13 نتیجه برای کودک
مسلم قبادیان،
جلد 2، شماره 30 - ( 1-1394 )
چکیده
هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 است. این تحقیق، از نوع کاربردی است و شیوه انجام گرفتن آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل داده است. در این پژوهش، بر اساس سه تحقیق مشابه، تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه اتنخاب شد، 30 نفر در گروه گواه و 30 نفر درگروه آزمایشی. این تعداد، به صورت تصادفی در هر یک از گروه ها قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس مهارت های اجتماعی متسون بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داد که برنامه آموزش فلسفه، بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کلاس پنجم تأثیر داشته است.
مریم جناب زاده رودباری، فهیمه انصاریان، عزت اله نادری،
جلد 5، شماره 36 - ( 6-1397 )
چکیده
هدف ازپژوهدف پژوهش حاضربررسی میزان اعتمادپذیری برنامه آموزش فلسفه(p4c)،درفعالیتهای پرورشی به منظورکاهش احساس نیازبه بیان کلامیوبیان فیزیکی خشم دردانش آموزان پسر یایه اول مقطع متوسطه مدارس منطقه 14شهرتهران بوده است.پژوهش ازنوع تحقیقات کاربردی وبه روش نیمه تجربی با طرح تحقیق آزمون مقدماتی ونهایی باگروه شاهد بدون استفاده ازگزینش تصادفی انجام شد.جامعه آماری پژوهش،کلیه دانش آموزان پسرپایه اول مقطع متوسطه دوره دوم منطقه14 مشغول به تحصیل، درسال 1393-1394،که تعداد 2994 نفربودند.حجم نمونه آماری60 نفرازدانش آموزان که دردوگروه30 نفری تجربی وگواه به صورت غیرتصادفی قرار گرفتند.پس ازبرگزاری دوره آموزش(p4c)، به منظورجمع آوری داده ها ازپرسشنامه بیان حالت هیجانی وصفت شخصیتی خشم اسپیلبرگر2(STAXI-2)وبرای تجزیه وتحلیل داده هاعلاوه برآمارتوصیفی ازآزمون تحلیل کوواریانس،بااستفاده از نرم افزار SPSSاستفاده شد.یافته های حاصل ازاین تحقیق،به سوال کلی که آیا اجرای برنامه آموزش فلسفه برای کودک درفعالیتهای پرورشی برکاهش احساس نیاز به بیان کلامی وبیان فیزیکی خشم دردانش آموزان پسرمقطع متوسطه تأثیر دارد یاخیر،پاسخ داده وتأیید نموده.
شیما عابدی، تکتم حنایی،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده
این پژوهش باهدف تحلیل میزان تأثیرگذاری بازی در مشارکتپذیری کودکان تدوین گردیده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر کاربردی و پیمایشی است. در این راستا بهمنظور گردآوری دادهها از مشاهدات میدانی، پرسشنامه، بازدید از سایت استفاده میشود. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران و تکمیل پرسشنامه توسط 92 نفر از کودکانی که در بازهی سنی 12-7 سال میباشند تکمیل گردیده است. تحلیل دادهها برای ارزیابی تأثیر بازیهای نمادی،آموزشی و جمعی و مشارکت کودکان در ادراک کودکان در محله سجاد مشهد، استان خراسان رضوی با استفاده از روش ترکیبی با استفاده از دو نوع دادههای کمی و کیفی با رویکرد متوالی صورت گرفته است. در تحلیل دادهها برای ارزیابی تأثیر نقش بازی در مشارکت پس از جمعآوری دادهها، اطلاعات حاصل با روشهای آماری تحلیل واریانس یکسویه (آنوا) ، آزمون فرضیات کلموگروف-اسمیرنف و سطح معناداری شاخصها با استفاده از همبستگی اسپیرمن تحلیل گردیده است. بهمنظور بررسی پایایی از آلفای کرونباخ استفادهشده است که ضریب 0.924 نشاندهنده پایایی است. در تحلیل دادههای کیفی به بررسی نقاشیهای کودکان پرداختهشده است. نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که استفاده از بسترهای مناسب برای بازی کودکان تأثیر به سزایی در مشارکت کودکان دارد. تفاوت در گروههای سنی کودکان باعث تفاوت در میزان اهمیت آنها به کیفیتهای محیطی میشود. گروه سنی 9-7 سال به بازیهای نقاشی و تاببازی علاقهمند هستند و به تسهیلات و تجهیزات، حس مکان و مشارکت اهمیت میدهند، این در حالی است که گروه سنی 12-10 سال نقاشی، آواز خواندن و توپبازی برای آنها بیشتر موردتوجه است و آنها به هویت و تنوع در فضاهای شهری توجه دارند
امیر مرادی، سوسن کشاورز، محسن کردلو،
جلد 7، شماره 40 - ( 1-1399 )
چکیده
امروزه با توجه به گسترش اینترنت و رسانههای اجتماعی، محیطهای تربیتی جدیدی به نام شبکههای اجتماعی ظهور و گسترش یافتهاند که به دلیل امکانات و قابلیتهای منحصربفردشان، کودکان و نوجوانان را مجذوب خود کردهاند. به دلیل خنثی نبودن فناوری، کودکان و نوجوانان با فرصتها و تنگناهای تربیتی متعددی از طریق شبکههای اجتماعی مواجهه هستند. بنابراین هدف پژوهش حاضر، بررسی تنگناهای تربیتی شبکههای اجتماعی بر کودکان و نوجوانان و ارائه راهکارهای پیشگیرانه با تأکید تأکید بر آموزههای تربیتی قرآن و احادیث. روش پژوهش حاضر، کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوای کیفی) و استنباط قیاس عملی است. یافتههای پژوهش نشان داد؛ مهمترین تنگناهای تربیتی شبکههای اجتماعی بر تربیت کودکان و نوجوانان شامل هنجارشکنی (نظیر قانونشکنی، خشونت و پرخاشگری، آزادی جنسی و ترویج محتوای مبتذل، ترویج و عادیسازی روابط نامشروع دختران و پسران، ترویج تجملگرایی و مصرفگرایی افراطی، نقض برخی از فضیلتهای اخلاقی و دینی، روزمرگی و کلیشهگرایی)، اعتیاد به شبکههای اجتماعی و دوری از خداوند و تجاوز به حریم خصوصی است. همچنین فرهنگسازی، ارتقای نظارت آگاهانه والدین، صیانت از حریم خصوصی، پر کردن اوقات فراغت و تأکید بر اهمیت عزت نفس و پرورش مهارتهای آن از جمله راهکارهای پیشنهادی است که بررسی قرآن و احادیث جهت کاهش تأثیرات منفی تربیتی شبکههای اجتماعی ما را بدان رهنمون میکند.
حمید خانیپور، هومن یغماییان، هانیه چیذری، سمانه حسینی،
جلد 8، شماره 42 - ( 1-1400 )
چکیده
تربیت جنسی یکی از جنبههای مهم تربیت است که در کشور ایران مغفول مانده است. در این پژوهش با استفاده از روش مرور نظامند، سه سوال درباره تعریف و مفهومسازی تربیت جنسی در دنیا، سرفصلهای و مهارتهای تربیت جنسی و اثرات این برنامهها بررسی شد. روش مطالعه از نوع مرور نظاممند بود. یافتهها نشان میدهد برنامههای تربیت جنسی طیف گستردهای از آموزشهای شیوههای محافظت جنسی از خود تا آموزش شیوههای اخلاقی سلامت جنسی قرار میگیرد. تعریفهای اولیه از تربیت جنسی عام و رفتاری است ولی هر چه به جلو میرویم، تعریفها ماهیت فرهنگ وابستهتر پیدا کردهاند. اثربخشی برنامههای تربیت جنسی در کاهش مشکلاتی مثل بارداری ناخواسته و محافظت از آزاردیدگی جنسی موثر است. اتخاذ رویکرد جامعنگر به تربیت جنسی که به معنای استفاده از روشهای مداخله مهارتآموزی روانشناختی و همراهکردن والدین و اولیای مدرسه است در تحقق برنامههای تربیت جنسی موثر است. بهتر است برای تضمین اثربخشی برنامههای تربیت جنسی، هر برنامه با توجه به جنبههای فردی و فرهنگی مخاطبان تعدیل شود تا اثربخشی برنامه بر روی سلامت جنسی تضمین شود.
آمنه عالی، خدیجه حسینی مطلق، صغری ابراهیمی قوام،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور شناسایی روشهای انضباطی اثربخش مربیان بر کاهش میزان بدرفتاری کودکان در یکی از مراکز شبانهروزی تحت پوشش سازمان بهزیستی انجامشده است. روش پژوهش از نوع مطالعهی موردی کیفی و روش نمونهگیری در دسترس است. برای انجام این پژوهش، مربیان شاغل در یکی از مراکز شبانهروزی خصوصی دخترانه تحت پوشش بهزیستی شهر تهران که موافقت نمودند در مطالعه مشارکت داشته باشند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها بهوسیلهی مشاهده، مصاحبه، پرسشنامه و دفتر گزارشهای روزانه جمعآوری شد. مربیان بر اساس میزان بدرفتاری کودکان در ساعات حضور آنها به دو گروه مربیان اثربخش (با میزان بدرفتاری نسبتاً کم کودکان) و مربیان کمتر اثربخش (با میزان بدرفتاری نسبتاً زیاد کودکان) تقسیم شدند تا روشهای انضباطی که برای مدیریت رفتار کودکان به کار میگیرند مقایسه شود. برای تحلیل دادهها از فن کدگذاری سه مرحلهای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد. طبق نتایج، رویکرد غالب در فعالیتهای انضباطی مربیان اثربخش، انضباط جامع در مقابل سنتی بود. بهعبارتدیگر مربیان اثربخش برای برقراری انضباط از فعالیتهای جامع و فراگیر که حمایتی و مشارکتی است در مؤلفههای روابط، احترام، تعاملات، درگیر کردن، و محیط استفاده میکردند و مربیان کمتر اثربخش از فعالیتهای سنتی مبتنی بر پاداش، تنبیه و کنترل.
ماجده شریفی نیا، نیلوفر شادمهری،
جلد 10، شماره 44 - ( 2-1401 )
چکیده
پرخاشگری یک گرایش درونی و بخشی از خزانه رفتاری بشر است که لازم است کودک، کنترل آن را بیاموزد. اسباب بازیها مهمترین وسایل آموزش کودکان محسوب میشوند. تعدد اسباب بازیهایی که به این منظور در بازار ایران هستند چندان زیاد نیست، اما بسیاری از آنها با عنوان "وسایل کمک آموزشی" مورد استفاده قرار میگیرند. این در حالیست که تاکنون ارزیابیای در خصوص اثرگذاری و کارایی این محصولات انجام نگرفته. هدف از پژوهش کاربردی حاضر ارزیابی کارایی این محصولات است. در این مطالعه حجم نمونه ای معادل 414 کودک به روش تصادفی مورد پیمایش قرار گرفتند. ابزار پیمایش جهت سنجش خشم در کودکان پرسشنامه نلسون بوده و سپس بررسی شرایط بروز خشم و روش بروز آن از طریق پرسشنامه دیگری انجام گرفت. باتوجه به ویژگیهای بدست آمده نمونه محصولات موجود در بازار مورد مطالعه واقع شدند. نتایج نشان داد در حالیکه اسباب بازیهای مربوطه لازم است از طریق شخصیت پردازی جذاب پوشش دهنده مرحله آرام سازی باشند، یا آموزش محور هستند که جذابیت لازم را برای کودک ندارند، یا کاربرد آنها در مرحله پیش از خشم است و یا برای کودکان مبتلا به اختلال کم توجهی طراحی شده اند که سبب میشود هیچیک کارآیی مورد انتظار را نداشته باشند.
دکتر زینب محمدزاده، دکتر افسانه قنبری پناه، دکتر مژگان مردانی راد، دکتر یلدا دلگشایی،
جلد 12، شماره 46 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف ازمطالعۀ حاضر، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر پذیرشوتعهد بر تنیدگی والدگری و انعطافپذیریشناختی والدین دارای کودک پیشدبستانی بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل بود. روش آماری به کار رفته برای تحلیل دادهها، تحلیل واریانس اندازهگیری مکرّر (طرح مختلط) بود. 120 مادر مراجعهکننده به سرای تداوم شهرداری ساری در سال 1398 جامعۀ پژوهش بودند. دو پرسشنامۀ انعطافپذیریشناختی (دنیس و واندر وال، 2010)، پرسشنامۀ تنیدگی والدینی (ابیدین، 1995) ابزار به کار رفته در این پژوهش بود. در مرحلۀ اول از میان 60 مادر که نمرات 25 تا 50 درصد پایین پرسشنامهها دریافت کرده بودند، تعداد 30 نفر انتخاب شدند و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. کلاسهای آموزشی مبتنی بر پذیرشوتعهد در 8 جلسه برگزار شد و و گروه کنترل در کلاسهایی با محتوای متفاوت در 8 جلسه شرکت کرد. زمان و محل برگزاری کلاسها، روزهای دوشنبه و چهارشنبه در سرای تداوم شهرداری ساری بود. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر پذیرشوتعهد، سبب افزایش انعطافپذیریشناختی (اندازۀ اثر در زمان، 653/0) و (اندازۀ اثر در گروه، 331/0) و کاهش تنیدگیوالدگری (اندازۀ اثر زمان، 803/0) و (اندازۀ اثر در گروه، 416/0) شده است. نتیجهگیری میشود که آموزش مبتنی بر پذیرشوتعهد سبب افزایش انعطافپذیریشناختی و کاهش تنیدگیوالدگری والدین دارای کودک پیشدبستانی میشود. پیشنهاد میشود با هدف بهبود سبک های فرزندپروری وافزایش سازگاری کودکان از پروتکل آموزش مبتنی برپذیرشوتعهد در مدارس، کلینیکهای وابسته به آموزش و پرورش در قالب کارگاههای آموزشی استفاده شود.
سحر اسمعیلی، دکتر حسن قراباغی، دکتر کاظم دلروز،
جلد 13، شماره 47 - ( 12-1402 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش بررسی دیدگاه آموزگاران مقطع ابتدایی در خصوص نقش الزامات برنامه درسی در طراحی آموزش فلسفه به کودکان بود. بهمنظور دستیابی به این هدف از روش توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش آموزگاران ابتدایی شهر ملایر بود. بهمنظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه 42 سوالی و 9 بعدی سالمی (1396) در طیف پنجدرجهای لیکرت استفاده شد. پایایی این پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 960/0 محاسبه شد. بهمنظور تحلیل دادهها از تحلیل همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد؛ بین مولفههای الزامات طراحی برنامه درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه آموزگاران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد، مقادیر t بهدست آمده حاکی از معنادار بودن ضریب مسیر تمامی مولفهها در ارتباط با الزامات طراحی برنامهریزی درسی آموزش فلسفه به کودکان است.
حمید خانی پور، میترا حکیم شوشتری، مهشید عبادوز، مژگان عطار،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی برخی از ویژگیهای روانسنجی (شامل انطباق، ساختار عاملی و پایایی و روایی) مقیاس توالی تحول نظریه ذهن در کودکان فارسی زبان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی از نوع انطباقیابی و اعتبارسنجی ابزار بود. جامعه شامل کودکان پیشدبستانی شهر تهران و نمونه شامل 100 نفر از کودکان 4 تا 7 ساله شهر تهران بودند. از ابزارهای مقیاس توالی تحول نظریه ذهن و آزمون نظریه ذهن استیرمن استفاده شد. دادهها با روشهای کیفی انطباقیابی ابزار، تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون تحلیل شدند. آزمون توالی تحول نظریه ذهن در نمونه ایرانی از پایایی متوسط برخوردار است و دارای ساختار یک عاملی است. سوالات زیرمقیاسها امکان تبدیلشدن به یک مقیاس کلی دارند و با بقیه زیرمقیاسها ارتباط دارند به جز مقیاس 1 یعنی درک علایق گوناکون و میتوان از این آزمون به خوبی برای اهداف پژوهشی به عنوان شاخصی چندگانه از تحول نظریه ذهن استفاده کرد. توالی تحولی زیرمقیاسهای آزمون برای چهار زیرمقیاس باورهای گوناگون، درک باورکاذب آشکار، درک باور کاذب درباره محتوا، باور درباره هیجان و دسترسی به هیجان قابلقبول است و تمایز سنی را میتوان در این زیرآزمونها دید؛ اما برای دو تکلیف علایق گوناگون و درک هیجان واقعی از کاذب این توالی مشاهده نشد. همچنین روایی همگرای قابلقبول بین نمره کل شرکتکنندگان در این آزمون با نمره در دو زیرمقیاس از آزمون نظریه ذهن استیرمن مشاهده شد. براساس یافتهها میتوان نتیجهگیری کرد که آزمون توالی تحول نظریه ذهن ویژگی های لازم برای کاربرد در زمینه سنجش این مولفه شناخت اجتماعی در کودکان ایرانی را دارد.
فهیمه مسلمی، جابر افتخاری، رضاعلی نوروزی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
آموزش برای فکرورزی نیازمند مراقبت از نحوه اندیشیدن است که از آن با تفکر مراقبتی یاد می شود. این تفکر ترکیبی از احساس و عقلانیت است و به کودکان کمک می کند تا یک نظام ارزشی دقیق ایجاد کنند. علی رغم اهمیت فزاینده و بنیادی تفکر مراقبتی و نیاز به محتوا برای آموزش آن، با کمبود محتوای مناسب و کم توجهی به این بعد از تفکر فلسفی مواجه هستیم. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل کتاب مجموعه داستان های فکری برای کودکان ایرانی براساس مؤلفههای تفکر مراقبتی بهمنظور استفاده در حلقه کندوکاو فلسفی است. به این صورت که داستان های این کتاب و تمرینهای پیشنهادی پایان آن ها براساس حضور یا عدم حضور مؤلفه های تفکر مراقبتی (تفکر ستایشی، تفکر عاطفی، تفکر هنجاری، تفکر فعال و تفکر همدلانه) مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش از روش تحلیل محتوای قیاسی و روش نمونهگیری هدفمند سود برده است. یافته های پژوهش نشان داد که اگرچه در چند داستان از کتاب تحلیلشده به مؤلفه های تفکر مراقبتی پرداخته نشده است اما درمجموع حضور این مؤلفه ها در اکثر داستان ها مشهود است. به این صورت که مؤلفه های تفکر هنجاری، عاطفی و ستایشی و از ظرفیت مناسبی و حضور غنی و پرمایه ای برخوردار بوده و مؤلفه های تفکرفعال و همدلانه نسبت به دیگر مؤلفهها از غنای کمتری برخوردار بودهاند. لذا با استفاده از این داستان ها در حلقه های کندوکاو فلسفی می توان به تقویت و پرورش تفکر مراقبتی در کودکان کمک نمود.
دکتر اکرم حافظی،
جلد 14، شماره 48 - ( 6-1403 )
چکیده
مشکلات موجود در حیطۀ شناسایی راهبردهای مؤثر به منظور بهبود سلامت روان و بهزیستیعاطفی کودکانکمشنوا و مشکلات هیجانی و روانی که اکثر این کودکان در زندگی روزمره با آن روبرو میباشند، لزوم تحقیق و افزایش توجه به این حیطه را روشن میکند. بنابراین هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد آکسلاین بر سلامت روان و بهزیستی عاطفی کودکان کم شنوای ابتدایی بر اساس روش ABC بود. پژوهش حاضر طرح نیمه تجربی از نوع مورد منفرد و با طرح خط پایه، مداخله و پیگیری بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 3 کودک کم شنوای دبستانی از مرکز توانبخشی خانواده و کودک دارای اختلال شنوایی پژواک در شهر تهران انتخاب شدند. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامۀ سلامت روان کودکان جلینک و همکاران، پرسشنامۀ بهزیستی ذهنی دینر و همکاران و برگۀ ثبتدادهها بود. ابتدا 3 بار پرسشنامهها با فاصله زمانی 3 روز در میان به عنوان خط پایه اجرا شد. مشخص شد ثباتی نسبی در نمرات وجود دارد. سپس مداخله در 8 جلسه اجرا شد. بعد از هر جلسه یک بار مشارکت کنندگان، ارزیابی و 2 هفته بعد، همان پرسشنامه 3 بار با فاصله زمانی 2روز در میان به عنوان مرحلۀ پیگیری اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرمافزار اکسل وSPSS26 و به روش تحلیل درونموقعیتی و بینموقعیتی شدند. نتایج حاکی از آن بود که سلامت روان و بهزیستی عاطفی در هر یک از آزمودنیها بعد از مداخله افزایش داشته است. 8 جلسه مداخله صورت گرفته است که پس از آن در جلسه فراوانی متغیرها ثبت شده است. با توجه به نمودارها میتوان روند افزایشی متغیرها را مشاهده نمود و در قسمت پایانی نمودار، 3 جلسه پیگیری که دو هفته پس از آخرین مداخله در نظر گرفته شده است، همچنان روند ثبات تقریبی متغیرها را نشان می دهد.
فرشته سالمی، دکتر آیت سعادت طلب، دکتر علیرضا ملازاده،
جلد 15، شماره 49 - ( 9-1403 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکر انتقادی، خودکارآمدی تحصیلی و رشد معنوی دانشآموزان دختر 10 تا 13 ساله انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر 10 تا 13 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 32 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از این تعداد 16 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی گنجانده شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه تفکرانتقادی ریکتس (2003)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) و پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها از طریق آمار استنباطی آزمون کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان با توجه به اندازه اثر (617/0) بر تفکر انتقادی و مؤلفههای آن و اثر (706/0) برخودکارآمدی تحصیلی و مؤلفههای آن و اندازه اثر (657/0) بر هوش معنوی و مؤلفههای آن تأثیر معنیداری دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش فلسفه برای کودکان با تقویت مهارتهای تفکر و توسعه آگاهیهای درونی باعث بهبود و تقویت مهارت تفکر انتقادی، خودکارآمدیتحصیلی و رشد معنوی در دانشآموزان میشود.