جستجو در مقالات منتشر شده


1 نتیجه برای تقسیم کار ملی

محمود مهرمحمدی،
دوره 1، شماره 1 - ( 11-1392 )
چکیده

این مقاله به مبحث تربیت‏ معلم از منظر چالش‏برانگیز ساختار برنامه‏درسی تربیت معلم  و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز می‏شود که این گونه‏گونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهش‏های به عمل آمده هنوز نتوانسته‏اند به روشنی نشان دهند که کدام برنامه‏درسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفق‏تری را به کلاس‏های درس گسیل نماید. موقعیت مساله‏ای این مقاله در ایران را به شکل دقیق‏تر می‏توان  با استفاده از کلید واژه «تمامیت‏خواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکرده‏اند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهده‏دار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهم‏ترین مظهر این سیاست تمامیت‏خواهانه و بخشی‏نگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت می‏کنند که تمامیت‏خواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاه‏ها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی می‏نمایند. مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاه‏های تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامه‏درسی تربیت معلم با توجه به این ویژگی‏ها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفه‏های اساسی برنامه‏درسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت می‏کند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb