18 نتیجه برای رسانه
مریم صراف زاده، سهیلا علوی،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاله حاضر ارائه دهنده نتایج پژوهشی است که با هدف بررسی میزان آشنایی و استفاده از شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی و نیز نگرش آنها نسبت به این شبکهها انجام شد.
روش: روش پژوهش پیمایشی بوده و دادهها از طریق یک پرسشنامه تحت وب گردآوری شد. 113 دانشجوی کارشناسی ارشد پرسشنامه را تکمیل نمودند.
نتایج: یافتهها نشان میدهد که 35 درصد پاسخدهندگان عضو هیچکدام از شبکههای اجتماعی نیستند. فیلترینگ اینترنت بهعنوان بزرگترین مانع استفاده از شبکههای اجتماعی شناخته شد. تصور منفی از شبکههای اجتماعی دومین مانع استفاده از این شبکهها بود. 22 درصد از پاسخدهندگان استفاده از شبکههای اجتماعی را اتلاف وقت میدانستند و 14 درصد هیچ فایدهای در استفاده از شبکههای اجتماعی نمیدیدند. 36 درصد از پاسخدهندگان اعتماد خیلی کمی به اطلاعات منتشرشده در شبکههای اجتماعی داشتند. استفاده کنندگان از شبکههای اجتماعی مهارتهای پایه استفاده از آنها را داشتند اما مهارت آنها در استفاده از امکانات و قابلیتها پیشرفتهتر شبکههای اجتماعی مثل تنظیمات حریم خصوصی اندک بود. پاسخدهندگان به پرسشنامه دید مثبتی نسبت به استفاده از شبکههای اجتماعی برای اهداف آموزشی و حرفهای داشتند.
نتیجهگیری: نویسندگان پیشنهاد میکنند که مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی باید در برنامه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی گنجانده شود. برخی از فواید آموزش شبکههای اجتماعی به دانشجویان از این قرار است: آماده کردن دانشجویان برای استفاده از این فناوریها در کتابخانههای محل اشتغال آینده؛ افزایش امکان استخدام دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی؛ استفادهاموزشی از این شبکهها برای ارتباط نزدیکتر و بیشتر با دانشجویان و آماده کردن دانشجویان برای آموزش سواد شبکههای اجتماعی به دیگران.
یزدان منصوریان، امید علی پور،
دوره 1، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی چگونگی پوشش و انعکاس اخبار مربوط به علم اطلاعات و دانششناسی در مطبوعات کشور انجام شده و در آن روزنامه ایران که یکی از نشریههای کثیرالانتشار و عمومی است، بهعنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفته است.
روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد استقرایی است. بدین منظورکلیه صفحات روزنامه ایران در سال 1390 از وبسایت آن استخراج و پس از بررسی، موارد مرتبط با علم اطلاعات و دانششناسی استخراج و دستهبندی گردید.
یافتهها: روزنامه ایران بهعنوان یکی از مطبوعات پرتیراژ کشور و با داشتن مخاطب عام –مطالب مربوط به این حوزه را باگستردگی و جامعیت قابلتوجهی ارائه کرده است. با این مطالب ارائه شده درحد ارائه اخبار و با رویکردی کاملاً توصیفی بوده و جای مطالب تحلیلی دراین زمینه نسبتاً خالی است. مطالب ارائه شده در هفت طبقهء اصلی دستهبندی شده و مقولهها و مفاهیم فرعی مرتبط با هر یک از این طبقات به تفکیک و در جدولهایی که شامل شواهد واقعی از متن روزنامه بودند، ارائه شده است. طبقههای اصلی یافت شده در این مقاله عبارتند از: رویدادهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، نمایشگاههای کتاب وسایررخدادهای فرهنگی، مناسبتها، جشنوارهها و جایزه های مرتبط باکتاب، علم اطلاعات ودانششناسی، انعکاس اخبار نهادهای حوزه کتاب، اخبار کتابخانهها و مراکزاطلاعرسانی، حوزه نشر و علم سنجی و مطالعه، موانع و راهکارهای افزایش آن.
نتیجهگیری: اخبار انجمن کتابداری و اطلاعرسانی ایران و مطلب ترویجی به قلم استادان، کتابداران شاغل و دانشجویان این رشته در روزنامه کمتر به چشم میخورد. به نظر میرسدکه انجمن کتابداری و اطلاع رسانی میتواند درا ین زمینه فعالتر از گذشته عمل کند و از رسانههایی مثل مطبوعات کثیرالانتشار برای معرفی این رشته و دامنهی فعالیتهای آن بیشتر بهره گیرد.
علیرضا عطاردی بیمرغی، فهیمه بابالحوائجی،
دوره 1، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: رسانههای اطلاعرسانی ازنظر نوع ارتباطات و اطلاعرسانی باهم متفاوتاند، لذا این بررسی در پی تحلیل تطبیقی توانمندیهای اطلاعرسانی رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی ازنظر کتابداران و اطلاعرسانان در سال 1393 میباشد.
روش: این یک مطالعه پیمایشی و از نوع توصیفی-تحلیلی است. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه بهصورت سرشماری انجام شد. 94 نفر از کتابداران و اطلاعرسانان کتابخانههای دو شهرستان تربتحیدریه و گناباد در استان خراسان رضوی مورد بررسی قرار گرفتند. آزمون ناپارامتری ویلکاکسون نیز جهت آزمون فرضیهها مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس نتایج حاصلشده، ازنظر کتابداران و اطلاعرسانان، رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی هرکدام توانمندی ویژه و خاصی در اطلاعرسانی و آگاهیرسانی را دارا بودند. اما توانمندی شبکههای اجتماعی درمجموع حیطههای مورد بررسی نسبت به رسانههای جمعی ازنظر کتابداران و اطلاعرسانان در سطح بالاتری قرار داشت.
نتیجهگیری: شناخت و اطلاع از توانمندیهای رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی میتواند در استفاده مؤثرتر از این رسانهها و خصوصاً شبکههای اجتماعی به مدیران و مسئولین مربوطه جهت تصمیمگیری و برنامهریزی مناسبتر کمک نماید. این نتایج میتواند ما را در انتخاب و اثرگذاری بیشتر یار و مددکار باشد.
لیلا خلیلی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: دانشجویان بهواسطه داشتن سواد رسانهای بهتر جزء گروههایی هستند که از شبکههای اجتماعی بیشتر استفاده مینمایند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه کاربرد شبکههای اجتماعی توسط دانشجویان با توجه به متغیرها جمعیت شناختی و آموزشی است.
روش: در این پژوهش کمی کاربردی از روش پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط همکاران و نمونههایی از جامعه موردمطالعه ارزیابی شد. پایایی پرسشنامه بهوسیله آزمون دونیمه کردن ارزیابی شد. جامعه موردمطالعه 4524 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و نمونه 393 نفر بود. بهمنظور تحلیل دادهها از آمار توصیفی (درصد، فراوانی و میانگین) و آمار نا پارامتریک استنباطی (اسپیرمن، مان– ویتنی و کروسکال والیس) استفاده شد. از نرمافزار اس پی اس اس بهمنظور تحلیل دادهها و از نرمافزار اکسل بهمنظور ترسیم نمودار استفاده شد.
یافتهها: اکثریت دانشجویان از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. وایبر و لاین پر ترجیحترین شبکه مورداستفاده بود. دانشجویان روزانه بهطور متوسط 140 دقیقه از شبکههای اجتماعی استفاده میکردند. مهمترین دلیل استفاده از شبکههای اجتماعی سرگرمی بود. اغلب دوستان در شبکههای اجتماعی افرادی بودند که ملاقات حضوری نیز با آنها وجود داشت. تلفن همراه مهمترین رسانه مورداستفاده در شبکههای اجتماعی بود. ازنظر اکثریت پاسخگویان اعتبار اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی قابلقبول نبود. بین میزان استفاده از شبکههای اجتماعی و معدل، تعداد دوستان و ویژگیهای اطلاعاتی شبکههای اجتماعی رابطه معنیداری وجود داشت. تفاوت معنیداری در میانگین استفاده از شبکههای اجتماعی بین چهار حوزه موردمطالعه وجود داشت.
نتیجهگیری: استفاده از شبکههای اجتماعی در بین دانشجویان بسیار رایج بود. دانشجویان اغلب از شبکههای اجتماعی بهعنوان رسانهای برای سرگرمی و ارتباط استفاده کردند. دانشجویان با عملکرد تحصیلی بهتر از شبکههای اجتماعی کمتر استفاده میکردند.
مرضیه مروتی، محمدامین عرفان منش،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به توسعه رسانههای اجتماعی در کتابخانهها و ضرورت برخورداری کتابداران از سواد رسانههای اجتماعی، پژوهش حاضر باهدف تبیین دیدگاهها و تجربههای کتابداران در خصوص سواد رسانههای اجتماعی و راهکارهای ارتقای آن صورت گرفته است.
روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی است که از طریق مصاحبه صورت گرفته است. جامعهی آماری شامل ۴۰ نفر از کتابداران شاغل در کتابخانههای دانشگاهی منطقه سیستان است که ۱۴ نفر از این افراد با روش نمونهگیری در دسترس جهت مصاحبه انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوا انجامشده است.
یافتهها: مضامینی همچون آگاهی شبکهای ازجمله شناخت انواع رسانههای اجتماعی و شیوهی صحیح استفاده از هر یک از آنها، آگاهی از حق مؤلف و رعایت حریم شخصی، مصرف نقادانه و ارزیابانه، تبادل اطلاعات و استفاده هدفمند از رسانههای اجتماعی ازجمله مسائلی بود که پاسخگویان در این پژوهش به عنوان مضامینی از سواد رسانههای اجتماعی مورد اشاره قرار دادند. کتابداران مورد بررسی همچنین بر لزوم آموزش سواد رسانههای اجتماعی تأکید داشتند.
نتیجهگیری: برنامههای آموزش رسمی و غیررسمی سواد رسانههای اجتماعی میبایست به عنوان ضرورت اساسی جامعه اطلاعاتی بهطور جدی دنبال گردد. استفاده صحیح و مناسب از رسانههای اجتماعی نیاز به فرهنگسازی دارد. همچنین توجه پژوهشگران به تولید آثار کاربردی درزمینهی سواد رسانههای اجتماعی به ویژه در ارتباط با جامعه کتابداری و اطلاعرسانی ضروری به نظر میرسد
الهام اسمعیل پونکی، محمدرضا اسمعیلی گیوی، فاطمه فهیم نیا،
دوره 2، شماره 4 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان علوم ارتباطات و علم اطلاعات و دانششناسی و تأثیر آنها بر قابلیتهای کارآفرینی دانشجویان است.
روش پژوهش: این پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی و برحسب روش پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان رشته علم اطلاعات و دانششناسی و رشته علوم ارتباطات در مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران و علامه طباطبایی است. در این پژوهش بهمنظور گردآوری دادهها از دو روش بررسی اسناد و مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه استفادهشده است. ابتدا از روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای برای بررسی مبانی نظری سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی و کارآفرینی بهره برده شد. سپس با بررسی پیشینهها و بر اساس مدل پژوهش، پرسشنامه موردنظر ساخته شد و در بین جامعه آماری پخش گردید. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ مقدار 917/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که سطح سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان در حد مطلوب و سطح ویژگیهای کارآفرینی در حد نسبتاً مطلوب قرار دارد.
نتیجه گیری: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین متغیر سواد رسانهای و سواد اطلاعاتی رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. تأثیر سواد اطلاعاتی بر قابلیتهای کارآفرینی تائید و تأثیر سواد رسانه ای بر قابلیتهای کارآفرینی رد شد.
شیوا یاری،
دوره 3، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
هدف و زمینه: رسانه های اجتماعی با توجه به ویژگی تعاملی و رایگان بودن، بهطور گسترده در کتابخانهها قابل استفاده اند، زیرا وب 2.0 برای کتابخانهها ابزاری در جهت ایجاد ارتباط دائم در هر زمان و همچنین آموزش فارغ از مکان و زمان را فراهم میآورد. اما استفاده ها و در واقع کاربرد رسانههای اجتماعی در کتابخانه های عمومی شامل چه مواردی است و چه موانع و مشکلاتی بر سر راه استفاده از این ابزارها در این کتابخانهها وجود دارد. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی کاربردهای رسانههای اجتماعی در کتابخانههای عمومی و موانع و مشکلات استفاده از این رسانه ها از دیدگاه کتابداران کتابخانه های عمومی استان کرمانشاه میباشد.
روش: مطالعه حاضر به روش تحقیق کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق انجام شده است. افراد مشارکت کننده 27 نفر از کتابداران کتابخانههای عمومی استان کرمانشاه در پاییز سال 1394 بودند. نمونه گیری به روش هدفمند انجام گرفت و تا اشباع اطلاعات ادامه یافت. تحلیل داده ها همزمان با جمعآوری اطلاعات با رویکرد تحلیل موضوعی انجام گرفت.
یافته ها: تحلیل دادهها منجر به استخراج 47 زیرموضوع، 9 موضوع اصلی و دو مقوله کلی شامل کارکردها و موانع و مشکلات شد. در مقوله کارکردها 7 موضوع اصلی شناسایی شد که عبارتاند از: انتشار، ارتباط و ارتقاء علمی، ارتقای جایگاه، بهره وری خدمات و استفاده از کتابخانه، بهبود فرایندها، شناخت و جلب حمایت. در مقوله موانع و مشکلات نیز 2 موضوع اصلی موانع و مشکلات شخصی و موانع و مشکلات غیر شخصی شناسایی شد.
نتیجه گیری: با توجه به گستردگی و متنوع بودن دامنه ارائه خدمات کتابخانه های عمومی به اقشار مختلف و ناهمگونی مخاطبان این کتابخانهها نسبت به سایر انواع کتابخانه ها، رسانه های اجتماعی کاربردهای بسیار بیشتر و متنوعتری در کتابخانه های عمومی دارند و به دلیل جامعه مخاطب و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کتابخانههای عمومی، موانع و مشکلات گوناگونی در استفاده از این ابزارها در کتابخانه های عمومی وجود دارد. لیکن با حذف یا کاهش موانع و مشکلات، می توان در راستای دستیابی به اهداف کتابخانه های عمومی و ارتقای سرانه مطالعه شهروندان از رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری قدرتمند استفاده بهینه ای برد.
خانم سمیه کیارسی، دکتر یحیی قائدی، دکتر سعید ضرغامی همراه، دکتر یزدان منصوریان،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر مشخص ساختن ویژگی های کلی و توصیف چگونگی رشد تفکر انتقادی کودکان درباره خشونت رسانه ای و کلیشه های جنسیتی- اجتماعی موجود در چند نمونه از انیمیشن ها و بازی های رایانه ای محبوب دانش آموزان پسر گروه سنی 6 تا 12 سال مقاطع پیش از دبستان و دبستان شهرستان دزفول از طریق برنامه فلسفه برای کودکان است.
روش پژوهش: این پژوهش در مجموعه تحقیقات کیفی قرار گرفته و از روش نظریه زمینه ای به عنوان روش پژوهش استفاده شده است. به منظور جمع آوری داده ها از ابزاری همچون مشاهده، مصاحبه و تهیه چک لیست استفاده شد. این کار با نظر به مفهوم، چیستی، ویژگی ها و عناصر دو بعد تفکر انتقادی (تفکر منطقی و خلاق) و نیز شش دیدگاه معرفت شناسی (خود مرکز گرا، پس از مرکزگرایی ، پیش از نسبی گرایی، نسبی گرایی، پس از نسبی گرایی و پیش از بین الاذهانی و بین الاذهانی) از طریق برنامه آموزش فلسفه برای کودکان انجام شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 48 دانش آموز پسر به عنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنی ها طی 20 جلسه هفتگی، به مدت یک ساعت در قالب اجتماع پژوهشی (یا کاوشگری جمعی که مشارکت اجتماعی تمامی افراد، بحث، ابراز عقیده و نقد آراء و عقاید درباره محتواهای برانگیزاننده ارائه شده آزاد است و معلم بر خلاف کلاس های سنتی نقش تسهیلگر را دارد)، به بحث درباره محتوای رسانه های محبوبشان همچون گیم ها در جهت آگاهی از پدیده خشونت رسانهای و کلیشه های جنسیتی- اجتماعی پرداختند.
یافته ها: نتایج تحلیل یافته ها حاکی از برگشت پذیر بودن و تکاملی یا رشد یابنده بودن فرایند تفکر انتقادی کودکان به عنوان ویژگیهای اصلی می باشد. به این معنا که فرایند تحول تفکر انتقادی کودکان خطی نبوده و به طور مداوم در تمام پایه های ابتدایی بازبینی شده و مورد تجدید نظر و استفاده ی مجدد قرار گرفته و شیوه ی بازنمایی ها و معانی ساخته شده مشترک دانش آموزان در هنگام تعامل با یکدیگر در محیطی اجتماع پژوه پیچیده تر می شود.
نتیجه گیری: با استفاده از تحلیل یافته های پژوهش می توان گفت که رشد تفکر انتقادی کودکان در دو حوزه مورد نظر از سواد رسانهای از طریق فرایند هایی چون محو، تخصیص و انتقال یا گذر در سنین مختلف در چارجوبی ویژه اتفاق می افتد.
محمدامین عرفان منش، الهه حسینی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
هدف: اگرچه شاخصهای مبتنی بر استناد به طور گسترده جهت ارزیابی عملکرد پژوهشی و اثرگذاری علمی مورد استفاده قرار میگیرند، در سالهای اخیر شاخصهای مبتنی بر رسانههای اجتماعی نیز به عنوان ابزاری مکمل معرفی شدهاند. این پژوهش با هدف بررسی میزان حضور و توجه به بروندادهای پژوهشی کشور در رسانههای اجتماعی انجام شده است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با استفاده از شاخصهای آلتمتریکس و علمسنجی انجام میشود. جامعه پژوهش شامل 43076 برونداد پژوهشی کشور است که در سال 2015 میلادی در پایگاه استنادی اسکوپوس نمایه شدهاند. علاوه بر اسکوپوس، از پایگاه آلتمتریک اکسپلورر جهت مطالعه شاخصهای آلتمتریک استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که بروندادهای پژوهشی کشور از پوشش آلتمتریک نسبتا کمی برخوردار بوده و تنها 5840 مدرک (55/13 درصد) از کل تولیدات علمی ایران در سال 2015 حداقل یک بار در رسانههای اجتماعی مورد اشاره قرار گرفتهاند. این مدارک در مجموع 28517 اشاره از 14 رسانه اجتماعی مختلف دریافت کردهاند که بیشترین میزان اشاره مربوط به مندلی (87 درصد)، توییتر (91/77 درصد) و فیسبوک (87/17 درصد) بوده است. بررسی روند زمانی اشاره به بروندادهای پژوهشی کشور در رسانههای اجتماعی نشان داد که به طور کلی بیشترین میزان اشاره به مدارک مربوط به فاصله زمانی کوتاهی پس از انتشار آنها بوده و بعد از آن حضور مدارک در رسانههای اجتماعی روند کاهشی در پیش میگیرد. حدود نیمی (24/49%) از بروندادهای پژوهشی دارای نمره آلتمتریک مربوط به حوزه موضوعی علوم پزشکی بودهاند. همچنین بروندادهای پژوهشی حاصل از مشارکت بینالمللی از نمره آلتمتریک بالاتری در مقایسه با میانگین کلی کشور برخوردار بودهاند.
نتیجه گیری: جامعه علمی کشور نیازمند آشنایی بیشتر با قابلیتها و مزایای رسانههای اجتماعی در انتشار بروندادهای پژوهشی و سنجش اثرگذاری تولیدات علمی هستند.
حسین نوروزی، نگین ملکی، سجاد عبدالله پور،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه دیگر حضور فیزیکی و تبلیغات سنتی به منظور رقابت در بازار بسیاری از کسب و کارها و خصوصا صنعت بانکداری کافی نیست و عصر رقابت به سمت محیط دیجیتال یا برخط گرایش پیدا کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر درگیری نشان تجاری رسانههای اجتماعی بر ارزش ویژه نشان تجاری با در نظر گرفتن متغیر تعدیلگر اعتماد و تأثیر آنها بر عملکرد نشان تجاری در میان مشتریان بانک ملی استان تهران است.
روش پژوهش: روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ محتوی توصیفی-پیمایشی و از لحاظ نحوه اجرا همبستگی است. در این راستا 385 نفر از مشتریان بانک ملی استان تهران براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که همه عوامل هویت، در دسترس بودن اطلاعات، سرگرمی، تبلیغات شخصی شده و وابستگی نشان تجاری بر درگیری نشان تجاری رسانه های اجتماعی در بانک ملی تأثیر مثبت و معناداری دارند. نتایج همچنین نشان داد که درگیری نشان تجاری رسانه های اجتماعی بر ارزش ویژه نشان تجاری و ارزش ویژه نشان تجاری بر عملکرد نشان تجاری بانک ملی تأثیر مثبت و معناداری دارند. در پایان نتایج نشان داد که متغیر اعتماد در رابطه بین درگیری نشان تجاری رسانههای اجتماعی و ارزش ویژه نشان تجاری در بانک ملی نقش تعدیل کنندگی دارد.
نتیجه گیری: به منظور ارتقاء عملکرد نشان تجاری بانک ملی ایران، توجه به درگیر کردن مشتریان از طریق رسانه های اجتماعی و افزایش اعتماد آنها به منظور تأثیرگذاری درگیری نشان تجاری و ارزش ویژه نشان تجاری از اهمیت بالایی برخوردار است.
محمود پویان فر، محمدرضا کیانی، محمدجواد هاشم زاده،
دوره 7، شماره 2 - ( 9-1399 )
چکیده
هدف: هدف اصلی و کلی پژوهش حاضر بررسی نقش هراس ارتباطی و ترس از ارزیابی منفی در استفاده از اینستاگرام و سلفی است.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر کاربردی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه بیرجند که در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل هستند. نمونهگیری به روش چند مرحلهای انجام گرفت که بر این اساس 357 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه های «هراس ارتباطی»؛ «ترس از ارزیابی منفی»؛ «استفاده از اینستاگرام» و «گرفتن سلفی» استفاده شد.
یافتهها: هراس ارتباطی و استفاده از سلفی در خانمها به طور معناداری بیش از آقایان بوده و در سایر متغیرها تفاوت معنادار نبود. استفاده از اینستاگرام بیش از حد متوسط و ارسال عکسهای سلفی و سلفیهای ویرایش شده کمتر از حد متوسط بود. با افزایش میزان اکثر متغیرهای روانشناختی مورد مطالعه، استفاده از اینستاگرام، عکسهای سلفی و سلفیهای ویرایش شده افزایش مییافت. با افزایش هراس ارتباطی ترس از ارزیابی منفی در اینستاگرام افزایش مییافت.
نتیجهگیری: در جامعه مورد مطالعه ما اکثر افراد گرایش بیشتری به درونگرایی دارند و تمایلی به نمایش خود ندارند. استفاده از اینستاگرام شاید بتواند به کاهش هراس ارتباطی کمک کند. افراد با هراس ارتباطی بالا ترس یا اضطراب بیشتری را در ارتباطات خود در مقایسه با دیگران تجربه میکنند پس این افراد بیشتر مایل هستند از تجربه ترس یا اضطراب در ارتباطات خود با دیگران اجتناب کنند. همچنین افرادی که هراس ارتباطی بالایی دارند ترس از ارزیابی منفی بیشتری را تجربه میکنند.
محمدجواد افشارصفوی، گلنار شجاعی باغینی، محمدرضا رستمی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
. زمینه و هدف: حضور رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی چالشی برای روزنامۀ چاپی ایجاد کرده است. به نظر میرسد که عادتهای مخاطبان در حال تغییر هستند، چرا که کاربران برای اخبار و اطلاعات رایگان به اینترنت مراجعه میکنند. بر این اساس هدف از این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در رقابتپذیری رسانههای مکتوب با شبکههای اجتماعی در راستای ادامۀ حیات در روزنامه خراسان است.
روش: رویکرد پژوهش حاضر کیفی روش آن گرانددتئوری، و ابزارش مصاحبه است، و برای تحلیل از متنکاوی و کدگذاری استفاده شد. پس از مطالعۀ مستندات علمی موجود و مصاحبههای تحلیلی با خبرگان و کارشناسان روزنامۀ خراسان در شهر مشهد، ابعاد و شاخصهای بازاریابی بهمنظور ارائۀ چارچوبی برای رقابتپذیری رسانههای مکتوب با شبکههای اجتماعی در راستای ادامۀ حیات مشخص شدند
یافتهها: نتایج نشان داد مقولههای اصلی در قالب ابعاد ششگانۀ مدل پارادایمی بهصورت شرایط علی (پویایی، نوآوری در خدمات، سرعت خدمات و چندرسانهای بودن در ارائۀ خدمات و تبلیغات)، مقولۀ اصلی، یعنی رقابتپذیری برای ادامۀ حیات (رقابتپذیری استراتژیک، استراتژی رقابتپذیری بهروز، دانش سازمانی رقابتپذیری، برنامهریزی راهبردی در جهت حیات و رقابتپذیری، اولویتبخشی حیات و رقابتپذیری، رقابتپذیری پویا و تغییرمدار، نوآوری تکنولوژیک در رقابتپذیری تخصصی)، راهبرد (مشتری مداری، قابلیت شبکهسازی و ارتباطی در سازمان)، زمینه (مدیریت تغییر، پیچیدگی شرایط مشتریان و محیط)، شرایط مداخلهگر محیطی (شرایط زیرساختی و قابلیتهای سازمانی، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی) و پیامدها (پیامدهای مشهود به معنی حیات، بلوغ و تعالی سازمانی، کسب مزیت رقابتی، کاهش نرخ ریزش مشتریان، افزایش نرخ جذب مشتریان جدید، حفظ و نگهداری مشتری و افزایش درآمد و همچنین پیامدهای نامشهود به معنی ارتقاء رضایتمندی مشتریان، رشد اقتصادی و فرهنگی جامعه، چابکی سازمانی، افزایش قابلیت نوآوری، بهبود جایگاه در بازار رسانه و بهبود بهرهوری و عملکرد سازمانی) جای گرفتند.
بحث و نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که برای رقابتپذیری رسانههای مکتوب با شبکههای اجتماعی در راستای ادامۀ حیات در درجۀ اول رسانههای مکتوب میبایست رقابتپذیر باشند. آنها باید به رقابتپذیری استراتژیک، استراتژی رقابتپذیری روزآمد، دانش سازمانی رقابتپذیری، برنامهریزی راهبردی بهمنظور حیات و رقابتپذیری، اولویتبخشی حیات و رقابتپذیری، رقابتپذیری پویا و تغییرمدار، نوآوری تکنولوژیک در رقابتپذیری تخصصی توجه داشته باشند.
فاطمه فهیمنیا، شهرزاد مقصودی نسب، علیرضا نوروزی، داریوش مطلبی،
دوره 8، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ارتباط مخاطب با رسانههای دیجیتال دوسویه و تعاملی است. نشر کتاب در قالبهای غیر چاپی و دیجیتالی، این ویژگی را در کتاب نیز ایجاد کرده است. پژوهش حاضر در صدد است با بررسی کتابهای تعاملی کودک تولید شده در ایران و ارزیابی دیدگاههای تولیدکنندگان این گونه از کتاب، چالشهای تولید کتاب تعاملی کودک را در ایران شناسایی کند.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و در سه بخش انجام شده است. ویژگیهای کتابهای تعاملی تولید شده در ایران براساس یک سیاهه وارسی ارزیابی و در سه بخش ویژگیهای تولیدکننده، ویژگیهای چندرسانهای و ویژگیهای تعاملی توصیف شدند. مصاحبههای تولیدکنندگان کتابهای تعاملی از نشریات عمومی ادبیات کودک استخراج و مضامین مرتبط با چالشهای تولید شناسایی شد. مطالعه تجربه تولیدکنندگان کتاب تعاملی با روش پدیدارشناسی جهت شناسایی چالشهای تولید انجام شد.
یافتهها: با شروع دهه نود شمسی، ناشران دولتی و خصوصی و استدیوهای بازیسازی تولید محدود کتاب تعاملی الکترونیکی کودک را در ایران، آغاز کردند. تولید گسترده کتاب تعاملی به دلیل مواردی چون: ضعف در قوانین حق مؤلف، نگرانی مؤلف از خلق مشترک، کمبود نیروی متخصص در حوزه تولید محتوای چندرسانهای و روایت تعاملی، محدودیتهای مالی ناشران و شکست محتوای تولید شده در رقابت با محصولات مشابه غیرایرانی با مشکلاتی مواجه است. نبود مبانی نظری غنی در حوزه خواندن دیجیتال و زیرساختهای فنی برای پشتیبانی از این محصولات از دیگر چالشهای تولید هستند.
نتیجهگیری: مخاطبشناسی مستمر از مسائلی است که تولیدکنندگان کتاب تعاملی نسبت به آن توجه کمتری نشان دادهاند. در تولید یک داستان تعاملی خوب توجه به روایت تعاملی و ویژگیهای چندرسانهای ضروری است. در کتابهای مورد بررسی بسیاری از ویژگیهای روایت تعاملی مانند خلق مشترک، نوشتن برخط و ارتباط مخاطبان با هم مورد توجه نبود و ویژگیهای چندرسانهای نیز در بسیاری موارد سبب قطع پیوستگی در خواندن میشود
سید مهدی میرمهدی، آقای فخرالدین جعفری،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار بر عملکرد شغلی کارکنان بوده است.
روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و جامعهی مورد پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت مخابرات ایران بوده که در بازه زمانی آبان 1399 تا فروردین 1400 انجام گرفته است. برای سنجش وضعیت موجود از پرسشنامه 19سوالی استفاده شد که پس از تأیید روایی و پایایی جهت جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق برای بررسی روابط بین اجزاء مدل از معادلات ساختاری استفاده شده است. از نرمافزار لیزرل برای تجزیه وتحلیل فرضیهها استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بوده است که استفاده اجتماعی بیش از حد با توجه به آماره t 4/24 و استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار با توجه به آماره t 2/92 رابطه مثبتی با خستگی از رسانههای اجتماعی دارد اما استفاده لذت جویانه تاثیری بر خستگی از رسانه های اجتماعی ندارد. خستگی از رسانههای اجتماعی نیز با توجه به آماره t 7/13 رابطهای مثبتی با عملکرد شغلی کارکنان دارد. همچنین با توجه به آماره z 2/70 خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی را در رابطه بین استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد و خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی با توجه به آماره z 3/64 در رابطه بین استفاده اجتماعی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد ولی خستگی از رسانههای اجتماعی در تاثیر استفاده لذتجویانه بیش از حد بر عملکرد شغلی کارکنان، نقش میانجی را ندارد.
نتیجه گیری: در این تحقیق مکانیزم نحوه اثرگذاری ابعاد مختلف استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی بر عملکرد شغلی بررسی شد. بر اساس این تحقیق استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی شامل سه بعد است که نقش هر کدام از این بعد ها در تاثیر گذاری بر خستگی و عملکرد شغلی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید هر یک از این ابعاد اثرگذاری متفاوتی را بر خستگی و عملکرد شغلی دارند. لذا این موضوع به فهم نظری رابطه بین استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی و عملکرد شغلی و همچنین برای مدیران در جهت تدوین سیاستهای مربوط به استفاده از رسانههای اجتماعی کمک می نماید.
محمود پویان فر، محمدرضا کیانی، محمدجواد هاشم زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف اصلی و کلی پژوهش حاضر بررسی نقش هراس ارتباطی و بیان خود واقعی در استفاده از اینستاگرام و سلفی است.
روش پژوهش: در این پژوهش همبستگی از چهار پرسشنامهی «هراس ارتباطی»، «مقیاس میزان اصالت»، «استفاده از اینستاگرام» و «گرفتن سلفی» در یک نمونه تصادفی از جامعه آماری شامل دانشجویان مشغول به تحصیل مقطع کارشناسی دانشگاه بیرجند (357 شرکت کننده) استفاده شد.
یافتهها: استفاده از اینستاگرام بیش از حد متوسط و ارسال عکسهای سلفی و سلفیهای ویرایش شده کمتر از حد متوسط بود. با افزایش میزان متغیرهای روانشناختی مورد مطالعه، استفاده از اینستاگرام، عکسهای سلفی و سلفیهای ویرایش شده افزایش یافت. همچنین با افزایش هراس ارتباطی، بیان خود واقعی در اینستاگرام کاهش یافت.
نتیجهگیری: در جامعه مورد مطالعه ما اکثر افراد گرایش بیشتری به درونگرایی دارند و تمایلی به نمایش خود ندارند. افرادی که توانایی بالایی برای بیان خود واقعی از طریق عکسهای سلفی دارند، از اینستاگرام بیشتر استفاده میکنند، عکسهای سلفی زیادی ارسال میکنند و همچنین از ویرایش بر روی عکسهای سلفی خود بیشتر استفاده میکنند. افراد با هراس ارتباطی بالا توانایی کمتری در بیان خود از طریق اینستاگرام دارند و بالعکس؛ این میتواند به این دلیل باشد که توانایی افراد جامعه مورد بررسی در بیان خود واقعی در محیط چهره به چهره بیشتر از توانایی بیان خود واقعی در اینستاگرام بوده است.
زهرا پورپیر، محمد رضا کیانی، محمد علی رستمی نژاد، سید ابراهیم حسینی زارگز،
دوره 10، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: کووید 19 یک بیماری تنفسی واگیردار است که مانند سایر بیماریهای واگیردار، سلامت افراد را تحتتأثیر قرار داده است. رسانه های اجتماعی بهعنوان یک منبع مهم برای کسب اطلاعات سلامت، سهم عمدهای را در زمینه رفع نیاز اطلاعاتی در مورد کووید 19 به خود اختصاص دادهاند. نقش رفتار اطلاعیابی سلامت افراد در مدیریت و کنترل بیماری حائز اهمیت است و در روند سلامت جامعه در آینده نیز تأثیرگذار است. بر همین اساس کشف رفتار اطلاع یابی سلامت دانشجویان دانشگاه بیرجند در رسانه های اجتماعی در طی همهگیری کووید 19 هدف اصلی پژوهش حاضر قرار گرفت.
روش پژوهش: این پژوهش کاربردی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه بیرجند در زمان انجام مطالعه بودند. نمونهگیری بر اساس نمونهگیری تصادفی طبقهبندی نسبتی انجام گرفت (370 نفر). ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات صاحبنظران و متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی و علوم پزشکی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ سنجیده شد (0/897).
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد دانشجویان بیشتر از موتورهای جستجو، شبکه های اجتماعی خارجی و رسانه های خبری برای کسب اطلاعات در مورد کووید 19 تا منابع معتبری مانند وبسایت های رسمی تخصصی پزشکی استفاده می کردند. در این میان تلگرام و اینستاگرام بیشترین کاربرد را داشتند. آنان بیش از کسب اطلاعات در مورد روش های درمانی به اخبار مرتبط با کووید 19 و رفتارهای پیشگیرانه توجه داشتند. میزان پیامدهای منفی و مثبت کسب اطلاعات در مورد این بیماری بر روی دانشجویان کمتر از حد انتظار بود و در بین مؤلفههای رفتار اطلاع یابی، کمترین توجه را به اشتراکگذاری اطلاعات داشتند. در زمینه ابعاد مرتبط با کووید 19 بیشترین توجه آنها به بُعد آموزشی و کمترین توجه آنها به بُعد سیاسی بود.
نتیجهگیری: بر اساس بررسی های پژوهشگر مطالعه ای در زمینه رفتار اطلاع یابی سلامت به طور خاص در رسانه ها و شبکه های اجتماعی در دوران کووید 19 نیافت؛ بنابراین پژوهش از نظر روش شناسی، رویکرد موضوعی و پژوهشی و بافت موردمطالعه حداقل در سطح ملی بدیع است.
رویا حجازی نیا، سمیه احمدی سیدآبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
مقدمه: اهمیت ارائه خدمات بهصورت غیرحضوری ازیکطرف و ضریب نفوذ بالای رسانه اجتماعی در بین گروههای مختلف از طرف دیگر، ارائه خدمات مختلف بهویژه در حوزه سلامت و بهداشت بر بستر رسانه اجتماعی را ضروری ساخته است. برایناساس هدف پژوهش حاضر ارائه چهارچوبی جهت معرفی الزامات ارائه خدمات حوزه سلامت در بستر رسانههای اجتماعی (سلامت الکترونیک 2.0) در کشورهای درحالتوسعه است.
روشپژوهش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک در بازه زمانی ۵ماهه (بهمنماه 1400 تا تیرماه 1401) انجام شد. دادههای موردنیاز پژوهش، با استفاده از ابزار مصاحبههای نیمه ساختار یافته و از بین جامعه آماری شامل متخصصان فناوری اطلاعات و پژوهشگران حوزه سلامت الکترونیک بودند که بر اساس معیارهای سابقه پژوهش، سابقه علمی (تحصیلات دانشگاهی مرتبط) و داشتن سابقهی تجربی در حوزهی فناوری اطلاعات و سلامت الکترونیک انتخاب شدند. بهگونهای که حداقل دو معیار از سه معیار مطرح شده را دارا بودند. همچنین از روش نمونهگیری هدفمند با تعداد نمونه آماری 22 نفری جهت دسترسی دادههای پژوهش بهره برده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که الزامات ارائه خدمات سلامت در بستر رسانه اجتماعی (سلامت الکترونیک 2.0) برای کشورهای درحالتوسعه شامل مواردی چون الزامات زیرساختی، سازمانی، محیطی و ارتباطی است.
نتیجهگیری: با بهرهمندی از چارچوب الزامات سلامت الکترونیک 2.0 (الزامات زیرساختی، سازمانی، محیطی و ارتباطی)، مسیر مدیریت و برنامهریزی جهت استفاده از رسانههای اجتماعی در بخش سلامت برای کشورهای درحالتوسعه هموار شده و با توسعه دسترسی خدمت گیرندگان، امکان ارائه خدمات حوزه سلامت فارغ از مرزهای زمانی و مکانی فراهم میشود.
اقدس سلیمانی، زهره کاظمی، محمد آقایی، زهرا قربانی،
دوره 10، شماره 3 - ( 8-1402 )
چکیده
هدف: رسانههای اجتماعی بهعنوان یک ابزار قدرتمند و موفق بازاریابی، به شرکتها کمک میکند تا فعالیتها و تعامل بین مصرفکنندگان را با اوقات خوشتر از گذشته به برند پیوند دهند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر بازاریابی رسانههای اجتماعی بر قصد خرید مصرفکنندگان از طریق اعتماد برند و نگرش برند میباشد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی، پیمایشی میباشد. همچنین برای گردآوری دادهها از روش کمی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، صرفکنندگان برندهای لوکس پاتن جامه، چرم مشهد، سالیان، دنیس تریکو، نوین چرم در ایران میباشد. حجم نمونه تعداد 384 نفر از مصرفکنندگان بوده و باتوجهبه نامحدودبودن جامعه آماری و همچنین غیرممکنبودن دسترسی به تمام جامعه موردنظر، از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده شد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر و نرمافزار آموس برای بررسی روابط بین ابعاد و شاخصها استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بازاریابی رسانههای اجتماعی تأثیر مثبت و معناداری بر اعتماد به برند و نگرش برند دارد. علاوه بر این، اعتماد به برند و نگرش برند تأثیر مثبت و قابلتوجهی بر قصد خرید مصرفکنندگان دارند؛ همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی بهواسطه اعتماد برند و نگرش برند بر قصد خرید تأثیر میگذارد.
نتیجهگیری: مدیران بازاریابی باید فعالیتهای مختلف بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی را برای نام تجاری خود در سایتهای رسانههای اجتماعی موردتوجه قرار دهند و در چنین فعالیتهایی سرمایهگذاری کنند تا بر نگرش و اعتماد مصرفکننده نسبت به برند تأثیر مثبت گذارند.