جستجو در مقالات منتشر شده


46 نتیجه برای توجه

ندا نظربلند، آمنه طهماسی، وحید نجاتی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانبخشی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی توجه­‌انتخابی، کنترل­ بازداری و حافظه­ کاری سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف بود. این مطالعه تجربی به صورت مورد ­منفرد و از نوع  A-B بود که در آن که تعداد 6 نفر سالمند (4 زن و 2 مرد) مبتلا به اختلال­ شناختی ­خفیف با میانگین سنی 62 سال، از طریق نمونه­ گیری در دسترس هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ­ساده در دو گروه کنترل(3n=) و آزمایش (3n=) جایگذاری گردیدند. ارزیابی توجه ­انتخابی، کنترل­ بازداری و حافظه­ کاری به ­­ترتیب با آزمون­های «استروپ»، «برو/ نرو» و «یک محرک قبل» صورت پذیرفت و برنامه توانبخشی «آرام» طی 10 جلسه فردی یک ­ساعته برای گروه آزمایش ارائه گردید. برای هر آزمودنی­ گروه آزمایشی 6 ارزیابی (قبل، حین، بلافاصله بعد از اتمام و دو ماه پس از خاتمه مداخله) انجام شد و گروه کنترل نیز همزمان بدون دریافت هرگونه مداخله­ ای ارزیابی ­شدند. استفاده از تحلیل ­دیداری نشان داد نمرات گروه آزمایش در هر­سه آزمون کارکرد­اجرایی، در طی ارزیابی­ های خلال مداخله رو به افزایش بوده است؛ اما نمرات گروه کنترل تغییر چشم­گیری نداشته ­است. همچنین پی­گیری دو ماهه نیز نشان از ثبات اثر مداخله در گروه آزمایش ­داشت. می­توان اظهار داشت این برنامه توانبخشی شناختی باعث بهبود کارکردهای توجه ­انتخابی، کنترل بازداری و حافظه ­کاری در سالمندان دارای اختلال ­شناختی ­خفیف شده ­است. نظر به وجود قراین مبنی بر احتمال تبدیل اختلال­ شناختی­ خفیف به اختلالات شناختی عمیق‌تر نظیر آلزایمر، یافته­ هایی این­چنین، می­توانند موید امکان کمک ­گرفتن از تکنولوژی، در راستای بهبود کارکردهای شناختی سالمندان مبتلا به اختلال­ شناختی­ خفیف با صرف هزینه­‌های کمتر درمانی باشند.
جواد گودینی، زهرا همتی،
دوره 8، شماره 1 - ( 7-1399 )
چکیده

واحدهای صنعتی، کانون حوادث مختلف بوده و نیاز است که کارگران شاغل در آن از هوشیاری و عکس‌‏العمل بالا در پردازش‌­های اطلاعاتی برخوردار باشند. لذا هدف پژوهش پیشِ‏رو، ارزیابی امکان بهره‌­گیری از طبیعت در طرح واحدهای صنعتی برای افزایش میزان بازیابی توجه کارگران بوده است. لذا در قالب یک پژوهش پیمایشی، به سنجش مؤلفه‌‏های چهارگانه بازیابی توجه (اعم­از دوربودن، گستردگی، جذابیت، سازگاری) و نیز بازیابی کلی محیط‌­های باز و سرپوشیده واحدهای صنعتی پرداخته است. آزمودنی­‌های این پژوهش، کارگران شاغل در شهرک صنعتی ایلام بوده و از آن‌ها خواسته شده تا میزان بازیابندگی فضاهای مختلف صنعتی (با و بدون طبیعت) را در مقیاس هفت­گانه طیف لیکرت سنجش نمایند. تحلیل داده‌­ها نشان داده که کمترین میزان بازیابی توجه مربوط به فضای داخلی بدون دید به طبیعت است (با مقدار 56/2). پس از این حالت، رتبه‌­های بعدی به‌­ترتیب مربوط به فضاهای زیر بوده است: محوطه صنعتی بدون طبیعت (با مقدار 77/3)؛ فضای داخلی با دید به طبیعت از پنجره (با مقدار 95/4)؛ محوطه صنعتی دارای طبیعت (با مقدار 12/5)؛ فضای داخلی با دید به پوستر دریا (با مقدار 31/5) و فضای داخلی با دید به پوستر دشت و جنگل (با مقدار 63/5). این یافته­‌ها مؤید آن بوده که اضافه ­شدن طبیعت واقعی و مجازی به محیط­‌های باز و سرپوشیده صنعتی می­تواند میزان بازیابندگی فضا را افزایش دهد. نتایج همچنین نشان داد که بازیابندگی محیط­‌های باز صنعتیِ فاقد طبیعت هم بیشتر از محیط­‌های سرپوشیده بدون طبیعت است.

سید احسان افشاری زاده، محمد حسین عبداللهی، حمیدرضا حسن آّبادی، هادی کرامتی،
دوره 8، شماره 1 - ( 7-1399 )
چکیده

 استدلال ریاضی توانایی استدلال استقرایی و استنتاجی با مفاهیم ریاضی است که متغیرهای زیربنایی شناختی در تبیین آن نقش مهمی ایفا می‌کنند. این پژوهش با هدف بررسی نقش توجه تقسیم‌شده و حافظه کاری بر استدلال ریاضی با میانجی‌گری دانش ریاضی و هوش سیال در دانش‌آموزان پایه چهارم ابتدایی انجام شده است. این پژوهش به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، غیرآزمایشی (توصیفی) و از نوع مطالعات همبستگی است که برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل مسیر استفاده شد. در این مطالعه تعداد 213 دانش‌آموز پسر پایه چهارم ابتدایی مدارس شهر قم به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای دومرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه-ویراست دوم برای سنجش انواع توجه، فرم A مقیاس 2 هوش سیال کتل، شاخص حافظه‌کاری آزمون هوش وکسلر-نسخه چهارم، آزمون سؤال‌های دانستن (دانش) ریاضی و آزمون سؤال‌های استدلالی ریاضی مطالعه تیمز 2015 برای سنجش دانش و استدلال ریاضی می‌شود. یافته‌های حاصل از این پژوهش نشان­ داد که همه ضرایب مسیر معنی­‌دار و شاخص‌های برازش مدل مطلوب است. نتایج پژوهش حاضر بیانگر این است که توجه تقسیم‌شده می‌تواند حافظه کاری را پیش‌بینی کند و حافظه کاری با میانجی‌گری دانش ریاضی و هوش سیال قادر به پیش‌بینی استدلال ریاضی است. نتایج این پژوهش می‌تواند برای معلمان و درمانگران مفید باشد تا مشکلات و اختلالات ریاضی دانش‌آموزان را از طریق تقویت متغیرهای شناختی مؤثر بر استدلال ریاضی بهبود بخشند.

محسن سعیدمنش، مهدیه عزیزی، زهرا همتیان،
دوره 8، شماره 2 - ( 8-1399 )
چکیده

اختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات شایع درمیان کودکان است که معمولاً همراه با اختلالات دیگر مشاهده می‌شود. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه سوگیری توجه و ذهن‌آگاهی بر توجه، بازداری و کنترل هیجانی کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر بود. این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از: کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر مراجعه‌کننده به کلینیک‌های روان‌شناسی منطقۀ 20 تهران و نمونه عبارت بود از: 30 نفر از این کودکان که به شیوۀ نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت هشت جلسه تحت برنامه تلفیقی اصلاح سوگیری توجه و ذهن‌آگاهی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله‌ای را دریافت نکرد. والدین همۀ شرکت‌کنندگان آزمون کارکردهای اجرایی بریف را به‌عنوان پیش‌آزمون و پس‌آزمون تکمیل کردند. داده‌ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره) مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه اصلاح سوگیری توجه و ذهن‌آگاهی بر میزان توجه، بازداری و کنترل هیجان) کودکان دارای اختلال اضطراب فراگیر تأثیر دارد (001/0p<). با توجه به یافته‌های این پژوهش می‌توان نتیجه گرفت درمان تلفیقی اصلاح سوگیری توجه و ذهن‌آگاهی باعث بهبود کارکردهای اجرایی در کودکان دارای اضطراب فراگیر می‌شود و می‌توان از این درمان در مداخلات بالینی سود جست.

ضحی برهانی دیزجی، سید ابوالقاسم مهری نژاد، مهرانگیز پیوسته گر،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

ترکیب روانکاوی و عصب‌شناسی در ابتدا ناملموس و عجیب به نظر می‌رسد. ترکیبی که سعی کرده است معانی و مفاهیم روانکاوی را با دانش عصب‌شناسی متحد کند تا بتواند دانش یکپارچه‌ای را برای درک بهتر و عمیق ذهن آدمی فراهم کند. با این حال تعامل روانکاوی و عصب‌شناسی جهت تفسیر رفتار آدمی در سه دهه‌ی گذشته مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این پژوهش بررسی و یافتن سهم کارکردهای اجرایی در پیش‌بینی سه سبک دفاعی رشد‌نایافته، رشد‌یافته و روان رنجور در دانشجویان شهر تهران می‌باشد. بدین منظور نمونه‌ی ۱۴۰ نفری (شامل ۷۶ نفر زن و ۶۴ نفر مرد) به شیوه‌ی نمونه‌ی در دسترس مورد بررسی قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل یک پرسشنامه سبک‌های دفاعی اندروز و همکاران (DSQ) و چهار آزمون رایانه‌ای عملکرد مداوم، استروپ، ان بک و بروـ نرو می‌باشد. برای تحلیل داده از همبستگی پیرسون و رگرسیون استاندارد چند متغیره استفاده شد. یافته‌های این پژوهش نشان داد ارتباط معناداری بین سبک‌های دفاعی و کارکردهای اجرایی وجود دارد همچنین این پژوهش توانست مدلی را جهت تعیین سهم کارکردهای اجرایی در سبک دفاعی رشد‌یافته و روان رنجور نشان دهد. میزان عملکرد فرد در کارکردهای اجرایی بر سبک مکانیزم دفاعی مؤثر است.

ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

ذهن آگاهی یکی از مداخله‌های اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽ‏یـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـه‌‏ی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که  در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ  اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روش‏‌های روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی  درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانه‌ها می‌باشد. این برنامه  آموزشی- درمانی شامل  16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی می‌باشد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.

معصومه سلطانی پور، اکرم پرند، پیمان حسنی ابهریان، سعید شریف یزدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

کودکان دارای اختلال نارسایی­ توجه/ بیش­فعالی در کارکردهای­ اجرایی همچون انواع توجه، بازداری ­پاسخ و سرعت پاسخ­دهی با مشکلاتی مواجه هستند که به منظور بهبود آن به برنامه­های آموزشی و درمانی نیاز دارند. از میان روش‌هایی که بدین منظور طراحی شده­اند، توانبخشی­ شناختی روش نوینی است که اثربخشی آن در مطالعات مختلف بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه  بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش ­آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش­ فعالی است. طرح پژوهش از نوع شبه ­آزمایشی با پیش ­آزمون- پس­ آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 دانش ­آموز دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش ­فعالی بوده است که بصورت در­دسترس و بر اساس ملاک­ های ورود از بین مراجعه ­کنندگان به مراکز درمانی انتخاب شدند. از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 15جلسه آموزش و توانبخشی­ شناختی مبتنی بر رایانه­ دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارتند­از: آزمون عملکرد پیوسته دیداری­ ­شنیداری(IVA)، آزمون هوش ماتریس ­های پیش­رونده ریون برای کودکان 5 تا 9 سال، پرسشنامه مقیاس رتبه­بندی سوانسون(SNAP-IV نرم افزار توانبخشی شناختی کاپیتان­لاگ. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی به وسیله بازی رایانه ای موجب بهبودی کارکردهای اجرایی، متغیرهای بازداری پاسخ، توجه مداوم، توجه متمرکز و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شده است. ولی در دو متغیر سرعت پاسخ­دهی و توجه تقسیم شده، تاثیر قابل ملاحظه ای نداشته است.

شمسی رضائی، مجید یوسفی افراشته، ذکرالله مروتی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانمندسازی شناختی رایانه­‌ای بر کارکردهای توجهی، تمرکز و تلاشمندی شناختی در سالمندان بود. روش این مطالعه از نوع نیمه­‌آزمایشی با طرح پیش‌­آزمون- پس‌­آزمون با گروه کنترل بود. شرکت­‌کنندگان، 30 نفر از سالمندان بودند که به روش نمونه‌­گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند(هر گروه شامل 15 نفر). ابزار پژوهش شامل نرم­‌افزار شناختی Captain's Log و آزمون d2 بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. تحلیل داده­‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمره­‌های پیش­‌آزمون و پس‌­آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی­‌داری وجود داشت(001/0> p). نتایج این مطالعه نشان می­‌دهد که توانمندسازی شناختی رایانه‌­ای می‌­تواند به عنوان یک روش اثربخش برای بهبود توجه، تمرکز و تلاشمندی شناختی در افراد مسن، مورد استفاده قرار گیرد.

احمد برجعلی، محمد رستمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

اثر درمان‌های دارویی برای بزرگسالان با اختلال بیش فعالی توام با نقص توجه(ADHD)  موفقیت‌آمیز بوده است. با این حال، در مواردی دارو درمانی نقص در کارکردهای اجرایی را بهبود نمی‌‏بخشید. مطالعه حاضر اثر برنامه آموزش حافظه کاری بر برخی جنبه‏‌های کارکردهای اجرایی در بزرگسالان با  ADHD را مورد بررسی قرار داده است. شانزده نفر بزرگسال مبتلا به ADHD و 16 نفر بزرگسال سالم وارد مطالعه شدند. مبتلایان به ADHD به مدت 16 جلسه تمرینات مربوط به حافظه کاری را دریافت کردند و حافظه کاری و توجه همه آزمودنی‏‌ها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش حافظه کاری منجر به بهبود معنی دار جنبه‌‏های مختلف توجه شامل تمرکز و توجه پیوسته و نیز ظرفیت حافظه کاری می‌‏شود. براساس این یافته‌‏ها برنامه آموزش حافظه کاری می‏‌تواند عملکرد حافظه کاری را بهبود دهد و نیز ظرفیتی را برای تسهیل کارکرد توجه در بزرگسالان ADHD فراهم سازد.

سمیرا نصرآبادی، سید محمد حسین موسوی نسب، قاسم عسکری زاده، محسن شهبا،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداول‌ترین پدیده‌های بعد از آسیب مغزی می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت کرد در حالی‌که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمون‌های نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.

سیده منصوره حکاک، دکتر علی فتحی آشتیانی، دکتر حجت الله فراهانی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده

علی رغم اهمیت روزافزون سازه کنترل توجه در مفهوم‌­سازی آسیب‌­­شناسی روانی، مقیاس‌های معدودی برای اندازه­‌گیری آن تهیه شده است. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای پژوهش‌­های داخلی در این حوزه، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. هدف این پژوهش آماده‌­سازی نسخه فارسی مقیاس سبک توجه و ارزیابی ویژگی­‌های روان­سنجی آن بود. ۴۲۶ نفر از دانشجویان با نمونه­‌گیری در دسترس انتخاب و به شیوه برخط بررسی شدند. نسخه فارسی مقیاس حاضر پس از طی مراحل ترجمه- بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامه­‌های کنترل توجه (دریبری و رید، 2002) و تفکر ارجاعی (اهرینگ و همکاران، 2011) اجرا گردید. روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا و واگرا با محاسبه همبستگی پیرسون بررسی شد و برای بررسی اعتبار، از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل دو عاملی حواس‌­پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز بود. همبستگی­‌های معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاس‌­های کنترل توجه و تفکر ارجاعی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو عامل 75/0 بود و ضریب بازآزمایی عامل حواس‌­پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز به ترتیب 88/0 و 73/0 بود. همچنین میزان اعتبار مرکب نیز به ترتیب برابر با 81/0 و 84/0 بود. به طور کلی می‌توان گفت نسخه فارسی مقیاس سبک توجه ساختاری دو­عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش‌­های روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.

مهدی جهانی، محمد ناصحی، مهدی تهرانی دوست، محمدحسین حریرچیان، محمدرضا زرین دست،
دوره 10، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده

مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک وضعیت التهابی میلین زدای سیستم عصبی مرکزی است که اغلب به عنوان اختلالی خود ایمن در نظر گرفته می‌شود. این بیماران درگیر نقایص شناختی وسیع و گسترده‌ای همچون ضعف توجه و تمرکز و حافظه و سرعت پردازش هستند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آندی تحریک الکتریکی مستقیم قشری مغز (tDCS) بر عملکرد توجه پایدار در بیماران مبتلا به MS در قالب یک طرح روش پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام گرفت. بدین منظور 32 بیمار مبتلا به بیماری MS با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخله شامل 10 جلسه تحریک الکتریکی مستقیم بود که طی آن بیماران به دو گروه تقسیم شدند، یک گروه تحریک واقعی و گروه دیگر تحریک ساختگی یا شم دریافت کردند. ابزارهای پژوهش استفاده از خرده­ آزمون­های سرعت واکنش(RTI) و آزمون پردازش سریع اطلاعات دیداری (RVP) در آزمون کارکردهای عصبی دانشگاه کمبریج (CANTAB) بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها بر اساس از آزمون تی مستقل و وابسته برای مقایسه نمره‌های پیش‌آزمون، پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. نتایج نشان دهنده بهبود توجه پایدار و سرعت پردازش در گروه آزمایش در سطح معناداری 0.05 بود. بنابراین نتیجه می‌گیریم که تحریک الکتریکی مغز بصورت فراجمجمه ای منجر به بهبود نقص توجه پایدار و سرعت واکنش در بیماران مبتلا به ام اس می شود.
رضا محمدزاده گان، ابوالفضل فرید، غلامرضا چلبیانلو حسرتانلو، جواد مصرآبادی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی برنامه یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهنآگاهی با/ و بدون تحریک الکتریکی فراجمجمه‌ای مغز بر توجه پایدار و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 11 تا 14 سال مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره کودک و نوجوان شهر خوی در سال 1401-1400 بود. از میان مراجعان به مراکز درمانی 45 کودک با اختلال نقص توجه/بیش فعالی از نوع مرکب به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش اول برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی توأم با تحریک الکتریکی فراجمجمهای مغز و گروه آزمایش دوم برنامه یادگیری اجتماعی هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت 8 هفته دریافت نمودند، اما گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. همه شرکت‌کنندگان قبل و پس از آموزش با استفاده از آزمون عملکرد مداوم و آزمون برو-نرو مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری در برنامه SPSS استفاده شد. تحلیل داده‌ها نشان داد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی توأم با تحریک الکتریکی فراجمجمهای نسبت به دو گروه دیگر و نیز یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با گروه کنترل اثربخشی بیشتری بر توجه پایدار و بازداری پاسخ داشتند. با توجه به یافته‌ها می‌توان مطرح کرد که مداخله یادگیری اجتماعی-هیجانی مبتنی بر ذهن آگاهی توأم با تحریک الکتریکی فراجمجمه‌ای مداخله مؤثری برای بهبود عملکردهای شناختی کودکان دچار نقص توجه/بیش فعالی است.

مسلم کرد، جلیل فتح آبادی، شهریار غریب زاده، رضا خسرو آبادی،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده

این پژوهش با هدف مقایسه اثر تحریک الکتریکی مستقیم (tDCS) و تحریک الکتریکی با نویز تصادفی (tRNS) همراه با آموزش شناختی بر عملکرد حافظه کاری افراد دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام گرفت. برای این منظور تعداد 45 کودک مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی شهر زاهدان به‌صورت هدفمند به‌عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. این افراد در سه گروه tDCS، tRNS و گروه گواه فعال جای‌دهی شدند. افراد گروه‌های آزمایش 5 جلسه تحریک الکتریکی (tDCS و tRNS) با فاصله 24 ساعت میان هر جلسه دریافت کردند؛ افراد گروه گواه نیز تحریک ساختگی (غیر اثرگذار) دریافت نمودند. همزمان همه افراد توانبخشی شناختی حافظه کاری نیز دریافت کردند. همه افراد قبل و بعد از تحریک و یک هفته پس از تحریک با استفاده از تکلیف ان بک و پاره تست فراخنای ارقام هوش وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که در گروه tDCS در اکثر مؤلفه‌های حافظه کاری تفاوت معنی‌داری از مرحله پیش‌آزمون تا پیگیری وجود داشت (001/ 0p<). در گروه tRNS نیز در مؤلفه فراخنای ارقام مستقیم و فراخنای ارقام معکوس در مراحل پژوهش تفاوت معنی‌داری یافت شد. در مقایسه بین دو گروه آزمایش، اثربخشی گروه tDCS  بیشتر از گروه tRNS بوده است. همچنین در اکثر مؤلفه‌ها بین دو گروه tRNS و گواه تفاوت معنی‌داری یافت نشد (05/ 0p>). در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان می‌دهد که tDCS  اثربخشی بیشتری در مقایسه با tRNS در حافظه کاری داشت و از این روش می‌توان همراه با سایر درمان‌ها برای بهبود حافظه کاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده نمود.
 
فاطمه زهرا مرادی، سیاوش طالع پسند، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره 10، شماره 3 - ( 12-1401 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثر کنترل توجه بر سرگردانی ذهن می­باشد. روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بوده است. جامعه­ی آماری شامل دانش­آموزان دختر پایه­ی پنجم و ششم ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی 1400-1401 است. تعداد 38 نفر از افراد جامعه­ی آماری به صورت در دسترس محاسبه شد که به جهت پیش بینی افت آزمودنی­ها یا از دست رفتن داده­ها، 2 نفر از تعداد نمونه­ی محاسبه شده بیشتر در مطالعه حضور داشتند. ابزار اندازه­گیری سرگردانی ذهن آزمون استروپ بود که در شرایط کنترل توجه فعال و واکنشی تکمیل شد. داده­ها با استفاده از تحلیل واریانس یک عاملی اندازه­گیری مکرر و توسط نرم افزار SPSS25 تحلیل شدند. یافته­ها نشان داد که سرگردانی ذهن در شرایط کنترل توجه فعال بیشتر از شرایط کنترل توجه واکنشی است. یافته های این مطالعه می تواند در شناخت پدیده سرگردانی ذهن بینش مفیدی به دست دهد. معلمین و طراحان آموزشی می­توانند با داشتن دانش مربوط به این زمینه اقدام به طراحی و تولید محتواهای آموزشی­ای کنند که دانش­آموزان در طی آموزش مجازی که کمترین نظارت از سوی معلم در جریان یادگیری اتفاق می­افتد، منجر به تجربه­ی سرگردانی ذهن کمتر از سوی دانش­آموزان شود.

 
محمدآقا دلاورپور، منیره محمدی نژاد مطلق، مهدی زهره وند،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

در سال‌های اخیر، افزایش چشمگیر استفاده از گوشی‌های هوشمند به ظهور یک آسیب روان‌شناختی به نام نوموفوبیا منجر شده است که به نوبه خود می‌تواند پیامدهایی را برای عملکرد شناختی افراد در بر داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی بود. روش تحقیق توصیفی ـ مقایسه‌ای بود و نمونه پژوهش نیز شامل 60 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان بودند که از طریق غربالگری از بین یک گروه 120 نفره از دانشجویان، شناسایی و در دو گروه 30 نفری نوموفوبیک و عادی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون استروپ بود. برای تحلیل داده‌ها نیز از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره دو راهه استفاده شد و داده‌ها به کمک نسخه 26 نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج اجرای آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که میزان خطای حذف و زمان واکنش افراد نوموفوبیک در مقایسه با افراد عادی بیشتر است. در آزمون استروپ نیز میزان خطاها و همچنین نمره تداخل افراد نوموفوبیک بیشتر از افراد عادی بود. همچنین با وجود تفاوت‌های جنسیتی در برخی مولفه‌های آزمون عملکرد پیوسته و استروپ، مشخص شد که اثر تعاملی نوموفوبیا و جنسیت بر نتایج آزمون عملکرد پیوسته و استروپ معنادار نیست. این نتایج نشان می‌دهد که نوموفوبیا می‌تواند صرف نظر از جنسیت در کاهش توجه پایدار و اختلال در توجه انتخابی دخیل باشد. بنابراین با توجه به تعامل پیوسته افراد با گوشی‌های هوشمند و شیوع قابل توجه نوموفوبیا در میان جوانان، بکارگیری تمهیداتی در جهت پیشگیری از نوموفوبیا و توانبخشی شناختی افراد نوموفوبیک باید مد نظر قرار گیرد.

 

محمدرضا ذوقی پایدار، نسرین یوسفی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

هدف این پژوهش، بررسی کارکردهای اجرایی مغز از جمله انعطاف‌پذیری شناختی، توجه انتخابی و بازداری پاسخ، بر اساس متغیرهای جنسیت و زبان، در بین دانشجویان دانشگاه بوعلی سینا همدان بوده است. روش پژوهش حاضر توصیفی و علی- مقایسه‌ای بود. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دوزبانه و تک زبانه دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 99-1398 بودند که آزمون بر روی ۲۱۴ نفر از دانشجویان اجرا شد و در نهایت داده‌های به ‌دست ‌آمده از ۱۶۵ نفر، از طریق تحلیل واریانس چندمتغیره، بررسی شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون رایانه‌ای استروپ استفاده شد.  نتایج نشان ‌داد که بین جنسیت و کارکردهای اجرایی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که متغیرهای توجه انتخابی و بازداری پاسخ در زنان بیشتر از مردان است و انعطاف‌پذیری شناختی در مردان، بیشتر از زنان است (01/0 p<)؛ اما در رابطه با متغیرهای کارکردهای اجرایی در بین افراد دوزبانه و تک زبانه، تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 p>). بر اساس یافته­ها می­توان گفت که برحسب جنسیت، در کارکردهای اجرایی مغز تفاوت وجود دارد لذا پیشنهاد می­شود در حوزه آموزش و یادگیری مرتبط با کارکردهای اجرایی به مقوله جنسیت توجه شود. 
 
مریم عباسی، سیدموسی طباطبایی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

همدلی جزئی جدانشدنی از رفاه اجتماعی-عاطفی افراد است. این ظرفیت نقش مثبتی در یادگیری اجتماعی، در سراسر طول عمر افراد دارد و شناسایی فرایندهای شناختی که زیربنای همدلی را تشکیل می دهند، امری ضروریست. این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش، شامل 500 نفر از کلیه دانشجویان شهر زاهدان بودند که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، انتخاب شدند. به منظور جمع‌آوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن ، مقیاس کنترل توجه ، پرسشنامه همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی ازجمله همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزارهای spss  و Amos به کار رفت. یافته‌ها نشان داد مسیر مستقیم حل مساله به کنترل توجه (458/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم کنترل توجه به همدلی عاطفی شناختی  (141/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم حل مساله به همدلی عاطفی شناختی  (440/0-) منفی و معنادار است. همچنین، اثر میانجی حل مساله بر همدلی عاطفی شناختی از طریق کنترل توجه برابر با 072/0 است که مثبت و معنادار است. بنابراین نتایج پژوهش نشان می‌دهد توجه به نقش واسطه ای کنترل توجه در رابطه حل مسئله و همدلی حائز اهمیت است و می‌بایست به محدودیت‌هایی که ممکن است در اثر افزایش کنترل توجه برای حل مسئله و همدلی ایجاد شود، دقت کرد. به لحاظ نظری نیز بررسی آثار افزایش  این کارکردهای شناختی بر همدلی نیازمند تفحص و پژوهش بیشتر است.
آقای سعدی ایازی، دکتر سجاد رضائی، دکتر اشکان ناصح، دکتر مریم کوشا،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

اختلال نارسایی توجه/ بیش­فعالی (ADHD) یکی از شایع‌ترین اختلال‌های عصبی-رشدی است و تلاش برای بهبود روش‌های تشخیصی آن ادامه دارد. در این مطالعه با استفاده از نرم‌افزار CogLab مدلی تشخیصی تدوین و معرفی شود تا به‌عنوان ابزاری کمکی برای تشخیص ADHD به روان‌شناسان یاری رساند. در بستر یک طرح توسعه‌ای و مورد-شاهدی با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند در شهر رشت، 93 کودک با تشخیص ADHD با تشخیص یک فوق‌ تخصص روانپزشکی اطفال، انتخاب شدند. از والدین هر دو گروه (مورد و شاهد) نیز مصاحبه بالینی گرفته شد و پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه4-CSI، اطلاعات جمعیت شناختی آن‌ها جمع‌آوری شد. گروه شاهد نیز شامل 33 نفر از دانش‌آموزان شاغل به‌تحصیل از مدارس رشت فاقد اختلال با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه چهارم CSI-4 انتخاب شدند. هر دو گروه در شرایط یکسان با استفاده از بخش توجهِ نرم‌افزار CogLab به‌آزمون‌های کشف تغییر و نشانه دهی فضایی پاسخ دادند. داده‌های توسط SPSS-24 پردازش شدند. در تحلیل تشخیص، نتایج نشان داد حالتِ نسبتِ پاسخ صحیحِ کشف تغییر در حالت سو­سو بیشترین قدرت پیش‌بینی در تفکیک و تمایز طبقات بین گروه مورد و شاهد را داشته است و نتایج تابع تشخیصی در بخش اعتبارسنجی متقابل، در دو گروه مورد و شاهد توانست 6/80 درصد از کل افراد گروه ADHD(مورد) و همچنین 7/72 از کل افراد گروه شاهد را درست گروه‌بندی کند. آزمون کشف تغییر و نشانه‌دهی فضایی در بستر نرم­افزار CogLab می­تواند به‌عنوان ابزاری کمکی در خدمت روان­شناسان، برای کمک به‌فرایند تشخیص در کودکان مبتلابه ADHD مورداستفاده قرار گیرد.
 
دکتر فاطمه نعمتی، کیمیا قائدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 6-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه­ای نقص در کارکردهای اجرایی صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. نمونه موردمطالعه شامل ۳۸۱ نفر از دانش‌آموزان دوره اول متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که به‌صورت تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا و شرینگ، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان، آزمون نرم‌افزاری مجموعه کارت ویسکانسین، تکلیف نرم‌افزاری عملکرد پیوسته استفاده شد. به‌منظور تحلیل داده‌ها از روش‌های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مشکلات خواب به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و انعطاف‌پذیری شناختی بر هوش هیجانی تأثیر دارد. بر اساس یافته‌های پژوهش، می‌توان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان و انعطاف‌پذیری شناختی در رابطه بین مشکلات خواب با هوش هیجانی نقش واسطه‌ای دارند.



صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb