جستجو در مقالات منتشر شده


238 نتیجه برای نوع مطالعه: پژوهشي

راضیه ساجدی، سمانه شجاعی، پروانه شمسی پور دهکردی، سید محمد کاظم واعظ موسوی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

تلاش برای پیشرفت بیشتر در تمرینات و یادگیری، آموزش‌های شناختی تصویرسازی و مشاهده عمل را مطرح نموده است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر نسبت‌های مختلف تمرین بر تحکیم حافظه حرکتی کودکان دختر همراه با بار شناختی است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، اکتساب و یادداری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی منطقه 18 شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 است که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. 98 دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی با دامنه سنی 12-8 سال به صورت تصادفی به 10 گروه (تمرین بدنی، تصویر سازی حرکتی، مشاهده عمل، تصویر سازی حرکتی- تمرین بدنی و مشاهده عمل - تمرین بدنی) بر اساس معیارهای ورود به مطالعه گمارده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه‌های جمعیت شناختی، تصویرسازی حرکتی ((MIQ-R و وضوح تصویرسازی حرکتی (VMIQ-2) تکلیف استروپ و تکلیف تطبیق رنگ زنجیره‌ای استفاده شد. شرکت کنندگان در مرحله اکتساب 1920 کوشش و 48 ساعت بعد در جلسه یادداری یک بلوک 80 کوششی را انجام دادند. برای تحلیل داده‌ها از آزمون تحلیل کواریانس 2 (مراحل ارزیابی: اکتساب، یادداری) × 5 (گروه‌های آزمایشی) با تکرار روی عامل مراحل ارزیابی از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد اثر اصلی نوع تمرین و نوع بار شناختی معنادار است (05/0p<). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد شرکت کننده‌های گروه مشاهده عمل و تصویر سازی با بار شناختی پایین بهترین عملکرد و شرکت کننده‌های گروه تمرین با بار شناختی پایین ضعیف‌ترین عملکرد را نسبت به سایر گروه‌ها داشتند. انجام تمرینات به صورت ترکیبی مشاهده‌ای و تصویر سازی باعث عملکرد بهتر در یادگیری و تحکیم حافظه حرکتی شود.

شهرزاد مرادخانی، کامران یزدانبخش،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

با توجه به افزایش رفتارهای مجرمانه و آسیب‌های وارده‌ی ناشی از آن در جامعه، بررسی عوامل روانشناختی مستعدکننده و یا بازدارنده ارتکاب به جرم ضروری به نظر می‌رسد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه‌ای کارکردهای اجرایی در رابطه‌ی بین سیستم‌های مغزی-رفتاری با تنظیم شناختی هیجان انجام گرفت. پژوهش از لحاظ روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه شامل تمامی مردانی بود که دوره محکومیت خود را در زندان مرکزی شهر کرمانشاه در سال98 می‌گذراندند، که از بین آن ها 300 نفر به روش نمونه‌گیری در‌دسترس انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه‌های شخصیتگری ویلسون (فرم 28 سوالی)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و توانایی‌های شناختی (نجاتی، 1392) استفاده شد. تحلیل داده‌ها به روش همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS24 انجام شد. یافته‌ها نشان دادند که مدل‌ تحلیل مسیر رابطه سیستم های مغزی رفتاری با تنظیم شناختی هیجان با نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی دارای نیکویی برازش می باشند. نتایج بر اهمیت سیستم‌های مغزی رفتاری و کارکردهای اجرایی در تنظیم شناختی هیجان تاکید دارند. در نتیجه، توجه به کارکردهای اجرایی در کنترل و تنظیم شناختی هیجان و ارتقاء آن می‌تواند در زمینه کاهش رفتارهای مجرمانه موثر باشد.

مسعود دهقان، نیما مشتاقی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدفِ بحث و بررسی پیرامون تغییر موضوع در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر از دیدگاه عصب­‌شناسی زبان در چارچوب مدل کرو (1983) انجام گرفته است. ماهیت روش­‌شناختی این پژوهشِ کمی، علّی-مقایسه­‌ای بوده، و داده­‌ها شامل 20 نفر آزمودنی (10 نفر بیمار آلزایمری و 10 نفر سالمند سالم) بودند؛ و برای تعیین سطح زوال عقل، آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه از آزمودنی­‌ها به‌­عمل آمد و افراد با نمرات (2 > نمره 5/0) انتخاب شدند. سپس، آزمودنی­‌ها به سؤالات مربوط به خانواده، زندگی و فعالیت­‌های روزمره‌­شان پاسخ دادند و گفتگوها ثبت و آوانویسی شد. همچنین، داده­‌ها بر اساس مدل گفتمانی دایکسترا و همکاران (2004) کدگذاری و بر اساس مدل تغییر موضوع کرو (1983) دسته‌بندی‌ شدند­. در پایان، با استفاده از آزمون آماری تی-مستقل نتایج آماری بدست آمد. یافته‌ها تفاوت معنا­دار تغییر موضوع (001/0­=­P) و حفظ موضوع (01/0­=­P) را در گفتمان هر دو گروه افراد با زوال عقل نوع آلزایمر و افراد سالم نشان داد، به‌­گونه‌­ای که ویژگی تغییر موضوع هم در همان نوبت‌گیری و هم در نوبت‌گیری بعدی رخ می­دهد. همچنین، نتایج نشان داد که در گفتمان گروه زوال عقل نوع آلزایمر، تغییر موضوع بیشتر اتفاق می‌افتد و این تغییر موضوع بیشتر در همان نوبت‌گیری انجام ‌شده و شروع موضوع جدید از فراوانی بیشتری برخوردار است و مهم‌ترین دلیل تغییر موضوع، مربوط به عدم ادامۀ گفتمان است.

فاطمه طیبی، نجمه حمید، مرتضی امیدیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

با توجه به شیوع افسردگی و وجود ضعف در کارکردهای افراد افسرده، بررسی و ارزیابی روش‌­های متنوع درمانی در حیطه کارکردهای شناختی از جمله حافظه فعال، ضروری به­ نظر می‌رسد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی نرم‌­افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانه­‌های افسردگی شهر اهواز بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌­آزمون و پس‌­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش، شامل کلیه افراد با نشانه­‌های افسردگی مراجعه­‌کننده به مراکز درمانی روانشناسی و روانپزشکی شهر اهواز و صفحات مجازی این مراکز، در سال99-1398 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 فرد با نشانه‌­های افسردگی بود که از طریق اعلام فراخوان در این مراکز و صفحات مجازیشان و به روش نمونه­‌گیری در دسترس داوطلبانه و پس از غربالگری از نظر داشتن ملاک­‌های ورود به پژوهش به‌­وسیله ابزارهای پژوهش (کسب نمره 28-14 بر اساس سیاهه افسردگی بک (BDI-II) و کسب نمره زیر میانگین در آزمون نمایه حافظه فعال وکسلر- ویرایش سوم) انتخاب شدند. پس از همتاسازی از نظر جنسیت، سن، تحصیلات، وضعیت اجتماعی اقتصادی، عدم ابتلا به بیماری­‌های حاد جسمانی و روان­شناختی و سایر متغیرهای مورد نظر در پژوهش به­‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، به مدت 10 جلسه، تحت توانبخشی شناختی به‌وسیله نرم­‌افزار کاپتان لاگ قرار گرفتند، اما گروه گواه مداخله‌­ای دریافت نکردند. پس از انجام مداخله و گرفتن پس‌­آزمون، داده‌­ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس با استفاده از SPSS-24 تحلیل شدند. یافته‌­ها نشان داد که میان گروه آزمایش و گواه از لحاظ حافظه فعال شنیداری و فضایی تفاوت معنی‌­داری وجود دارد(001/0>P). میزان حافظه فعال شنیداری و فضایی گروه آزمایش نسبت به پیش‌­آزمون و گروه کنترل به‌­طور معنی­‌داری افزایش یافت، یعنی نرم­‌افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ، بر حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد افسرده، تأثیر معنی‌­داری دارد (001/0>P). بنابراین استفاده از نرم­‌افزار توانبخشی شناختی کاپتان لاگ برای افزایش حافظه فعال شنیداری و فضایی افراد با نشانه‌­های افسردگی، اثربخش است.

سعیده زاهد، دکتر فریبرز درتاج، دکتر حسن اسدزاده، دکتر پروین کدیور، دکتر نورعلی فرخی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

نظریه­‌ی بار شناختی یکی از قویترین چارچوب­‌های پژوهشی در مطالعات تربیتی است. مسئله‌ی عمده در این چارچوب توسعه­‌ی ابزاری مناسب برای اندازه­‌گیری بار شناختی است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی پایایی و اعتبار پرسشنامه­‌ی بار شناختی بود که توسط کلپش، اشمیتز و سیوفرت (2017) طراحی شده است. به همین منظور، پرسشنامه‌­ی مذکور بر روی 206 دانش‌­آموز دختر پایه‌­ی هفتم و هشتم، اجراء شد، که در آن دانش‌­آموزان میزان بار درونزاد، برونزاد و مطلوبِ تکالیف یادگیری مختلف را بر روی مقیاس 7 درجه‌­ای، درجه­‌بندی کردند. جهت بررسی پایایی ابزار، از آلفای کرونباخ و برای بررسی اعتبار از آزمون t استفاده و کیفیت پاسخ­‌های افراد در تکالیف مختلف با یکدیگر مقایسه گردید. تحلیل عاملی تأییدی نیز با استفاده از نرم افزار لیزرل80/8 به منظور بررسی ساختار عاملی پرسشنامه انجام شد. یافته­‌ها نشان داد که پرسشنامه­‌ی مذکور، از پایایی و اعتبار مناسبی برای سنجش انواع مختلف بار شناختی برخوردار است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز یک مدل ساختاری سه عاملی را نشان داد که شاخص­‌های تناسب آن مطابقت مطلوبی با داده­‌ها داشته و ساختار سه عاملی پرسشنامه بار شناختی را تأیید می‌­کند. از این رو، این پرسشنامه می­‌تواند ابزار مناسبی جهت اندازه‌­گیری انواع مختلف بار شناختی در دانش‌­آموزان پایه‌­ی هفتم و هشتم به شمار آید.

ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

ذهن آگاهی یکی از مداخله‌های اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽ‏یـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـه‌‏ی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که  در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ  اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روش‏‌های روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی  درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانه‌ها می‌باشد. این برنامه  آموزشی- درمانی شامل  16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی می‌باشد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.

سوسن علیزاده فرد، آزیتا خرامان، حسین زارع،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

انسان‏‌ها همواره علاقه داشتند تا درباره ماهیت خود اندیشیده و ابعاد آن‏را بشناسند. درواقع اطلاعات مختلف در طی فرایندهای شناختی، پردازش شده و بازنمایی‏‌های بدنی و روانی را شکل می‏‌دهند. نتیجه این بازنمایی‏‌ها تشکیل دو نوع حس ذهنی درباره خود است: خودآگاهی بدنی‏، و خودآگاهی روانی. علاوه بر این بازنمایی‏‌های واقعی، گاهی نیز مرتکب خطا شده و تحت شرایطی خاص، یک دست مصنوعی به‏‌عنوان دست خود تجربه می‏‌شود. این پژوهش با هدف پیش‌‏بینی خطای دست مصنوعی بر اساس خودآگاهی روانی و خودآگاهی بدنی طراحی و انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانشجویان زن و مرد ساکن شهر تهران تشکیل می‏‌داد که نمونه‌‏ای به حجم 167 نفر (96 زن و 71 مرد) با روش نمونه‏‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی بدنی (فنیگستاین و همکاران، 1975)، و پرسشنامه خوداگاهی بدنی‏‌شده (آسایی و همکاران، 2016) و همچنین اجرای آزمایش خطای دست مصنوعی بود. داده‌‏ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ابعاد خودآگاهی روانی و بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و معنادار مستقیم دارند. همچنین خودآگاهی خصوصی، با میانجی‌گری آگاهی از مالکیت و عاملیت بدنی؛ و خودآگاهی عمومی با میانجی‌گری آگاهی از مالکیت بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و غیر مستقیم دارند. این نتایج نشان‏دهنده نقش ابعاد مختلف آگاهی‏ در بازنمایی‏‌های بدنی بوده و بینش تازه‏ای را در مرزهای دانش مربوط به این مفاهیم ایجاد نموده است.

حسین مطوری،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

در این پژوهش جهت افقی و عمودی بودن خط زمان در ذهن گویشوران زبان فارسی از منظر استعارهای مفهومی لیکاف و جانسون مورد بررسی قرار میگیرد. خط ذهنی زمان به عنوان یک مفهوم انتزاعی با توجه به تجارب شناختی و ذهن بدنمند ما ممکن است  به صورت استعاری تحت تاثیر مفاهیم عینی فضا در ذهن مفهوم سازی شود. در این تحقیق از یک نوع آزمایش تجربی به صورت مرتب سازی مکعبهای رنگی زمان در ابعاد و جهات احتمالی مختلف در مفاهیم روزهای هفته شامل شنبه، یکشنبه، و دوشنبه؛ سه وعده اصلی شامل صبحانه، ناهار و شام؛ و مفهوم زمان شامل گذشته، حال و آینده استفاده شده است. تعداد 45 کارمند زن و مرد با محدوه سنی 27 تا 45 سال از دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین المللی خرمشهر-خلیج فارس در این آزمون شرکت نمودند. درصد و میانگین بسامد وقوع مرتب سازی مکعبهای رنگی در سه مفهوم زمان نشان داد که به ترتیب محورهای افقی جانبی راست به چپ برگرفته از جهت نوشتاری زبان فارسی با 45.6 درصد به عنوان اولین؛ محور افقی سهمی عقب به جلو برگرفته از جهت راه رفتن، استعارههای زبانی، و جهت نگاه با 25.7 درصد به عنوان دومین؛ و محور افقی جانبی چپ به راست برگرفته از جهت نوشتاری اعداد و ریاضیات با 14.6 درصد به عنوان سومین منابع اقتباسی مفاهیم انتزاعی زمان در زبان فارسی قلمداد میگردند. نتایج نشان می‌دهد که در ذهن فارسی زبانان تجربه شناختی جهت نوشتاری زبان بر اثر تکرار و تجربه حسی حرکتی همچنان به عنوان غالبترین الگو بازنمایی دارد و بعد از این الگو جهت راه رفتن و نگاه که جهتی رو به جلو دارد به میران قابل ملاحظه ای بر بازنمایی جهت خط ذهنی زمان تاثیر دارد.

معصومه سلطانی پور، اکرم پرند، پیمان حسنی ابهریان، سعید شریف یزدی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

کودکان دارای اختلال نارسایی­ توجه/ بیش­فعالی در کارکردهای­ اجرایی همچون انواع توجه، بازداری ­پاسخ و سرعت پاسخ­دهی با مشکلاتی مواجه هستند که به منظور بهبود آن به برنامه­های آموزشی و درمانی نیاز دارند. از میان روش‌هایی که بدین منظور طراحی شده­اند، توانبخشی­ شناختی روش نوینی است که اثربخشی آن در مطالعات مختلف بررسی شده است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه  بر بهبود کارکردهای اجرایی دانش ­آموزان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش­ فعالی است. طرح پژوهش از نوع شبه ­آزمایشی با پیش ­آزمون- پس­ آزمون و گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 30 دانش ­آموز دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش ­فعالی بوده است که بصورت در­دسترس و بر اساس ملاک­ های ورود از بین مراجعه ­کنندگان به مراکز درمانی انتخاب شدند. از این تعداد 15 نفر در گروه آزمایشی و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 15جلسه آموزش و توانبخشی­ شناختی مبتنی بر رایانه­ دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارتند­از: آزمون عملکرد پیوسته دیداری­ ­شنیداری(IVA)، آزمون هوش ماتریس ­های پیش­رونده ریون برای کودکان 5 تا 9 سال، پرسشنامه مقیاس رتبه­بندی سوانسون(SNAP-IV نرم افزار توانبخشی شناختی کاپیتان­لاگ. داده های به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که توانبخشی شناختی به وسیله بازی رایانه ای موجب بهبودی کارکردهای اجرایی، متغیرهای بازداری پاسخ، توجه مداوم، توجه متمرکز و توجه انتخابی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی شده است. ولی در دو متغیر سرعت پاسخ­دهی و توجه تقسیم شده، تاثیر قابل ملاحظه ای نداشته است.

شمسی رضائی، مجید یوسفی افراشته، ذکرالله مروتی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانمندسازی شناختی رایانه­‌ای بر کارکردهای توجهی، تمرکز و تلاشمندی شناختی در سالمندان بود. روش این مطالعه از نوع نیمه­‌آزمایشی با طرح پیش‌­آزمون- پس‌­آزمون با گروه کنترل بود. شرکت­‌کنندگان، 30 نفر از سالمندان بودند که به روش نمونه‌­گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند(هر گروه شامل 15 نفر). ابزار پژوهش شامل نرم­‌افزار شناختی Captain's Log و آزمون d2 بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. تحلیل داده­‌ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمره­‌های پیش­‌آزمون و پس‌­آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی­‌داری وجود داشت(001/0> p). نتایج این مطالعه نشان می­‌دهد که توانمندسازی شناختی رایانه‌­ای می‌­تواند به عنوان یک روش اثربخش برای بهبود توجه، تمرکز و تلاشمندی شناختی در افراد مسن، مورد استفاده قرار گیرد.

سوران رجبی، محمدرضا مولا،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

ادراک زمان یکی از کارکردهای مهم شناختی مغز است و به تجربه ذهنی زمان، توسط یک فرد اشاره دارد. این توانایی نه‌تنها بر تمام فعالیت‌های انسان تأثیرمی­‌گذارد، بلکه از حالات خلقی و هیجانی ما تأثیر می­‌پذیرد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با روش نیمه­‌آزمایشی و طرح آن پیش‌­آزمون-پس‌­آزمون با گروه کنترل بود که با استفاده از نمونه‌­­گیری در دسترس، ۴۰ نفر مرد و زن (۲۰ مرد و ۲۰ زن) در مقاطع تحصیلی لیسانس و فوق‌لیسانس به شیوه همتاسازی شده از نظر جنسیت و تحصیلات در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. بر روی همه­ی آزمودنی­‌ها، قبل و بعد از اعمال متغیر مستقل، تکیف تولید زمان ۳۰ ثانیه و ۶۰ ثانیه توسط کرونومتر اجرا شد. گروه آزمایش تحت تأثیر سه مرحله القای خلق مثبت، منفی و القای اضطراب قرار گرفت و گروه کنترل بدون مداخله (در حالت خنثی) مورد سنجش قرار گرفت.نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌­گیری مکرر در تکلیف ­تولید زمان نشان داد که افراد تحت تأثیر القای خلق مثبت و اضطراب دچار بیش­ برآورد زمان می‌شوند که بیش برآورد در حالت خلق مثبت بیش‌تر از حالت اضطراب است، همچنین تحت تأثیر القای خلق منفی زمان را کندتر ادراک می‌کنند. بر اساس نتایج به‌­دست­آمده از این پژوهش، می­‌توان گفت که افراد در تجربه خلق مثبت و اضطراب زمان را سریع­تر و در تجربه خلق منفی زمان را کندتر از آنچه که در واقعیت می­‌گذرد ادراک می­‌کنند. با توجه به نتایج به‌­دست­‌آمده می­توان گفت که تجربه زمان تحت تأثیر حالات خلقی و هیجانی به خصوص در بازه‌­های کوتاه زمانی بر اساس اهمیت­‌شان در قضاوت، تصمیم­‌گیری و واکنش ما نسبت به محیط بسیار با اهمیت است، چرا که بیش برآورد یا کم برآورد کردن زمان تحت تأثیر عوامل مختلف می­‌تواند یکی از مهم­ترین دلایل عدم پاسخ دهی یا واکنش به­‌موقع و مناسب نسبت به محرک ها و مخاطرات محیطی باشد.

احمد برجعلی، محمد رستمی،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

اثر درمان‌های دارویی برای بزرگسالان با اختلال بیش فعالی توام با نقص توجه(ADHD)  موفقیت‌آمیز بوده است. با این حال، در مواردی دارو درمانی نقص در کارکردهای اجرایی را بهبود نمی‌‏بخشید. مطالعه حاضر اثر برنامه آموزش حافظه کاری بر برخی جنبه‏‌های کارکردهای اجرایی در بزرگسالان با  ADHD را مورد بررسی قرار داده است. شانزده نفر بزرگسال مبتلا به ADHD و 16 نفر بزرگسال سالم وارد مطالعه شدند. مبتلایان به ADHD به مدت 16 جلسه تمرینات مربوط به حافظه کاری را دریافت کردند و حافظه کاری و توجه همه آزمودنی‏‌ها قبل و بعد از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش حافظه کاری منجر به بهبود معنی دار جنبه‌‏های مختلف توجه شامل تمرکز و توجه پیوسته و نیز ظرفیت حافظه کاری می‌‏شود. براساس این یافته‌‏ها برنامه آموزش حافظه کاری می‏‌تواند عملکرد حافظه کاری را بهبود دهد و نیز ظرفیتی را برای تسهیل کارکرد توجه در بزرگسالان ADHD فراهم سازد.

شیرین رضوانی، علی اکبر شریفی، حسین زارع،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون _پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعه‌­کننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید.  گروه آزمایش تحت مداخله توان‌بخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقه‌ای) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده‌ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری عملکرد حافظه‌­ی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پس‌آزمون نشان داد. به‌علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره‌­های پس‌آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان‌بخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توان‌بخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و می­توان از آن به‌­عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.

احمد اژدرلو، مریم طبیعی، محمد اژدرلو،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

شواهد حاصل از مطالعات عصب­‌شناختی نشان می­دهد که علائم اصلی اختلال طیف اتیسم نظیر نقص در برقراری ارتباط اجتماعی، گفتار، رفتارهای تکراری و غیره با نابهنجاری ارتباطات عصبی در ارتباط است. تاکنون مطالعات زیادی در خصوص چگونگی ارتباطات عصبی گروه دارای اختلال طیف اتیسم با روش‌­های مختلف صورت گرفته است. در این میان، الکتروآنسفالوگرافی یک ابزار کارا و غیرتهاجمی است که فعالیت الکتریکی مغز را ثبت می­کند و کمک می­کند تا بتوان اطلاعاتی از ساختار ارتباطات عصبی و کارکردهای شناختی به دست آورد. از این رو، در این پژوهش سعی بر این است تا با استفاده از شاخص کوهرنس در الگوهای الکتروآنسفالوگرافی کمٌی، به مقایسه چگونگی عملکرد ارتباطات عصبی کودکان دارای اختلال طیف اتیسم و کودکان طبیعی پرداخته شود. پژوهش حاضر یک مطالعۀ توصیفی- تحلیلی از نوع مقایسه­‌ای می­باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان 6 تا 13 ساله مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به کلینیک مهراز اندیشه واقع در شهر شیراز بودند. از این میان با استفاده از روش نمونه‌­گیری هدفمند تعداد 15 کودک(4 دختر و 11 پسر) دارای اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند و با 15 کودک طبیعی که بر اساس جنسیت و سن تقویمی با گروه­ آزمایش همتا شدند مورد مقایسه قرار گرفتند. داده­‌های به دست آمده از الکتروآنسفالوگرافی کمٌی نشان می­دهد که تفاوت معناداری میان ارتباطات عصبی (میان­نیمکره­ای) بین دو گروه وجود دارد. بدین صورت که کوهرنس امواج دلتا(05/0p<) و تتا(05/0p<) در ناحیه پیش­پیشانی، تتا(05/0p<) و آلفا(05/0p<) در ناحیه مرکزی، تتا(001/0p<)، آلفا(001/0p<) و بتا(001/0p<) در ناحیه پس‌­سری و در نهایت دلتا(001/0p<)، تتا(001/0p<) و آلفا(05/0p<) در ناحیه گیجگاهی مبتلایان به اختلال طیف اتیسم بیشتر بود. نتایج کمٌی به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از وجود نقص در ارتباطات عصبی کودکان دارای اتیسم است و فرضیه وجود نابهنجاری در ارتباطات عصبی آنها را تایید می­کند. بنابراین، با تکیه بر این یافته­‌ها می­توان از الگوی ارتباطات شبکه‌­ای در مغز به عنوان شاخصی مناسب در بررسی و شناخت اختلال طیف اتیسم استفاده کرد و با ایجاد تغییر در الگوی امواج مغزی به پیشرفت مداخلات بالینی برای این گروه­ و درمان آن‌ها کمک کرد.

برزان سلیمانی، کامران یزدانبخش، خدامراد مومنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در زمینه‌های مختلف شناختی ازجمله پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، حافظه و حل مسئله مشکلاتی را تجربه می‌کنند. هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش میانجی آگاهی فراشناختی در رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا و حل مسئله بود. پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و کلینیک‌های روان‌شناسی و روان‌پزشکی استان کردستان در سال‌های 98 -1397 بود. 300 نفر دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه بالینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب شدند و به آزمون حافظه سرگذشتی شرح‌حال، پرسشنامه آگاهی فراشناخت و پرسشنامه حل مسئله اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم‌افزار Amos مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا با ضریب 17/0 بر مهارت‌های حل مسئله و با ضریب 20/0 بر آگاهی فراشناخت اثر مستقیم داشت. همچنین، اثر مستقیم آگاهی فراشناختی بر حل مسئله 35/0 بود. حافظه سرگذشتی 4 درصد از واریانس آگاهی فراشناختی و همچنین حافظه سرگذشتی به همراه آگاهی فراشناختی 17 در صد از تغییرات حل مسئله را پیش‌بینی کردند. اثر غیرمستقیم حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا بر مهارت‌های حل مسئله 07/0 بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آگاهی فراشناختی به‌عنوان واسطه همانند یک ناظر عمل می‌کند که موجب افزایش نمرات مهارت حل مسئله می‌شود.

سمیرا نصرآبادی، سید محمد حسین موسوی نسب، قاسم عسکری زاده، محسن شهبا،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداول‌ترین پدیده‌های بعد از آسیب مغزی می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت کرد در حالی‌که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمون‌های نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.

پریسا اسداللهی، محمدحسین سالاری فر، لیلا طالب‌زاده شوشتری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش باورها و حالت فراشناختی بر حافظه کاری دانش‌آموزان ابتدایی بود. روش پژوهش، براساس هدف کاربردی و برحسب گردآوری اطلاعات شبه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون ـ پس‌آزمون با گروه گواه و یک مرحله پیگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش‌آموزان ابتدایی مدارس دخترانه شهر بیرجند بود. با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس، 46 نفر از دانش‌آموزان پایه ششم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در دو گروه 23 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای آموزش باورها و حالت فراشناختی از بسته آموزش فراشناختی و برای سنجش حافظه کاری از آزمون رایانه‌ای بازشناسی تصاویر (N-Back) استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های یو مان-ویتنی، فریدمن و ویلکاکسون تحلیل شد. نتایج نشان داد، گروه آزمایش و گروه گواه در پس آزمون بایکدیگر تفاوت معناداری دارند و میانگین گروه آزمایش در حافظه کاری از میانگین گروه گواه بیشتر بود. نتایج آزمون پیگیری حاکی از ماندگاری اثربخشی آموزش بود. به‌بیان دیگر آموزش فراشناختی، حافظه کاری را افزایش می‌دهد. بر اساس یافته‌های پژوهش می‌توان گفت، با استفاده از آموزش باورها و حالت فراشناختی، حافظه کاری دانش‌آموزان ابتدایی افزایش می‌یابد.

فائزه دانشمند بهمن، عاتکه گشوارپور،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

اضطراب واکنش طبیعی انسان‌ها در برابر فشار روانی است که در رویارویی با عوامل مختلف ایجاد می‌شود. امروزه، حالت‌های اضطرابی توسط متخصصان با استفاده از نشانه‌های اضطراب و با ارائه پرسش­هایی تشخیص داده می‌شود. هدف از این مطالعه تحلیلی-مشاهده‌ای، طبقه­بندی خودکار دو سطح اضطراب و نرمال با تحلیل سیگنال الکتروانسفالوگرام است. در این مقاله، از پایگاه داده DASPS استفاده شد که حاوی الکتروانسفالوگرام 14 کاناله از 23 نفر (13 زن و 10 مرد، میانگین سن 30 سال) در حین ایجاد اضطراب است. تحریک اضطراب به صورت غرقه سازی، مواجهه واقعی با یک محرک ترسناک ارائه شده است. دادگان بر اساس نتایج آزمون خودارزیابی آدمک به دو گروه (1) نرمال و اضطراب کم و (2) اضطراب متوسط و زیاد تقسیم­بندی شدند. آنتروپی تقریبی، بعد فرکتال و نمای لیاپانوف به عنوان ویژگی­های غیر خطی از تمام کانال­ها استخراج شدند. از حداقل افزونگی حداکثر ارتباط برای انتخاب بهترین ویژگی جهت اعمال به شبکه پرسپترون چند لایه استفاده شد. برای ارزیابی عملکرد الگوریتم، ساختارهای مختلف شبکه از حیث تعداد ویژگی و نورون و همچنین ابعاد مختلف ویژگی بررسی شد. ماکزیمم صحت، دقت، f1-score و حساسیت در 20 بار تکرار در تمامی حالات برابر با 100 است و با افزایش تعداد نورون، میانگین صحت افزایش می‌یابد. بهترین نتایج برای تعداد 5 ویژگی و 15 نورون بدست آمد که میانگین صحت، دقت، f1-score و حساسیت برای آن به ترتیب 80 %، 75/92 %، 15/84 % و 58/80 % بود. نتایج این مقاله نشان دهنده­ی توانمندی الگوریتم پیشنهادی برای تشخیص افراد مضطرب از افراد نرمال می­باشد.

سمیه دانشور، محمدرضا تقوی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

نقایص اجرایی حافظه فعال همچون تداخل پیشگستر نقش موثری را در حفظ علائم اختلال استرس پس از سانحه از جمله جهش به گذشته و تجریه مجدد دارد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تداخل پیش‌گستر دیداری و کلامی در افراد مواجه شده با آسیب با و بدون اختلال استرس پس از سانحه بود. روش کار: در این پژوهش علی- مقایسه‌ای، آزمودنی‌ها به شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. تعداد 30 نفر از افراد مواجه شده با سوانح جاده‌ای و تصادفات رانندگی بدون اختلال استرس پس از سانحه با 30 نفر از افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از نظر تداخل پیش‌گستر دیداری و کلامی مقایسه شدند. ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات شامل مصاحبه ساختاریافته مقیاس علائم اختلال استرس پس از سانحه برایDSM-5 ، پرسشنامه افسردگی بک-2 و آزمایه پروب اخیر بودند. پس از اجرای پژوهش، داده‌ها با استفاده تحلیل واریانس مختلط با اندازه‌گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقص بیشتری را در کنترل تداخل پیش‌گستر دیداری و کلامی نسبت به افراد مواجه شده با آسیب بدون این اختلال تجربه می‌کنند. به علاوه، افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقص بیشتری را در حافظه فعال دیداری نسبت به حافظه فعال کلامی نشان دادند. نتیجه‌گیری: افراد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه نقایصی را در کنترل تداخل پیش‌گستر نشان می­دهند که پیشنهاد می‌شود در درمان این افراد مورد توجه قرار گیرد.
دکتر حسن صبوری مقدم، دکتر محمدعلی نظری، صدیقه ناقل، دکتر آنتونینو والسی، دکتر رضا خسروآبادی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

ترجیحات خطر یعنی میزانی که افراد تمایل به پذیرش خطر دارند، نقش مهمی در سلامت روان و زندگی فردی و اجتماعی بازی می کنند و به دو حالت خطرپذیر و خطرگریز تقسیم می شوند. بنابراین بررسی همبسته های مغزی ترجیحات خطر از اهمیت بالایی در مسائل بالینی و روانپزشکی ایفا می کند. از اینرو، مطالعه حاضر، به بررسی و مقایسه یکی از مولفه های مهم پتانسیل وابسته به رویداد یعنی p300 بین افراد با ترجیحات خطر متفاوت پرداخته است.
روش: بر اساس تست بارت تعداد 28 نفر در دو گروه خطر پذیر و خطر گریز (14 نفر در هر گروه) جای گرفتند. جهت ثبت الکتروانسفالوگرافی، آزمودنی ها تکلیف قمار ساده را انجام دادند. نتایج ERP با استفاده از نرم افزار متلب و ERPlab به دست آمدند. تحلیل داده ها با استفاده ازتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام گرفت.
نتایج: تحلیل داده های رفتاری پژوهش نشان داد که گروه خطرپذیر گزینه پرخطر را بیشتر از گروه خطرگریز انتخاب کرده است، اما سرعت انتخاب گزینه ها بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت. بر اساس تحلیل داده های الکتروانسفالوگرافی دامنه مولفه p300 در گروه خطرپذیر در مقایسه با گروه خطرگریز هنگام مواجهه با ضرر زیاد در تکلیف قمار کاهش معنادار دارد. این یافته، اهمیت تفاوت افراد خطرپذیر در مسیرهای دوپامینرژیک و انگیزش در هنگام پردازش پاداش را در مقایسه با گروه های سالم و خطرگریز نشان می دهد. بر این اساس ممکن است بتوان مولفه P300  را به عنوان نشانگر مناسبی در ارزیابی های بالینی در نظر گرفت.
 

صفحه 9 از 12     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb