13 نتیجه برای شناخت
مریم اسدی،
دوره 1، شماره 3 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: این مقاله رفتار فرمولبندی مجدد عبارت جستجوی کاربران را با توجه به سبکهای شناختی کلینگر و جزئینگر، وظیفه جستجو و میزان تجربه در محیط وب بررسی میکند. روش: این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش پیمایشی و با ابزار مشاهده اجرا شده است. تعداد 321 عبارت جستجو از 44 آزمودنی تحلیل شد. ابزارهای گردآوری دادهها آزمون سبکشناختی رایدینگ، پرسشنامه تجربه وب و وظایف جستجو بودند. یافتهها: نتایج نشان داد افراد جزئینگر از تعداد عبارت جستجوی بیشتر و طولانیتری نسبت به کلینگرها و افراد باتجربه بالا از تعداد عبارت بیشتر و کوتاهتری نسبت به افراد باتجربه پایین برای تکمیل وظایف استفاده کردند. پنج روش (جدید، افزودن، جایگزینی، حذف، تکرار) در فرمولبندی مجدد عبارت جستجو شناسایی شد. بین مقوله افزودن و جایگزینی کلمات همبستگی قوی مشاهده شد. از نظر روش فرمولبندی مجدد عبارت جستجو در دو سبکشناختی کلینگر و جزئینگر و میزان تجربه تفاوت مشاهده شد و جزئینگرها در فرمولبندی مجدد عبارت جستجو فعالانهتر از کلینگرها عمل کردند. همچنین براساس نوع وظیفه مشخص شد که با پیچیدهتر شدن وظایف، تعداد عبارتهای جستجو برای تکمیل وظایف بیشتر میشود. استفاده از روش «حذف» کلمات در عبارت جستجو بعد از عبارت جستجوی «جدید» و «افزودن» کلمات به عبارت جستجو متداولتر است. نتیجهگیری: درک اینکه چگونه کاربران عبارتهای جستجوی خود را فرمولبندی میکنند و چه عواملی بر فرمولبندی عبارت جستجوی آنان موثر است میتواند از یک سو به پژوهشگران تعامل انسان و اطلاعات و توسعهدهندگان نظامهای بازیابی اطلاعات در توسعه مدلی تعاملیتر و کاربرمدارتر برای جستجو کمک کند و از سوی دیگر به کاربران در ارائه پیشنهادهای موثرتر برای فرمولبندی دقیقتر عبارت جستجو که منعکسکننده نیاز واقعی آنان است و نیز بازیابی نتایج مرتبطتر یاری رساند.
کبرا بابائی، زاهد بیگدلی،
دوره 2، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: نیاز به شناخت به میزان درگیری فرد در فعالیتهای فکری، به سنجش تفاوتهای فردی در انگیزش برای پردازش اطلاعات، به تفاوتهای فردی در گرایش افراد به درگیرشدن و لذت بردن از تفکر پرتلاش و بالاخره به پردازش مستدل پیامها اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر نیاز به شناخت دانشجویان بر رفتار اطلاع یابی مشارکتی آنان است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی تحلیلی است. از 340 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد ورودی سال 94-1393 دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تعداد 181 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و سنجه نیاز به شناخت و رفتار اطلاع یابی مشارکتی را تکمیل کردند.
یافتهها: یافتهها حاکی از تفاوت معنادار میزان نیاز به شناخت آزمودنیها بر حسب جنسیت و رشته تحصیلی آنان بود. بین نیاز به شناخت و رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان نیز رابطه معنادار مشاهده شد. رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان برحسب سطح نیاز به شناخت آنان تفاوت معناداری داشت.
نتیجه گیری: نیاز به شناخت بر رفتار اطلاعیابی مشارکتی دانشجویان مؤثر است.
رضا مختارپور، ،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: این مقاله، بنا دارد تا از طریق بررسی روششناختی برخی از شاخصترین پژوهشهای صورتگرفته در حوزه رفتار اطلاعیابی در خارج از کشور و تدقیق در مراحل معرفی الگوهای اطلاعیابی مورد بررسی، چشم اندازی هر چند مختصر پیش روی پژوهشگران ایرانیِ این حوزه قرارداده و امکان مقایسه وضعیت روششناختی اینگونه مطالعات را در داخل و خارج از کشور فراهم آورد.
روش: در مطالعه حاضر سعی شده تا به روش اسنادی، و بررسی متونِ نگاشتهشده در حوزههای مرتبط با هریک از الگوهای اطلاعیابی، خاستگاههای روششناسانه هر الگو، به صورت جداگانه، مورد تحلیل قرارگیرد.
یافتهها: بررسیها حکایت از آن دارد که پژوهشگران ایرانی، در مطالعات اطلاعیابی خویش، از سنّت روششناختی حاکم بر پژوهشهای تأثیرگذار این حوزه، که عمدتاً مبتنی بر رعایت اصل تنوع روششناختی هستند، غافل بوده و رویکردی کلیشهای (و گاه الگوبرداری صِرف از آثار دیگران) را در دستورکار قراردادهاند. نکته تناقضآمیز قضیه اینجا است که این بیاعتنایی، در شرایطی صورت میپذیرد که پژوهشگران ایرانی، بارها و بارها در بخش پیشینه مطالعات خود، به پژوهشهای تأثیرگذار گذشته ارجاع می-دهند بیآنکه اندک نگاهی به روشهای بکارگرفته از سوی آنها داشته باشند.
نتیجهگیری: به کمک مطالعهی آثار نگاشتهشده در زمینه روش و روششناسیهای پژوهش در امتداد گستره وسیعی از رشتههای علمی، میتوان به شیوهی استقرائی، به فهرستی از روشهای علمی دستیافت و آنها را به تناوب، در قالب پژوهشهای مستقل، به بوته آزمایش نهاد تا میزان توانمندی آنها در مطالعاتی همچون مطالعات کاربران به اثبات برسد. کلید مشکلات موجود، ایجاد تنوع روششناختی است.
صنم ابراهیم زاده، سعید رضایی شریف آبادی،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: نظریه اجتماعی – شناختی که توسط یورلند و البرچتسن معرفی شده است، رسم متداول در دیدگاه شناختی سنتی را وارونه کردهاست. نظریه اجتماعی – شناختی کاربران اطلاعات را در تعلقاتشان به فرهنگهای مختلف، ساختارهای اجتماعی مختلف و حوزههای گوناگون دانش مد نظر قرار میدهد. از اینرو هدف مقاله، توضیح چگونگی کاربرد نظریه اجتماعی - شناختی در بازیابی اطلاعات میباشد.
روش: با مطالعه مبانی نظری و شناسایی مفاهیم، نظریه اجتماعی – شناختی، کاربرد آن در بازیابی اطلاعات تبیین شد. این پژوهش از بعد روش شناسی تحقیق، توصیفی تحلیلی، از منظر هدف، نظری و از منظر پارادایم، کیفی است.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که نظریه اجتماعی – شناختی در بازیابی میتواند باعث سازماندهی شناختی و اجتماعی دانش و رده بندی موضوعی خاص شود. در هستیشناسیها در تبدیل اصطلاحنامه به هستیشناسی موثر است. در فرایند اطلاعیابی باعث در نظر گرفتن عوامل واسطهی در رفتار اطلاعیابی میشود. همچنین در ربط نیز در دخیل داشتن عاملهای غیر زبانی در درک معنی از قابلیتهای مناسبی برخوردار است.
نتیجهگیری: نتیجه این مطالعه نشان داد که دیگر نمیتوان فقط از طریق دیدگاه شناختی سنتی به بررسی مسائل مربوط به بازیابی اطلاعات، ربط و رفتار اطلاعیابی پرداخت و لازم است تا تمامی عوامل دخیل در نظریه اجتماعی – شناختی در مطالعات مربوط به این حوزهها مورد بررسی قرار گیرد.
مصطفی باغ میرانی، محمدرضا اسماعیلی گیوی، محمد حسن زاده، علیرضا نوروزی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر مسئلهیابی پژوهش و توسعه مدل مفهومی آن به عنوان اولین گام در زمینه تولید دانش و افزایش کیفیت مسئلهیابی صورت پذیرفت.
روش: در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهتدار به توسعه مدل مفهومی برآمده از فراترکیب دادههای منابع پیشین مسئلهیابی پرداخته شد. از این روش جهت تولید دانش جدید حول محور مسئلهیابی استفاده شد. جامعه پژوهش متشکل از 17 منبع پراستناد پژوهشی بود.
یافتهها: در مجموع از میان منابع انتخاب شده، 22 مفهوم و 182 کد پیرامون چهار ویژگی مهم مسئلهیابی شناسایی شد. بنابراین مدل مفهومی مسئلهیابی در ویژگی شخصیتی در پنج بُعد، در ویژگی روانشناختی در چهار بعد، در ویژگی فکری (تفکر خلاقانه) در شش بعد، در ویژگی فکری (تفکر انتقادی) در دو بعد و در ویژگی آموزشی در پنج بعد، توسعه داده شد.
نتیجهگیری: عوامل شناسایی شده مؤثر بر مسئلهیابی در این پژوهش، بسیار فراگیرتر از پژوهشهای پیشین بود. همچنین ارزش افزودهای بر پژوهشهای پیشین مسئلهیابی اضافه شد. همچنین مدل مفهومی توسعهیافتهای پیرامون مسئلهیابی پژوهش برای اولین بار طراحی شد.
سارا بهی مهر، دکتر یزدان منصوریان،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش جنبههای روانشناختی در رفتار اطلاعاتی انسان و تأثیر عوامل روانی بر تعامل انسان و اطلاعات، این پژوهش به مطالعه سوگیریهای شناختی در رفتار اطلاعاتی میپردازد .بدین ترتیب هدف اصلی پژوهش، بررسی نقش سوگیریهای شناختی در رفتار اطلاعاتی علمی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی است.
روش: پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری(نسخه کلاسیک) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه خوارزمی بودند. با در نظر داشتن نمونهگیری هدفمند و با استفاده از نمونهگیری دردسترس، 25 نفر از آنها به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از ابزار مصاحبه گردآوری و از طریق پیگیری اصول تحلیل دادهها و مبانی کدگذاری در گرانددتئوری تحلیل شدهاند.
یافتهها: براساس تحلیل دادههای پژوهش، سوگیریهای شناختی در رفتار اطلاعاتی علمی افراد تأثیرگذار هستند. 28 مورد سوگیری شناختی در متن مصاحبههای پیادهسازی شده شناسایی شد. در هر یک مراحل شش گانه مدل رفتار اطلاعاتی ایزنبرگ و کویتز، سوگیریهای شناختی به شکلی تأثیرگذار هستند. سوگیریها میتوانند در تشخیص، تعیین و تبیین نیاز اطلاعاتی، تصمیمگیری برای گزینش منابع اطلاعاتی، انتخاب مراکز اطلاعاتی، استخراج و استفاده از اطلاعات، سازماندهی و به اشتراکگذاری اطلاعات کسب شده و در نهایت در ارزیابی فرآیند کاوش اطلاعات نقش ایفا کنند.
نتیجهگیری: سوگیریهای شناختی در کنار دیگر عوامل مطرح در رفتار اطلاعاتی قرار میگیرند و میتوانند بر آنها تأثیر بگذارند و یا از آنها تأثیر بپذیرند. سوگیریها میتوانند پیامدهایی چون عدم موفقیت در بازیابی و کسب اطلاعات، پرهیز از اطلاعات و در نهایت شکست در رفع نیاز اطلاعاتی داشته باشند. برای درک عمیقتر از نقش سوگیریهای شناختی، لازم است آنها را در بافتها و در شکلهای مختلف رفتار اطلاعاتی مورد بررسی قرار داد.
منصور ترکیان تبار، زهرا ارزانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی مهارتهای شناخت، ترکیب و استفاده از اطلاعات در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد دورود به انجام رسیده است.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل 1105 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد که بر اساس فرمول کوکران 286 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است. پس از توزیع پرسشنامه ها تعداد 276 پرسشنامه دریافت شد که داده های همین تعداد پرسشنامه استخراج و با استفاده از نرم افزار آماریSPSS20 تجزیه و تحلیل گردید. در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون t استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد که مهارت شناخت، ترکیب و استفاده از اطلاعات در بین دانشجویان مقطع تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دورود بالاتر از حد متوسط است.
نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش و دیگر پژوهشهای انجام شده در رابطه با سواد اطلاعاتی دانشجویان میتوان نتیجه گرفت که دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی باید توجه ویژه ای به سواد اطلاعاتی دانشجویان داشته باشند و زمینه را برای ارتقاء آن فراهم سازند
علیرضا سلطان زاده، سعید حقیر،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مسائل دنیای معاصر با توجه به رشد روز افزون ابزارها و تکنولوژیها در زمینه های مختلف روز به روز پیچیده تر میشود. این میزان پیچیدگی و همچنین دسترسی سریع و راحت به اطلاعات که به نوعی به بمباران اطلاعات شناخته می شود، روی ذهن بشر تاثیرات فراوانی میگذارد. این اثرات باید شناخته شود تا بتوان از عوامل مخرب آن جلوگیری کرد. مساله شناخت که بشر در تمام طول حیات با آن مواجه بوده در این دوران وارد فاز های پیچیدهتری خواهد شد. پدید آمدن مراجع اقتدار جدید و متنوع عملا مساله شناخت و آگاهی بخشی برای اذهان عمومی جامعه را مورد تهدیدات زیادی قرار داده است. این پژوهش قصد دارد تا بر مبنای تفکرات کارل ریموند پوپر در حوزه شناختشناسی و معرفتشناسی به بررسی مساله مواجهه با حقیقت بپردازد. هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل تاثیرگذار بر آگاهیهای انسان بر مبنای تفکرات پوپر میباشد. پرسش اصلی این پژوهش عبارتست از اینکه آیا در دنیای امروز با توجه به ارتباطات گسترده و داده های فراوان، ذهن انسان از عملکرد بهتری برای مواجه و حل مسائل پیش رو برخوردار است؟
روش پژوهش: این تحقیق از نوع کیفی است. از نظر هدف می توان این تحقیق را همزمان اکتشافی و تبیینی دانست. مبانی نظری پژوهش بر مبنای تفکرات پوپر شکل میگیرد که معتقد است دانستهها و آگاهیها به طور مداوم باید مورد آزمایش قرار گیرند. فرضیه مطرح شده این است که با وجود تمامی امکاناتی که برای بشر از جهت دسترسی به اطلاعات وجود دارد اما همچنان بشر دچار خطاهای اساسی در خصوص شناخت مسائل و تصمیم گیریها می شود.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که با وجود گردش آزاد اطلاعات و دسترسی راحت به منابع دادهها اما همچنان انسان از اتخاذ تصمیمات غلط و دادن پاسخ های اشتباه به بنیادی ترین مسائل رنج میبرد.
نتیجهگیری: درخصوص حل بسیاری از مسائل هنوز هم حتی با وجود تصمیم گیریهای جمعی در سطوح بالای تصمیمسازی، راهکارهای غلطی مورد استفاده قرار میگیرد که پس از ارزیابی های مجدد میزان بالای اشتباهات باعث تعجب خود تصمیم سازان خواهد شد.
دکتر زاهد بیگدلی، محمد اکبری محله کلائی، آقای عبدالرضا ایزدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاله حاضر، که از حیث هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها، از نوع پیمایشی - همبستگی است، در پی اجرای بخشی از مدل رفتار اطلاعاتی ویلسون با رویکرد رفتار مصرفکننده میباشد. به این منظور تاثیر شخصیت و ویژگیهای جمعیتشناختی به عنوان دو مولفه از مدل اطلاعاتی ویلسون بر نیازهای اطلاعاتی مشتریان تلفن همراه بررسی شد.
روش پژوهش: جامعه آماری این پژوهش عبارتاند از مشتریان بازارهای اصلی تلفن همراه تهران که تعداد 384 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نسخه کوتاه مقیاس پنج بزرگ رامستد و جان برای گردآوری دادههای مربوط به شخصیت و پرسشنامه مولف ساخته برای گردآوری داده های مربوط به ویژگیهای جمعیت شناختی و نیازهای اطلاعاتی استفاده شد و نهایتا جهت توصیف و تجزیه و تحلیل دادهها روشهای آماری رگرسیون چند متغیره، ضرائب همبستگی پیرسون، اسپیرمن و آزمون علی مقایسهای تی مستقل مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: مطابق یافتههای تحقیق در خصوص شخصیت، تاثیر چهار متغیر/نوع شخصیت بر نیاز اطلاعاتی معنادار شد و در رابطه با متغیر برونگرایی فرض صفر تحقیق مورد تائید قرار گرفت. دادههای مربوط به جمعیتشناختی نشان داد که سه متغیر سن، درآمد و جنسیت بر نیاز اطلاعاتی تاثیرگذارند و متغیر تحصیلات رابطه معناداری با بعد برندگرایی نیاز اطلاعاتی دارد.
نتیجه گیری: این مقاله ضمن برجسته سازی پیوند دو حوزه رفتار اطلاعاتی و رفتار مصرف کننده، رابطه و اثربخشی دو متغیر مداخله گر مطرح در مدل رفتار اطلاعاتی ویلسون با نیاز اطلاعاتی را بررسی و تائید نمود.
ندا پورخلیل، منصور کوهی رستمی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: رفتار اطلاعاتی در علم اطلاعات و دانششناسی به عنوان یک رفتار اساسی انسان دیده میشود که تا کنون پژوهشهای بسیاری درباره آن انجام شده است. این پژوهش، پارادایمها و رویکردهای متفاوتی را در بر میگیرد که در پژوهشهای رفتار اطلاعاتی مورد استفاده قرار گرفتهاند. هدف مقاله حاضر بررسی سیر تغییر پارادایم و رویکردهای محتلف پژوهشی در حوزه رفتار اطلاعاتی است.
روششناسی: پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای با رویکرد تحلیلی و پس از مرور مطالعات پیشین با هدف شناسایی پارادایمهای غالب رفتار اطلاعاتی انجام شده است.
یافتهها: یافتهها نشان داد که میتوان مطالعات رفتار اطلاعاتی را در دو دسته پارادایم اصلی قدیم و جدید قرار داد. پارادایم قدیم صرفاً بر نحوه استفاده فرد از کانالهای اطلاعاتی اشاره دارد و خود فرد را در تعامل با اطلاعات کمتر مورد توجه قرار میدهد. پاردایم قدیم ناظر بر نظریات شانون درباره اطلاعات است و پاردایم جدید بر روابط بین رشتهای تأکید دارد. در دسته پارادایم جدید رویکرد شناختی، جامعهشناختی، و چندوجهی را میتوان مشاهده نمود.
نتیجهگیری: رفتار اطلاعاتی یک رفتار غریزی است که در محیط اجتماعی رخ داده و عوامل مختلفی در آن تأثیر گذارند و مانند بسیاری از ویژگیهای انسانی، رفتاری است که در خلأ رخ نمیدهد؛ این رفتار در تعامل با اطلاعات، انسان و جامعه قابل تعریف است و از این رو میتواند جنبههای گسترده و چندوجهی داشته باشد. همچنین این رفتار به عنوان شاخهای از علوم اجتماعی است که تحت پارادایمهای مختلفی قابل بررسی است. برخلاف علوم طبیعی در علوم اجتماعی فرانظریههای زیادی ممکن است در کنار هم پیش بروند. گاهی یک فرانظریه به سادگی از بین میرود و زمانی دیگر ممکن است دوباره رشد نموده، تحول پیدا کند و مجدداً علایق پژوهشگران را برانگیزد. بدین ترتیب سیر تکامل پژوهش رفتار اطلاعاتی نشان دهنده ترکیب رشتهها و نظریات بین رشتهای و روابط جدید در درک رفتار اطلاعاتی انسان است.
سید مهدی میرمهدی، آقای فخرالدین جعفری،
دوره 8، شماره 3 - ( 8-1400 )
چکیده
هدف: هدف از این پژوهش بررسی تاثیر استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار بر عملکرد شغلی کارکنان بوده است.
روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف، پژوهشی کاربردی و جامعهی مورد پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت مخابرات ایران بوده که در بازه زمانی آبان 1399 تا فروردین 1400 انجام گرفته است. برای سنجش وضعیت موجود از پرسشنامه 19سوالی استفاده شد که پس از تأیید روایی و پایایی جهت جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در این تحقیق برای بررسی روابط بین اجزاء مدل از معادلات ساختاری استفاده شده است. از نرمافزار لیزرل برای تجزیه وتحلیل فرضیهها استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها حاکی از آن بوده است که استفاده اجتماعی بیش از حد با توجه به آماره t 4/24 و استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار با توجه به آماره t 2/92 رابطه مثبتی با خستگی از رسانههای اجتماعی دارد اما استفاده لذت جویانه تاثیری بر خستگی از رسانه های اجتماعی ندارد. خستگی از رسانههای اجتماعی نیز با توجه به آماره t 7/13 رابطهای مثبتی با عملکرد شغلی کارکنان دارد. همچنین با توجه به آماره z 2/70 خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی را در رابطه بین استفاده شناختی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد و خستگی از رسانههای اجتماعی نقش میانجی با توجه به آماره z 3/64 در رابطه بین استفاده اجتماعی بیش از حد از رسانههای اجتماعی در محل کار و عملکرد شغلی کارکنان دارد ولی خستگی از رسانههای اجتماعی در تاثیر استفاده لذتجویانه بیش از حد بر عملکرد شغلی کارکنان، نقش میانجی را ندارد.
نتیجه گیری: در این تحقیق مکانیزم نحوه اثرگذاری ابعاد مختلف استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی بر عملکرد شغلی بررسی شد. بر اساس این تحقیق استفاده بیش از حد از رسانه های اجتماعی شامل سه بعد است که نقش هر کدام از این بعد ها در تاثیر گذاری بر خستگی و عملکرد شغلی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید هر یک از این ابعاد اثرگذاری متفاوتی را بر خستگی و عملکرد شغلی دارند. لذا این موضوع به فهم نظری رابطه بین استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی و عملکرد شغلی و همچنین برای مدیران در جهت تدوین سیاستهای مربوط به استفاده از رسانههای اجتماعی کمک می نماید.
خانم خاتون وکیلی،
دوره 9، شماره 1 - ( 2-1401 )
چکیده
هدف: هدف: هدف این پژوهش بررسی تاثیر عضویت در شبکه های اجتماعی و نشخوار ذهنی در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان دختر حقوق دانشگاه آزاد قائمشهر بود.
روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. نمونه آماری در این مطالعه، 70 نفر به صورت نمونه در دسترس از دانشجویان رشته حقوق دانشگاه آزاد واحد قائمشهر درسال تحصیلی 1400-1399بوده است . روش نمونه گیری در تحقیق حاضر تصادفی ساده بود. برای تعیین حجم نمونه در این پژوهش، از جدول کرجسی مورگان استفاده شده است. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه بررسی اثرات عضویت در شبکه های اجتماعی، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (تقی زاده و نیکخواه ) و پرسشنامه مقیاس نشخوار ذهنی (تقی زاده ) است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای25- SPSS و (PLS) انجام شد.
یافتهها: نتایج دلالت بر این داشت که شدت اثر عضویت در شبکههای اجتماعی (5/24 درصد) بیشتر از شدت اثر نشخوار ذهنی (8/12 درصد) بوده است. هم چنین می توان شدت اثر را برای هر سه خرده مقیاس این دو متغیر مشاهده کرد. نتایج معادلات ساختاری جهت رد یا تایید فرضیات نشان داده است، هر دو متغیر عضویت در شبکههای اجتماعی(P =0/001 و β=0/526) و نشخوار ذهنی(P =0/002 و (β=-0/379 بر انعطافپذیری شناختی تاثیر معنادار داشتهاند، با توجه به مقدار ضریب مسیر میتوان گفت عضویت در شبکههای اجتماعی دارای اثر مثبت و نشخوار ذهنی دارای اثر منفی بوده است .
نتیجهگیری: عضویت در شبکه های اجتماعی اثرات به مراتب بیشتر و مخرب تری نسبت به نشخوار ذهنی در انعطاف پذیری شناختی دانشجویان داشته است و می توان گفت که هر دو متغیر عضویت در شبکه های اجتماعی و نشخوار ذهنی بر انعطاف پذیری شناختی تاثیر داشته است.
روح ا خدا بنده لو، اکبر مومنی راد، محمد هادی زاهدی، آزاده ملکی،
دوره 9، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه دیدی جامع از وضعیت جاری پژوهش ها در حوزه یادگیری و کلاس درس معکوس است. مطالعه حاضر کوششی از نوع علم سنجی به منظور استخراج و تحلیل شبکه های کتابشناختی در این حوزه است که بر اساس نمایه های استنادی علوم (ISI) انجام گرفتهاست.
روش پژوهش: بدین منظور با استفاده از تکنیک جستجوی نظامند، مجموعه تولیدات علمی نمایه شده در زمینه یادگیری و کلاس درس معکوس بین سالهای 1990 تا 2018 از پایگاه اطلاعاتی وب آو ساینس (3259 رکورد) استخراج شد. به منظور تحلیل شبکه های کتابشناختی و با استفاده از تکنیک متن کاوی دادهها وارد نرم افزار VOSviewer گردید. تکنیک متن کاوی بر روی کلمات کلیدی، عناوین و چکیده مقالات به منظور شبکه گرافهای علمی پیاده سازی شد.
یافته ها: تحلیل ها در خصوص مجموعه تولیدات علمی منتشر شده به تفکیک سال، دانشگاهها و موسسات آموزش عالی پرکار و کشورها در جداولی نشان داده شد. تکنیک شبکه های کتابشناختی بر روی کشورها و دانشگاههای پرکار به منظور شناسایی میزان همکاری آنها در تولید علم در این حوزه پیاده گردید. همچنین بررسی تولیدات علمی با کیفیت از طریق میزان ارجاعات، از جمله یافته های این پژوهش بود.
نتیجه گیری: حوزه یادگیری معکوس از حوزههای جدید آموزشی است که ارتباط آن با خیلی از موضوعات دیگر بررسی نشده و همچنین ابعاد مختلف آن از نظر پژوهشی به اشباع کافی نرسیده است و جای واکاوی عمیق دارد.