149 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله پژوهشی
خانم فاطمه ازادی ده بیدی، دکتر فرهاد خرمائی،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطهی صفات منشی با رفتارهای آسیبزای تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی با واسطهگری ادراک جو اخلاقی مدرسه انجام شد. به این منظور 671 دانشآموز دوره متوسطه اول و دوم شهر شیراز (293 پسر و 378 دختر) با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمعآوری اطلاعات از مقیاسهای جو اخلاقی مدرسه شولت و همکاران (2002)، صفات منشی خرمائی و قائمی (1396)، رفتارهای مدنی تحصیلی گلپرور (1389) و رفتارهای آسیبزای تحصیلی کشکولی (1395) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری در نرم افزارAMOS21 استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که مدل با دادههای پژوهش برازش مناسبی دارد. این نتایج رابطه معنی دار صفات منشی با رفتارهای آسیبزای تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی و جو اخلاقی مدرسه با رفتارهای آسیبزای تحصیلی و رفتارهای مدنی تحصیلی را مورد تایید قرار داد. همچنین، نقش واسطه گری جو اخلاقی مدرسه در رابطه بین صفات منشی و رفتارهای آسیبزای تحصیلی و همچنین رفتارهای مدنی تحصیلی نیز مورد تایید قرار گرفت. در مجموع، نتایج این تحقیق نشان میدهد که صفات منشی با اثرگذاری بر درک جو اخلاقی مدرسه میتواند منجر به کاهش رفتارهای آسیبزای تحصیلی و افزایش رفتارهای مدنی تحصیلی شود.
زهرا عسگری، سید امیر امین یزدی،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
فرسودگی تحصیلی به عنوان یک مسئله اساسی می تواند فرایند تحصیلی و روانشناختی دانشآموزان را با آسیب جدی مواجه میکند. پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای مقابلهای با فرسودگی تحصیلی دانشآموزان منطبق با رویکرد تحولی یکپارچه انجام شده است. مطالعه حاضر یک تحلیل محتوای کیفی است. محتوا مورد پژوهش در این مطالعه از طریق جستجو در منابع، اسناد، پژوهش ها و کتب منتخب گزینش شد و در نهایت مورد تایید گروه متخصصین قرار گرفت. مرور و تبیین متون، تفحص و تامل در منابع، استخراج کدهای باز، زیرطبقات، طبقات و رسیدن به تمهای اصلی و نامگذاری هر یک، از مراحل طی شده در این پژوهش است. جهت اطمینان از روایی محتوایی دادههای به دست آمده، از معیارهای چهارگانه گابا لینکلن و مصاحبه با 15 متخصص مشاور مدرسه و روانشناس استفاده شد که پس از انجام اصلاحات، تمامی بخشها از روایی و اعتبار لازم برخوردار شد. فرایند کدگذاری و تحلیل محتوا نشان داد که راهبردهای مقابلهای با فرسودگی تحصیلی بر مبنای رویکرد تحول یکپارچه را میتوان در سه بخش اصلی تبیین کرد که عبارت است از: 1- تعاملات مبتنی بر هیجان در مدارس؛ 2- کارکردهای تحولی مدرسه و 3- انطباق یادگیری با تفاوتهای فردی. تمهای اصلی به دست آمده در تبیین دادهها، میتواند در سطوح مختلف پیشگیری، آموزش، برنامه درسی و دیگر موارد مورد توجه معلمان، مشاوران و متولیان حوزه آموزش و پرورش قرار گیرد.
آیت سعادت طلب، اسماعیل شیرعلی،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی در بین معلمان مرد مقطع متوسطه شهر تهران بود. روش پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی از نوع هبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دبیران مدارس پسرانه شهر تهران (6435 نفر) بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تعداد 382 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای پژوهش از سه ابزار پرسشنامه جو اخلاقی ویکتور و کولن(1987) رفتار شهروندی سازمانی لی و آلن(2002) و عدالت سازمانی(مورمن و نیهوف، 2001) استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از روش آمار توصیفی و استنباطی(مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین جو اخلاقی حاکم بر سازمان و رفتار شهروندی معلمان همبستگی مثبت و معناداری(56/0)وجود دارد. همچنین عدالت سازمانی نقش تأثیرگذاری(25/0) در رابطه با جو اخلاقی و رفتار شهروندی سازمانی معلمان دارد. به هر میزان جو اخلاقی حاکم بر مدارس مثبت و معنادار باشد، عدالت سازمانی نیز بهشکل بهتری انجام میگیرد و معلمان رفتار شهروندی بهتر و موثرتری خواهند داشت. در مجموع میتوان نتیجه گرفت با توجه به تأثیر مستقیم و مثبت جو اخلاقی بر رفتار شهروندی سازمانی، ضروری است مدیران مدارس اقدامات موثری را برای ایجاد جو مطلوب اخلاقی در مدارس برای بهبود و ارتقاء رفتار شهروندی معلمان انجام دهند.
الهام پرویزی، زهراالسادات اردستانی، فرهاد بلاش،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
یکی از مهمترین چالشهای پیش روی آموزش، توسعه سلامت دانش آموزان و ایجاد حس دلبستگی به فضای آموزشی در آنهاست که منتج به افزایش کیفیت آموزش و تربیت خواهد شد. معماری به عنوان ظرف رفتار آدمی تاثیر به سزایی در این امر دارد. بر اساس مطالعات سلامت روان و علوم روانشناسی محیط، دانش آموزان در برخورد با برخی فضاهای آموزشی سریعاً احساس نزدیکی عاطفی دارند؛ و در برخی دیگر احساس غربت می کنند.. در این نوشتار با تاکید بر ضرورت دلبستگی به مکان در طراحی مدارس، این پرسش مطرح است؛ که آیا بازشناسی طرح واره های فرهنگی در ناخودآگاه جمعی دانش آموزان و جهت دهی به طراحی معماری مدارس می توان سلامت روان دانش آموزان را افزایش داده و حس دلبستگی به مکان های آموزشی را ارتقا داد؟ روش تحقیق در این پژوهش کیفی و تحلیلی-توصیفی است که در ابتدا مطالب به صورت کتابخانه ای و اسنادی در حوزه روانشناسی و شناخت ناخودآگاه و مراحل ادراک و شناخت توسط آن در ذهن انسان جمع آوری شده و سپس به صورت تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.در این نوشتار با نگاهی بر مقوله ناخودآگاه در حوزه سلامت روان و معماری و تحلیل طرح واره های ناخودآگاه جمعی، بر بررسی مکانیزم تاثیر آن بر نحوه شناخت و معنایابی توسط دانش آموزان تاکید می کند که در صورتی که در مرحله معنایابی فضا از طرحواره های ناخودآگاه جمعی کمک گرفته شود می تواند مرحله شناخت منتج به ارتقاء دلبستگی به مکان به درستی اتفاق بیفتند.
دکتر رامین حبیبی کلیبر، دکتر ابوالفضل فرید، خانم فاطمه علی پور،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پی بردن به تجارب دانشجویان کارشناسی نسل Z بود که در دوران شیوع ویروس کوید_ 19، تابآوری بالایی داشتند. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 8 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان تبریز که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بوده و بهصورت هدفمند انتخاب شده بودند، انجام شد. مصاحبههای ضبطشده بهصورت کتبی ثبت شدند و به روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل تجارب زیسته دانشجویان موجب شناسایی و دستهبندی و استخراج مقولههای اصلی «عوامل فردی»، «عوامل اجتماعی» و «عوامل محیطی» شد. در ادامه از مقولههای اصلی ذکرشده، مقولههای فرعی عوامل فردی مشتمل بر مهارتهای تنظیم هیجان، سازههای روانشناسی مثبت (خوشبینی، امیدواری و عزم و اراده)، مهارتهای خودتنظیمی، باورهای مذهبی قوی، واقعبینی و نداشتن کمالگرایی، بهکارگیری مهارتهای حل مسئله، انعطافپذیری، معنا در زندگی و عوامل اجتماعی (روابط بین فردی) شامل حمایتهای اجتماعی خانواده دوستان و مراکز آموزشی، حفظ روابط بهوسیله شبکههای اجتماعی، یادگیری مشاهدهای و تجارب جانشین و درنهایت عوامل محیطی (زیرساختها و امکانات) شامل تجربه شرایط سخت و کمبود امکانات، تجارب مثبت قبلی در مدارس و سایر نهادها، استخراج شدند. یافتههای این پژوهش توانست تصویر روشنی از عوامل مؤثر بر بهبود و ارتقای تابآوری ارائه کند.
پرویز بیات، دکتر سعید ضرغامی، دکتر اکبر صالحی، دکتر یحیی قائدی،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
تبدیل محیط آموزشی به محیط یادگیری از طریق تلفیق آموزش با فناوریهای نوین و تغییر نقش مؤلفههای آموزشی موردتوجه اندیشمندان تربیتی قرارگرفته است، به همین دلیل هدف این نوشتار شناسایی قطبهای تضاد در آموزش مستقیم و ارائه راهبردهایی برای توانمندسازی قطبهای مغلوب است. برای نیل به این هدف از مراحل ششگانه روش ساخت شکنی بهره گرفته شد. یافته ها نشان داد که در ابعاد مختلف رویکرد آموزش مستقیم تغییراتی صورت می گیرد من جمله: 1- تغییر نقش معلم از حالت تحکمی و انتقال دهنده صرف دانش به حالت تسهیل گر امر یادگیری 2- تغییر نقش دانش آموز از منفعل و مغفول مانده چرخه یادگیری به عنصر فعال و مسئول در امر آموزش 3- تغییر روش تدریس معلم محور به روش دانش آموز محور مانند پروژه محوری، کاوشگری، آزمایشگاهی4 - تغییر محتوای آموزشی از حالت منولوگی کتاب ثابت به حالت دیالوگی و حالاتی مبتنی بر؛ استفاده از تجارب دانش آموزان، محتوای الکترونیکی تولید شده توسط هر دو سوی جریان یادگیری(معلم و شاگرد)، شبکه های اجتماعی و سایت های اینترنتی 5- تغییر فضای آموزشی و فیزیکی کلاس درس از حالت سنتی خود به سمت محیطی شاد با مشارکت حداکثری فراگیران در امر یادگیری5- تغییر ارزشیابی از حالت مداد کاغذی به تلفیقی از روش های مختلف و بهره گرفتن از روشهای الکترونیکی و خود سنجی. این تغییرات بیانگر تغییر زاویه نگاه به این امر می باشدکه فضای لازم برای تغییر آموزش و به میدان آمدن رویکرد کلاس معکوس مهیا گردد و با استفاده از ویژگی های کلاس معکوس به مفهوم جدیدی از یادگیری دست یابیم تا جوابگوی نیازهای یادگیرندگان عصر دیجیتالی باشد.
آقای سیدقاسم مصلح، دکتر ابوالفضل فرید، خانم فاطمه علی پور،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف ترکیب مطالعات انجامشده و حصول یک نتیجه کلی درزمینه اثربخشی مداخلههای روانشناختی بر اهمالکاری تحصیلی به شیوه فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری شامل پژوهشهای در دسترس و مرتبطی بود که در فاصله سالهای 1390 تا 1400 بهصورت مقاله تمام متن، پایاننامه و طرح پژوهشی در فصلنامهها و مجلات علمی پژوهشی کشور منتشرشدهاند. پس از اعمال ملاکهای ورود و خروج و نیز تحلیل حساسیت 136 اندازه اثر از 83 مطالعه اولیه بهعنوان نمونه انتخاب و توسط نرمافزار CMA2 موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد اندازه اثر ترکیبی در هر دو مدل ثابت و تصادفی معنیدار است و میزان تأثیر طبق ملاک تفسیری کوهن بزرگ ارزیابی شد(1/47ES=). در کاهش اهمالکاری تحصیلی یافتهها حاکی از تأثیر بیشتر مداخله آموزش خودتنظیمی در مقایسه با سایر مداخلهها بود. همچنین بررسی متغیرهای جنسیت و مقطع تحصیلی فراگیران بهعنوان متغیرهای تعدیلکننده در پژوهش نشان داد جنسیت آزمودنیها تأثیری بر میزان اثربخشی مداخلههای روانشناختی نداشته است اما تأثیر این مداخلهها در مقاطع تحصیلی تفاوت معنیداری نشان داد. این پژوهش دارای تلویحاتی برای درمانگران و مشاوران در راستای کارایی مداخلههای روانشناختی بالأخص آموزش مؤلفههای خودتنظیمی است تا با ارائه برنامههایی اهمالکاری تحصیلی فراگیران را بهبود بخشند.
راحله جلال نیا،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
آموزش مجازی در شرایطی در دوران کرونا با سرعت در دانشگاههای کشور مورد استفاده قرار گرفت که پیرامون کیفیت آن تردیدهایی وجود دارد. در این مطالعه به ارائه مدل ارزشیابی آموزش مجازی در آموزش عالی در زمان همهگیری کرونا پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعهای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری دادهها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمهساختاریافته و پرسشنامه ISM استفاده شد. جامعه مشارکتکنندگان این پژوهش شامل اعضای هیات علمی و مدیران دانشگاه مدیریت تهران است. نمونهگیری با روش هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و 17 نفر از اساتید و مدیران در آن شرکت کردند. جهت تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از روش تحلیل کیفی مضمون استفاده شد و ابعاد و مولفههای ارزشیابی آموزش مجازی در آموزش عالی شناسایی شد. در ادامه برای تعیین روابط و طراحی الگوی نهایی از روش ساختاری-تفسیری استفاده شد. براساس نتایج تحلیل کیفی 13 مضمون اصلی و 71 مضمون فرعی شناسایی شد. یافتهها نشان میدهد برنامهریزی و پشتیبانی آموزش مجازی بر کیفیت اطلاعات، سیستم و بسترهای سختافزاری آموزش مجازی تاثیر میگذارند. این عوامل تعامل یاددهنده-یادگیرنده، آموزش همیارانه و تعامل آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهند و در ادامه موجب توانمندسازی اساتید و دانشجویان میشوند. در سایه توانمندسازی میتوان به کارایی و اثربخشی آموزش مجازی دست یافت و این کارایی و اثربخشی در نهایت توسعه آموزش مجازی را به همراه خواهد داشت.
مهدی قاسمی پور فخرآباد، حسین مومنی مهموئی، سعید تیموری، تورج فلاح،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در مدارس استثنایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعهی آماری شامل کلیه کارگزاران دخیل در کاربرد فاوا در مدارس استثنایی هستند که از طریق نمونهگیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبهی نیمهساختاریافته با پانزده نفر از معلمان مدارس استثنایی، پنج نفر از مدیران مدارس و سه نفر از مدیران میانی اداره آموزش و پرورش استثنایی شهر مشهد است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشاندهندهی بیست و شش مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل بی برنامگی و نگاه غیرتخصصی به کاربرد فاوا در مدارس استثنایی به عنوان مقولهی محوری و شرایط علی (ضعف مهارتی، ضعف نگرشی، چالشهای مالی و زیرساختی)، عوامل زمینهای (عوامل مدیریتی مدارس استثنایی و عوامل محیطی – زمینهای)، شرایط مداخلهای تسهیلگر(آموزش و توسعه حرفهای معلمان، نیازسنجی، حمایت و پشتیبانی)، شرایط مداخلهگر محدودکننده(چالشهای سازمانی، محیطی، دخالتهای سیاسی و موانع فردی و اجرایی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامهریزی درسی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه کاربرد فاوا، ارشادگری و کیفیت گرایی) و پیامد (کاهش کارایی و اثربخشی) سازمان یافت.
پریوش خاورزمینی، رامین حبیبی کلیبر، جواد مصرآبادی،
جلد 11، شماره 45 - ( 9-1401 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و تواناییهای شناختی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال1401-1400 بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعهآماری کلیه دانشآموزان دختر متوسطه دوم ناحیه دوم شهر تبریز بود که در سال تحصیلی1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل4۰ نفر از دانشآموزان بود که به روش هدفمند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰نفر)جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیشآزمون و پسآزمون همه مشارکت کنندگان، از طریق پرسشنامه شایستگی تحصیلی دیپرنا والیوت(1999)و پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی(1392) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزش یادگیری سازگار با مغز کاین، کاین، مککلینتیک و کلیمک(2005) را به مدت هشت جلسه 60 دقیقهای دریافت کردند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مولفههای شایستگی تحصیلی و تواناییهای شناختی تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(p<0.001). با توجه به نتایج میتوان گفت آموزش یادگیری سازگار با مغز میتواند تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از مشکلات شایستگی تحصیلی و تواناییهای شناختی در دانشآموزان داشته باشد.
خانم نرگس آئینه وند، دکتر احمد زندوانیان، دکتر مریم زارع،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
عملکرد تحصیلی دانشآموزان همواره یکی از شاخص های عملکرد نظام آموزشی هر کشور است. به دلیل نقش بی بدیل هوشبهر در پیشرفت تحصیلی، مطالعه نقش سایر انواع هوش بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان در موضوعات درسی مغفول مانده است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش متغیرهای باورهای ضمنی هوش و هوش چندگانه در پیشبینی عملکرد تحصیلی با میانجیگری درگیری تحصیلی انجام شد. روش مطالعه توصیفی از نوع همبستگی ( مدل معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دوره دوم متوسطه شهرستان اشکذر استان یزد در سال 1400-1399 بودند، که به دلیل همه گیری کرونا با روش نمونهگیری داوطلبانه 245 نفر انتخاب شدند. علاوه بر معدل (عملکرد تحصیلی)، گردآوری دادهها با پرسشنامههای باورهای ضمنی هوش عبدالفتاح و بیتس، هوش چندگانه داگلاس و همکاران، و درگیری تحصیلی زرنگ انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 22 و Amos صورت گرفت. نتایج نشان داد که مولفه باورهای ذاتی (18/0- β=؛ 01/0≥p) به صورت مستقیم و منفی عملکرد تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکند. مولفه باورهای افزایشی (22/0 β=؛ 01/0≥p) و مولفه باورهای ذاتی (12/0 β=؛ 05/0≥p) به صورت مستقیم و مثبت درگیری تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکنند. مولفه هوش منطقی- ریاضی (43/0 β=؛ 01/0≥p) و مولفه هوش میانفردی (14/0 β=؛ 05/0≥p) به صورت مستقیم و مثبت، و مولفه هوش موسیقایی (15/0- β=؛ 05/0≥p) به صورت مستقیم و منفی درگیری تحصیلی دانشآموزان را پیشبینی میکند و درگیری تحصیلی (28/0 β=؛ 01/0≥p) به صورت مستقیم و مثبت عملکرد تحصیلی را پیشبینی میکند. در مجموع مشخص شد با واسطه گری درگیری تحصیلی، باورهای افزایشی هوش، هوش منطقیریاضی و هوش میان فردی میتوانند عملکرد تحصیلی را به صورت مثبت، و باورهای ذاتی هوش و هوش موسیقایی عملکرد تحصیلی را به صورت منفی تبیین می کنند.
آقای سید علیرضا قاسمی، دکتر محسن آیتی، آقای مهدی سالارصادقی، آقای محمد علی پور، خانم مینو میری،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی چالشهای تربیت جنسی بود و به شیوه مرور نظاممند با جستجوی کلمات کلیدی شامل چالش، معضل و مشکل به همراه کلمه تربیت جنسی یا آموزشی جنسی در پایگاههای علمی معتبر شامل: Google Scholar، PubMed، Taylor & Francis Online، Springer، Eric، Science direct، Elsevier، Scopus، SID و Magiran، در فاصله زمانی ژانویه ۲۰۱۸ تا اکتبر ۲۰۲۲ در مجلات لاتین و همچنین از فروردین ۱۳۹۶ تا اسفندماه ۱۴۰۱ در مجلات فارسی انجام شد. نهایتاً 9 مقاله فارسی و 6 مقاله انگلیسی بررسی شد. مهمترین چالشهای بهدستآمده چالشهای آموزشی و محتوایی، چالشهای سیاستگذاری و اسناد بالادستی، چالشهای خانوادگی، چالشهای فردی و اجتماعی و همچنین چالش تربیت نیروی کارآمد بود. بنابراین در راستای تربیت جنسی ابتدا میبایست برنامه جامع و راهبردی بهوسیله تیم برنامهریزی درسی خبره طراحی و تدوین نمود و سپس متناسب با آن، اقدام به تربیت نیروی انسانی متخصص در این حوزه کرد
خانم مهری صالحی، آقای علیرضا ملازاده، آقای آیت سعادت طلب،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
چکیده
هدف و زمینه: پژوهش حاضر با هدف تبیین خلاقیت بر اساس خودمدیریتی با میانجیگری خودکارآمدی خلاق در دانش آموزان دبستانی پایه چهارم تا ششم دارای مشکلات یادگیری صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با طرح تحلیل مسیر در قالب معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری چهارم تا ششم دبستان مشغول به تحصیل در مدارس دبستانی شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از بین آنها 200 دانش آموز دختر و پسر (هر جنس100 نفر) دارای مشکلات یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار کار در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های خلاقیت شیفر، خودمدیریتی هاوتون و نک (۲۰۱۲)، و خودکارآمدی خلاّق (کارووسکی، 2010) که توسط معلمان و والدین دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون، و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS آنالیز گردید به منظور بررسی برازش مدل پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری، متغیر خودکارآمدی خلاق به طور مستقل نقش تسهیلگر اثر مثبت خودمدیریتی و ابعاد آن بر خلاقیت را دارد. لازم به ذکر است که از بین ابعاد خودمدیریتی، به ترتیب ابعاد تجسم موفقیت، مدیریت در تعیین اهداف شخصی، خودارزیابی و خودنگری، اثر معنادارتری بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت دانش آموزان داشتند. بدین شرح که خودمدیریتی در تجسم موفقیت بیشترین اثر و مدیریت خودتنبیهی کمترین اثر را بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت نشان دادند. همچنین از بین ابعاد پنجگانه خلاقیت، مؤلفه اعتماد به خلاقیت بیشترین تغییر پذیری را در دانش آموزان مورد پژوهش نشان داد. درحالی که مؤلفه خیال پردازی در مورد خلاقیت، کمترین واریانس تغییر را نشان داد. با این حال چون مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود، لذا روابط بین متغیرهای مدل ترسیم شده در این پژوهش، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابعاد خودمدیریتی از طریق افزایش خودکارآمدی خلاق اثر مثبتی بر افزایش خلاقیّت در ابعاد پنج گانه دارند. بر این اساس، می توان گفت که خودمدیریتی و ابعاد آن هم بر خودکارآمدی خلاق و هم به طور غیرمستقیم بر خلاقیّت تأثیر دارند.
خانم آتنا کاویانی، دکتر محمد ربیعی، دکتر منیژه کاوه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی راهحلمحور بر پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی دختران دانش آموز انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون -پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیهی دانشآموزان دختر متوسطه اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل میدادند. به منظور انتخاب مشارکت کنندگان، 30 نفر دانش آموز به صورت تصادفی چند مرحلهای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15) و کنترل(15) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیشآزمون اجرا شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مشاوره گروهی راهحلمحور قرارگرفتند. در پایان دوره مشاوره پسآزمون اجرا و پس از آن پیگیری انجام شد. برای سنجش پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی به ترتیب از پرسشنامههای پایستگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (2012) و کامیابی تحصیلی اسرینر و همکاران (2009) استفاده شد. دادهها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد و با استفاده از نرم افزار SPSS-26 تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافتهها نشان داد که فرضیهی پژوهش مبنی بر اثربخشی مشاوره گروهی راهحلمحور بر پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی مورد تایید قرارگرفته است (05/0 P<) و دانشآموزان گروه آزمایش نسبت به دانشآموزان گروه کنترل در مرحله پسآزمون و پیگیری به طور معناداری، افزایش پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی داشتند (05/0 P<). همچنین نتایج حاصل از پیگیری نشان داد، این تغییرات مانایی اثر داشته است. می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی راهحلمحور بر پایستگی تحصیلی و کامیابی تحصیلی اثربخش است. روان شناسان تربیتی و مشاوران میتوانند از مشاوره گروهی راه حل محور به عنوان یک راهبرد آموزشی، مداخله ای و پیشگیرانه جهت ارتقاء سلامت روان و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان استفاده کنند.
سید مهدی سرکشیکیان، خدیجه والائی صمد، فاطمه سادات دریاباری، دکتر زهرا جامه بزرگ،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
حمایتهای اجتماعی با در اختیار گذاشتن منابع لازم روانی_اجتماعی، افراد را در مواجه با شرایط تنیدگیزا یاری میرساند. از این رو موقعیتها و فرآیندهای تربیتی و تحصیلی از این امر مستثنی نیستند. در این پژوهش مدل کیفی همبستههای تربیتی_تحصیلی حمایت اجتماعی در شواهد ایران و جهان تبیین میگردد. نوع مطالعه کاربردی و کیفی بود و از روش سنتز پژوهشی و تکنیک فراترکیب استفاده شد. حوزه بررسی مقالات پژوهشی بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ برای تحقیقات خارجی و ۱۳۹۳ تا 1400 برای تحقیقات داخلی بود. با استفاده از نگرش یکپارچهسازی و مدل سندلوسکی و باروسو (2007) 90 مقاله انتخاب شد. کدگذاری ها به شکل تحلیل تم با نرم افزار Maxqda2018 صورت گرفت. یافته ها در قالب مقولات، مفاهیم و کدها تحلیل و پیاده سازی شد. نتایج نشان داد همبستههای تربیتی_هیجانی شامل (مولفههای عاطفی معطوف به تحصیل با دو مفهوم هیجانات مثبت و منفی)، تربیتی_شناختی شامل (مولفههای بینشی_ادراکی معطوف به تحصیل با دو مفهوم باورهای معطوف به خود و باورها در مورد فرآیند یادگیری)، تربیتی_رفتاری (مولفههای عملکردی معطوف به تحصیل)، تربیتی_روانی شامل (مولفههای روانشناختی معطوف به تحصیل با دو مفهوم کاهش آسیبهای روانشناختی و ارتقای عملکرد روانی)، تربیتی_موقعیتی شامل (مولفههای وضعیتی مدرسه و معطوف به تحصیل)، و تربیتی_شغلی شامل (مولفههای روانی_سازمانی معلمان) همبستههای مرتبط با اثر حمایت اجتماعی در فرآیندهای تربیتی_ تحصیلی در شواهد تجربی داخلی و خارجی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافتههای به دست آمده توجه و پرداختن به مقوله حمایت اجتماعی و لزوم سرمایهگذاریهای آموزشی و مادی از طریق سازوکارهای تربیتی و قانونی جهت افزایش مولفههای مرتبط با تربیت که شامل ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری، روانشناختی، موقعیتی و وضعیت معلمان میباشد ضروری به نظر میرسد.
ملاحت امانی، ربابه نعمتی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکننده تعامل والد - فرزند در ارتباط شیوههای فرزندپروری با مشکلات رفتاری دانش آموزان ابتدایی انجام گردید. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر بجنورد و والدین آنها بود. تعداد 372 دانش آموز دوره دوم ابتدایی بصورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامههای فرزندپروری آلاباما(فریک، 1991)، تعامل والد ـ فرزندی (لانگ و همکاران، 2002) و مقیاس درجه بندی مشکلات رفتاری( کانرز، 1990) توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها از طریق همبستگی و تحلیل رگرسیون هایس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ابعاد تنبیه بدنی و عدم نظارت فرزندپروری بطور مثبت و ابعاد فرزندپروری مثبت و مشارکت بطور منفی با مشکلات رفتاری همبستگی داشت. همچنین تعامل والد-فرزند بطور منفی با مشکلات رفتاری مرتبط بود. نتایج تحلیل رگرسیون هایس نشان داد که تعامل والد با فرزند، تعامل فرزند با مادر و تعامل فرزند با پدر روابط بین ابعاد فرزندپروری ضعف نظارت، تنبیه جسمانی، مشارکت ولدین و فرزندپروری مثبت و مشکلات رفتاری را تعدیل می کند. نتایج حاکی از آن است که زمانی که تعامل والدین و فرزندان قوی باشد، شیوه های ناکارامد نظارت ضعیف و تنبیه جمسانی، مشکلات رفتاری را افزایش نمیدهد. همچنین با وجود فرزندپروری مثبت، اگر تعامل قوی با فرزندان وجود نداشته باشد، مشکلات رفتاری کاهش نمییابد. بنابراین میزان تاثیرگذاری فرزندپروری بر مشکلات رفتاری تحت تاثیر نحوه تعامل والد-فرزند است.
خانم رؤیا جدیدی، رمضان برخورداری، علیرضا محمودنیا،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف:پژوهش حاضر با هدف تحلیل انتقادی گفتمان حاکم بر دلالتهای
هویت جنسیتی زن”در اسناد بالادستی نظام آموزشوپرورش ج.ا.ا و تصریح پیامدهای مترتب بر رویکردهای اتخاذ شده در تربیت جنسیتی رسمی زنان انجام شد.
روششناسی پژوهش:به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، متون پنجگانه بالادستی نظام آموزش
و
پرورش ایران به عنوان نمونه انتخاب شدند
.
از بین روشهای کمیو
کیفی در پژوهشهای اجتماعی، از روش کیفی
[1]و رویکرد «تحلیل
گفتمان
انتقادی»
[2] بهره جستیم.
یافتهها: نفی عاملیت آگاهانه (با وجود نقش سازنده آن در
گفتمانها)؛ ابهام؛ انسداد معنائی،شکلگیری پارههای معنایی بالقوه متعارض،تخاصم ومداخلات هژمونیک بالقوه و بعضا بالفعل با نظم گفتمانی غیر رسمی، الگوهای مبهم زاییده اتخاذ غلط منطق هم ارزی و پس از آن تفاوت و... در نحوه برساختن هویت جنسیتی زن مشهودبود.
نتیجهگیری: بحران هویت به عنوان پیامدی غیرقابل انکار و منبعث از تزلزل گفتمانی اسناد-عدم ایضاح گزاره"هویت جنسیتی"-در راستای سیاستهای تجویزی تدوین کنندگان آن است.به بیانی دیگر استیلای گفتمان
حاشیه ران"-در عمل - به تقویت گفتمان"غیریت ساز”انجامیدهاست؛ اتفاقی که با پیامد امکانی بودن و عدم تثبیت گفتمانها در شرایط تزلزل گفتمانی زمینهساز بیقراری و ساختارشکنی و در نهایت استیلای گفتمان رقیب خواهد بود.
[2] Critical discours analysis
آقا رسول صفرزایی، دکتر حسین مومنی مهموئی، دکتر احمد اکبری، دکتر تورج فلاح مهنه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
آموزش قرآن کریم بخش مهمی از برنامههای درسی فراگیران دوره ابتدایی را تشکیل میدهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزشی میشود. شناخت مولفهها و شاخصهای برنامه درسی آموزش روخوانی و زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم میآورد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی میباشند (134 مقاله) که از سال 2012 میلادی و 1389 شمسی تاکنون در مورد مؤلفههای برنامهدرسی آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم در پایگاههای تخصصی و علمی ارائه شدهاند. نمونه پژوهش 30 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری دادهها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شدهاند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل محتوا به شیوه مقولهبندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافتهها از کدگذاری مجدد یافتهها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 74 درصد محاسبه گردید. مؤلفههای الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم در 5 بُعد، 18 محور و 76 مقوله شامل مؤلفههای رویکردی آموزش، مؤلفههای روشی در آموزش، مؤلفههای مرتبط با معلم، الزامات محیطی و ارزشیابی شناسایی شدند.
فاطمه سلطانی فر، حمیدرضا آریانپور، عذرا محمدپناه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
دوره نوجوانی به دلیل مشغله های فکری و روانی دانش آموزان، از جمله ورود به دانشگاه و آینده شغلی و غیره، با فشار روانی همراه است. در این پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایشی و کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر کنکوری (پایه دوازدهم) یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از آنها انتخاب شدند که در نهایت به دلیل ریزش آزمودنی، 27 نفر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی 6 جلسه آموزش ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) و پرسشنامه سلامت عمومیGHQ-28 (1978)، استفاده شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی به وسیله نرم افزار تحلیل آماری SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بصورت معناداری کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری را بهبود بخشیده است.
دکتر یحیی گردانی، خانم اسما اژدهاکش، سمیرا صدیقی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روش تدریس با ادغام چت ربات های هوش مصنوعی بر مهارت گفتاری، انگیزه پیشرفت و نگرش فراگیران زبان انگلیسی درباره یادگیری آن به عنوان زبان دوم است. جامعه آماری تحقیق شامل 60 نفر فراگیر زبان انگلیسی میباشد که در سال تحصیلی 1402 -1400 در دانشگاه سلمان فارسی کازرون مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه به روش تصادفی ساده و انتصاب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. روش تحقیق، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل میباشد. در ابتدا پیش آزمون سطح زبان انگلیسی از هر دو گروه گرفته شد و در ادامه به مدت 15 هفته گروه آزمایش تحت تدریس با روش ادغام چت ربات الکسا که یک چت ربات مکالمه زبان انگلیسی می باشد وگروه کنترل در همان مدت با روش سنتی با همان معلم و کتاب آموزشی مورد تدریس قرار گرفتند. در پایان دورهی آموزشی پسآزمون مهارت گفتاری و انگیزه پیشرفت زبان انگلیسی از هر دوگروه به عمل آمد. آزمون تی و تحلیل واریانس چندگانه برای تجزیه و تحلیل ابزار و دادهها بکار رفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که روش تدریس با ادغام چت ربات در بهبود قابل توجه مهارت گفتاری، انگیزهی پیشرفت و همچنین نگرش فراگیران در مورد یادگیری زبان انگلیسی موثر است. نتایج مورد بحث قرار گرفته و پیشنهادهایی برای مطالعات بیشتر مطرح شده اند.