محمود علیپور، محمدنقی فراهانی، آیت سعادت طلب،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده
بر اساس دیدگاه شناختی، طرح واره های شناختی، بعنوان یک خصوصیت مهم فردی، بر رفتار انسان تاثیرگذار هستند. از طرف دیگر، کارمندان می توانند با تحت تاثیر قرار دادن هویت و بافت سازمانی، موفقیت یا عدم موفقیت سازمان را تحت تاثیر قرار دهند. از این رو، در این مقاله، نقش وضوح خود پنداره، در رابطه بین هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، کارمندان مجتمع مس سرچشمه، که در زمان انجام تحقیق بالغ بر 5190 نفر بودند، بعنوان جامعه آماری انتخاب و سپس با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 428 نفر بعنوان نمونه آماری معرفی شدند. در ادامه، با استفاده از پرسشنامه هویت سازمانی چنی (1983)، پرسشنامه وضوح خود پنداره کمبل و همکاران (1996) و ابزار سنجش فرهنگ سازمانی کامرون-کویین (2006) داده های مورد نیاز جمع آوری شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحقیق، وضوح خود پنداره علاوه بر تاثیر مستقیم بر هویت سازمانی، بعنوان یک متغیر میانجی، اثرات منفی فرهنگ سازمانی را بر هویت سازمانی تعدیل می کند. با توجه به نقش وضوح خود پنداره در رابطه بین هویت سازمانی و فرهنگ سازمانی و تاثیر آن بر هویت سازمانی، به نظر می رسد افزایش وضوح خود پنداره کارمندان باعث بهبود هویت سازمانی آنها می شود. از این رو، پیشنهاد می گردد در فرآیند جذب نیروی انسانی افرادی جذب سازمان شوند که از وضوح خود پنداره بالاتر برخوردار باشند. همچنین، پیشنهاد می گردد جهت بهبود وضوح خود پنداره کارمندان برنامه های آموزشی لازم تدوین و اجرا شود.
مسلم کرد، جلیل فتح آبادی، شهریار غریب زاده، رضا خسرو آبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسه اثر تحریک الکتریکی مستقیم (tDCS) و تحریک الکتریکی با نویز تصادفی (tRNS) همراه با آموزش شناختی بر عملکرد حافظه کاری افراد دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. برای این منظور تعداد 45 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی شهر زاهدان بهصورت هدفمند بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. این افراد در سه گروه tDCS، tRNS و گروه گواه فعال جایدهی شدند. افراد گروههای آزمایش 5 جلسه تحریک الکتریکی (tDCS و tRNS) با فاصله 24 ساعت میان هر جلسه دریافت کردند؛ افراد گروه گواه نیز تحریک ساختگی (غیر اثرگذار) دریافت نمودند. همزمان همه افراد توانبخشی شناختی حافظه کاری نیز دریافت کردند. همه افراد قبل و بعد از تحریک و یک هفته پس از تحریک با استفاده از تکلیف ان بک و پاره تست فراخنای ارقام هوش وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در گروه tDCS در اکثر مؤلفههای حافظه کاری تفاوت معنیداری از مرحله پیشآزمون تا پیگیری وجود داشت (001/ 0p<). در گروه tRNS نیز در مؤلفه فراخنای ارقام مستقیم و فراخنای ارقام معکوس در مراحل پژوهش تفاوت معنیداری یافت شد. در مقایسه بین دو گروه آزمایش، اثربخشی گروه tDCS بیشتر از گروه tRNS بوده است. همچنین در اکثر مؤلفهها بین دو گروه tRNS و گواه تفاوت معنیداری یافت نشد (05/ 0p>). در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که tDCS اثربخشی بیشتری در مقایسه با tRNS در حافظه کاری داشت و از این روش میتوان همراه با سایر درمانها برای بهبود حافظه کاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده نمود.
خانم فرشته بخشیان، دکتر کامران یزدانبخش، دکتر جهانگیر کرمی، دکتر سیدحمزه حسینی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM5 ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت 30 جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(1957)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( 2004)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، 1998) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(000/0=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.
ابراهیم احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
یافتههای پیشین، کارکردهای فراوان هیجان نوستالژی، برای نمونه افزایش سلامت روانی، را نشان دادهاند و پژوهش کنونی برای تبیین آن یافتهها، این توضیح نظری را آزمون کرد که سودمندیهای نوستالژی از این راه به دست میآیند که نوستالژی، خودِ راستین انسان را به یاد او میاندازد. با هدف بررسی اثر نوستالژی بر اصیل بودن (ابراز خود راستین) و خود-تعریفی بیرونی (نگرانی دربارۀ برآورده کردن استانداردهای جامعه و انتظارهای دیگران)، از میان 30 هزار مشترک تلفن همراه در تهران و کرج، 451 نفر (200 مرد) با میانگین سنی 40 سال با روش در دسترس گزینش و در یک طرح آزمایشی بهگونۀ تصادفی به دو گروه نوستالژی (که به یک خاطرۀ نوستالژیک اندیشیدند) و بدون نوستالژی (که به یک خاطرۀ معمولی اندیشیدند) گمارده شدند. ابراز خود راستین با پرسشنامۀ اصیل بودن (کرنیس و گولدمن، 2006) و خود-تعریفی بیرونی با مقیاس تمرکز بر وابستگیهای بیرونی (ویلیمس و همکاران، 2010) اندازهگیری شد. آزمونهای t نشان دادند که گروه نوستالژی شخصیت گذشتۀ خود را اصیلتر درجهبندی کرد و خود-تعریفی بیرونی کمتری گزارش داد و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد که نوستالژی از راه افزایش اصیل بودن، خود-تعریفی بیرونی را کاهش داده است. این یافتهها نشان میدهند که اولا میتوان از نوستالژی در درمان بیماریهای روانی کمک گرفت، و ثانیا پیامدهای مثبت فراوان نوستالژی که در پژوهشهای پیشین نشان داده شده است از این واقعیت سرچشمه میگیرند که نوستالژی خود راستین انسانها را به آنها نشان میدهد.
خانم اسماء فارسی، خانم مهناز جوکار، آقای سوران رجبی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکردهای شناختی (بازداری پاسخ، انعطافپذیری شناختی و توجه) افراد با عشق آتشین و افراد عادی صورت گرفت. روش پژوهش: در این پژوهش 500 نفر از دانشجویان دانشگاه خلیجفارس با روش نمونهگیری هدفمند با میانگین سن 21 سال و انحراف معیار 06/3 انتخاب شدند و پرسشنامه عشق آتشین (PLS) را تکمیل نمودند. با توجه به نمره کسب شده به دو گروه عشق آتشین و عادی تقسیم شدند. از بین این افراد، 204 نفر (103 نفر عشق آتشین و 101 نفر عادی، 109 نفر مرد و 95 نفر زن) برای اجرای آزمونهای استروپ، ویسکانسین و عملکرد پیوسته انتخاب شدند و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد بین افراد با عشق آتشین و افراد عادی از نظر بازداری پاسخ تفاوت معناداری (05/0.P>) وجود دارد. هیچ تفاوت معناداری در مولفههای انعطافپذیری شناختی و توجه بین افراد دو گروه مشاهده نشد. همچنین در مولفه توجه بین دو گروه دختران و پسران تفاوت معنادار (05/0.P>) وجود داشت.
نتیجه: با توجه به اینکه بازداری پاسخ در افراد با عشق آتشین ضعیف است، می توان با آگاهی و آموزش به افراد در سنین پایین تر عواقب منفی روابط همراه با عشق آتشین را کاهش داد.
فاطمه زهرا مرادی، سیاوش طالع پسند، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر کنترل توجه بر سرگردانی ذهن میباشد. روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بوده است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان دختر پایهی پنجم و ششم ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی 1400-1401 است. تعداد 38 نفر از افراد جامعهی آماری به صورت در دسترس محاسبه شد که به جهت پیش بینی افت آزمودنیها یا از دست رفتن دادهها، 2 نفر از تعداد نمونهی محاسبه شده بیشتر در مطالعه حضور داشتند. ابزار اندازهگیری سرگردانی ذهن آزمون استروپ بود که در شرایط کنترل توجه فعال و واکنشی تکمیل شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یک عاملی اندازهگیری مکرر و توسط نرم افزار SPSS25 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که سرگردانی ذهن در شرایط کنترل توجه فعال بیشتر از شرایط کنترل توجه واکنشی است. یافته های این مطالعه می تواند در شناخت پدیده سرگردانی ذهن بینش مفیدی به دست دهد. معلمین و طراحان آموزشی میتوانند با داشتن دانش مربوط به این زمینه اقدام به طراحی و تولید محتواهای آموزشیای کنند که دانشآموزان در طی آموزش مجازی که کمترین نظارت از سوی معلم در جریان یادگیری اتفاق میافتد، منجر به تجربهی سرگردانی ذهن کمتر از سوی دانشآموزان شود.
شیلان شکری، فرناز فرشباف مانی صفت، علی خادمی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
مشکلات شناختی و عصب روانشناختی در سیر، پیشآگاهی و درمان بیماری چاقی نقش ویژهای دارند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبار سنجی برنامه توانبخشی شناختی و تأثیر آن بر کنترل شناختی و حل مسأله زنان چاق انجام شد. پژوهش حاضر در قالب یک طرح آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. شرکتکنندگان در این مطالعه شامل 40 بیمار زن مبتلا به چاقی ساکن شهر ارومیه بودند که بهطور تصادفی در دو گروه توانبخشی شناختی (20n=) و کنترل (20n=) تخصیص یافتند. گروه آزمایش در 16 جلسه مداخله توانبخشی شناختی را دریافت و مقیاس درجهبندی رفتاری کارکردهای اجرایی- فرم بزرگسال BRIEF-A، آزمون انعطافپذیری شناختی و برج لندن در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری برای دو گروه اجرا و یافتههای به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. همچنین پس از اتمام دوره گروه کنترل نیز مداخله توانبخشی شناختی را دریافت کردند. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کنترل شناختی (بازداری، حافظه کاری و انعطافپذیری شناختی) و زیر مؤلفههای حل مسأله در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل بود. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخلۀ توانبخشی شناختی را دریافت کردند، در مرحلۀ پسآزمون و پیگیری در مؤلفههای مطرح شده عملکرد بهتری نشان دادند. درمجموع از یافتههای به دست آمده میتوان چنین نتیجهگیری کرد که مداخله توانبخشی شناختی به عنوان یک گزینه درمانی کارآمد و مؤثر میتواند تأثیرات مثبت و پیامدهای شناختی- آموزشی قابلتوجهی برای بیماران مبتلا به چاقی پی داشته باشد. ازاینرو متخصصین، پژوهشگران و درمان گران این حوزه میتوانند از این مداخله بهعنوان یک گزینه مؤثر درمانی جهت ارتقاء کارکردهای شناختی و عصب روانشناختی بیماران چاق و دارای اضافهوزن و بهتبع آن بهبود شاخصهای سلامت روان و کیفیت زندگی این بیماران استفاده کنند.
مسلم دانش پایه، فریبرز درتاج، کامران شیوندی چلیچه، علی دلاور، حسن اسدزاده دهرائی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هوش معنوی بیانگر مجموعهای از تواناییها، ظرفیتها و منابع معنوی است که کاربست آنها در زندگی روزانه میتواند موجب افزایش انطباقپذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان بهعنوان یک نقطه قوت میتواند زمینهساز آینده حرفهای موفقتر و مطلوبتر در آنها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانشپایه و همکاران (2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنیدار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنیداری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان میتوان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان شویم.
محمدآقا دلاورپور، منیره محمدی نژاد مطلق، مهدی زهره وند،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
در سالهای اخیر، افزایش چشمگیر استفاده از گوشیهای هوشمند به ظهور یک آسیب روانشناختی به نام نوموفوبیا منجر شده است که به نوبه خود میتواند پیامدهایی را برای عملکرد شناختی افراد در بر داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی بود. روش تحقیق توصیفی ـ مقایسهای بود و نمونه پژوهش نیز شامل 60 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان بودند که از طریق غربالگری از بین یک گروه 120 نفره از دانشجویان، شناسایی و در دو گروه 30 نفری نوموفوبیک و عادی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون استروپ بود. برای تحلیل دادهها نیز از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره دو راهه استفاده شد و دادهها به کمک نسخه 26 نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج اجرای آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که میزان خطای حذف و زمان واکنش افراد نوموفوبیک در مقایسه با افراد عادی بیشتر است. در آزمون استروپ نیز میزان خطاها و همچنین نمره تداخل افراد نوموفوبیک بیشتر از افراد عادی بود. همچنین با وجود تفاوتهای جنسیتی در برخی مولفههای آزمون عملکرد پیوسته و استروپ، مشخص شد که اثر تعاملی نوموفوبیا و جنسیت بر نتایج آزمون عملکرد پیوسته و استروپ معنادار نیست. این نتایج نشان میدهد که نوموفوبیا میتواند صرف نظر از جنسیت در کاهش توجه پایدار و اختلال در توجه انتخابی دخیل باشد. بنابراین با توجه به تعامل پیوسته افراد با گوشیهای هوشمند و شیوع قابل توجه نوموفوبیا در میان جوانان، بکارگیری تمهیداتی در جهت پیشگیری از نوموفوبیا و توانبخشی شناختی افراد نوموفوبیک باید مد نظر قرار گیرد.
محمدرضا ذوقی پایدار، نسرین یوسفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی کارکردهای اجرایی مغز از جمله انعطافپذیری شناختی، توجه انتخابی و بازداری پاسخ، بر اساس متغیرهای جنسیت و زبان، در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بوده است. روش پژوهش حاضر توصیفی و علی- مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوزبانه و تک زبانه دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 بودند که آزمون بر روی ۲۱۴ نفر از دانشجویان اجرا شد و در نهایت دادههای به دست آمده از ۱۶۵ نفر، از طریق تحلیل واریانس چندمتغیره، بررسی شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون رایانهای استروپ استفاده شد. نتایج نشان داد که بین جنسیت و کارکردهای اجرایی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که متغیرهای توجه انتخابی و بازداری پاسخ در زنان بیشتر از مردان است و انعطافپذیری شناختی در مردان، بیشتر از زنان است (01/0 p<)؛ اما در رابطه با متغیرهای کارکردهای اجرایی در بین افراد دوزبانه و تک زبانه، تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 p>). بر اساس یافتهها میتوان گفت که برحسب جنسیت، در کارکردهای اجرایی مغز تفاوت وجود دارد لذا پیشنهاد میشود در حوزه آموزش و یادگیری مرتبط با کارکردهای اجرایی به مقوله جنسیت توجه شود.
مریم عباسی، سیدموسی طباطبایی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
همدلی جزئی جدانشدنی از رفاه اجتماعی-عاطفی افراد است. این ظرفیت نقش مثبتی در یادگیری اجتماعی، در سراسر طول عمر افراد دارد و شناسایی فرایندهای شناختی که زیربنای همدلی را تشکیل می دهند، امری ضروریست. این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش، شامل 500 نفر از کلیه دانشجویان شهر زاهدان بودند که با روش نمونهگیری خوشهای، انتخاب شدند. به منظور جمعآوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن ، مقیاس کنترل توجه ، پرسشنامه همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و استنباطی ازجمله همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای spss و Amos به کار رفت. یافتهها نشان داد مسیر مستقیم حل مساله به کنترل توجه (458/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم کنترل توجه به همدلی عاطفی شناختی (141/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم حل مساله به همدلی عاطفی شناختی (440/0-) منفی و معنادار است. همچنین، اثر میانجی حل مساله بر همدلی عاطفی شناختی از طریق کنترل توجه برابر با 072/0 است که مثبت و معنادار است. بنابراین نتایج پژوهش نشان میدهد توجه به نقش واسطه ای کنترل توجه در رابطه حل مسئله و همدلی حائز اهمیت است و میبایست به محدودیتهایی که ممکن است در اثر افزایش کنترل توجه برای حل مسئله و همدلی ایجاد شود، دقت کرد. به لحاظ نظری نیز بررسی آثار افزایش این کارکردهای شناختی بر همدلی نیازمند تفحص و پژوهش بیشتر است.
سیما عیوضی، جهانگیر کرمی، کامران یزدانبخش،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده
یکی از علایم شایع اختلالات یادگیری خاص، نارسانویسی است. کودکان نارسانویس دارای مشکلات شناختی متعددی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته توانبخشی شناختی نارسانویسی همراه بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانشآموزان دارای نوشتارپریشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بهصورت پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانشآموزان دارای نوشتارپریشی مراجعهکننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه در سال1401 بودند. از این میان آنها 40 نفر (در ابتدا 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه، اما یکی از گروه گواه تا انتهای آزمایش حذف شد) که حاضر به همکاری و نیز در دسترس بودند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جاگماری شدند. سپس در هر دو گروه پیش آزمون اجرا و پس از آن گروه آزمایش 12 جلسه مداخله بسته توانبخشی شناختی همراه را دریافت کردند اما برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بسته توانبخشی شناختی همراه بر بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نوشتن (01/0P<) تأثیر دارد. پیشنهاد میشود بسته توانبخشی شناختی همراه در مراکز درمانی توسط متخصصین بهداشت روانی، در کنار روشهای درمانی دیگر به منظور بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ برای کودکان دارای اختلال نوشتن استفاده شود.
مهابات ویسی، انور دست باز، برزان سلیمانی،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری فرسودگی شغلی معلمان بر اساس تحریفات شناختی و نشخوار فکری با نقش میانجی افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی صورت گرفت. پژوهش حاضر جزء تحقیقات توصیفی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مقطع متوسط دوم شهرستان کامیاران در سال تحصیلی 1401- 1402 بودند که 323 نفر از این جامعه آماری به روش در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه افکارخودآیند منفی کندال و هولون، پرسشنامه استاندارد همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران، پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون، پرسشنامه نشخوار فکری نولن هکسما و همکاران و پرسشنامه تحریف های شناختی عبدالله زاده و سالار استفاده شد. یافتههای این پژوهش حاکی از آن بود مدل ساختاری فرسودگی شغلی معلمان بر اساس تحریفات شناختی و نشخوار فکری با نقش میانجی افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی دارای برازش مطلوبی میباشد. ضرایب استاندارد مسیر مستقیم مدل از نشخوار فکری (38/2= t)، تحریف های شناختی (72/3= t)، همجوشی شناختی (34/2= t)، و افکار خود آیند منفی (21/2= t) به فرسودگی شغلی معلمان معنیدار بود. همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم نشخوار فکری بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی همجوشی شناختی معنادار میباشد (082/0 =β)، اثر غیرمستقیم نشخوار فکری بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی افکار خود آیند منفی معنادار میباشد (110/0 =β). همچنین اثر غیرمستقیم تحریف های شناختی بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی همجوشی شناختی معنادار میباشد (085/0 =β) و نیز اثر غیرمستقیم تحریف های شناختی بر فرسودگی شغلی با نقش میانجی افکار خود آیند منفی معنادار میباشد (061/0 =β). بر مبنای نتایج پژوهش حاضر بهبود و تغییر تحریفات شناختی و نشخوار فکری زمینهای برای تغییر افکار خود آیند منفی و همجوشی شناختی فراهم میکند که در نتیجه این فرایند میزان فرسودگی شغلی معلمان کاهش مییابد.
خانم آزیتا خرامان، دکتر حسین زارع، دکتر سوسن علیزاده فرد، دکتر مجید صفاری نیا،
دوره 11، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده
بازنماییهای ذهنی، از پیشرفتهترین جنبههای شناختی انسان هستند و میتوانند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشند. بر این اساس، مطالعه حاضر که یک پژوهش آمیخته دو مرحله ای است، پس از القای سه حالت از سطوح فاکتورهای شناختی- اجتماعی (همتراز با خود فرد، سطح بالاتر، سطح پایین تر)، به تبیین و پیش بینی مالکیت ذهنی بدن، پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه پیامنور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) و برنامه کامپیوتری 12 بلوکی مدل ذهنی سه بعدی تامیر و تورنتون برای تداعی ضمنی و آشکار بازنماییهای شناخت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط همبستگی نمرات خطای دست و مؤلفههای شناخت اجتماعی در سطح سوم (پایین تر)، معنادار بود. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که در تبیین خطای دست در سطح سوم (پایین تر)، بر اساس تداعی آشکار؛ فقط انزجار (Beta= -1/52)، و براساس تداعی ضمنی؛ به ترتیب دوستی (Beta= 0/63)، انزجار (Beta= -0/55)، و رضایت (Beta= 0/26)، قادر به پیشبینی خطای دست مصنوعی بودند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همانندسازی افراد با کسانی که در ارزیابیهای ذهنی فرد جایگاه اجتماعی پایین تری کسب می کنند، میتواند کمتر رخ بدهد.
آقای سعدی ایازی، دکتر سجاد رضائی، دکتر اشکان ناصح، دکتر مریم کوشا،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی (ADHD) یکی از شایعترین اختلالهای عصبی-رشدی است و تلاش برای بهبود روشهای تشخیصی آن ادامه دارد. در این مطالعه با استفاده از نرمافزار CogLab مدلی تشخیصی تدوین و معرفی شود تا بهعنوان ابزاری کمکی برای تشخیص ADHD به روانشناسان یاری رساند. در بستر یک طرح توسعهای و مورد-شاهدی با استفاده از نمونهگیری هدفمند در شهر رشت، 93 کودک با تشخیص ADHD با تشخیص یک فوق تخصص روانپزشکی اطفال، انتخاب شدند. از والدین هر دو گروه (مورد و شاهد) نیز مصاحبه بالینی گرفته شد و پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه4-CSI، اطلاعات جمعیت شناختی آنها جمعآوری شد. گروه شاهد نیز شامل 33 نفر از دانشآموزان شاغل بهتحصیل از مدارس رشت فاقد اختلال با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه چهارم CSI-4 انتخاب شدند. هر دو گروه در شرایط یکسان با استفاده از بخش توجهِ نرمافزار CogLab بهآزمونهای کشف تغییر و نشانه دهی فضایی پاسخ دادند. دادههای توسط SPSS-24 پردازش شدند. در تحلیل تشخیص، نتایج نشان داد حالتِ نسبتِ پاسخ صحیحِ کشف تغییر در حالت سوسو بیشترین قدرت پیشبینی در تفکیک و تمایز طبقات بین گروه مورد و شاهد را داشته است و نتایج تابع تشخیصی در بخش اعتبارسنجی متقابل، در دو گروه مورد و شاهد توانست 6/80 درصد از کل افراد گروه ADHD(مورد) و همچنین 7/72 از کل افراد گروه شاهد را درست گروهبندی کند. آزمون کشف تغییر و نشانهدهی فضایی در بستر نرمافزار CogLab میتواند بهعنوان ابزاری کمکی در خدمت روانشناسان، برای کمک بهفرایند تشخیص در کودکان مبتلابه ADHD مورداستفاده قرار گیرد.
نرگس حافظی، هوشنگ گراوند،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطهای انعطافپذیری روانشناختی در رابطهی بین طرحوارههای ناسازگار اولیه با پریشانی روانشناختی صورت پذیرفت. این پژوهش توصیفی- همبستگی و به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعهی این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر در سال تحصیلی 1400-1399 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 230 نفر تعیین شد که به روش نمونهگیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای طرحواره یانگ، پرسشنامهی انعطافپذیری شناختی دنیس و وندروال و پرسشنامهی ارزیابی پریشانی روانشناختی کسلر و همکاران استفاده شد. تحلیل دادهها به روش آماری مدل معادلات ساختاری انجام شد و برای بررسی نقش واسطهای متغیرها از آزمون بوتاستراپ استفاده شد. نتایج نشان داد طرحوارههای ناسازگار بر پریشانی روانشناختی تأثیر مستقیم (01/0>P) و به واسطهی انعطافپذیری روانشناختی تأثیر غیرمستقیم دارد (01/0> P). بر اساس نتایج، مدل پژوهش از برازش مطلوب برخوردار است. با کاهش طرحوارههای ناسازگار اولیه میتوان به دانشجویان کمک کرد تا انعطافپذیری روانشناختی بیشتری داشته باشند که نتیجهی آن میتواند غلبه بر مسائل و مشکلات تحصیلی و کاهش پریشانی روانشناختی باشد.
سید محمد سعید صحاف،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
طبقه بندیهای موجود از آزمون ماتریسهای پیشروندۀ رنگی ریون (RCPM) نشان میدهد که RCPM یک آزمون همگن نیست و فاکتورهای شناختی مختلفی در آن دخیل هستند؛ همچنین موفقیت در RCPM از توانایی حافظۀ کاری تاثیر میپذیرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسۀ فاکتورهای سهگانۀ آزمون RCPM در دو گروه از دانش آموزان با حافظۀ کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تلاش میکند به بررسی نقش آن در هر یک از مولفههای موجود بپردازد. این پژوهش به صورت نمونهگیری در دسترس تعداد 150 دانشآموز دختر 6 تا 10 ساله را مورد ارزیابی قرار داد. ابتدا از همۀ شرکت کنندگان آزمون RCPM به عمل آمد و فاکتورهای سهگانۀ آزمون برای هر نفر محاسبه شد. سپس آزمودنیها با توجه به آزمون فراخنای مکعبهای کرسی به دو گروه با حافظۀ کاری دیداری-فضایی ضعیف و قوی تقسیم شدند. یافتهها نشان دادند که تفاوت در دو عامل الف و ب آزمون RCPM در دو گروه با حافظۀ کاری دیداری-فضایی قوی و ضعیف از نظر آماری معنادار است. یافتهها موجود در تناسب با بررسی ادبیات نشان می دهد که تفاوت در حافظۀ کاری دیداری-فضایی می تواند موفقیت را در عوامل اول (شامل شباهت) و دوم (اصول گشتالت) توضیح دهد. با این حال، بررسی عامل سوم (شامل استدلال عینی و انتزاعی) نتایج متناقضی در تحقیقات قبلی به همراه داشته است. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده ارتباط فاکتورهای آزمون RCPM با عملکردهای شناختی دیگر بررسی و نقش جنسیت و سن در نظر گرفته شود.
خانم فاطمه حسن زاده مهارلوئی، دکتر فاطمه دهقانی آرانی، دکتر عبدالحسین وهّابی، آقای سپهر سیما،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
سبک دلبستگی صفتی نسبتا پایدار در طول زندگی است که بر نحوه تعامل فرد با محیط تاثیرگذار است. تاکنون پژوهشهای عصبشناختی متعددی برای شناخت زیربنای عصبی دلبستگی اجرا شده است. برای مقایسه نتایج این پژوهشها با یکدیگر و به دست آوردن مناطق مشترکی که در پژوهشها به آن اشاره شده باشد، پس از مرور مطالعات منتشر شده و انتخاب مقالاتی که لازم برای ورود به متاآنالیز را داشتند (11 مقاله از بین 564 مقاله حاصل از جستجوی اولیه)، نتایج منتشر شده در مطالعات اولیه دلبستگی با استفاده از تخمین احتمال فعال سازی (ALE) تجزیه و تحلیل شده است. در اضطراب دلبستگی، تجزیه و تحلیل ALE همبستگی مثبتی با فعالیت در اینسولا، شکنج تحتانی لوب پیشانی، شکنج فوقانی لوب گیجگاهی، هستههای پوتامن، هیپوکامپ و گلوبوس پالیدوس نشان داد. همچنین همبستگی منفی بین اضطراب دلبستگی و فعالیت در شکنج گیجگاهی میانی، شکنج گیجگاهی تحتانی، شکنج فوزیفورم مشاهده شد. در اجتناب، تجزیه و تحلیل ALE همبستگی منفی با فعالیت در اینسولا و شکنج گیجگاهی فوقانی نشان داد و از سوی دیگر همبستگی مثبت شکنج میانی پیشانی و شکنج تحتانی لوب پیشانی و شکنج سینگولیت مشاهده شد.
دکتر فاطمه نعمتی، کیمیا قائدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطهای نقص در کارکردهای اجرایی صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. نمونه موردمطالعه شامل ۳۸۱ نفر از دانشآموزان دوره اول متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که بهصورت تصادفی خوشهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا و شرینگ، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان، آزمون نرمافزاری مجموعه کارت ویسکانسین، تکلیف نرمافزاری عملکرد پیوسته استفاده شد. بهمنظور تحلیل دادهها از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مشکلات خواب بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی بر هوش هیجانی تأثیر دارد. بر اساس یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان و انعطافپذیری شناختی در رابطه بین مشکلات خواب با هوش هیجانی نقش واسطهای دارند.
فروغ خلیل پور، فریبرز درتاج، حسن اسد زاده، اسماعیل سعدی پور، کامران شیوندی،
دوره 11، شماره 3 - ( 9-1402 )
چکیده
هدف از این پژوهش تدوین و اعتبارسنجی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی و اثربخشی آن بر حافظه کاری و بازشناسی هیجانی دانشآموزان دختر پایه ششم دبستان بود. روش پژوهش از لحاظ هدف بنیادی و کاربردی و از تحقیقات، ترکیبی-اکتشافی به شمار میرود. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کتب و مقالات تخصصی فارسی و انگلیسی در حوزه توانمندسازی شناختی – هیجانی در 20 سال اخیر بود که با روش نمونهگیری هدفمند گروه نمونه انتخاب شدند. سپس مؤلفه های توانمندسازی شناختی – هیجانی استخراج و با روش کیفی تحلیل مضمون کدگذاری شدند. درنهایت بسته توانمندسازی شناختی – هیجانی طی دوازده جلسه تدوین شد و روایی صوری و محتوایی آن توسط متخصصان تأیید شد. روش پژوهش در بخش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ششم ابتدایی در سال 1401-1400 در مدارس شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 30 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه گواه و آزمایش جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل آزمون فراخنای عددی (وکسلر، 2003) و آزمون بازشناسی هیجان چهرهای (اکمن و فرایزن، 2003) بود. نتایج نشان داد که مداخله توانمندسازی شناختی – هیجانی بر بهبود حافظه کاری و بازشناسی هیجانی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است.