جستجو در مقالات منتشر شده


133 نتیجه برای شناخت

خانم حدیث ولی زاده، دکتر شهرام مامی، دکتر حمیرا سلیمان نژاد، دکتر زینب میهن دوست،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان چشم­ان داز زمان بر خودکارآمدی ­ترک افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه ­آزمایشی، همراه با پیش ­آزمون، پس­ آزمون و پی­گیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مواد مخدر مراجعه­ کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه در سال 1403 بودند که بر اساس ملاک­های ورود و خروج 60 نفر واجد شرایط ورود به مطالعه به­ روش نمونه­ گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی به سه گروه 20 نفری (دو آزمایش و یک کنترل) گمارده شدند. آزمودنی­ ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی­ترک (برامسون، 1999) در مراحل پیش ­آزمون، پس ­آزمون و پی­گیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ­ها با روش تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0/05 به کمک نرم ­افزار SPSS-26 تجزیه‌وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه کنترل با درمان فراشناختی و درمان چشم­ انداز زمان در خودکارآمدی­ترک افراد وابسته به مواد مخدر وجود دارد و درمان فراشناختی و درمان چشم ­انداز زمان منجر به افزایش خودکارآمدی­ترک در افراد وابسته به مواد مخدر شده است، و این اثرات مثبت در دوره پی­گیری پایدار ماند. همچنین درمان فراشناختی مؤثرتر از درمان چشم ­انداز زمان در افزایش خودکارآمدی­ترک است. بر اساس نتایج، به نظر می­رسد اگرچه هر دو درمان مذکور می­توانند در افزایش خودکارآمدی­ترک این افراد مورد استفاده قرار گیرند، اما درمان فراشناختی به دلیل اثربخشی بیشتر می‌تواند برای روان­شناسان و روان‌پزشکان دارای تلویحات کاربردی ­تری باشد.
 

ملیحه پازوکی، الهه جعفرپور، زهرا حاجتی، سارا ملک محمدی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1403 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی خودکارآمدی شناختی در رابطه میان طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و سرزندگی روان‌شناختی در افراد مبتلا به اضطراب اساسی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع بالینی پزشکی دانشگاه گلستان در سال ۱۴۰۳ بود که از میان آن‌ها ۱۲۰ نفر با روش نمونه‌گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه یانگ (۱۹۹۸)، مقیاس خودکارآمدی شناختی شرر و همکاران (۱۹۸۲) و مقیاس سرزندگی روان‌شناختی کان و کرافورد (۲۰۰۳) بود. داده‌ها با استفاده از مدل‌یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه با سرزندگی روان‌شناختی رابطه منفی معناداری دارند و این رابطه از طریق کاهش خودکارآمدی شناختی میانجی‌گری می‌شود. به بیان دیگر، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه با تضعیف خودکارآمدی شناختی، به کاهش سرزندگی روان‌شناختی در افراد مبتلا به اضطراب اساسی منجر می‌شوند. بر این اساس، توجه به اصلاح طرح‌واره‌های ناسازگار و تقویت خودکارآمدی شناختی می‌تواند به‌عنوان راهکارهای درمانی مؤثر برای ارتقای سرزندگی و بهبود کیفیت زندگی روان‌شناختی افراد مضطرب مورد استفاده قرار گیرد.

عدنان واعظی، حسین بیگدلی، محسن احمدی طهور سلطانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، تحلیل مدل ساختاری جهت‌گیری اهداف پیشرفت در نوجوانان بر اساس تئوری ذهن و حافظه فعال، در چارچوب کارکردهای شناختیاجتماعی بود. در این راستا، با بهره‌گیری از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم‌افزارهای SPSS 26 و AMOS 24، روابط مستقیم و غیرمستقیم بین تئوری ذهن، حافظه فعال و مؤلفه‌های چهارگانه جهت‌گیری هدف پیشرفت (تسلط‌گرایشی، تسلط‌اجتنابی، عملکردگرایشی، عملکرداجتنابی) بررسی شد. روش پژوهش توصیفیهمبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی ۱۴۰۳۱۴۰۴ بود. نمونه‌ای به حجم ۳۱۵ نفر به شیوه در دسترس انتخاب و از پرسش‌نامه‌های جهت‌گیری هدف پیشرفت الیوت و مک‌گریگور (۲۰۰۱)، آزمون خواندن ذهن در چشم‌ها بارون-کوهن (۲۰۰۱) و آزمون حافظه فعال خواندن-گستره دانیمن و کارپنتر (۱۹۸۰) برای گردآوری داده‌ها استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که تئوری ذهن به‌صورت مستقیم و همچنین به‌صورت غیرمستقیم از طریق حافظه فعال، پیش‌بینی‌کننده معنادار جهت‌گیری اهداف پیشرفت است. همچنین رابطه مثبت و معناداری میان تئوری ذهن و حافظه فعال مشاهده شد. شاخص‌های برازش مدل ( χ²/df = 2.31، GFI = 0.94، CFI = 0.96، RMSEA = 0.06  ) حاکی از برازش مطلوب مدل بود. به‌طور کلی، نتایج پژوهش بر نقش کلیدی فرایندهای شناختیاجتماعی (تئوری ذهن) و اجرایی (حافظه فعال) در شکل‌گیری جهت‌گیری‌های انگیزشی نوجوانان تأکید دارد و پیشنهاد می‌کند که مداخلات آموزشی همزمان بر تقویت تئوری ذهن و حافظه فعال می‌تواند به بهبود کیفیت انگیزش تحصیلی و جهت‌گیری‌های تسلط‌محور منجر شود.
 

فرشته رضا، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی، دکتر افسانه خواجوند خوشلی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان شناختی-رفتاری بر کاهش کمال‌گرایی و همجوشی فکر و عمل در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی با پیگیری دو ماهه بود. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمونپس‌آزمونپیگیری و گروه کنترل بود. از میان زنان مراجعه‌کننده به کلینیک سروهانا در منطقه پاسداران تهران، ۳۰ نفر به‌صورت هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در دو گروه ۱۵ نفری (درمان شناختیرفتاری و کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کمال‌گرایی اهواز، مقیاس همجوشی فکر و عمل (TAFS)، پرسشنامه اضطراب آشکار و پنهان اشپیل‌برگر و چک‌لیست مادزلی بود. مداخله درمان شناختیرفتاری طی ۸ جلسه گروهی هفتگی ۹۰ دقیقه‌ای اجرا شد. پس‌آزمون بلافاصله و پیگیری دو ماه پس از پایان جلسات انجام گرفت. داده‌ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک‌متغیره تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد درمان شناختیرفتاری در پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه، کمال‌گرایی، همجوشی فکر و عمل (ابعاد اخلاقی، احتمال برای خود و دیگران) و اضطراب را به‌طور معناداری کاهش دا و این اثرات تا مرحله پیگیری پایدار ماند. پژوهش حاضر نشان داد درمان شناختیرفتاری به‌عنوان یک مداخله مؤثر و پایدار در کاهش متغیرهای شناختی آسیب‌زا در زنان مبتلا به اختلال وسواس فکریعملی قابل استفاده است.

حسن محجوب عشرت آیادی، میترا عزتی، محمد مهدی بابائی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی انگیزه شناختی مرتبط با تصمیمات مالی کارآفرینان دانشگاهی در دانشگاه تهران بود. این مطالعه با رویکرد آمیخته اکتشافی در دو مرحله انجام شد. در بخش کیفی، با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه‌های عمیق و به‌کارگیری نرم‌افزار MaxQDA، داده‌های حاصل از گفت‌و‌گو با ۱۶ کارآفرین دانشگاهی که به‌صورت هدفمند و گلوله‌برفی انتخاب شده بودند، تحلیل گردید. نتایج کیفی نشان داد که «انگیزه تصمیم‌گیری مالی کارآفرینی» به‌عنوان عامل اصلی و سه مؤلفه شامل «تحمل ابهام در تصمیم‌گیری مالی»، «خودکارآمدی مالی» و «انگیزش شناختی کارآفرینی» شناسایی شدند. در بخش کمی، الگوی حاصل با داده‌های ۱۲۵ کارآفرین مستقر در پارک علم و فناوری دانشگاه تهران (نمونه‌گیری تصادفی ساده از میان ۱۸۵ نفر) و با استفاده از معادلات ساختاری و نرم‌افزار PLS مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحلیل مدل در سه سطح اندازه‌گیری، ساختاری و کلی، برازش مطلوبی را نشان داد. شاخص GOF معادل 0.643 به‌دست آمد که بیانگر قدرت تبیین بالای الگو است.

نسرین بزرگپور نیازی، دکتر فاطمه شهابی زاده، دکتر محبوبه فرامرزی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر شفقت‌ورزی و توجه‌آگاهی همراه با فیزیوتراپی بر بهزیستی روان‌شناختی و کارکردهای اجرایی سالمندان مبتلا به درد مزمن ناشی از آرتروز زانو انجام شد. طرح پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه سالمندان 60 سال به بالا مبتلا به درد مزمن ناشی از آرتروز بود که به مراکز سلامت مراجعه کرده بودند. نمونه‌گیری به‌صورت هدفمند انجام شد و 45 نفر به‌صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. گروه‌های آزمایش مداخلات درمان شناختیرفتاری مبتنی بر شفقت‌ورزی و توجه‌آگاهی را با یا بدون فیزیوتراپی دریافت کردند. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی روان‌شناختی ریف و آزمون عملکرد اجرایی استروپ جمع‌آوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون‌های تعقیبی تحلیل شد.یافته ها نشان داد مداخلات به‌ویژه درمان ترکیبی با فیزیوتراپی، در بهبود معنادار مؤلفه‌های بهزیستی روان‌شناختی (پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری) و کارکردهای اجرایی مؤثر بوده است و این اثرات تا مرحله پیگیری نیز پایدار مانده‌اند. همچنین در مؤلفه‌هایی نظیر رشد فردی، تسلط بر محیط و زندگی هدفمند نیز بهبودهایی مشاهده شد، هرچند تفاوت بین دو گروه آزمایشی در این موارد معنادار نبود. نتایج تحلیل اثر اندازه نیز نشان داد که مداخلات از اثرگذاری بالا و قابل‌توجهی برخوردار بوده‌اند. در مجموع، مداخلات مبتنی بر ترکیب روان‌درمانی و فیزیوتراپی می‌تواند رویکردی اثربخش برای ارتقای سلامت روان و عملکرد شناختی سالمندان مبتلا به درد مزمن باشد.
 

پریسا پاکاری، زهرا کاووسیان، فائزه رضایی، زینب حسنی اصل، پریسا حسین زاده یزدی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل ترکیبی آموزش شناختی تطبیقی و خانواده‌درمانی ساختاری-سیستمی بر کاهش علائم افسردگی و بهبود انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل بازداری انجام شد. در یک کارآزمایی نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون-پیگیری دو ماهه و گروه کنترل، ۳۲ نفر (۱۶ نفر در هر گروه) از مراجعان سه کلینیک معتبر خانواده‌درمانی تهران که تشخیص افسردگی خفیف تا متوسط داشتند، به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش علاوه بر دریافت ۱۲ جلسه خانواده‌درمانی ساختاری-سیستمی، ۱۲ جلسه آموزش شناختی تطبیقی (با تمرکز بر تمرین‌های تعویض تکلیف، تغییر مجموعه، مهار تکانه و استروپ) دریافت کرد؛ گروه کنترل تنها خانواده‌درمانی استاندارد را دریافت نمود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک-ویرایش دوم، مقیاس انعطاف‌پذیری شناختی دنیس و وندروال و آزمون استروپ رنگی-کلمه (نسخه کامپیوتری) بود. تحلیل واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون‌های چندمتغیره نشان داد که مداخله ترکیبی منجر به کاهش بسیار معنادار علائم افسردگی و بهبود قوی انعطاف‌پذیری شناختی و کنترل بازداری در پس‌آزمون و پیگیری دو ماهه گردید ؛ اندازه اثرهای به‌دست‌آمده بسیار بزرگ بود (η² از 0/586٫ تا 0/923) و بهبود کنترل بازداری تا پیگیری کاملاً پایدار ماند. افزودن آموزش شناختی تطبیقی به خانواده‌درمانی ساختاری-سیستمی یک پروتکل ترکیبی نسل سوم، بسیار مؤثر و بالینی معنادار برای درمان افسردگی خفیف تا متوسط است که نه تنها علائم عاطفی را کاهش می‌دهد، بلکه نقایص شناختی پایدار را به‌طور مستقیم اصلاح کرده و پتانسیل پیشگیری از عود را افزایش می‌دهد. این رویکرد به‌ویژه در فرهنگ‌های جمع‌گرا و درمان‌های سیستمی پیشنهاد می‌شود.


دکتر نجمه حمید، خانم اسرا مرادپور، دکتر سیدعلی مرعشی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی مبتنی بر رایانه و آموزش خوددلگرم‌سازی بر بهبود کارکردهای اجرایی و سرزندگی ذهنی در سالمندان است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل آزمودنی­های سالمند (افراد بالای 60 سال سن) بوده است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس 45 نفر از سالمندان انتخاب شدند که با استفاده از پرسشنامه­های سرزندگی ذهنی و توانایی شناختی و بر اساس ملاک‌های ورود و خروج 30 نفر از آن‌ها به‌عنوان نمونه نهایی انتخاب شدند که به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند(هرگروه 15 نفر). سالمندان گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه‌ای آموزش خود دلگرم‌سازی و همچنین به مدت 10 جلسه 45 دقیقه‌ای مداخلات توان‌بخشی شناختی ریهاکام دریافت کردند، اما گروه کنترل مداخله­ای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس داده‌ها نشان داده است که میان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری در هریک از متغیرهای وابسته وجود داشت، یعنی میانگین عملکرد کارکردهای اجرایی و سرزندگی ذهنی در گروه آزمایش نسبت به پیش­آزمون و گروه کنترل، به طور معنی­داری افزایش یافته است و این نتایج به­طور معنی­داری در دوره پیگیری تداوم یافته است. به ­طور کلی، مداخله توان‌بخشی شناختی (ریهاکام) و آموزش خوددلگرم سازی موجب بهبود و افزایش کارکردهای اجرایی و سرزندگی ذهنی در سالمندان شده است. بنابراین پیشنهاد می‌شود که از مداخله توان‌بخشی شناختی ریهاکام و آموزش خوددلگرم ‌سازی به­عنوان درمان‌های مکمل و یا جدا از هم برای ارتقاء کیفیت زندگی انسان در دوره سالمندی استفاده شود.
 
حوا محمودزاده کناری، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر جوانشیر اسدی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

اختلال وسواسیاجباری (OCD) در نوجوانان با الگوهای شناختیهیجانی ناکارآمد، از جمله همجوشی فکر و عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی همراه است که می‌تواند عملکرد تحصیلی و روابط بین‌فردی را مختل کند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان‌مدار و درمان فراشناختی بر این سازه‌ها در دانش‌آموزان دختر مبتلا به OCD انجام شد. مطالعه از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمونپس‌آزمون و گروه کنترل بود و شامل ۴۵ دانش‌آموز دختر متوسطه دوم شهر بابلسر بود که با نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به‌طور تصادفی در سه گروه ۱۵ نفری جایگذاری شدند. مداخلات درمانی شامل هشت جلسه گروهی ۹۰ دقیقه‌ای به‌صورت هفتگی بود. داده‌ها با استفاده از مقیاس همجوشی فکر و عمل و پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی جمع‌آوری و با تحلیل کوواریانس چندمتغیره بررسی شد. نتایج نشان داد که هر دو مداخله درمانی نسبت به گروه کنترل موجب کاهش معنادار همجوشی فکر و عمل و عدم تحمل بلاتکلیفی شدند و مقایسه دوبه‌دویی نشان داد درمان فراشناختی در کاهش همجوشی فکر و عمل مؤثرتر و درمان هیجان‌مدار در کاهش پیامدهای مرتبط با عدم تحمل بلاتکلیفی برتری نسبی داشت. این یافته‌ها نشان می‌دهد که مداخلات روان‌درمانی هدفمند می‌توانند الگوهای شناختیهیجانی ناسازگارانه مرتبط با OCD را در نوجوانان بهبود دهند و سطح اضطراب و رفتارهای وسواسی را کاهش دهند. نتایج پژوهش می‌تواند راهنمای انتخاب درمان هدفمند بر اساس نیازهای بالینی فرد و طراحی برنامه‌های مداخله‌ای در مدارس و مراکز روانشناختی باشد.

دکتر پیمان حاتمیان، دکتر علی کاظمی رضایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف اثربخشی درمان فراشناختی بر افکار تکرار شونده منفی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان انجام شد. مطالعه حاضر از نوع نیمه‌¬آزمایشی با پیش‌آزمون - پس‌آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان پسر دانشگاه رازی کرمانشاه بود که 30 نفر از آن‌ها با روش نمونه‌گیری هدفمند و با استفاده از معیارهای ورود انتخاب و در دو گروه‌ آزمایش و کنترل ( 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش‌نامه‌ افکار تکرار شونده مک آوی و همکاران (۲۰۱۴) و مقیاس حساسیت اضطرابی تیلور و کاکس (1998)‌ بود. گروه آزمایش در 8 جلسه ۶۰ دقیقه ای مداخله را دریافت کردند و گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکرد. در نهایت داده‌ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم‌افزار SPSS  نسخه 24 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کواریانس نشان دهنده تفاوت معنادار بین گروهای کنترل و آزمایش در مرحله پس¬آزمون وجود داشت (001/0p.). بنابراین می¬توان گفت که درمان فراشناختی بر افکار تکرار شونده منفی و حساسیت اضطرابی دانشجویان اثربخش بوده است. بر اساس یافته¬های به دست آمده می¬توان نتیجه گیری کرد که آموزش درمان فراشناختی می¬تواند در کاهش علائم مرتبط با افکار تکرار شونده منفی و اضطرابی موثر باشد. بنابراین پیشنهاد می¬شود که از مداخلات فراشناختی جهت کاهش علائم نامبرده استفاده نمود.

غزاله نیک بین، علی اکبر صارمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر درمان عصب روان شناختی بر کاهش نشانه های بالینی و بهبود کارکردهای اجرایی مغز (تنظیم رفتاری و فرا شناخت) در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی انجام شد. پژوهش حاضر یک طرح مطالعه تک موردی به صورت خط پایه چندگانه است. جامعه پژوهش شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی روانپزشکی و روانشناسی بالینی شهر مشهد با تشخیص افسردگی اساسی بودند که از بین آن‌ها 6 نفر از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که به مدت 12 جلسه تحت روان درمان عصب روان شناختی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه‌های افسردگی بک (BDI-II)، مقیاس درجه بندی افسردگی هامیلتون (HDRS)، افسردگی، اضطراب، استرس (DASS) و مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی-فرم بزرگسالان (BRIEF-A) بود. داده‌ها با استفاده از تحلیل نموداری و ترسیمی، شاخص‌های درصد بهبودی، اندازه اثر و d کوهن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان عصب روان شناختی باعث کاهش معنادار علائم بالینی و بهبود کارکردهای اجرایی (تنظیم رفتاری و فرا شناخت) در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی شد. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که درمان عصب روان شناختی می‌تواند به عنوان یک رویکرد مؤثر در بهبود جنبه‌های شناختی و روان‌شناختی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی مورد استفاده قرار گیرد.

محمدمهدی زیدآبادی‌نژاد، نوشین نوری، لیلا فاتحی خشکناب، سارا ملک محمدی، زیبا پورصادق گاوگانی،
دوره 13، شماره 2 - ( 6-1404 )
چکیده

هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در کاهش آمیختگی شناختی و نیازهای بین‌فردی در دانشجویان دارای افکار خودکشی بود. این مطالعه با رویکرد شبه‌آزمایشی و طراحی پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری اجرا شد. نمونه شامل دانشجویانی بود که با معیارهای تعیین شده انتخاب و به دو گروه مداخله و کنترل تخصیص یافتند. مداخله شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در گروه مداخله به‌کار گرفته شد و داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله مذکور تأثیر معناداری در کاهش سطح کلی آمیختگی شناختی، به‌ویژه مؤلفه همجوشی شناختی، و نیز کاهش نمرات کل نیازهای بین‌فردی، از جمله ادراک سربار بودن و تعلق از دست رفته دارد. همچنین کاهش معناداری در شدت افکار خودکشی در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل مشاهده شد، اما تغییرات مؤلفه گسلش شناختی معنادار نبود. تحلیل داده‌های پیگیری نیز نشان داد که اثرات مثبت درمان تا حد قابل قبولی پایدار مانده‌اند. این یافته‌ها ضمن تأیید فرضیات پژوهش، نشان‌دهنده قابلیت بالینی و مزیت شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در بهبود فرایندهای شناختی و اجتماعی مرتبط با آسیب‌پذیری روانی در دانشجویان پرخطر است. نتایج این پژوهش می‌تواند به توسعه مداخلات هدفمند در زمینه پیشگیری از خودکشی و ارتقای سلامت روانی کمک نماید و پیشنهاد می‌شود تحقیقات آتی با نمونه‌های بزرگ‌تر و مداخلات ترکیبی، به بررسی مکانیسم‌های اثر و اثربخشی طولانی‌مدت این روش درمانی بپردازند.

دکتر علی‌اکبر گودینی، دکتر محمد گراوتدنیا،
دوره 13، شماره 3 - ( 9-1404 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی معادلات ساختاری اعتیاد به گوشی‌های هوشمند بر پایه نقش اضطراب و افسردگی و با میانجی‌گری فراشناخت در میان دانش‌آموزان نوجوان پسر انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری آن را دانش‌آموزان پسر ناحیه یک آموزش‌وپرورش کرج در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ تشکیل دادند. از میان آنان، ۳۶۱ نفر به روش تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده‌ها شامل پرسشنامه فراشناخت ولز و کارترایت‌هاتون (۲۰۰۴)، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) لوی‌باند (۱۹۹۵)، و پرسشنامه اعتیاد به گوشی هوشمند (SAS) اون و همکاران (۲۰۱۳) بود. داده‌ها با همبستگی پیرسون و مدل‌سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است و اضطراب، افسردگی و فراشناخت همگی اثر مستقیم و مثبت بر اعتیاد به گوشی‌های هوشمند دارند؛ به‌طوری‌که اضطراب با β=0.42، افسردگی با β=0.11 و فراشناخت با β=0.40 در سطح معنادار p<0.01 با اعتیاد به گوشی هوشمند مرتبط بودند. این یافته‌ها گواه آن است که مداخلات مبتنی بر فراشناخت می‌تواند در کاهش وابستگی نوجوانان به فناوری‌های نوین نقشی مؤثر ایفا کند و زمینه‌ساز برنامه‌ریزی‌های پیشگیرانه و درمانی کارآمد باشد، به‌ویژه در دوره رشدی پرچالش نوجوانی که حساسیت بیشتری نسبت به هیجانات و رفتارهای اعتیادی وجود دارد.


صفحه 7 از 7    
7
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb