مهدی سبحانی نژاد، امیر رضا تژدان،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی صلاحیت های مربیان و استادکاران « آموزش همراه با تولید » در خارج از مرکز کار و دانش استان کرمانشاه بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهشی، شامل 20 نفر از مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش استان کرمانشاه و نیز 135 نفر از هنرجویان خارج از مرکز کاردانش بود. با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 19 نفر از گروه اول و 102 نفر از گروه دوم، حسب برآورد آماری به روش طبقه ای تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت تهیه ابزار پژوهش، سه بعد صلاحیت های 1) شخصی، 2) تخصصی- حرفه ای (با مؤلفه های دانش، بینش و توانش یا مهارت) و 3) اخلاقی– اعتقادی (با مؤلفه های وجدان کاری، توسعه توانمندی، اعتدال اجتماعی، روابط اجتماعی، انضباط اداری و ایمان درونی) طبقه بندی شد. سپس، بر اساس آن، پرسشنامه های متناسب با شرایط پاسخ گویان تهیه گردید. پس از تحلیل توصیفی و استنباطی، نتایج تحقیق نشان داد میانگین کل صلاحیت های سه گانه مورد بررسی، در حد زیاد و معنادار است. همچنین، در بعد صلاحیت های شخصی، تمامی گویه ها معنادار بود، ولی در دو بعد صلاحیت های تخصصی- حرفه ای، گویه های مربوط به استفاده از شیوه های مناسب تدریس، تهیه نقشه کار مناسب، اطلاعات به روز از نشریات و مقاله ها، به کارگیری کامپیوتر و نرم افزارهای مرتبط با مهارت آموزی و نیز، در بعد صلاحیت های اخلاقی- اعتقادی، گویه های همکاری با مشاوران مدارس، تلاش در ارتقاء و به روز نمودن دانش و مهارت خود و دیگران، مبادله دانش و اطلاعات حرفه ای، توجه به تفاوت ها و نیاز های فردی دانش آموزان، گزارش مسائل انضباطی دانش آموزان، مطالعه و رعایت بخش نامه ها، آیی ننامه ها و استانداردها، از دید پاسخ گویان در حد متوسط یا کمتر از متوسط بود.
امین باقری،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده
محیط چند بعدی و پرچالش امروز، شرایط پویا و پیچیده ای را برای بسیاری از سازمان ها به وجود آورده است . بنابراین، پرورش و توسعه بسیاری از مهارت ها و توانایی های دانشگران، به منظور نیل به مزیت رقابتی و پیشرفت مستمر در تمام عرصه های تحصیلی، شغلی و غیره، ضروری به نظر می رسد. یکی از مهارت های کلیدی افراد برای موفقیت در زندگی، تحصیل و طول مسیر شغلی، مدیریت دانش فردی است. مدیریت دانش، تنها محدود به نگاه و رویکرد سازمانی نیست، بلکه مدیریت صحیح دانش فردی سرچشمه نوآوری های فردی، گروهی، سازمانی، اجتماعی و حتی فرامرزی است. بنابر تأیید صاحب نظران، اکثر مطالعات مرتبط، تنها منوط به رویکرد سازمانی و فناورانه است. بنابراین، جایگاه مبنایی مدیریت دانش فردی در توسعه فرا سیستمی ظرفیت های دانشگران، نیازمند تأمل و تعمق فزاینده تری است. مقاله حاضر، به دنبال معرفی مفهوم و مهارت های مدیریت دانش فردی است. همچنین وضعیت برخورداری مدیران دانشگاه شیراز از مهارت های مدیریت دانش فردی ارزیابی شده است. با استفاده از روش توصیفی- پیمایشی به بررسی 97 نفر از مدیران دانشگاه شیراز پرداخته شده است. شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روایی و پایایی مقیاس محقق ساخته مدیریت دانش فردی نیز مورد سنجش و تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدیران دانشگاه دارای سطح متوسطی از مهارت های مدیریت دانش فردی هستند. همچنین، در مقایسه میان مدیران دانشکده ای مختلف، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
کامران مالکپور لپری، علی دلاور،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش آموزشهای دانشگاهی بر ایجاد پرورش روحیه کارآفرینی در بین دانشجویان و ارائه راهکارهایی برای ارتقاء آن است. روش پژوهش از نوع آمیخته است که دادههای آن در قسمت کمی با پرسشنامه محققساخته و در قسمت کیفی با روش مشاهده مشارکتی و فن مصاحبه نیمهساختاریافته جمعآوری شده است. در بخش کمی 300 نفر از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی مشغول به تحصیل سال تحصیلی 94-1393 با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. در بخش کیفی با نمونهگیری هدفمند تعداد 15 نفر از اساتید دانشگاه به عنوان نمونه پژوهش مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافتهها حاکی از دارد که همه مؤلفههای کارآفرینی کمتر از حد وسط هستند. نتایج نشان میدهد که دورههای آموزشی بر پرورش روحیه کارآفرینی در دانشجویان تأثیر ندارند. در نهایت 5 مقوله تحول در نقش دانشگاهها (پذیرش نقش جدید)، بسترسازی، شبکهسازی، ارتقاء فعالیتهای دانشگاهی و تغییرات مدیریتی عمده برای بهبود کارآفرینی ارائه شد.
مصطفی عسکریان، عبدالرحیم نوه ابراهیم، حمید خسروی،
جلد 3، شماره 32 - ( 6-1395 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه بین مؤلفههای وجدان کاری با تعهد سازمانی دبیران دبیرستانهای متوسطه پسرانه دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 95-94 بود. پژوهش بر حسب هدف از نوع توصیفی بود که از روش همبستگی استفاده شده است، جامعه آماری کلیه دبیران مدارس متوسطه پسرانه دولتی شهر تهران بود که با نمونه آماری که بر حسب جدول کرجسی و مورگان 384 نفر تعیین و سپس بر اساس نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای نسبتی به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه وجدانکاری (کاستا و مک 1998) شامل 47 گویه و تعهد سازمانی (آلن ومایر 1992) شامل 24 گویه که پایایی این دو پرسشنامه به ترتیب 89% و 85% بود. شیوه گرد آوری دادهها از آمار توصیفی و برای نتیجهگیری دادهها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون کولموگروف اسمیرنف و تحلیل واریانس یکراهه استفاده شد که نتایج محاسبات نشان داد که بین وجدانکاری و تعهد سازمانی دبیران در سطح اطمینان 99% (میزان خطا برابر با 001/0) با ضریب همبستگی 429/0 ارتباط معنادار و مثبتی وجود داشت؛ مؤلفههای (کفایت، نظم و ترتیب، وظیفهشناسی، تلاش برای موفقیت) دارای همبستگی بیشتر و مولفههای (خویشتنداری و احتیاط در تصمیمگیری) دارای همبستگی کمتر بودند و در ارتباط بین مناطق مورد بررسی از نظر «وجدان کاری» هیچگونه تفاوت معناداری وجود نداشت.
مسلم قبادیان،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده
هدف این تحقیق مقایسه اخلاق حرفهای دبیران دوره دوم متوسطه شهر خرمآباد بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی از نوع مقایسهای بود. جامعه آماری دبیران دوره دوم متوسطه شهر خرمآباد به تعداد 1089نفر (756 نفر زن و 333 نفر مرد)بود.حجم نمونه مطابق با جدول نمونهگیری کرجسی و مورگان محاسبه و 285 نفر برآورد گردید. روش نمونهگیری طبقهای تصادفی نسبی بود. دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه استاندارد اخلاق حرفهای کارکنان جمعآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (فروانی، فراوانی تجمعی، نمودارهای ستونی) و آمار استنباطی (آزمونهای کمولوگروف-اسمیرنوف و آزمون ناپارامتریک یومان-ویتنی) استفاده شد. نتایج آزمون یومان-ویتنی نشان داد که بین اخلاق حرفهای و ابعاد آن (مسئولیت پذیری، صداقت، عدالت و انصاف، وفاداری، برتریجویی و رقابت طلبی، احترام به دیگران، همدردی با دیگران و رعایت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی) در دبیران زن و مرد دوره دوم متوسطه شهر خرمآباد تفاوت معناداری وجود ندارد. به عبارتی می توان بیان نمود که دبیران زن و مرد دوره دوم متوسطه شهر خرمآباد نگرش یکسانی نسبت اخلاق حرفه ای ومولفه های ان دارند.
علی یاسینی، یسرا پناه، امین پناه،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف سنجش تاثیر معنویت در کار بر التزام شغلی با در نظر گرفتن نقش میانجی متغیر هوش معنوی انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی و به طور خاص از نوع الگویابی علی است. کلیه مدیران مدارس دولتی شهر ایلام جامعه آماری پژوهش را تشکیل داده اند. به این منظور از میان 400 مدیر مدرسه، 125 نفر بصورت تصادفی طبقهای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند و در نهایت با حذف اطلاعات ناقص اطلاعات 113 نفر از مدیران تحلیل شد. جهت جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه استاندارد معنویت در کار (میلیمن و همکاران، 2003)، هوش معنوی (عبداله زاده، کشمیری، عرب عامری، 1387)، و التزام شغلی (شافلی و باکر، 2003) استفاده شد که روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی آنها با استفاده از آلفای کرونباخ سنجیده شد و مورد تایید قرار گرفت. جهت آزمون الگوی مفروض پژوهش از نرم افزار لیزرل استفاده شد و نتایج نشان داد که معنویت در کار با قدرت و توان بالایی بر هوش معنوی تاثیر دارد. معنویت در کار با توان قوی تر از تاثیر بر هوش معنوی، توانسته است بر التزام شغلی تاثیر معناداری بگذارد. هوش معنوی با توانی به اندازه 49/0 توانسته است بر التزام شغلی تاثیر بگذارد. در نهایت نقش میانجی هوش معنوی در ارتباط بین معنویت در کار و التزام شغلی مورد بررسی قرار گرفت نتایج نشان داد که مسیر مستقیم معنویت به التزام برابر با 75/0 و مسیر غیر مستقیم و با واسطه گری هوش معنوی برابر با 25/0 می باشد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که هوش معنوی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم بر التزام شغلی تاثیر معناداری دارد اما درجه تاثیر مستقیم آن بیشتر از تاثیر غیرمستقیم است.
علیرضا قاسمی زاد، مینو مکی،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی مشکلات مشارکت دانشجویان دانشگاه فرهنگیان فارس در فعالیتهای پژوهشی، ارائه راهحل مناسب، میپردازد. روش تحقیق،توصیفی – پیمایشی بود. ابزار پژوهش مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بود. در مصاحبه از روش نمونهگیری هدفمند در حد اشباع نظری و جهت پر کردن پرسشنامه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. روایی پرسشنامه از طریق روایی صوری و سازه و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ بدست آمد که آلفای کلی پرسشنامه 91/0 بود. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی 5 مولفه تعهد، بسترسازی، انگیزه، عملکرد، علاقهمندی و ساختار را به عنوان مولفههای مشکلات مشارکت دانشجویان در نظر گرفت. همچنین تحلیل عاملی تائیدی به کمک نرم افزار AMOS نیز نشان از برازش مطلوب مدل 5 عاملی داشت. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که عامل بستر سازی دارای اولین اولویت و عامل ساختار دارای رتبه پنجم میباشد. در پایان دانشجویان و اعضای هیات علمی برخی راه حل ها از جمله تاسیس و تقویت کتابخانهها و آزمایشگاه ها و دسترسی به منابع اطلاعاتی را جهت مشارکت در فعالیت های پژوهش پیشنهاد دادند.
عباس عباس پور، کیوان مرادی،
جلد 6، شماره 38 - ( 1-1398 )
چکیده
تحلیل سیاست آموزشی همواره یکی از مهمترین عوامل حرکت کشورها به سمت آرمانهای دموکراتیک مانند، فرصتهای آموزشی عادلانه و حقوق مدنی بوده است. جامعه شناسی سیاست به مثابه سنتی در تحلیل سیاست آموزشی، نگاه بیبدیلی را برای تحلیل مسائل سیاستی در حوزه آموزش ارائه کرده است. با وجود اهمیت چنین رویکردی، شواهد علمی مبنی بر سمت و سوی مطالعات سیاستی در زمینه جامعه شناسی سیاست در ایران باشد، در دسترس نیست. لذا، این نوشتار با توجه به غنی نبودن پیشینه علمی مربوط به جامعه شناسی سیاست به زبان فارسی، در پی تشریح این سنت پژوهشی است. بر همین اساس، ارائه مفروضات کلیدی جامعهشناسی سیاست و طرح دیرینه شناسی سیاست به مثابه یکی از روشهای مطرح در این سنت پژوهشی، در این نوشتار پیگیری شده است. روش پژوهش این نوشتار، توصیفی- تحلیلی و از نوع اسنادی است. این مطالعه نشان داده است که جامعه شناسی سیاست بر هفت مفروضه کلیدی استوار است. ارزش محوری، نگاه سیاسی و تاریخی، مطالعه چند رشته ای، هم آرایی، مطالعه گفتمان و پژوهش کیفی از جمله این مفروضات هستند. این نوشتار همچنین به این موضوع پرداخته است که پژوهشگران به چه نحو باید از دیرینه شناسی سیاست برای تحلیل سیاستهای آموزشی استفاده کنند.
الهام حیدری، رحمت اله مرزوقی،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر کیفیت نظارت استاد راهنما بر التزام تحصیلی و اهمال گری دانشجویان در انجام رساله دکتری بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه تحقیق شامل 201 نفر از دانشجویان دکتری دانشگاه شیراز بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس هایکیفیت نظارت استاد راهنما (هرمن و همکاران، 2014)، التزام تحصیلی (شافلی و باکر، 2006) و اهمال گری تحصیلی (مک کلوزی، 2011) بودند که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین نمونه توزیع و دادهها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که کیفیت نظارت استاد راهنما تاثیر مثبت و معناداری بر التزام تحصیلی دانشجویان دارد. این در حالی است که التزام تحصیلی دانشجویان تاثیر منفی و معناداری بر اهمال گری دانشجویان در انجام رساله دکتری دارد. همچنین، کیفیت نظارت استاد راهنما نیز تاثیر منفی و معناداری بر اهمال گری دانشجویان در انجام رساله دکتری دارد.
آیت سعادت طلب،
جلد 6، شماره 39 - ( 9-1398 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر سنجش نقش مدیران دانشگاهی در توسعه اعضای هیأت علمی در دانشگاه های جامع شهر تهران بود. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع پژوهش کاربردی و از حیث گردآوری داده های پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه های جامع شهر تهران شامل دانشگاه تهران، شهیدبهشتی، تربیت مدرس و الزهرا به تعداد ۳۳۸۹ نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم، تعداد ۲۲۹ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری دادههای پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پژوهش آمار توصیفی(میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون تحلیل واریانس یک راهه، آزمون تعقیبی ال اس دی) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که از دیدگاه اعضای هیأت علمی نقش مدیران دانشگاهی در توسعه اعضای هیأت علمی یک نقش خنثی است و مدیران دانشگاهی نسب به توسعه اعضای هیأت علمی بی تفاوت هستند. همچنین حمایت مدیران دانشگاهی از توسعه اعضای هیأت علمی در سطح پذیرش و باور است اما پشتیبانی و مشارکتی در این زمینه ندارند. تفاوت معناداری بین انواع نقشهای مدیران دانشگاهی(حمایتی، غیرحمایتی و خنثی) در دانشگاه ها و گروه های علمی مورد مطالعه وجود داشت. با توجه به یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که خنثی بودن مدیران دانشگاهی نسبت به توسعه اعضای هیأت علمی و عدم حمایت آنها به صورت عملیاتی در سطح مشارکت و پشتیبانی از برنامه های توسعه اعضای هیأت علمی کیفیت آموزش در دانشگاه را با چالش های متعددی روبرو خواهد نمود.
مهدی محمدی، فهیمه کشاورزی، رضا ناصری جهرمی، راحیل ناصری جهرمی، زهرا حسامپور، فاطمه میرغفاری، شیما ابراهیمی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده
به دنبال شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش در سال تحصیلی، معلمان ناگزیر از ارائه آموزش در شبکههای اجتماعی گردیدند. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته والدین دانشآموزان دوره اول ابتدایی از چالشهای آموزش مجازی در شبکههای اجتماعی به دلیل شیوع ویروس کرونا بود که با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از پرسشنامه مصاحبه نیمهساختمند بود. بر این اساس، با رویکرد نمونهگیری هدفمند و روش معیار، والدینی که فرزندان آنان حداقل یک ماه از آموزش مجازی در شبکههای اجتماعی استفاده نمودند، انتخاب شدند و بر اساس اشباع نظری نهایتاً 16 نفر مصاحبه شدند. تحلیل مصاحبهها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج و دستهبندی موضوعی، محاسن و معایب آموزش مجازی در شبکههای اجتماعی در پنج مقوله آموزشی (محاسن: جلوگیری از عقب ماندگی تحصیلی و ایجاد فرصت خلاقیت؛ معایب: عدم تمایل به انجام تکالیف کلاسی و کاهش پایبندی به مقررات نظم و انضباط کلاسی)، اجتماعی (محاسن: آزادی عمل دانشآموزان و نظارت بیشتر والدین؛ معایب: حذف فعالیت گروهی و تنبلی و حواسپرتی دانشآموزان)، فرهنگی (محاسن ورود آموزش مجازی به عرصه نظام تعلیم و تربیت و ایجاد تجربه جدید؛ معایب: حذف کاریزمای حضور معلم و خستگی و بیحوصلگی برخی از والدین)، اقتصادی (محاسن کاهش هزینه ایاب و ذهاب و صرفهجویی در زمان ایاب و ذهاب؛ معایب: وقتگذاری جهت آموزشهای تکمیلی و هزینه تهیه سختافزار لازم) و فنی (ارتقاء سواد رسانهای والدین به عنوان حسن؛ معایب: عدم جذابیت بصری ویدئوها و عدم تسلط به فنآوری اطلاعات) طبقهبندی شدند با توجه به مشکلات و معایبی که توسط والدین عنوان گردید، طراحی زیرساختهای منسجم و اثربخش جهت ارائه آموزش مجازی ضرورت می یابد.
خدیجه حاتمی، ایرج نیک پی، سعید فرح بخش،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر «ارائه الگویی برای توانمندسازی معلمان در زمینه آموزش مجازی در دوران کرونا» بود. جامعه شامل 400 نفر از معلمان مدارس ابتدایی شهر خرمآباد، در سال تحصیلی 1400-1399 بود. ابزار جمعآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود. از روش نمونهگیری هدفمند برای انتخاب نفرات اول و از فن گلوله برفی برای انتخاب سایر افراد استفاده شد. بر اساس اشباع نظری با ۲۶ نفر از معلمان مصاحبه شد. سپس براساس جدول مورگان 196 نفر بهعنوان نمونه تعیین و برای جمعآوری دادهها از روش نمونهگیری طبقهای نسبی استفاده شد. از تئوری زمینهای و مدل پارادایمی برای تحلیل دادههای کیفی و با استفاده از نرمافزارpls2 از معادلات ساختاری برای تحلیل دادههای کمی استفاده گردید. نتایج نشان داد که توانمندسازی درزمینهی آموزش مجازی منوط به سه مقوله عوامل سازمانی (زیرساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرهنگسازی و سیاستهای تشویقی و نظارتی)؛ عوامل مربوط به معلم (سواد دیجیتالی، محتوای آموزشی، توانایی تدریس، ویژگیهای روانشناختی)؛ و عوامل مربوط به دانشآموز (ویژگیهای روانشناختی، سواد دیجیتالی، وضعیت اجتماعی-اقتصادی) است. نتایج حاکی از برازش مطلوب مدل بود. تحلیل معادلات ساختاری نشان داد به ترتیب عوامل سازمانی، عوامل مربوط به معلم و عوامل مربوط به دانشآموز بیشترین تأثیر را بر توانمندسازی معلمان درزمینه آموزش مجازی دارند.
آیت سعادت طلب، اسماعیل شیرعلی،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی در بین معلمان مرد مقطع متوسطه شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی از نوع هبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دبیران مدارس پسرانه شهر تهران (6435 نفر) بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعداد 382 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جو اخلاقی ویکتور و کولن(1987) رفتار شهروندی سازمانی لی و آلن(2002) و عدالت سازمانی(مورمن و نیهوف، 2001) استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از روش آمار توصیفی و استنباطی(مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین جو اخلاقی حاکم بر سازمان و رفتار شهروندی معلمان همبستگی مثبت و معناداری(56/0)وجود دارد. همچنین عدالت سازمانی نقش تأثیرگذاری(25/0) در رابطه با جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارد. به هر میزان جو اخلاقی حاکم بر مدارس مثبت و معنادار باشد، عدالت سازمانی نیز بهشکل بهتری انجام میگیرد و معلمان رفتار شهروندی بهتر و موثرتری خواهند داشت. در مجموع میتوان نتیجه گرفت با توجه به تأثیر مستقیم و مثبت جو اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی، ضروری است مدیران مدارس اقدامات موثری را برای ایجاد جو مطلوب اخلاقی در مدارس برای بهبود و ارتقاء رفتار شهروندی معلمان انجام دهند.
شهربانو پورآذران، احد نویدی، دکتر بتول فقیه آرام، دکتر نادر برزگر، دکتر فیروز کیومرثی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با رویکرد کمّی بهمنظور آزمون روایی سازه و برازش مدل ششمؤلفهای توانمندسازی مدیران میانی آموزشوپرورش در ایران با دادههای میدانی انجام شد. جامعه آماری این مطالعه را مدیران میانی آموزشوپرورش استان تهران (حدود 510 نفر) بودند که بیش از 70 درصد از جامعه آماری (348 نفر) با نمونههای در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه 66 سؤالی محقق ساخته پاسخ دادند. برای ارزیابی روایی پرسشنامه، علاوه بر نظرات صاحبنظران، از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد و برای ارزیابی پایایی آن از آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای شش مؤلفه پرسشنامه، مقدار آلفا از ٨7/٠ تا 93/٠ متغیر بود. برای بررسی برازش مدل شش عاملی با دادههای میدانی، از تحلیل عامل تأییدی با استفاده از بسته نرم افزاری23 AMOS استفاده شد. عاملها در مدل برازش شده شامل عاملیت نیروی انسانی، خودتنظیمی و توسعه خویشتن، انتصاب مبتنی بر شایستگی، تعلق سازمانی، توزیع قدرت و تفویض اختیار، اصلاح سیاستهای کلان (مساعد ساختن محیط فرا سازمانی) بودند که همگی دارای بار عاملی در آستانه قابل بودند. شاخصهای برازش مدل توانمندسازی مدیران میانی آموزشوپرورش نشاندهنده برازش مطلوب الگوی ارائهشده است. این پرسشنامه میتواند برای ارائه مدلی برای توانمندسازی مدیران میانی آموزشوپرورش در مطالعات آینده به کار رود.
خانم مرضیه دهقانی، خانم حدیثه میرزایی، خانم محدثه خطاط، خانم سپیده خلیلی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی نقش مدیران مراکز یادگیری محلی در پیشبرد اهداف و نیازهای جامعه محلی انجام شده است. این پژوهش را میتوان در زمره پژوهش های رویکرد کیفی و روش آن را پدیدارشناسانه از نوع تفسیری قرار داد. میدان پژوهش، تمامی مدیران مراکز یادگیری محلی می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. با استفاده از دو روش فوق، در مجموع 26 نفر از میدان پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و همه آنها مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های پژوهش با توجه به نظرات مشارکت کنندگان و به تفکیک سوالات موردنظر به سه بخش تقسیم شدند. در بخش مدیران در شناخت نیازها و مسائل مراکز یادگیری محلی بطور کلی 10 مقوله اصلی و 41 زیرمقوله استخراج شد. مقولات اصلی در این بخش عبارتند از نیازسنجی، شناخت محله و جامعه محلی، دغدغه های آموزشی، دغدغه های مالی، بررسی نیازهای اقتصادی مرکز، بررسی امکانات مرکز، بررسی مسائل اجرایی در نرکز، محتوای کتب، دوره های ضمن خدمت، بازخوردگیری. در ارتباط با نقش مدیران در پیشبرد اهداف مراکز یادگیری محلی نیز 5 مقوله اصلی و 18 زیرمقوله استخراج شد که مقولات اصلی عبارتند از توان جلب همکاری برای حل مسائل، ارتقای امکانات محیطی، ارتقای امکانات آموزشی، همه جانبه نگری مسائل، کمک به ایجاد کارآفرینی. همچنین در ارتباط با ارزیابی مدیران نسبت به میزان دستیابی به اهداف نیز 4 مقوله اصلی و 11 زیرمقوله استخراج گردید کهمقولات اصلی شامل رضایت از کیفیت اهداف، رضایت از نحوه انتقال اهداف به جامعه محلی، رضایت میزان تحقق اهداف، رضایت از دوره های ضمن خدمت برای مدیران می باشد. بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مدیران مراکز یادگیری محلی نقش بسزایی در شناخت نیازهای جامعه محلی داشته و از طریق تعامل همه جانبه ای که با فراگیرانف اموزش دهندگان و مسئولین دارند، در پیشبرد اهداف بسیار موثر خواهند بود.