۲۰ نتیجه برای یادگیری
دکتر محمدرضا بهرنگی، صغری عموزاد مهدیرجی، صدیقه عرب خابوری،
جلد ۱، شماره ۲۹ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف این مقاله، ارائه نتایج بررسی شبه آزمایشی اثربخشی الگوی ده گام مدیریت آموزش بر توسعۀ یادگیری دانشآموزان پایۀ اول دبیرستانی از منطقه ۵ آموزش و پرورش تهران در مبحث اتحادهای جبری و توسعۀ کاربردی نتایج در آموزش سایر مباحث درسی بود. سناریوی تدریس محتوای مبحث اتحادها با ترکیب ده گام متوالی الگو در دو کلاس مشارکت و کنترل معلممحور در ۳ کلاس گواه، متغیر مستقل این تحقیق شبه آزمایشی را تشکیل دادند. انتخاب دانشآموزان در کلاسها به شیوۀ تصادفی ساده بود که بر طبق آن به تعداد ۱۴۰ دانشآموز در سال تحصیلی ۹۱-۹۰ در ۵ کلاس ۲۸ نفره مبحث اتحادها آموزش داده شد. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون درس ریاضی معلم ساخته بود و تحلیل یافتهها با استفاده از فرمول اندازۀ اثر و آزمون t انجام گرفت. یافتۀ این تحقیق نشانگر تفاوت معنادار تأثیر الگوی مدیریت آموزش در یادگیری دانشآموزان ریاضی پایۀ اول دبیرستان دخترانه در مقایسه با روش تدریس سنتی بود و نتیجه توصیۀ کاربرد آن در آموزش سایر مباحث درسی است.
حسین استادحسنلو، حسین عبدالرحیمی، حکیمه جلیل زاده،
جلد ۱، شماره ۲۹ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
همزمان با تغییرات سریع فنون و مهارتها و ظهور پدیدههای نوین در فناوری اطلاعات و تأثیر آنها بر شیوهها و روشهای زیستن فرایند یادگیری نیز که یکی از ارکان اساسی و بنیادین جوامع است متحول و دگرگون شده است. گسترش تحولات در عرصه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی تاًثیرات چشمگیری روی جنبههای مختلف زندگی بشر برجای گذاشته است که در این میان بر آموزش نیز بی تاًثیر نبوده است، تا جایی که موجبات پیدایش نوع جدیدی از یادگیری به نام یادگیری الکترونیکی را فراهم آورده است، این در حالی است که آموزش و یادگیری الکترونیکی به عنوان پارادایمی جدید، توانسته است پاسخگوی حجم عظیمی از نظام آموزش و یادگیری کنونی باشد. در این مقاله، ضمن پرداختن به مفهوم یادگیری، یادگیری الکترونیکی، مزایا و ویژگیها، اهمیت و ضرورت یادگیری الکترونیکی در سازمانها به بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر بهبود و توسعه کیفیت یادگیری، محیط یادگیری و غیره خواهد پرداخت.
یحیی معروفی، زهره کرمی،
جلد ۲، شماره ۳۰ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، بررسی سبک های یادگیری دانش آموزان دبیرستانی به منظور دستیابی به ابزاری برای هدایت تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل دان شآموزان پسر دبیرستانی در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی دبیرستان های شهر همدان بود. نمونه مورد بررسی، شامل ۱۷۰ دانش آموز پسر پایه دوم و سوم دبیرستان در رشته های تجربی، ریاضی و انسانی بود. دانش آموزان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش سبک یادگیری دانش آموزان، از پرسشنامه سبک های یادگیری کلب استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که اغلب دانش آموزان ر شته ریاضی و تجربی، دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده و اغلب دان ش آموزان رشته علوم انسانی دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق دهنده هستند. بنابراین، با آگاهی از سبک یادگیری دانش آموزان، می توان آنان را به سمت رشته ای متناسب با سبک یادگیریشان در دبیرستان یا دانشگاه، هدایت نمود.
مظهر بابایی،
جلد ۲، شماره ۳۱ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر واکاوی جایگاه آموزشیِ هنر فیلم برای تشریح چگونگی حصول و تسهیل مفهوم آگاهی به عنوان یکی از لوازم تربیت است. این پژوهش از نوع کیفی و به روش توصیف و تحلیل مفهومی است. یافتهها نشان میدهد که با واکاوی فیلم میتوان استنباطها و استنتاجهایی بین فیلم و مخاطب در فرایند حصول و تحققِ عملیِ مقولهی «آگاهی» را به عنوان لازمه و پیامد فرایند تربیت انجام داد. با فرض این که فیلم مانند یک متن درسی است میتوان نتیجهی این تحلیل و نقادی فیلم را «آگاهی» در معنای التفات و نوعی دانستن جدید نامید. نوعی آگاهی که خود تسهیلکنندهی فرایند تربیت است و اگر محقق گردد یک نگرش، بینش و دیدگاه تلقی میشود و بر نوع تفکر و عمل یادگیرنده مؤثر واقع میشود. بدینسان، در نهایت میتوان روشی یا ابزاری برای تغییر، بهبود و تعمیق مفهوم تربیت پیشنهاد کرد.
یاسر رضاپور میرصالح، عزت فتوحی اردکانی،
جلد ۳، شماره ۳۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی در دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و شاهد بود. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود که در یک نمونه ۵۰۶ نفری که به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامههای اندازه گیری محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی جمعآوری و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که فقط در بعد ادراک دانش آموز از یادگیری بین دانش آموزان تیزهوشان و شاهد (به نفع مدارس شاهد) تفاوت معنی دار وجود داشت و در مابقی ابعاد محیط آموزشی-یادگیری و همچنین منبع کنترل تحصیلی هیچ تفاوتی بین این سه مدرسه وجود نداشت. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدارس تیزهوشانهیچ تفاوتی نتوانسته است در محیط آموزشی-یادگیری و منبع کنترل تحصیلی دانش آموزان ایجاد کند.
حسین نجفی،
جلد ۵، شماره ۳۶ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
از آنجایی که هدف اصلی تحقیق، فراتحلیل مطالعات اثربخشی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی در ایران بود، لذا برای انجام تحقیق، از روش شناسی فراتحلیل مبتنی بر برآورد اندازه اثر رابطه بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی استفاده شد. از بین جامعه آماری تحقیق در بازه زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶، تعداد ۲۱۱ مورد تحقیق یافت شد که از این تعداد، براساس روش نمونهگیری غیراحتمالی هدفمند مبتنی بر دو معیار« تحقیقات میدانی و ملاک های درون تحلیلی»، ۲۰ سند پژوهشی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. برای تحلیل داده های اولیه تحقیق، با استفاده از نرم افزارSPSS۱۹، از چک لیست فراتحلیل مبتنی بر روش ساختاریافته و برای تفسیر نتایج نهایی تحقیق نیز، از مدل کوهنی استفاده شد. نتیجه نهایی تحقیق نیز نشان داد که بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد؛ چرا که میزان اندازه اثر واقعی به دست آمده در باب رابطه بین یادگیری ترکیبی و بهبود عملکرد تحصیلی۶۸۴/۰ بوده که این مقدار، براساس مدل تفسیر کوهنی، بالاتر از حد متوسط(۵/۰) بوده که این امر نشان از تایید تاثیرات واقعی رویکرد یادگیری ترکیبی بر بهبود عملکرد تحصیلی دارد. به عبارتی، نتیجه نهایی تحقیق نشان داد، اگر ابعاد، مولفه ها و شاخص های تشکیل دهنده یادگیری ترکیبی، به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا، ارزشیابی و بازخورد بگیرند؛ می تواند به عنوان یک رویکرد منطقی و منعطف، بر بهبود عملکرد تحصیلی یادگیرندگان تاثیر فراوان داشته باشد.
کامران شاهولی، منصور مرعشی، جلال هاشمی،
جلد ۵، شماره ۳۶ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
«رویکرد یاددهی- یادگیری» الگوی مواجههی معلم و دانشآموز در یک محیط آموزشی و یکی از بخشهای اصلی نظام آموزشی است. این الگو را میتوان بر اساس آراء و اندیشههای متنوعی سازماندهی و ترسیم نمود؛ از جمله مکاتب فلسفی و یا نظریات علمی. هدف از این پژوهش ترسیم و تبیین رویکرد یاددهی- یادگیری در پارادایم پیچیدگی است. پارادایم پیچیدگی یکی از رویکردهای علمیِ معاصر میباشد که نگرش مبتنی بر آن در حال نفوذ به حوزههای مختلفِ دانش از جمله علوم تربیتی است. از این رو در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است بر اساس مفاهیم و مؤلفههای اساسی در پارادایم پیچیدگی، رویکرد یاددهی- یادگیری ترسیم و تبیین گردیده و به طور خلاصه بدین شرح است: مراحل و توالی فعالیتهای معلم و دانشآموز بهصورت راهبردی است که به طور مداوم و با در نظر گرفتن حداکثر شرایط دخیل و موثر بر محیط آموزشی توسط معلم و در تعامل با دانشآموزان سازماندهی و هدایت میشود. به عبارتی معلم با طراحی و سازماندهی راهبردی محیط به صورت غنی و پیچیده، دانشآموز را به سمت پژوهش و یادگیری هدایت میکند؛ بنابراین دانشآموز فعال و پژوهشگر است؛ پژوهشگری که پیوسته در مواجهه با محیط آموزشی، خود را سازماندهی و بازسازماندهی کرده و در واقع یاد میگیرد و تکامل مییابد. بر این اساس رابطهی معلم و دانشآموز نیز بر پایهی تعاملات گسترده و متنوعِ آنها با یکدیگر و با محیط، پویا و چندسویه میباشد.
رامین حبیبی کلیبر، لیلا قبادی،
جلد ۷، شماره ۴۱ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای انگیزش تحصیلی در رابطه یادگیری خودراهبر و سرزندگی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر از نوع معادلات ساختاری) بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ بودند که تعداد آنها ۸۰۰۰ نفر بود که از این تعداد ۲۴۴ دانشجو (۱۷۲دختر و ۷۲پسر) با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به عنوان نمونه انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. در پژوهش حاضر از پرسشنامههای یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (۲۰۰۱)، انگیزش تحصیلی لپر و همکاران (۲۰۰۵) و سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده (۱۳۹۱) به عنوان ابزار جمعآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری و نرمافزار ایموس استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان دادند در مدل پیشنهادی مدل مفروض با دادههای پژوهشی برازش میشوند. اثر مستقیم یادگیری خودراهبر بر انگیزش تحصیلی و اثر مستقیم انگیزش تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی هر دو در سطح (۰۱/۰>P) معنادار بودند. همچنین اثر غیرمستقیم یادگیری خود راهبر بر سرزندگی تحصیلی ( ۰۵/۰>P) معنادار شد. یادگیری خودراهبر ۲۶/۰درصد از تغییرات انگیزش و ۱۶/۰ درصد از واریانس سرزندگی را تبیین میکند. بنابراین توجه به یادگیری خودراهبر نقش مهمی در انگیزش تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانشجویان دارد.
نسرین محمدحسنی،
جلد ۷، شماره ۴۱ - ( ۸-۱۳۹۹ )
چکیده
فناوری ردیاب چشمی چند سالی است که توجه پژوهشگران را به عنوان ابزاری برای یافتن دادههای عینی از فرایندهای ذهنی به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربستهای فناوری نامبرده در انجام مطالعات حوزهی یادگیری، به روش مرور نظامند به تحلیل پژوهشهای انجام شده طی سالهای ۲۰۱۰ -۲۰۲۰ پرداخته است. تعداد ۲۴ مقاله بعد از اعمال ملاکهای ورود و خروج مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها نشان داد که تثبیت و مدت زمان خیرگی، از جمله مقیاسهای اندازهگیری ردیاب چشم بوده که در اکثر مطالعات یادگیری، مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین بررسی توجه بصری در حین پردازشهای شناختی، بررسی گذار بین اطلاعات متنی و تصویری، مقایسهی استراتژیهای افراد موفق در حین خواندن، تصمیمگیری، حلمسئله و الگوسازی پردازش اطلاعات از جمله کاربردهای رصد حرکات چشم در مطالعات یادگیری بوده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که ابزار ردیاب چشمی، امکانی را پیش روی محققان تعلیم و تربیت قرار میدهد تا نتایج یادگیری را به پردازشهای شناختی پیوند بزنند؛ که این مهم دلالتهایی را برای طراحی محیطهای یادگیری به همراه دارد.
شیما ملکی، عبدالله قاسم تبار، مهدی عربزاده،
جلد ۱۰، شماره ۴۴ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامهی آمادگی یادگیری مبتنی بر موک به منظور ارزیابی آمادگی یادگیرندگان برای شرکت در این دورهها است. روش این پژوهش از لحاظ نحوهی گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل عاملی) و از لحاظ هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل متخصصان یادگیری الکترونیک و موک کشور و ۲۰۰ نفر از افرادی که درباره دورههای موک اطلاع داشتند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ (۹۵/۰=α) به دست آمده و به منظور روایی این ابزار از روش صوری و محتوایی به شکل کمی، از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد و مورد تایید قرارگرفت. جهت تجزیه تحلیل اطلاعات از روش تحلیلهای کمی مانند تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی با کمک نرمافزار spss و لیزرل استفاده شد. نتایج ده عامل را در پرسشنامه نشان میدهد. ارزشهای T برای تک تک نشانگرها با عاملهای مربوطه با بیشتر از ۹۹ درصد اطمینان معنادار است، تأکید میکند نشانگرها به خوبی عاملهایشان را حمایت میکنند. با توجه به این موارد شواهد لازم جهت تایید اعتبار گویهها و عاملها فراهم شد. شاخصهای برازش نیز همگی از وضعیت مطلوب و نسبتاً مطلوب برخوردارند که نشان دهنده برازش مناسب دادهها با مدل است.
دکتر فریده حمیدی، آقای مهران عطوفتی رودی،
جلد ۱۱، شماره ۴۵ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
در کلاس های درس مبتنی بر آموزش فراگیر، انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری نقش مهمی بر خودکارآمدی معلمان دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی -یادگیری در خودکارآمدی معلمان در کلاس درس مبتنی بر آموزش فراگیر بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونهگیری به شیوه تصادفی ساده از بین لیست اسامی معلمان شرکت کننده در آموزش فراگیر صورت گرفت. از این رو تعداد ۴۶۷ معلم ابتدایی منطقه ۹ شهر مشهد انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها، از پرسشنامههای خودکارآمدی معلمان در آموزش فراگیر (TEIP) شارما و همکاران(۲۰۱۲)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی((CFI دنیس و وندروال(۲۰۱۰) و پرسشنامه مفاهیم یاددهی- یادگیری (TLCQ)چان الویت(۲۰۰۴) استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین انعطافپذیری شناختی و ادراک خودکارآمدی مرتبط با آموزش فراگیر و همچنین بین مفاهیم یاددهی یادگیری سازندهگرا و ادراک خودکارآمدی مرتبط با آموزش فراگیر همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد ( ۰۱ / ۰ > P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای انعطافپذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری سازنده گرایانه، ۳۶ درصد از مجموع واریانس خودکارآمدی معلمان را پیش بینی میکنند. به طور کلی معلمان دارای انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری رشد یافتهتر در کلاسهای درس مبتنی بر آموزش فراگیر، خودکارآمدی بالاتری را تجربه می کنند. یافته های حاصل از این پژوهش بر رشد انعطاف پذیری شناختی و مفاهیم یاددهی یادگیری جهت ارتقاء خودکارآمدی معلمان در کلاس درس مبتنی بر آموزش فراگیر تاکید دارد.
پریوش خاورزمینی، رامین حبیبی کلیبر، جواد مصرآبادی،
جلد ۱۱، شماره ۴۵ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش یادگیری سازگار با مغز بر شایستگی تحصیلی و تواناییهای شناختی دانشآموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعهآماری کلیه دانشآموزان دختر متوسطه دوم ناحیه دوم شهر تبریز بود که در سال تحصیلی۱۴۰۱-۱۴۰۰ مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل۴۰ نفر از دانشآموزان بود که به روش هدفمند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰نفر)جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات در پیشآزمون و پسآزمون همه مشارکت کنندگان، از طریق پرسشنامه شایستگی تحصیلی دیپرنا والیوت(۱۹۹۹)و پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی(۱۳۹۲) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه آموزش یادگیری سازگار با مغز کاین، کاین، مککلینتیک و کلیمک(۲۰۰۵) را به مدت هشت جلسه ۶۰ دقیقهای دریافت کردند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مولفههای شایستگی تحصیلی و تواناییهای شناختی تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(p<۰,۰۰۱). با توجه به نتایج میتوان گفت آموزش یادگیری سازگار با مغز میتواند تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از مشکلات شایستگی تحصیلی و تواناییهای شناختی در دانشآموزان داشته باشد.
خانم مهری صالحی آقاجانی، آقای علیرضا ملازاده، آقای آیت سعادت طلب،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده
هدف و زمینه: پژوهش حاضر با هدف تبیین خلاقیت بر اساس خودمدیریتی با میانجیگری خودکارآمدی خلاق در دانش آموزان دبستانی پایه چهارم تا ششم دارای مشکلات یادگیری صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با طرح تحلیل مسیر در قالب معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شامل دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری چهارم تا ششم دبستان مشغول به تحصیل در مدارس دبستانی شهر اراک در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بودند که از بین آنها ۲۰۰ دانش آموز دختر و پسر (هر جنس۱۰۰ نفر) دارای مشکلات یادگیری با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار کار در این پژوهش عبارت بود از پرسشنامه های خلاقیت شیفر، خودمدیریتی هاوتون و نک (۲۰۱۲)، و خودکارآمدی خلاّق (کارووسکی، ۲۰۱۰) که توسط معلمان و والدین دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری تکمیل گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون، و تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS و AMOS آنالیز گردید به منظور بررسی برازش مدل پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: یافته های حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که در دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری، متغیر خودکارآمدی خلاق به طور مستقل نقش تسهیلگر اثر مثبت خودمدیریتی و ابعاد آن بر خلاقیت را دارد. لازم به ذکر است که از بین ابعاد خودمدیریتی، به ترتیب ابعاد تجسم موفقیت، مدیریت در تعیین اهداف شخصی، خودارزیابی و خودنگری، اثر معنادارتری بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت دانش آموزان داشتند. بدین شرح که خودمدیریتی در تجسم موفقیت بیشترین اثر و مدیریت خودتنبیهی کمترین اثر را بر خودکارآمدی خلاق و خلاقیت نشان دادند. همچنین از بین ابعاد پنجگانه خلاقیت، مؤلفه اعتماد به خلاقیت بیشترین تغییر پذیری را در دانش آموزان مورد پژوهش نشان داد. درحالی که مؤلفه خیال پردازی در مورد خلاقیت، کمترین واریانس تغییر را نشان داد. با این حال چون مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود، لذا روابط بین متغیرهای مدل ترسیم شده در این پژوهش، مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابعاد خودمدیریتی از طریق افزایش خودکارآمدی خلاق اثر مثبتی بر افزایش خلاقیّت در ابعاد پنج گانه دارند. بر این اساس، می توان گفت که خودمدیریتی و ابعاد آن هم بر خودکارآمدی خلاق و هم به طور غیرمستقیم بر خلاقیّت تأثیر دارند.
سید مهدی سرکشیکیان، خدیجه والائی صمد، فاطمه سادات دریاباری، دکتر زهرا جامه بزرگ،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
حمایتهای اجتماعی با در اختیار گذاشتن منابع لازم روانی_اجتماعی، افراد را در مواجه با شرایط تنیدگیزا یاری میرساند. از این رو موقعیتها و فرآیندهای تربیتی و تحصیلی از این امر مستثنی نیستند. در این پژوهش مدل کیفی همبستههای تربیتی_تحصیلی حمایت اجتماعی در شواهد ایران و جهان تبیین میگردد. نوع مطالعه کاربردی و کیفی بود و از روش سنتز پژوهشی و تکنیک فراترکیب استفاده شد. حوزه بررسی مقالات پژوهشی بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ برای تحقیقات خارجی و ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰ برای تحقیقات داخلی بود. با استفاده از نگرش یکپارچهسازی و مدل سندلوسکی و باروسو (۲۰۰۷) ۹۰ مقاله انتخاب شد. کدگذاری ها به شکل تحلیل تم با نرم افزار Maxqda۲۰۱۸ صورت گرفت. یافته ها در قالب مقولات، مفاهیم و کدها تحلیل و پیاده سازی شد. نتایج نشان داد همبستههای تربیتی_هیجانی شامل (مولفههای عاطفی معطوف به تحصیل با دو مفهوم هیجانات مثبت و منفی)، تربیتی_شناختی شامل (مولفههای بینشی_ادراکی معطوف به تحصیل با دو مفهوم باورهای معطوف به خود و باورها در مورد فرآیند یادگیری)، تربیتی_رفتاری (مولفههای عملکردی معطوف به تحصیل)، تربیتی_روانی شامل (مولفههای روانشناختی معطوف به تحصیل با دو مفهوم کاهش آسیبهای روانشناختی و ارتقای عملکرد روانی)، تربیتی_موقعیتی شامل (مولفههای وضعیتی مدرسه و معطوف به تحصیل)، و تربیتی_شغلی شامل (مولفههای روانی_سازمانی معلمان) همبستههای مرتبط با اثر حمایت اجتماعی در فرآیندهای تربیتی_ تحصیلی در شواهد تجربی داخلی و خارجی بود. نتیجه گیری: با توجه به یافتههای به دست آمده توجه و پرداختن به مقوله حمایت اجتماعی و لزوم سرمایهگذاریهای آموزشی و مادی از طریق سازوکارهای تربیتی و قانونی جهت افزایش مولفههای مرتبط با تربیت که شامل ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری، روانشناختی، موقعیتی و وضعیت معلمان میباشد ضروری به نظر میرسد.
دکتر یحیی گردانی، خانم اسما اژدهاکش، سمیرا صدیقی،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روش تدریس با ادغام چت ربات های هوش مصنوعی بر مهارت گفتاری، انگیزه پیشرفت و نگرش فراگیران زبان انگلیسی درباره یادگیری آن به عنوان زبان دوم است. جامعه آماری تحقیق شامل ۶۰ نفر فراگیر زبان انگلیسی میباشد که در سال تحصیلی ۱۴۰۲ -۱۴۰۰ در دانشگاه سلمان فارسی کازرون مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد مطالعه به روش تصادفی ساده و انتصاب تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. روش تحقیق، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل میباشد. در ابتدا پیش آزمون سطح زبان انگلیسی از هر دو گروه گرفته شد و در ادامه به مدت ۱۵ هفته گروه آزمایش تحت تدریس با روش ادغام چت ربات الکسا که یک چت ربات مکالمه زبان انگلیسی می باشد وگروه کنترل در همان مدت با روش سنتی با همان معلم و کتاب آموزشی مورد تدریس قرار گرفتند. در پایان دورهی آموزشی پسآزمون مهارت گفتاری و انگیزه پیشرفت زبان انگلیسی از هر دوگروه به عمل آمد. آزمون تی و تحلیل واریانس چندگانه برای تجزیه و تحلیل ابزار و دادهها بکار رفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که روش تدریس با ادغام چت ربات در بهبود قابل توجه مهارت گفتاری، انگیزهی پیشرفت و همچنین نگرش فراگیران در مورد یادگیری زبان انگلیسی موثر است. نتایج مورد بحث قرار گرفته و پیشنهادهایی برای مطالعات بیشتر مطرح شده اند.
خانم مرضیه دهقانی، خانم حدیثه میرزایی، خانم محدثه خطاط، خانم سپیده خلیلی،
جلد ۱۳، شماره ۴۷ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف واکاوی نقش مدیران مراکز یادگیری محلی در پیشبرد اهداف و نیازهای جامعه محلی انجام شده است. این پژوهش را میتوان در زمره پژوهش های رویکرد کیفی و روش آن را پدیدارشناسانه از نوع تفسیری قرار داد. میدان پژوهش، تمامی مدیران مراکز یادگیری محلی می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. با استفاده از دو روش فوق، در مجموع ۲۶ نفر از میدان پژوهش مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و همه آنها مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های پژوهش با توجه به نظرات مشارکت کنندگان و به تفکیک سوالات موردنظر به سه بخش تقسیم شدند. در بخش مدیران در شناخت نیازها و مسائل مراکز یادگیری محلی بطور کلی ۱۰ مقوله اصلی و ۴۱ زیرمقوله استخراج شد. مقولات اصلی در این بخش عبارتند از نیازسنجی، شناخت محله و جامعه محلی، دغدغه های آموزشی، دغدغه های مالی، بررسی نیازهای اقتصادی مرکز، بررسی امکانات مرکز، بررسی مسائل اجرایی در نرکز، محتوای کتب، دوره های ضمن خدمت، بازخوردگیری. در ارتباط با نقش مدیران در پیشبرد اهداف مراکز یادگیری محلی نیز ۵ مقوله اصلی و ۱۸ زیرمقوله استخراج شد که مقولات اصلی عبارتند از توان جلب همکاری برای حل مسائل، ارتقای امکانات محیطی، ارتقای امکانات آموزشی، همه جانبه نگری مسائل، کمک به ایجاد کارآفرینی. همچنین در ارتباط با ارزیابی مدیران نسبت به میزان دستیابی به اهداف نیز ۴ مقوله اصلی و ۱۱ زیرمقوله استخراج گردید کهمقولات اصلی شامل رضایت از کیفیت اهداف، رضایت از نحوه انتقال اهداف به جامعه محلی، رضایت میزان تحقق اهداف، رضایت از دوره های ضمن خدمت برای مدیران می باشد. بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مدیران مراکز یادگیری محلی نقش بسزایی در شناخت نیازهای جامعه محلی داشته و از طریق تعامل همه جانبه ای که با فراگیرانف اموزش دهندگان و مسئولین دارند، در پیشبرد اهداف بسیار موثر خواهند بود.
امیر سبزی پور، نازنین علمی، فهیمه دارابی،
جلد ۱۳، شماره ۴۷ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی روشهای تدریس همیاری و کاوشگری بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان دختر پایه پنجم شهرخرم آباد انجام شد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از تمامی دانشآموزان دختر پایه پنجم شهر خرمآباد که به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک کنترل) قرار گرفتند. از میان جامعه آماری تعداد ۳۰ دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند، این ۳۰ دانشآموز به روش نمونهگیری تصادفی در سه گروه جایی داده شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه یادگیری خودراهبر و پروتکل آموزش کاوشگری در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای و پروتکل آموزش همیاری در ۹ جلسه ۹۰ دقیقهای بود. پردازش دادههای پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام شد. نتایج نشان داد که روش تدریس همیاری و روش تدریس کاوشگری بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان دختر پایه پنجم شهرخرم آباد تأثیر معناداری دارد.
محبوبه البرزی، فریبا خوشبخت، فاطمه مهنی،
جلد ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش مهارتهای یادگیری وحلمسأله اجتماعی درخلاقیت اجتماعیدانشآموزاندوره ابتدایی بود. پژوهش به شیوه همبستگی انجام گرفت. جامعهآماری دانشآموزان ابتداییشهرستان کهنوج استان کرمان به تعداد۱۱۵۶۸نفر بودند. شرکتکنندگان پژوهش۲۷۱نفر(شامل۱۴۶دخترو۱۳۳پسر) از دانشآموزان پنجم و ششم ابتدایی بودند که باروش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزارپژوهش مقیاس مهارتهای یادگیری(احمدی،۱۳۹۶)، سیاههحلمسأله اجتماعی( دیزوریلا ونزو،۲۰۰۲) و تکلیف خلاقیت اجتماعی(ماچیراد و لیوبرت،۲۰۰۲) بود. برای تعیین پایایی و روایی از روشآلفایکرونباخ و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معناداریبینخلاقیت اجتماعیبا مشاهده(۰۵/۰p≤ ، ۱۴/۰=r)ِ، فرضیه سازی(۰۱/۰p≤ ، ۳۵/۰=r)، تفسیر(۰۵/۰p≤ ، ۱۱/۰=r)ِ وبرقراری ارتباط(۰۱/۰p≤ ، ۲۱/۰=r)ِ وجود دارد. بین خلاقیت اجتماعی و حلمسأله سازنده(۰۱/۰p≤ ، ۳۴/۰=r)ِ و حلمسأله غیرسازنده(۰۱/۰p≤ ۲۸/۰-=r) همبستگی وجوددارد. نتایج رگرسیونگام به گام نشان داد فرضیهسازی ۲۶ درصدو فرضیه سازی و مهارت برقراری بایکدیگر ۳۲درصداز واریانس خلاقیت اجتماعی راپیشبینی نمودند. حلمسأله سازنده ۳۵ درصد و حلمسأله سازنده و حلمسأله غیرسازنده بایکدیگر۳۸ درصد از واریانس خلاقیت اجتماعی راتبیین نمودند. درنهایت رگرسیون همزمان نشان داددر مجموع مهارتهای یادگیری و حلمسأله اجتماعی، ۳۰ درصد واریانس خلاقیت اجتماعی را از طریق فرضیه سازی، برقراری ارتباط و حل مسأله سازنده تبیین نمودند. براساس یافتههای پژوهش خلاقیت اجتماعی بعنوان متغیری که برگرفته از توانمندی شناختی افراد در حل مسائل اجتماعی است از طریق دو متغیر مهارتهای یادگیری وحس مسأله اجتماعی قابل تبیین است.
زهرا زارع، حسین قاسم پور مقدم، ابوالفضل خمسه،
جلد ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی روش تدریس «مبتنی بر مغز» بر تقویت یادگیری و نگرش دانش آموزان در علوم زیستی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه کنترل و آزمایش بودهاست. جامعه آماری شامل دانشآموزان پسر پایه دهم شهر اقلید در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ است. نمونه آماری به صورت در دسترس انتخاب و به تعداد ۵۰ نفر در دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند. ابزار اندازهگیری متغیرها آزمون محقق ساخته شناختی- مهارتی و پرسشنامه محققساخته نگرشسنج بود. روایی ابزار محقق ساخته با استفاده از نظرات معلمان متخصص و پایایی آنها به شیوه بازآزمایی تعیین شد. برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل فرضیه ها از نرم افزار آماری SPSS۲۶ و آزمونهای آماری (کولموگروف- اسمیرنوف، تی تست و شاخص کای اسکوآر) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش به شیوه یادگیری « مبتنی بر مغز» در مقایسه با روش معمول سبب افزایش نمرات دانش آموزان در سطح دانش و مهارت و بهبود نگرش آنان در درس زیست شناسی، مبحث «گردش خون» گردیده است. یافته های این پژوهش نقش و اهمیت روش تدریس "مبتنی بر مغز" را در یادگیری نشان میدهد.
خانم زهرا غفوری، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر اکبر صالحی،
جلد ۱۵، شماره ۴۹ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی نقاط قوت و ضعف پرورش تفکرانتقادی از دیدگاه انیس در سامانه مدیریت یادگیری (ال ام اس) صورت گرفته است. هدف اصلی پژوهش این است که جنبههای وساطت ال ام اس و تغییرات کاهشی و افزایشی که در تجارب یا ادراک یادگیرندگان در حوزه تفکر انتقادی صورت میگیرد شناسایی شود. پساپدیدارشناسی که یک رویکرد فلسفی در مطالعات فناورانه است، این امکان را میدهد تا چگونگی دگرگونی تجربه و ادراک فراگیران را هنگام استفاده از این فناوریها مورد بررسی قراردهیم، لذا در پژوهش حاضر از این روش بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش دانشجویان شرکت کننده در کلاسهای مجازی بودندکه به صورت نمونهگیری دسترس و با روش نمونهگیری گلولهبرفی و در نظر گرفتن اصل اشباع انتخاب شدهاند و تجارب آنها با انجام مصاحبه نیمهساختاریافته درمورد اسـتفاده از سامانه مدیریت یادگیری مورد بررسی قرارگرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه بهواسطه آموزش مجازی از طریق ال ام اس، دسترسی آسان به منابع آموزشی متنوع، ایجاد فرصتهای بحثوگفتگو به شیوههای گوناگون، امکان یادگیری در گروههای کوچک، درک دیدگاههای متنوع، محیط آموزش سازنده و امکان شخصیسازی آموزش، زمان و مکان انعطافپذیر و امکان تقویت مهارتهای حل مسئله و توسعه خودکارآمدی از جمله جنبههای تقویت شده دانشجویان در بهرهگیری از ال ام اس است که به آنها توانایی بیشتری در تفکر انتقادی میدهد. درمقابل کاهش تعاملات چهرهبهچهره میان فراگیران و اساتید، فقدان امکان پرسشوپاسخ مستقیم و چهرهبهچهره، نقص ادراکی در تفهیم و تفسیر مطالب، عدم امکان نظارت مستقیم بر فراگیران و عدم امکان ایجاد حس مشارکت و تعلق خاطر میان فراگیران و محیط آموزشی، موانعی برای اندیشیدن انتقادی دانشجویان است.