جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای دانش آموزان

یحیی معروفی، زهره کرمی،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل 170 دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.


محمدحسین خانی، محسن محمدی،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده

موضوع تفکیک یا مختلط بودن جنسیت در مدارس ابتدایی، اهمیت زیادی دارد. بنابراین، در بین پژوهشگران سراسر دنیا، علاقه روزافزونی به تحقیق در زمینه این موضوع وجود دارد. با وجود این، مرور دقیق پیشینه پژوهشی در ایران نشان میدهد که، تاکنون در این رابطه پژوهشی صورت نگرفته است. پیشرفت تحصیلی و مقبولیت اجتماعی، دو متغیر مهمی هستند که در این پژوهش، تأثیر نوع مدرسه بر آنها مورد بررسی قرار می گیرد. طرح پژوهش حاضر، از نوع علّی -  مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانشآموزان دختر و پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی که در سال تحصیلی 92-91 در شهر شهریار مشغول تحصیل بودند، تشکیل میدهند. از این تعداد، 279 دانش آموز (نیمی در مدارس مختلط و نیمی در مدارس تفکیک) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها، از مقیاس اصلاح شده مقبولیت اجتماعی فورد و رابین استفاده شد. برای تحلیل داد هها نیز از تحلیل واریانس دوراهه استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد دانش آموزانی که در مدارس تک جنسیتی هستند در مقایسه با دانش آموزانی که در مدارس مختلط هستند، پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. همچنین، مقایسه دختران و پسران نشان داد که دختران در مقایسه با پسران، مقبولیت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. این امر، هم در مدارس مختلط و هم در مدارس تک جنسیتی دیده شد.


خانم سمانه حسینی، دکتر جلیل فتح آبادی، دکتر امید شکری، دکتر شهلا پاکدامن،
جلد 2، شماره 31 - ( 12-1394 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف تبیین موفقیت تحصیلی بر اساس جهت‌گیری هدف و بهزیستی ذهنی دانش‌آموزان و والدین در بین دانش­آموزان دختر سال سوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1391-1390 انجام شد. مطالعه حاضر از نوع همبستگی است که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای تعداد 441 نفر دانش‌آموز دختر به همراه والدینشان از جامعه مورد نظر انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مقیاس پاناس، مقیاس جهت‌گیری هدف، مقیاس ادراک جهت‌گیری هدفی والدین را دانش آموزان و مقیاس رضایت از زندگی جمع­آوری شد. برای ارزیابی موفقیت تحصیلی از معدل دانش‌آموزان استفاده شد. یافته‌ها نشان داد الگوهای ساختاری مفروض با داده‌ها برازش قابل قبولی دارد و والدین با موفقیت تحصیلی دارد. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که میان دانش‌آموزان دختر مورد مطالعه بخشی از تمایز موفقیت تحصیلی از طریق بهزیستی ذهنی و جهت‌گیری هدف دانش‌آموزان و بهزیستی ذهنی و جهت‌گیری هدف والدین آنان قابل تبیین است.


سهیلا جلیلیان، احسان عظیم پور، فریبا جلیلیان،
جلد 3، شماره 32 - ( 6-1395 )
چکیده

این پژوهش با هدف تعیین تأثیر برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان بر پرورش توانایی حل مسأله و قضاوت اخلاقی در دانش­آموزان پایه سوم ابتدایی شهرستان اسلام آبادغرب انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیه دانش­آموزان پایه سوم ابتدایی در سال تحصیلی 94-93 بود. برای این منظور 80 نفر از دانش­آموزان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (40 نفر) و گواه (40 نفر) قرار گرفتند. برای گردآوری داده­ها ابتدا از پرسشنامه­ حل مسأله لانگ و کسیدی (1996) و آزمون قضاوت اخلاقی (MJT) استفاده شد. سپس برنامۀ آموزش فلسفه به کودکان در طی 12 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید. در پایان دوره پرسشنامه­های­ مذکور مجددأ توسط هر دو گروه تکمیل شد. مقایسه میانگین نمره­های توانایی حل مسأله و قضاوت اخلاقی در گروه آزمایش و گواه با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تفاوت معناداری را نشان داد (001/0 >p )، به عبارتی اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر افزایش توانایی حل مسأله و رشد قضاوت اخلاقی دانش­آموزان تأثیر مثبتی داشته است. همچنین، تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر افزایش حل مسأله و قضاوت اخلاقی بر حسب جنسیت معنادار نبود.


آذر خزایی، محمدرضا نیلی احمدآبادی، ثریا خزائی، زهرا دریکوندی،
جلد 4، شماره 34 - ( 3-1396 )
چکیده

پژوهش حاضر به‌منظور بررسی تأثیر آموزش مهارت ارتباطی از طریق چندرسانه ای بر عزت نفس دانش آموزان دختر کم شنوا صورت پذیرفته است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کم‌شنوا پایه ششم ابتدایی شهر خرم آباد بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها در این پژوهش، پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت بود.گروه آزمایش طی هفت جلسه با استفاده از نرم‌افزار چندرسانه‌ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به‌دور از متغیر مستقل نگاه داشته شد. به‌منظور بررسی تغییرات حاصله، ابتدا یک پیش‌آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد. پس از اجرای پیش‌آزمون، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل  قرار گرفت و از هر دو گروه پس‌آزمون به عمل آمد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌های پژوهش از روش‌های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص‌های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) استفاده‌شده است. به‌طورکلی نتایج به‌دست‌آمده حاکی از این بود عزت نفس دانش آموزان از طریق آموزش مهارت های ارتباطی با استفاده از چندرسانه ای افزایش نشان داد.


خانم نرجس خاتون ذبیحی حصاری، آقای محمدرضا چاجی، آقای علی زارع مقدم،
جلد 4، شماره 35 - ( 6-1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه خردمندی با بهزیستی روان‌شناختی و سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات همبستگی می­باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش­آموزان متوسطه دوم شهرستان خوسف است و تعداد 317 نفر به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خردمندی آردلت، پرسش‌نامه بهزیستی روان‌شناختی ریف و پرسش‌نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی­زاده و حسین چاری بود. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج نشان داد بین خردمندی با سرزندگی تحصیلی و بهزیستی روان‌شناختی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد، مؤلفه­های انعکاسی و عاطفی خردمندی پیش‌بینی­کننده بهزیستی روان‌شناختی بودند و مؤلفه­های شناختی و انعکاسی پیش‌بینی کننده سرزندگی تحصیلی بودند. بنابراین می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که خردمندی به عنوان پیش‌بینی کننده‌ای قابل‌اعتماد برای بهزیستی روان‌شناختی و سرزندگی تحصیلی در بین دانش­آموزان است و دانش­آموزان خردمند از بهزیستی روان‌شناختی و سرزندگی تحصیلی بالاتری برخوردارند


حسین حجت پناه، زهرا امانی، سیاوش طالع پسند،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده

چکیده

هدف این پژوهش بررسی رابطه رشد خودکنترلی بر رشد قضاوت اخلاقی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه پنجم آموزشگاه‌های ابتدایی شهرستان سبزوار بود، تعداد نمونه، 250 نفر دانش‌آموز (124 پسر و 126 دختر) ابتدایی بودند که به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه: 1) قضاوت اخلاقی(MJT)، 2) تمایل کودکان به خودکنترلی و همچنین معدل نیمسال اول دانش آموزان استفاده شد. داده‌های به‌دست‌آمده با استفاده از نرم‌افزار آماری spss تجزیه‌وتحلیل شد. تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان نشان داد که : بین رشد قضاوت اخلاقی و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین رابطه‌ای مثبت و معنادار بین خودکنترلی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. آزمون t مستقل نشان داد که میان دانش آموزان دختر و پسر در خودکنترلی تفاوتی معنادار وجود ندارد، ولی به لحاظ قضاوت اخلاقی میان دانش آموزان دختر و پسر این تفاوت معنادار است.


حمیده ماحوزی، رضا فراشبندی،
جلد 5، شماره 37 - ( 8-1397 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر می باشد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری این مطالعه را 8238 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان بوشهر تشکیل می‌دادند که تعداد 40 نفر از دانش آموزان از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. داده ها به وسیله پرسشنامه های تفکر انتقادی فاشیون (1990)، شادمانی آرگایل (2002) و پکیج آموزشی مهارت رفتار جرات ورزی زارعی (1393) گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیری (آنکوا) و چند متغیری (مانکوا) انجام شد. یافته ها نشان داد که بین گروه های آزمایشی و گواه از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای مهارت رفتار جرات ورزی و تفکر انتقادی و شادکامی تفاوت معنی داری وجود دارد، به عبارت دیگر می توان گفت که آموزش مهارت رفتار جرات ورزی بر تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان اثر معنی داری دارد. بین آزمودنی ها گروه آزمایش و گواه از لحاظ تفکر انتقادی و شادکامی بر حسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه کلی تحقیق نشان داد که ارتقای مهارت رفتار جرات ورزی تا حد زیادی می تواند به افزایش سطح تفکر انتقادی و شادکامی دانش آموزان کمک نماید.

 
کاظم فتح تبار فیروزجائی، علی شجاعتی، ایمان شهرام، فاطمه خادمی،
جلد 8، شماره 42 - ( 1-1400 )
چکیده

با افزایش تقاضا برای تحصیل در مقاطع آموزش عالی و محدودیت ظرفیت پذیرش دانشجو در دانشگاه‌­ها علی‌الخصوص در رشته­‌های پرطرفدار، سنجش و پذیرش دانشجو به یکی از اهداف مهم نظام آموزشی تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف آسیب­‌شناسی وضعیت فعلی الگوی سنجش و پذیرش دانشجو و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود الگوی سنجش و پذیرش دانشجو در کشور انجام شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف جزء پژوهش‌­های کاربردی و از منظر روش­‌شناسی به روش کیفی انجام شده است. مشارکت­‌کنندگان پژوهش خبرگان و صاحب­‌نظران علمی و اجرایی در حوزه کنکور بوده­‌اند که به روش نمونه­‌گیری هدفمند با رویکرد گلوله برفی انتخاب شده­‌اند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از عدم کارآمدی و اثربخشی لازم در الگوی فعلی سنجش و پذیرش دانشجو است. چالش‌های مربوط به الگوی فعلی سنجش و پذیرش دانشجو در سه دسته: آسیب­‌های ناشی از فضای نظام آموزشی در دوران قبل از کنکور، چالش‌­های ناشی از فضای حاکم بر آزمون سراسری و شرایط ناظر بر کنکور داوطلبان، و آسیب‌های مربوط به دوران بعد از برگزاری آزمون سراسری قابل تأمل و بررسی است. همچنین پذیرش توسط دانشگاه، بهینه­‌سازی پذیرش بر اساس سوابق تحصیلی، راهکارهایی در ارتباط با ارتقای عملکرد و کارایی نظام آموزشی و هدایت تحصیلی از جمله راهکارهای مکمل و جایگزینی بودند که در پژوهش حاضر مورد شناسایی قرار گرفتند. از منظر صاحب­‌نظران، اجرای موفقیت‌آمیز الگوی جایگزین مستلزم مطالعه عمیق، امکان­سنجی، بررسی و ارزیابی دقیق و موشکافانه آن در ابعاد مختلف آموزشی و غیرآموزشی است. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر راهکارهایی مانند کاهش تأکید بر حفظیات و توجه بیشتر به سایر مهارت­‌های موردنیاز جامعه امروزی، استعدادها، علایق و توانمندی دانش­‌آموزان، هدایت تحصیلی هوشمندانه و فرایند محور و انتخاب رشته‌­ای متناسب با استعداد، علایق، و توانمندی دانش‌­آموزان، تغییر از رویکرد هنجاری به شیوه ملاکی و حذف تدریجی کنکور پیشنهاد می‌گردد.

خانم مهری صالحی آقاجانی، آقای علیرضا ملازاده، آقای آیت سعادت طلب،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

چکیده
هدف و زمینه: پژوهش حاضر با هدف تبیین خلاقیت بر اساس خودمدیریتی با میانجیگری خودکارآمدی خلاق در دانش آموزان دبستانی پایه چهارم تا ششم دارای مشکلات یادگیری صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با طرح تحلیل مسیر در قالب معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری چهارم تا ششم دبستان مشغول به تحصیل در مدارس دبستانی شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از بین آنها 200 دانش آموز دختر و پسر (هر جنس100 نفر) دارای مشکلات یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار کار در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های خلاقیت شیفر، خودمدیریتی هاوتون و نک (۲۰۱۲)، و خودکارآمدی خلاّق (کارووسکی، 2010) که توسط معلمان و والدین دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون، و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS آنالیز گردید به منظور بررسی برازش مدل پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری، متغیر خودکارآمدی خلاق  به طور مستقل نقش تسهیلگر اثر مثبت خودمدیریتی و ابعاد آن بر خلاقیت را دارد. لازم به ذکر است که از بین ابعاد خودمدیریتی، به ترتیب ابعاد تجسم موفقیت، مدیریت در تعیین اهداف شخصی، خودارزیابی و خودنگری، اثر معنادارتری بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت دانش آموزان داشتند. بدین شرح که خودمدیریتی در تجسم موفقیت بیشترین اثر و مدیریت خودتنبیهی کمترین اثر را بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت نشان دادند. همچنین از بین ابعاد پنجگانه خلاقیت، مؤلفه اعتماد به خلاقیت بیشترین تغییر پذیری را در دانش آموزان مورد پژوهش نشان داد. درحالی که مؤلفه خیال پردازی در مورد خلاقیت، کمترین واریانس تغییر را نشان داد. با این حال چون مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود، لذا روابط بین متغیرهای مدل ترسیم شده در این پژوهش، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابعاد خودمدیریتی از طریق افزایش خودکارآمدی خلاق اثر مثبتی بر افزایش خلاقیّت در ابعاد پنج گانه دارند. بر این اساس، می توان گفت که خودمدیریتی و ابعاد آن هم بر خودکارآمدی خلاق و هم به طور غیرمستقیم بر خلاقیّت تأثیر دارند.
 
فاطمه سلطانی فر، حمیدرضا آریانپور، عذرا محمدپناه،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

دوره نوجوانی به دلیل مشغله های فکری و روانی دانش آموزان، از جمله ورود به دانشگاه و آینده شغلی و غیره، با فشار روانی همراه است. در این پژوهش اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش یک مطالعه شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایشی و کنترل و آزمون پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر کنکوری (پایه دوازدهم) یزد در سال تحصیلی 1401-1400 بود، که به روش نمونه گیری در دسترس 30  نفر از آنها انتخاب شدند که در نهایت به دلیل ریزش آزمودنی، 27 نفر بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی 6 جلسه آموزش ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (1989) و پرسشنامه سلامت عمومیGHQ-28 (1978)، استفاده شد. داده های حاصل از پرسشنامه ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی  به وسیله نرم افزار تحلیل آماری SPSS-23  مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی بصورت معناداری کیفیت خواب و سلامت روان دانش آموزان دختر کنکوری را بهبود بخشیده است.
 
دکتر فرشیده فتحی هفشجانی، دکتر آیت سعادت طلب،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده

پیشرفت فن­آوری مانند هوش مصنوعی فرصتی را برای کمک به معلمان و دانش­آموزان در حل و بهبود عملکرد تدریس و یادگیری فراهم می­کند. از این­رو، هدف پژوهش کارکرد هوش مصنوعی در کیفیت بخشی تدریس در آموزش ریاضی به دانش ­آموزان است. پژوهش حاضر بر اساس نوع هدف بنیادی و از نظر رویکرد پژوهشی از نوع سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه ­آماری اسناد و مدارک است که با جستجو در منابع کتابخانه ه­ا و مقالات در در پایگاه­ های معتبر فارسی و لاتین 110 منبع (تمامی اسناد از سال 2013 تا 13 ژوئن 2024) حاصل شد. در بررسی نهایی مرتبط ­ترین منابع شامل 71 مقاله بود که مورد بررسی و استخراج مطالب در راستای تحقق هدف مطالعه­ حاضر قرار گرفت. جهت تجزیه ­وتحلیل داده­ ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته­ ها با دو مؤلفه­ اصلی شامل: غنی­سازی محیط یادگیری ( با زیرمؤلفه­ های اعتلای دانش ­فردی، شخصی­ سازی یادگیری، حمایت ­های سازنده و انگیزشی، ایجاد شبکه­ های ارتباطی، تحلیل و ارزیابی عملکرد)؛ توانمندسازی حرف ه­ای معلم (با زیرمولفه ­های کمک به شناسایی اختلالات یادگیری، کمک به معلم در فرایند آموزشی، غنی­سازی ابزارهای آموزشی) حاصل شد. در انتها می ­توان گفت فن­آوری هوش مصنوعی نحوه­ یادگیری و درک موضوعات پیچیده ریاضیات را برای فراگیران متحول کرده است.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb