جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای شیری

منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت‌آباد، شیرین دانشفر، جعفر بهادری خسروشاهی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1392 )
چکیده

در راستای تعیین نقش هیجانات مثبت و منفی، خوش بینی و بدبینی و سبک‌های پردازش اطلاعات در سازگاری روانشناختی، تعداد 400 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه­ی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب و با استفاده از مقیاس هیجانات مثبت و منفی (PANAS)، آزمون جهت­گیری زندگی (LOT-R)، پرسشنامه­ی شخصیتی کالیفرنیا (CPI) و سیاهه­ی سبک‌های پردازش (PMPI)، متغیرهای مورد مطالعه اندازه­گیری شد. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون معنی­داری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تحلیل داده‌ها نشان داد که خوش­بینی، هیجانات مثبت، سبک عقلانی و سبک تجربی پردازش اطلاعات قادرند سازگاری روانشناختی را به طور معنی­دار پیش­بینی کنند. بر اساس این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که سازگاری روانشناختی دانشجویان به طور چشمگیر از عوامل هیجانی، اسنادی و شناختی آنها تأثیر پذیر بوده و این مؤلفه‌ها قادرند روند سازگاری روانشناختی آنها را تحت‌الشعاع خود قرار دهند.
 


یزدان موحدی، منصور بیرامی، عبدالخالق میناشیری، گلاویژ کریمی جوان، سهیلا خزایی،
دوره 2، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

این پژوهش با هدف مقایسه سوگیری حافظه آشکار و حافظه ناآشکار در بیماران مبتلا به اختلال هراس اجتماعی و گروه عادی انجام شده است. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای است آزمودنی های پژوهش را 50 فرد مبتلا به هراس اجتماعی و 50 فرد عادی تشکیل داده اند. که به روش نمونه گیری در دسترساز بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند.گردآوری داده­ها به کمک مقیاس­های هراس اجتماعی،آزمون یادآوری نشانه­ایو آزمون تکمیل کردن ریشه واژهانجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.این بررسی نشان داد که در هر دو واژه مثبت و منفی در حافظه ناآشکارتفاوت معناداری بین دو گروه افراد مبتلا به هراس اجتماعی و افراد عادی بدست آمد و در حافظه آشکاربرای واژه های مثبت و منفی بین گروه­های موردمطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به هراس اجتماعی سوگیری حافظه ناآشکار برای واژه های منفی دارند و واژه های منفی و اضطراب برانگیز را بیشتر به خاطر می­آورند و واژه های مثبت را در مقایسه با افراد عادی کمتر به خاطر می آورند. و در حافظه آشکار دچار سوگیری نمی­باشند


شیرین علایی فر، علیرضا مرادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به مادران بر افزایش توانایی خواندن کودکان نارسا خوان بود. با توجه به شبه آزمایشی بودن پژوهش، از طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. آزمودنی های این طرح، 20 مادر دارای کودک مبتلا به نارساخوانی و خود این کودکان بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. مادران کودکان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش "برنامه فرزندپروری مثبت" بر اساس الگوی ساندرز(2003) قرار گرفتند. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. آزمودنی ها در 3 مرحله ی پیش آزمون (یک هفته قبل از شروع جلسات آموزشی)، پس آزمون (پس از اتمام جلسه تلفنی) و مرحله پیگیری (یک ماه پس از اجرای پس آزمون) با استفاده از  آزمون "خواندن و نارسا خوانی نما" مورد ارزیابی قرار گرفتند. این آزمون دارای 10 خرده مقیاس می باشد که عبارتند از: خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، نشانه حرف و نشانه مقوله. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با طرح اندازه­گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت موجب شده است که کودکان نارساخوان گروه آزمایش در خرده مقیاس خواندن کلمات و حذف آواها، نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار داشته و همچنین آزمون پیگیری نشان داد که این تغییرات از پس‌آزمون تا پیگیری ثابت بوده است. در رابطه با 8 خرده مقیاس باقی مانده باید گفت که  با وجود این که تغییرات گروه‌ها در طول زمان معنادار است، ولی مداخله صورت گرفته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادارتری ایجاد نکرده است. اگر چه مداخله صورت گرفته بر این 8 خرده مقیاس از لحاظ آماری تاثیر معنادار نداشته، اما از لحاظ بالینی اثربخشی این مداخله مشاهده شده است.


وحید نجاتی، سامان کمری، اسماعیل شیری، فرهاد رادفر،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظۀ کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه­های منتخب به30 نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (1995) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی 80 نفر اجرا شد لیست­های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست­ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (001/0p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (66%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (41%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی­ها در لیست کلمات یادآوری 19% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی 51% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند.  مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می­توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.


سیده مریم مشیریان فراحی، هانیه ظریف گلبار یزدی، سید امیر امین یزدی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه توجه دیداری فضایی و چالاکی مهارت دیداری- دستی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با کودکان عادی می­باشد. روش پژوهش پس رویداری و جامعه آماری شامل دانش­آموزان پسر مبتلا به اختلالات یادگیری و عادی در مقطع دبستان شهر مشهد بود، که به­وسیله نمونه در دسترس 15 نفر کودک مبتلا و20 نفر کودک عادی انتخاب شد.ابزارها شامل آزمون کرسی رایانه­ای وآزمون تعقیب دایره چرخان رایانه­ای است. داده ها با روش آزمون T دو جامعه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده­ها نشان داد بین میانگین­ نمرات دانش­آموزان مبتلا به اختلال و همتایان عادی آنان در آزمون کرسی و تعقیب دایره چرخان تفاوت معنی­داری وجود دارد؛به طوری که توجه دیداری – فضایی و چالاکی مهارت دیداری – دستی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ضعیف ­تر از کودکان عادی است. این مشکلات باید در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری مد نظر باشد و هدف مداخله قرار گیرد.


شیرین رضوانی، علی اکبر شریفی، حسین زارع،
دوره 9، شماره 2 - ( دوره نهم، شماره دوم، تابستان 1400 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون _پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعه‌­کننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید.  گروه آزمایش تحت مداخله توان‌بخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقه‌ای) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده‌ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری عملکرد حافظه‌­ی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پس‌آزمون نشان داد. به‌علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره‌­های پس‌آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان‌بخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توان‌بخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و می­توان از آن به‌­عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb