سید مهدی میرمهدی، آقای فخرالدین جعفری،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار بر عملکرد شغلی کارکنان بوده است.
روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و جامعهی مورد پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت مخابرات ایران بوده که در بازه زمانی آبان 1399 تا فروردین 1400 انجام گرفته است. برای سنجش وضعیت موجود از پرسشنامه 19سوالی استفاده شد که پس از تأیید روایی و پایایی جهت جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق برای بررسی روابط بین اجزاء مدل از معادلات ساختاری استفاده شده است. از نرمافزار لیزرل برای تجزیه وتحلیل فرضیهها استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بوده است که استفاده اجتماعی بیش از حد با توجه به آماره t 4/24 و استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار با توجه به آماره t 2/92 رابطه مثبتی با خستگی از رسانههای اجتماعی دارد اما استفاده لذت جویانه تاثیری بر خستگی از رسانه های اجتماعی ندارد. خستگی از رسانههای اجتماعی نیز با توجه به آماره t 7/13 رابطهای مثبتی با عملکرد شغلی کارکنان دارد. همچنین با توجه به آماره z 2/70 خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی را در رابطه بین استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد و خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی با توجه به آماره z 3/64 در رابطه بین استفاده اجتماعی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد ولی خستگی از رسانههای اجتماعی در تاثیر استفاده لذتجویانه بیش از حد بر عملکرد شغلی کارکنان، نقش میانجی را ندارد.
نتیجه گیری: در این تحقیق مکانیزم نحوه اثرگذاری ابعاد مختلف استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی بر عملکرد شغلی بررسی شد. بر اساس این تحقیق استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی شامل سه بعد است که نقش هر کدام از این بعد ها در تاثیر گذاری بر خستگی و عملکرد شغلی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید هر یک از این ابعاد اثرگذاری متفاوتی را بر خستگی و عملکرد شغلی دارند. لذا این موضوع به فهم نظری رابطه بین استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی و عملکرد شغلی و همچنین برای مدیران در جهت تدوین سیاستهای مربوط به استفاده از رسانههای اجتماعی کمک می نماید.
صفورا پرچمی افرا، سید مهدی میرمهدی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که موجب میشود مصرفکنندگان با توجه به پذیرش یک تکنولوژی جدید، به نوشتن مرور آنلاین مبادرت ورزند، بسیار حائز اهمیت است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی قصد انجام مرور آنلاین توسط مشتری با رویکرد پذیرش تکنولوژی، در شهر همدان صورت گرفته است.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا از نوع کمی است. جامعه آماری این پژوهش، شهروندان همدان بود که به دلیل نامشخص بودن جامعه آماری از روش نمونهگیری دردسترس استفاده شد. بنابراین حجم نمونه 7 برابر تعداد پرسشها یعنی 161 نفر به دست آمد. ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه آنلاین، شامل 21 سوال بوده و تجزیهوتحلیل دادهها از طریق آزمون معادلات ساختاری و روش کمترین مربعات جزئی با استفاده از نرمافزارهای SPSS و SmartPls انجام شده است.
یافتهها: نتایج این پژوهش که بر اساس 7 فرضیه استوار است، نشان داد که هنجارهای ذهنی و کنترل رفتاری درک شده کاربران از انجام مرور آنلاین بر روی سودمندی و سهولت درک شده کاربران تاثیر مثبت و معنادار دارند. علاوه بر این، سودمندی درک شده بر روی نگرش آنها و همینطور نگرش بر روی قصد مشتریان برای انجام مرور آنلاین، تاثیر مثبت و معنی دار دارند اما درک سهولت استفاده در نگرش کاربران برای نوشتن مرور آنلاین تاثیر معناداری ندارد و فرضیه آن مورد قبول واقع نشده است.
نتیجهگیری: بر مبنای پژوهش حاضر، قصد انجام مرور آنلاین را میتوان با رویکرد پذیرش تکنولوژی تبیین نمود. بر این اساس داشتن نگرش مطلوب جهت انجام مرور آنلاین زمینهساز قصد انجام آن است. همچنین بیشتر متغیرهای مرتبط با پذیرش تکنولوژی به نگرش نسبت به مرور آنلاین شکل میدهد؛ لذا توجه به این متغیرها برای فعالین در زمینه خردهفروشیهای آنلاین حیاتی است.