هدف: یادگیری از طریق تلفن همراه نوعی یادگیری از راه دور است که در موقعیت های متعدد همراه با تعامل اجتماعی و محتوایی از طریق وسایل الکترونیکی فردی صورت میگیرد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی عوامل مؤثر بر قصد رفتاری یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از طریق تلفن همراه بود.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش اجرا، پیمایشی است. جامعه آماری آن شامل 1424 دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. حداقل حجم نمونه 303 نفر تعیین شد. در این پژوهش از ترکیب مدل دو نظریه پذیرش فناوری و رفتار برنامهریزی شده بهره گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از مدلسازی معادله ساختاری برای بررسی برازش الگوی معادله ساختاری استفاده گردید
یافتهها: نتایج نشان داد که تمام ساختارهای نظریه رفتار برنامه ریزی شده و مدل پذیرش فناوری بر قصد رفتاری یادگیری دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از طریق تلفن همراه اثرگذارند.
نتیجهگیری: مدیران با در نظر گرفتن ویژگیها و نیازهای کاربران و اعمال آنها در نظام آموزش مجازی، طراحی نظام آموزش مجازی به گونهای که استفاده از آن برای کابران آسان باشد، و لحاظ نمودن میزان بکارگیری فناوریهای نوین آموزشی در ارزیابی عملکرد اساتید دانشکدهها موجبات بهبود سطح استفاده از سامانه آموزشی ضمن یادگیری از طریق تلفن همراه را فراهم سازند.
زمینه و هدف: پژوهش حاضر به بررسی میزان استناد به پایگاههای تمام متن در پایاننامههای علوم کتابداری و اطلاعرسانی دانشگاههای دولتی شهر تهران در طی سالهای 1384 تا 1388 میپردازد.
روش: بدین منظور تعداد 9952 استناد مربوط به 172 پایاننامه موجود در کتابخانههای مرکزی دانشگاهها مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش کتابسنجی و از فن تحلیل استنادی استفاده شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که تنها 499 (01/5%) از 9952 استناد، استناد به پایگاههای اطلاعاتی تمام متن بوده است.
یافتهها: با استفاده از قانون برادفورد پایگاههایEmerald، Irandoc، Proquest و ScienceDirect بهعنوان پایگاههای هسته در علوم کتابداری و اطلاعرسانی معرفی شدند. بین میزان استفاده از پایگاههای اطلاعاتی تمام متن در پایاننامهها به تفکیک هر پایگاه، هر دانشگاه و هر موضوع تفاوت معناداری وجود ندارد. توزیع زبانی استناد به پایگاههای اطلاعاتی تمام متن نشان میدهد که بیشتر استنادها به زبان انگلیسی بوده است. همچنین میزان استفاده از پایگاههای اطلاعاتی تمام متن در پایان-نامه بر اساس زمان رشد صعودی نداشته است.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهد، استناد به پایگاهها (01/5%) بسیار کم است و روند رو به رشدی را برای استناد به پایگاههای اطلاعاتی نشان نمیدهد. همچنین از نظر زبان پایگاههای اطلاعاتی مورد استناد زبان انگلیسی (96/81%) زبان غالب است
زمینه و هدف: مقاله حاضر ارائه دهنده نتایج پژوهشی است که با هدف بررسی میزان آشنایی و استفاده از شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و نیز نگرش آنها نسبت به این شبکهها انجام شد.
روش: روش پژوهش پیمایشی بوده و دادهها از طریق یک پرسشنامه تحت وب گردآوری شد. 113 دانشجوی کارشناسی ارشد پرسشنامه را تکمیل نمودند.
نتایج: یافتهها نشان میدهد که 35 درصد پاسخدهندگان عضو هیچکدام از شبکههای اجتماعی نیستند. فیلترینگ اینترنت بهعنوان بزرگترین مانع استفاده از شبکههای اجتماعی شناخته شد. تصور منفی از شبکههای اجتماعی دومین مانع استفاده از این شبکهها بود. 22 درصد از پاسخدهندگان استفاده از شبکههای اجتماعی را اتلاف وقت میدانستند و 14 درصد هیچ فایدهای در استفاده از شبکههای اجتماعی نمیدیدند. 36 درصد از پاسخدهندگان اعتماد خیلی کمی به اطلاعات منتشرشده در شبکههای اجتماعی داشتند. استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی مهارتهای پایه استفاده از آنها را داشتند اما مهارت آنها در استفاده از امکانات و قابلیتها پیشرفتهتر شبکههای اجتماعی مثل تنظیمات حریم خصوصی اندک بود. پاسخدهندگان به پرسشنامه دید مثبتی نسبت به استفاده از شبکههای اجتماعی برای اهداف آموزشی و حرفهای داشتند.
نتیجهگیری: نویسندگان پیشنهاد میکنند که مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی باید در برنامه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی گنجانده شود. برخی از فواید آموزش شبکههای اجتماعی به دانشجویان از این قرار است: آماده کردن دانشجویان برای استفاده از این فناوریها در کتابخانههای محل اشتغال آینده؛ افزایش امکان استخدام دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی؛ استفادهاموزشی از این شبکهها برای ارتباط نزدیکتر و بیشتر با دانشجویان و آماده کردن دانشجویان برای آموزش سواد شبکههای اجتماعی به دیگران.
زمینه و هدف: این پژوهش به دنبال تبیین رابطهی سرمایه اجتماعی و تسهیم دانش در مراکز ملی اطلاعات است.
روش: روش مورد استفاده در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات، پیمایشی است. ابزار گردآوری دادهها، شامل دو پرسشنامه و یک سیاهه ارزیابی است. روش نمونهگیری، تصادفی طبقه ای است و از روشهای آماری توصیفی و تحلیلی برای پاسخ به پرسشهای پژوهش و آزمون فرضیهها استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که الف) در بین مدیران سه مرکز، در خصوص میزان ارتباط بین سرمایه اجتماعی و تسهیم دانش، مدیران کتابخانه ملی در وضعیت پایینتری قرار دارند اما در بین کارکنان سه مرکز، کارکنان مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فناوری در وضعیت پایینتری قرار دارند. ب) مقایسه میانگین تسهیم دانش، نشان از میزان بسیار ناچیز تسهیم دانش در بین هر سه مرکز اطلاعاتی دارد که کتابخانه ملی ایران در بین سه مرکز اطلاعاتی، با کسب میانگین 2.16 (از 9 امتیاز) در وضعیت بهتری قرار دارد. ج) میزان استحکام روابط، اعتماد و هنجارهای مشترک در مرکز منطقهای اطلاع رسانی علوم و فناوری (3.55، 3.46 و 3.61)، در پایینترین سطح قرار دارد و کتابخانه ملی ایران (4.55، 4.91 و 4.76) نسبت به دو مرکز دیگر در بالاترین سطح است. د) رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و اعتماد در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری برخوردار است و در هر سه مرکز اطلاعاتی، در جهت مستقیم میباشد. هـ) رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و استحکام روابط در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری نسبت به کتابخانه ملی برخوردار است و در ضمن، رابطه بین میزان تسهیم دانش و استحکام روابط در مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری معنادار نیست و رابطه موجود میان هنجارهای مشترک و تسهیم دانش در هر سه مرکز اطلاعاتی (403/0؛ 392/0؛ 304/0)، رابطهای معنادار و مثبت است و مقایسه بین سه مرکز اطلاعاتی، نشان می دهد که رابطه موجود بین میزان تسهیم دانش و هنجارهای مشترک در پژوهشگاه علوم و فناوری از قوت بیشتری برخوردار است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مراکز ملی اطلاعات برای ارتقای تسهیم دانش بین کارکنان خود باید اعتماد متقابل بین کارکنان، ایجاد هنجارهای مشترک و همچنین استحکام روابط بین آنها را تقویت نمایند
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی چگونگی پوشش و انعکاس اخبار مربوط به علم اطلاعات و دانششناسی در مطبوعات کشور انجام شده و در آن روزنامه ایران که یکی از نشریههای کثیرالانتشار و عمومی است، بهعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد استقرایی است. بدین منظورکلیه صفحات روزنامه ایران در سال 1390 از وبسایت آن استخراج و پس از بررسی، موارد مرتبط با علم اطلاعات و دانششناسی استخراج و دستهبندی گردید.
یافتهها: روزنامه ایران بهعنوان یکی از مطبوعات پرتیراژ کشور و با داشتن مخاطب عام –مطالب مربوط به این حوزه را باگستردگی و جامعیت قابلتوجهی ارائه کرده است. با این مطالب ارائه شده درحد ارائه اخبار و با رویکردی کاملاً توصیفی بوده و جای مطالب تحلیلی دراین زمینه نسبتاً خالی است. مطالب ارائه شده در هفت طبقهء اصلی دستهبندی شده و مقولهها و مفاهیم فرعی مرتبط با هر یک از این طبقات به تفکیک و در جدولهایی که شامل شواهد واقعی از متن روزنامه بودند، ارائه شده است. طبقههای اصلی یافت شده در این مقاله عبارتند از: رویدادهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نمایشگاههای کتاب وسایررخدادهای فرهنگی، مناسبتها، جشنوارهها و جایزه های مرتبط باکتاب، علم اطلاعات ودانششناسی، انعکاس اخبار نهادهای حوزه کتاب، اخبار کتابخانهها و مراکزاطلاعرسانی، حوزه نشر و علم سنجی و مطالعه، موانع و راهکارهای افزایش آن.
نتیجهگیری: اخبار انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران و مطلب ترویجی به قلم استادان، کتابداران شاغل و دانشجویان این رشته در روزنامه کمتر به چشم میخورد. به نظر میرسدکه انجمن کتابداری و اطلاع رسانی میتواند درا ین زمینه فعالتر از گذشته عمل کند و از رسانههایی مثل مطبوعات کثیرالانتشار برای معرفی این رشته و دامنهی فعالیتهای آن بیشتر بهره گیرد.
زمینه و هدف: نیاز به شناخت به میزان درگیری فرد در فعالیتهای فکری، به سنجش تفاوتهای فردی در انگیزش برای پردازش اطلاعات، به تفاوتهای فردی در گرایش افراد به درگیرشدن و لذت بردن از تفکر پرتلاش و بالاخره به پردازش مستدل پیامها اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر نیاز به شناخت دانشجویان بر رفتار اطلاع یابی مشارکتی آنان است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی تحلیلی است. از 340 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ورودی سال 94-1393 دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و سنجه نیاز به شناخت و رفتار اطلاع یابی مشارکتی را تکمیل کردند.
یافتهها: یافتهها حاکی از تفاوت معنادار میزان نیاز به شناخت آزمودنیها بر حسب جنسیت و رشته تحصیلی آنان بود. بین نیاز به شناخت و رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان نیز رابطه معنادار مشاهده شد. رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان برحسب سطح نیاز به شناخت آنان تفاوت معناداری داشت.
نتیجه گیری: نیاز به شناخت بر رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان مؤثر است.
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی اعضای هیئت علمی گروههای آموزشی علم اطلاعات و دانششناسی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی ایران با کاربرد مدل جونز است.
روش: این پژوهش بر اساس هدف در زمرهی تحقیقات کاربردی، و از نظر نحوهی گردآوری دادهها و ماهیت از نوع توصیفی و تحلیلی است. جامعهی پژوهش شامل تمامی اعضای هیئت علمی علم اطلاعات و دانششناسی و کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی در دانشگاههای دولتی ایران میباشد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای است که روایی آن با نظر اساتید متخصص تأیید، و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به میزان 81/0 سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار آماری SPSS انجام شده است.
یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها نشان میدهد که میانگین فعالیتهای یافتن و دوبارهیابی 0101/4، ذخیرهسازی 0783/4، سازماندهی 2424/3، نگهداشت 8106/2، امنیت 1162/3، ارزشیابی و ارزشگذاری 7803/3، تدبیر و مفهومسازی 9192/3 و میانگین کلی مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی برابر با 5659/3 میباشد. به لحاظ جنسیت و وابستگی سازمانی تفاوت معنیداری در وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی مشاهده نمیشود، اما به لحاظ درجهی علمی و سن تفاوت معنیداری میان اعضای هیئت علمی وجود دارد. این تفاوتها میان درجهی علمی دانشیار و استاد، و گروه سنی 36-45 سال و 56 سال به بالا میباشد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که اعضای هیئت علمی در گروه سنی 46-55 سال و نیز درجهی دانشیار بهترین عملکرد را داشتهاند. همچنین اعضای هیئت علمی گروههای کتابداری و اطلاعرسانی پزشکی به میزان بیشتری فعالیتهای مدیریت اطلاعات شخصی را بهکار گرفتهاند و کیفیت مدیریت اطلاعات شخصی زنان بهتر از مردان بوده است. اعضای هیئت علمی به خوبی اقدام به بازیابی و ذخیرهسازی اطلاعات میکنند، اما این اطلاعات را به خوبی نگهداری نمیکنند و تمهیدات امنیتی مناسبی را برایشان فراهم نمیکنند. در کل وضعیت مدیریت اطلاعات الکترونیکی شخصی اعضای هیئت علمی در سطح نسبتاً مطلوبی گزارش میشود.
زمینه و هدف: دانشجویان بهواسطه داشتن سواد رسانهای بهتر جزء گروههایی هستند که از شبکههای اجتماعی بیشتر استفاده مینمایند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه کاربرد شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان با توجه به متغیرها جمعیت شناختی و آموزشی است.
روش: در این پژوهش کمی کاربردی از روش پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط همکاران و نمونههایی از جامعه موردمطالعه ارزیابی شد. پایایی پرسشنامه بهوسیله آزمون دونیمه کردن ارزیابی شد. جامعه موردمطالعه 4524 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و نمونه 393 نفر بود. بهمنظور تحلیل دادهها از آمار توصیفی (درصد، فراوانی و میانگین) و آمار نا پارامتریک استنباطی (اسپیرمن، مان– ویتنی و کروسکال والیس) استفاده شد. از نرمافزار اس پی اس اس بهمنظور تحلیل دادهها و از نرمافزار اکسل بهمنظور ترسیم نمودار استفاده شد.
یافتهها: اکثریت دانشجویان از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. وایبر و لاین پر ترجیحترین شبکه مورداستفاده بود. دانشجویان روزانه بهطور متوسط 140 دقیقه از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. مهمترین دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی سرگرمی بود. اغلب دوستان در شبکههای اجتماعی افرادی بودند که ملاقات حضوری نیز با آنها وجود داشت. تلفن همراه مهمترین رسانه مورداستفاده در شبکههای اجتماعی بود. ازنظر اکثریت پاسخگویان اعتبار اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی قابلقبول نبود. بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی و معدل، تعداد دوستان و ویژگیهای اطلاعاتی شبکههای اجتماعی رابطه معنیداری وجود داشت. تفاوت معنیداری در میانگین استفاده از شبکههای اجتماعی بین چهار حوزه موردمطالعه وجود داشت.
نتیجهگیری: استفاده از شبکههای اجتماعی در بین دانشجویان بسیار رایج بود. دانشجویان اغلب از شبکههای اجتماعی بهعنوان رسانهای برای سرگرمی و ارتباط استفاده کردند. دانشجویان با عملکرد تحصیلی بهتر از شبکههای اجتماعی کمتر استفاده میکردند.
زمینه و هدف: امروزه اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی نقش مهمی را در رفتار اطلاعجویی افراد، خصوصاً دانشجویان تحصیلات تکمیلی ایفا مینمایند. کاربرانی که برای نوشتن پایان نامه خود از اینترنت و پایگاههای اطلاعاتی استفاده می نمایند، ممکن است همانند کاربرانی که اطلاعات را تنها در کتابخانه جست و جو مینمایند، رفتار نکنند و تفاوتهای زیادی بین این دو دسته وجود داشته باشد. پژوهش حاضر به بررسی رفتار اطلاعجویی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی است که در حال نوشتن پایاننامه میباشند، میپردازد.
روش: این پژوهش به صورت کمی و کیفی انجام شده است. دادههای کمی با استفاده از پرسشنامه رفتار اطلاعجویی گردآوری و با استفاده از آمار تحلیلی (آزمون t و آزمون فریدمن) در معرض تحلیل قرار گرفت. و در تحلیل دادههای کیفی نیز با روش تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. جامعه آماری شامل 100 نفر (50 دانشجوی مرد و 50 دانشجوی زن) انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج در بررسی آزمون تی برای گروههای دختر و پسر نشان داد که تفاوت معناداری در هیچکدام از ابعاد رفتار اطلاعجویی بین پسرها و دخترها وجود ندارد. نتایج آزمون فریدمن تفاوت در میانگین رتبهها در ابعاد رفتار اطلاع جویی دانشجویان را نشان داد. با توجه به نتایج به دست آمده از این آزمون، به ترتیب: تأیید دانش پیشین، قضاوت ربط، خلق اندیشه نوین، زمان و تلاش برای جستجوی اطلاعات دارای بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز میباشند. نتایج تحلیل کیفی نشان داد که: بیشترین مشکلات دانشجویان مضامینی همچون استفاده از جستجوی مشارکتی و رفتار مشارکتی، دشواری در یافتن اطلاعات مرتبط، محدودیت زبانی منابع، تعدد اهداف، محدودیت شکلی منابع، ناآشنایی با منابع تخصصی، فقدان مهارتهای سواد اطلاعاتی و صرف زمان زیاد جهت جستجو و به بیانی دیگر استمرار در جستجو از مشکلات دانشجویان میباشد.
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی نه تنها مهارتهای لازم را در استفاده از پایگاههای اطلاعاتی ندارند؛ بلکه با این پایگاهها آشنایی کمی دارند؛ که این امر ناکارآمدی آنها در اطلاعجویی و ضعف سواد اطلاعاتی آنها را نشان میدهد. از این رو، موانع موجود در راه آشنایی و استفاده از پایگاهها و مهارت آموزی برای جستجوی هدفمند ضرورت دارد.
زمینه و هدف: فرایند مدیریت اطلاعات شخصی متشکل از چهار فعالیت فراهمآوری، سازماندهی، نگهداری و بازیابی است. انجام این فرآیند با توجه به محدودیتهای انسانی و گسترش فضای اطلاعاتی به امری طاقتفرسا تبدیل شده است. استفاده از فناوری و ابزارهای مرتبط با مدیریت اطلاعات شخصی، میتواند این چالش را تسهیل نماید.
پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی و فعالیتهای چهارگانه آن در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند و مبتنی بر محیط رقومی انجام شده است.
روش: روش انجام پژوهش پیمایشی و جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 93-1392 بود. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بهطور کلی رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه بیرجند کمتر از حد مطلوب است و بین رفتار مدیریت اطلاعات شخصی در حوزههای مختلف تحصیلی، همچنین در بین دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین ابزار مورد استفاده برای نگهداری مجموعه شخصی رایانه، پرکاربردترین روش سازماندهی اطلاعات شخصی بر اساس نوع محتوا و متداولترین روش بازیابی از مجموعه اطلاعات شخصی بازیابی بر اساس یادداشتهایی توضیحی بود.
اصالت/ ارزش: حیطه مدیریت اطلاعات شخصی، حیطه پژوهشی نسبتاً جدیدی است که تاکنون در ایران پژوهشهای بسیار اندکی در این رابطه صورت گرفته است. پژوهشهای انجام شده در ایران کمتر رفتار مدیریت اطلاعات شخصی را بررسی کردهاند و بیشتر ابزارها و عوامل تأثیرگذار بر مدیریت اطلاعات شخصی را مورد توجه قرار دادهاند.
زمینه و هدف: تاکید بر مهارتهای اطلاعاتی ویژگی مشترک دو مفهوم سواد اطلاعاتی و سواد سلامت است، این مهم نشان دهنده نوعی ارتباط بین سواد سلامت و سواد اطلاعاتی است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و سواد سلامت در میان کل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد است.
روش: این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش پیمایشی با رویکرد توصیفی-همبستگی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد تشکیل میدهد (8500 نفر) که به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای 368 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای بررسی وضعیت سواد سلامت دانشجویان از پرسشنامه استاندارد سواد سلامت (منتظری و دیگران، 1393) شامل ابعاد دسترسی، مهارت خواندن، فهم، ارزیابی، تصمیم گیری و به کارگیری اطلاعات سلامت بهره گرفته شد. برای سنجش سواد اطلاعاتی نیز از پرسشنامه محقق ساخته شامل ابعاد: تشخیص نیاز اطلاعاتی، مکانیابی اطلاعات، سازماندهی اطلاعات، و ارزیابی اطلاعات، استفاده شد. روایی ابزارها از طریق مشورت با صاحبنظران و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ (با ضریب 863/0 برای پرسشنامه سواد سلامت و 912/0 برای پرسشنامه سواد اطلاعاتی) تأیید گردید.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد، 25 درصد دانشجویان سواد سلامت ناکافی، 31/38 درصد سواد سلامت مرزی، و 69/36 درصد سواد سلامت کافی دارند. سطح سواد اطلاعاتی دانشجویان نیز بالاتر از سطح متوسط به دست آمد. همچنین یافتهها نشان داد، بین میزان سواد اطلاعاتی و سواد سلامت رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و سواد اطلاعاتی حدود 40 درصد از تغییرات سواد سلامت را تبیین میکند. بررسی نحوه کسب اطلاعات مربوط به سلامت در جامعه مورد بررسی نیز نشان داد، بیشتر دانشجویان اطلاعات مربوط به سلامت را از طریق اینترنت و تعامل با دوستان به دست میآورند.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه سواد اطلاعاتی بر مهارتهای اطلاعاتی از کسب اطلاعات تا ارزیابی و استفاده از اطلاعات تاکید دارد، توسعه مهارتهای سواد اطلاعاتی در دانشجویان میتواند زمینه افزایش سواد سلامت آنها را نیز فراهم سازد. بر این اساس، کتابخانهها میتوانند با آموزش مهارتهای سواد اطلاعاتی به کاربران، به ارتقاء سواد سلامت دانشجویان کمک نمایند. در مقاله حاضر به تعدادی از مهمترین برنامههایی که کتابخانهها میتوانند در راستای توسعه سواد اطلاعاتی و سواد سلامت انجام دهند، اشاره شده است
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی فرایند اطلاعیابی و چگونگی اولویتدهی و استفادهی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز از منابع اطلاعاتی و شناسایی نقش برخی ویژگیهای جمعیتشناختی دانشجویان در فرایند اطلاعیابی و استفاده از منابع اطلاعاتی است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که به روش پیمایشی و با بررسی رفتار اطلاعیابی 298 نفر که به روش
نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گرداوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته است که پس از تعیین روایی و پایایی آن، به صورت حضوری میان دانشجویان توزیع و سپس گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی و استنباطی با کمک نرمافزار SPSS استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که دانشجویان به ترتیب از منابع الکترونیکی، چاپی، و انسانی برای "رفع نیازهای اطلاعاتی" و برای "روزآمدسازی اطلاعات" خود بهره میبرند، اگرچه دانشجویان برای رفع نیازهای اطلاعاتی خود از میان منابع انسانی ابتدا با متخصصان مشورت میکنند، ولی برای روزآمدسازی اطلاعات خود، ابتدا به همکلاسیها و دوستان خود مراجعه میکنند. دانشجویان به طور متوسط هفتهای 11/25 ساعت از اینترنت استفاده میکنند. اکثر افراد مورد بررسی معتقدند که فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در کاهش مراجعه آنان به کتابخانه نقش داشته است. آنان از کتابداران در مرحلهی نخست برای جایابی کتابها یا اسناد و جستوجوی اطلاعات کمک میطلبند. دانشجویان در فرایند اطلاعیابی با مشکلاتی مانند پراکندگی اطلاعات در مکانهای بسیار مختلف، گران بودن تهیه منابع اطلاعاتی، و موجود نبودن آخرین اطلاعات مواجه هستند.
نتیجهگیری: علیرغم تأثیر فناوریهای جدید بر میزان مراجعه حضوری دانشجویان به کتابخانههای دانشگاهی، تمام انواع منابع اطلاعاتی همچنان مورد استفادهی دانشجویان است. تنوع اهداف جستوجوی اطلاعات عاملی در تعیین نوع منبع اطلاعاتی است و دانشجویان با مدنظر قرار دادن نوع نیاز و شرایطی که در آن قرار دارند، نوع منبع اطلاعاتی را مشخص کرده و از آن استفاده مینمایند.
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، بررسی نقش شبکههای اجتماعی مجازی در تبادلات علمی کتابداران سازمانهای دولتی شهر تهران بوده است.
روش: این پژوهش به روش پیمایشی تحلیلی صورت گرفت که اطلاعات بهدستآمده از طریق نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفته است. و جامعه آماری پژوهش شامل کتابداران 13 کتابخانه مرکزی دانشگاههای دولتی شهر تهران است. فن گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته است. نمونه آماری شامل 245 کتابدار بود. از میان 245 پرسشنامه، 220 پرسشنامه عودت داده شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای معناداری تفاوتها از آمار استنباطی (آزمون تی و تحلیل واریانس) استفاده شد.
یافتهها: یافتههای منتج از پژوهش نشان داد که کمتر از 20% کتابداران، آموزش را در پیشبرد کاری خود مؤثر میدانند. همچنین بهطور میانگین 3% کتابداران راغب به انتقال اطلاعات به همکاران خود میباشند. 5/35% از کتابداران با امکانات و خدمات شبکههای اجتماعی آشنایی دارند. ضریب همبستگی چندگانه 067/0 نشان از همبستگی ضعیف بین متغیر مستقل و وابسته (استفاده از شبکه و ارتقا دانش کتابداران) دارد. ضریب تعیین در این آزمون 004/0 میباشد که نشان از نقش کمتر متغیر "استفاده از شبکه" در تعیین واریانس متغیر ارتقای دانش دارد. ضریب همبستگی چندگانه 09/0 نشاندهنده همبستگی ضعیف بین متغیر مستقل و وابسته (استفاده از شبکههای اجتماعی، ارتقا شغلی کتابداران) میدهد. ضریب تعیین در این آزمون 008/0 میباشد که نشان از نقش کمتر متغیر استفاده از شبکه در تعیین واریانس متغیر وابسته یعنی ارتباط و همکاری دارد.
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهد کتابداران کتابخانههای مرکزی دانشگاههای دولتی شهر تهران کمتر از شبکههای اجتماعی به صورت کاربردی استفاده میکنند و استفاده از شبکههای اجتماعی باعث ارتقا علمی و ارتقا شغلی کتابداران نمیشود. به عبارتی استفاده از شبکههای اجتماعی تأثیری در ارتقا علمی و شغلی کتابداران ندارد
زمینه و هدف: بهرهگیری از قابلیتهای وب 2 در حوزه پژوهش و فرصتهای متعددی را برای پژوهشگران به وجود آورده است. از طریق این امکانات، افراد قادر خواهند بود با یکدیگر در تعامل باشند و انتشارات خود را با طیف وسیعی از پژوهشگران دیگر، به اشتراک بگذارند. پژوهش حاضر باهدف شناسایی میزان فعالیت اعضای هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت انجام شده است.
روش: رویکرد به کار رفته در این مقاله، علم سنجی استفاده از آلتمتریکس بوده است. برای گردآوری دادهها از صفحه دانشگاه شهید بهشتی و مطالعه پروفایل اعضای هیئتعلمی این دانشگاه در شبکه اجتماعی علمی ریسرچ گیت استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نمایان ساخت که رشتههای شیمی، لیزر و پلاسما و فیزیک بیشترین میزان حضور را در شبکه علمی ریسرچ گیت داشتهاند. این مقاله نشان داد که رشتههای علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی در شبکه ریسرچ گیت فعالیت جدی ندارند.
نتیجهگیری: هر چند معیارهای تولید علم و تعاملات پژوهشگران در حوزههای علمی مختلف چندان قطعی نیست اما به نظر میرسد که در عصر حاضر، تعامل هر چه بیشتر اساتید حوزه علوم انسانی با محیط وب و استفاده از قابلیتهای آن برای پژوهش، به منظور انجام پژوهش یا ارتباط با سایر پژوهشگران میتواند به گستردگی این حوزه، همافزایی دانش بین حوزههای علمی مختلف و پیدایش ایدههای نوین در راستای انجام پژوهش، منجر شود. باید توجه داشت که در عصر جدید آموزش و پژوهش، وبگاههای شبکههای اجتماعی علمی نظیر: آکادمیا، ریسرچ گیت ومندلی، نقش اساسی در آموزش و توسعه پژوهش دارند
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی سبک اِسناد هیجانهای کاربران در بازیابی اطلاعات بر اساس نظریه انتساب هیجانهای واینر صورت گرفته است.
روش پژوهش: روش مورد استفاده، پیمایشی و از نظر نوع پژوهشی کاربردی محسوب میشود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی ارشد رشتههای علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) تشکیل میدادند که نمونهای هدفمند شامل 72 نفر انتخاب گردید. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه سبکهای ِاسنادی و دو پرسشنامهی محقق ساخته گردآوری گردید.
یافته های پژوهش: یافتههای پژوهش نشان داد که بیشتر کاربران، موفقیت و شکست خود در بازیابی اطلاعات را به علتهای درونی نسبت دادند. همچنین طبق نظریه واینر، آنان در هنگام موفقیت عامل تلاش و در هنگام شکست سه عاملِ عدم توانایی و تلاش ناکافی را به عنوان اصلیترین علت شکست خود ذکر نمودند. پژوهش نشان داد که افرادی که هیجانهای خود را به عوامل درونی نسبت میدهند، رضایت بیشتری از جستجوی خود دارند. از سوی دیگر مشخص شد که بین سبک کلی اسناد کاربران و سبک اِسناد آنان در بازیابی اطلاعات، رابطه معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: با تعیین سبک کلی اسناد کاربران در بازیابی اطلاعات میتوان ضمن شناسایی دلایل اسناد کاربران، تلاش نمود تا اسنادهای درست را تقویت و اسنادهای نادرست را از بین برد و به این وسیله زمینهی بازیابی بهتر اطلاعات را فراهم نمود.
زمینه و هدف: استفاده از تحلیل هم واژگانی این قابلیت را دارد که ساختار فکری دانش در یک حوزۀ پژوهشی را شناسایی کند و جنبههای پژوهشی زیرمجموعۀ آن را آشکار نماید. این پژوهش سعی دارد با استفاده از فن تحلیل هم واژگانی، ساختار فکری دانش در پژوهشهای رفتار اطلاعاتی را با استفاده از رویکردهای تحلیل شبکه و دیداریسازی علم مورد مطالعه قرار دهد.
روش: این پژوهش به روش کتابسنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده است. جامعۀ پژوهش را تعداد 2146 رکوردی تشکیل میدهد که در حوزۀ رفتار اطلاعاتی در بازۀ زمانی 2006 تا 2014 در وبگاه علوم نمایه شده اند.
یافته ها: یافتهها نشان داد که از نظر فراوانی، کلیدواژۀ «بازیابی اطلاعات»، و از نظر هم رخدادی دو کلیدواژۀ «نیازهای اطلاعاتی-رفتار اطلاعاتی» بیشترین فراوانی را در پژوهشهای رفتار اطلاعاتی داشته اند. یافتههای مربوط به خوشه بندی سلسله مراتبی به روش «وارد» نیز منجر به شکل گیری یازده خوشه در این حوزه گردید که از مهمترین خوشهها میتوان به «مطالعات کاربران»، «رفتار اطلاعات سلامت»، و «شبکههای اجتماعی» اشاره نمود.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که تحلیل هم رخدادی واژگانی به خوبی میتواند ساختار علمی یک حوزه را نمایش داد. نتایج تحلیل نمودار راهبردی نشان داد که «رفتار اطلاعات سلامت»، «مطالعات کاربران»، «شبکههای اجتماعی»، و «ربط و بازیابی اطلاعات» جزو خوشههای بالغ و مرکزی به حساب میآیند و نقش محوری دارند. همچنین، چهار خوشۀ «منابع اطلاعاتی»، «جستجوی وبی»، «بازیابی اطلاعات»، و «مدیریت اطلاعات» جزو خوشههای در حال ظهور یا زوال میباشند. و در نهایت، گرچه خوشۀ «رابط کاربری و فناوری اطلاعات» در قسمت مرکزی بوده، لکن توسعه نیافته است. با توجه به فراوانی کلیدواژه ها از یک سو، و خوشههای به دست آمده از سوی دیگر، به نظر میرسد پژوهشهای رفتار اطلاعاتی ارتباط تنگاتنگی با پژوهشهای حوزۀ پزشکی و سلامت نیز دارد و به احتمال فراوان بسیاری از مطالعات رفتار اطلاعاتی بر روی جوامع پزشکی و سلامت انجام شده است.
زمینه و هدف: به طورکلی، هرکجا پرسش از ”چگونه یادگرفتن یا چگونه آموزش دادن“ باشد، فناوریهای یادگیری نیز حضور دارند. فنآور آموزشی با دارا بودن ملاکها و مؤلفههای یک حرفه، نیازمند اخلاقحرفهای است. بنابراین فنآور آموزشی بهعنوان فردی حرفهای با کسب دانش اخلاق حرفهای و شناخت مسئولیتهای اخلاقی خود، میتواند در مسیری متعالی گام بردارد؛ که رمز تعالی هر رشته تخصصی است. لازمۀ شناخت این مسئولیتهای اخلاقی شناسایی صاحبان حق در هر حرفه است.
روش: پژوهش حاضر از راه تحلیل و جمعبندی تعاریف فناوری آموزشی، این رشته دانشگاهی را بهمثابه یک حرفه تبیین و صاحبان حق را در این حرفه شناسایی کرده است. وجود کلمه اخلاق در تعریف این رشته و بررسی فناوری آموزشی بهمثابه یک حرفه، راهنمای ورود به اخلاق حرفهای و تدوین کدهای اخلاقی است.
یافتهها: یافته ها نشان داد که تعریف هر رشته خطکشی برای تعیین حوزه فعالیت متخصصان آن رشته است. تکنولوژی آموزشی به مطالعه یا عمل اخلاقی تسهیل یادگیری و بهبود عملکرد از طریق خلق کردن، استفاده و مدیریت فرآیندها و منابع مناسب تکنولوژیکی گفته میشود. فرآیندهای مرتبط با این حوزه باید سه عمل خلق کردن، استفاده و مدیریت کردن مبتنی بر اخلاق حرفهای انجام شود. این حرفه با محوریت نظریههای یادگیری پنج حیطه فعالیت- مجزا درعینحال در تعامل با یکدیگر- را در برمیگیرد: بهکارگیری، تولید، مدیریت، طراحی و ارزشیابی. تکنولوژیست بنا به نیاز بهعنوان عضوی از گروه دریکی از پنج حیطۀ یادشده فعالیت میکند. آنچه در این میان اهمیت افزونی دارد اخلاقی بودن همه فرآیندهاست.
نتیجهگیری: تکنولوژی آموزشی از تعهد حرفهای یا مرام اخلاقی برخوردار است. به همین سبب میتوان آن را یک حرفه محسوب کرد. حرفهای که صاحبان حق دارد و نسبت به هر یک از آنها مسؤولیت اخلاقی پیدا میکند. شناخت این مسؤولیتها به علت نوظهور بودن رشته در هالهای از ابهام بوده و بهطور مدون شناسایی نشده است. صاحبان حق در این حرفه به سبب تفاوت در جنس بستر، از دودسته حقوق برخوردارند. بهطور مثال تکنولوژیست آموزشی در برابر کاروران در آموزشهای الکترونیک علاوه بر مسؤولیتهای پیشین خود در آموزش حضوری، مسؤولیتهای جدیدی نیز پیدا میکند که پیدایش این مسؤولیتها در اثر بستر الکترونیک یادگیری است.
زمینه و هدف: دستیابی به خدمات اطلاعاتی مفید، به طوره عمده به درک جامع نیارهای اطلاعاتی و رفتار اطلاعیابی کاربران وابسته است. سلامت روان دانشجویان نیازمند برطرف کردن نیازهای اطلاعاتی آنها است. در این راستا پژوهش بر آن است تا رفتار اطلاعیابی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره را مورد بررسی قرار دهد.
روش: پژوهش حاضر از نوع کمی و به روش توصیفی انجام گرفت. جامعهی آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه خوارزمی است. در این پژوهش برای نمونهگیری از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت، که پرسشنامه بین 150 نفر از دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره توزبع گردید و اطلاعات آن با نرمافزار SPSS نسخه 19 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از تحلیل اطلاعات پرسشنامه، نیازهای اطلاعاتی دانشجویان، انگیزهی آنها از جستوجوی اطلاعات، منابع اطلاعاتی مورد استفاده برای جستوجوی اطلاعات سلامت روان، اولین مرجع مراجعه دانشجویان قبل از رفتن به مرکز مشاوره و ارزیابی کیفیت خدمات مرکز مشاوره از دیدگاه دانشجویان شناسایی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مقاله تاکیدی است بر اهمیت بررسی رفتار اطلاعیابی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه است که نتایج حاکی از آن است که مرکز مشاوره یک منبع مناسب برای شناسایی نیازهای اطلاعاتی سلامت روان دانشجویان است، که با تعیین اهداف آنها از جستوجوی اطلاعات میتواند به برنامهریزی بهتر و ارائه خدمات مطلوبتری در مرکز مشاوره منجر گردد
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به تعامل انسان و اطلاعات می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 CC BY-NC 4.0 | Human Information Interaction
Designed & Developed by : Yektaweb