جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای عباسی

جواد عباسی جندانی، حسینعلی مهرابی،
جلد 5، شماره 37 - ( پاییز و زمستان 1397 )
چکیده

انگیزش پیشرفت تحصیلی، نقش مهمی در موفقیت تحصیلی دانشجویان بازی می­کند و بنابراین پیش ­بینی و ارتقای آن بسیار اهمیت دارد. در این پژوهش به بررسی رابطه انگیزش پیشرفت تحصیلی با بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه­ ها و ویژگی­های جمعیت­شناختی و همچنین پیش­بینی انگیزش پیشرفت تحصیلی بر اساس این متغیرها در دانشجویان پرداخته شد. پژوهش حاضر پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان پسر دانشگاه اصفهان بود که از بین آنها 96 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه بیگانگی تحصیلی پیرنیا (1394)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی مبارک بخشایش (1389)، پرسشنامه میزان استفاده از رسانه‌های الیاسی (1393)، پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) و پرسشنامه محقق­ ساخته اطلاعات جمعیت­شناختی بود. یافته ­های حاصل از همبستگی نشان داد که انگیزش پیشرفت تحصیلی با بیگانگی تحصیلی، سرمایه اجتماعی، میزان استفاده از رسانه­ ها و وضعیت اجتماعی- اقتصادی رابطه معناداری دارد.. همچنین یافته­ های حاصل از تحلیل رگرسیون گام­ به­ گام نشان داد که بیگانگی تحصیلی 6/17، میزان استفاده از رسانه ­ها 3/8، وضعیت اجتماعی- اقتصادی 3/4 و مجموع این متغیرها 3/30 از واریانس انگیزش پیشرفت تحصیلی را تبیین می­کنند (p<0.05). این نتایج بیانگر آن است که بیگانگی تحصیلی کمتر، میزان کمتر استفاده از رسانه­ ها و وضعیت اجتماعی- اقتصادی بهتر می­توانند باعث ارتقای انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان گردند.


هما شاهرکنی موسوی، عفت عباسی، مسعود گرامی پور،
جلد 6، شماره 38 - ( بهار و تابستان 1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت­های تفکر انتقادی بر میزان رشد مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی دانش­آموزان انجام شده است. این پژوهش به روش شبه تجربی با استفاده از طرح پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه کنترل صورت گرفته است، جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش­آموزان دختر پایه هفتم شهر کرج در سال تحصیلی 96-95 تشکیل داده است. برای نمونه­گیری از روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای استفاده شد. بدین منظور ابتدا کلیه مدارس دخترانه شهر کرج را با توجه به موقعیت مکانی به چهار گروه تقسیم شدند سپس به­صورت تصادفی یک ناحیه را و از آن ناحیه دو مدرسه برگزیدیم. به­طوری که از مدرسه اول یک کلاس برای آموزش مهارت­های تفکر انتقادی و از مدرسه دیگر یک کلاس برای گروه کنترل در نظر گرفته شد. تعداد افراد نیز بر اساس جدول کوهن با حجم اثر 50/0 و توان آزمون 97/0، حجم نمونه­ای برای گروه آزمایش 24 و گروه کنترل 24 نفر می­باشد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه مهارت­های اجتماعی ماتسون (1983) و مهارت­های شناختی نجاتی (1392) بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از روش آمارتوصیفی و در بخش آمار استنباطی از تحلیل واریانس چند متغیره (Manova) استفاده گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی دانش­آموزانی که با روش آموزش تفکر انتقادی دیده­اند و نسبت به دانش­آموزانی که با روش معمول در مدارس آموزش دیده بودند تفاوت معناداری وجود دارد و باعث افزایش مهارت­های اجتماعی و مهارت­های شناختی شده است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb