سوران رجبی، محمدرضا مولا،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
ادراک زمان یکی از کارکردهای مهم شناختی مغز است و به تجربه ذهنی زمان، توسط یک فرد اشاره دارد. این توانایی نهتنها بر تمام فعالیتهای انسان تأثیرمیگذارد، بلکه از حالات خلقی و هیجانی ما تأثیر میپذیرد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود که با استفاده از نمونهگیری در دسترس، ۴۰ نفر مرد و زن (۲۰ مرد و ۲۰ زن) در مقاطع تحصیلی لیسانس و فوقلیسانس به شیوه همتاسازی شده از نظر جنسیت و تحصیلات در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بر روی همهی آزمودنیها، قبل و بعد از اعمال متغیر مستقل، تکیف تولید زمان ۳۰ ثانیه و ۶۰ ثانیه توسط کرونومتر اجرا شد. گروه آزمایش تحت تأثیر سه مرحله القای خلق مثبت، منفی و القای اضطراب قرار گرفت و گروه کنترل بدون مداخله (در حالت خنثی) مورد سنجش قرار گرفت.نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در تکلیف تولید زمان نشان داد که افراد تحت تأثیر القای خلق مثبت و اضطراب دچار بیش برآورد زمان میشوند که بیش برآورد در حالت خلق مثبت بیشتر از حالت اضطراب است، همچنین تحت تأثیر القای خلق منفی زمان را کندتر ادراک میکنند. بر اساس نتایج بهدستآمده از این پژوهش، میتوان گفت که افراد در تجربه خلق مثبت و اضطراب زمان را سریعتر و در تجربه خلق منفی زمان را کندتر از آنچه که در واقعیت میگذرد ادراک میکنند. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت که تجربه زمان تحت تأثیر حالات خلقی و هیجانی به خصوص در بازههای کوتاه زمانی بر اساس اهمیتشان در قضاوت، تصمیمگیری و واکنش ما نسبت به محیط بسیار با اهمیت است، چرا که بیش برآورد یا کم برآورد کردن زمان تحت تأثیر عوامل مختلف میتواند یکی از مهمترین دلایل عدم پاسخ دهی یا واکنش بهموقع و مناسب نسبت به محرک ها و مخاطرات محیطی باشد.
احمد برجعلی، محمد رستمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
اثر درمانهای دارویی برای بزرگسالان با اختلال بیش فعالی توام با نقص توجه(ADHD) موفقیتآمیز بوده است. با این حال، در مواردی دارو درمانی نقص در کارکردهای اجرایی را بهبود نمیبخشید. مطالعه حاضر اثر برنامه آموزش حافظه کاری بر برخی جنبههای کارکردهای اجرایی در بزرگسالان با ADHD را مورد بررسی قرار داده است. شانزده نفر بزرگسال مبتلا به ADHD و 16 نفر بزرگسال سالم وارد مطالعه شدند. مبتلایان به ADHD به مدت 16 جلسه تمرینات مربوط به حافظه کاری را دریافت کردند و حافظه کاری و توجه همه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش حافظه کاری منجر به بهبود معنی دار جنبههای مختلف توجه شامل تمرکز و توجه پیوسته و نیز ظرفیت حافظه کاری میشود. براساس این یافتهها برنامه آموزش حافظه کاری میتواند عملکرد حافظه کاری را بهبود دهد و نیز ظرفیتی را برای تسهیل کارکرد توجه در بزرگسالان ADHD فراهم سازد.
شیرین رضوانی، علی اکبر شریفی، حسین زارع،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون _پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعهکننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) بهصورت در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازهگیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید. گروه آزمایش تحت مداخله توانبخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقهای) قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری عملکرد حافظهی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون نشان داد. بهعلاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمرههای پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توانبخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توانبخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و میتوان از آن بهعنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.
برزان سلیمانی، کامران یزدانبخش، خدامراد مومنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در زمینههای مختلف شناختی ازجمله پردازش اطلاعات، تصمیمگیری، برنامهریزی، حافظه و حل مسئله مشکلاتی را تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش میانجی آگاهی فراشناختی در رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا و حل مسئله بود. پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعهکننده به مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی استان کردستان در سالهای 98 -1397 بود. 300 نفر دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه بالینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب شدند و به آزمون حافظه سرگذشتی شرححال، پرسشنامه آگاهی فراشناخت و پرسشنامه حل مسئله اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرمافزار Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا با ضریب 17/0 بر مهارتهای حل مسئله و با ضریب 20/0 بر آگاهی فراشناخت اثر مستقیم داشت. همچنین، اثر مستقیم آگاهی فراشناختی بر حل مسئله 35/0 بود. حافظه سرگذشتی 4 درصد از واریانس آگاهی فراشناختی و همچنین حافظه سرگذشتی به همراه آگاهی فراشناختی 17 در صد از تغییرات حل مسئله را پیشبینی کردند. اثر غیرمستقیم حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا بر مهارتهای حل مسئله 07/0 بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آگاهی فراشناختی بهعنوان واسطه همانند یک ناظر عمل میکند که موجب افزایش نمرات مهارت حل مسئله میشود.
سمیرا نصرآبادی، سید محمد حسین موسوی نسب، قاسم عسکری زاده، محسن شهبا،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداولترین پدیدههای بعد از آسیب مغزی میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت کرد در حالیکه گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون– پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمونهای نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.
پریسا اسداللهی، محمدحسین سالاری فر، لیلا طالبزاده شوشتری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانشآموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 46 نفر از دانشآموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانهای بازشناسی تصاویر (N-Back) استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. بهبیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش میدهد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانشآموزان ابتدایی افزایش مییابد.
محسن امیری، جهانگیر کرمی، خدامراد مومنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
با توجه به اهمیت توانبخشی در کودکان دارای ناتواناییهای یادگیری خاص، هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر برنامهی ورزش مغزی بر سرکوبی نسبت امواج تتا برآلفا و حافظهی فعال دانشآموزان 8 تا 12 سالهی دارای مشکل خواندن یا مشکل نوشتن بود. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دارای مشکل خواندن یا مشکل نوشتن بود که از طرف مدارس، به مراکز ویژهی اختلالات یادگیری شهر کرمانشاه ارجاع شده بودند. روش نمونه گیری پژوهش از نوع نمونه گیری در دسترس بود. به این منظور، با توجه به معیارهای ورود و خروج، 20 دانشآموز 8 تا 12 ساله انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره قرار گرفتند. گروه آزمایشی، مداخلهی ورزش مغزی را به مدت 20 جلسۀ 20 دقیقه ای در طول 10 هفته دریافت کردند. به منظور ثبت امواج مغزی شرکت کنندگان از دستگاه نوروفیدبک دو کاناله و جهت سنجش حافظهی فعال آنها از نرم افزار حافظهی وکسلر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس یک راههی تک متغیری و چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخهی 26 در سطح معناداری 5/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که نسبت امواج تتا بر آلفا در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش و فراخنای حافظهی فعال در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش داشته است(P<0/05). یافتههای این پژوهش نشان داد که ورزش مغزی میتواند موجب سرکوب معنادار نسبت امواج تتا بر آلفا و همچنین بهبود حافظهی فعال در این کودکان شود. یافتههای این پژوهش موید شواهد عصب شناختی برای تاثیر مثبت مداخلهی ورزش مغزی بر تعدیل امواج مغزی و حافظهی فعال در کودکان با مشکل خواندن یا مشکل نوشتن است.
دکتر حسن صبوری مقدم، دکتر محمدعلی نظری، صدیقه ناقل، دکتر آنتونینو والسی، دکتر رضا خسروآبادی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
ترجیحات خطر یعنی میزانی که افراد تمایل به پذیرش خطر دارند، نقش مهمی در سلامت روان و زندگی فردی و اجتماعی بازی می کنند و به دو حالت خطرپذیر و خطرگریز تقسیم می شوند. بنابراین بررسی همبسته های مغزی ترجیحات خطر از اهمیت بالایی در مسائل بالینی و روانپزشکی ایفا می کند. از اینرو، مطالعه حاضر، به بررسی و مقایسه یکی از مولفه های مهم پتانسیل وابسته به رویداد یعنی p300 بین افراد با ترجیحات خطر متفاوت پرداخته است.
روش: بر اساس تست بارت تعداد 28 نفر در دو گروه خطر پذیر و خطر گریز (14 نفر در هر گروه) جای گرفتند. جهت ثبت الکتروانسفالوگرافی، آزمودنی ها تکلیف قمار ساده را انجام دادند. نتایج ERP با استفاده از نرم افزار متلب و ERPlab به دست آمدند. تحلیل داده ها با استفاده ازتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام گرفت.
نتایج: تحلیل داده های رفتاری پژوهش نشان داد که گروه خطرپذیر گزینه پرخطر را بیشتر از گروه خطرگریز انتخاب کرده است، اما سرعت انتخاب گزینه ها بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت. بر اساس تحلیل داده های الکتروانسفالوگرافی دامنه مولفه p300 در گروه خطرپذیر در مقایسه با گروه خطرگریز هنگام مواجهه با ضرر زیاد در تکلیف قمار کاهش معنادار دارد. این یافته، اهمیت تفاوت افراد خطرپذیر در مسیرهای دوپامینرژیک و انگیزش در هنگام پردازش پاداش را در مقایسه با گروه های سالم و خطرگریز نشان می دهد. بر این اساس ممکن است بتوان مولفه P300 را به عنوان نشانگر مناسبی در ارزیابی های بالینی در نظر گرفت.
صدیقه نصیری پور، سیاوش طالع پسند، اسحاق رحیمیان بوگر،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل سه عاملی بدلی و هیچ، مدل چهار عاملی بدلی و مدل سه عاملی کوان در مورد حافظه فعال کودکان بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1400 بود. شرکتکنندگان 150 دانشآموز 7 تا 10 سال بودند که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. همه آنها به مجموعه ارزیابی جامع حافظه فعال گری و همکاران (2017) پاسخ دادند. دادهها با روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که مدل چهار عاملی بدلی از مدل سه عاملی بدلی و هیچ و مدل سه عاملی کوان برازندگی بهتری دارد. ارزیابی حافظه فعال میتواند اطلاعات مهمی در مورد عملکرد شناختی کودکان بیش از اقدامات روانشناختی در اختیار افراد قرار دهد.
وحید میرزائی، سید موسی طباطبائی، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهای بر حافظهی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه بود. روش: بدین منظور از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران تعداد 30 نفر انتخاب گردید. این افراد بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل هر گروه 15 نفر بهصورت تصادفی گمارده شدند تعداد و مدتزمان هر جلسه مداخله توانبخشی شناختی رایانهای در گروه آزمایش به ترتیب 16 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه بود، گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظهی کاری N-Back و آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین بود. دادههای حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و با استفاده از نرمافزار SPSS 26 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. با توجه به یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که مداخله توانبخشی شناختی رایانهای بر حافظهی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه مؤثر است.
اسماعیل ترابی، هادی کرامتی، جواد کاوسیان، حسن رستگارپور، گودرز علی بخشی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثرات روشهای بخشبندی و افزونگی بر بارشناختی و یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانهای انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از نوع آزمایشی حقیقی میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زبان آموزان 14تا16 ساله آموزشگاههای زبان شهر دامغان میباشد. موضوع محتوی آموزشی در خصوص تبیین فعالیت آتشفشانها بود که در قالب نرمافزار پاورپوینت در حداکثر 10 اسلاید (بر اساس نوع گروه) به 90 آزمودنی که بهصورت تصادفی در شش گروه (هر گروه 15نفر) بخشبندی بالا/ ارائه شنیداری، بخشبندی بالا/ ارائه دیداری، بخشبندی بالا/ افزونه، بخشبندی پایین/ ارائه شنیداری، بخشبندی پایین/ ارائه دیداری، بخشبندی پایین/ افزونه منتسب شده بودند، ارائه شد. پژوهش بهصورت کاملاً آزمایشی (یک طرح عاملی کاملاً تصادفی 2×3) بود. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون محقق ساخته یادگیری واژگان، درک مطلب، سنجش دانش پیشین و مقیاس سنجش بار شناختی پاس (1992) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد اثرمتقابل روش بخشبندی و روش افزونگی بر بار شناختی و یادگیری معنیدار بود. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد گروه بخشبندی بالا- افزونه بهطور معنیداری بارشناختی پایینتر و یادگیری واژگان و درک مطلب بالاتری را در مقایسه با سایر گروهها گزارش کردند. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت که روشهای بخشبندی و افزونگی بر کاهش بارشناختی و ارتقاء یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانهای اثربخش میباشد.
سیده منصوره حکاک، دکتر علی فتحی آشتیانی، دکتر حجت الله فراهانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
علی رغم اهمیت روزافزون سازه کنترل توجه در مفهومسازی آسیبشناسی روانی، مقیاسهای معدودی برای اندازهگیری آن تهیه شده است. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای پژوهشهای داخلی در این حوزه، ضرورتی اجتنابناپذیر است. هدف این پژوهش آمادهسازی نسخه فارسی مقیاس سبک توجه و ارزیابی ویژگیهای روانسنجی آن بود. ۴۲۶ نفر از دانشجویان با نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شیوه برخط بررسی شدند. نسخه فارسی مقیاس حاضر پس از طی مراحل ترجمه- بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامههای کنترل توجه (دریبری و رید، 2002) و تفکر ارجاعی (اهرینگ و همکاران، 2011) اجرا گردید. روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا و واگرا با محاسبه همبستگی پیرسون بررسی شد و برای بررسی اعتبار، از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل دو عاملی حواسپرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز بود. همبستگیهای معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاسهای کنترل توجه و تفکر ارجاعی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو عامل 75/0 بود و ضریب بازآزمایی عامل حواسپرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز به ترتیب 88/0 و 73/0 بود. همچنین میزان اعتبار مرکب نیز به ترتیب برابر با 81/0 و 84/0 بود. به طور کلی میتوان گفت نسخه فارسی مقیاس سبک توجه ساختاری دوعاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهشهای روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.
آوا بهروزی، عباس بخشی پور، مجید محمود علیلو،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده
اخذ تصمیمات پرخطر در نوجوانان به یک نگرانی اصلی برای بهداشت عمومی تبدیلشده است و فهم همبستههای مؤثر بر این فرایند امکان عملی کردن طرحهایی برای پیشگیری را فراهم میکند، ازاینرو مطالعهی حاضر باهدف بررسی اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیمگیری پرخطر نوجوانان با تعدیلگری سیستمهای مغزی رفتاری بالا صورت گرفت. ابتدا 327 نوجوان 13-18 سال شهر اصفهان بهصورت در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامهی سیستمهای مغزی رفتاری BAS/BIS غربالگری شدند، از میان آنها و براساس نمرهی استاندارد دو گروه 24 نفری شامل BAS/BIS و بالا انتخاب شدند، اعضای هر گروه بهصورت تصادفی به دو زیرگروه 12 نفر تقسیم گشته و از طریق قطعه فیلمهای هیجانی نیمی در معرض خلق مثبت و نیمی در معرض خلق منفی قرار گرفتند و آزمون خطرپذیری بادکنکی BART و مقیاس عاطفهی مثبت و منفی PANAS را پیش و پس از القای خلق تکمیل کردند. نتایج تجزیهوتحلیل دادهها با روش تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره نشان داد که بین القای خلق مثبت و منفی بر تصمیمگیری پرخطر تفاوت معناداری وجود دارد 0/05≥P و خلق مثبت منجر به افزایش تصمیمات پرخطر میشود. همچنین یافتهها حاکی از این بود که سیستمهای مغزی رفتاری بهعنوان خصایص زیستی شخصیت، اثر القای خلق بر تصمیمگیری پرخطر را بهطور معناداری تعدیل میکنند0/05 ≥p. بدین معنا که افراد با سیستم فعالساز رفتاری بالا هنگام مواجه با خلق مثبت فزونکنشی بیشتری داشته و نسبت به افراد با سیستم بازداری رفتاری بیشتر درگیر خطر میشوند درحالیکه افراد با سیستم بازداری رفتاری به خلق منفی و نشانههای تنبیه حساسیت بیشتری نشان داده و محتاطترند.
فرهاد بلاش، عبدالحفیظ عمر، ندا سنجری،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
تغییرات روانشناختی قابل توجه در نواحی بهشدت سرد، به عنوان واکنشهای طبیعی بشر به شمار میروند. قطب جنوب با شرایط بسیار سردی که دارد برای بسیاری از دانشمندان در زمینههای مختلف بهعنوان یک آزمایشگاه طبیعی تلقی میشود. بقا برای انسان، در این محیط سخت، بدون اقدامات پیشنیاز غیرقابل مدیریت است؛ قطب جنوب با تمرکز بر انعطاف و سازگاری روانشناختی، فرصتی منحصر به فرد برای نزدیک شدن به مطالعه سازگاری روانی، با بررسی تأثیر شرایط آب و هوایی، محدودیت، انزوا و عدم وجود نور روز و ... بر تغییرات خلقی، استرس و پویایی فرد را نشان میدهد. در این مقاله، تغییرات روانشناختی شش پژوهشگر که بیست و سه روز سفر علمی در منطقه سردسیر قطب جنوب داشتند، با رویکرد سیستماتیک مفهومسازی شده است. از نظر روششناسی، تحلیل موضوعی و برای دستهبندی دادههای جمعآوریشده از مصاحبه، مشاهدات و تحلیل اسناد استفاده شده است. تجربیات پژوهشگران بهطور میدانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و عوامل پدید آمده بهعنوان نگرشها، راهبردها و اقدامات دستهبندی شدند. این سه عامل در سطح فردی و گروهی به سی و شش عامل مثبت و منفی تقسیم شدند. از لحاظ نظری، عوامل مثبت و منفی توسط نظریه میدان نیرو پشتیبانی شدند که به مفهومسازی مواجهه اعزامشوندگان به منطقه بسیار سرد کمک میکرد. نگرشهای مثبت بر اساس دادههای جمعآوریشده در این اکتشاف عبارتند از: خودآگاهی، خودراهبری، خودکنترلی، خودکارآمدی، اعتماد به نفس، خودانگیختگی و خوشبینی به اهداف خود. از سوی دیگر نگرشهای منفی شامل خود ناآگاهی، عدم خودراهبری، تعارض با خود، خودناکارآمدی، شک به خود، خودنابودی، خود تناقضگویی و بدبینی است. در مورد راهبردها مانند نگرش در سطح فردی و همتیمی، راهبردهای مثبت و منفی وجود دارد. در سطح فردی راهبردهای مثبت عبارتند از: خودگویی مثبت، تصور مثبت، مدیتیشن، آرامش عضلانی، تلاوت معنوی، کنترل نفس و راهبردهای منفی شامل خودگویی منفی، تصور منفی، سردرگمی، تنش عضلانی، اشاره به ایمان مذهبی و از دست دادن کنترل نفس است. به موازات آن، راهبردهای تعامل با همتیمیها در مسیر مثبت عبارتند از: شوخطبعی، ایجاد هماهنگی تیمی، کنترل توجه، تعهد کار تیمی، کنترل احساسات، قابلیت دسترسی و در بخش منفی شامل نقزدن، ایجاد اختلاف، انحراف از تعهد به خودکامیابی و واکنش غیراخلاقی است. بهطور مسالمتآمیز، عوامل مثبت و منفی، مانند نگرشها، راهبردها و اقدامات مثبت و منفی بر یکدیگر اثر دارند در واقع تعامل و تضارب همه عوامل دریافت شده در رویارویی با شرایط سخت گوناگون، منجر به اقدام خاص میشوند
mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">
دکتر محسن دادجو، دکتر شهریار غریب زاده،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
تحول هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، یکی از زیربناهای اساسی سلامت فرد و جامعه است. پژوهش حاضر، به بررسی مسیر تحولی تمایلات هیجانی-پژوهشی و مؤلفههای آن در سنین پیشدبستانی پرداخته است. نمونه موردمطالعه ما، 447 کودک سالم ایرانی (دختر=47.4 درصد) در گستره سنی 48 تا 78 ماه (میانگین=66.57، انحراف استاندارد=6.797) بود. این نمونه از پنج شهر تهران، بندرعباس، مشهد، زرند و تبریز بهعنوان نماینده جمعیت ایرانی بر اساس توزیع جغرافیایی و وضعیت اجتماعی-اقتصادی بودند. در این پژوهش از نسخه فارسی سیاهه تمایلات هیجانی-اجتماعی پیشدبستانی استفاده شد که شامل شش مؤلفه رفتارهای بیش فعالانه-ناسازگارانه، مهارتهای اجتماعی، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای زندگی روزمره، رفتار تغذیهای و نشانگان اضطراب جدایی است. جهت بررسی تغییرات مسیر تحولی تمایلات هیجانی-اجتماعی، از آزمون کروسکال والیس استفاده گردید که نتایج آن نشان داد در بین بازههای سنی ششماهه، تغییرات معناداری درباره مؤلفههای مهارتهای زندگی روزمره و نشانگان اضطراب جدایی وجود دارد؛ اما درباره چهار مؤلفه دیگر و همچنین تمایلات هیجانی-اجتماعی بهطورکلی، تفاوت معناداری بین این گروههای سنی وجود ندارد. سپس آزمون تعقیبی گیمز-هاول انجام شد تا تفاوتهای مشاهدهشده در بین دستههای سنی، بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان داد که تمایلات هیجانی-اجتماعی در اوایل کودکی، تغییرات معناداری نمیکند. در نتیجه میتوان گفت که دورههای حیاتی مرتبط با تحول توانایی هیجانی-اجتماعی، قبل یا بعدازاین دوره است
خانم سیده زهرا موسوی، دکتر فریده سادات حسینی،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
در پژوهشهای سالهای اخیر، افزایش وضعیت شناختی و روانشناختی از طریق بازی مورد توجه زیادی بوده است. برای این منظور، دو دسته بازی شامل بازی تعاملی خانگی و بازی شناختی وجود دارد که اولی قابل اجرا در محیط خانه است و دومی به صورت نرم افزارهای رایانهای جهت افزایش تواناییهای شناختی اجرا میشود. پژوهش حاضر نیز با هدف مقایسه اثربخشی بازیهای رایانهای شناختی و بازیهای تعاملی والد-کودک بر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی کودکان انجام شد. به این منظور، 40 نفر از کودکان 10 ساله شهر شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 4 گروه بازی لوموسیتی (10 نفر)، بازی خانگی (10 نفر)، ترکیب بازی لوموسیتی و خانگی (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. بر اساس معناداری آزمون پیلایی، بین گروهها از نظر دو متغیر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی، تفاوت وجود دارد. مقایسههای دوتایی گروهها نشان دادند که بین گروه لموسیتی و کنترل از نظر حل مسأله تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین گروه ترکیبی با گروه کنترل و خانگی و گروه لموسیتی با گروه کنترل تفاوت معناداری از نظر عاطفه مثبت داشتند. در نتیجه، با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که بازی لوموسیتی جهت افزایش توانایی حل مسأله و بازی لوموسیتی و ترکیب لوموسیتی و بازی خانگی جهت افزایش احساسات خوشایند و عاطفه مثبت در افراد 10 ساله به کار گرفته شود.
خانم آزیتا خرامان، دکتر حسین زارع، دکتر سوسن علیزاده فرد، دکتر مجید صفاری نیا،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
بازنماییهای ذهنی، از پیشرفتهترین جنبههای شناختی انسان هستند و علاوه بر بازنماییهای بدنی خود، بازنماییهای مربوط به شناخت اجتماعی از دیگران نیز میتواند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر که یک مطالعه نیمهآزمایشی براساس اندازهگیریهای مکرر است، با هدف بررسی اثر بازنمایی شناختی اجتماعی بر مالکیت ذهنی بدن انجام گرفت. جامعه شامل دانشجویان دانشگاه پیامنور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، و پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) بود. القای بازنماییهای شناخت اجتماعی، بر اساس مدل ذهنی سهبعدی شناخت اجتماعی تامیر و تورنتون (2020) انجام میگرفت. دادههای گردآوری شده از طریق تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر و با استفاده از نرمافزار SPSS-22، تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافتهها، نمره خطای دست مصنوعی افراد نسبت به دست پلاستیکی با رنگ نزدیک به بدن و سبز، که به لحاظ فاکتورهای سطوح مدل سهبعدی شناخت اجتماعی در سطح بالای افراطی تعریف شده بود، بیشتر و نسبت به دست پلاستیکی آبی که در سطوح افراطی پایینی از مدل سهبعدی ذهنی قرار داشت، کمتر بود. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در مناسبات اجتماعی، همانندسازی افراد با کسانی که درارزیابیهای ذهنی جایگاه اجتماعی بالاتری کسب کردهاند، میتواند بیشتر از کسانی باشد که در بازنماییهای ذهنی جایگاه اجتماعی پایینتری کسب کردهاند.
فاطمه شریف موسوی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی، انسجام خانواده، تحول مثبت نوجوانی و بلوغ عاطفی در نوجوانان انجام شد. در قالب یک طرح همبستگی از بین دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم متوسطه شهر قم با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 300 دانش آموز انتخاب شد. دادههای پژوهش از طریق مقیاس BRIEF2، مقیاس ارزشیابی سازشپذیری و پیوستگی خانواده، ویراست چهارم، فرم کوتاه مقیاس تحول مثبت نوجوانان، پرسشنامه بلوغ عاطفی و مقیاس تنظیم هیجان گردآوری و با استفاده از روش پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزارهای SPSS25 و Smart PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفروض با یافتههای پژوهش بود. رابطه مستقیم بین کارکردهای اجرایی با انسجام خانواده (001/0p=؛ 33/1=T 57/0 =β)، تنظیم هیجان (001/0p=؛ 05/20=T 654/0 =β)، بلوغ عاطفی (001/0p=؛ 58/11=T ؛653/0 =β) و تنظیم هیجان با تحول مثبت نوجوانی (001/0p=؛ 18/38=T ؛538/0 =β) در نوجوانان دختر مثبت و معنادار بود. از سوی دیگر، رابطه مستقیم بین تنظیم هیجان با انسجام خانواده (11/0p=؛ 58/1=T ؛933/0 =β) و تنظیم هیجان با بلوغ عاطفی (328/0p=؛ 979/0=T ؛052/0 =β) در نوجوانان دختر مورد تائید قرار نگرفت. همچنین، تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی و انسجام خانواده در نوجوانان دختر نقش میانجی کامل و در رابطه بین کارکردهای اجرایی و تحول مثبت نوجوانی و همچنین در رابطه بین کارکردهای اجرایی و بلوغ عاطفی نیز نقش میانجی جزئی ایفا کرده است. در مجموع، توجه به یافتههای به دست آمده میتواند در طراحی و کاربست مداخلههای شناختی و روان شناختی کارآمد جهت کاهش مشکلات وتعدیل بحرانهای پیش رو نوجوانان مورد استفاده پژوهشگران و درمان گران این حوزه قرار گیرد.
تینا نجف پور، آزاده چوبفروش زاده، عذرا محمدپناه اردکان، ماجده خسروی لاریجانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
بر اساس اهمیت جنبه@های مختلف تحول در دانشآموزان اعم از جسمی، شناختی، هیجانی و اجتماعی در شکلگیری شخصیت آنها، هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر نظریه ذهن برکاهش پرخاشگری و تقویت همدلی در کودکان بود. جامعه آماری در این پژوهش نیمهآزمایشی شامل کلیه دانشآموزان دوره اول ابتدایی 7 تا 9 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 98- 1397 بود. حجم نمونه شامل30 دانشآموز بود که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. دادهها به وسیله پرسشنامه سنجش پرخاشگری باس و پری (باس و پری، 1992) و پرسشنامه همدلی-بهر و تحلیل کودکان جمعآوری شد و با روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافتهها نشان داد مداخله مبتنی بر نظریه ذهن بر کاهش پرخاشگری و تقویت همدلی دانشآموزان تاثیر معناداری دارد P≤0/05)) و مداخله همدلی را با میزان تاثیر 68 درصد بهبود و پرخاشگری را با میزان تاثیر 4/82 درصد کاهش داد. بنابراین مداخله مبتنی بر نظریه ذهن میتواند با افزایش توانایی کودکان در درک احساس و افکار دیگران، مهارتهای اجتماعی آنها را افزایش دهد.
عادل بذرام، مهدی خانجانی، محمد عسگری، سید محمد سعید رضوانی نژاد،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
سه اصل اثر دوگانه، اصل تماس شخصی، و اصل عمل کردن به عنوان سازوکارهای روانی موثر بر تصمیمگیریهای اخلاقی انسان در دوراهیهای واگن قطار در نظر گرفته میشوند. با توجه بر ادعای جهانشمول بودن این سازوکارها، هدف این پژوهش بررسی نقش سه اصل مذکور بر تصمیمگیریهای اخلاقی در دوراهیهای واگن قطار در فرهنگ شرقی مردم ایران بوده است. در این پژوهش که از جمله طرحهای نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون یک گروهی بوده است از چهار سناریو استفاده شد که در پژوهشهای مشابه به کار رفته بودند. جامعه آماری این پژوهش، جمعیت عمومی فعال در شبکههای اجتماعی مجازی بوده است. حجم نمونه 235 نفر با میانگین سنی 34/30 بوده است. از میان آزمودنیها، 143 نفر زن و 92 نفر مرد بودهاند. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون "مکنمار " استفاده شد. بر اساس نتایج پژوهش تاثیر هر سه اصل مذکور بر تصمیمگیری اخلاقی آزمودنیها در دوراهیهای واگن قطار به طور معنیداری (05/0> Pvalue) تایید شد. بنابراین این پژوهش نشان میدهد که هر سه اصل تماس شخصی، عمل کردن، و اثر دوگانه بر تصمیمگیریهای اخلاقی آزمودنیها اثرگذار هستند.