جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای برنامۀ ‌درسی

مصطفی عبدلی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده

انجام دو کوچ سالانۀ عشایر کوچ‌‌‌رو در طول سال تحصیلی تأثیرات زیادی بر کار مدرسه و یادگیری دانش‌آموزان عشایر بر جای می‌گذارد. تحقیق حاضر مطالعۀ موردی بوده و از نوع کیفی استفاده‌ شده است. هدف مطالعه، بررسیِ رابطۀ زمان کوچ عشایر و زمان آموزش در مدارس عشایری است. به‌ منظور بررسی میزان غیبت دانش‌آموزانی که به علّت دو کوچ سالانۀ عشایر و تأثیرات آن از مدرسه دور مانده‌اند، اقدام به جمع‌آوری داده‌های کمّی و کیفی یک مدرسۀ عشایری کوچ‌رو در طول دو سال تحصیلیِ (90-89 و 91-90) شده ‌است. پژوهنده در سال‌های مذکور به ‌عنوان معلم در این مدرسه مشغول به فعالیت بوده است. نتایج تحقیق گویای آن است که دو کوچ سالانۀ عشایر در مدرسۀ حاضر باعث افت ۳۴ درصدیِ زمانِ خالصِ آموزش (۵۵ روز از ۱۶۰ روز خالص برنامه‌ریزی‌شده) و به ‌تبع آن به ‌هم ریختن برنامه‌ریزی درسی آموزشی مدرسه، شتاب در آموزش مطالب درسی و به انجام نرسیدن آموزش کتاب‌های دانش‌آموزان در پایان سال تحصیلی شده است.


عبدالحمید رضوی، خدیجه گرجی پشتی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده

پژوهش حاضر، میزان انطباق بین دو برنامۀ ‌درسی قصد شده و اجرا شده در دورۀ پیش از دبستان را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. روش تحقیق مورد استفاده، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعۀ مورد مطالعه مربیان مراکز پیش‌دبستانی غرب استان مازندران در سال 1388 بودند، 122 نفر از نمونه‌های پژوهش به ‌صورت تصادفی خوشه‌ای از شهر‌های عباس‌آباد، چالوس، تنکابن و رامسر انتخاب شدند. داده‌های مورد نیاز بر اساس مطالعه و تحلیل اسناد مربوط به برنامه‌های پیش از دبستان و راهنمای برنامه و فعالیت‌های آموزشی و پرورشی دورۀ پیش‌دبستانی مصوّب سال 1387 شورای عالی آموزش‌ و پرورش و اجرای پرسشنامۀ بسته پاسخ پنج ‌درجه‌ای لیکرت گرد‌آوری شد. این پرسشنامه، برنامۀ ‌درسیِ در حال اجرا در سه بُعد اهداف، فعالیت‌ها و روش‌های ارزشیابی در دوره را از نظر مربیان می‌سنجد. اعتبار پرسشنامه با استناد به مطالب موجود در راهنمای برنامه و فعالیت‌های آموزشی و پرورشی دورۀ پیش‌دبستانی و تأیید دو نفر از اساتید (ضریب کاپا) و نیز اجرای آزمایشی آن بر روی نمونه‌ای از جمعیت مورد مطالعه تأیید شد. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرانباخ 91/0 به دست آمد. برای تجزیه ‌و تحلیل داده‌ها، از آمار توصیفی و آزمون تی تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان دهندۀ این است که بین اهداف، فعالیت‌ها و روش‌های ارزشیابی در برنامۀ ‌درسی قصد شده با برنامۀ ‌درسی در حال اجرا تا حدودی انطباق وجود دارد. بررسی مقایسه‌ای بین نظرات پاسخگویان در تحقق اهداف نشان می‌دهد که بیشترین میزان تحقق اهداف مربوط به «حیطۀ شناختی» و کمترین تحقق اهداف مربوط به «حیطۀ عاطفی» می‌باشد. همچنین در مورد فعالیت‌های اجرا شده توسط مربیان، فعالیت‌های شعر و سرود، نقّاشی، قصّه، بحث گروهی و بازی به ترتیب اولویت، بیشترین فعالیت به کار گرفته‌ شده است. در مورد چگونگی ارزشیابی توسط مربیان در برنامۀ اجرا شده ارزشیابی به روش مشاهده (46 درصد)، ارزشیابی به روش شفاهی (45 درصد) و ارزشیابی به روش مستمر (9 درصد)  بیشتر از دیگر روش‌ها مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
 
آقای مهرداد امینی، دکتر رحمت اله مرزوقی، دکتر محمد مزیدی، دکتر جعفر ترک زاده، دکتر مهدی محمدی،
دوره 3، شماره 5 - ( 3-1394 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تبیین پیامدهای  برنامۀ ‌درسی ضمنی دانشگاهی است. روش پژوهش کیفی، از نوع مطالعه موردی است. شرکت­کنندگان در پژوهش 15 نفر از اساتید و 20 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که با روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از منابع و متون علمی، تحقیقات پیشین، پرسشنامۀ باز پاسخ و مصاحبه با متخصصان کلیدی (افراد کانونی) و به شیوۀ همسوسازی گردآوری و با به‌کارگیری روش شبکۀ مضامین مورد تجزیه‌ و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافته­های این پژوهش بعد از حذف کدهای مشترک، 154 کد مفهومی استخراج گردید. این مفاهیم تحت عناوین کلی: 1. مضامین پایه (کدها و نکات کلیدی متن)، 2. مضامین سازمان­دهنده (مضامین به‌دست‌آمده از ترکیب و تلخیص مضامین پایه) و 3. مضامین فراگیر (مضامین عالی دربرگیرندۀ اصول حاکم بر متن به‌ مثابه کل) مورد توجه قرار گرفتند. یافته­ها نشان می‌دهند که عمده­ترین پیامدهای برنامۀ ‌درسی ضمنی دانشگاهی که به‌ وسیلۀ دانشجویان از طریق برنامه‌های درسی ضمنی آموخته می‌شوند شامل: 1- قدرت­طلبی 2- رفتار انضباطی  3-احساس آرامش و آسایش 4-احساس ارزشمندی 5-خودکنترلی 6-انسجام اجتماعی   7-ارزش محوری 8- مسئولیت­پذیری 9-گذراندن امتحان با کمترین تلاش 10- تقلب 11-برخورد کلیشه‌ای 12-روحیه علمی 13-مطالعه­ی عمقی نگر و14- مطالعه­ی سطحی­نگر می‌باشد.


علی زند قشلاقی، دکتر محمود مهرمحمدی، دکتر هاشم فردانش،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده

مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعه‌شناس برنامۀ ‌درسی است. او در خلال چهار دهه با صورت‌بندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامۀ ‌درسی دانش‌بنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفه‌های نظریۀ برنامۀ ‌درسی، نظام مدرسه‌ای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکنده‌اند. صورت‌بندی نظریۀ برنامۀ ‌درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورت‌بندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالت‌هایی است که بتواند مؤلفه‌های بنیادین و مؤلفه‌های ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار می‌کوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشته‌های یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شده‌اند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفاده‌شده است. معرفت‌شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعه‌شناسی، نظام مدرسه‌ای و امر تربیتی بیان شده‌ است. در پایان با رویکردی نظری، دلالت‌های تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریۀ برنامۀ ‌درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb