جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای اسماعیلی

حسین زارع، معصومه اسماعیلی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد حافظه سرگذشتی  و ارتباط آن با مسئله گشایی ناکارآمد در افراد افسرده و مضطرب صورت گرفت. بدین منظور45 نفر نمونه( 15 فرد افسرده، 15 فرد مضطرب و15فرد سالم) از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره دانشگاه  پیام نور انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تکمیل پرسشنامه افسردگی و اضطراب بک، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) وآزمون حل مسئله وسیله-غایت استفاده شد. جهت تحلیل داده­های پژوهش، تحلیل واریانس یک متغیره برای مقایسه بیش­کلی­گرایی ومسئله گشایی در 3 گروه افسرده، مضطرب وسالم وآزمون توکی برای مقایسه دو به دو به کار برده شد. برای محاسبه ضریب­های همبستگی بین­بیش­کلی­گرایی وکارایی مسئله­گشایی، روش همبستگی پیرسون به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که بیش­کلی­گرایی در حافظه سرگذشتی افراد افسرده بیشتر از افراد مضطرب و سالم است. افراد افسرده در حل مسائل راه­حل­های ناکارآمدی را نسبت به افراد مضطرب و سالم به کار می­گیرند و بین بیش­کلی­گرایی در حافظه سرگذشتی و مسئله­گشایی ناکارآمد در افراد افسرده رابطه معنادار وجود دارد. بنابراین طبق مدل ویلیامز افراد افسرده به دلیل خلق منفی و سوگیری در پردازش اطلاعات نه تنها در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند بلکه این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر موثری را تولید کنند.


مرضیه صمیمی فر، سحر بهرامی خورشید، صغری اکبری چرمهینی، مریم اسماعیلی نسب، الهام فیاض،
دوره 8، شماره 3 - ( دوره هشت، شماره سه، پاییز 1399 )
چکیده

نتایج پژوهش­‌های اخیر حاکی از تأثیر دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی می­‌باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش دوزبانگی در پردازش هیجان خشم در زبان­های اول و دوم دوزبانه­‌های ترکی- فارسی می­باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 18 نفر دو­زبانۀ متوالی ترکی- فارسی (با میانگین سنی 26 سال) از دانشجویان دانشگاه‌­های تهران به روش نمونه‌­گیری هدفمند انتخاب شده و در این پژوهش که یک پژوهش شبه تجربی است شرکت کردند. شرکت­‌کنندگان علاوه بر پرسش­نامه‌­های تاریخچۀ زبانی، سلامت عمومی، و خلق مثبت و منفی، به آزمون کامپیوتری طراحی‌­شده جهت القاء هیجان خشم و سپس انتخاب معناداری واژه‌­های ترکی و فارسی و ناواژه پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌­گیری مکرر نشان داد که در موقعیت القاء خشم در مقایسه با موقعیت عادی، افراد به طور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به معنادار بودن یا نبودن واژه‌­ها کردند. همچنین در گزینش واژه­‌های ترکی در مقایسه با فارسی نیز به طور معناداری کندتر عمل کردند. به علاوه، در ارتباط با مقایسۀ هر دو زبان به صورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسۀ زوجی حاکی از این بود که زمان واکنش افراد به واژه­‌های ترکی در موقعیت القاء خشم به طور معناداری طولانی­‌تر بود.   در نتیجه، می­‌توان گفت که افراد دو زبانۀ ترکی- فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان خشم، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعی­‌های احساسی بیشتر و عمیق­تری برای آن‌ها داشته، و درگیری احساسی آن‌ها در زبان مادری­شان بیش از زبان دومشان است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb