علی باز قلی زاده، علیرضا قاسمی زاد، پری مشایخ،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف اصلی این پژوهش شناسایی مولفههای مهم و اساسی مدیریت مدرسه محور در تراز جمهوری اسلامی ایران بوده است. روش پژوهش حاضر کیفی به شیوه تحلیل مضمون با روش آتراید اسنرلینگ است. برای دستیابی به اطلاعات و توصیفی اجمالی از تجارب و ادراک متخصصان، خبرگان و مجریان از مصاحبههای نیمه ساختارمند استفاده شد. دراین پژوهش از راهبرد سه سویهسازی به طور جامع و دقیق بهرهگیری شد و به منظور انجام مصاحبه نیمهساختارمند از روش نمونهگیری هدفمند «رویکرد افرادکلیدی» استفاده گردید و نمونهگیری با روش « گلوله برفی» تاحد اشباع نظری استمرار یافت. درهمین راستا با تعداد 23 نفر از اساتید دانشگاهها و مراکز آموزش عالی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1399، پژوهشگران حوزه علوم تربیتی و مدیران با تجربه مدارس دوره ابتدایی و مدیران دبیرستانها و هنرستانهای دوره متوسطه که دارای مدرک تحصیلی دکترا و کارشناسی ارشد ( 15 نفر دکترا و 8 نفر کارشناسی ارشد) در رشته های مرتبط بودند مصاحبه انجام شد تا امکان تکامل هرچه بیشتر پژوهش فراهم آید. اعتباریابی این پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار(باورپذیری)، بی طرفی(تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان(سازگاری)، و قابلیت کاربرد(انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. براساس یافته های پژوهش، برای مضمون فراگیر (مدیریت مدرسه محور در تراز جمهوری اسلامی ایران) تعداد یازده مضمون سازماندهنده تحت عناوین: رویکرد دموکراتیک ستاد (وزارت)، اشتراکپذیری، تشکلهای راهبردی، چشمانداز مدرسه، چشمانداز دانشآموزی، تکریم کارکنان، حرفهمندی و تخصصگرایی، نقشپذیری اولیا، نقشپذیری سازمانها، مؤسسات و ..، محاسبهپذیری و پایش فراگیر، و انحرافات و بیراههها و تعداد شصت و دو مضمون پایه شناسایی گردید.
خانم پروین دارابی، آقای نیما شهیدی،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده
هدف از این مقاله، بررسی نقش واسطهای هوش هیجانی در رابطه بین ساختار توانمندساز مدارس و عملکرد معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی بود. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش انجام آن، در زمره پژوهشهای پیمایشی بود. همچنین ازلحاظ زمانی، مقطعی و یک تحقیق توصیفی بوده، که از روش همبستگی استفاده شد. جامعه آماری موردنظر در این مطالعه معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی (650 نفر) و با توجه به جدول مورگان، 242 نفر بهعنوان نمونه در نظر گرفته شد. روش نمونهگیری، تصادفی طبقهای بود. گردآوری اطلاعات آماری از سه پرسشنامه استاندارد عملکرد شغلی معلمان (هرسی و گلداسمیت،1981)، هوش هیجانی (گلمن، 2001) و ساختار توانمندساز مدارس (هوی و سویتلند، 2001) استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحبنظران تائید گردید است و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از جامعه آماری بهوسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 927/0، 791/0 و 750/0 تعیین گردید. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و تحلیل مسیر برای آزمون فرضیات پژوهش استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون در این مطالعه نشان داد که بین ساختار توانمندساز مدارس، هوش هیجانی و عملکرد معلمان رابطه مثبت و معناداری وجود داشته است (01/0>P). عملکرد شغلی معلمان زن و مرد در مدارس ابتدایی شهرستان ممسنی تفاوت معناداری دارند (05/0>P). همچنین، نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد که هوش هیجانی در رابطه بین ساختار توانمندساز مدارس و عملکرد معلمان ابتدایی شهرستان ممسنی، نقش واسطهای دارد (01/0>P). هرچقدر آموزشوپرورش در توسعه توانمندسازی مدارس در حوزههای مختلف نرمافزاری و سختافزاری بیشتر باشد، معلمان قدرت بیشتری در کنترل و درک احساسات خود و دیگران (هوش هیجانی) خواهند داشت و درنتیجه با رضایت خاطر و آرامش بالاتری اقدام به انجام وظایف خواهند نمود و درنتیجه عملکرد شغلی آنها بهبود مییابد.
هادی براتی، الهام جعفری، فرهاد بلاش،
جلد 9، شماره 43 - ( 10-1400 )
چکیده
مهدویت از دیرباز مورد توجه دین مبین اسلام بوده و تبیین و ترویج صحیح آن یکی از اصلیترین اهداف کتابهای درسی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل میزان توجه به مباحث مهدویت در کتابهای درسی دوره ابتدایی و متوسطه بود که به روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا انجام شد. جامعه و نمونه آماری پژوهش، شامل کلیه کتابهای هدیههای آسمان در دوره ابتدایی؛ کتابهای پیامهای آسمان دوره متوسطه اول و همچنین؛ کتاب دین و زندگی دوره متوسطه دوم بود که در سال 1399 توسط دفتر برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی تألیف و چاپشده است. ابزار اندازهگیری در این پژوهش، شامل چکلیست تحلیل محتوا بود که توسط محقق تدوینشده و روایی چکلیستها توسط دو نفر از صاحبنظران موضوع مورد تأیید واقع شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیهو تحلیل دادهها بیانگر این بود که محتوای مربوط به موضوع مهدویت در کتابهای درسی نظام آموزشو پرورش ایران را میتوان در قالب 4 بعد اصلی؛ 12 مؤلفه و 57 شاخص طبقه بندی کرد. همچنین؛ نتایج نشان داد که بعد معرفی منجی موعود و یاران ایشان و بعد ویژگیهای حکومت حضرت مهدی(عج) بیشترین توجه و بعد فلسفه وجود منجی کمترین میزان توجه را در محتوای کتابهای درسی دارد. ازاینرو؛ نظر به اینکه بعد اعتقاد به وجود منجی در سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان نقش مؤثری دارد و در تدوین محتوای کتابهای درسی، این بعد کم رنگتر دیده شده، پیشنهاد میشود که در فرایند تهیه و تدوین کتابهای درسی بیشازپیش موردتوجه قرار گیرد.
حسین نجفی،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده
هدف مطالعه بررسی اثربخشی راهبردهای کمکخواهی تحصیلی بر بهزیستی تحصیلی، درگیری تحصیلی و موفقیت تحصیلی دانشجویان میباشد. در این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی از جامعه 721 نفری دانشگاه پیام نور خلخال در نیمسال دوم 1400-1399، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تک مرحلهای تعداد 60 نفر به روش تصادفی در دو گروه 30 نفره یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شد. برای جمعآوری اطلاعات از بسته آموزشی راهبردهای کمکخواهی الون و همکاران(2006)، پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینن -سوینی و همکاران(2012)، پرسشنامه درگیری تحصیلی زرنگ(1391) و مقیاس عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) استفاده شد. سرانجام برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مبتنی بر نرمافزار آماری SPSS نسخه 22 استفاده شد. یافتهها نشان داد که میانگین نمرات پسآزمون بهزیستی تحصیلی به طور معنیداری در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود(01/0>p 582/18= (57 و 1)F. اما بین میانگین نمرات پس آزمون درگیری تحصیلی در گروه آزمایش وکنترل تفاوتی مشاهده نشد. همچنین میانگین نمرات پسآزمون عملکرد تحصیلی در گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل (01/0>p و 809/18= (57 و 1)F. بود. نتیجه نهایی نشان دارد، راهبردهای کمکخواهی تحصیلی به عنوان رویکرد مداخلهای در کنار سازههای روانشناختی بهزیستی تحصیلی و درگیری تحصیلی اگر به خوبی طراحی و برنامهریزی و اجرا شود، میتواند بر عملکرد تحصیلی تاثیرگذار باشد.
آمنه عالی، خدیجه حسینی مطلق، صغری ابراهیمی قوام،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور شناسایی روشهای انضباطی اثربخش مربیان بر کاهش میزان بدرفتاری کودکان در یکی از مراکز شبانهروزی تحت پوشش سازمان بهزیستی انجامشده است. روش پژوهش از نوع مطالعهی موردی کیفی و روش نمونهگیری در دسترس است. برای انجام این پژوهش، مربیان شاغل در یکی از مراکز شبانهروزی خصوصی دخترانه تحت پوشش بهزیستی شهر تهران که موافقت نمودند در مطالعه مشارکت داشته باشند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها بهوسیلهی مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و دفتر گزارشهای روزانه جمعآوری شد. مربیان بر اساس میزان بدرفتاری کودکان در ساعات حضور آنها به دو گروه مربیان اثربخش (با میزان بدرفتاری نسبتاً کم کودکان) و مربیان کمتر اثربخش (با میزان بدرفتاری نسبتاً زیاد کودکان) تقسیم شدند تا روشهای انضباطی که برای مدیریت رفتار کودکان به کار میگیرند مقایسه شود. برای تحلیل دادهها از فن کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. طبق نتایج، رویکرد غالب در فعالیتهای انضباطی مربیان اثربخش، انضباط جامع در مقابل سنتی بود. بهعبارتدیگر مربیان اثربخش برای برقراری انضباط از فعالیتهای جامع و فراگیر که حمایتی و مشارکتی است در مؤلفههای روابط، احترام، تعاملات، درگیر کردن، و محیط استفاده میکردند و مربیان کمتر اثربخش از فعالیتهای سنتی مبتنی بر پاداش، تنبیه و کنترل.
ماجده شریفی نیا، نیلوفر شادمهری،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده
پرخاشگری یک گرایش درونی و بخشی از خزانه رفتاری بشر است که لازم است کودک، کنترل آن را بیاموزد. اسباب بازیها مهمترین وسایل آموزش کودکان محسوب میشوند. تعدد اسباب بازیهایی که به این منظور در بازار ایران هستند چندان زیاد نیست، اما بسیاری از آنها با عنوان "وسایل کمک آموزشی" مورد استفاده قرار میگیرند. این در حالیست که تاکنون ارزیابیای در خصوص اثرگذاری و کارایی این محصولات انجام نگرفته. هدف از پژوهش کاربردی حاضر ارزیابی کارایی این محصولات است. در این مطالعه حجم نمونه ای معادل 414 کودک به روش تصادفی مورد پیمایش قرار گرفتند. ابزار پیمایش جهت سنجش خشم در کودکان پرسشنامه نلسون بوده و سپس بررسی شرایط بروز خشم و روش بروز آن از طریق پرسشنامه دیگری انجام گرفت. باتوجه به ویژگیهای بدست آمده نمونه محصولات موجود در بازار مورد مطالعه واقع شدند. نتایج نشان داد در حالیکه اسباب بازیهای مربوطه لازم است از طریق شخصیت پردازی جذاب پوشش دهنده مرحله آرام سازی باشند، یا آموزش محور هستند که جذابیت لازم را برای کودک ندارند، یا کاربرد آنها در مرحله پیش از خشم است و یا برای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی طراحی شده اند که سبب میشود هیچیک کارآیی مورد انتظار را نداشته باشند.
مرضیه دهقانی، فاطمه رضایی، حدیث میرزایی،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی عملکرد نومعلمان دوره ابتدایی استان خراسان شمالی در بستر یادگیری ترکیبی انجام شد. بدین منظور ابتدا ملاکها و نشانگرهای معلم شایسته با توجه نوع آموزش در منطقه مورد مطالعه، در دو بخش ملاکهای تدریس در فضای حضوری و مجازی از طریق بررسی اسناد و مدارک و نیز مصاحبه با 12 نفر از متخصصین که براساس نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند، استخراج شد. نشانگرها پس از اعتباربخشی به روشcvr در قالب6 عامل و 58 به عنوان استانداردهای ارزیابی عملکرد نومعلمان در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد به منظور بررسی عملکرد نومعلمان پرسشنامه محقق ساختهی با ضریب پایایی. 816/0 ، در اختیار 89 نفر از نومعلمان قرار گرفت که از این تعداد 57 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج تحقیق نشان داد که نومعلمان در عاملهای مهارتهای حرفهای و نیز توسعه حرفه در سطح نسبتا مطلوب قرار دارند اما در تعاملات اجتماعی در سطح مطلوب قرار دارند. این نتایج حاکی از لزوم کسب توانایی و مهارت بیشتر نومعلمان در روشها و رویکردهای تدریس و ارزشیابی از دانشآموزان و اصول و کابردهای آن از طریق شیوههای توسعه حرفهای میباشد. در پایان نیز راهکارهایی عملیاتی به منظور بهبود کیفیت عملکرد نومعلمان ارائه گردید.
مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی عملکرد نومعلمان دوره ابتدایی استان خراسان شمالی در بستر یادگیری ترکیبی انجام شد. بدین منظور ابتدا ملاکها و نشانگرهای معلم شایسته با توجه نوع آموزش در منطقه مورد مطالعه، در دو بخش ملاکهای تدریس در فضای حضوری و مجازی از طریق بررسی اسناد و مدارک و نیز مصاحبه با 12 نفر از متخصصین که براساس نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند، استخراج شد. نشانگرها پس از اعتباربخشی به روشcvr در قالب6 عامل و 58 به عنوان استانداردهای ارزیابی عملکرد نومعلمان در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد به منظور بررسی عملکرد نومعلمان پرسشنامه محقق ساختهی با ضریب پایایی. 816/0 ، در اختیار 89 نفر از نومعلمان قرار گرفت که از این تعداد 57 نفر به پرسشنامه پاسخ دادند. نتایج تحقیق نشان داد که نومعلمان در عاملهای مهارتهای حرفهای و نیز توسعه حرفه در سطح نسبتا مطلوب قرار دارند اما در تعاملات اجتماعی در سطح مطلوب قرار دارند. این نتایج حاکی از لزوم کسب توانایی و مهارت بیشتر نومعلمان در روشها و رویکردهای تدریس و ارزشیابی از دانشآموزان و اصول و کابردهای آن از طریق شیوههای توسعه حرفهای میباشد. در پایان نیز راهکارهایی عملیاتی به منظور بهبود کیفیت عملکرد نومعلمان ارائه گردید.
آقای سید علیرضا قاسمی، دکتر محسن آیتی، آقای مهدی سالارصادقی، آقای محمد علی پور، خانم مینو میری،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر شناسایی و بررسی چالشهای تربیت جنسی بود و به شیوه مرور نظاممند با جستجوی کلمات کلیدی شامل چالش، معضل و مشکل به همراه کلمه تربیت جنسی یا آموزشی جنسی در پایگاههای علمی معتبر شامل: Google Scholar، PubMed، Taylor & Francis Online، Springer، Eric، Science direct، Elsevier، Scopus، SID و Magiran، در فاصله زمانی ژانویه ۲۰۱۸ تا اکتبر ۲۰۲۲ در مجلات لاتین و همچنین از فروردین ۱۳۹۶ تا اسفندماه ۱۴۰۱ در مجلات فارسی انجام شد. نهایتاً 9 مقاله فارسی و 6 مقاله انگلیسی بررسی شد. مهمترین چالشهای بهدستآمده چالشهای آموزشی و محتوایی، چالشهای سیاستگذاری و اسناد بالادستی، چالشهای خانوادگی، چالشهای فردی و اجتماعی و همچنین چالش تربیت نیروی کارآمد بود. بنابراین در راستای تربیت جنسی ابتدا میبایست برنامه جامع و راهبردی بهوسیله تیم برنامهریزی درسی خبره طراحی و تدوین نمود و سپس متناسب با آن، اقدام به تربیت نیروی انسانی متخصص در این حوزه کرد
آقا رسول صفرزایی، دکتر حسین مومنی مهموئی، دکتر احمد اکبری، دکتر تورج فلاح مهنه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
آموزش قرآن کریم بخش مهمی از برنامههای درسی فراگیران دوره ابتدایی را تشکیل میدهد این مهم علاوه بر نقشی که در تثبیت هویت دینی فراگیران دارد موجب تحقق سایر اهداف تربیتی در نظام آموزشی میشود. شناخت مولفهها و شاخصهای برنامه درسی آموزش روخوانی و زمینه طراحی الگویی جامع در زمینه تربیت دینی را فراهم میآورد. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی و روش آن سنتزپژوهی است. جامعه پژوهش کلیه مقالاتی میباشند (134 مقاله) که از سال 2012 میلادی و 1389 شمسی تاکنون در مورد مؤلفههای برنامهدرسی آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم در پایگاههای تخصصی و علمی ارائه شدهاند. نمونه پژوهش 30 مقاله است که این تعداد بر اساس پایش موضوعی، اشباع نظری دادهها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. دادههای پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه، گردآوری شدهاند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل محتوا به شیوه مقولهبندی برمبنای الگوی سنتزپژوهی روبرتس استفاده شده است. جهت بررسی اعتبار یافتهها از کدگذاری مجدد یافتهها بر مبنای روش اسکات (2012) استفاده شده و ضریب توافق بین ارزشیابان 74 درصد محاسبه گردید. مؤلفههای الگوی برنامه درسی آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم در 5 بُعد، 18 محور و 76 مقوله شامل مؤلفههای رویکردی آموزش، مؤلفههای روشی در آموزش، مؤلفههای مرتبط با معلم، الزامات محیطی و ارزشیابی شناسایی شدند.
دکتر فاطمه ملاحسنی، دکتر حمیده جلیلی، دکتر محمدعلی طالبی،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده
همه گیری کووید-19، مدارس و سایر مراکز آموزشی را با تعطیلی مواجه کرد و آموزش مجازی جایگزین آموزش حضوری شد. انتقال یکباره آموزش از مدرسه به خانه چالش های فراوانی را برای آموزش و یادگیری ایجاد کرد. بنابراین پژوهش حاضر باهدف واکاوی چالش های آموزش مجازی در دوران همه گیری کووید-19 از دیدگاه والدین دانشآموزان دوره ابتدایی صورت گرفت. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. جامعه آماری پژوهش تمامی والدین دانش آموزان استان خراسان جنوبی در سال تحصیلی 01-1400 به تعداد 91874 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند و با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 51نفر از والدین دانش آموزان، داده های اخذشده به اشباع نظری رسید. برای تجزیهوتحلیل دادهها از راهبرد هفت مرحلهای کلایزی (۲۰۰۲) و نرم افزار MAXQDA11 استفاده شد. همچنین جهت اعتباریابی داده های پژوهش از ملاک های چهارگانه گوبا ولینکلن (1985) استفاده شد. نهایتاً 88 کدباز استخراج گردید که با تجزیهوتحلیل کدها، تجارب والدین دانش آموزان دوره ابتدایی در قالب چهار مضمون اصلی شامل چالش های ناظر به محیط و زیرساخت، دانش آموزان، والدین و معلمان دستهبندی شد. نتایج پژوهش ضمن تبیین ضرورت توجه به آموزش مجازی و چالش های اساسی آن، این مهم را متوجه متصدیان تعلیم و تربیت می کند تا در راستای رفع این چالش ها اهتمام ورزند.
سحر اسمعیلی، دکتر حسن قراباغی، دکتر کاظم دلروز،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش بررسی دیدگاه آموزگاران مقطع ابتدایی در خصوص نقش الزامات برنامه درسی در طراحی آموزش فلسفه به کودکان بود. بهمنظور دستیابی به این هدف از روش توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش آموزگاران ابتدایی شهر ملایر بود. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه 42 سوالی و 9 بعدی سالمی (1396) در طیف پنجدرجهای لیکرت استفاده شد. پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 960/0 محاسبه شد. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد؛ بین مولفههای الزامات طراحی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه آموزگاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مقادیر t بهدست آمده حاکی از معنادار بودن ضریب مسیر تمامی مولفهها در ارتباط با الزامات طراحی برنامهریزی درسی آموزش فلسفه به کودکان است.