هدف: یادگیری از طریق تلفن همراه نوعی یادگیری از راه دور است که در موقعیت های متعدد همراه با تعامل اجتماعی و محتوایی از طریق وسایل الکترونیکی فردی صورت میگیرد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی عوامل مؤثر بر قصد رفتاری یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از طریق تلفن همراه بود.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل 1424 دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حداقل حجم نمونه 303 نفر تعیین شد. در این پژوهش از ترکیب مدل دو نظریه پذیرش فناوری و رفتار برنامهریزی شده بهره گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادله ساختاری برای بررسی برازش الگوی معادله ساختاری استفاده گردید
یافتهها: نتایج نشان داد که تمام ساختارهای نظریه رفتار برنامه ریزی شده و مدل پذیرش فناوری بر قصد رفتاری یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از طریق تلفن همراه اثرگذارند.
نتیجهگیری: مدیران با در نظر گرفتن ویژگیها و نیازهای کاربران و اعمال آنها در نظام آموزش مجازی، طراحی نظام آموزش مجازی به گونهای که استفاده از آن برای کابران آسان باشد، و لحاظ نمودن میزان بکارگیری فناوریهای نوین آموزشی در ارزیابی عملکرد اساتید دانشکدهها موجبات بهبود سطح استفاده از سامانه آموزشی ضمن یادگیری از طریق تلفن همراه را فراهم سازند.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی امکان استفاده از گجتها در ارائه منابع و خدمات اطلاعاتی به نابینایان و کم بینایان از نظر ایشان میباشد.
روش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است و برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفادهشده است. تجزیهوتحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار 16 SPSS انجام شده است.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان موافقت پاسخ دهندگان نابینا و کم بینا در مورد استفاده از منابع و خدمات اطلاعاتی بهوسیله انواع گجتها بهطور کلی و با اطمینان 95% بیش از حد متوسط (52.88%) و در حد مطلوبی است. بر اساس میزان موافقت در رابطه با استفاده از هر یک از گجتها در ارائه منابع و خدمات اطلاعاتی به نابینایان و کم بینایان به ترتیب تلفن همراه و کامپیوتر جیبی پی.دی.ای در رتبه اول (56.7%) ، عینک گوگل در رتبه دوم (55%)، کتاب خوان الکترونیکی در رتبه سوم (54.4%)، تبلت در رتبه چهارم (54.2%) و سیستم رهیاب مجهز به آر.اف.ای.دی در رتبه پنجم (44.1%) قرار دارند.
نتیجهگیری: باتوجه به یافتههای موجود ازا ین پژوهش می توان به این حقیقت اذعان کرد که تصور نابینایان در رابطه با توانایی استفاده از این گجتها در بهرهمندی از منابع و خدمات اطلاعاتی در حد مطلوب و امکان پذیر میباشد. با دستیابی به این نتیجه میتوان برنامهریزی مناسبی برای فرآهم آوردن امکانات استفاده از تکنولوژیهای جدید توسط این افراد در استفاده از منابع و خدمات اطلاعاتی، نمود.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به بررسی میزان استناد به پایگاههای تمام متن در پایاننامههای علوم کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاههای دولتی شهر تهران در طی سالهای 1384 تا 1388 میپردازد.
روش: بدین منظور تعداد 9952 استناد مربوط به 172 پایاننامه موجود در کتابخانههای مرکزی دانشگاهها مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش کتابسنجی و از فن تحلیل استنادی استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که تنها 499 (01/5%) از 9952 استناد، استناد به پایگاههای اطلاعاتی تمام متن بوده است.
یافتهها: با استفاده از قانون برادفورد پایگاههایEmerald، Irandoc، Proquest و ScienceDirect بهعنوان پایگاههای هسته در علوم کتابداری و اطلاعرسانی معرفی شدند. بین میزان استفاده از پایگاههای اطلاعاتی تمام متن در پایاننامهها به تفکیک هر پایگاه، هر دانشگاه و هر موضوع تفاوت معناداری وجود ندارد. توزیع زبانی استناد به پایگاههای اطلاعاتی تمام متن نشان میدهد که بیشتر استنادها به زبان انگلیسی بوده است. همچنین میزان استفاده از پایگاههای اطلاعاتی تمام متن در پایان-نامه بر اساس زمان رشد صعودی نداشته است.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهد، استناد به پایگاهها (01/5%) بسیار کم است و روند رو به رشدی را برای استناد به پایگاههای اطلاعاتی نشان نمیدهد. همچنین از نظر زبان پایگاههای اطلاعاتی مورد استناد زبان انگلیسی (96/81%) زبان غالب است
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه رابط کاربر این پایگاهها از دیدگاه کاربران دانشگاه تهران و ارتباط آن با رضایت کاربران است.
روش: در این پژوهش از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. جامعه مورد پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران است که از میان آنها با بهرهگیری از نمونهگیری هدفمند طبقهای دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده شیمی و زیستشناسی از پردیس علوم بهعنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته که بر اساس مؤلفههای دهگانه نیلسن و پرسشنامه رضایت کاربر QUIS تنظیم شده است جمع آوری شد. رابط کاربر هر پایگاه در 5 شاخص شامل خصیصههای کلی، خصیصههای جستجو،خصیصههای بازیابی، خصیصههای نمایش و خصیصههای کاربرپسندی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که پایگاه Elsevier با میانگین 88/3 از امتیاز بیشتری نسبت به پایگاههای دیگر برخوردار است. ازنظر کاربران مورد مطالعه، کیفیت رابط کاربر این پایگاه نسبت به پایگاههای دیگر در وضعیت بهتری قرار دارد. باید توجه داشت که این برتری نشاندهنده کیفیت پایگاه اطلاعاتی نیست و تعامل نسبتاً خوب کاربران میتواند به دلیل آشنایی کاربران با این پایگاه و فرآیند جستجو و بازیابی منابع باشد.
نتیجهگیری: رضایت کاربران از پایگاه اطلاعاتی و فرآیند جستجو و بازیابی هدف اصلی در طراحی و توسعه پایگاه است. رضایت کاربران بهصورت مستقیم تحت تأثیر ویژگیهای رابط کاربر است، بررسی نقاط قوت و ضعف یک پایگاه و آشنا نمودن کاربران با این نقاط در تسهیل دستیابی به منابع موردنیازشان ضروری است.
زمینه و هدف: مقاله حاضر ارائه دهنده نتایج پژوهشی است که با هدف بررسی میزان آشنایی و استفاده از شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و نیز نگرش آنها نسبت به این شبکهها انجام شد.
روش: روش پژوهش پیمایشی بوده و دادهها از طریق یک پرسشنامه تحت وب گردآوری شد. 113 دانشجوی کارشناسی ارشد پرسشنامه را تکمیل نمودند.
نتایج: یافتهها نشان میدهد که 35 درصد پاسخدهندگان عضو هیچکدام از شبکههای اجتماعی نیستند. فیلترینگ اینترنت بهعنوان بزرگترین مانع استفاده از شبکههای اجتماعی شناخته شد. تصور منفی از شبکههای اجتماعی دومین مانع استفاده از این شبکهها بود. 22 درصد از پاسخدهندگان استفاده از شبکههای اجتماعی را اتلاف وقت میدانستند و 14 درصد هیچ فایدهای در استفاده از شبکههای اجتماعی نمیدیدند. 36 درصد از پاسخدهندگان اعتماد خیلی کمی به اطلاعات منتشرشده در شبکههای اجتماعی داشتند. استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی مهارتهای پایه استفاده از آنها را داشتند اما مهارت آنها در استفاده از امکانات و قابلیتها پیشرفتهتر شبکههای اجتماعی مثل تنظیمات حریم خصوصی اندک بود. پاسخدهندگان به پرسشنامه دید مثبتی نسبت به استفاده از شبکههای اجتماعی برای اهداف آموزشی و حرفهای داشتند.
نتیجهگیری: نویسندگان پیشنهاد میکنند که مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی باید در برنامه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی گنجانده شود. برخی از فواید آموزش شبکههای اجتماعی به دانشجویان از این قرار است: آماده کردن دانشجویان برای استفاده از این فناوریها در کتابخانههای محل اشتغال آینده؛ افزایش امکان استخدام دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی؛ استفادهاموزشی از این شبکهها برای ارتباط نزدیکتر و بیشتر با دانشجویان و آماده کردن دانشجویان برای آموزش سواد شبکههای اجتماعی به دیگران.
زمینه و هدف: این پژوهش به دنبال تبیین رابطهی سرمایه اجتماعی و تسهیم دانش در مراکز ملی اطلاعات است.
روش: روش مورد استفاده در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات، پیمایشی است. ابزار گردآوری دادهها، شامل دو پرسشنامه و یک سیاهه ارزیابی است. روش نمونهگیری، تصادفی طبقه ای است و از روشهای آماری توصیفی و تحلیلی برای پاسخ به پرسشهای پژوهش و آزمون فرضیهها استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که الف) در بین مدیران سه مرکز، در خصوص میزان ارتباط بین سرمایه اجتماعی و تسهیم دانش، مدیران کتابخانه ملی در وضعیت پایینتری قرار دارند اما در بین کارکنان سه مرکز، کارکنان مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری در وضعیت پایینتری قرار دارند. ب) مقایسه میانگین تسهیم دانش، نشان از میزان بسیار ناچیز تسهیم دانش در بین هر سه مرکز اطلاعاتی دارد که کتابخانه ملی ایران در بین سه مرکز اطلاعاتی، با کسب میانگین 2.16 (از 9 امتیاز) در وضعیت بهتری قرار دارد. ج) میزان استحکام روابط، اعتماد و هنجارهای مشترک در مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فناوری (3.55، 3.46 و 3.61)، در پایینترین سطح قرار دارد و کتابخانه ملی ایران (4.55، 4.91 و 4.76) نسبت به دو مرکز دیگر در بالاترین سطح است. د) رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و اعتماد در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری برخوردار است و در هر سه مرکز اطلاعاتی، در جهت مستقیم میباشد. هـ) رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و استحکام روابط در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری نسبت به کتابخانه ملی برخوردار است و در ضمن، رابطه بین میزان تسهیم دانش و استحکام روابط در مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری معنادار نیست و رابطه موجود میان هنجارهای مشترک و تسهیم دانش در هر سه مرکز اطلاعاتی (403/0؛ 392/0؛ 304/0)، رابطهای معنادار و مثبت است و مقایسه بین سه مرکز اطلاعاتی، نشان می دهد که رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و هنجارهای مشترک در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری برخوردار است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مراکز ملی اطلاعات برای ارتقای تسهیم دانش بین کارکنان خود باید اعتماد متقابل بین کارکنان، ایجاد هنجارهای مشترک و همچنین استحکام روابط بین آنها را تقویت نمایند
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی چگونگی پوشش و انعکاس اخبار مربوط به علم اطلاعات و دانششناسی در مطبوعات کشور انجام شده و در آن روزنامه ایران که یکی از نشریههای کثیرالانتشار و عمومی است، بهعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد استقرایی است. بدین منظورکلیه صفحات روزنامه ایران در سال 1390 از وبسایت آن استخراج و پس از بررسی، موارد مرتبط با علم اطلاعات و دانششناسی استخراج و دستهبندی گردید.
یافتهها: روزنامه ایران بهعنوان یکی از مطبوعات پرتیراژ کشور و با داشتن مخاطب عام –مطالب مربوط به این حوزه را باگستردگی و جامعیت قابلتوجهی ارائه کرده است. با این مطالب ارائه شده درحد ارائه اخبار و با رویکردی کاملاً توصیفی بوده و جای مطالب تحلیلی دراین زمینه نسبتاً خالی است. مطالب ارائه شده در هفت طبقهء اصلی دستهبندی شده و مقولهها و مفاهیم فرعی مرتبط با هر یک از این طبقات به تفکیک و در جدولهایی که شامل شواهد واقعی از متن روزنامه بودند، ارائه شده است. طبقههای اصلی یافت شده در این مقاله عبارتند از: رویدادهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نمایشگاههای کتاب وسایررخدادهای فرهنگی، مناسبتها، جشنوارهها و جایزه های مرتبط باکتاب، علم اطلاعات ودانششناسی، انعکاس اخبار نهادهای حوزه کتاب، اخبار کتابخانهها و مراکزاطلاعرسانی، حوزه نشر و علم سنجی و مطالعه، موانع و راهکارهای افزایش آن.
نتیجهگیری: اخبار انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران و مطلب ترویجی به قلم استادان، کتابداران شاغل و دانشجویان این رشته در روزنامه کمتر به چشم میخورد. به نظر میرسدکه انجمن کتابداری و اطلاع رسانی میتواند درا ین زمینه فعالتر از گذشته عمل کند و از رسانههایی مثل مطبوعات کثیرالانتشار برای معرفی این رشته و دامنهی فعالیتهای آن بیشتر بهره گیرد.
زمینه و هدف: هدف اصلی این مطالعه آن است که کتابهای فارسی حوزه کتابداری و اطلاعرسانی از نظر برخورداری از نمایه انتهایی و میزان رعایت استانداردهای نمایهسازی ایزو 999-1996 و بی. اس. 3700 مورد بررسی قرار گیرند.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی ـ پیمایشی است و جامعه آماری شامل کلیه کتابهای علمی فارسی تألیفی و ترجمه شده مربوط به حوزه علوم کتابداری و اطلاعرسانی است که از ابتدای سال 1385 تا پایان سال 1391 منتشر شدهاند و دارای نمایه انتهایی کتاب هستند. برای گردآوری دادهها از سیاهه وارسی منطبق با استانداردهای نمایهسازی ایزو 999-1996 و بی. اس. 3700 استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای مطالعه نشان داد از مجموع 424 عنوان کتاب بررسی شده، 26% آنها دارای نمایه انتهایی و 71% نیز بدون نمایه هستند. در کل میزان رعایت ملاکهای ارزیابی در نمایههای پایان کتابهای کتابداری و اطلاعرسانی 56% است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد که درصد تهیه نمایه انتهای کتاب برای کتابهای حوزه کتابداری و اطلاعرسانی در شرایط نسبتاً مطلوبتری در مقایسه با سایر حوزههای علمی قرار دارد امّا با توجّه به اهداف و کارکردهای رشته کتابداری رعایت استانداردها در نمایه پایان کتابها، ضعیف بوده است. زمانبر بودن تهیه نمایه، کمبود وقت و تعجیل در انتشار و عرضه کتاب، مسائل اقتصادی، کمبود نیروی متخصّص و عدم پی بردن به اهمیّت نمایه از جمله موانع تهیه نمایه برای کتابها هستند و آموزش راهکار اصلی برای بهبود وضعیت نمایهسازی است.
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر پیچیدگی عینی و محصول وظیفهکاری بر تعامل دانشجویان با نظامهای بازیابی اطلاعات است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع پژوهش، جزو پژوهشهای کیفی با راهبرد قومنگاری میباشد. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد حوزه علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه فردوسی ورودی سال 92-1391 تشکیل میدهند. از طریق سه مرحله نمونهگیری (تصادفی طبقهای، نمونهگیری سهمیهای و داوطلبانه)، تعداد 30 آزمودنی انتخاب و هرکدام طی جلسات جستجوی انفرادی به انجام 6 وظیفهکاری متفاوت از نظر سطح پیچیدگی عینی (بالا، متوسط، پایین) و محصول (ذهنی و تصمیمگیری) پرداختند. دادههای مربوط به رفتار تعاملی دانشجویان با استفاده از ثبت گزارش بلنداندیشی و رخدادها و عملکرد تعامل از طریق پرسشنامه (آلفای کرونباخ= 88/0) سنجیده شدند. روایی ابزارها توسط اعضای هیأتعلمی گروه علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه فردوسی تأیید شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که تعامل دانشجویان با نظامهای بازیابی اطلاعات بر حسب نوع محصول و سطح پیچیدگی عینی وظیفهکاری متفاوت است. به گونهای که با افزایش سطح پیچیدگی عینی وظایفکاری، کاربران به ترتیب بیشتر به پایگاههای علمی، موتورهای جستجو و فهرستهای رایانهای تحت وب مراجعه میکنند؛ تعداد پرسوجوهای بیشتر با عبارت جستجوی طولانیتری استفاده کرده و نتایج بیشتری را بررسی و منابع بیشتری انتخاب میکنند و در نهایت زمان بیشتری به جستجو و انتخاب منابع اطلاعاتی اختصاص میدهند. این در حالی است که بهطورکلی از فرآیند جستجوی وظایفکاری با سطح پیچیدگی بالا، رضایت و احساس موفقیت کمتری دارند. همچنین، آزمودنیها برای وظایفکاری با محصول ذهنی، مدت زمان بیشتری به جستجو در نظامهای بازیابی اطلاعات (به ترتیب، پایگاههای اطلاعاتی علمی، موتورهای جستجو و فهرستهای رایانهای تحت وب) پرداختند؛ تعداد پرسوجوی بیشتری صادر و منابع اطلاعاتی بیشتری مورد بررسی و انتخاب قرار دادند. در پایان، برخلاف تلاش تعاملی زیاد، رضایت کمتری از فرآیند تعامل با نظام بازیابی اطلاعات داشتند.
نتیجهگیری:درک چگونگی تأثیر ویژگیهای وظیفهکاری بر رفتار تعاملی کاربران میتواند برای طراحان نظامهای تعاملی بازیابی اطلاعات و نیز توسعهدهندگان نظامهای بازیابی اطلاعات شخصیسازیشده در توسعه مدلهای تعاملی راهگشا باشد.
زمینه و هدف: نیاز به شناخت به میزان درگیری فرد در فعالیتهای فکری، به سنجش تفاوتهای فردی در انگیزش برای پردازش اطلاعات، به تفاوتهای فردی در گرایش افراد به درگیرشدن و لذت بردن از تفکر پرتلاش و بالاخره به پردازش مستدل پیامها اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر نیاز به شناخت دانشجویان بر رفتار اطلاع یابی مشارکتی آنان است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی تحلیلی است. از 340 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ورودی سال 94-1393 دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و سنجه نیاز به شناخت و رفتار اطلاع یابی مشارکتی را تکمیل کردند.
یافتهها: یافتهها حاکی از تفاوت معنادار میزان نیاز به شناخت آزمودنیها بر حسب جنسیت و رشته تحصیلی آنان بود. بین نیاز به شناخت و رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان نیز رابطه معنادار مشاهده شد. رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان برحسب سطح نیاز به شناخت آنان تفاوت معناداری داشت.
نتیجه گیری: نیاز به شناخت بر رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان مؤثر است.
زمینه و هدف: هدف اصلی نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، ذخیره و بازیابی اطلاعات مرتبط یعنی ارائه مدارک مرتبط با نیاز اطلاعاتی کاربر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان انطباق ربط سیستمی و ربط کاربرمدارانه در پایگاه اطلاعاتی اس. آی. دی،آی. اس .سی و گوگلاسکولار انجام شده است.
روش: تعداد 15 کلیدواژه از پرتکرارترین کلیدواژههای فارسی مرتبط با موضوع "تعامل انسان و اطلاعات" و سرعنواهای فرعی آنها انتخاب و در سه پایگاه مذکور به دو زبان انگلیسی و فارسی در دو بازه زمانی دو هفتهای مورد جستجو قرار گرفتند و نتایج براساس ربط سیستمی که به ترتیب بازیابی و نمایش در پایگاه مشخص میشود ثبت شدند. ده مقاله اول در هر دوره جستجو به صورت تصادفی در اختیار متخصصان موضوعی قرار داده و برای تعیین میزان ربط موضوعی طیف 1 تا 10 در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی اسپیرمن) در نرم افزار اس. پی. اس. اس صورت پذیرفت.
یافتهها: ربط در زبان فارسی از نظر متخصصان موضوعی در پایگاه ISC، کمتر از SID و بالاتر ازGoogle Scholar بوده است. مرتبطترین مقالات از نظر متخصصان موضوعی، مقالاتی بودند که در رتبه سوم ربط سیستمی قرار داشتند. مدارک با کمترین نمره ربط سیستمی، از نظر متخصصان موضوعی نیز کمترین ربط را در مقایسه با سایر مقالات داشتند. در زبان فارسی، در پایگاه SID یک همبستگی قوی و مثبت بین نمرات ربط سیستمی و ربط کاربرمدارانه وجود داشت و پایگاه Google Scholar وجود یک همبستگی متوسط بین نمرات هر دو نوع ربط را نشان داد؛ در حالیکه در پایگاه ISC بین نمرات همبستگی وجود داشت. در نهایت یافتهها نشان داد که پایگاه SID بیشترین تطابق بین نمرات ربط را در هر دو بازه و دو زبان دارد و از نظر جستجو توسط کاربران، به احتمال زیاد نتایج مرتبط تری بازیابی خواهد کرد.
نتیجهگیری: پایگاه اطلاعاتی SID در جستجوی فارسی و لاتین از الگوی مشابهی با نظر متخصصان موضوعی پیروی میکند، یعنی دقت بازیافت پایگاه SID در بازیابی اطلاعات بیشتر است. در زبان فارسی در Google Scholar کمترین تطابق مشاهده شد
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی اعضای هیئت علمی گروههای آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی ایران با کاربرد مدل جونز است.
روش: این پژوهش بر اساس هدف در زمرهی تحقیقات کاربردی، و از نظر نحوهی گردآوری دادهها و ماهیت از نوع توصیفی و تحلیلی است. جامعهی پژوهش شامل تمامی اعضای هیئت علمی علم اطلاعات و دانششناسی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی در دانشگاههای دولتی ایران میباشد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای است که روایی آن با نظر اساتید متخصص تأیید، و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به میزان 81/0 سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS انجام شده است.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که میانگین فعالیتهای یافتن و دوبارهیابی 0101/4، ذخیرهسازی 0783/4، سازماندهی 2424/3، نگهداشت 8106/2، امنیت 1162/3، ارزشیابی و ارزشگذاری 7803/3، تدبیر و مفهومسازی 9192/3 و میانگین کلی مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی برابر با 5659/3 میباشد. به لحاظ جنسیت و وابستگی سازمانی تفاوت معنیداری در وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی مشاهده نمیشود، اما به لحاظ درجهی علمی و سن تفاوت معنیداری میان اعضای هیئت علمی وجود دارد. این تفاوتها میان درجهی علمی دانشیار و استاد، و گروه سنی 36-45 سال و 56 سال به بالا میباشد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که اعضای هیئت علمی در گروه سنی 46-55 سال و نیز درجهی دانشیار بهترین عملکرد را داشتهاند. همچنین اعضای هیئت علمی گروههای کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی به میزان بیشتری فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی را بهکار گرفتهاند و کیفیت مدیریت اطلاعات شخصی زنان بهتر از مردان بوده است. اعضای هیئت علمی به خوبی اقدام به بازیابی و ذخیرهسازی اطلاعات میکنند، اما این اطلاعات را به خوبی نگهداری نمیکنند و تمهیدات امنیتی مناسبی را برایشان فراهم نمیکنند. در کل وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی اعضای هیئت علمی در سطح نسبتاً مطلوبی گزارش میشود.
زمینه و هدف: با توجه به گسترش روزافزون کاربران شبکههای اجتماعی پیوسته، این شبکهها به بخشی اساسی از زندگی کاربران تبدیل شدهاند و نقشهای مختلفی را در زندگی روزمره آنها ایفا میکنند. بر این اساس، هدف از این مطالعه بررسی نقش این شبکهها در رفتار اطلاعیابی زندگی روزمره کاربران است.
روش: این پژوهش از انواع پژوهشهای کاربردی است که با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون صورت گرفته است. ابزار به کار گرفته شده برای گردآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختاریافته است و جامعه مورد مطالعه، کاربران فعال شبکههای اجتماعی پیوسته میباشند.
یافتهها: شبکههای اجتماعی نقشهای مختلفی را در زندگی کاربران ایفا میکنند از جمله سرگرمی، آموزش، ارتباطات و تعاملات، پیگیری اخبار و مطالب مورد علاقه و روزآمد نگه داشتن کاربران ولی در عین حال با مسائل و چالشهایی روبهرو هستند که رفتار اطلاعیابی کاربران را تحت تأثیر قرار میدهند و کاربران را از جستجوی هدفمند برای کسب اطلاعات مورد نیاز زندگی روزمرهشان بینیاز نمیکنند.
نتیجهگیری: سرمایه اجتماعی غنیتر و تنوع بیشتر در شبکه اجتماعی فرد منجر به دسترسی به اطلاعات با کیفیتتر میگردد و این احتمال را تقویت میکند که افراد بتوانند اطلاعات مورد نیاز زندگی روزمره خود را از طریق رویارویی اطلاعاتی به صورت تصادفی کسب کنند و با حداقل کوشش به نتایج مورد انتظار دست یابند.
زمینه و هدف: دانشجویان بهواسطه داشتن سواد رسانهای بهتر جزء گروههایی هستند که از شبکههای اجتماعی بیشتر استفاده مینمایند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه کاربرد شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان با توجه به متغیرها جمعیت شناختی و آموزشی است.
روش: در این پژوهش کمی کاربردی از روش پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط همکاران و نمونههایی از جامعه موردمطالعه ارزیابی شد. پایایی پرسشنامه بهوسیله آزمون دونیمه کردن ارزیابی شد. جامعه موردمطالعه 4524 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و نمونه 393 نفر بود. بهمنظور تحلیل دادهها از آمار توصیفی (درصد، فراوانی و میانگین) و آمار نا پارامتریک استنباطی (اسپیرمن، مان– ویتنی و کروسکال والیس) استفاده شد. از نرمافزار اس پی اس اس بهمنظور تحلیل دادهها و از نرمافزار اکسل بهمنظور ترسیم نمودار استفاده شد.
یافتهها: اکثریت دانشجویان از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. وایبر و لاین پر ترجیحترین شبکه مورداستفاده بود. دانشجویان روزانه بهطور متوسط 140 دقیقه از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. مهمترین دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی سرگرمی بود. اغلب دوستان در شبکههای اجتماعی افرادی بودند که ملاقات حضوری نیز با آنها وجود داشت. تلفن همراه مهمترین رسانه مورداستفاده در شبکههای اجتماعی بود. ازنظر اکثریت پاسخگویان اعتبار اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی قابلقبول نبود. بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی و معدل، تعداد دوستان و ویژگیهای اطلاعاتی شبکههای اجتماعی رابطه معنیداری وجود داشت. تفاوت معنیداری در میانگین استفاده از شبکههای اجتماعی بین چهار حوزه موردمطالعه وجود داشت.
نتیجهگیری: استفاده از شبکههای اجتماعی در بین دانشجویان بسیار رایج بود. دانشجویان اغلب از شبکههای اجتماعی بهعنوان رسانهای برای سرگرمی و ارتباط استفاده کردند. دانشجویان با عملکرد تحصیلی بهتر از شبکههای اجتماعی کمتر استفاده میکردند.
زمینه و هدف: هدف این مقاله بررسی تعامل کاربران با اطلاعات ارائه شده در نرمافزار منبعباز مدیریت یادگیری ایفرانت با تاکید بر استاندارد اسکورم است تا درکی از محتوای تعاملی و استانداردهای تولید محتوا، و نیز تعامل کاربران با محتوای ارائه شده در سامانههای مدیریت یادگیری، و رفتارهای آنان در برخورد با اطلاعات ارائه دهد.
روش: در این پژوهش از روش کیفی نتنوگرافی- قومنگاری در جامعه برخط- استفاده شده و تمام دادهها بهصورت برخط و با استفاده از گزارشهای نرمافزار و مشاهده رفتار کاربران در محیط برخط گردآوری شده است.
یافتهها: با مقایسه عملکرد کاربران در دو دوره آموزشی الکترونیکی مشخص شد کاربرانی که در دوره آموزشی «نصب و راهاندازی نرمافزار میز مرجع مجازی» شرکت کردند در سه فصل اول دوره که اطلاعات بهصورت فیلم تهیه شده بود با مشکل کمتری مواجه بودند. در سایر فصلها اطلاعات ارائه شده به شکل متن و تصویر پاسخگوی نیاز آنها نبود و نیاز به تعامل مستقیم با مدرس داشتند. کاربرانی که در جلسات برخط وبکنفرانس شرکت کردند و با مدرس ارتباط نزدیکتری داشتند دوره را با موفقیت بیشتری نسبت به قبل سپری کردند. در دوره آموزشی «نرمافزار اندنوت» که تمام دوره بهصورت فیلم آموزشی تهیه شده بود، کاربران با محتوای ارائه شده ارتباط خوبی برقرار کردند و کمتر با مشکل مواجه شدند. بر این اساس و با توجه به بازخورد گرفته شده از این دورهها، در دروسی که بیشتر محتوای آموزشی آنها به صورت متن و تصویر تهیه شده است، کاربران با مشکلات بیشتری در سپری نمودن دوره روبرو میشوند و تنها ارائه محتوا با این روش نیازهای آموزشی آنها را برطرف نمیکند.
نتیجهگیری: ارائه محتوای آموزشی در بستر «سامانه مدیریت یادگیری تعاملی» میبایست دارای شرایط و ضوابطی باشد، صرفا نمیتوان با قرار دادن محتوای متنی و تصویری به نتیجه دلخواه رسید فیلمهای آموزشی گرچه میتواند کمک بیشتری به کاربر نماید، اما برای رسیدن به نتیجه مطلوبتر، نیاز است محتوای کاملا تعاملی در اختیار کاربران قرار گیرد، تا بتوان فعالیت کاربر را در محیط آموزش کنترل کرد.
زمینه و هدف: امروزه اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی نقش مهمی را در رفتار اطلاعجویی افراد، خصوصاً دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایفا مینمایند. کاربرانی که برای نوشتن پایان نامه خود از اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی استفاده می نمایند، ممکن است همانند کاربرانی که اطلاعات را تنها در کتابخانه جست و جو مینمایند، رفتار نکنند و تفاوتهای زیادی بین این دو دسته وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی رفتار اطلاعجویی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی است که در حال نوشتن پایاننامه میباشند، میپردازد.
روش: این پژوهش به صورت کمی و کیفی انجام شده است. دادههای کمی با استفاده از پرسشنامه رفتار اطلاعجویی گردآوری و با استفاده از آمار تحلیلی (آزمون t و آزمون فریدمن) در معرض تحلیل قرار گرفت. و در تحلیل دادههای کیفی نیز با روش تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 100 نفر (50 دانشجوی مرد و 50 دانشجوی زن) انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج در بررسی آزمون تی برای گروههای دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری در هیچکدام از ابعاد رفتار اطلاعجویی بین پسرها و دخترها وجود ندارد. نتایج آزمون فریدمن تفاوت در میانگین رتبهها در ابعاد رفتار اطلاع جویی دانشجویان را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده از این آزمون، به ترتیب: تأیید دانش پیشین، قضاوت ربط، خلق اندیشه نوین، زمان و تلاش برای جستجوی اطلاعات دارای بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز میباشند. نتایج تحلیل کیفی نشان داد که: بیشترین مشکلات دانشجویان مضامینی همچون استفاده از جستجوی مشارکتی و رفتار مشارکتی، دشواری در یافتن اطلاعات مرتبط، محدودیت زبانی منابع، تعدد اهداف، محدودیت شکلی منابع، ناآشنایی با منابع تخصصی، فقدان مهارتهای سواد اطلاعاتی و صرف زمان زیاد جهت جستجو و به بیانی دیگر استمرار در جستجو از مشکلات دانشجویان میباشد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی نه تنها مهارتهای لازم را در استفاده از پایگاههای اطلاعاتی ندارند؛ بلکه با این پایگاهها آشنایی کمی دارند؛ که این امر ناکارآمدی آنها در اطلاعجویی و ضعف سواد اطلاعاتی آنها را نشان میدهد. از این رو، موانع موجود در راه آشنایی و استفاده از پایگاهها و مهارت آموزی برای جستجوی هدفمند ضرورت دارد.
زمینه و هدف: فرایند مدیریت اطلاعات شخصی متشکل از چهار فعالیت فراهمآوری، سازماندهی، نگهداری و بازیابی است. انجام این فرآیند با توجه به محدودیتهای انسانی و گسترش فضای اطلاعاتی به امری طاقتفرسا تبدیل شده است. استفاده از فناوری و ابزارهای مرتبط با مدیریت اطلاعات شخصی، میتواند این چالش را تسهیل نماید.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی و فعالیتهای چهارگانه آن در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند و مبتنی بر محیط رقومی انجام شده است.
روش: روش انجام پژوهش پیمایشی و جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 93-1392 بود. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهطور کلی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند کمتر از حد مطلوب است و بین رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در حوزههای مختلف تحصیلی، همچنین در بین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین ابزار مورد استفاده برای نگهداری مجموعه شخصی رایانه، پرکاربردترین روش سازماندهی اطلاعات شخصی بر اساس نوع محتوا و متداولترین روش بازیابی از مجموعه اطلاعات شخصی بازیابی بر اساس یادداشتهایی توضیحی بود.
اصالت/ ارزش: حیطه مدیریت اطلاعات شخصی، حیطه پژوهشی نسبتاً جدیدی است که تاکنون در ایران پژوهشهای بسیار اندکی در این رابطه صورت گرفته است. پژوهشهای انجام شده در ایران کمتر رفتار مدیریت اطلاعات شخصی را بررسی کردهاند و بیشتر ابزارها و عوامل تأثیرگذار بر مدیریت اطلاعات شخصی را مورد توجه قرار دادهاند.
زمینه و هدف: این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل ویژگیهای ساختاری و ظاهری و فعالیتهای موردانتظار از یک وبسایت خدماتی- ترویجی بر اساس دیدگاههای صاحبنظران حوزه کشاورزی و علوم وابسته و مدیران سایتها و وبلاگهای فعال در این حوزه در ایران انجام شده است.
روش: تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی و جامعه آماری صاحبنظران حوزه کشاورزی و علوم وابسته و مدیران سایتها و وبلاگهای فعال در این حوزه بودند که 310 نفر از آنان با شیوه نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتساب انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که برای تعیین روایی آن از نظرات کارشناسان استفاده شد. پایایی آن نیز با ضریب آلفایکرونباخ 88/0 مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام شد.
یافتهها: نتایج تحلیل عاملی دیدگاههای صاحبنظران در زمینه ویژگیهای ساختاری و ظاهری یک وبسایت خدماتی- ترویجی کشاورزی به ترتیب به استخراج شش عامل کاربرمحوری و تعامل، در دسترس بودن و شفافیت محتوا، قابلیت تغییر ساختار با توجه به نیاز مخاطب، روزآمدی و صحت محتوا، منحصر به فرد بودن محتوا و جامعیت محتوا و در زمینه خدمات و فعالیتهای مورد انتظار از یک وبسایت خدماتی- ترویجی کشاورزی به استخراج شش عامل ارائه تسهیلات بانکی و خدمات تعاملی، ارائه خدمات جامع و تخصصی (محتوایی و مشاورهای)، بازاریابی برخط و معرفی کشاورزان و روستاهای نمونه، ارائه خدمات ترویجی و اطلاعرسانی، ایجاد شبکه اجتماعی و ارائه الگوهای موفق و رسیدگی به امور کشاورزان منجر شد.
نتیجهگیری: بهکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات یکی از پدیدههای کارساز در اجرای نقشها و خدمات ترویج میباشد که منجر به ظهور ترویج مجازی گردیده است. کاربرد این فناوری در ترویج کشاورزی میتواند علاوه بر پاسخگویی به تقاضاهای روزافزون ذینفعان، پتانسیلها و فرصتهای نوینی را برای ارتقای ظرفیتهای خدماترسانی به وجود آورده و موجبات توسعه ترویج کشاورزی را در فضای جدید فراهم آورد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction
Designed & Developed by : Yektaweb