جستجو در مقالات منتشر شده


210 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله پژوهشی

دکتر زهرا امین آبادی، دکتر منیژه کاوه،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه فرزندپروری آدلری (فرزندپروری دموکراتیک یا انضباط مثبت) بر سبک‌های فرزندپروری مادران و ‌علاقه‌اجتماعی فرزندان با اختلال نارسایی توجه - بیش‌فعالی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و روش آن نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری یک‌ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی مادران و کودکان 7 تا 12 سال با تشخیص اختلال بیش‌فعالی - نقص توجه مدارس ابتدایی ناحیه سه آموزش‌وپرورش شهر کرج در سال 1400-1401 بود. نمونه‌ پژوهش شامل 42 نفر از مادران داری فرزند با اختلال بیش‌فعالی -نقص‌توجه بودند که با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه 21 نفره آزمایش و کنترل به‌صورت تصادفی جایگزین شدند. پرسش‌نامه تشخیص اختلال نارسایی توجه - بیش‌فعالی (2013)، مقیاس ‌علاقه‌اجتماعی کودکان (علیزاده و همکاران، 2015)‌‌ و پرسشنامه شیوه‌های فرزندپروری رابینسون و همکاران (2000) به ترتیب برای سنجش نارسایی توجه - بیش‌فعالی، ‌علاقه ‌اجتماعی و شیوه فرزندپروری مورد استفاده قرار گرفتند. مادران گروه آزمایش به مدت 11 جلسه 90 دقیقه‌ای و کودکان یک جلسه 75 دقیقه‌‌ای تحت آموزش برنامه فرزندپروری آدلری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که این برنامه بر سبک فرزندپروری دمکراتیک (مقتدر یا مثبت) والدین تأثیر معناداری دارد (01/0>P، 454/5F=) و آن را افزایش داده است. اما بر سبک خودکامه و سهل­گیر بی‌تأثیر بوده است. همچنین یافته‌ها نشانگر این است که برنامه بر مؤلفه مسئولیت‌پذیری و انجام تکالیف یا وظایف (از مؤلفه‌های علاقه اجتماعی) (0۵/0> , P 946/3F=) تأثیر دارد، اما در مؤلفه‌های ارتباط با مردم و همدلی، جرأت و اطمینان، احساس برابری در مقابل کهتری - برتری (از مؤلفه‌های علاقه اجتماعی) تغییر معناداری گزارش نشده است. بر اساس یافته‌های پژوهش می‌توان نتیجه گرفت با توجه به پیامدهای سازنده سبک تربیتی دموکراتیک برای اعضای خانواده، آموزش فرزندپروری آدلری می‌تواند یکی از گزینه‌های تکمیل درمان و آموزش کودکان با تشخیص بیش‌فعالی - نقص‌توجه باشد.
 
خانم کبری عالی پور، آقای محمد عباسی، آقای عزت اله قدم پور،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطۀ بین شایستگی اجتماعی/هیجانی و کیفیت زندگی در مدرسه دانش­آموزان با میانجی­گری مشارکت تحصیلی  در دانش­آموزان دختر دوره ابتدایی شهر خرم­آباد بود. پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش­های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعۀ  آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش­آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر خرم­آباد در سال 403-1402  به تعداد 1900 نفر را شامل می­شود که با استفاده از روش نمونه­گیری  تصادفی خوشه­ای تعداد 435 نفر از آن­ها انتخاب شدند. داده­­ها با استفاده از پرسشنامه شایستگی اجتماعی/هیجانی ( SECQ)،  زو و جی (2012)،  مشارکت تحصیلی ریو (2013) و کیفیت زندگی در مدرسه  اندرسون و  بورک (2000) جمع­آوری شد. و با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل مدل­یابی معادلات ساختاری نشان داد که شایستگی اجتماعی/ هیجانی دارای نقش مستقیم و معناداری بر کیفیت زندگی در مدرسه دانش­آموزان است (001/0p<). همچنین شایستگی اجتماعی/ هیجانی به طور غیر مستقیم از طریق مشارکت تحصیلی اثر معناداری بر کیفیت زندگی در مدرسه دانش­آموزان دارد (001/0p<). بنابراین نتایج حاصل از پژوهش نشان می­دهد که مشارکت تحصیلی می­توان نقش میانجی در رابطه بین  شایستگی اجتماعی/هیجانی با کیفیت زندگی در مدرسه را داشته باشد.
 
زهرا حیدری، دکتر منصوره حاج حسینی، دکتر زهرا نقش،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش یک مدل ساختاری از هویت دینی بر پایه تفکر انتقادی با در نظر گرفتن نقش واسطه‌ای هوش معنوی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر دبیرستانی منطقه ۴ شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود. نمونه‌ای به حجم ۳۲۷ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری غیرتصادفی بر اساس ملاک‌های ورود و امکان دسترسی انتخاب شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (CTDA)، پرسشنامه هویت دینی خوشاوی و مقیاس خودسنجی هوش معنوی کینگ (SISRI) بودند. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری، از طریق نرم‌افزارهای SPSS و AMOS انجام شد. یافته‌ها نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش مناسبی با داده‌ها برخوردار است. تفکر انتقادی اثر مثبت و معناداری بر هوش معنوی دارد و هوش معنوی نیز هویت دینی را به‌صورت مثبت پیش‌بینی می‌کند. همچنین، نقش واسطه‌ای هوش معنوی در رابطه میان تفکر انتقادی و هویت دینی تأیید شد. این نتایج نشان می‌دهند که تقویت تفکر انتقادی و هوش معنوی می‌تواند زمینه‌ای مؤثر برای ارتقای هویت دینی در نوجوانان فراهم سازد.
زهرا کلهر، ولی اله رمضانی،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف این پژوهش پیش‌بینی مشکلات بین‌فردی بر اساس مکانیزم‌های دفاعی و آسیب‌های روانی  باتوجه ‌به نقش میانجی کنترل عواطف بود. این پژوهش از نوع پژوهش‌های همبستگی است و در آن از مدل‌یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران هستند که در سال تحصیلی  03-1402 مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه  220 نفر بودند که به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسش‌نامه‌های کنترل عواطف ویلیامز و همکاران، پرسش‌نامه مکانیزم‌های دفاعی آندرز و همکاران، پرسش‌نامه مشکلات بین‌فردی بارخام و همکاران و پرسش‌نامه نشانه‌های اختلالات روانی نجاریان و داوودی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و مدل‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که شاخص‌های مدل پیشنهادی از برازش قابل‌قبولی برخوردار هستند و همه مسیرها به جز مسیر مکانیزم روان آزرده به مشکلات بین‌فردی و کنترل عواطف و مکانیزم رشد یافته به کنترل عواطف مورد پذیرش قرار گرفتند. همچنین نقش میانجی کنترل عواطف برای اثرات غیر مستقیم آسیب روانی و مکانیزم رشد نایافته مورد تایید قرار گرفت. باتوجه‌به اینکه عواطف و احساسات انسانی نقش بسیار مهمی در رفتارها و ارتباطات انسانی دارند، نقش واسطه کنترل عواطف می‌تواند در فهم بهتر مکانیزم‌های دفاعی و آسیب‌های روانی در ارتباطات بین‌فردی کمک کند.

خانم مهدیه استبرقی، خانم سمانه السادات حیدریه زاده، دکتر احمد زندوانیان،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی روابط ساختاری درگیری تحصیلی در دانش آموزان بر اساس تاب¬آوری و باورهای ضمنی هوش با نقش میانجی خودناتوان سازی در دانش¬آموزان دوره دوم متوسطه (پایه یازدهم و دوازدهم) شهر یزد در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. از جامعه آماری، تعداد 375 نفر(219 دختر و 156 پسر) به روش نمونه-گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب شدند. داده¬ها با استفاده از پرسشنامه¬های خودناتوان‌سازی شوینگر و همکاران (ASHS)، درگیری تحصیلی ریو (AES)، نظریه¬های ضمنی هوش عبدالفاتح و یتس (ITIS) و تاب آوری کونور و دیویدسون (CD-RISC) گردآوری شد. تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده با نرم¬افزارهای SPSS 25 و AMOS 24 انجام شد نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد تاب¬آوری (51/0=β)، باورهای ذاتی هوش(21/0=β) و باورهای افزایشی هوش(36/0=β) بر درگیری تحصیلی تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری داشته است. همچنین نتایج نشان داد خودناتوان سازی در رابطه بین تاب¬آوری و درگیری تحصیلی و همچنین در رابطه بین باورهای ذاتی هوش و درگیری تحصیلی نقش میانجی داشته است. با توجه به نتایج، به طور کلی روانشناسان و مشاوران می¬توانند با آموزش تاب¬آوری، تغییر باورهای ضمنی هوش و استفاده از راهکارهایی به منظور کاهش خودناتوان¬سازی در دانش¬آموزان، گامی ‌در جهت افزایش درگیری تحصیلی یادگیرندگان بردارند.
خانم مرضیه متقی دستنائی، حسین عبدالهی، علی خورسندی طاسکوه،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر واکاوی حمایت سازمانی در نهادهای آموزشی می­باشد، جامعه مورد مطالعه مدارس دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم دخترانه و پسرانه منطقه 15 شهر تهران می­باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 17 نفر کادر آموزشی و اجرایی مدارس( 11 معلم، 3 معاون و 3 مدیر) و 3 خبره در حوزه منابع انسانی ( کارشناس مسئول رفاه و تعاون اداره آموزش و پرورش منطقه 15، کارشناس امور بانوان و جوانان یکی از ادارات آموزش و پرورش و مدیر بخش توسعه منابع انسانی در یک شرکت خصوصی) می­باشد.این پژوهش به روش کیفی و پدیدارشناسانه، به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت سپس داده­ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی طبقه بندی شد. نتایج حاصل از کدگذاری و تحلیل داده­ها نشان­دهنده تفاوت عمده میزان حمایت سازمانی در سازمان آموزش و پرورش و سایر نهادهای دولتی می­باشد. همچنین تحلیل نتایج حاکی از این است که بسیاری از معلمان تعریف دقیقی از مفهوم حمایت سازمانی ندارند و عمدتا این مقوله را شامل حمایت مالی می­دانند و عوامل مالی و رفاهی را(معلمان مرد) و عوامل عاطفی و مالی را( معلمان خانم) تاثیرگذارترین عامل بر حمایت سازمانی  و ادراک آن می­دانند. همچنین بررسی داده­ها بیانگر این است که جایگاه و مقام معلمان در جامعه در زمان گذشته بسیار بالاتر از حال حاضر بوده و معلمان از حمایت بیشتری توسط والدین دانش­آموزان و جامعه برخوردار بودند و همه­ی افراد حاضر در پژوهش به اتفاق خواستار افزایش حمایت مالی و قضایی بودند که در این راستا تغییرات اساسی در اسناد و قوانین بالادستی و آموزش حمایت سازمانی و مولفه­های آن در دوره­های ضمن خدمت به معلمان تا حد زیادی می­تواند بر ایجاد سازمان و فرهنگی حامی در سازمان آموزش و پرورش تاثیرگذار باشد؛ چنین شرایطی می­تواند در بهبود روحیه و انگیزه­ی معلمان در مدارس تاثیر­گذار بوده و جایگاه و منزلت از دست رفته معلمان را به آنان برگرداند.
 
خانم گیتا مهردوست، دکتر مصطفی حمدیه،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیش بینی اختلال وسواس فکری و عملی بر اساس کمال­گرایی و مسئولیت‌پذیری افراطی در دانشجویان مبتلا به  نشانه ­های اختلال وسواس فکری و عملی‌  بود. روش پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب در سال تحصیلی  1403-1402بود که تعداد 150 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس به­عنوان نمونه انتخاب شدند. داده­های پژوهش با استفاده از پرسشنامه پادوا برای سنجش وسواس فکری عملی(ساناویو، 1980)، پرسشنامه کمال­گرایی هیل و همکاران(2004) و مقیاس مسئولیت­پذیری روان شناختی کالیفرنیا(هریوسن گاف، 1975) گردآوری شدند. داده­های پژوهش از طریق آزمون‌های کالموگرف اسمیرنف و رگرسیون چند گانه در نرم‌افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته­های پژوهش نشان داد اختلال وسواس فکری و عملی بر اساس کمال­گرایی و مسئولیت­پذیری افراطی در دانشجویان مبتلا به نشانه­های اختلال وسواس فکری و عملی پیش بینی می­گردد. بین اختلال وسواس فکری با کمال­گرایی دانشجویان و بین اختلال وسواس فکری با مسئولیت­پذیری دانشجویان مبتلا به این اختلال رابطه وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می­رسد افراد با سازه­های شناختی کمال­گرایی و احساس مسیولیت­پذیری افراطی که در معرض ابتلا به اختلال وسواس فکری عملی قرار دارند درگیر آسیب زدن و نگرانی شدید هستند. لذا این پدیده­ها بی­شک در بوجود آمدن و سیر اختلال موثر هستند و تغییر این افکار تصورات و نیز روش های کنترل فکر سرزنش خود- قضاوت در پیشگیری ابتلاء به اختلال وسواس فکری عملی ضروری است.
 
یوسف محب زادگان،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ارزیابی عملکرد دانشگاه غیردولتی-غیرانتفاعی خاتم  بر اساس مدل تعالی سازمانی EFQM بود. روش پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش گردآوری داد­ه­ها به صورت آمیخته)کمی- کیفی) بود، جامعه آماری بخش کمی این پژوهش را کلیه مدیران، اعضای هیات علمی، کارکنان، دانشجویان و جامعه‌ی محلی پیرامون دانشگاه خاتم  تشکیل می‌دهند که بر اساس نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای و برآورد جدول مورگان انتخاب شده­اند و در بخش کیفی تعداد 9 نفر از صاحبنظران و افراد مجرب جهت انجام مصاحبه انتخاب شدند. ابزار اندازه­گیری در بخش کمی شامل سه پرسشنامه  محقّق- ساخته و ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل داده­های کمی از شاخص­های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، توزیع فراوانی و درصد توزیع فراوانی) و آمار استنباطی t تک نمونه ای، و منطق امتیازدهی EFQM استفاده شد و برای تحلیل داده­های کیفی حاصل از مصاحبه از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. یافته­ها نشان داد براساس نتایج به دست آمده اولویت و اهمیت ابعاد بررسی شده در مورد معیارهای مدل تعالی سازمانی EFQM در دانشگاه خاتم به ترتیب: 1 .رهبری ۲ .خط مشی و استراتژی ۳ .شراکتها و منابع 4 .نتایج کارکنان 5 .نتایج کلیدی عملکرد ۶ .فرایندها 7 .کارکنان ۸ .نتایج مشتریان  و ۹ .نتایج جامعه است. اطلاعات به دست آمده نشان می­دهد از مجموع امتیاز مدل EFQM که1000 امتیاز می باشد در این تحقیق و برای دانشگاه خاتم 693  امتیاز به دست آمده است که امتیاز قابل توجهی است. در مجموع در بین معیارهای بررسی‌ شده، معیار "رهبری" با میانگین 80/3 بالاترین نمره و معیار "نتایج جامعه" با میانگین 46/2 پایین‌ترین میانگین را در بین معیارهای بررسی‌شده دارد.
 
عباس رزاقی، مصطفی قادری، کامبیز پوشنه، علیرضا عصاره،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

مقدمه: تعامل فقط به روابط چهره به چهره بین معلم و دانش آموزان در کلاس درس محدود نمی‌شود، بلکه بین معلم و دانش آموزان از طریق فناوری در یک محیط آنلاین نیز رخ می‌دهد و یکی از مهمترین مؤلفه‌های هر تجربه یادگیری است. تصور یادگیری بدون تعامل بی‌معنی است و این عنصر نقشی اساسی در اثربخشی و موفقیت سیستم‌های یادگیری ترکیبی امروزی ایفا می‌کند. در مطالعات گذشته به تأثیر تعامل بر یادگیری آنلاین کمتر پرداخته شده است و تحقیقات تجربی پراکنده‌ای وجود دارد که نشان دهد چگونه باید تعاملات آنلاین را برای بهبود یادگیری معنادار و اثربخش بکار برد. بنابراین هدف از سنتزپژوهی حاضر، شناسایی انواع تعامل در محیط یادگیری آنلاین بوده و اینکه تعامل چه اثراتی خواهد داشت و چگونه می‌تواند در برنامه درسی آنلاین مؤثر باشد. سؤالات پژوهش حاضر شامل موارد زیر است:
شاخص‌های تعامل آنلاین کدامند؟، تعامل در محیط یادگیری آنلاین چه اثراتی دارد؟ و  چه عواملی در اثربخشی تعامل در برنامه درسی آنلاین نقش دارند؟
روش: پارادایم پژوهش حاضر کیفی است و از میان رویکردهای مختلف تحقیق کیفی برای ارائه انواع تعامل، اثرات و عوامل اثربخشی تعامل در برنامه درسی آنلاین، از سنتز پژوهی استفاده گردید که شکل خاصی از پژوهش مروری است. سنتز پژوهی برای توصیف رویکردهای ‌ترکیب، تجمیع، ادغام و سنتز تحقیقات اولیه استفاده می‌شود. معیارهای ورود برای پژوهش‌های تجربی(مقالات معتبر فارسی و انگلیسی، از 2005 تا 2021) و معیارهای خروج(مقالات نامعتبر، قبل از 2005) است.جامعه هدف این پژوهش، ادبیاتی در حوزه یادگیری، برنامه درسی آنلاین و متون مرتبط با آموزش- یادگیری الکترونیکی است و حجم نمونه برای ادبیات مرتبط نیز تا حدی است که پژوهشگر بر اساس معیارهای ورودی و خروجی در روش سنتز پژوهی به پاسخ سوالات پژوهش دست یابد. برای سنتز پایانی 41 پژوهش انتخاب شدند.
بحث و نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل داده‌ها نشان می دهد که بین یادگیرنده، یاددهنده، محتوا، فناوری و پشتیبان تعامل‌های چندگانه با خود و با یکدیگر وجود دارد. همه این تعاملات  بر اساس شبکه‌ای از روابط به هم متصل شده‌اند و همه آنها بخشی از یک سیستم گسترده‌تر هستند و با درگیر کردن فعال دانش‌آموزان در یادگیری آنلاین،  به عنوان  محوری  برای تجربه یادگیری موفق در نظر گرفته می‌شوند. تغییرات در هر یک از این عناصر بر روی عناصر و سطوح دیگر تعامل تأثیر میگذارد. اثرات تعامل شامل پردازش ایده ها و پاسخ آگاهانه به سؤالات و مشکلات، ایجاد مباحث عمیق و مستدل، تمرکز علمی، ایجاد احساس تعلق، فراهم کردن تجربه غیر شخصی، ایجاد اهداف، ارزشهای مشترک و احساس اعتماد، فشار زمانی کمتر، کاهش انزوا و ترس،  مشارکت گسترده یادگیرندگان، رفع شکاف ارتباطی، امکان ایجاد دانش جدید، فراهم کردن تجربه یادگیری مستمر و انگیزه پیشرفت مداوم، تقویت تفکر انتقادی، عملکرد تحصیلی بهتر، مشارکت در یادگیری فعال است و اثربخشی تعامل به واسطه عواملی همچون بازخورد فوری، همزمانی یا فراوانی تعامل، تعامل غیر شخصی، ماهیت سوالات بحث، عوامل کاهش دهنده برای سطح پاسخ ‌یادگیرندگان، اجتماع یادگیری، ویژگی‌های یادگیرندگان، تسهیلگری معلمان محقق می‌شود.
پس از تجزیه و تحلیل داده‌ها برای اعتباریابی با استفاده از روش دلفی فازی، سوالاتی به تعداد شاخص‌ها تهیه و در اختیار 32 نفر از متخصصین در دو دور قرار گرفت. برای بیان اهمیت هر شاخص از متغیرهای زبانی بر اساس طیف لیکرت استفاده و به اعداد فازی مثلثی تبدیل شد. سپس میانگین فازی از امتیازات اخذ و به عدد قطعی تبدیل شد. بر این اساس اختلاف میانگین دور اول و دوم دلفی فازی از عدد 0.1 کمتر شده است که نشان از اجماع خبرگان درباره معیارها و شاخص‌های تعامل بدست آمده است. چارچوب این مطالعه می‌تواند به سیاست گذاران، برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران حوزه تعلیم و تربیت کمک کند تا از انواع تعامل ارائه شده در این بررسی در برنامه درسی آنلاین استفاده کنند. همچنین عوامل اثربخشی تعامل را برای بهبود و ارتقاء یادگیری و توانایی‌های بالقوه یادگیرندگان متنوع بکار گیرند. توصیه می‌شود برای یک یادگیری اثربخش، زمینه برای تعامل‌های چندگانه فراهم گردد و نتایج یادگیری حاصل از تعامل، رابطه بین درک یادگیرندگان از عملکرد تعاملی و فراوانی استفاده آنها از تعاملات چندگانه بررسی شود.
ملاحت امانی، نگین علیپور، زهرا پیرزاده،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

تحقیق حاضر با هدف بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی پرسشنامه وسواس مطالعه (SI-10) در میان دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع روان‌سنجی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در نیم‌سال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۲۱۴۰۳ بود. از میان آن‌ها، ۳۸۰ دانشجو با استفاده از روش نمونه‌گیری خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه وسواس مطالعه (لوسکالزو و همکاران،2018)، مقیاس کمال‌گرایی سه بعدی فرم کوتاه (فیهر و همکاران،2019) و پرسشنامه اصلاح شده مقیاس فرسودگی مسلش( شوفلی و همکارانش،2002) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، ساختار دو عاملی پرسشنامه شامل «وسواس مطالعه» و «درگیری در مطالعه» را تأیید کرد و شاخص‌های برازش مدل در سطح قابل قبول بود(08/0=RMSEA ، 94/0=GFI، 93/0=CFI). همچنین ضرایب پایایی آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 75/0، برای عامل وسواس مطالعه 80/0، و برای عامل درگیری در مطالعه 73/0 به‌دست آمد که نشان‌دهنده پایایی مناسب ابزار است. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که وسواس مطالعه با کمال‌گرایی و فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین درگیری در مطالعه با کمال‌گرایی همبستگی مثبت و با فرسودگی تحصیلی همبستگی منفی داشت. این یافته‌ها روایی همگرا و واگرای پرسشنامه را تأیید می‌کنند. افزون بر این، گروه‌های دارای وسواس مطالعه بدون درگیری و گروه‌های جداشده، سطوح بالاتری از فرسودگی تحصیلی داشتند، و گروه دارای وسواس مطالعه همراه با درگیری، نمرات بالاتری در کمال‌گرایی کسب کردند که بیانگر روایی تشخیصی پرسشنامه است. در مجموع، نسخه فارسی پرسشنامه وسواس مطالعه (SI-10) دارای ویژگی‌های روان‌سنجی مطلوبی است و می‌تواند به‌عنوان ابزاری مناسب برای سنجش وسواس مطالعه در میان دانشجویان ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
 

فاطمه الله قلی پور، احمد فتح اللهی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

مقدمه:
در سالهای اخیر، یادگیری معکوس توانسته به طور مداوم موقعیت خود را به عنوان یک روش آموزشی جدید و موثر در سیستم آموزشی ایران باز کند و با ظهور همه گیری کرونا معلمان و موسسات آموزشی از این سبک آموزش استقبال کردند که روش سنتی آموزش را متحول کرد. از سوی دیگر، به منظور توسعه و بهبود مهارت­های خودراهبری، لازم است که دید­ جدیدی و متحولانه­ای در مورد روش های یادگیری داشته باشید.
پیشینه و نوآوری:
به دلیل اهمیت پوشش نیازهای فراگیران و مشارکت آنها در فرایند یاددهی- یادگیری، استفاده از دنیای دیجیتال و استفاده از فناوری به شیوه های خلاقانه و همچنین به دلیل حجم زیاد دانش موضوعی و زمان کمی برای آموزش در کلاس باید فراتر از روشهای سنتی باشد و به دنبال توسعه و تقویت مهارتهای تحصیلی دانش آموزان، از جمله مهارتهای مشارکت تحصیلی و خودراهبری باشد. از یک سو ، اهمیت خودراهبری و مشارکت فعال در یادگیری، به ویژه در دوره­هایی مانند ریاضیات و ناکارآمدی و ضعف روشهای سنتی در فرایند آموزش و یادگیری، و ازطرفی دیگر، با توجه به مطالعات اندک در پیشینه تحقیق، به ویژه در کشورایران در مورد یادگیری معکوس و خودراهبری و عوامل موثر بر آن وجود دارد، بنابراین سوال پژوهش حاضر این است که یادگیری معکوس تا چه اندازه بر پیشرفت تحصیلی و تفکر خودراهبری دانش آموزان پایه ششم در ریاضیات موثر است؟
هدف و روش:
پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی است که با مشارکت دوگروه آزمایش و گواه در سال تحصیلی 1401-1400انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی منطقه 12تهران بود. دراین مطالعه 60 دانش­آموز دختر پایه ششم به عنوان نمونه، شرکت داشتند وانتخاب دانش­آموزان براساس نمونه گیری دردسترس مدرسه روشن­گر شاهد در منطقه 12 انجام شد. برای اجرای این تحقیق،­ دانش آموزان براساس نتایج ارزشیابی ترم اول وپایه  تحصیلی انتخاب شدند. برای اجرای این تحقیق،دانش آموزان براساس نتایج ارزشیابی ترم اول وپایه تحصیلی انتخاب شدند. دانش آموزان انتخاب شده به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(30نفر) و گروه کنترل(30 نفر)تقسیم شدند. ابتدا سوالات پیش آزمون ها را در اختیار دانش آموزان قرارداده شد وپس از اجرای آزمون برنامه آموزشی تدریس به روش یادگیری معکوس برای گروه آزمایشی در8 هفته اجرا گردید وگروه کنترل به روش سنتی(سخنرانی، پرسش و پاسخ) درس ریاضی را در کلاس یاد می-گرفتند.پس از پایان دوره آموزش معکوس سوالات پس آزمون در اختیار دانش آموزان گروه آزمایش قرار گرفت و سپس داده های جمع آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج تحقیق:
نتایج این تحقیق، چنانکه در فصل قبل نیز نشان داده شد، حاکی از آن بود که روش تدریس معکوس باعث ارتقای سطح خودراهبری دانش­آموزان و نیز پیشرفت تحصیلی آنان در درس ریاضی پایه ششم ابتدایی می­شود. افزایش میزان خودراهبری دانش­آموزان در کلاس تدریس معکوس را این­گونه می­توان توجیه کرد که چنین محیط یادگیری مستلزم آن است که دانش آموزان درجه بالایی از خودراهبری را مدیریت کنند تا به طور مؤثر وظایف خود را به پایان برسانند (آزودو و کوملی، 2004). در واقع اگرچه دانش­آموزان از پیشینه دانش ریاضی درباره موضوعات تدریس شده برخوردار نبودند، اعتماد به‌نفس بیشتری در انجام یک تکلیف ریاضی در کلاس معکوس پیدا می‌کنند. این نتیجه­گیری در راستای تحقیقات قبلی است و با نتایج آن مطابقت دارد (فرلا[1] و همکاران، 2009؛ ریمال[2]، 2001؛ سونگ، 2010).
بررسی نحوه یادگیری دانش آموزان در محیط یادگیری معکوس باید محور مطالعه کلاس درس معکوس آینده باشد. تحقیق در این زمینه مهم است زیرا اگرچه کلاس درس معکوس به عنوان یک رویکرد آموزشی امیدوارکننده در نظر گرفته می­شود، درک نظری از نحوه یادگیری دانش­آموزان در این محیط هنوز در حال توسعه است. به منظور پیشبرد درک نظری از فرآیند یادگیری درگیر در محیط یادگیری کلاس درس معکوس، تحقیقاتی مورد نیاز است که به طور تجربی عوامل مرتبط با یادگیری آکادمیک، مانند دانش قبلی و عوامل خودراهبری را بررسی کند و استفاده از راهبردهای یادگیری را نیز مد نظر قرار دهد. نتایج این مطالعه نشان داد که خودراهبری می‌تواند به موفقیت دانش‌آموزان در کلاس درس معکوس، به ویژه در کلاس درس ریاضی معکوس کمک کند.
 

رمضان برخورداری، محمد رضا آقا دوستی، مهدی عرب زاده،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

از آنجایی که زورگویی می تواند به طرز شدیدی بر عملکرد روانی - اجتماعی، تحصیلی و حتی سلامت جسمانی تمامی کودکان درگیر به ویژه قربانیان تاثیر بگذارد، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه مداخلاتی الویوس در کاهش زورگویی دانش آموزان مقطع ابتدایی، غیر از پایه اول، شهر خالدآباد در سال تحصیلی 98 - 97 انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. بدین منظور از میان 244 دانش آموز، 30 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند . پس از آن پرسشنامه ی تجدید نظر شده زورگویی- قربانی الویوس  (1996) به عنوان پیش آزمون برای تمامی دانش آموزان اجرا و سپس برنامه مداخله الویوس به گروه آزمایش به صورت جداگانه آموزش داده شد و در پایان پس آزمون به اجرا در آمد. یافته ها: داده های بدست آمده با روش تحلیل کوواریانس و با نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها، حاکی از اثر بخشی برنامه ضدقلدری الویوس، بر کاهش زورگویی دانش آموزان گروه آزمایشی بود(p<0.05). نتیجه گیری: با توجه به این یافته پیشنهاد می شود که اجرای برنامه های ضدقلدری به صورت جامع در سطح مدارس کشور مدنظر مسئولان آموزش و پرورش قرار گیرد
 
آقای امین آهنگرانی فراهانی، دکتر ناصر بهروزی، دکتر منیجه شهنی ییلاق، دکتر مرتضی امیدیان،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش آمایه­های ذهنی پویا بر بارشناختی ادراک شده و عزم در دانش­آموزان دوره دوم متوسطه شهر اراک، انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه گواه بود، جامعه آماری پژوهش تمامی دانش­آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر اراک با وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین در سال تحصیلی 1403-1402 بود. به­منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد، بنابراین نمونه پژوهش 40 نفر از دانش­آموزان پسر متوسطه دوم شهر اراک با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین است که در سه مرحله به صورت خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند و به­صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جا­دهی شدند. برنامه مداخله به مدت 1 ماه شامل 8 جلسه (30 دقیقه­ای) بر روی گروه آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده­ها از پرسشنامه­های بارشناختی (کلپش و همکاران، 2017) و پرسشنامه استقامت و پایداری (داک­ورث و کوین، 2009) استفاده شد. تحلیل داده­ها از روش کواریانس به کمک نرم­افزار اس.پی.اس.اس 24 (SPSS-24) انجام شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش آمایه­های ذهنی پویا بر بارشناختی ادراک شده و عزم مؤثر بوده است (01/0p<). از این­رو آموزش آمایه­های ذهنی پویا به دانش­آموزان دوره متوسطه ضروری به نظر می­آید.
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش آمایه­های ذهنی پویا بر بارشناختی ادراک شده و عزم در دانش­آموزان دوره دوم متوسطه شهر اراک، انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه گواه بود، جامعه آماری پژوهش تمامی دانش­آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر اراک با وضعیت اجتماعی- اقتصادی پایین در سال تحصیلی 1403-1402 بود. به­منظور تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد، بنابراین نمونه پژوهش 40 نفر از دانش­آموزان پسر متوسطه دوم شهر اراک با وضعیت اجتماعی-اقتصادی پایین است که در سه مرحله به صورت خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند و به­صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جا­دهی شدند. برنامه مداخله به مدت 1 ماه شامل 8 جلسه (30 دقیقه­ای) بر روی گروه آزمایشی انجام شد. برای جمع آوری داده­ها از پرسشنامه­های بارشناختی (کلپش و همکاران، 2017) و پرسشنامه استقامت و پایداری (داک­ورث و کوین، 2009) استفاده شد. تحلیل داده­ها از روش کواریانس به کمک نرم­افزار اس.پی.اس.اس 24 (SPSS-24) انجام شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش آمایه­های ذهنی پویا بر بارشناختی ادراک شده و عزم مؤثر بوده است (01/0p<). از این­رو آموزش آمایه­های ذهنی پویا به دانش­آموزان دوره متوسطه ضروری به نظر می­آید.
 
دکتر آیت سعادت طلب، خانم نسرین حمیدی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش مقایسه­ی سازمان یافتگی هویت و سبک زندگی در نوجوانان طرفدار موسیقی مدرن کره­ای در نوجوانان شهر تهران بود. بدین منظور از روش توصیفی علّی- مقایسه ای برای مقایسه گروه­های مستقل استفاده شد. جامعه پژوهش شامل نوجوانان ساکن شهر تهران در نیمه اول سال 1403 بود. روش انتخاب نمونه از نوع نمونه­گیری غیراحتمالی و در دسترس بود که نمونه­ها از سطح شهر تهران به­صورت داوطلب جمع آوری شد. نحوه­ی دسترسی به نمونه­ها هم از طریق سامانه اجرای آزمون و همچنین مراجعه حضوری بود. حجم نمونه: شامل 280 نوجوان بود که شامل تعداد 140 نوجوان طرفدار گروه موسیقی BTS (70 تا دختر و 70  نفر پسر) و 140 نوجوان غیرطرفدار می­باشد. طیف سنی نوجوانان بین 12 تا 18 سال بود. داده­ها با استفاده از دو پرسشنامه سنجش عینی هویت من (EOM-EIS2)، آدامز و بنیون (1986)، و پرسشنامه سبک زندگی مدرن رسول زاده اقدم و همکاران (1394) جمع آوری شد. داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته­های حاصل از این پژوهش نشان داد بین نمره کل سازمان یافتگی هویت و سبک زندگی مدرن در بین دو گروه دارای گرایش به BTS و بدون گرایش به BTS تفاوت معناداری وجود دارد. بین دو گروه از لحاظ ابعاد سازمان یافتگی هویت نیز تفاوت معنادرای وجود دارد و مشخص شد که گروه دارای گرایش به BTS در ابعاد هویت سردرگم و بحران زده، میانگین بیشتری نسبت به گروه بدون گرایش به BTS نشان دادند. همچنین بین دو گروه از لحاظ ابعاد سبک زندگی مدرن نیز نفاوت معناداری وجود داشت و مشخص شد که گروه دارای گرایش به BTS میانگین بیشتری را نسبت به گروه بدون گرایش به BTS در سبک های مربوط به نحوه پوشش، نحوه نگرش، و نحوه گذران اوقات فراغت نشان داده­اند. در نتیجه تفاوت معناداری بین سبک­های زندگی نوجوانان با و بدون گرایش به BTS شهر تهران وجود داشت.
 
سید موسی طباطبایی، عبدالله بهرامی، زهرا کسکنی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده


هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هویت تحصیلی بر شایستگی تحصیلی دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر سبزوار با میانجی‌گری ذهن‌آگاهی بود. روش پژوهش توصیفیهمبستگی و مبتنی بر مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر سبزوار بود که ۳۶۲ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، مقیاس شایستگی تحصیلی دی‌پرنا و الیوت (1999) و پرسشنامه پنج‌وجهیِ ذهن‌آگاهی بائر و همکاران (2006). یافته‌ها نشان دادند که از منظر اثرات مستقیم، سبک هویت تحصیلی موفق رابطه مثبت و معناداری با شایستگی تحصیلی دارد، در حالی‌که سبک سردرگم رابطه منفی و معنادار نشان داد. سبک دیررس اثر مستقیم معناداری بر شایستگی تحصیلی نداشت و سبک دنباله‌رو اثر مثبت اما ضعیف و معناداری را نشان داد. همچنین نتایج مربوط به اثرات غیرمستقیم حاکی از آن بود که سبک موفق از طریق افزایش ذهن‌آگاهی اثر مثبت و معناداری بر شایستگی تحصیلی دارد، در حالی‌که سبک‌های دیررس و سردرگم از طریق کاهش ذهن‌آگاهی اثر منفی و معناداری بر شایستگی تحصیلی نشان دادند. اثر غیرمستقیم سبک دنباله‌رو از طریق ذهن‌آگاهی معنادار نبود. به‌طور کلی، یافته‌ها نشان دادند که هویت تحصیلی ـ به‌ویژه سبک موفق ـ نقش تعیین‌کننده‌ای در پیش‌بینی شایستگی تحصیلی دارد و ذهن‌آگاهی در این میان به‌عنوان میانجی جزئی عمل می‌کند.
دکتر صلاح الدین ابراهیمی، دکتر سیامند مولودی، آقای رامتین طهوری همراه،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش احساس تعلق به مدرسه، شیوه­ های والدگری و نیازهای بنیادی روانی در پیش­ بینی درگیری تحصیلی دانش ­آموزان بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف، کاربردی و بر اساس روش گردآوری اطلاعات، از نوع توصیفی- همبستگی می­باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش­آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر پیرانشهر بود که با روش نمونه ­گیری تصادفی از نوع خوشه­ای تعداد 327 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه ­های استاندارد درگیری تحصیلی فریدریکس و همکاران (2004)، احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004)، شیوه ­های فرزندپروری بامریند (1991) و نیازهای بنیادی روان­شناختی دسی و ریان (2000) بودند. جهت آزمون رابطه بین متغیرهای پژوهش از آزمون­های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین احساس تعلق به مدرسه با درگیری تحصیلی دانش­آموزان (574/0r= ) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ بین سبک والدگری سهل ­گیر و سبک مستبد با درگیری تحصیلی در دانش ­آموزان (477/0- r= ) و (485/0-r= ) رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین سبک والدگری قاطع با درگیری تحصیلی در دانش­آموزان (607/0r= ) رابطه مثبت و معناداری وجود. بین نیازهای بنیادی روانی با درگیری تحصیلی در دانش­آموزان (393/0 r= ) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که احساس تعلق به مدرسه، سبک سهل ­گیر، سبک مستبد، سبک قاطع و نیازهای بنیادی روانی بترتیب با ضریب بتای 332/0، 170/0- ، 277/0-، 508/0 و 175/0 در پیش­بینی درگیری تحصیلی دانش ­آموزان نقش داشتند.
 
مهدی علیاری، دکتر مرجان کیان، دکتر یوسف مهدوی نسب، دکتر عفت عباسی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی بازی های آموزشی رومیزی بود روش پژوهش حاضر، مرور نظامند بود. جامعه شامل منابع و اسناد معتبر ملی و بین المللی در زمینه موضوع پژوهش به دو زبان فارسی و انگلیسی است. روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور بود و از طریق جست و جو در پایگاه اطلاعاتی اریک، امرالد، وایلی، ساینس دایرکت، تیلور و فرانسیس  و جستجوی عمومی در اینترنت با استفاده از گوگل و گوگل اسکولار در بین سال های 2015 تا 2023 انتخاب شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها در این بخش نیز، از روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی به کمک نرم افراز اطلس تی.آی استفاده شد. همچنین برای بخش اعتبارسنجی الگوی مطلوب به روش دلفی از 15 نفر از متخصصین نظرسنجی انجام شد و پس از رفت و برگشت داده ها، در نهایت الگوی نهایی مورد تایید واقع شد. برای  نتایج پژوهش حاضر شامل 6 مقوله اصلی، 16 مقوله فرعی و 56 زیر مقوله است.مقوله‌های اصلی عبارتند از طراحی شامل طراحی اولیه و مکانیک، تولید شامل منابع، اجرای اولیه، اجرا در گروه کوچک و بازخورد، اجرا شامل آماده‌سازی و گیم پلی یا تجربه مخاطب، ارزشیابی و اعتبار شامل گفتمان آموزشی، بازخورد بازیکنان و بازخورد نهایی بازی ساز، انتشار شامل تولید نهایی، قابلیت سفارش سازی و توسعه و بهبود، تحلیل شامل نگرش بازی ساز و عوامل، تحلیل مخاطب و بافت و الزامات برنامه درسی بود.


 
دکتر یحیی قائدی، سیده فاطمه موسوی نیا، دکتر رمضان برخورداری، دکتر سعید ضرغامی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

معنایابی از تجربیات زندگی یکی از اهداف اصلی برنامه فلسفه برای کودکان  است که توسط متیو لپیمن طراحی شده و در اجتماع پژوهشی اجرا و دنبال میشود. در این مقاله پیش فرض های معنا یابی لیپمن در اجتماع پژوهشی مورد تبیین و نقد قرار میگیرد.  نقد این پیش فرض ها با تکیه بر رویکرد نئوپراگماتیسم ریچارد رورتی انجام می پذیرد. زیرا وی از پیشگامان حائز اهمیت در حوزه نقادی از سنت فلسفه غرب محسوب میشود . در راستای پیشبرد این پژوهش سعی بر این است که به سه پرسش پاسخ داده شود : ۱- پیش فرضها ی معنا یابی در اجتماع پژوهشی چیستند؟ ۲ دیدگاه رورتی در مورد این پیش فرض ها چیست ؟ ۳-  بر اساس دیدگاه نئوپراگماتیسم رورتی  چه نقدهایی بر پیش فرض های معنا یابی در اجتماع پژوهشی وارد است؟ با توجه به انتقادی بودن پژوهش حاضر ، از روش  نقد توسعی  برای نقد روشهای معنا یابی در اجتماع پژوهشی  ، و روش تحلیل محتوا  برای تبیین پیش فرضهای معنا یابی در اجتماع پژوهشی و همچنین آشکار کردن  بنیادهای اندیشه لیپمن و رورتی ، استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که معرفت شناسی دوگانه پراگماتیستی - رئالیستی لیپمن ، تعریف وی از عقلانیت  و داشتن نگاه صرفا ابزاری به زبان ، نقطه تقابل اندیشه های وی با رورتی است . از دیدگاه رورتی  موضوع فلسفه را باید از معرفت شناختی به سوی فرهنگ متمایل ساخت و معنا نیز به مثابه فرهنگ  مورد بررسی قرار گیرد . وی بر این عقیده است که باید زبان به عنوان عنصری حائز اهمیت مورد توجه قرار گیرد ، نه صرفا  به عنوان ابزاری برای گفتگو و ارتباط با دیگران. بنابراین با تکیه بر اندیشه های  رورتی، پیش فرض های معنایابی لیپمن در اجتماع پژوهشی  نیازمند بازنگری و باز اندیشی اساسی هستند.
 
مهرنوش بهادری، دکتر هادی هاشمی رزینی، دکتر مهدی عرب زاده، خدیجه جیرانی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

مقدمه: قصه‌گویی جایگاه خاصی در پیشبرد برنامه‌های آموزشی دارد و تجربیات واقعی و عملی شایانی را در اختیار فراگیران می‌گذارد. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر قصه‌گویی مبتنی بر مهارت‌آموزی در کنترل خشم و کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش‌دبستانی انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل می‌باشد که به‌صورت میدانی اجرا شد. جامعه آماری کلیه کودکان مشغول به تحصیل در مقطع پیش‌دبستانی می‌باشند. از جامعه آماری موردنظر تعداد 20 کودک دارای مشکلات رفتاری با استفاده از نتایج پرسشنامه به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه درمانی را در قالب دوازده جلسه دریافت کرد و گروه کنترل برنامه عادی خود را پیگیری نمود. داده‌ها به روش اندازه‌گیری‌های مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که قصه‌گویی مبتنی بر مهارت‌آموزی تأثیر مثبتی بر افکار، احساس و رفتار پرخاشگرانه کودکان پیش‌دبستانی دارد. همچنین باعث کاهش مشکلات رفتاری در کودکان پیش‌دبستانی شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که تأثیر مثبت مداخله بر کاهش مشکلات رفتاری و کنترل خشم در طول زمان از پایداری مناسبی برخوردار بوده است. نتیجه‌گیری: این یافته‌ها نشان می‌دهد که قصه‌گویی شیوه‌ای ساده، بی‌دردسر و کم‌هزینه برای آموزش مهارت‌ها و مداخله برای کودکان پیش‌دبستانی می‌باشد
 
دکتر گلستان صیاح کوکیانی، دکتر سید نورالدین محمودی، آقای محمد احمدی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش میانجی فراموشی سازمانی هدفمند در رابطه بین رهبری توزیعی و بالندگی سازمانی معلمان ابتدایی شهر اصلاندوز به روش توصیفی­ همبستگی  از نوع معادلات ساختاری صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را 254 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهر اصلاندوز تشکیل داد که بر اساس جدول مورگان 153  نفر  به صورت نمونه­گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع­آوری داده­های مربوط از پرسشنامه رهبری توزیعی، بالندگی سازمانی و فراموشی سازمانی هدفمند استفاده گردید. جهت تحلیل داده­ها از مدل­یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج آزمون حاکی از آن بود که اثر مستقیم رهبری توزیعی بر بالندگی سازمانی معنی دار است. همچنین اثر غیر مستقیم متغیر رهبری توزیعی بر بالندگی سازمانی با تأثیر متغیر میانجی فراموشی سازمانی هدفمند معنی دار می­باشد و میزان اثرگذاری مثبت متغیر رهبری توزیعی بر بالندگی سازمانی را نشان می­دهد. و همچنین ضریب مسیر مابین رهبری توزیعی بر فراموشی سازمانی هدفمند میزان اثرگذاری مثبت متغیر رهبری توزیعی بر فراموشی سازمانی هدفمند را نشان می­دهد.

صفحه 10 از 11     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb