211 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي
عادله مؤیدی پور، جعفر حسنی، شهرام محمدخانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر پاسخهای فیزیولوژیک و کارکردهای شناختی نوجوانان بر اساس مؤلفه سرسختی روانشناختی است. بدین منظور ابتدا 400 نفر از دانش آموزان دو مدرسه منطقه 2 شهر تهران در مقطع متوسطه دوره دوم پرسشنامه سرسختی اهواز (AHI) را تکمیل کردندکه از میان آنها بر اساس نمرات انتهایی توزیع (10 درصد)، دو گروه 20 نفری شامل گروهی سخت رو و گروهی با سخت رویی پایین انتخاب شدند. بهمنظور القای تجارب هیجانی مثبت و منفی از قطعه فیلمهایی به مدت 5 دقیقه استفاده شد. قطعه فیلمها برای شرکتکنندگان هر گروه بهصورت انفرادی نمایش داده شد. پاسخهای فیزیولوژیک شرکتکنندگان (فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب) بهوسیلۀ دستگاه فشارسنج دیجیتالی سنجیده شد و عملکرد شناختی شرکتکنندگان انسانی در دو حیطه توجه و حافظه بهعنوان کارکردهای شناختی با استفاده از بخش فراخنای اعداد وکسلر-3 -نسخه تجدیدنظر شده بزرگسالان - قبل و بعد از تماشای فیلمها، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد که تفاوت معنادار بین سه بار اندازهگیری خط پایه، القای هیجان مثبت و القای هیجان منفی (بهصورت ترکیبی) برای ضربان قلب، فشارخون سیستولیک و یا فشارخون دیاستولیک در سطح 01/0>P وجود داشت. همچنین وجود تفاوت معنادار بین سه بار اندازهگیری خط پایه، القای هیجان مثبت و القای هیجان منفی (بهصورت ترکیبی) برای کارکردهای شناختی در سطح 01/0>P تائید گردید. درمجموع یافتههای پژوهش بیانگر این مطالب هستند که افراد با سرسختی بالا به دلیل داشتن ویژگی سخت رویی و خودکنترلی بالا، قدرت جلوگیری از نشان دادن واکنشهای هیجانی و تکانشی به شرایط یا رویدادهای بالقوه فشارزا رادارند و بهطور مؤثری میتوانند شرایط مواجهه با استرس را تسهیل کرده و مانع بروز مشکلات روانی و جسمی گردند.
حمید هاشمی پور، هادی کرامتی، جواد کاووسیان، مهدی عربزاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیشبینی اهمالکاری تحصیلی دانشجویان براساس باورهای فراشناختی درباره اهمالکاری با نقش واسطهای اضطراب امتحان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که از بین آنها 320 نفر (206 زن و 114 مرد) با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس اهمالکاری دانشجویان، پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر و پرسشنامه باورهای فراشناختی درباره اهمالکاری استفاده شد. دادهها با روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتهها نشان داد که مدل مفهومی پیشنهادی، برازندگی مطلوبی با دادهها دارد. متغیرهای اضطراب امتحان و باورهای فراشناختی درباره اهمالکاری به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین واریانس اهمالکاری تحصیلی داشتند و در مجموع 28 درصد واریانس آن را تبیین میکنند. باورهای فراشناختی منفی درباره اهمالکاری تنها بهصورت غیرمستقیم و از طریق اضطراب امتحان بر اهمالکاری تحصیلی اثر داشت و میانجیگری کامل مورد تأیید واقع شد. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان نتیجه گرفت که باورهای منفی در مورد اهمالکاری، دانشجویان را مستعد اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی میکند. از این رو تعدیل این باورها میتواند بهعنوان برنامهای برای کاهش اضطراب امتحان و اهمالکاری تحصیلی در نظر گرفته شود.
راضیه ساجدی، سمانه شجاعی، پروانه شمسی پور دهکردی، سید محمد کاظم واعظ موسوی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده
تلاش برای پیشرفت بیشتر در تمرینات و یادگیری، آموزشهای شناختی تصویرسازی و مشاهده عمل را مطرح نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نسبتهای مختلف تمرین بر تحکیم حافظه حرکتی کودکان دختر همراه با بار شناختی است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، اکتساب و یادداری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 است که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. 98 دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی با دامنه سنی 12-8 سال به صورت تصادفی به 10 گروه (تمرین بدنی، تصویر سازی حرکتی، مشاهده عمل، تصویر سازی حرکتی- تمرین بدنی و مشاهده عمل - تمرین بدنی) بر اساس معیارهای ورود به مطالعه گمارده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای جمعیت شناختی، تصویرسازی حرکتی ((MIQ-R و وضوح تصویرسازی حرکتی (VMIQ-2) تکلیف استروپ و تکلیف تطبیق رنگ زنجیرهای استفاده شد. شرکت کنندگان در مرحله اکتساب 1920 کوشش و 48 ساعت بعد در جلسه یادداری یک بلوک 80 کوششی را انجام دادند. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کواریانس 2 (مراحل ارزیابی: اکتساب، یادداری) × 5 (گروههای آزمایشی) با تکرار روی عامل مراحل ارزیابی از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد اثر اصلی نوع تمرین و نوع بار شناختی معنادار است (05/0p<). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد شرکت کنندههای گروه مشاهده عمل و تصویر سازی با بار شناختی پایین بهترین عملکرد و شرکت کنندههای گروه تمرین با بار شناختی پایین ضعیفترین عملکرد را نسبت به سایر گروهها داشتند. انجام تمرینات به صورت ترکیبی مشاهدهای و تصویر سازی باعث عملکرد بهتر در یادگیری و تحکیم حافظه حرکتی شود.
شهرزاد مرادخانی، کامران یزدانبخش،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
با توجه به افزایش رفتارهای مجرمانه و آسیبهای واردهی ناشی از آن در جامعه، بررسی عوامل روانشناختی مستعدکننده و یا بازدارنده ارتکاب به جرم ضروری به نظر میرسد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای کارکردهای اجرایی در رابطهی بین سیستمهای مغزی-رفتاری با تنظیم شناختی هیجان انجام گرفت. پژوهش از لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه شامل تمامی مردانی بود که دوره محکومیت خود را در زندان مرکزی شهر کرمانشاه در سال98 میگذراندند، که از بین آن ها 300 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای شخصیتگری ویلسون (فرم 28 سوالی)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و تواناییهای شناختی (نجاتی، 1392) استفاده شد. تحلیل دادهها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS24 انجام شد. یافتهها نشان دادند که مدل تحلیل مسیر رابطه سیستم های مغزی رفتاری با تنظیم شناختی هیجان با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی دارای نیکویی برازش می باشند. نتایج بر اهمیت سیستمهای مغزی رفتاری و کارکردهای اجرایی در تنظیم شناختی هیجان تاکید دارند. در نتیجه، توجه به کارکردهای اجرایی در کنترل و تنظیم شناختی هیجان و ارتقاء آن میتواند در زمینه کاهش رفتارهای مجرمانه موثر باشد.
مسعود دهقان، نیما مشتاقی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدفِ بحث و بررسی پیرامون تغییر موضوع در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر از دیدگاه عصبشناسی زبان در چارچوب مدل کرو (1983) انجام گرفته است. ماهیت روششناختی این پژوهشِ کمی، علّی-مقایسهای بوده، و دادهها شامل 20 نفر آزمودنی (10 نفر بیمار آلزایمری و 10 نفر سالمند سالم) بودند؛ و برای تعیین سطح زوال عقل، آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه از آزمودنیها بهعمل آمد و افراد با نمرات (2 > نمره ≥ 5/0) انتخاب شدند. سپس، آزمودنیها به سؤالات مربوط به خانواده، زندگی و فعالیتهای روزمرهشان پاسخ دادند و گفتگوها ثبت و آوانویسی شد. همچنین، دادهها بر اساس مدل گفتمانی دایکسترا و همکاران (2004) کدگذاری و بر اساس مدل تغییر موضوع کرو (1983) دستهبندی شدند. در پایان، با استفاده از آزمون آماری تی-مستقل نتایج آماری بدست آمد. یافتهها تفاوت معنادار تغییر موضوع (001/0=P) و حفظ موضوع (01/0=P) را در گفتمان هر دو گروه افراد با زوال عقل نوع آلزایمر و افراد سالم نشان داد، بهگونهای که ویژگی تغییر موضوع هم در همان نوبتگیری و هم در نوبتگیری بعدی رخ میدهد. همچنین، نتایج نشان داد که در گفتمان گروه زوال عقل نوع آلزایمر، تغییر موضوع بیشتر اتفاق میافتد و این تغییر موضوع بیشتر در همان نوبتگیری انجام شده و شروع موضوع جدید از فراوانی بیشتری برخوردار است و مهمترین دلیل تغییر موضوع، مربوط به عدم ادامۀ گفتمان است.
فاطمه طیبی، نجمه حمید، مرتضی امیدیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
با توجه به شیوع افسردگی و وجود ضعف در کارکردهای افراد افسرده، بررسی و ارزیابی روشهای متنوع درمانی در حیطه کارکردهای شناختی از جمله حافظه فعال، ضروری به نظر میرسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانههای افسردگی شهر اهواز بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش، شامل کلیه افراد با نشانههای افسردگی مراجعهکننده به مراکز درمانی روانشناسی و روانپزشکی شهر اهواز و صفحات مجازی این مراکز، در سال99-1398 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 فرد با نشانههای افسردگی بود که از طریق اعلام فراخوان در این مراکز و صفحات مجازیشان و به روش نمونهگیری در دسترس داوطلبانه و پس از غربالگری از نظر داشتن ملاکهای ورود به پژوهش بهوسیله ابزارهای پژوهش (کسب نمره 28-14 بر اساس سیاهه افسردگی بک (BDI-II) و کسب نمره زیر میانگین در آزمون نمایه حافظه فعال وکسلر- ویرایش سوم) انتخاب شدند. پس از همتاسازی از نظر جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت اجتماعی اقتصادی، عدم ابتلا به بیماریهای حاد جسمانی و روانشناختی و سایر متغیرهای مورد نظر در پژوهش بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه، تحت توانبخشی شناختی بهوسیله نرمافزار کاپتان لاگ قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخلهای دریافت نکردند. پس از انجام مداخله و گرفتن پسآزمون، دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس با استفاده از SPSS-24 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه از لحاظ حافظه فعال شنیداری و فضایی تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>P). میزان حافظه فعال شنیداری و فضایی گروه آزمایش نسبت به پیشآزمون و گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش یافت، یعنی نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد افسرده، تأثیر معنیداری دارد (001/0>P). بنابراین استفاده از نرمافزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ برای افزایش حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانههای افسردگی، اثربخش است.
سعیده زاهد، دکتر فریبرز درتاج، دکتر حسن اسدزاده، دکتر پروین کدیور، دکتر نورعلی فرخی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
نظریهی بار شناختی یکی از قویترین چارچوبهای پژوهشی در مطالعات تربیتی است. مسئلهی عمده در این چارچوب توسعهی ابزاری مناسب برای اندازهگیری بار شناختی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی پایایی و اعتبار پرسشنامهی بار شناختی بود که توسط کلپش، اشمیتز و سیوفرت (2017) طراحی شده است. به همین منظور، پرسشنامهی مذکور بر روی 206 دانشآموز دختر پایهی هفتم و هشتم، اجراء شد، که در آن دانشآموزان میزان بار درونزاد، برونزاد و مطلوبِ تکالیف یادگیری مختلف را بر روی مقیاس 7 درجهای، درجهبندی کردند. جهت بررسی پایایی ابزار، از آلفای کرونباخ و برای بررسی اعتبار از آزمون t استفاده و کیفیت پاسخهای افراد در تکالیف مختلف با یکدیگر مقایسه گردید. تحلیل عاملی تأییدی نیز با استفاده از نرم افزار لیزرل80/8 به منظور بررسی ساختار عاملی پرسشنامه انجام شد. یافتهها نشان داد که پرسشنامهی مذکور، از پایایی و اعتبار مناسبی برای سنجش انواع مختلف بار شناختی برخوردار است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز یک مدل ساختاری سه عاملی را نشان داد که شاخصهای تناسب آن مطابقت مطلوبی با دادهها داشته و ساختار سه عاملی پرسشنامه بار شناختی را تأیید میکند. از این رو، این پرسشنامه میتواند ابزار مناسبی جهت اندازهگیری انواع مختلف بار شناختی در دانشآموزان پایهی هفتم و هشتم به شمار آید.
ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
ذهن آگاهی یکی از مداخلههای اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽیـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـهی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روشهای روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانهها میباشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
سوسن علیزاده فرد، آزیتا خرامان، حسین زارع،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
انسانها همواره علاقه داشتند تا درباره ماهیت خود اندیشیده و ابعاد آنرا بشناسند. درواقع اطلاعات مختلف در طی فرایندهای شناختی، پردازش شده و بازنماییهای بدنی و روانی را شکل میدهند. نتیجه این بازنماییها تشکیل دو نوع حس ذهنی درباره خود است: خودآگاهی بدنی، و خودآگاهی روانی. علاوه بر این بازنماییهای واقعی، گاهی نیز مرتکب خطا شده و تحت شرایطی خاص، یک دست مصنوعی بهعنوان دست خود تجربه میشود. این پژوهش با هدف پیشبینی خطای دست مصنوعی بر اساس خودآگاهی روانی و خودآگاهی بدنی طراحی و انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانشجویان زن و مرد ساکن شهر تهران تشکیل میداد که نمونهای به حجم 167 نفر (96 زن و 71 مرد) با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی بدنی (فنیگستاین و همکاران، 1975)، و پرسشنامه خوداگاهی بدنیشده (آسایی و همکاران، 2016) و همچنین اجرای آزمایش خطای دست مصنوعی بود. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ابعاد خودآگاهی روانی و بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و معنادار مستقیم دارند. همچنین خودآگاهی خصوصی، با میانجیگری آگاهی از مالکیت و عاملیت بدنی؛ و خودآگاهی عمومی با میانجیگری آگاهی از مالکیت بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و غیر مستقیم دارند. این نتایج نشاندهنده نقش ابعاد مختلف آگاهی در بازنماییهای بدنی بوده و بینش تازهای را در مرزهای دانش مربوط به این مفاهیم ایجاد نموده است.
حسین مطوری،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
در این پژوهش جهت افقی و عمودی بودن خط زمان در ذهن گویشوران زبان فارسی از منظر استعارهای مفهومی لیکاف و جانسون مورد بررسی قرار میگیرد. خط ذهنی زمان به عنوان یک مفهوم انتزاعی با توجه به تجارب شناختی و ذهن بدنمند ما ممکن است به صورت استعاری تحت تاثیر مفاهیم عینی فضا در ذهن مفهوم سازی شود. در این تحقیق از یک نوع آزمایش تجربی به صورت مرتب سازی مکعبهای رنگی زمان در ابعاد و جهات احتمالی مختلف در مفاهیم روزهای هفته شامل شنبه، یکشنبه، و دوشنبه؛ سه وعده اصلی شامل صبحانه، ناهار و شام؛ و مفهوم زمان شامل گذشته، حال و آینده استفاده شده است. تعداد 45 کارمند زن و مرد با محدوه سنی 27 تا 45 سال از دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین المللی خرمشهر-خلیج فارس در این آزمون شرکت نمودند. درصد و میانگین بسامد وقوع مرتب سازی مکعبهای رنگی در سه مفهوم زمان نشان داد که به ترتیب محورهای افقی جانبی راست به چپ برگرفته از جهت نوشتاری زبان فارسی با 45.6 درصد به عنوان اولین؛ محور افقی سهمی عقب به جلو برگرفته از جهت راه رفتن، استعارههای زبانی، و جهت نگاه با 25.7 درصد به عنوان دومین؛ و محور افقی جانبی چپ به راست برگرفته از جهت نوشتاری اعداد و ریاضیات با 14.6 درصد به عنوان سومین منابع اقتباسی مفاهیم انتزاعی زمان در زبان فارسی قلمداد میگردند. نتایج نشان میدهد که در ذهن فارسی زبانان تجربه شناختی جهت نوشتاری زبان بر اثر تکرار و تجربه حسی حرکتی همچنان به عنوان غالبترین الگو بازنمایی دارد و بعد از این الگو جهت راه رفتن و نگاه که جهتی رو به جلو دارد به میران قابل ملاحظه ای بر بازنمایی جهت خط ذهنی زمان تاثیر دارد.
معصومه سلطانی پور، اکرم پرند، پیمان حسنی ابهریان، سعید شریف یزدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیشفعالی در کارکردهای اجرایی همچون انواع توجه، بازداری پاسخ و سرعت پاسخدهی با مشکلاتی مواجه هستند که به منظور بهبود آن به برنامههای آموزشی و درمانی نیاز دارند. از میان روشهایی که بدین منظور طراحی شدهاند، توانبخشی شناختی روش نوینی است که اثربخشی آن در مطالعات مختلف بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بوده است که بصورت دردسترس و بر اساس ملاک های ورود از بین مراجعه کنندگان به مراکز درمانی انتخاب شدند. از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 15جلسه آموزش و توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارتنداز: آزمون عملکرد پیوسته دیداری– شنیداری(IVA)، آزمون هوش ماتریس های پیشرونده ریون برای کودکان 5 تا 9 سال، پرسشنامه مقیاس رتبهبندی سوانسون(SNAP-IV)، نرم افزار توانبخشی شناختی کاپیتانلاگ. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی به وسیله بازی رایانه ای موجب بهبودی کارکردهای اجرایی، متغیرهای بازداری پاسخ، توجه مداوم، توجه متمرکز و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شده است. ولی در دو متغیر سرعت پاسخدهی و توجه تقسیم شده، تاثیر قابل ملاحظه ای نداشته است.
شمسی رضائی، مجید یوسفی افراشته، ذکرالله مروتی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانمندسازی شناختی رایانهای بر کارکردهای توجهی، تمرکز و تلاشمندی شناختی در سالمندان بود. روش این مطالعه از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. شرکتکنندگان، 30 نفر از سالمندان بودند که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند(هر گروه شامل 15 نفر). ابزار پژوهش شامل نرمافزار شناختی Captain's Log و آزمون d2 بود. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرههای پیشآزمون و پسآزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود داشت(001/0> p). نتایج این مطالعه نشان میدهد که توانمندسازی شناختی رایانهای میتواند به عنوان یک روش اثربخش برای بهبود توجه، تمرکز و تلاشمندی شناختی در افراد مسن، مورد استفاده قرار گیرد.
سوران رجبی، محمدرضا مولا،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
ادراک زمان یکی از کارکردهای مهم شناختی مغز است و به تجربه ذهنی زمان، توسط یک فرد اشاره دارد. این توانایی نهتنها بر تمام فعالیتهای انسان تأثیرمیگذارد، بلکه از حالات خلقی و هیجانی ما تأثیر میپذیرد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش نیمهآزمایشی و طرح آن پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود که با استفاده از نمونهگیری در دسترس، ۴۰ نفر مرد و زن (۲۰ مرد و ۲۰ زن) در مقاطع تحصیلی لیسانس و فوقلیسانس به شیوه همتاسازی شده از نظر جنسیت و تحصیلات در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بر روی همهی آزمودنیها، قبل و بعد از اعمال متغیر مستقل، تکیف تولید زمان ۳۰ ثانیه و ۶۰ ثانیه توسط کرونومتر اجرا شد. گروه آزمایش تحت تأثیر سه مرحله القای خلق مثبت، منفی و القای اضطراب قرار گرفت و گروه کنترل بدون مداخله (در حالت خنثی) مورد سنجش قرار گرفت.نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در تکلیف تولید زمان نشان داد که افراد تحت تأثیر القای خلق مثبت و اضطراب دچار بیش برآورد زمان میشوند که بیش برآورد در حالت خلق مثبت بیشتر از حالت اضطراب است، همچنین تحت تأثیر القای خلق منفی زمان را کندتر ادراک میکنند. بر اساس نتایج بهدستآمده از این پژوهش، میتوان گفت که افراد در تجربه خلق مثبت و اضطراب زمان را سریعتر و در تجربه خلق منفی زمان را کندتر از آنچه که در واقعیت میگذرد ادراک میکنند. با توجه به نتایج بهدستآمده میتوان گفت که تجربه زمان تحت تأثیر حالات خلقی و هیجانی به خصوص در بازههای کوتاه زمانی بر اساس اهمیتشان در قضاوت، تصمیمگیری و واکنش ما نسبت به محیط بسیار با اهمیت است، چرا که بیش برآورد یا کم برآورد کردن زمان تحت تأثیر عوامل مختلف میتواند یکی از مهمترین دلایل عدم پاسخ دهی یا واکنش بهموقع و مناسب نسبت به محرک ها و مخاطرات محیطی باشد.
احمد برجعلی، محمد رستمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
اثر درمانهای دارویی برای بزرگسالان با اختلال بیش فعالی توام با نقص توجه(ADHD) موفقیتآمیز بوده است. با این حال، در مواردی دارو درمانی نقص در کارکردهای اجرایی را بهبود نمیبخشید. مطالعه حاضر اثر برنامه آموزش حافظه کاری بر برخی جنبههای کارکردهای اجرایی در بزرگسالان با ADHD را مورد بررسی قرار داده است. شانزده نفر بزرگسال مبتلا به ADHD و 16 نفر بزرگسال سالم وارد مطالعه شدند. مبتلایان به ADHD به مدت 16 جلسه تمرینات مربوط به حافظه کاری را دریافت کردند و حافظه کاری و توجه همه آزمودنیها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش حافظه کاری منجر به بهبود معنی دار جنبههای مختلف توجه شامل تمرکز و توجه پیوسته و نیز ظرفیت حافظه کاری میشود. براساس این یافتهها برنامه آموزش حافظه کاری میتواند عملکرد حافظه کاری را بهبود دهد و نیز ظرفیتی را برای تسهیل کارکرد توجه در بزرگسالان ADHD فراهم سازد.
شیرین رضوانی، علی اکبر شریفی، حسین زارع،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون _پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعهکننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) بهصورت در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازهگیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید. گروه آزمایش تحت مداخله توانبخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقهای) قرار گرفتند. جهت تحلیل دادهها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری عملکرد حافظهی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پسآزمون نشان داد. بهعلاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمرههای پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توانبخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توانبخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و میتوان از آن بهعنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.
برزان سلیمانی، کامران یزدانبخش، خدامراد مومنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در زمینههای مختلف شناختی ازجمله پردازش اطلاعات، تصمیمگیری، برنامهریزی، حافظه و حل مسئله مشکلاتی را تجربه میکنند. هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش میانجی آگاهی فراشناختی در رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا و حل مسئله بود. پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعهکننده به مراکز مشاوره و کلینیکهای روانشناسی و روانپزشکی استان کردستان در سالهای 98 -1397 بود. 300 نفر دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه بالینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب شدند و به آزمون حافظه سرگذشتی شرححال، پرسشنامه آگاهی فراشناخت و پرسشنامه حل مسئله اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرمافزار Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا با ضریب 17/0 بر مهارتهای حل مسئله و با ضریب 20/0 بر آگاهی فراشناخت اثر مستقیم داشت. همچنین، اثر مستقیم آگاهی فراشناختی بر حل مسئله 35/0 بود. حافظه سرگذشتی 4 درصد از واریانس آگاهی فراشناختی و همچنین حافظه سرگذشتی به همراه آگاهی فراشناختی 17 در صد از تغییرات حل مسئله را پیشبینی کردند. اثر غیرمستقیم حافظه سرگذشتی بیش کلیگرا بر مهارتهای حل مسئله 07/0 بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آگاهی فراشناختی بهعنوان واسطه همانند یک ناظر عمل میکند که موجب افزایش نمرات مهارت حل مسئله میشود.
سمیرا نصرآبادی، سید محمد حسین موسوی نسب، قاسم عسکری زاده، محسن شهبا،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداولترین پدیدههای بعد از آسیب مغزی میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقهای دریافت کرد در حالیکه گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون– پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمونهای نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل دادهها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت مداخله کوتاهمدت کارکرد اجرایی مضاعف، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.
احمد اژدرلو، مریم طبیعی، محمد اژدرلو،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
شواهد حاصل از مطالعات عصبشناختی نشان میدهد که علائم اصلی اختلال طیف اتیسم نظیر نقص در برقراری ارتباط اجتماعی، گفتار، رفتارهای تکراری و غیره با نابهنجاری ارتباطات عصبی در ارتباط است. تاکنون مطالعات زیادی در خصوص چگونگی ارتباطات عصبی گروه دارای اختلال طیف اتیسم با روشهای مختلف صورت گرفته است. در این میان، الکتروآنسفالوگرافی یک ابزار کارا و غیرتهاجمی است که فعالیت الکتریکی مغز را ثبت میکند و کمک میکند تا بتوان اطلاعاتی از ساختار ارتباطات عصبی و کارکردهای شناختی به دست آورد. از این رو، در این پژوهش سعی بر این است تا با استفاده از شاخص کوهرنس در الگوهای الکتروآنسفالوگرافی کمٌی، به مقایسه چگونگی عملکرد ارتباطات عصبی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم و کودکان طبیعی پرداخته شود. پژوهش حاضر یک مطالعۀ توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسهای میباشد. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان 6 تا 13 ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مهراز اندیشه واقع در شهر شیراز بودند. از این میان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند تعداد 15 کودک(4 دختر و 11 پسر) دارای اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند و با 15 کودک طبیعی که بر اساس جنسیت و سن تقویمی با گروه آزمایش همتا شدند مورد مقایسه قرار گرفتند. دادههای به دست آمده از الکتروآنسفالوگرافی کمٌی نشان میدهد که تفاوت معناداری میان ارتباطات عصبی (میاننیمکرهای) بین دو گروه وجود دارد. بدین صورت که کوهرنس امواج دلتا(05/0p<) و تتا(05/0p<) در ناحیه پیشپیشانی، تتا(05/0p<) و آلفا(05/0p<) در ناحیه مرکزی، تتا(001/0p<)، آلفا(001/0p<) و بتا(001/0p<) در ناحیه پسسری و در نهایت دلتا(001/0p<)، تتا(001/0p<) و آلفا(05/0p<) در ناحیه گیجگاهی مبتلایان به اختلال طیف اتیسم بیشتر بود. نتایج کمٌی به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از وجود نقص در ارتباطات عصبی کودکان دارای اتیسم است و فرضیه وجود نابهنجاری در ارتباطات عصبی آنها را تایید میکند. بنابراین، با تکیه بر این یافتهها میتوان از الگوی ارتباطات شبکهای در مغز به عنوان شاخصی مناسب در بررسی و شناخت اختلال طیف اتیسم استفاده کرد و با ایجاد تغییر در الگوی امواج مغزی به پیشرفت مداخلات بالینی برای این گروه و درمان آنها کمک کرد.
پریسا اسداللهی، محمدحسین سالاری فر، لیلا طالبزاده شوشتری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانشآموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشآموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، 46 نفر از دانشآموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانهای بازشناسی تصاویر (N-Back) استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. بهبیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش میدهد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانشآموزان ابتدایی افزایش مییابد.
فائزه دانشمند بهمن، عاتکه گشوارپور،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده
اضطراب واکنش طبیعی انسانها در برابر فشار روانی است که در رویارویی با عوامل مختلف ایجاد میشود. امروزه، حالتهای اضطرابی توسط متخصصان با استفاده از نشانههای اضطراب و با ارائه پرسشهایی تشخیص داده میشود. هدف از این مطالعه تحلیلی-مشاهدهای، طبقهبندی خودکار دو سطح اضطراب و نرمال با تحلیل سیگنال الکتروانسفالوگرام است. در این مقاله، از پایگاه داده DASPS استفاده شد که حاوی الکتروانسفالوگرام 14 کاناله از 23 نفر (13 زن و 10 مرد، میانگین سن 30 سال) در حین ایجاد اضطراب است. تحریک اضطراب به صورت غرقه سازی، مواجهه واقعی با یک محرک ترسناک ارائه شده است. دادگان بر اساس نتایج آزمون خودارزیابی آدمک به دو گروه (1) نرمال و اضطراب کم و (2) اضطراب متوسط و زیاد تقسیمبندی شدند. آنتروپی تقریبی، بعد فرکتال و نمای لیاپانوف به عنوان ویژگیهای غیر خطی از تمام کانالها استخراج شدند. از حداقل افزونگی حداکثر ارتباط برای انتخاب بهترین ویژگی جهت اعمال به شبکه پرسپترون چند لایه استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد الگوریتم، ساختارهای مختلف شبکه از حیث تعداد ویژگی و نورون و همچنین ابعاد مختلف ویژگی بررسی شد. ماکزیمم صحت، دقت، f1-score و حساسیت در 20 بار تکرار در تمامی حالات برابر با 100 است و با افزایش تعداد نورون، میانگین صحت افزایش مییابد. بهترین نتایج برای تعداد 5 ویژگی و 15 نورون بدست آمد که میانگین صحت، دقت، f1-score و حساسیت برای آن به ترتیب 80 %، 75/92 %، 15/84 % و 58/80 % بود. نتایج این مقاله نشان دهندهی توانمندی الگوریتم پیشنهادی برای تشخیص افراد مضطرب از افراد نرمال میباشد.