صالح رحیمی، فاطمه رحیمی، سمیرا دانیالی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجهبه افزایش روزافزون حجم اطلاعات در دنیای کنونی و ضرورت استفاده از تصاویر در حوزههای مختلف، اهمیت سواد بصری بر کسی پوشیده نیست و پژوهشها نشان میدهد که سواد بصری در یادگیری تأثیر مثبتی دارد. ازاینرو در این پژوهش هدف، تعیین جایگاه سواد بصری و پیبردن بهضرورت استفاده آن در آموزش و یادگیری و همچنین تعیین مؤلفههای سواد بصری در جهت بهبود یادگیری است.
روش پژوهش: این مقاله با استفاده از روش اسنادی (کتابخانهای) و به شیوه پژوهش توصیفی، بهمرور متون حوزه سواد بصری پرداخته و رویکردهای مختلف حوزه سواد بصری را مورد مداقه قرار داده است.
یافتهها: سواد بصری به طور معمول بهعنوان توانایی ارزیابی، تحلیل و تفسیر معانی تصاویر و استفاده از آن است و به¬عنوان یک مفهوم جداییناپذیر از دنیای کنونی و سیر پیشرفت آن لازم است.
نتیجهگیری: استانداردهای سواد بصری به ما کمک میکند تا بتوانیم بر مبنای یک چارچوب منطقی و از پیش تعریف شده به بررسی، تحلیل، درک و شناخت عناصر دیداری بپردازیم و سبب میشود تا افراد بتوانند به شیوه مناسبتری از منابع اطلاعاتی در قالب تصاویر و نمادها بهرهمند شوند. مفهوم سواد بصری روزبهروز توسعه بیشتری مییابد و نیاز به ابزار و فناوریهای پیشرفتهتری دارد.
نصرت ریاحی نیا، فرزانه شادانپور، کیوان برنا، غلامعلی منتظر،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، بررسی نتایج استخراج خودکار کلیدواژه از فهرست مندرجات کتابهای الکترونیکی فارسی حوزۀ علوم با استفاده از مدلسازی موضوعی ال. دی. اِی.، سنجش شباهت کلیدواژههای خروجی با کلیدواژههای استاندارد و ارزیابی کاربران از کلیدواژههای استخراجشده بهصورت ماشینی است.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی، از نوع پژوهشهای متنکاوی و به جنبۀ روشهای مورداستفاده در آن پژوهش آمیخته است. از مدلسازی موضوعی ال. دی. اِی. برای استخراج کلیدواژه از فهرستهای مندرجات کتابها استفادهشده و نتایج کاربرد مدل با دو روش سنجش کسینوس شباهت و پژوهش کیفی توسط کاربران مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافتهها: فهرستهای مندرجات مورد بررسی با میانگین پیراسته ۲۶۰.۰۲ کلمه از متون با طول متوسط محسوب میشوند و حدود ۲۰ درصد از کلمات آنها را ایستواژهها تشکیل دادهاند. میان کلیدواژههای استاندارد سرعنوانی و کلیدواژههای خروجی مدل ال. دی. اِی. کسینوس شباهت، ۰.۰۹۳۲، بسیار پایین به دست آمد. توافق کامل کاربران نشان داد کلیدواژههای خروجی مدل موضوعی ال. دی. اِی. حوزه موضوعی کل پیکره را نشان میدهند، اما ازنظر کاربران به ترتیب کلیدواژههای سرعنوانی استاندارد، کلیدواژههای مستخرج از مدل در زیرحوزههای موضوعی و کلیدواژههای مستخرج از مدل با کل پیکره در توصیف موضوعات هر تک مدرک موفقاند.
نتیجهگیری: کلیدواژههای بهدستآمده از مدل موضوعی ال. دی. اِی. را میتوان در مجموعههای ناشناخته بهمنظور استخراج محتوای موضوعی ناآشکار کل مجموعه به کار برد، اما برای ربط دقیق موضوع به مدرک در پیکرههای بزرگ با موضوعات ناهمگن و متنوع، نمیتوان از این روش استفاده کرد. این روش در رویههای رسمی توصیف موضوعی تکتک مدارک بهصورت مستقل میتواند بهعنوان یک سیستم پیشنهاددهنده کلیدواژه به نیروی انسانی نمایهساز به کار گرفته شود.
خاتون وکیلی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر افزایش خلق مثبت و اشتیاق تحصیلی - عاطفی، رفتاری و شناختی در قدرت تصمیمگیری در تعامل با اطلاعات در دانشجویان پسر فنی مهندسی دانشگاه نوشیرانی است.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. نمونه آماری در این مطالعه، ۷۰ نفر بهصورت نمونه در دسترس از دانشجویان پسر رشته فنی مهندسی نوشیرانی در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ است. روش نمونهگیری در تحقیق حاضر تصادفی ساده است. برای تعیین حجم نمونه در این پژوهش، از جدول کرجسی مورگان استفاده شده است. جهت گردآوری دادهها، از پرسشنامه عوامل مؤثر در افزایش خلق مثبت و مقیاس اشتیاق تحصیلی - اشتیاق رفتاری، عاطفی و شناختی و پرسشنامه قدرت تصمیمگیری استفاده شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار (PLS) انجام شد.
یافتهها: نتایج دلالت بر این داشت که تأثیر خلق مثبت بر قدرت تصمیمگیری دارای مقدار معناداری ۷۴۳/۷ بوده که این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار است. تأثیر اشتیاق تحصیلی بر قدرت تصمیمگیری دارای مقدار معناداری ۵۷۹/۸ بوده که این مقدار در سطح اطمینان 95% معنادار است، بنابراین با احتمال ۹۵ درصد ادعای محقق تأیید میشود. همچنین هر سه مؤلفه این متغیر شامل اشتیاق رفتاری - اشتیاق عاطفی و اشتیاق شناختی در سطح اطمینان ۹۵% بر قدرت تصمیمگیری تأثیر مثبت و معنادار داشتهاند. برایناساس میتوان گفت دو متغیر اشتیاق تحصیلی و خلق مثبت رویهمرفته ۹/۸۶ درصد بر قدرت تصمیمگیری تأثیرگذارند.
نتیجهگیری: هر سه مؤلفه اشتیاق تحصیلی که شامل اشتیاق رفتاری - اشتیاق عاطفی و اشتیاق شناختی بر قدرت تصمیمگیری تأثیر داشتهاند. همچنین خلق مثبت بر قدرت تصمیمگیری اثر مثبت دارد.
مسعود صمدزاده، حسن گیوریان، محمدرضا ربیعی مندجین، غلامرضا هاشم زاده خوراسگانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی رابطه بین برونسپاری فناوری اطلاعات با خطمشیگذاری استراتژیک در دانشگاه آزاد اسلامی به انجام رسیده است.
روش پژوهش: روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی - کاربردی برحسب نوع داده، آمیخته (کیفی - کمی) از نوع اکتشافی؛ برحسب زمان گردآوری داده، مقطعی و برحسب روش گردآوری دادهها و یا ماهیت و روش پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل اساتید، مدیران و کارشناسان ارشد حوزه فناوری اطلاعات و همچنین اساتید، مدیران و کارشناسان ارشد حوزه سرمایهگذاری و توسعه دانشگاه آزاد اسلامی است. برای تعیین نمونههای این پژوهش و تعیین این گروه از خبرگان از روش نمونه¬گیری غیرتصادفی هدفمند به تعداد 16 نفر استفاده شده است. گروه دوم از جامعۀ آماری این پژوهش، شامل کلیه کارکنان، مدیران و کارشناسان ارشد حوزه فناوری اطلاعات و معاونت توسعه و سرمایهگذاری دانشگاههای آزاد اسلامی شهر تهران به تعداد 156 نفر است که به روش سرشماری همه اعضاء جامعه آماری موردمطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها از ابزارهای مصاحبه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 733/0 محاسبه گردید.
نتایج: در بخش کیفی تجزیهوتحلیل و تدوین خطمشی، اجرای خطمشیگذاری استراتژیک و ارزیابی خطمشی استراتژیک بهعنوان ابعاد خطمشیگذاری استراتژیک و عملکرد سیستم فناوری، ارائه خدمات پشتیبانی سیستمی فناوری اطلاعات سبز، شکاف کاربردی فناوری اطلاعات، اهمیت استراتژیک، ویژگیهای سازمان و پروژه و ویژگیهای تأمینکنندگان و پروژه بهعنوان ابعاد برونسپاری فناوری اطلاعات شناسایی شدند. یافتههای پژوهش در بخش کمی نیز نشان دادبین برونسپاری فناوری اطلاعات با عملکرد سیستم فناوری اطلاعات، ارائه خدمات پشتیبانی سیستم، فناوری اطلاعات، شکاف کاربردی فناوری اطلاعات، اهمیت استراتژیک، ویژگیهای سازمان و پروژه و ویژگیهای تأمینکنندگان و پروژه رابطه مثبت و معنیدار وجود دارد.
نتیجهگیری: باتوجهبه نتایج این پژوهش میتوان گفت برونسپاری فناوری اطلاعات میتواند باعث اثربخشی سازمانی، ارائه خدمات بهتر و کاهش هزینهها شود.
فرشته کامران طرقی، اعظم صنعت جو، معصومه تجعفری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی پرسشنامه تجربه سواد اطلاعاتی در محیط کار با تأکید بر نظریه فعالیت است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شده است. پژوهش حاضر، پژوهش کمّی است که با رویکرد طراحی ابزار انجام شده است. در این پژوهش بهمنظور بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه، از روش نمونه تصادفی طبقهای نسبتی ۸۶ نفری از کارکنان گروههای آموزشی مختلف دانشگاه فردوسی مشهد در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ استفاده شده است. همچنین از روشهای ساخت پرسشنامه همچون روایی ظاهری، محتوایی و تحلیل عاملی تأییدی برای بررسی روایی سازه استفاده شد. بهمنظور بررسی همسانی درونی نیز آلفای کرونباخ به کار رفت. در این پژوهش بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای آماری Smart pls و SPSS استفاده شد.
یافتهها: شاخص روایی محتوایی و ظاهری مقیاس، مقدار مطلوب به دست آمد. همچنین مقدار آماره t در تمام موارد بزرگتر از ۱.۹۶ و در بارگذاری عاملی نیز همه عاملها با میزان تبیین مناسبی در تحلیل عاملی، (از ۰.۴ بزرگتر) تأیید شدند. آلفای کرونباخ برای همه عاملها مقدار قابلقبول ۰.۷ تا ۰.۹ بود.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از تأثیر عوامل تجربه سواد اطلاعاتی باتوجهبه نظریه فعالیت است. مقیاس طراحی شده بهمنظور بررسی تجربه سواد اطلاعاتی در محیط کار باتوجهبه عوامل نظریه فعالیت، مناسب ارزیابی شده و استفاده از آن برای سنجش مفهوم جدید سواد اطلاعاتی، یعنی تجربه سواد اطلاعاتی که به نظریه فعالیت میپردازد، توصیه میگردد
زهرا علیمرادی، دکتر محمد زره ساز، دکتر علی عظیمی وقار،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مشاوران اطلاعاتی باتوجهبه نقشهای متفاوتی که در کتابخانهها و یا سازمانهای دیگر میتوانند بر عهده بگیرند وظایف متفاوتی بر عهده دارند. این وظایف مبتنی بر نیازهای سازمان و البته تحولات جاری بهویژه در حوزه فناوریهای نوظهور است. اولین وظیفه مشاور اطلاعاتی در یک سازمان میتواند کمک به تعیین خطمشیها و نیازهای اطلاعاتی آن سازمان باشد. هدف از این پژوهش، تعیین مدل شایستگیهای شغلی مطلوب برای تصدی شغل مشاوره اطلاعاتی در ایران است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی و با استفاده از روشهای تحلیل مضمون و تحلیل دلفی در پاییز و زمستان ۱۳۹۹ انجام شده است. جامعه پژوهش در بخش اول شامل متون حوزه مشاوره اطلاعاتی و در دو بخش دلفی شامل متخصصان و افراد باتجربه از منظر حرفهای در حوزه مشاوره اطلاعاتی است. در این پژوهش از یک سیاهه کدگذاری و دو پرسشنامه برای پنلهای دلفی بهعنوان ابزارهای گردآوری داده استفاده شده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از نرمافزار spss بهره گرفته شده است.
یافتهها: یافتهها بیانگر افزایش امتیاز انواع شایستگیهای فردی، دانشی و مهارتی در سطح پیشرفته نسبت به سطح پایه بود. ضمن اینکه میانگین امتیازات شایستگیها در هر دو سطح از سطح متوسط بیشتر بود. این یافته نشان میدهد که با وجود اهمیت بالای همه شایستگیها در هر دو سطح حرفهای، اهمیت بسیاری از شایستگیها در سطح پیشرفته که در آن، مسئولیتهای پیچیدهتری برای متصدیان شغل مشاوره اطلاعاتی متصور است بالاتر است.
نتیجهگیری: در مدل پیشنهادی پژوهش انواع شایستگیهای فردی، دانشی و مهارتی موردنیاز در دو سطح حرفهای مقدماتی و پیشرفته معرفی شدهاند. باید توجه داشت که ارائه آموزشهای تخصصی به متقاضیان شغلهایی همانند مشاوره اطلاعاتی میتواند سبب تقویت شایستگیهای شغلی مطلوب در آنها شود. ازاینرو، در هنگام شروع به کار در مشاغلی همچون مشاوره اطلاعاتی متقاضیان باید سطح قابل قبولی از شایستگیها را دارا باشند و با دیدن آموزشهای تکمیلی، دانشافزایی و مهارتافزایی لازم برای تصدی سطوح بالاتر و پیچیدهتری از مسئولیتها را تجربه کنند.
مظهر بابایی، هدیه ازغ، شیما یزدان پناه،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سواد اطّلاعاتی، قابلیت شناسایی و ارزیابی انتقادی اطّلاعات بهمنظور حلّ مشکلات در یک زمینه خاص هست. استفاده از این رویه در محیط دانشگاهها و برای دانشجویان، منوط به آگاهی آنها از زوایای متعدد سنجش اطلاعاتی در این حوزه هست. پژوهش حاضر، بررسی وضعیت سواد اطّلاعاتی دانشجو - معلّمان دانشگاه فرهنگیان از شش منظر بازنگری اطّلاعات، شناخت منابع اطّلاعاتی، اشاعه اطّلاعات، تشخیص اطّلاعات، انعطافپذیری و جستوجوی اطّلاعات بود.
روش پژوهش: این پژوهش، کاربردی و از نوع پیمایشی بوده و در مقطع زمانی دیماه تا اسفند ۱۴۰۰ انجام شد. جامعه پژوهش را کلیۀ دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل میدادند که بالغ بر ۱۵۰۰ نفر بودند. با استفاده از نمونهگیری تصادفی، ۳۵۰ نفر از دانشجو - معلّمان بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقّق ساخته ۶۶ گویهای سواد اطّلاعاتی بر مبنای طیف ۳ درجهای لیکرت بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، به مقدار ۸۶%، مطلوب به دست آمد و برای روایی آن از دیدگاه اساتید دانشگاه استفاده شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل واریانس چندمتغیری، تحلیل واریانس یکراهه و آزمون ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون با استفاده از نرمافزار SPSS استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد که بین مؤلفههای سواد اطّلاعاتی دانشجو - معلّمان دختر و پسر رابطه معناداری وجود دارد (P = ۰۰۰۱/۰). بنابراین در این پژوهش جنسیت اثر کمی بر مؤلفههای سواد اطّلاعاتی دارد. همچنین، بین سواد اطّلاعاتی در ۶ مؤلفه آن و رشتههای مختلف آموزشی دانشگاه فرهنگیان تفاوت معنیداری وجود ندارد (P = ۰۵/۰). درنهایت بین سواد اطّلاعاتی در ۶ مؤلفه آن و سن دانشجو - معلّمان دانشگاه فرهنگیان رابطه معناداری وجود ندارد؛ لذا وضعیت سواد اطّلاعاتی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کردستان در سطح متوسطی قرار دارد.
نتیجهگیری: سواد اطلاعاتی مجموعه مهارتها و صلاحیتهای موردنیاز در جامعه اطلاعاتی برای معلمان است، لذا با درنظرگرفتن عواملی چون بازنگری، شناخت منابع، اشاعه، تشخیص، انعطافپذیری و جستوجوی اطلّاعات میتوان به غنیسازی مهارتهای سواد اطلاعاتی پرداخت.
محمدرضا شکاری، محمد حسن زاده،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی عوامل پیشران و بازدارندهی موثر بر گرایش دانشجویان دکتری علم اطلاعات و دانششناسی به مطالعه هدف این پژوهش است.
روش پژوهش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیلمحتوا انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته بوده است. مصاحبهها از طریق مراجعه حضوری، تماس تلفنی، پست الکترونیکی، ارسال و دریافت فایل صوتی و گفتوگو در شبکهی اجتماعی واتساپ انجام شده است. دانشجویان دکتری علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاههای دولتی، پیامنور و آزاد اسلامی جامعه پژوهش را تشکیل میدهند که با استفاده از نمونهگیری هدفمند، تعداد ۳۳ نفر بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند.
نتایج: چهار عامل «استاد»، «اجبار»، «ارتقاء» و «علاقه» به عنوان عوامل پیشران مطالعه در بین دانشجویان دکتری بودهاند و هفت عامل «استاد»، «خانواده»، «مشکلات دسترسی»، «آینده مبهم»، «مشکلات و ضعفهای نظام آموزشی»، «رشد روحیه بینیازی از مطالعه» و «عدم مشارکت در تدریس» به عنوان عوامل بازدارنده شناسایی شدهاند.
نتیجهگیری: عوامل پیشران و عوامل بازدارنده از مطالعه، بسیار درهمتنیده بوده و بههم مرتبط هستند. برخی از این عوامل بر برخی دیگر تأثیر میگذارند و به نوعی علتومعلول یکدیگرند. برای تقویت عوامل مؤثر و کاهش عوامل بازدارنده به مطالعه، تلاش بیشتر اساتید و برنامهریزان درسی در سطح کلان، کتابخانهها و کتابداران، سیاستمداران، و تلاش و برنامهریزی بیشتر خود دانشجویان دکتری را میطلبد. لازم است تا نظام تعلیم و تربیت و نظام آموزش در دانشگاهها از نظام تکمتنی و متکلموحده بودن خارج شود. تا تغییرات بنیادی در روشهای تدریس و محتوای درسی در نظام آموزشی به وجود نیاید، دانشجویان کمتر به مطالعه و پژوهش روی میآورند
زیور صباغی نژاد، رضا پورسواری، امین کرایی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر تبیین هنجار درونی مدل پذیرش فناوری دیویس در جستجوی آنلاین اطلاعات سلامت در دانشجویان بهمنظور ارائه یک مدل بومی انجام گرفت.
روش پژوهش: پژوهش حاضر باهدف هنجاریابی مدل پذیرش فناوری دیویس و به روش پیمایشی انجام گرفت. جامعه پژوهش، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز در کلیه مقاطع تحصیلی بودند. با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ۳۵۸ نفری به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای در پژوهش مشارکت داشتند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با ۲۰ سؤال بود که پس از اعتبارسنجی، آلفای کرونباخ ۹۳۳/۰ به دست آمد. تحلیل یافتهها با نرمافزارهایی SPSS و AMOS و با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی، تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی و همبستگی اسپیرمن انجام گرفت.
نتایج: تحلیل عامل اکتشافی به یک الگوی چهار عاملی در خصوص جستجوی آنلاین اطلاعات سلامت دانشجویان منجر گردید. عامل اول: قصد کاربر از جستجوی آنلاین اطلاعات سلامت، عامل دوم: سودمندی استفاده از اینترنت جهت دریافت اطلاعات سلامت، عامل سوم: سهولت استفاده از اینترنت جهت دریافت اطلاعات سلامت و عامل چهارم نگرش کاربر نسبت به جستجوی آنلاین اطلاعات سلامت است. این چهار عامل۹۸۳ /۶۶ درصد از تغییرات مربوط به جستجوی آنلاین اطلاعات سلامت در دانشجویان را تبیین میکنند.
نتیجهگیری: پژوهش حاضر بیانگر تأیید مدل پذیرش فناوری دیویس جهت استفاده در پژوهشهای حوزه اطلاعیابی سلامت در دانشجویان ایرانی است؛ بنابراین میتواند در سایر پژوهشهای این حوزه در دانشجویان با اطمینان از تأیید هنجار درونی مورداستفاده قرار گیرد.
مجتبی مازوچی، لیلا ربیعی، محمد مرادی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: خطا در جمعآوری دادهها و عدم توجه به دادههایی که در پروسه جمعآوری به هر دلیل دچار نویز شدهاند باعث ایجاد اشکال در تحلیلهای مبتنی بر داده و بهتبع آن، تصمیمسازیهای اشتباه میگردد؛ لذا رفع مشکل دادههای گم شده و یا نویزی، قبل از انجام مراحل پردازش و تحلیل دارای اهمیت حیاتی در سامانههای تحلیلی است. هدف این مقاله، ارائه روشی بهمنظور شناسایی دادههای نویزی، پرت و دادههای گم شده و ارائه راهکاری مناسب برای هموارسازی این دادهها است.
روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای هدف، از نوع کاربردی است. بهمنظور تحلیل دادهها از تکنیکهای دادهکاوی شامل هموارسازی پیالهای و مدل رگرسیون بهمنظور شناسایی و جاگذاری دادههای پرت و نویزی استفاده شده است.
نتایج: نتایج آزمایشهای انجام شده در محیط واقعی مربوط به دادههای شبکههای اجتماعی، نشاندهنده عملکرد مناسب روش پیشنهادی است. همچنین نشاندادهشده است که روش پیشنهادی دارای دقت بالاتری در مقایسه با روشهای هموارسازی پیالهای، میانگین و رگرسیون خطی است. بهطوریکه برای دادههای مربوط به بخش توئیت، میانگین مربعات خطای بهدستآمده برای روش پیشنهادی برابر ۰٫۰۴، روش هموارسازی پیالهای برابر ۰٫۳۸، روش رگرسیون خطی برابر ۰٫۰۵ و روش جایگزینی با میانگین برابر ۰٫۰۶ بوده است.
نتیجهگیری: روش ارائه شده در این مقاله، میتواند در ابتدا از طریق یکسوم و دوسوم نرمال، دادههای پرت را شناسایی کند و سپس با مدل رگرسیون خطی به جایگزینی دادههای پرت بپردازد که در نتیجه سبب بهبود عملکرد استفاده و پردازش اطلاعات و بهبود تعامل انسان و اطلاعات خواهد شد.
امیر حسین صدیقی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشگاهها بهعنوان سازمانهایی مأموریتگرا، وظیفه پاسخگویی به پرسشهای جامعه را در حوزههای تخصصی دارند و ازاینرو باید بتوانند برونداد خود را به نحو مؤثری به کاربران هدف خود عرضه نمایند. رسیدن به چنین هدفی نیازمند بهرهگیری صحیح از اصول معماری اطلاعات برای سازماندهی مناسب بستر اطلاعاتی است که پژوهشگاهها در آن با مخاطبان خود تعامل دارند؛ بنابراین بررسی و ارزیابی معماری اطلاعات وبگاه پژوهشگاهها، بهعنوان بستر ارتباطی اصلی آنها با کاربرانشان، از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی وبگاه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران از منظر معماری اطلاعات است.
روش پژوهش: روش پژوهش مبتنی بر تحلیل محتوا و ارزیابی موردی است و با استفاده از مشاهدات مستقیم و سیاهههای وارسی و در اسفندماه سال ۱۴۰۰ صورت میگیرد. در این راستا ابتدا مؤلفههای محیط اطلاعاتی یعنی بافت، محتوا و کاربر وبگاه شناسایی میشوند. سپس با استفاده از سیاهههای وارسی و مبتنی بر مؤلفههای محیط اطلاعاتی به بررسی زیرسیستمهای معماری اطلاعات وبگاه پژوهشگاه پرداخته میشود. سیاهه وارسی نظام سازماندهی شامل ۱۴ پرسش اصلی، سیاهه وارسی نظام برچسبزنی شامل ۳۲ پرسش اصلی، سیاهه وارسی نظام پیمایش شامل ۲۰ پرسش اصلی و در نهایت سیاهه وارسی نظام جستجو شامل ۴۱ پرسش اصلی است. این سیاهههای وارسی با استفاده از مطالعات کتابخانهای تهیه شده و با کمک پنل خبرگی مورد تأیید قرار گفتهاند. برای جمعآوری و تحلیل اطلاعات از نرمافزار اکسل استفاده شده است.
یافتهها: کاربران وبگاه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران را میتوان به چهار گروه پژوهشگران و دانشجویان، سیاستگذاران علم و فناوری، کتابداران و اطلاعرسانان، و مؤسسات آموزشی و پژوهشی دستهبندی کرد. محتوای اصلی این وبگاه شامل گزارش عملکرد، کتاب، مقاله، طرح پژوهشی، سامانه، رویداد علمی، دورههای آموزشی، آزمایشگاه، و خدمات مشارکتی میشود. بافت وبگاه مبتنی بر گسترش و ارائه خدمات مدیریت دانش، مدیریت اطلاعات علمی و فناورانه، اطلاعرسانی اطلاعات علم و فناوری، پشتیبانی از سیاستگذاران علم و فناوری، عمومیسازی کاربرد فناوری اطلاعات، همکاری با دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی و پشتیبانی از پژوهش در زمینه علوم و فناوری اطلاعات است. نتایج حاصل از سیاهههای وارسی امتیاز این وبگاه را از منظر نظام سازماندهی ۶/۶۷ درصد، سیستم برچسبزنی ۴/۶۸ درصد، نظام پیمایش ۴/۶۵ درصد و نظام جستجو ۸/۳۴ درصد نشان میدهد.
نتیجهگیری: وضعیت وبگاه پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران از نظر نظامهای سازماندهی، برچسبزنی و پیمایش خوب و از نظر نظام جستجو ضعیف ارزیابی شد. استفاده از طرح سازماندهی مخاطبمحور در نظام سازماندهی وبگاه، بهرهگیری از برچسبهای نمایهای در قالب موجودیتهای یکتا در نظام برچسبزنی وبگاه و استفاده از نوار پیمایش اصلی بهصورت یکپارچه و با طراحی مشابه در نظام پیمایش وبگاه از جمله نقاط قوت در طراحی معماری اطلاعات وبگاه به شمار میآید. از سوی دیگر باتوجهبه یافتههای پژوهش، برای بهبود نظام جستجو نیاز است تا قابلیتهایی نظیر «اصلاح اشتباههای نوشتاری در پرسمان ورودی»، «متمایز ساختن کلمات ورودی در نتایج بازیابی شده»، «افزودن عملگرهای منطقی به نظام جستجو»، «امکان جستجو در فرادادهها»، «مرتبسازی نتایج بهصورت الفبایی و تاریخی»، و «افزودن فیلترهایی همچون موضوع و سال» موردتوجه قرار گیرند.
عبدالمطلب عبدالله، سمیه مختاری، فرهاد نوائی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: تقلب علمی یکی از پدیدههای جدید فضای آکادمیک در ایران است که ابعاد و انواع مختلفی را در برمیگیرد؛ بنابراین شناخت و ریشهیابی آن، مسئله این پژوهش است. برایناساس هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی زمینه و مولفههای نهادی و فردی تأثیرگذار بر شکلگیری تقلب علمی در ایران و ارائه راهکارهای سیاستی توسط تصمیمگیران است.
روش پژوهش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع کیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل ۱۵ نفر از خبرگان دانشگاهی است که به روش قضاوتی و گلولهبرفی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها را پرسشنامه محقق ساخته است که طی سه مرحله (به شیوه رفتوبرگشت) شاخصیابی با استفاده از فن دلفی، تکمیل شد و اعتباریابی الگوی مفهومی پژوهش با بهرهگیری از نظر خبرگان صورت پذیرفت.
نتایج: یافتههای پژوهش نشان داد که عوامل مؤثر بر بروز تقلب در دانشگاههای ایران شامل دو دسته مؤلفه فردی و سیستمی و ۲۱ شاخص مرتبط با این مؤلفهها است. عوامل فردی مربوط به ویژگیهای ذاتی و شخصیتی دانشجویان ازجمله: نداشتن ایده، عدم توانایی مدیریت زمان، عدم احساس گناه، کمبود بعضی مهارتها و همچنین بعضی نواقص در اساتید از جمله: دانش ناکافی، عدم ایجاد انگیزه کافی در بین دانشجویان و غیره است. عوامل سیستمی یا نهادی نیز بیشتر ناشی از قوانین ناقص و ناکافی دانشگاهها، آموزش نامناسب این مراکز و عدم توجه کافی به مقوله کپیبرداری و سرقت علمی است.
نتیجهگیری: در پایان بر اساس هر دو دسته مؤلفه تأثیرگذار فردی و سیستمی، راهکارهایی به شکل عملی برای مقابله با تقلب علمی در دانشگاهها ارائه داده است.
منصور ترکیان تبار،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی فرایند یادگیری سازمانی کتابداران کتابخانههای دانشگاهی بر اساس مدل مارکوارت به انجام رسیده است.
روش پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری شامل ۵۵۲ نفر از کتابداران کتابخانههای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی است. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان ۲۲۷ نفر برآورد گردید. برای گردآوری دادههای موردنیاز پژوهش از پرسشنامه محقق - ساخته برای سنجش پنج مؤلفه سازمان یادگیرنده بر اساس مدل مارکوارت (پویایی یادگیری، تحول سازمانی، توانمندسازی افراد، مدیریت دانش و بهکارگیری فناوری) استفاده شد. برای تعیین توزیع نرمال دادهها از فرمول کلموگروف اسمیرنف، برای محاسبه پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و برای آزمون فرضیههای پژوهش از آزمون t استفاده شد. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری SPSS26 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد یادگیری سازمانی در کتابخانههای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی از وضعیت مطلوبی برخوردار است و این وضعیت در مورد هر پنج مؤلفه مورد بررسی (پویایی یادگیری، تحول سازمانی، توانمندسازی افراد، مدیریت دانش و بهکارگیری فناوری) نیز مورد تأیید قرار گرفت.
نتیجهگیری: اگرچه نتیجه این پژوهش نشان از مطلوببودن فرایند یادگیری سازمانی در کتابخانههای واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی دارد بااینحال استمرار این نوع یادگیری به جهت تغییر و تحولات فراوانی که در جهان امروز شاهد آن هستیم برای تمامی سازمانها بهویژه انواع کتابخانهها یک ضرورت اساسی است.
محمود احمدی شریف،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف: این پژوهش با هدف آگاهی از رابطه پایش، بین مؤلفههای سواد اطلاعاتی کارشناسان بازاریابی صنایع تولیدی با میزان موفقیت آنان در بازاریابی با میزان موفقیت آنان در بازاریابی به انجام رسیده است.
روش پژوهش: روش پژوهشی توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کارشناسان بازاریابی صنایع تولید مواد غذایی شهر تهران است که دلیل وسعت جامعه آماری تعداد ۳۸۴ از آنان بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری دادههای مربوط به سواد اطلاعاتی از پرسشنامه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات کاتز و مکلین (۲۰۰۷) و برای سنجش میزان موفقیت کارشناسان در امر بازاریابی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. پایایی کلی پرسشنامه سواد اطلاعاتی بر اساس فرمول ضریب آلفای کرونباخ ۷۸/. و پایایی پرسشنامه محقق ساخته ۷۲/ ۰برآورد گردید.
یافته: برای تجزیهوتحلیل دادهها در بخش آمار استنباطی بر ضریب همبستگی از فرمول پیرسون و برای تعیین نرمال بودن دادهها از آزمون کلموگروف اسمیرنف استفاده شده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات و هریک از ابعاد آن (شرحدادن، دستیابی، ارزشیابی، مدیریتکردن، ترکیبکردن، خلقکردن و ارتباط برقرارکردن) با میزان موفقیت کارشناسان در امر بازاریابی رابطه وجود دارد.
محمود پویان فر، محمدرضا کیانی، محمدجواد هاشم زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اصلی و کلی پژوهش حاضر بررسی نقش هراس ارتباطی و بیان خود واقعی در استفاده از اینستاگرام و سلفی است.
روش پژوهش: در این پژوهش همبستگی از چهار پرسشنامهی «هراس ارتباطی»، «مقیاس میزان اصالت»، «استفاده از اینستاگرام» و «گرفتن سلفی» در یک نمونه تصادفی از جامعه آماری شامل دانشجویان مشغول به تحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه بیرجند (357 شرکت کننده) استفاده شد.
یافتهها: استفاده از اینستاگرام بیش از حد متوسط و ارسال عکسهای سلفی و سلفیهای ویرایش شده کمتر از حد متوسط بود. با افزایش میزان متغیرهای روانشناختی مورد مطالعه، استفاده از اینستاگرام، عکسهای سلفی و سلفیهای ویرایش شده افزایش یافت. همچنین با افزایش هراس ارتباطی، بیان خود واقعی در اینستاگرام کاهش یافت.
نتیجهگیری: در جامعه مورد مطالعه ما اکثر افراد گرایش بیشتری به درونگرایی دارند و تمایلی به نمایش خود ندارند. افرادی که توانایی بالایی برای بیان خود واقعی از طریق عکسهای سلفی دارند، از اینستاگرام بیشتر استفاده میکنند، عکسهای سلفی زیادی ارسال میکنند و همچنین از ویرایش بر روی عکسهای سلفی خود بیشتر استفاده میکنند. افراد با هراس ارتباطی بالا توانایی کمتری در بیان خود از طریق اینستاگرام دارند و بالعکس؛ این میتواند به این دلیل باشد که توانایی افراد جامعه مورد بررسی در بیان خود واقعی در محیط چهره به چهره بیشتر از توانایی بیان خود واقعی در اینستاگرام بوده است.
یعقوب نوروزی، نیره جعفری فر، زهرا بیگلری،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویتبندی شاخصهای ارزیابی قابلیتهای دسترسپذیری محیط تعامل در سامانههای آموزش مجازی است.
روش پژوهش: در مرحله اول تحقیق، برای شناسایی شاخصهای ارزیابی از شاخصهای مندرج در ایزو ۹۲۴۱، سیاههای بومیسازی شده منطبق با سامانههای آموزش مجازی در داخل کشور تهیه شد. سپس با بهرهگیری از روش دلفی فازی و نظرات خبرگان از نظام آموزش عالی کشور، شاخصهای شناسایی شده، تعدیل و نهایی شدند. در مرحله بعد این شاخصها با استفاده از روش BWM از دیدگاه صاحبنظران حوزه دسترسپذیری سامانههای آموزشی و یادگیری الکترونیکی اولویتبندی و میزان اهمیت آنها مشخص شد.
نتایج: چارچوب نهایی شاخصهای ارزیابی قابلیتهای دسترسپذیری محیط تعامل (رابط کاربری) سامانههای آموزش مجازی در چهار شاخص کلی (رهنمودهای عمومی و ملزومات، ورودیها، خروجیها، خدمات پشتیبانی، کمک و مستندسازی آنلاین) و با ۲۴ زیرشاخص تدوین و اولویتبندی شد. بدین منظور از نرمافزار لینگو استفاده شد. بر اساس یافتههای پژوهش مؤلفه«سازگاری با فناوریهای دسترسپذیریساز» رتبه اول را در بین تمامی زیر شاخصها کسب کرد. مؤلفه «مستندسازی آنلاین» رتبه دوم و «تنظیم سطوح دسترسپذیری» رتبه سوم را کسب کردند. آخرین رتبه نیز (رتبه ۲۴) به «دوربین» تعلق گرفت.
نتیجهگیری: اتفاقنظری در مورد چارچوب استاندارد برای ارزیابی قابلیت دسترسپذیری سامانههای آموزش مجازی وجود ندارد. در بیان کلی باید گفت با مرور تحقیقات انجام شده در این حوزه، خلأ تحقیقاتی در زمینه عدم شناسایی همهجانبه و ارائه تصویر کلی و منسجم جهت ارزیابی دسترسپذیری محیط تعامل در سامانههای آموزش مجازی دیده شد و این نتیجه حاصل شد که برای بهبود استفاده از سامانههای آموزش مجازی، شناسایی و اولویتبندی عوامل مرتبط با ارزیابی قابلیت دسترسپذیری سامانههای آموزش مجازی ضروری است. از نوآوری مقاله حاضر، ارائه چارچوبی جامع برای شناسایی و اولویتبندی شاخصهای ارزیابی دسترسپذیری محیط تعاملی در سامانههای آموزش مجازی بهصورت بومی شده برای کشور است. سرعت اینترنت در ایران بالا نیست و روشنکردن دوربین در زمان برگزاری کلاسهای مجازی به علت حجم بالای اینترنتی که مصرف میکند باعث قطع اتصال و ارتباط فیمابین است. جامعه آماری پژوهش به این حقیقت واقف بودهاند، به همین خاطر باتوجهبه شرایط موجود کمترین وزن را به این شاخص اختصاص دادند.
محمد مهدی دوالی، سارا پوراحمدزاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر پیادهسازی سیستم مدیریت اسناد الکترونیک و تأثیر آن بر رضایت اربابرجوع است.
روششناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی و با ماهیت کاربردی است و با توجه به اینکه شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی سیستم مدیریت اسناد الکترونیک بخشی از کار تحقیق بوده است لذا میتوان از نوع اکتشافی هم در نظر گرفت. نمونه آماری پژوهش برای پرسشنامه اول که برای اولویتبندی ابعاد و مؤلفهها و برای استفاده از تحلیل فرآیند سلسله مراتبی10 نفر از مدیران سازمان ثبتاحوال استان هرمزگان انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل این بخش از نرمافزار اکس پرت چویس استفاده شد. پرسشنامه دوم بر اساس روش کمی و مقیاس پنج درجه لیکرت طراحی شد و در بین 384 نفر از اربابرجوعهایی که به ثبتاحوال استان هرمزگان مراجعه میکردند توزیع گردید. برای تجزیهوتحلیل این بخش نیز از نرمافزار اسمارت پی ال اس استفاده شد. برای بررسی روایی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و پایایی از معیار آلفای کرون باخ و پایایی ترکیبی استفاده گردید. نتایج: بر اساس یافتههای این مطالعه 44 عامل شناسایی شدند که بر سیستم مدیریت اسناد الکترونیک مؤثر بودند که بر اساس روایی محتوا (cvr) تعداد 21 عامل مورد تائید نهایی قرار گرفت که این عوامل در چهار متغیر اصلی انتظار عملکرد، انتظار تلاش، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیلکننده طبقهبندی شدند. یافتههای مربوط به رتبهبندی معیارهای اصلی نشان میدهد انتظار عملکرد با وزن 380/0 رتبه اول را کسب نمود. سپس نفوذ اجتماعی با وزن 280/0 رتبه دوم، شرایط تسهیل با وزن 220/0 رتبه سوم و انتظار تلاش با وزن 120/0 رتبه چهارم را به خود اختصاص دادهاند و نهایتاً تأثیر 3 عامل انتظار عملکرد، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیلکننده بر رضایت اربابرجوع مورد تائید قرار گرفت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده از این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که با شناسایی عوامل مؤثر بر سیستم مدیریت اسناد الکترونیک خواهیم توانست زمینهسازی هر چهبهتر را برای پیادهسازی سیستم مدیریت اسناد الکترونیک در نظام اداری کشور فراهم ساخته و از این طریق گامی مؤثر در ایجاد رضایت اربابرجوع برداریم.
سهیلا شکوری یادگاری، میرزا حسن حسینی، سید موسی خادمی، لطف اله فروزنده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رفتار اطلاعیابی مصرف کننده در حوزه تجارت الکترونیک و خدمات مبتنی بر وب دارای ابعاد مختلف از جمله مولفههای روانشناسی، فرهنگی، اقتصادی، شخصیتی و ... است. از آنجایی که بازار تجارت الکترونیک دائما در حال رشد است، فرصت توسعه خوبی را برای کسب و کارها به وجود میآورد، از همین رو فرصتهای تجاری باید با مشخصهها و ویژگیهای رفتاری مصرف کننده بیشتر انطباق داده شود تا نیازهای مشتری را بهتر برآورده کنند و موفقیت تجاری را تسهیل کند. پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی رفتار مصرف کننده در تجارت الکترونیکی با رویکرد اکتشافی انجام شد.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از نوع پژوهشهای توصیفی پیمایشی است که به شیوه آمیخته اکتشافی انجام پذیرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل رفتار اطلاعیابی مصرف کننده در تجارت الکترونیک شامل: شرایط علی، مقولهها، بسترها، عوامل مداخلهگر، راهبردها و پیامدها است. همچنین در بخش کمی نیز نتایج تحقیق حاکی از تایید اکثر مولفه های بخش کیفی تحقیق توسط خبرگان بود.
نتیجهگیری: بررسی الگوها و مدلهای رفتاری مصرف کننده در تجارت الکترونیک برای موسسات ضروری است و در این راستا بایستی از نتایج مدل این تحقیق و سایر مدلهای ارائه شده در حوزه مورد مطالعه استفاده کرد تا زمینههای پیشبینی رفتار مصرف کننده ایجاد شود.
احمدرضا ورناصری، مریم عندلیب کندری، مریم قنبری خشنود، سجاد محمدیان،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی محتوای مقالات فصلنامه تعامل انسان و اطلاعات است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی مقالات علمی و پژوهشی منتشرشده در فصلنامه علمی - پژوهشی تعامل انسان و اطلاعات از بهار 93 تا زمستان 1401 در برمیگیرد. ابزار مورداستفاده سیاهه وارسـی محقق ساخته است. دادههای بهدستآمده با استفاده از نرمافزار اکسل مورد تجزیهوتحلیل قـرار گرفت. همچنین در تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی، نظیر دستهبندی دادهها برحسب توزیع و درصد فراوانی و نیز، رسم نمودار و جدول، استفادهشده است.
یافتهها: تعداد 242 مقاله در فصلنامه تعامل انسان و اطلاعات طی 9 دوره مقاله به چاپ رسیده است. جنسیت نویسندگان 53 درصد از آنها مرد و 47 درصد از آنها زن بودهاند، حوزه موضوعی مدیریت اطلاعات بیشترین و حوزه موضوعی سازماندهی کمترین تعداد مقالات را به خود اختصاص داده بودند. بیشترین افراد مشارکتکننده در نگارش مقالهها، استادیار (158) بودهاند. بیشترین مشارکت، توسط نویسندگان دانشگاه خوارزمی بوده است. مطابق با یافتههای پژوهش، جامعه آماری پژوهشهای دانشجویان، اساتید و دانشگاهیان بوده است. 78 درصد مقالههای چاپشده در فصلنامه تعامل انسان و اطلاعات، سطح گروهی است. رویکرد کمی با 51 درصد بیشترین پژوهشها را به خود اختصاص داد. بیشترین استراتژی روش پژوهشها، پژوهشهای توصیفی با 167 عنوان بالاترین درصد (69 درصد) است.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای میتوان با افزایش سهم زنان در نگارش مقالات، گرایش و توجه به روشهای کیفی و آمیخته و با بالابردن امکان چاپ مقالات از دیگر موضوعات مرتبط، نشریه حاضر را توسعه داد.
زهرا پورپیر، محمد رضا کیانی، محمد علی رستمی نژاد، سید ابراهیم حسینی زارگز،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: کووید 19 یک بیماری تنفسی واگیردار است که مانند سایر بیماریهای واگیردار، سلامت افراد را تحتتأثیر قرار داده است. رسانه های اجتماعی بهعنوان یک منبع مهم برای کسب اطلاعات سلامت، سهم عمدهای را در زمینه رفع نیاز اطلاعاتی در مورد کووید 19 به خود اختصاص دادهاند. نقش رفتار اطلاعیابی سلامت افراد در مدیریت و کنترل بیماری حائز اهمیت است و در روند سلامت جامعه در آینده نیز تأثیرگذار است. بر همین اساس کشف رفتار اطلاع یابی سلامت دانشجویان دانشگاه بیرجند در رسانه های اجتماعی در طی همهگیری کووید 19 هدف اصلی پژوهش حاضر قرار گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه بیرجند در زمان انجام مطالعه بودند. نمونهگیری بر اساس نمونهگیری تصادفی طبقهبندی نسبتی انجام گرفت (370 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات صاحبنظران و متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی و علوم پزشکی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ سنجیده شد (0/897).
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد دانشجویان بیشتر از موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی خارجی و رسانه های خبری برای کسب اطلاعات در مورد کووید 19 تا منابع معتبری مانند وبسایت های رسمی تخصصی پزشکی استفاده می کردند. در این میان تلگرام و اینستاگرام بیشترین کاربرد را داشتند. آنان بیش از کسب اطلاعات در مورد روش های درمانی به اخبار مرتبط با کووید 19 و رفتارهای پیشگیرانه توجه داشتند. میزان پیامدهای منفی و مثبت کسب اطلاعات در مورد این بیماری بر روی دانشجویان کمتر از حد انتظار بود و در بین مؤلفههای رفتار اطلاع یابی، کمترین توجه را به اشتراکگذاری اطلاعات داشتند. در زمینه ابعاد مرتبط با کووید 19 بیشترین توجه آنها به بُعد آموزشی و کمترین توجه آنها به بُعد سیاسی بود.
نتیجهگیری: بر اساس بررسی های پژوهشگر مطالعه ای در زمینه رفتار اطلاع یابی سلامت به طور خاص در رسانه ها و شبکه های اجتماعی در دوران کووید 19 نیافت؛ بنابراین پژوهش از نظر روش شناسی، رویکرد موضوعی و پژوهشی و بافت موردمطالعه حداقل در سطح ملی بدیع است.