جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای دانشگاه فرهنگیان

خانم مریم زارع، دکتر عبداله پارسا، دکتر مسعود صفایی مقدم،
دوره 4، شماره 8 - ( 11-1395 )
چکیده

:پژوهش کیفی حاضر با هدف بررسی مقایسه­ای صلاحیت آموزش عالی و آموزش و پرورش در کار تربیت معلم انجام شده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، با کدگذاری باز داده­های حاصل از مصاحبه و پرسشنامه باز پاسخ، کدگذاری و مقوله­بندی و سپس تحلیل شدند. شرکت­کنندگان در این پژوهش، به شیوه ی نمونه­گیری هدفمند انتخاب شدند. در مجموع 22 نفر نمونه را تشکیل دادند. از مجموع دیدگاه­ها و نظرات مصاحبه شوندگان، این چهار دیدگاه شناسایی شدند ( موافق با آموزش عالی، موافق با آموزش و پرورش، موافق مشروط با هر دو نهاد، مشروط با ساختار جدید). کم توجهی به تمرین های عملی، فقدان مدارس وابسته به آموزش عالی برای کارورزی؛ و ارزشیابی نامناسب عملکرد دانشجویان در طول دوره کارورزی، از مهم ترین نقاط ضعف آموزش عالی برشمرده می شوند. همچنین توانمندی علمی پایین تر اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان، انعطاف­پذیری اندک و آزادی های بسیار محدود اندیشه برای تحول و تغییر، مهارت های ضعیف درپژوهش، و تمرکز گرایی شدید آموزش و پرورش نیز از ضعف های مهم  آموزش و پرورش و بویژه دانشگاه فرهنگیان است.موافقین با دیدگاه ساختار جدید برای تربیت معلم، نقاط ضعفی از قبیل:  ضعف در پژوهش و تحلیل مسائل تربیتی، ضعف در نظریه پردازی و عمل و ارائه راهکارهایی برای بهبود تربیت معلم، ضعف در تدوین محتوای مناسب برای برنامه های درسی تربیت معلم را به هر دو نهاد نسبت می دهند. در نهایت با توجه به مؤلفه برنامه درسی تربیت معلم چهار بعد پیشنهادی: دانش محتوائی، دانش تربیتی عام، دانش تربیتی توأم با کارورزی و برنامه آغازین ورود به حرفه معلمی ارائه شد که از تقسیم کار بین نهاد آموزش و پرورش و آموزش عالی در اجرای تربیت معلم حمایت می­کند.


خانم زهره کرمی، دکتر فرهاد سراجی، دکتر یحیی معروفی،
دوره 5، شماره 9 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی روایت‏پژوهی جهت توسعه حرفه‏ای دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان است. الگوی برنامه درسی روایت‏پژوهی، مبتنی بر نظریات دیویی، برونر، شوآب، ویگوتسکی، دونالدشون ,کلندینین و کانلی است. در این الگو، یادگیری یک عمل فکورانه و مبتنی بر تجربه است؛ دانشجومعلمان با تفکر و تأمل در تجارب خود و دیگران، اقدام به ساخت معانی می‏کنند؛ آن‏ها فعالانه دانش، مهارت و نگرش خود را از روایت‏ها می‏آموزند و به توسعه حرفه‏ای دست می‏یابند. در این پژوهش، دو سؤال اصلی مطرح است: 1. الگوی برنامه درسی روایت‏پژوهی برای توسعه حرفه‏ای دانشجومعلمان دارای چه ویژگی‏هایی است و 2. آیا این الگو دارای اعتبار است؟ جهت پاسخ به این سؤالات از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. الگو طراحی شد و جهت اعتباربخشی در اختیار 20 نفر از متخصصان برنامه درسی و مدرسان دانشگاه فرهنگیان قرار گرفت که درصد بالایی از متخصصان، الگو و بخش‏های مختلف آن را مناسب ارزیابی کردند.

دکتر انسی کرامتی،
دوره 6، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده

باورهای معرفتی معلمان که دررفتار حرفه ای آنها نقش موثری دارد؛ تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. هدف ازاین پژوهش بررسی تاثیر متغیرهای زمینه ای بر باورهای معرفت شناسی دانشجومعلمان است. این پژوهش بااستفاده ازرویکرد کمی و توسط روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجومعلمان رشته علوم تربیتی پردیس هاشمی نژاد مشهد(562 نفر)در سال تحصیلی 1396-1395است که براساس جدول مورگان 228 نفر به عنوان نمونه تعیین و توسط روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فهرست باورهای معرفتی با پایایی مطلوب (82/0) بود. یافته ها نشان داد: باورهای معرفتی دانشجویان در سطح نسبتا بالایی قرار دارد. بین میانگین باورهای معرفتی دانشجویان برحسب سال تحصیلی آنها تفاوت معناداری وجود نداشته اما برحسب وضعیت تاهل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین بین پیشرفت تحصیلی و باور معرفتی دانشجویان نیز رابطه ای وجود ندارد.  

 
خانم منصوره ایران نژاد، دکتر مریم صفرنواده، دکتر نعمت الله موسی پور، دکتر محبوبه اظهری، دکتر عبدالسعید محمدشفیعی،
دوره 8، شماره 15 - ( 1-1399 )
چکیده


در برنامه جدید کارورزی تربیت معلم ایران، نقشی اساسی برای «استاد راهنما» لحاظ شده است. استاد راهنما یکی از اضلاع اصلی سه‎گانه انسانی کارورزی جدید است که در کنار «معلم راهنما» و «دانشجومعلم» به ایفای نقش راهبری دو عنصر دیگر اقدام می‎کند. در این مقاله تلاش شده است تا تجربه زیسته استادان راهنمای دارای تجربه اجرای همه برنامه‎های کارورزی (1-4)، که در اولین نوبت اجرای آن مشارکت داشته‎اند، از طریق مصاحبه با 26 نفر در یازده استان کشور، بازخوانی و بر اساس آن، تصویر برنامه‎های کارورزی ترسیم گردد. تجربه این گروه نشان می‎دهد که برنامه‎های کارورزی دارای «مقبولیت» بوده‎اند و توانسته‎اند به توسعه شایستگی‎های دانشجومعلمان، افزایش توانایی معلمان راهنما و حتی بهبود آگاهی استادان راهنما کمک کنند. باوجوداین، اجرای اولین دوره این برنامه با مشکلات اجرایی و پشتیبانی همراه بوده و استادان راهنمای کارورزی باور دارند که «برنامه جدید کارورزی باید حفظ شود» و در برخی جنبه‎ها، «اصلاح گردد».  
آقا میثم غلام پور، دکتر هادی پورشافعی، دکتر مقصود فراستخواه، دکتر محسن آیتی،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر  بررسی وضع موجود برنامه ­درسی تربیت‌ اخلاقی دانشجو ‌معلمان است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده­ بنیاد انجام گرفت. جامعه­ی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در برنامه ­درسی تربیت اخلاقی دانشجو معلمان هستند که از طریق نمونه‌گیری هدفمند از نوع ملاک ‌محور انتخاب شدند. داده­ها از طریق مصاحبه­ی نیمه‌ساختار‌یافته با ده نفر از دانشجو معلمان، سه نفر از دانش­آموختگان این دانشگاه، هشت نفر از اساتید دروس تربیت اخلاقی دانشگاه، چهار نفر از معلمان راهنما و سه نفر از معاونین و مسئولان امور فرهنگی دانشگاه فرهنگیان شهر بیرجند جمع‌آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد.
آقای محمد حسین صفائی، دکتر یحیی قائدی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر سوسن کشاورز،
دوره 8، شماره 16 - ( 7-1399 )
چکیده

پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد  و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.
نسرین مهدوی، زهرا نیکنام، محمد عطاران، نعمت اله موسی پور،
دوره 9، شماره 17 - ( 1-1400 )
چکیده

ایده دانش پداگوژی محتوا، در سه بعد «دانش جمعی پداگوژی محتوا»، «دانش شخصی پداگوژی محتوا» و «دانش در عمل پداگوژی محتوا»، دریچه‌ای به قلمرو دانش حرفه‌ای آموزشگران است. هدف از این پژوهش شناسایی و بررسی مؤلفه‌های دانش شخصی پداگوژی محتوا است که نقش مهمی در فهم و جهت‌گیری آموزشی آموزشگران در موقعیت‌های واقعی کلاس درس فراهم می‌کند. در این پژوهش برای شناسایی و بررسی مؤلفه‌های دانش شخصی پداگوژی محتوا، از رویکرد کیفی استفاده و به شیوه هدفمند یازده نفر از آموزشگران انتخاب شدند. جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها از طریق مصاحبه و مشاهده کلاس، به‌طور هم‌زمان، صورت گرفت. یافته‌های پژوهش نشان داد عناصر و مؤلفه‌های سازنده دانش شخصی پداگوژی محتوای آموزشگران شامل پنج مؤلفه اصلی: «هدف از پداگوژی محتوا»، «قلمرو محتوا»، «محتوا و پداگوژی»، «محتوا و برنامه درسی» و «محتوا و ارزشیابی» است. بر اساس تفسیر آموزشگران از مؤلفه‌های شناسایی شده، آموزشگران در دو گروه دیسیپلین­محور و زمینه­ محور دسته‌بندی شدند.

مرضیه معتمدی محمدآبادی، احمدرضا نصر اصفهانی، بی بی عشرت زمانی، عباس اسدی،
دوره 10، شماره 19 - ( 1-1401 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تدوین چارچوب برنامه­درسی سوادرسانه­ای در دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه صاحب­نظران است. این پژوهش با رویکرد کیفی از طریق مصاحبه با 28 نفر از متخصصان علوم ارتباطات، علوم تربیتی و فعالان سوادرسانه­ای انجام شد. نمونه­گیری به­صورت هدفمند تا حد اشباع انجام شد.­ برای تعیین روایی مصاحبه از روایی محتوایی استفاده شد و داده­ها به روش تحلیل محتوای استقرایی تحلیل شد. بر اساس دیدگاه متخصصان، اهداف برنامه­درسی سوادرسانه­ای شامل رسانه­شناسی، اصلاح سبک مصرف رسانه­ای، توسعه اخلاق کاربری، پرورش شهروند فعال و تربیت معلم مولد می­باشد. همچنین محتوا شامل مفاهیم وکلیات، تکنیک­های ساخت رسانه­ای، نقد وتحلیل پیام­ها، رژیم مصرف رسانه­ای، ملاحظات اخلاقی و کاربست رسانه­ است. بدین منظور  باید روش­های توضیحی، مسئله­محور، مشارکت­محور، انتقادی و کارگاهی برای تدریس به­کار رود و از شیوه ارزشیابی مشاهده­ای، عملکردی، پروژه­ای، آزمون و خودارزیابی استفاده شود. چارچوب  به­دست آمده می­تواند مبنایی برای طراحی برنامه­درسی سواد رسانه­ای در دانشگاه فرهنگیان باشد.

مجید صالحی، مرضیه دهقانی، خانم محدثه خطاط،
دوره 11، شماره 21 - ( 1-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف واکاوی نظرات دانش­آموختگان و دانشجو­معلمان در خصوص برنامه­درسی زایدرشته آموزش ابتدایی انجام شده­است. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن تحلیل مضمون می­باشد. نمونه­گیری به شیوه هدفمند بوده و 18 نفر جهت مشارکت با روش مصاحبه نیمه­ساختاریافته انتخاب شدند. یافته­ها نشان می­دهد که بخش­هایی از محتوای برنامه­درسی این رشته به دلیل تئوری­بودن، تکراری­بودن، قدیمی­بودن، منبع نامناسب، عدم­تناسب دروس اختیاری و اجباری زاید و ناکارآمد هستند که بیش­ترین فراوانی دروس زاید هم مربوط به دروس عمومی و تعلیم و تربیت اسلامی است. همچنین، بخش­هایی از برنامه درسی هم به دلیل تجارب یادگیری، زاید تلقی می­شوند که مشارکت­کنندگان به نقش استاد، دانشجو و ارزشیابی اشاره کردند. نتایج نشان­داد که در بعد محتوا، ضروری است بخش­هایی از برنامه­درسی عمومی، حذف و به دروس تخصصی و تخصصی-تربیتی اختصاص یابد. در بخش تجارب یادگیری هم می­بایست فرایند اجرای و ارزشیابی برنامه­درسی مورد بازبینی قرارگیرد و زمینه­ای برای افزایش انگیزه دانشجو­معلمان فراهم­گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به دوفصلنامه نظریه و عمل در برنامه درسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Theory & Practice in Curriculum Journal

Designed & Developed by : Yektaweb