جستجو در مقالات منتشر شده


۲۴ نتیجه برای شی

منصور بیرامی، تورج هاشمی نصرت‌آباد، شیرین دانشفر، جعفر بهادری خسروشاهی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

در راستای تعیین نقش هیجانات مثبت و منفی، خوش بینی و بدبینی و سبک‌های پردازش اطلاعات در سازگاری روانشناختی، تعداد ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز به شیوه­ی خوشه‌ای چند مرحله‌ای انتخاب و با استفاده از مقیاس هیجانات مثبت و منفی (PANAS)، آزمون جهت­گیری زندگی (LOT-R)، پرسشنامه­ی شخصیتی کالیفرنیا (CPI) و سیاهه­ی سبک‌های پردازش (PMPI)، متغیرهای مورد مطالعه اندازه­گیری شد. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون معنی­داری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. تحلیل داده‌ها نشان داد که خوش­بینی، هیجانات مثبت، سبک عقلانی و سبک تجربی پردازش اطلاعات قادرند سازگاری روانشناختی را به طور معنی­دار پیش­بینی کنند. بر اساس این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که سازگاری روانشناختی دانشجویان به طور چشمگیر از عوامل هیجانی، اسنادی و شناختی آنها تأثیر پذیر بوده و این مؤلفه‌ها قادرند روند سازگاری روانشناختی آنها را تحت‌الشعاع خود قرار دهند.
 


ریحانه شیخان، شهرام محمدخانی، حمیدرضا حسن‌آبادی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مطالعه­ی حاضر با هدف بررسی اثر تکنیک آموزش توجه بر اضطراب، توجه معطوف به خود و فراشناخت­ها در نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی انجام شد. از بین ۲۰۰ شرکت کننده، ۳۴ شرکت­کننده با توجه به نمره­ای که در پرسشنامه­ی اضطراب اجتماعی، افسردگی بک و مصاحبه­ی ساختار­یافته بر اساس DSM-IV-TR کسب کردند، غربال شده و در نهایت ۱۶ شرکت کننده با نمره­ی بالا در مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه­ی فراشناخت و پس از ارائه­ی مطلبی در مقابل دو بزرگسال (غربال دوم)، انتخاب شدند. شرکت­کننده­ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش ۸ جلسه تکنیک آموزش توجه دریافت کرد. بعد از جلسه­ی چهارم، جلسه­ی هشتم و ۱ ماه بعد از آموزش هر دو گروه به مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه­ی فراشناخت، مقیاس سندرم شناختی- توجهی و پرسشنامه­ی اضطراب اجتماعی پاسخ دادند. طبق نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر، گروه آزمایش کاهش معناداری در توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی مثبت و منفی، نظارت شناختی، سندرم شناختی- توجهی و اضطراب اجتماعی نشان دادند. بر اساس نتایج این مطالعه، اضطراب می­تواند از طریق دستکاری توجه بدون به­کارگیری تکنیک­های شناختی- رفتاری به طور دیرپایی اصلاح شود؛ با این حال تصمیم­گیری قطعی مطالعات بیشتری را می­طلبد.


فرهاد قدیری، عباس بهرام، علی رشیدی پور، صالح زاهدی اصل،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف تحقیق حاضر تعیین اثر فراخوانی هیجان بر ارتقاء حافظ­ی حرکتی ضمنی بود. به همین منظور تعداد ۴۰ نفر از جامعه­ی دانشجویان دانشگاه خوارزمی (۲۰زن و ۲۰ مرد)، به صورت در دسترس انتخاب و پس از کسب ملاک­های لازم برای ورود به گروه نمونه، به صورت تصادفی در دو گروه هیجانی (۱۰ زن و ۱۰ مرد) و خنثی (۱۰ زن و ۱۰ مرد) قرار گرفتند. آزمایش شامل دو دوره­ی اکتساب و یادداری بود. برای این تحقیق تکلیف تطبیق رنگ زنجیره­ای در نظر گرفته­شد. در دوره­ی اکتساب هر دو گروه به اجرای تکلیف در ۶ بلوک ۱۵۰ کوششی با توالی­های تکراری و تصادفی پرداختند. طی اکتساب هیجان، یک گروه با استفاده از روش دستکاری شکست برانگیخته شد، در حالی­که گروه دیگر در شرایط خنثی به سر می­برد. در طول آزمایش تغییرات غلظت کورتیزول بزاق و اضطراب مورد اندازه­گیری قرار گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد، هیجانی سازی تکلیف منجر به افزایش غلظت کورتیزول بزاق و اضطراب گروه هیجانی شد؛ در حالی­که گروه خنثی در فاصله­ی زمانی ۲۴ ساعت هیچ پیشرفتی در یادگیری تکلیف تطبیق رنگ زنجیره­ای نداشت؛ گروه هیجانی در همین دوره­ی زمانی ارتقاء معناداری در عملکرد نشان داد.  


مرتضی منطقی، شیوا فرمانی، فهیمه پورمند،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش غیررسمی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه خوارزمی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه گیری به شکل تصادفی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه بود که پس از انجام مصاحبه­های ‏اولیه، تهیه گردید. پس از بررسی روایی صوری و محتوایی پرسشنامه و محاسبه آلفای کرونباخ آن و تأیید شاخصه­های ‏روان­سنجی پرسشنامه، این پرسشنامه در سطح ۸۵۰ دانشجوی دختر و پسر به تساوی توزیع گردید. با حذف پرسشنامه­های ‏مخدوش ۷۳۳ پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت. در تحلیل عامل داده­ها، ۱۳ عامل (با ۴۸/۴۷ درصد تبیین واریانس) مشخص شد. آزمون مقایسه­ای ‏‏به عمل آمده در مصادیق آموزش‏های ‏غیررسمی در سطح دختران و پسران دانشجو، نشان داد که دانشجویان دختر در زمینه­های ‏پژوهش در مسایل دینی، افزایش شناخت دینی، آشنایی با مقوله جهانی شدن و تفکرات سیاسی مختلف به شکل معناداری بالاتر از پسران قرار گرفته‏اند ‏و پسران در زمینه­های ‏توجه به باطن دین، توجه بیشتر به اخلاقیات به جای احکام، نگرش‏ها ‏و فعالیت‏های ‏سیاسی و کاربری نامناسب از فن‏آ‏وری‏ها ‏و پسرفت فرهنگی، به شکل معناداری بالاتر از دختران قرار گرفته‏اند.
 


یزدان موحدی، منصور بیرامی، عبدالخالق میناشیری، گلاویژ کریمی جوان، سهیلا خزایی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

این پژوهش با هدف مقایسه سوگیری حافظه آشکار و حافظه ناآشکار در بیماران مبتلا به اختلال هراس اجتماعی و گروه عادی انجام شده است. در این مطالعه که از نوع علی- مقایسه ای است آزمودنی های پژوهش را ۵۰ فرد مبتلا به هراس اجتماعی و ۵۰ فرد عادی تشکیل داده اند. که به روش نمونه گیری در دسترساز بین دانشجویان دانشگاه تبریز انتخاب شدند.گردآوری داده­ها به کمک مقیاس­های هراس اجتماعی،آزمون یادآوری نشانه­ایو آزمون تکمیل کردن ریشه واژهانجام گرفت و داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد.این بررسی نشان داد که در هر دو واژه مثبت و منفی در حافظه ناآشکارتفاوت معناداری بین دو گروه افراد مبتلا به هراس اجتماعی و افراد عادی بدست آمد و در حافظه آشکاربرای واژه های مثبت و منفی بین گروه­های موردمطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت.نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به هراس اجتماعی سوگیری حافظه ناآشکار برای واژه های منفی دارند و واژه های منفی و اضطراب برانگیز را بیشتر به خاطر می­آورند و واژه های مثبت را در مقایسه با افراد عادی کمتر به خاطر می آورند. و در حافظه آشکار دچار سوگیری نمی­باشند


حسین زارع، شیدا شریفی ساکی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تاثیر درمان فراشناخت به شیوه گروهی بر راهبردهای کنترل فکر در معتادین مرد تحت درمان با متادون بود. جامعه هدف این مطالعهمراجعین تحت درمان با متادون ماه های بهمن تا اردیبهشت۱۳۹۳ مرکز متادون درمانی طریقت نو شهر تهران بود که از بین آنها ۳۰ نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) منتسب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه راهبردهای کنترل فکر ولز و دیویس قبل از آموزش به شیوه فراشناختی و بعد از آن پاسخ دادند. برای بررسی تاثیر آموزش به شیوه ی فراشناختی پیش آزمون و پس آزمون از یکدیگر کسر و میانگین دو گروه آزمایش و کنترل با آزمون t مستقل مقایسه شدند، نتایج نشان داد بین دو گروه در راهبردهای کنترل فکر تفاوت معناداری وجود دارد، و میانگین گروه آزمایش در راهبردهای کنترل فکر پایین تر بود. با توجه به نتایج بدست آمده در رابطه با تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در دریافت آموزش مداخله ای فراشناختی بر کنترل فکر معتادین به نظر می رسد این آموزش می تواند بر فراشناخت معتادین و در نتیجه اصلاح راهبردهای کنترل فکر آنها تاثیر گذارد.


شیرین علایی فر، علیرضا مرادی،
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به مادران بر افزایش توانایی خواندن کودکان نارسا خوان بود. با توجه به شبه آزمایشی بودن پژوهش، از طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. آزمودنی های این طرح، ۲۰ مادر دارای کودک مبتلا به نارساخوانی و خود این کودکان بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. مادران کودکان گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه تحت آموزش "برنامه فرزندپروری مثبت" بر اساس الگوی ساندرز(۲۰۰۳) قرار گرفتند. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. آزمودنی ها در ۳ مرحله ی پیش آزمون (یک هفته قبل از شروع جلسات آموزشی)، پس آزمون (پس از اتمام جلسه تلفنی) و مرحله پیگیری (یک ماه پس از اجرای پس آزمون) با استفاده از  آزمون "خواندن و نارسا خوانی نما" مورد ارزیابی قرار گرفتند. این آزمون دارای ۱۰ خرده مقیاس می باشد که عبارتند از: خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، نشانه حرف و نشانه مقوله. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با طرح اندازه­گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت موجب شده است که کودکان نارساخوان گروه آزمایش در خرده مقیاس خواندن کلمات و حذف آواها، نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار داشته و همچنین آزمون پیگیری نشان داد که این تغییرات از پس‌آزمون تا پیگیری ثابت بوده است. در رابطه با ۸ خرده مقیاس باقی مانده باید گفت که  با وجود این که تغییرات گروه‌ها در طول زمان معنادار است، ولی مداخله صورت گرفته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادارتری ایجاد نکرده است. اگر چه مداخله صورت گرفته بر این ۸ خرده مقیاس از لحاظ آماری تاثیر معنادار نداشته، اما از لحاظ بالینی اثربخشی این مداخله مشاهده شده است.


وحید نجاتی، سامان کمری، اسماعیل شیری، فرهاد رادفر،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر تعیین شبکه معنایی واژگانی برای کلمات منتخب فارسی و طراحی مقیاس حافظۀ کاذب (محک) مبتنی بر آن بود. روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات مقطعی است. پژوهش حاضر از دو مطالعه مجزا تشکیل شده است. در مطالعه نخست با ارائه واژه­های منتخب به۳۰ نفر، کلمات تداعی شده با هر واژه تعیین شد. کلمات منتخب (کلمات کلیدی) لیست کلمات دیس، رودیگرز و مک درموت (۱۹۹۵) در آزمایش خطاهای حافظه بودند. در مطالعه دوم که بر روی ۸۰ نفر اجرا شد لیست­های کلمات بدون کلمات کلیدی به افراد ارائه شد و میزان یادآوری و بازشناسی لیست­ها مورد سنجش قرار گرفت. برای تحلیل داده­ها از آمار توصیفی و نیز آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان یادآوری با بازشناسی در سطح (۰۰۱/۰p<) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین میزان بازشناسی با بازشناسی کلمات کلیدی رابطه معناداری وجود داشت (۶۶%r=)، بین یادآوری کلمات کلیدی با بازشناسی کلمات کلیدی نیز رابطه معناداری بدست آمد (۴۱%r=). از طرفی دیگر، نتایج تحلیل آماری بیانگر آن بود که آزمودنی­ها در لیست کلمات یادآوری ۱۹% از کلمات کلیدی را یادآوری و در لیست کلمات بازشناسی ۵۱% از کلمات کلیدی را بازشناسی کردند.  مطالعه حاضر لیستی را برای آزمون حافظه کاذب بدست داده است که از آن می­توان برای مطالعه حافظه کاذب در فارسی زبانان استفاده کرد.


سیده مریم مشیریان فراحی، هانیه ظریف گلبار یزدی، سید امیر امین یزدی،
دوره ۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه توجه دیداری فضایی و چالاکی مهارت دیداری- دستی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با کودکان عادی می­باشد. روش پژوهش پس رویداری و جامعه آماری شامل دانش­آموزان پسر مبتلا به اختلالات یادگیری و عادی در مقطع دبستان شهر مشهد بود، که به­وسیله نمونه در دسترس ۱۵ نفر کودک مبتلا و۲۰ نفر کودک عادی انتخاب شد.ابزارها شامل آزمون کرسی رایانه­ای وآزمون تعقیب دایره چرخان رایانه­ای است. داده ها با روش آزمون T دو جامعه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده­ها نشان داد بین میانگین­ نمرات دانش­آموزان مبتلا به اختلال و همتایان عادی آنان در آزمون کرسی و تعقیب دایره چرخان تفاوت معنی­داری وجود دارد؛به طوری که توجه دیداری – فضایی و چالاکی مهارت دیداری – دستی کودکان مبتلا به اختلال یادگیری ضعیف ­تر از کودکان عادی است. این مشکلات باید در افراد مبتلا به اختلالات یادگیری مد نظر باشد و هدف مداخله قرار گیرد.


حمیده ایرانمنش، علیرضا صابری کاخکی، حمیدرضا طاهری، چارلز اچ. شی، مسعود فضیلت پور،
دوره ۸، شماره ۲ - ( دوره هشت، شماره دو، تابستان ۱۳۹۹ )
چکیده

خواب در تحکیم حافظه افراد بزرگسال موثر است، اما تحکیم وابسته به خواب در کودکان همانند بزرگسالان به خوبی مشخص نشده است. بنابراین، هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تاثیر خواب در تحکیم حافظه حرکتی کودکان بوده است. شرکت­‌کنندگان شامل ۳۲ کودک پسر داوطلب ۱۰تا۱۲سال شهر کرمان که معیارهای ورود به تحقیق را دارا بودند. از تکلیف زمان واکنش زنجیره­ای به منظور سنجش حافظه ضمنی کودکان استفاده گردید. شرکت‌­کنندگان شامل دو گروه خواب ((۱±) ۸ شب و (۱±)۸  صبح) و بیداری((۱±) ۸ صبح و (۱±)۸  شب) بودند که پنج بلوک ۹۰ کوششی را در جلسه اکتساب انجام دادند. در فواصل۱۲ساعت تمامی گروه‌­ها آزمون­های یادداری (تحکیم) و انتقال را انجام دادند. جهت تحلیل داده­‌ها از آزمون تحلیل واریانس مختلط ۲×۲ و ۲×۴ استفاده گردید. نتایج آزمون یادداری و انتقال نشان دادند که زمان­ واکنش در دو بلوک تفاوت معنی‌داری داشته است(۰۵/۰>P). اما اثر تعاملی بلوک و گروه تفاوت معنی­دار نداشته است(۰۵/۰ P ). این امر حاکی از آن است که تحکیم حافظه حرکتی در گروه­‌های خواب و بیداری کودکان شکل گرفت، اما وابسته به خواب نبوده است. یافته­ها نشان دادند که ارتقاء و پیشرفت در عملکرد مهارت صرفاً بر اثر تمرین و در طول جلسات تمرین به دست نمی‌­آید؛ بلکه بعد از یادگیری مهارت و در دوره خاموش، با گذر زمان حافظه مربوط به مهارت یادگرفته شده، ارتقاء و تحکیم می­‌یابد. بنابراین، خواب عامل ضروری در توسعه یادگیری خاموش و انتقال یادگیری تکلیف توالی­دار حرکتی پنهان کودکان نمی­‌باشد.

مرضیه صمیمی فر، سحر بهرامی خورشید، صغری اکبری چرمهینی، مریم اسماعیلی نسب، الهام فیاض،
دوره ۸، شماره ۳ - ( دوره هشت، شماره سه، پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده

نتایج پژوهش­‌های اخیر حاکی از تأثیر دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی می­‌باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش دوزبانگی در پردازش هیجان خشم در زبان­های اول و دوم دوزبانه­‌های ترکی- فارسی می­باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد ۱۸ نفر دو­زبانۀ متوالی ترکی- فارسی (با میانگین سنی ۲۶ سال) از دانشجویان دانشگاه‌­های تهران به روش نمونه‌­گیری هدفمند انتخاب شده و در این پژوهش که یک پژوهش شبه تجربی است شرکت کردند. شرکت­‌کنندگان علاوه بر پرسش­نامه‌­های تاریخچۀ زبانی، سلامت عمومی، و خلق مثبت و منفی، به آزمون کامپیوتری طراحی‌­شده جهت القاء هیجان خشم و سپس انتخاب معناداری واژه‌­های ترکی و فارسی و ناواژه پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌­گیری مکرر نشان داد که در موقعیت القاء خشم در مقایسه با موقعیت عادی، افراد به طور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به معنادار بودن یا نبودن واژه‌­ها کردند. همچنین در گزینش واژه­‌های ترکی در مقایسه با فارسی نیز به طور معناداری کندتر عمل کردند. به علاوه، در ارتباط با مقایسۀ هر دو زبان به صورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسۀ زوجی حاکی از این بود که زمان واکنش افراد به واژه­‌های ترکی در موقعیت القاء خشم به طور معناداری طولانی­‌تر بود.   در نتیجه، می­‌توان گفت که افراد دو زبانۀ ترکی- فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان خشم، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعی­‌های احساسی بیشتر و عمیق­تری برای آن‌ها داشته، و درگیری احساسی آن‌ها در زبان مادری­شان بیش از زبان دومشان است.

عین اله خجیر، رسول کردنوقابی، خسرو رشید، ابوالقاسم یعقوبی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( دوره هشت، شماره سه، پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده

پژوهش‌های متعددی به بررسی تفکر آرزومندانه یا سوگیری تمایل در کودکان و بزرگسالان پرداخته‌اند اما پژوهشی در مورد تحول تفکر آرزومندانه در سنین کودکی و نوجوانی انجام نشده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تحول تفکر آرزومندانه در کودکان و نوجوانان سنین ۷ تا ۱۴ سال ایرانی است. پژوهش حاضر از نوع مطالعات تحولی با روش مقطعی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان سنین ۷ تا ۱۴ سال مدارس عادی دولتی شهر آمل در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ بود. حجم نمونه شامل ۲۴۰ نفر در ۴ گروه سنی(هر گروه شامل ۳۰ دختر و ۳۰ پسر) که با روش نمونه‌گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، آزمون کارت علامت‌دار بود که به صورت نرم‌افزار تحت وب، طراحی شده بود. داده‌ها با روش تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر، تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان دادند که تفکر آرزومندانه در کودکان و نوجوانان ایرانی نه تنها با افزایش سن کاهش نمی‌یابد بلکه افراد ۱۴-۱۱ سال در پیش‌بینی رویدادهای ناخوشایند، سوگیری شدیدتری نسبت به کودکان ۱۰-۷ نشان می‌دهند. با توجه به تأثیری که تفکر آرزومندانه در فرایند تصمیم‌گیری بویژه در پیش‌بینی رویدادهای منفی و به دنبال آن در بروز رفتارهای پرخطر دارد پژوهش بیشتر برای یافتن راهکارهایی برای آگاهی‌بخشی و متعادل‌سازی تفکر آرزومندانه، ضروری است.

شیرین رضوانی، علی اکبر شریفی، حسین زارع،
دوره ۹، شماره ۲ - ( دوره نهم، شماره دوم، تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون _پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش ۲۰ نفر از نوجوانان ۱۸-۹ سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعه‌­کننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه ۱۰ نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر۴ (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید.  گروه آزمایش تحت مداخله توان‌بخشی شناختی(۱۲ جلسه ۴۵ دقیقه‌ای) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده‌ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری عملکرد حافظه‌­ی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پس‌آزمون نشان داد. به‌علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره‌­های پس‌آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان‌بخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توان‌بخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و می­توان از آن به‌­عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.

اسماعیل ترابی، هادی کرامتی، جواد کاوسیان، حسن رستگارپور، گودرز علی بخشی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( دوره نهم، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثرات روش‌های بخش‌بندی و افزونگی بر بارشناختی و یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانه‌ای انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از نوع آزمایشی حقیقی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زبان آموزان ۱۴تا۱۶ ساله آموزشگاه‌های زبان شهر دامغان می‌باشد. موضوع محتوی آموزشی در خصوص تبیین فعالیت آتشفشانها بود که در قالب نرم‌افزار پاورپوینت در حداکثر ۱۰ اسلاید (بر اساس نوع گروه) به ۹۰ آزمودنی که به‌صورت تصادفی در شش گروه (هر گروه ۱۵نفر) بخش‌بندی بالا/ ارائه شنیداری، بخش‌بندی بالا/ ارائه دیداری، بخش‌بندی بالا/ افزونه، بخش‌بندی پایین/ ارائه شنیداری، بخش‌بندی پایین/ ارائه دیداری، بخش‌بندی پایین/ افزونه منتسب شده بودند، ارائه شد. پژوهش به‌صورت کاملاً آزمایشی (یک طرح عاملی کاملاً تصادفی ۲×۳) بود. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون محقق ساخته یادگیری واژگان، درک مطلب، سنجش دانش پیشین و مقیاس سنجش بار شناختی پاس (۱۹۹۲) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد اثرمتقابل روش بخش‌بندی و روش افزونگی بر بار شناختی و یادگیری معنی‌دار بود. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد گروه بخش‌بندی بالا- افزونه به‌طور معنی‌داری بارشناختی پایین‌تر و یادگیری واژگان و درک مطلب بالاتری را در مقایسه با سایر گروه‌ها گزارش کردند. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده می‌توان گفت که روش‌های بخش‌بندی و افزونگی بر کاهش بارشناختی و ارتقاء یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانه‌ای اثربخش می‌باشد.

آوا بهروزی، عباس بخشی پور، مجید محمود علیلو،
دوره ۹، شماره ۴ - ( دوره نهم، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده

اخذ تصمیمات پرخطر در نوجوانان به یک نگرانی اصلی برای بهداشت عمومی تبدیل‌شده است و فهم همبسته‌های مؤثر بر این فرایند امکان عملی کردن طرح‌هایی برای پیشگیری را فراهم می‌کند، ازاین‌رو مطالعه‌ی حاضر باهدف بررسی اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم‌گیری پرخطر نوجوانان با تعدیلگری سیستم‌های مغزی رفتاری بالا صورت گرفت. ابتدا ۳۲۷ نوجوان ۱۳-۱۸ سال شهر اصفهان به‌صورت در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه‌ی سیستم‌های مغزی رفتاری BAS/BIS غربالگری شدند، از میان آن‌ها و براساس نمره‌ی استاندارد دو گروه ۲۴ نفری شامل BAS/BIS و بالا انتخاب شدند، اعضای هر گروه به‌صورت تصادفی به دو زیرگروه ۱۲ نفر تقسیم گشته و از طریق قطعه فیلم‌های هیجانی نیمی در معرض خلق مثبت و نیمی در معرض خلق منفی قرار گرفتند و آزمون خطرپذیری بادکنکی BART و مقیاس عاطفه‌ی مثبت و منفی PANAS را پیش و پس از القای خلق تکمیل کردند. نتایج تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره نشان داد که بین القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم‌گیری پرخطر تفاوت معناداری وجود دارد ۰/۰۵≥P و خلق مثبت منجر به افزایش تصمیمات پرخطر می‌شود. همچنین یافته‌ها حاکی از این بود که سیستم‌های مغزی رفتاری به‌عنوان خصایص زیستی شخصیت، اثر القای خلق بر تصمیم‌گیری پرخطر را به‌طور معناداری تعدیل می‌کنند۰/۰۵ p. بدین معنا که افراد با سیستم فعال‌ساز رفتاری بالا هنگام مواجه با خلق مثبت فزون‌کنشی بیشتری داشته و نسبت به افراد با سیستم بازداری رفتاری بیشتر درگیر خطر می‌شوند درحالی‌که افراد با سیستم بازداری رفتاری به خلق منفی و نشانه‌های تنبیه حساسیت بیشتری نشان داده و محتاط‌ترند.

زهرا زارع، فرهاد بلاش، بتول شیرعلیزاده،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( دوره دهم، شماره دوم، تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده

هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش آموزش« سازگار با مغز» بر میزان یادگیری درس زیست‌شناسی در حیطه­‌های شناختی، مهارتی و عاطفی دانش‌آموزان بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه کنترل و آزمایش بوده‌است. جامعه­‌ی آماری شامل دانش­آموزان دختر پایه یازدهم متوسطه منطقه ۱۳ تهران در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ است. تعداد ۵۲ نفر از افراد جامعه‌­ی آماری به شیوه‌ی نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه قرارداده شدند. ابزار اندازه­گیری متغیرها آزمون محقق ساخته شناختی- مهارتی و پرسشنامه‌ی محقق‌ساخته نگرش‌سنج بود. روایی ابزار محقق‌ساخته با استفاده از نظرات معلمان متخصص و پایایی آن‌ها به شیوه­ی بازآزمایی تعیین شد. برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل فرضیه‌ها از نرم ‌افزار آماری  SPSS۲۶ و آزمون‌های آماری (تی تست، من ویتنی و شاخص کای اسکوآر) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش به شیوه­‌ی یادگیری« سازگار با مغز» در مقایسه با روش معمول سبب افزایش نمرات دانش‌آموزان در حیطه‌های شناختی و مهارتی و در حیطه‌ی عاطفی سبب بهبود نگرش آنان در درس زیست‌شناسی و در سطح آماری ۵ درصد گردیده است(۰۵/۰>P). این نتایج نقش و اهمیت روش آموزش « سازگار با مغز» را در یادگیری نشان می‌دهد.

خانم فرشته بخشیان، دکتر کامران یزدانبخش، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر سیدحمزه حسینی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( دوره دهم، شماره سوم، پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده

اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل ۳۰ بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM۵ ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت ۳۰ جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(۱۹۵۷)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( ۲۰۰۴)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، ۱۹۹۸) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون،  آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(۰۰۰/۰=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.

شیلان شکری، فرناز فرشباف مانی صفت، علی خادمی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( دوره دهم، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

مشکلات شناختی و عصب روان‌شناختی در سیر، پیش‌آگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژه‌ای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی برنامه توان‌بخشی شناختی و تأثیر آن بر کنترل شناختی و حل مسأله زنان چاق انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیش‌آزمون- پس‌آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکت‌کنندگان در این مطالعه شامل ۴۰ بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که به‌طور تصادفی در دو گروه توان‌بخشی شناختی (۲۰n=) و کنترل (۲۰n=) تخصیص یافتند. گروه آزمایش در ۱۶ جلسه مداخله توان‌بخشی شناختی را دریافت و مقیاس درجه‌بندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم بزرگسال BRIEF-A، آزمون انعطاف‌پذیری شناختی و برج لندن در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافته‌های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. همچنین پس از اتمام دوره گروه کنترل نیز مداخله توان‌بخشی شناختی را دریافت کردند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کنترل شناختی (بازداری، حافظه کاری و انعطاف‌پذیری شناختی) و زیر مؤلفه‌های حل مسأله در مرحله پس‌آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخلۀ توان‌بخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحلۀ پس‌آزمون و پیگیری در مؤلفه‌های مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند. درمجموع از یافته‌های به دست آمده می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که مداخله توان‌بخشی شناختی به عنوان یک گزینه درمانی کارآمد و مؤثر می‌تواند تأثیرات مثبت و پیامدهای شناختی- آموزشی قابل‌توجهی برای بیماران مبتلا به چاقی پی داشته باشد. ازاین‌رو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه می‌توانند از این مداخله به‌عنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روان‌شناختی بیماران چاق و دارای اضافه‌وزن و به‌تبع آن بهبود شاخص­های سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
مسلم دانش پایه، فریبرز درتاج، کامران شیوندی چلیچه، علی دلاور، حسن اسدزاده دهرائی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( دوره دهم، شماره چهارم، زمستان ۱۴۰۱ )
چکیده

هوش معنوی بیانگر مجموعه­ای از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و منابع معنوی است که کاربست آن‌ها در زندگی روزانه می‌تواند موجب افزایش انطباق‌پذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان به‌عنوان یک نقطه قوت می‌تواند زمینه‌ساز آینده حرفه‌ای موفق‌تر و مطلوب‌تر در آن‌ها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۴۰۱ بود که از بین آن‌ها ۳۰ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (۲۰۰۸)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانش‌پایه و همکاران (۲۰۲۲) بود. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنی‌دار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنی‌داری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان می­توان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان ‌شویم.
دانشجوی کارشناسی ارشد الهه شیروی، دکتر شکوفه متقی، دکتر افسانه مرادی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار ۱۴۰۲ )
چکیده

کارکردهای اجرایی ساختار­های مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا می­کنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف­پذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل­سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش­آموزان دختر ۱۳ تا ۱۸ سال شهرستان خمینی شهر در سال ۱۴۰۰ بود که ۳۰۰ نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسشنامه­ هوش هیجانی (شات و همکاران، ۱۹۹۸)، آزمون­های نرم افزاری دسته­بندی کارت­های ویسکانسین (گرانت و برگ، ۱۹۸۴)، برو- نرو (هافمن، ۱۹۸۴) و ذهن­خوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، ۲۰۰۱) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم­افزار ۲۴AMOS استفاده شد. یافته­ها نشان داد نظریه ذهن با ضریب ۲۳۳/۰ بر هوش هیجانی و بر انعطاف­پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب ۱۳۳/۰ و ۲۱۸/۰ اثر مستقیم مثبت و معنادار  داشت (۰۱/۰>P)، هوش هیجانی با انعطاف­پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب ۱۴۴/۰ و ۳۳۷/۰ اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (۰۱/۰>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب ۰۳۳/۰ و ۰۷۸/۰ بود. بنابراین می­توان گفت نتایج حاکی از نقش تعیین­کننده­ی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیش­بینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطاف­پذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطاف­پذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی می­توان به بهبود مؤلفه­های کارکردهای اجرایی کمک کرد.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb