87 نتیجه برای دانش
زهرا پورپیر، محمد رضا کیانی، محمد علی رستمی نژاد، سید ابراهیم حسینی زارگز،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: کووید 19 یک بیماری تنفسی واگیردار است که مانند سایر بیماریهای واگیردار، سلامت افراد را تحتتأثیر قرار داده است. رسانه های اجتماعی بهعنوان یک منبع مهم برای کسب اطلاعات سلامت، سهم عمدهای را در زمینه رفع نیاز اطلاعاتی در مورد کووید 19 به خود اختصاص دادهاند. نقش رفتار اطلاعیابی سلامت افراد در مدیریت و کنترل بیماری حائز اهمیت است و در روند سلامت جامعه در آینده نیز تأثیرگذار است. بر همین اساس کشف رفتار اطلاع یابی سلامت دانشجویان دانشگاه بیرجند در رسانه های اجتماعی در طی همهگیری کووید 19 هدف اصلی پژوهش حاضر قرار گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه بیرجند در زمان انجام مطالعه بودند. نمونهگیری بر اساس نمونهگیری تصادفی طبقهبندی نسبتی انجام گرفت (370 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات صاحبنظران و متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی و علوم پزشکی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ سنجیده شد (0/897).
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد دانشجویان بیشتر از موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی خارجی و رسانه های خبری برای کسب اطلاعات در مورد کووید 19 تا منابع معتبری مانند وبسایت های رسمی تخصصی پزشکی استفاده می کردند. در این میان تلگرام و اینستاگرام بیشترین کاربرد را داشتند. آنان بیش از کسب اطلاعات در مورد روش های درمانی به اخبار مرتبط با کووید 19 و رفتارهای پیشگیرانه توجه داشتند. میزان پیامدهای منفی و مثبت کسب اطلاعات در مورد این بیماری بر روی دانشجویان کمتر از حد انتظار بود و در بین مؤلفههای رفتار اطلاع یابی، کمترین توجه را به اشتراکگذاری اطلاعات داشتند. در زمینه ابعاد مرتبط با کووید 19 بیشترین توجه آنها به بُعد آموزشی و کمترین توجه آنها به بُعد سیاسی بود.
نتیجهگیری: بر اساس بررسی های پژوهشگر مطالعه ای در زمینه رفتار اطلاع یابی سلامت به طور خاص در رسانه ها و شبکه های اجتماعی در دوران کووید 19 نیافت؛ بنابراین پژوهش از نظر روش شناسی، رویکرد موضوعی و پژوهشی و بافت موردمطالعه حداقل در سطح ملی بدیع است.
فاطمه سلمانی، محمدرضا کیانی، محمد اکبری بورنگ، لیلا طالب زاده شوشتری،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: رسانههای اجتماعی و مباحث روانشناختی مرتبط با آن امروزه توجه روزافزونی را به خود جلب کردهاند و موضوع موردمطالعه بسیاری از پژوهشها در این حوزه قرارگرفتهاند. در این میان اینستاگرام به دلیل قابلیتهای فراوان و توجه ویژه جوانان به این پلتفرم در این پژوهش موردمطالعه قرار گرفت. بررسی نقش تصویر بدن دانشجویان در استفاده از اینستاگرام، هدف پژوهش حاضر بود.
روش: این پژوهش همبستگی با استفاده از پرسشنامههای «تصویر بدن» و «استفاده از اینستاگرام» در نمونهای به حجم 375 نفر از جامعه دانشجویان دانشگاه بیرجند به روش نمونهگیری تصادفی طبقاتی نسبتی انجام شد.
یافتههای پژوهش: دانشجویان بیش از حد متوسط از اینستاگرام استفاده میکردند و از تصویر بدن خود رضایت نسبی داشتند. یافتهها نشان داد هر چه نارضایتی ظاهری و تداخل عملکردی پاسخگویان (بهعنوان مؤلفههای تصویر بدن) بالاتر بود، میزان استفاده دانشجویان از اینستاگرام بیشتر بود.
نتیجهگیری: پژوهشهای قبلی نشان داده بودند که استفاده از اینستاگرام با طیف وسیعی از مسائل روانشناختی بهویژه در جوانان مرتبط است و این پژوهش نیز نشان داد که تصویر بدن کاربران با استفاده از اینستاگرام کاملاً ارتباط دارد. از بین دو مؤلفه تصویر بدن، تداخل عملکردی (تداخل اضطراب از ظاهر در عملکرد اجتماعی) پیشبینیکننده قویتری نسبت به نارضایتی ظاهری برای استفاده از اینستاگرام بود. به عبارتی مباحث اجتماعی در این میان از اهمیت بیشتری نسبت به مسائل فردی برخوردار بودند. نتایج این پژوهش میتواند برای مدیران و تصمیمگیران در زمینه رسانههای اجتماعی و تحلیلگران موضوعات مرتبط با جوانان بهویژه در ارتباط با رسانههای اجتماعی مبتنی بر تصویر و ویدئو مفید باشد.
عاطفه حشمت زاده، حمیدرضا عامل اردستانی، فرشید اصلانی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: معاونت بهداشتی نقش پایه در ارایه خدمات اولیه و تا حدی خدمات ثانویـه در نظـام سـلامت ایران دارد و کارکنان در حوزه معاونت بهداشتی به منظور حفظ و ارتقای سلامت جامعه وظایف مهم و خطیری دارند .از آنجا که بهبود عملکرد معاونت های بهداشتی میتواند در نهایت منجر به ارتقای شاخصهای بهداشتی شود، بر همـین اساس هـدف اصـلی پـژوهش حاضـر این است که، نقش بدبینی در عملکرد شغلی کارکنان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان را با توجه به نقش میانجی پنهانسازی دانش و تعدیلگری رهبری تحولی مطالعه نماید.
روش پژوهش: این پژوهش، از نوع توصیفی، از منظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان ستاد معاونت بهداشت به تعداد 235 نفر بود، که بر اساس جدول تعداد نمونه 140نفر در نظرگرفته شد ولی تعداد 200 پرسشنامه به صورت تصادفی ساده توزیع گردید. روش گردآوری داده ها به روشهای کتابخانهای و میدانی بود. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه های استاندارد بدبینی شغلی، پنهانسازی دانش، مقیاس عملکرد شغلی و رهبری تحول آفرین استفاده گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادله ساختاری با نرم افزار پی ال اس استفاده گردید.
یافته ها: بدبینی با ضریب 322/-0 تاثیر معکوس و معناداری بر عملکرد شغلی کارکنان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دارد. بدبینی با ضریب 0.486 تاثیر معناداری بر پنهان سازی دانش کارکنان معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان دارد.
نتیجه گیری: در سازمان باید شرایط و فضایی ایجاد شود که ضمن ایجاد نگرش مثبت، زمینه ایجاد رفتارهای مثبت در کارکنان نیز فراهم آید. جهت کاهش بدبینی، مشارکت بیشتر کارکنان در تصمیم گیری ها و تشویق و حمایت کارکنان جهت ایده های خلاقانه برای بهبود فرآیندهای کاری میتواند موثر باشد.
محمدحسن عظیمی، هادی الهایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی و امکانسنجی هوشمندسازی فرایندهای مدیریت دانش در شرکت آب جنوب شرق خوزستان صورت گرفته است.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و جزو پژوهش های تحلیلی - پیمایشی است؛ که از طریق تکنیک دلفی و تحلیل محتوا (مرور منابع کتابخانه ای) صورت گرفت. جامعه آماری این پژوهش، 60 نفر از مسئولان ارشد و مدیران شرکت آب جنوب شرق خوزستان هستند که 50 نفر از اعضا بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای ابزار گردآوری داده ها از پرسشنامه محققساخته استفاده و برای تجزیهوتحلیل داده ها از آماره های توصیفی (میانگین و درصد) و همچنین بهمنظور تحلیل دادههای آماری از نرمافزار SPSS 25 استفاده شد.
یافته ها: شاخص های شناساییشده شامل 6 مقوله و 67 گویه هستند؛ که از این میان شاخص «وضعیت منابع مالی» با میانگین 4.22، براساس نظر خبرگان نسبت به سایر شاخصها اهمیت بیشتری داشت. همچنین براساس نظر خبرگان، بهترتیب شاخصهای «فرهنگسازمانی» و «وضعیت قوانین و مقررات» با میانگین 3.70، «فناوری اطلاعات» با میانگین 3.67، «نیروی انسانی» با میانگین 3.58 و درنهایت «ساختار سازمانی» با میانگین 3.54 در درجهی بعدیِ اهمیت قرار گرفتند؛ در این میان گویههای «استفاده و ترویج خدمات الکترونیکی» در شاخص فرهنگسازمانی، گویهی «قوانین و دستورالعملهای مربوط به حفاظت و امنیت اطلاعات» در شاخص وضعیت قوانین و مقررات، گویه «دقت، صحت و سرعت دسترسی به اطلاعات» در شاخص فناوری اطلاعات، گویه «توجه به هوش سازمانی کارکنان» در شاخص نیروی انسانی و در آخر گویههای «هماهنگی بخشهای مختلف در اجرای پروژهها» در شاخص ساختار سازمانی، نقش و اهمیت بیشتری نسبت به سایر گویهها دارند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شاخص های زیرساخت فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی، فرهنگسازمانی، وضعیت منابع مالی و بودجه، نیروی انسانی و قوانین و مقررات موجود هرکدام در فرایند هوشمندسازی مدیریت دانش نقش مهمی را دارند و باعث بهبود عملکرد و تسریع فرایند مدیریت دانش در شرکت مذکور می شود.
سعید غفاری، مسعود بختیاری،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1403 )
چکیده
هدف: هدف این پژوهش ارائه معیارهای پیشنهادی براساس ارزیابی وضعیت رابط کاربر در صفحات وب کتابخانههای دیجیتالی ملی برای کتابخانههای دیجیتالی دانشگاه پیام نور است.
روش: روش پژوهش پیمایشی و توصیفی است. ابزار پژوهش جهت ارزیابی کتابخانهها سیاهه وارسی نوروزی (1388) متشکل از 10 معیار اصلی و 114 مؤلفه فرعی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش 10 کتابخانه دیجیتالی درکشورهای امریکا، استرالیا، فرانسه، سوئیس، نیوزیلند، هلند، لهستان، ژاپن، هند و ایتالیا و روش دلفی و مصاحبه با 10 نفر از متخصصان است.
یافتهها: کتابخانه دیجیتالی امریکا با 70.42 درصد در رعایت معیارها رتبه اول را کسب کرده است. سپس کتابخانههای دیجیتالی فرانسه با امتیاز 62.07 و سوئیس با کسب 61.59 درصد در جایگاههای دوم و سوم قرار دارند. کتابخانههای دیجیتالی ایتالیا با رعایت 40.14 درصد در انتهای این کتابخانهها قرار دارند. همچنین از میان معیارها، معیار زبان رابط با 98.35 درصد رعایت، توسط کتابخانهها از سایر معیارها بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. معیار کنترل کاربر با 6.70 درصد رعایت، کمترین میزان رعایت را در بین کتابخانهها داشته است.
نتیجهگیری: با نگاهی به مؤلفههای رعایت شده مشخص میشود که اکثر کتابخانهها در رعایت معیارهای عمومی موفق بودهاند و اکثر امتیازات کسب شده مربوط به رعایت معیارهای عمومی است و بیش از نیمی از کتابخانههای دیجیتالی ملی مورد مطالعه، در طراحی رابط کاربر خود، معیارهای مورد ارزیابی را در سطحی بیشتر از50% رعایت کردهاند، بنابراین پیشنهاد میشود کتابخانههای دیجیتالی دانشگاه پیام نور نیز از این معیارها جهت موفقیت بیشتر استفاده نمایند.
سعید روحی شالمایی، محمد خندان، علی شعبانی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف:پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی برای اشتراک دانش بیننسلی در راستای تحقق شناسایی ابعاد و رتبهبندی عوامل و مؤلفههای مؤثر بر اشتراک دانش بیننسلی در صنعت لیزینگ خودرو صورت پذیرفته است.
روش: این پژوهش کاربردی است که با روش آمیخته اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر به دو بخش تقسیم شده است، در بخش اول (کیفی) جامعه آماری متشکل از 17 نفر از کارشناسان و خبرگان صنعت لیزینگ بود که به روش هدفمند انتخاب شدند و در بخش دوم (کمی)، جامعه آماری 970 نفر از کارکنان مشغول به کار صنعت لیزینگ خودرو بودند، که بر اساس فرمول کوکران و 22% افزایش حداقل نمونه، 336 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. نحوه گردآوری دادهها به روش کتابخانه ای و میدانی با ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل دادههای بدست آمده از نرم افزارهای MAXQDA وSMART PLS استفاده شد.
یافتهها: یافته های به دست آمده نشان داد که مولفه های تسهیم دانش، محیط بیرون، نوآوری، آیندهنگری، واکنش، تحلیلی، حاکمیت فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی، سازمان یادگیرنده، یادگیری سازمانی، مدیریت دانش بر اشتراک دانش بیننسلی در صنعت لیزینگ تاثیر مستقیم و معنیداری دارند.
نتیجه گیری: با توجه به تجزیه و تحلیل بدست آمده و شناسایی مولفه های (تسهیم دانش، محیط بیرون، نوآوری، آیندهنگری، واکنش، تحلیلی، حاکمیت فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی، سازمان یادگیرنده، یادگیری سازمانی، مدیریت دانش)، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که تمامی این مولفه ها، مدلی مناسب برای بهبود عملکرد صنعت لیزینگ خودرو است و توصیه می شود این مدل برای پیشبرد اهداف و موفقیت این صنعت مدنظر قرار گیرد.
افشین متقی دستنائی، علی کرمی، میلاد پیری فتحآباد،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1403 )
چکیده
هدف: ایده ایجاد ماشینهای هوشمند و هوش مصنوعی از قرنها پیش وجود داشته و حداقل به قرن چهاردهم میرسد. با این که کاربرد هوش مصنوعی در آموزش یک رشته بسیار جدید است، اما در طول 25 سال گذشته هوش مصنوعی دستاوردهایی در برخی زمینهها داشته که بر آموزش نیز تأثیر گذارده که البته انتقاداتی نیز علیه خوش بینی بیش از حد نسبت به تحقیقات هوش مصنوعی معاصر مطرح شده است. تحقیقات کمی در مورد انتظارات از نقش هوش مصنوعی در آموزش و تأثیر بالقوه آن بر آموزش انجام شده است. هدف این مطالعه تحلیل و بررسی نقش هوش مصنوعی در آموزش است. سوال اصلی تحقیق این است که نقاط قوت، ضعف و نیز فرصتها و تهدیدات اجرای گسترده هوش مصنوعی در آموزش کدامند؟
روش: این مطالعه با استفاده از روش تحلیل سوآت انجام شده است و روش جمع آوری دادههای آن نیز کتابخانه ای است.
یافتهها: یافته های پژوهش نشان می دهد که در مورد نقش هوش مصنوعی در آموزش معاصر هم فرصت ها و هم تهدیدهایی وجود دارد. از جنبههای مختلف به نظر میرسد که هوش مصنوعی حالتی تبلیغاتی دارد، اما مانند سایر حوزههای تبلیغاتی، پتانسیل رشد با کاربردهای مشخص در فعالیتهای آموزشی و یادگیری را دارد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که آگاهی از هوش مصنوعی و مطالعه در مورد نقش هوش مصنوعی در آموزش خطر جایگزینی آموزش مصنوعی به جای استفاده از هوش مصنوعی در آموزش را کم رنگتر خواهد کرد.