جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای هویت

مریم نجار نهاوندی، مژده قربانعلی زاده،
جلد 1، شماره 29 - ( 7-1393 )
چکیده

امروزه هویت ملی یکی از مقوله‌های مهم در برنامه‌ریزی توسعه کشور‌ها است. بخش اعظم آموزش هویت ملی در چارچوب آموزش و پرورش رسمی صورت می‌گیرد. با آغاز دوره تحول بنیادین، کتب درسی نیز متناسب با رویکرد جدید تغییر می‌یابند. مقاله حاضر به تحلیل آموزش هویت ملی می‌پردازد و از این منظر کتاب جدید التالیف مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی با کتاب تعلیمات اجتماعی دوره قبل از تحول مقایسه می‌شود. جامعه آماری شامل دو کتاب فوق می‌باشد. روش تحقیق تحلیل محتوای کمی و کیفی است و واحد تحلیل مضمون می‌باشد. ابعاد هویت ملی در این پژوهش عبارت است از: نماد‌ها، ارزش‌ها، میراث فرهنگی، مشاهیر و شخصیت‌ها و وقایع و رخداد‌ها. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که به مؤلفه‌های هویت ملی در هر دو کتاب به طور نامتوازن پرداخته شده است و این امر در کتاب مطالعات اجتماعی مشهودتر است. کتاب تعلیمات اجتماعی بیشتر به بعد مشاهیر و شخصیت‌ها (37/44%) و کتاب مطالعات اجتماعی بیشتر به بعد ارزش‌ها (50/85%) پرداخته است. بی توجهی به مشاهیر و وقایع ملی، حذف ارزش‌های سیاسی، توجه بیشتر به ارزش های اجتماعی، اخلاقی و مذهبی از ویژگی‌های کتاب مطالعات اجتماعی در دوره تحول بنیادین می‌باشد.


مختار ذاکری، بابک شمشیری،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده

یکی از حیاتی ترین موضوعات جامعه بشری از آغاز تاکنون، مسئله هویت بوده است. یکی از عرصه هایی که مفهوم هویت به شدت در آن مطرح می شود، حوزه تعلیم و تربیت است. در هر دوره ای، متاثر از هویت از شرایط و ویژگی های بافتی جوامع و اعصار، هویت مفهوم ویژه ای یافته است . تلاش نگارندگان بر این است که اقدام به بازتعریف تعلیم و تربیت و مضامین کلیدی آن بر مبنای مفهوم پدیدارشناختی هویت کنند. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه، تعلیم و تربیت و عناصر آن بر مبنای مفهوم پدیدارشناختی هویتی چگونه تعریف می شوند؟ این پژوهش، از اشکال پژوهش های فلسفی و با روش تحلیلی-استنتاجی انجام شده است. نتایج نشان می دهد، ایده های تعلیم و تربیت، تربیت معلم، معلم، فراگیر و سایر مضامین تربیتی تنها از یک بعد خاص تعریف نمی شوند، بلکه باید همانند مسیر هویت یابی، در چندین جهت مختلف، به طور همزمان تعریف شوند. فعالیت های یاددهی و مفهوم یادگیری، مضامینی چند بعدی هستند. یادگیری، پدیده ای چند بعدی است که با طلوع هویت در فرد متولد می شود و از این رو، مترادف با هویت یابی یا تشخص فردی است. در این معنی، زمینه های یادگیری، همان زمینه های هویتی است.


مرتضی چمل نژاد، مختار ذاکری، محمد مهدی حسینی،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده

مفهوم هویت با پرسش "من چه کسی هستم" از نخستین دوره‌های حیات انسانی همواره مطرح بوده و در هر دوره‌ای پاسخی به‌خود گرفته است. هویت در هر دوره‌ای متاثر از شرایط و ویژگی‌های بافتی جوامع و اعصار، مفهوم ویژه‌ای یافته است‌. تلاش نگارندگان بر‌ این است که در نگاه اول مفهوم هویت را در فضای پدیدارشناسانه مورد تامل قرار داده و سپس چگونگی عملکرد تعلیم و تربیت بر اساس وضعیت‌های هویتی را تبیین کند. سؤال اصلی پژوهش عبارتاستاز اینکه عمل تعلیم و تربیت در پرورش هویت بر مبنای وضعیت‌های هویت‌یابی چگونه بایستی به انجام رسد؟ این پژوهش از اشکال پژوهشهای فلسفی و با روش  تحلیلی- استنتاجی انجام شده است‌. نتایج نشان می‌دهد که بر مبنای وضعیت‌های هویتی مطلوب، شبه هویت، جعل هویت و بحران هویت‌، مشخص می‌شود که این خود فراگیر است که باید مسیر هویت‌یابی را طی کند و در واقع وظیفه‌ی اصلی تعلیم و تربیت ایجاد بستر مناسب و امکان رویارویی با زمینه‌های اساسی و مهم هویتی است؛ در بحث‌های هدف‌گذاری، روش‌ها و موقعیت‌های یادگیری این فراگیر است که در مرکز قرار دارد و در واقع محور و اساس برنامه‌های تعلیم و تربیت است و تنها با این شرایط و تحقق کامل عناصر سه‌گانه است که وضعیت مطلوب میسر می‌شود.


حسین احمدی،
جلد 7، شماره 41 - ( 8-1399 )
چکیده

یکی از مهم‌ترین اهداف دانشگاه فرهنگیان تکوین هویت حرفه‌ای دانشجو-معلمان است. لیکن آیا این مهم در جریان تحصیل چهارساله دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان اتفاق می‌افتد؟ پژوهشگر با مقایسه شرایط ورود و فارغ‌التحصیلی دانشجو-معلمان بر اساس یادداشت‌های آن‌ها درصدد فهم تکوین هویت حرفه‌ای دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان برآمده است. روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل زندگینامه‌ای بوده و دانشجویان مورد مطالعه به شیوه هدفمند انتخاب شدند. بر اساس بحث‌های نظری و نوشته‌های دانشجویان سه حالت هویتی برای ورود و سه حالت هویتی برای خروجی در نظر گرفته شده که مجموعاً از ترکیب آن‌ها نه حالت به وجود آمد. یافته‌ها نشان داد فرض عدم نقش مؤثر دانشگاه در تکوین هویت حرفه‌ای مورد تأیید نبوده و نقش دانشگاه در هویت حرفه‌ای بخشی از دانشجویان منفی و در بخشی مثبت بوده است. تحلیل یادداشت‌ها نشان داد دانشگاه تقریباً به شیوه‌ای تعدیل‌کننده عمل کرده است. دانشجویانی که با انتظارات بالایی وارد دانشگاه شده‌اند در مواجهه با واقعیت انتظاراتشان تعدیل شده و دانشجویانی نیز که تصورات منفی داشته‌اند با گذشت زمان به اهمیت معلمی پی برده و با شرایط دانشگاه سازگاری بیشتری یافته‌اند. در این طبقه‌بندی‌ها گونه‌های بدون تأثیر فاقد نمونه‌های واقعی بوده و گونه‌های دارای تأثیر مثبت تعداد بیشتری را شامل شده است.

خانم رؤیا جدیدی، رمضان برخورداری، علیرضا محمودنیا،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده

هدف:پژوهش حاضر با هدف تحلیل انتقادی گفتمان  حاکم بر دلالتهای هویت جنسیتی زن”‌در اسناد بالادستی نظام آموزش‌و‌پرورش ج.ا.ا و تصریح پیامدهای مترتب بر رویکردهای اتخاذ شده در تربیت جنسیتی رسمی ‌زنان انجام شد. روش‌شناسی پژوهش:به منظور دستیابی به اهداف پژوهش‌، متون پنجگانه بالادستی نظام آموزشوپرورش ایران به عنوان نمونه انتخاب شدند.از بین روش­های کمی‌وکیفی در پژوهش­های اجتماعی، از روش کیفی[1]و رویکرد «تحلیلگفتمانانتقادی»[2] بهره جستیم. یافته‌ها: نفی عاملیت آگاهانه (با وجود نقش  سازنده آن درگفتمان‌ها)؛ ابهام؛ انسداد معنائی‌،شکل‌گیری پاره‌های معنایی بالقوه متعارض،تخاصم ومداخلات هژمونیک بالقوه و بعضا بالفعل با نظم گفتمانی غیر رسمی‌، الگوهای مبهم زاییده اتخاذ غلط منطق هم ارزی و پس از آن تفاوت و... در نحوه برساختن هویت جنسیتی زن مشهودبود.نتیجه‌گیری: بحران‌ هویت به عنوان پیامدی غیرقابل انکار و منبعث از تزلزل گفتمانی اسناد-‌عدم ایضاح گزاره"هویت جنسیتی"-‌در راستای سیاستهای تجویزی تدوین کنندگان آن است.به بیانی دیگر استیلای گفتمان حاشیه ران"‌-در عمل ‌- به تقویت گفتمان"غیریت ساز”‌انجامیده‌است؛ اتفاقی که با پیامد امکانی بودن و عدم تثبیت گفتمان‌ها در شرایط تزلزل گفتمانی زمینه‌ساز بی‌قراری و ساختارشکنی و در نهایت استیلای گفتمان رقیب  خواهد بود.
 
[1] Qualitative method
[2] Critical discours analysis

آقای افشین رامیان، دکتر فریبرز نیکدل، دکتر علی تقوایی نیا،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده

در دهه های اخیر، رفتارهای غیراخلاقی مانند تقلب و بی­صداقتی تحصیلی در میان دانشجویان، شایع شده است؛ به طوری که می­ توان آن را یک پدیده­ی اجتماعی دانست. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی نقش واسطه­ای انگیزش اخلاقی در رابطه بین هویت اخلاقی و بی ­صداقتی تحصیلی دانشجویان بود. روش این پژوهش توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی و از منظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانشجویان دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ بود. با توجه به هدف پژوهش از این جامعه تعداد ۴۰۰ نفر دانشجو به شیوه نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب و به پرسشنامه­ های بی­صداقتی تحصیلی مک­کابی و تروینو(۱۹۹۶)، هویت اخلاقی آکینو و رید(۲۰۰۲) و انگیزش اخلاقی انگیزش اخلاقی یانوف بولمن و کارنس(۲۰۱۶) پاسخ دادند. تجزیه‌ و تحلیل داده‌های پژوهش، از طریق روش تحلیل مسیر با استفاده از  نرم‌افزار ایموس انجام شده­است. نتایج پژوهش نشان داد نقش واسطه­ای انگیزش اخلاقی در رابطه بین هویت اخلاقی و بی­صداقتی تحصیلی معنادار بود. همچنین هویت اخلاقی با بی­صداقتی تحصیلی رابطه منفی معنادار، انگیزش اخلاقی با بی صداقتی تحصیلی رابطه منفی معنادار و هویت اخلاقی با انگیزش اخلاقی رابطه مثبت معنادار دارد. نتیجه اینکه هویت اخلاقی هم به صورت مستقیم و هم با واسطه انگیزش اخلاقی با رفتارهای بی­ صداقتی تحصیلی دانشجویان رابطه دارد، لذا برای افزایش انگیزش اخلاقی و همچنین کاهش بی­صداقتی تحصیلی آنها، توجه به افزایش هویت اخلاقی دانشجویان، می تواند مفید و موثر باشد.
 
زهرا حیدری، دکتر منصوره حاج حسینی، دکتر زهرا نقش،
جلد 16، شماره 50 - ( 1-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش یک مدل ساختاری از هویت دینی بر پایه تفکر انتقادی با در نظر گرفتن نقش واسطه‌ای هوش معنوی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دختر دبیرستانی منطقه ۴ شهر مشهد در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ بود. نمونه‌ای به حجم ۳۲۷ نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری غیرتصادفی بر اساس ملاک‌های ورود و امکان دسترسی انتخاب شد. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (CTDA)، پرسشنامه هویت دینی خوشاوی و مقیاس خودسنجی هوش معنوی کینگ (SISRI) بودند. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری، از طریق نرم‌افزارهای SPSS و AMOS انجام شد. یافته‌ها نشان دادند که مدل پیشنهادی از برازش مناسبی با داده‌ها برخوردار است. تفکر انتقادی اثر مثبت و معناداری بر هوش معنوی دارد و هوش معنوی نیز هویت دینی را به‌صورت مثبت پیش‌بینی می‌کند. همچنین، نقش واسطه‌ای هوش معنوی در رابطه میان تفکر انتقادی و هویت دینی تأیید شد. این نتایج نشان می‌دهند که تقویت تفکر انتقادی و هوش معنوی می‌تواند زمینه‌ای مؤثر برای ارتقای هویت دینی در نوجوانان فراهم سازد.
دکتر آیت سعادت طلب، خانم نسرین حمیدی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش مقایسه­ی سازمان یافتگی هویت و سبک زندگی در نوجوانان طرفدار موسیقی مدرن کره­ای در نوجوانان شهر تهران بود. بدین منظور از روش توصیفی علّی- مقایسه ای برای مقایسه گروه­های مستقل استفاده شد. جامعه پژوهش شامل نوجوانان ساکن شهر تهران در نیمه اول سال 1403 بود. روش انتخاب نمونه از نوع نمونه­گیری غیراحتمالی و در دسترس بود که نمونه­ها از سطح شهر تهران به­صورت داوطلب جمع آوری شد. نحوه­ی دسترسی به نمونه­ها هم از طریق سامانه اجرای آزمون و همچنین مراجعه حضوری بود. حجم نمونه: شامل 280 نوجوان بود که شامل تعداد 140 نوجوان طرفدار گروه موسیقی BTS (70 تا دختر و 70  نفر پسر) و 140 نوجوان غیرطرفدار می­باشد. طیف سنی نوجوانان بین 12 تا 18 سال بود. داده­ها با استفاده از دو پرسشنامه سنجش عینی هویت من (EOM-EIS2)، آدامز و بنیون (1986)، و پرسشنامه سبک زندگی مدرن رسول زاده اقدم و همکاران (1394) جمع آوری شد. داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در نرم افزار اس پی اس اس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته­های حاصل از این پژوهش نشان داد بین نمره کل سازمان یافتگی هویت و سبک زندگی مدرن در بین دو گروه دارای گرایش به BTS و بدون گرایش به BTS تفاوت معناداری وجود دارد. بین دو گروه از لحاظ ابعاد سازمان یافتگی هویت نیز تفاوت معنادرای وجود دارد و مشخص شد که گروه دارای گرایش به BTS در ابعاد هویت سردرگم و بحران زده، میانگین بیشتری نسبت به گروه بدون گرایش به BTS نشان دادند. همچنین بین دو گروه از لحاظ ابعاد سبک زندگی مدرن نیز نفاوت معناداری وجود داشت و مشخص شد که گروه دارای گرایش به BTS میانگین بیشتری را نسبت به گروه بدون گرایش به BTS در سبک های مربوط به نحوه پوشش، نحوه نگرش، و نحوه گذران اوقات فراغت نشان داده­اند. در نتیجه تفاوت معناداری بین سبک­های زندگی نوجوانان با و بدون گرایش به BTS شهر تهران وجود داشت.
 
سید موسی طباطبایی، عبدالله بهرامی، زهرا کسکنی،
جلد 17، شماره 51 - ( 7-1404 )
چکیده


هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هویت تحصیلی بر شایستگی تحصیلی دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر سبزوار با میانجی‌گری ذهن‌آگاهی بود. روش پژوهش توصیفیهمبستگی و مبتنی بر مدل‌یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش‌آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر سبزوار بود که ۳۶۲ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه هویت تحصیلی واز و ایزاکسون (2008)، مقیاس شایستگی تحصیلی دی‌پرنا و الیوت (1999) و پرسشنامه پنج‌وجهیِ ذهن‌آگاهی بائر و همکاران (2006). یافته‌ها نشان دادند که از منظر اثرات مستقیم، سبک هویت تحصیلی موفق رابطه مثبت و معناداری با شایستگی تحصیلی دارد، در حالی‌که سبک سردرگم رابطه منفی و معنادار نشان داد. سبک دیررس اثر مستقیم معناداری بر شایستگی تحصیلی نداشت و سبک دنباله‌رو اثر مثبت اما ضعیف و معناداری را نشان داد. همچنین نتایج مربوط به اثرات غیرمستقیم حاکی از آن بود که سبک موفق از طریق افزایش ذهن‌آگاهی اثر مثبت و معناداری بر شایستگی تحصیلی دارد، در حالی‌که سبک‌های دیررس و سردرگم از طریق کاهش ذهن‌آگاهی اثر منفی و معناداری بر شایستگی تحصیلی نشان دادند. اثر غیرمستقیم سبک دنباله‌رو از طریق ذهن‌آگاهی معنادار نبود. به‌طور کلی، یافته‌ها نشان دادند که هویت تحصیلی ـ به‌ویژه سبک موفق ـ نقش تعیین‌کننده‌ای در پیش‌بینی شایستگی تحصیلی دارد و ذهن‌آگاهی در این میان به‌عنوان میانجی جزئی عمل می‌کند.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه پژوهش‌های تربیتی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 |

Designed & Developed by : Yektaweb