشیابی ارائه نمود. در این مدل ابعاد و لایههای مختلف برنامه درسی (مکتوب، اجراشده، تجربه شده، آزمون شده) بر اساس سه معیار (آرمانهای قصدشده، ابعاد پنهان، و عناصر مغفول) ارزیابی شده و نهایتاً یک ماتریس 15 سلولی را به وجود میآورند. به عقیده نگارنده ارزیابی جامع برنامه درسی به عنوان یک پدیده پیچیده مستلزم پاسخگویی به سوالات تمامی این سلولها میباشد. این پژوهش را میتوان از نوع "پژوهش نظریهای" دانست که هدف آن تولید یک مدل تجویزی در حوزه مطالعات برنامه درسی میباشد.
خانم شیما پورزندی، دکتر فائزه ناطقی، دکتر علیرضا فقیهی،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده
هدف پژوهش ، شناسایی عوامل، ملاکو نشانگرهای ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پیش دبستان بود. پژوهش جز پژوهش های نظری-کاربردی که با استفاده از دو روش اسنادی و پدیدارشناسی به بررسی ارزشیابی کیفیت برنامه درسی پرداخت. در این پژوهش از مصاحبه با صاحب نظران در حوزه پیش از دبستان و ارزشیابی استفاده شد. با توجه به هدف،روش نمونه گیری هدفمند بود. بخش اسنادی تعداد 15 مقاله و پدیدارشناسی از10 نفراز اساتید مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. درنتایج تحلیل اسنادی عامل اهداف با 10 ملاک و 59 نشانگر؛ عامل محتوا با 8 ملاک و 35 نشانگر؛ عامل فضا و تجهیزات با 4 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل فعالیت های یادگیری با 10 ملاک و 48 نشانگر؛ عامل راهبرد یاددهی-یادگیری با 5 ملاک و 21 نشانگر؛ عامل مربی با 2 ملاک و 12 نشانگر؛ عامل زمان با 4 ملاک و 6 نشانگر؛ و عامل ارزشیابی با 4 ملاک و 14 نشانگر مشخص شدند.
خانم مریم پاکزاد، دکتر علی اکبر خسروی بابادی، دکتر کامبیز پوشنه، دکتر علیرضا عصاره، دکتر حمیدرضا رضازاده،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده
پژوهش حاضربه بررسی «پدیدارشناسی ارزشیابی بازدههای یادگیری»پرداخته است. ازنظرهدف، کاربردی وشیوۀ اجرای آن کیفی ازنوع پدیدارشناسی است،میدان پژوهش شامل کلیۀ اساتید رشتۀ علومتربیتی دانشگاههایاستانتهران است. که باروش نمونهگیری گلولهبرفی ومقایسه مداوم دادهها تارسیدن به اشباع نظری،با10نفر ازآنها مصاحبه نیمهساختاریافته صورت گرفت. قلمرو موضوعی آن درحیطه مباحث علومتربیتی است.روش جمعآوریاطلاعات،مطالعاتمیدانی،کتابخانهای وابزار مصاحبه نیمهساختاریافته است. جهت حصول اطمینان ازقابلیت اعتمادپذیری دادههای پژوهش ازروشهای مثلثسازی منابع دادهها،مطالعهمکرر،تطبیق مستمردادهها،خلاصهسازی،دستهبندی اطلاعات وبازبینی توسط اساتیدی که باآنها مصاحبه شد،همچنین ازنظر اساتید راهنماومشاور بهره
گرفتهشد. بهمنظور بررسی اعتباردادههای بدست آمده به روش نمونهگیری هدفمند،ازنظر 36 استاد دیگر دانشگاههایاستانتهران که دراین موضوع صاحبنظرند تارسیدن به اشباعنظری استفادهشد. دادههای این پژوهش با استفاده از الگوی هفتمرحلهای ونمنن تجزیهوتحلیل شد ودر نهایت 5سازه(ماهیت ارزشیابی،ارزشیابی کننده(استاد)،ماهیت بازدههاییادگیری،ارزشیابیشونده(دانشجو) وماهیت برنامهدرسی)،17بُعد،87مقوله و320شاخص ازپدیدارشناسی ارزشیابیبازدههاییادگیری دانشجویان درقالب الگویی استخراج گردید.یافتهها نشان میدهد که ارزشیابیبازدههاییادگیری دراحاطه 5سازه نامبردهشدهاست وسازهها،ابعاد،مقولهها وشاخصهای بدست آمده به هم ارتباط دارند ودر ارزشیابیبازدههاییادگیری همۀ آنها سهیماند وارزش یکسانی دارند.
خانم اکرم ورمزیار، دکتر عفت عباسی، دکتر مسعود گرامی پور،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف از این پژوهش بکارگیری یک رویکرد پژوهشی ترکیبی از نوع طرح همسوسازی همگرا جهت ارزشیابی برنامه درسی ریاضی پایه هفتم بود. بخش کیفی روش مطالعه موردی بود، در حالیکه مرحله کمی یک مطالعه ارزشیابی با مدل سیپ (CIPP) بود. جامعه پژوهش شامل معلمان و دانش آموزان ریاضی دختر پایه هفتم شهرستان اسلامشهر بودند. نمونه گیری هدفمند یک استراتژی جهت جمع آوری داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته بود، در حالیکه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای جهت تکمیل پرسشنامه ها و تحلیل امتحانات نهایی جریان داشت.
نتایج نشان داد که کیفیت زمینه بالا و مطلوب است، در شرایطی که کیفیت درونداد پایین و نامناسب می باشد. بعلاوه، کیفیت فرایند و برونداد (مهارت) از نگاه معلمان و دانش آموزان قابل قبول بود. همچنین، تحلیل امتحانات ریاضی نشانگر دانش ناکافی دانش آموزان بود، در حالی که ایشان نگرش مثبتی نیز نسبت به ریاضیات نداشتند.
خانم نفیسه بیگی، دکتر حمیدرضا رضازاده بهادران، دکتر علی اکبر خسروی بابادی، دکتر کامبیز پوشنه،
دوره 9، شماره 18 - ( 7-1400 )
چکیده
این مقاله به معرفی آسیبهای ارزشیابی توصیفی دوره ابتدایی از نگاه برنامهریزان درسی ایران می
پردازد. بدین منظور، از روش «نقادی و خبرگی تربیتی» در ذیل رویکرد کیفی، استفاده شد. نمونه با شیوه نمونه
گیری گروه بارز از جامعه متخصصان برنامه
ریزی درسی انتخاب و اطلاعات به وسیله مصاحبه نیمه
ساختاریافته گردآوری گردید. اطلاعات به شیوه «مضمونی» تحلیل شد و برای تامین اعتبار یافته
ها، روش «بازبینی گروه اطلاع
رسان» استفاده شد. نتایج نشان داد ارزشیابی توصیفی دوره ابتدایی بعنوان یک طرح نوآورانه و مصوب، دارای دوازده آسیب اساسی است که در سه گروه طبقهبندی شده
اند: در حوزه نظام آموزش و برنامه درسی چهار آسیب «توقعات زیاد، نبود نظارت حرفهای، راهنماهای ناموثر و فقر سرمایهگذاری»، در حوزه عمل معلم چهار آسیب «شایستگی کم، اعتبار کم، سختی عمل و فشار سازمانی» و در حوزه رفتار شاگرد چهار آسیب «کاهش انگیزه، کاهش سواد، افزایش توقع و رقابتهای غیرمفید» شناسایی شدند.
معصومه کیانی،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده
هدف مقاله حاضر، بررسی الگوهای مونته سوری، والدورف، و بانک استریت در سه محور؛ نگاه به کودک و عاملیت او، ارزشیابی کودکان، و کیفیت محیط آموزشی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی است. یافتههای این تحقیق در محور نخست در هر سه الگو بیانگر منحصربهفردبودن، توانمندی، عاملیت، و شایستگی کودک در ساخت و انتقال معانی، تأکید بر شنیدن صدای کودک و تعقیب آن توسط مربیان و بزرگسالان، توجه نسبی به صلاحیت کودکان جهت تصمیمگیری و اقدام در امور مربوط به خودشان است. در محور دوم نیز تا حد قابل توجهی به رفاه کودک و نیز مشارکت فعال وی در نظارت بر یادگیری خود و دستاوردهایش تأکید میشود و از این حیث، فرایند ارزشیابی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد. طبق محورم سوم نیز محیط عنصری کلیدی در کیفیت رشد و یادگیری کودکان، و تا حدودی در راستای توسعه حس عاملیت کودکان قراردارد.