جستجو در مقالات منتشر شده


121 نتیجه برای شنا

راضیه خرم آبادی، زهره سپهری شاملو، جواد صالحی فدردی، ایمان الله بیگدلی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر ارائه مدل ساختاری گرایش به روابط فرازناشویی باکارکردهای اجرایی با میانجیگری خودکنترلی می­باشد. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی- معادلات ساختاری بوده است. تعداد 210 نفرنمونه  به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در شرایط آزمایشگاهی، ابتدا برای سنجش کارکردهای اجرایی 4 آزمون کامپیوتری ویسکانسین، برو نرو، چند محرک پیشین( ان بک ) و استروپ را انجام داده  و سپس پرسشنامه های خودکنترلی تانجی و گرایش به روابط فرازناشویی واتلی را پر کردند. تحلیل مدل با روش معادلات ساختاری از نوع رگرسیونی نشان داد که مدل دارای برازش مناسبی می باشد و به طورکلی کارکردهای اجرایی و خودکنترلی 0/12 از واریانس گرایش به روابط فرازناشویی را مورد پیش­ بینی قرار می­دهند. همچنین کارکردهای اجرایی شامل بازداری (0/13-)، انعطاف ­پذیری(0/13-) و حافظه فعال(0/16-)  و خودکنترلی(0/10-) اثر مستقیمی بر روابط فرازناشویی دارند. همچنین کارکردهای اجرایی  بازداری (0/23-)، انعطاف­ پذیری(0/11-) و حافظه فعال(0/27-)   با میانجیگری  نقش خودکنترلی دارای اثر غیرمستقیمی بر روابط فرازناشویی می باشند.
یزدان موحدی، مرتضی پورمحمدی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

خلاقیت یکی از ویژگی های عالی تفکر انسانی می باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فعالیت شناختی مغز در هنگام تفکر طراحانه خلاق انجام شد. مطالعه حاضر از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سالتحصیلی 97-1396 بودند. ابتدا با استفاده از اعلام فراخوان دانشجویان علاقمند برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند و تعداد 40 نفر از آنها بصورت تصادفی انتخاب شدند و از این افراد در باندهای فرکانسی دلتا، تتا، آلفا و بتا در مناطق پیشانی، مرکزی، آهیانه ای، گیجگاهی و پس سری در دو مرحله استراحت و انجام تست خلاقیت شناختی طراحانه تورنس ثبت الکتروانسفالوگرافی کمی به عمل آمد. سپس داده ها در دو حالت فعالیت شناختی و استراحت با روش تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند و کلیه مراحل توسط نرم افزار   SPSSنسخه 19 محاسبه گردید. یافته های پژوهش نشان داد که در منطقه پیشانی، مرکزی و آهیانه ای در هنگام تفکر شناختی خلاقانه میزان آلفا بالاتر می باشد و همچنین در منطقه گیجگاهی میزان دلتا بالاتر می باشد و این تفاوت در سطح P<./.1 معنادار می باشد. اما در سایر باندهای فرکانسی در سایر مناطق تغییر معناداری دیده نشد. مبتنی بر یافته های این پژوهش می توان گفت درک عملکردهای اولیه مغز انسان در بررسی رفتار وی بسیار ضروری می باشد و این نتایج می تواند چشم اندازی برای مطالعه الگوهای امواج مغزی و همچنین تفکر خلاقانه ارائه دهد.
زهرا جعفری پنجی، مهدیه رحمانیان، حسین زارع،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر در تحریف‌های شناختی و خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران بود.
روش: روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از  نوع مطالعات آزمایشی (پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر 13 تا 16 ساله منطقه 2 شهرستان تهران است که با استفاده ازروش نمونه‌گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان اول متوسطه مدرسه دخترانه بهار به‌عنوان گروه نمونه انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند.  با انتساب تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل  قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه تحریف‌های شناختی (عبدالله زاده و سالار،1389)، پرسشنامه خود کارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ–C)(2001) بود. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش تفکر انتقادی پاول-آلدر قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر تأثیر معنی‌داری (05/0>p) در کاهش تحریف‌های شناختی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران دارد.
نتیجه‌گیری:  با توجه به اهمیت نقش تفکر انتقادی در خودکارآمدی و تحریف های شناختی، برنامه های مدارس باید به گونه ای سازماندهی شوند که در برنامه ریزی های آموزشی و برنامه درسی تجدیدنظر به عمل آید تا ره‌آوردی برای خوداثرمندساختن نوجوانان و طرحی برای جلوگیری از تحریف شناختی باشد.
.
 
پریسا شریفی، سید علی محمد موسوی، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش تشخیصی مدل حساسیت به تقویت، راهبردهای فرآیندی نظم­جویی هیجان و انعطاف­پذیری شناختی در تشخیص افراد دارای اعتیاد به اینترنت انجام گردید. طرح پژوهش، تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه پژوهش، دانشجویان کاربر اینترنت در دانشگاه بین­المللی امام خمینی قزوین (18 تا 35 سال) بودند. انتخاب نمونه با روش نمونه­گیری در دسترس صورت پذیرفت. نمونه­ی پژوهش شامل 92 شرکت­کننده (46= اعتیاد به اینترنت، 46= عادی) بود. داده­ها با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت، پرسشنامه انعطاف­پذیری شناختی، پرسشنامه راهبردهای فرآیندی نظم­جویی هیجان و مقیاس پنج عاملی جکسون گردآوری گردید و با آزمون تحلیل تشخیص تجزیه و تحلیل شد. یافته­ها نشان داد که ارزیابی مجدد و انعطاف­پذیری­شناختی به صورت منفی، و سپس، سیستم فعال­ساز، سیستم بازداری و فرونشانی به صورت مثبت به ترتیب قوی­ترین رابطه را با تابع حاضر داشتند و متمایز کننده گروه­ها از یکدیگر بودند. اما سیستم جنگ گریز - انجماد نقش معناداری در تمیز دو گروه نداشت. به طور کلی، انعطاف­پذیری شناختی، راهبردهای فرآیندی نظم­جویی هیجانی و حساسیت سیستم­های فعال­ساز و بازداری عوامل مهمی در تشخیص افراد دارای اعتیاد به اینترنت از افراد عادی هستند.


مهری رحمانی، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، مصطفی نوکنی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مداخلات بازتوانی شناختی ترکیبی(کامپیوتری و دستی)بر ارتقاء سرعت پردازش اطلاعات و بهبود متغیرهای   وضعیت روانی(MMSE) زنان مبتلا به ام اس بود. این پژوهش با طرح پیش آزمون-پس آزمون با پیگیری دو ماهه اجرا شد. 24 زن مبتلا به ام اس با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه 12 نفره جایگزین شدند و گروه  آزمایش ، تحت آموزش توان بخشی شناختی قرار گرفته و گروه گواه نیز مداخله ای دریافت نکرد. کلیه شرکت کنندگان جلسه اول و آخر توسط آزمونهای سنجش وضعیت روانی(MMSE)  و آزمون توالی شنیداری(PASAT) ارزیابی شدند. پژوهش در مدت 21 جلسه و در شهر اراک اجرا و داده ها با مدل تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر توسط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها  نشان داد که اثر اصلی عامل زمان(پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری) بر نمره توجه انتخابی معنادار است. نتیجه گرفته می شود بازتوانی شناختی دستی بر بهبود توجه انتخابی بیماران زن مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس اثربخش است.توصیه می شود از این مداخلات جهت بهبود سرعت پردازش اطلاعات  و وضعیت روانی زنان مبتلا به ام اس استفاده گردد.
محدثه مظفری، سید ابوالقاسم مهری نژاد، مهر انگیز پیوسته گر، مسعود ثقفی نیا،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه­ای وضعیت شناختی افراد سالم و بیماران آسیب مغزی تروماتیک خفیف(MTBI)، که یکسال از زمان آسیب آنان گذشته است از دو منظر عملکرد اجرایی و حافظه کاری طراحی و اجرا شده است.در این مطالعه علی- مقایسه­ای که در فاصله زمانی بهمن 1396 تا مهر 1397 انجام گرفت. 48 بیمار مرد MTBI با دامنه سنی 30 تا 55 سال که طی یکسال گذشته در بخش ICU بیمارستانهای شهدای هفتم تیر شهر ری و بقیه الله تهران بستری بودند، بعنوان گروه آزمایشی و 64 مرد سالم ( کارکنان و عیادت کنندگان بیماران)،با دامنه سنی همتا بعنوان گروه کنترل بصورت تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه (افراد بیمار و سالم)، که کلیه معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، با دو آزمون ویسکانسین و حافظه­کاری وکسلر مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه در عملکرد اجرایی در سطوح طبقات، درجاماندگی، پاسخهای درست و نادرست، تعداد کوششها برای تکمیل الگوی اول و پاسخهای سطح مفهومی در سطح خطای 1 درصد از نظر آماری معناداراست (0/01>p). همچنین، نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه درنمره حافظه شنیداری رو به جلو و معکوس، حافظه دیداری رو به جلو و معکوس، نمره کل حافظه شنیداری، نمره کل حافظه دیداری و فراخنای حافظه شنیداری در سطح خطای1درصد (0/01>p) و فراخنای حافظه دیداری در سطح خطای 5 درصد از نظر آماری معناداراست(0/05>p). به عبارت دیگر نتایج گویای برتری معنا دار گروه سالم در عملکرد­های اجرایی و حافظه کاری نسبت به گروه MTBI است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد، آسیب مغزی تروماتیک خفیف پس از گذشت یکسال می تواند، در کارکرد عملکرد­های اجرایی لوب پیشانی مغز ایجاد اختلال نماید. بنابراین، پیشنهاد می گردد این موضوع در ارزیابی­های بالینی و قانونی مورد توجه قرار گرفته و مداخلات روانشناختی همزمان با مداخلات پزشکی جهت تسهیل روند درمان و باز توانی شناختی بیماران و پیشگیری از عوارض فردی و هزینه­های اجتماعی متعاقبMTBI ، صورت پذیرد.
 
سید سعید پورنقاش تهرانی، زهرا قلندرزاده، حجت الله فراهانی، سید مهدی صابری، معصومه پاشایی بهرام،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده

بی‌توجهی به سلامت زنان و اعمال خشونت خانگی علیه آنان می‌تواند سبب پیدایش انواع بیماری‌های روانی و حتی جسمانی گردد که این امر تهدیدی برای سلامت اعضای خانواده است. زنان نسبت به اعضای دیگر خانواده بیش‌تر در معرض خشونت، به خصوص خشونت مردان هستند. مهم ترین آسیبی که خشونت خانگی به همراه دارد ایجاد اختلال در عملکرد شناختی زنان قربانی خشونت است. خشونت خانگی به عنوان یک عامل استرس زای محیطی می‌تواند عملکردهای شناختی را تحت تاثیر قرار دهد، بنابراین بررسی عملکردهای شناختی در زنان آسیب دیده از خشونت های خانگی دارای اهمیت است. تاثیر خشونت بر عملکردهای شناختی از طریق سایر متغیرهای روانشناختی ممکن است رخ دهد. رهایی از موقعیت خشونت پذیری برای زنان قربانی خشونت خانگی به کیفیت عملکرد شناختی آنها وابسته است. از این رو در پژوهش حاضر، نقش واسطه‌ای خودتنظیمی و پریشانی روانشناختی در رابطه بین تجربه خشونت خانگی و عملکردهای شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش در یک نمونه از زنان قربانی خشونت خانگی، روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که رابطه بین متغیرها بر حسب اهداف پژوهش تحلیل گردیدند. جامعه تحقیق شامل زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به واحدهای مختلف پزشکی قانونی شهر تهران در سال 1397 بودند. نمونه پژوهش ۲۰۰ نفر از مراجعه‌کنندگان زن به این مراکز بوده اند که به شیوه هدفمند با توجه به معیارهای ورود و خروج و پس از اخذ رضایت از آن ها انتخاب شده اند. ابزار سنجش متغیرهای پژوهش عبارت است از فرم کوتاه پرسشنامه خودتنظیمی میلر و براون (۱۹۹۹)(SSRQ) ، پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس داس (۱۹۹۵)(DASS-21) ، پرسشنامه خشونت خانوادگی پور نقاش تهرانی (۱۳۸۳) و مقیاس ارزیابی شناختی مونترال(MONTREAL)  (۲۰۰۵). نتایج به دست آمده توسط نرم افزارهای SPSS و LISREL تحلیل شده اند. مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش با انجام تحلیل های مختلف آماری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند که خشونت خانگی بر عملکردهای شناختی توسط متغیرهای واسطه ای خود تنظیمی و پریشانی روانشناختی تاثیرگذار است. با توجه به مقادیر شاخصهای برازش از قبیل RMSEA، RMR، GFI و ... مدل مفهومی پیشنهادی برازش یافت. پژوهش پیش رو بیانگر آن است که تجربه خشونت های خانگی در زنان به واسطه کاهش توانایی خود تنظیمی، و ایجاد پریشانی روانشناختی باعث کاهش عملکرد های شناختی در آنها می گردد. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان با توجه دادن خانواده ها و همچنین سازمان ها و مراکز مرتبط با نگهداری و کمک به زنان قربانی خشونت به اهمیت نقش کاهش توانایی های شناختی و عوامل واسطه ای موثر بر آنها بر ادامه خشونت پذیری، با مداخلات آموزشی و درمانی، از وقوع مجدد این گونه خشونت ها پیشگیری کرد.
علیرضا مرادی، محبوبه باقری، پیمان حسنی ابهریان،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمه‏ای  (tDCS) و توانبخشی شناختی حافظه کاری و ترکیب این دو روش بر سرعت پردازش و علایم نارساخوانی در کودکان نارساخوان دوزبانه است. روش؛ نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل می‌باشد. جامعه پژوهش را کلیه کودکان دختر و پسر دوزبانه ۷ تا ۱۱ ساله شهرستان‏های تهران و کهریزک، تشکیل می‌دهند که از بین آنها به صورت در دسترس، با استفاده از آزمون هوش وکسلر و آزمون نارساخوانی نما، 40 دانش آموز مبتلا به نارساخوانی (بر اساس تشخیص مدرسه) انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه: الف) تحت مداخله تحریک مغزی توسط tDCS ، ب) تحت توانبخشی رایانشی بوسیله بخش حافظه کاری نرم افزار ریهاکام، ج) تحت مداخله همزمان توانبخشی شناختی رایانشی و تحریک مغزی tDCS و د) گروه کنترل، قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از آزمون نارساخوانی نما و آزمون سرعت پردازش SDMT در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر 4 گروه استفاده شد. نتایج تحلیل داده‏ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS 22 نشان داد که مداخله‏ها توانسته‏اند موجب تغییر معنی داری در سرعت پردازش و کاهش علایم نارساخوانی شوند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که به ترتیب روش ترکیبی و پس از آن روش تحریک مغزی، بیشترین اثربخشی را داشته‏اند، اما روش توان بخشی رایانشی بتنهایی تأثیری بر این دو متغیر نداشته است.

جواد کاوسیان، کامبیز کریمی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت‌های فراشناختی بر اهمال کاری تحضیلی و تاخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود. پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان دختر دوره ی اول متوسطه شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97 – 1396 بود. نمونه ی پژوهش به روش تصادفی خوشه ای به تعداد 40 نفر انتخاب شد و در دو گروه 20 نفره ی آزمایش و کنترل گمارده شدند. جلسات آموزشی مهارت‌های فراشناختی برای گروه آزمایشی به مدت شش جلسه (به صورت هفتگی و 5/1 ساعته) به گروه آزمایش آموزش داده شد. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس اهمال کاری تحصیلی سولومن و راتبلوم و تاخیر در رضامندی تحصیلی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری‌های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها نشان داد که آموزش مهارت‌های فراشناختی بر کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان (01/. > p) و ارتقا تاخیر در رضامندی تحصیلی (05/. > p) گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون اثربخش است.  به علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره‌های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تاثیر آموزش مهارت‌های فراشناختی بر اهمال کاری تحصیلی و تاخیر در رضامندی تحصیلی دانش آموزان بود.  بنابراین می توان از مهارت‌های فراشناختی در جهت کاهش یکی از فاکتورهای عملکرد تحصیلی پایین دانش آموزان و کمک به دانش آموزان در به تعویق انداختن رضامندی تحصیلی استفاده کرد.
حسین زارع، آزاده نجفی، علی اکبر شریفی، مهدی شریف الحسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون ـ پس‌آزمون با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جهت اجرای این پژوهش 30 نفر از کودکان 9 تا 15 سال دچار آسیب تروماتیک مغزی (12 دختر و 18 پسر) به صورت نمونه‌گیری در دسترس از بین تمام کودکان مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک در سال تحصیلی 97-96 شهر تهران، انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری متغیرهای وابسته شامل، توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله به ترتیب از آزمون‌های نرم­افزاری استروپ، عملکرد پیوسته و برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش پس از اجرای مداخله توان­بخشی شناختی (12 جلسه 45 دقیقه‌ای) و ریزش به 13 نفر و گروه کنترل نیز در نهایت به 13 نفر کاهش پیدا کردند. داده‌ها با مدل تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) با استفاده از نرم افزار-SPSS22 تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) تفاوت معناداری بین میانگین نمرات توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله گروه آزمایش و گروه انتظار در پس­آزمون نشان داد. به­علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره­های پس­آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان­بخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. بنابراین توان­بخشی شناختی اثر چشمگیری بر بهبود توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک دارد و می­توان از آن به­عنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد توجه و حل مسئله این­گونه بیماران سود جست.

سهیلا تیمورپور، مهدی اکبری، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی مکانیسم اثربخشی درمان فعال‌سازی رفتاری (BA) از طریق انعطاف‌پذیری شناختی و انعطاف‌پذیری هیجانی بر علائم زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. این مطالعه در چارچوب طرح تک­آزمودنی بود. نمونه پژوهش شامل پنج زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که با استفاده از پرسش‌نامه‌های افسردگی بک- نسخه دوم (BDI-IIاضطراب بک (BAI)، انعطاف‌پذیری شناختی (CFI) و انعطاف‌پذیری هیجانی(EFI) در مرحله خط پایه و طی درمان ارزیابی شدند. به­منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از شاخص‌های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی، درصد کاهش نمرات، اندازه اثر و شاخص کوهن استفاده شد. یافته­ها نشان داد که درمان فعال‌سازی رفتاری به‌طور معناداری در افزایش انعطاف‌پذیری شناختی و انعطاف‌پذیری هیجانی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مؤثر است. به­طور کلی، نتایج حاصل از پژوهش حاکی از  سودمندی درمان فعال­سازی رفتاری به­عنوان یک مداخله مؤثر برای افزایش انعطاف­پذیری شناختی و انعطاف­پذیری هیجانی زنان مبتلا به اختلال افسرگی اساسی بود.


زهرا رفیعی، فرزانه میکائیلی منیع،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده

تحصیل در دانشگاه همواره همراه با عوامل فشارزای متعددی میباشد، انعطاف‌پذیری شناختی مفهومی است که به‌عنوان یک مهارت مهم برای تسلط افراد در موقعیتهای مختلف و فشارزا به رسمیت شناخته شدهاست، براین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر خستگیشناختی بر انعطافپذیری شناختی دانشجویان با نقش واسطهای نیاز به شناخت اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان اراک مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند؛ که از این تعداد، 60 نفر بهعنوان نمونه نهایی انتخاب شدند. برای جمعآوری داده­ها از پرسشنامه نیاز به شناخت NFC)) کاسیوپو و پتی، تکالیف تشخیصی مشابه با تکالیف سدک و کافتا، نرمافزار آزمون ویسکانسین (نسخه ایرانی) شاهقلیان و همکاران استفاده گردید. براساس پرسشنامه نیاز به شناخت، آزمودنی‌ها ابتدا به دو گروه 30 نفره براساس نیاز به شناخت بالا و پائین تقسیم شدند، و سپس هر یک از گروه‌ها بهصورت تصادفی در گروه‌های 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمایش دارای دو مرحله بود. در مرحله اول آزمودنی­ها با تکالیف شناختی روبه­رو شدند و بهدنبال آن در مرحله دوم به‌منظور مقایسه گروه­ها براساس میزان خستگیشناختی، آزمون انعطاف­پذیری شناختی اجرا شد. داده­های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که خستگیشناختی بر انعطاف­پذیری‌ شناختی اثر منفی و معنی­داری دارد و نقش تعاملی نیاز به شناخت در رابطه با متغیرهای پژوهش تایید شد. یافته­های ­پژوهش حاضر، ضرورت توجه و تأکید بر نقش محوری متغیرهای خستگیشناختی و نیاز به شناخت را در میزان انعطاف­پذیری شناختی افراد مورد بررسی قرار می­دهد.
پریسا اوریادی، حبیب هادیان فرد، نظام الدین قاسمی،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده

درمان اختلال نقص توجه/ فزون کنشی به عنوان شایع ترین اختلالات عصبی-رشدی به دلیل تخریب گسترده و نیاز به درمان زودهنگام و قطعی به سمت استفاده از تکنولوژی های مبتنی بر رایانه گرایش پیدا کرده است. بر همین اساس هدف پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی بود. پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ فزون کنشی مقطع ابتدایی شهرستان شیراز در زمستان سال 97 بودند که 32 دانش آموز مبتلا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. از آزمون برج لندن(Tower of London)، آزمون استروپ(Stroop Test)وآزمون کـارت هـای ویسکانسـین(Wisconsin Card Sorting Test) استفاده شد. گروه آزمایش توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای به صورت سه بار در هفته(15 دقیقه برای هر بازی جمعا30 دقیقه) و به مدت یک ماه دریافت و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS-24و به روش تحلیل کواریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. نتایج نشان داد توانبخشی مبتنی بر بازی های رایانه ای بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/فزون کنشی تاثیر معنادار دارد. درگروه آزمایش در متغیرهای برنامه ریزی و سازماندهی، بازداری و انعطاف-پذیری شناختی پس از مداخله بهبود درعملکرد شناختی مشاهده شد و پس از 45 روز از پایان مداخله همچنان اثرات درمان در گروه آزمایش قابل مشاهده بود. بنابراین می توان گفت توانبخشی شناختی مبتنی بر بازی های رایانه ای درمانی مؤثر و پایدار است.
 
خانم ندا ملت، دکتر صغری ابراهیمی قوام، دکتر مسعود غلامعلی لواسانی، دکتر اسماعیل سعدی پور،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر آزمون رابطه بین سطوح مختلف رشد شناختی،عاطفی ومعنوی با بهزیستی روانشناختی بزرگسالان بود .به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای متشکل از700 فرد بزرگسال. در قالب چهار گروه سنی انتخاب شد. جهت ارزیابی متغیر های پژوهش از پرسشنامه های باورهای پارادایم اجتماعی(SPBI) ، شاخص واکنش بین فردی (IRI)،مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)  ، پرسشنامه ارزیابی معنوی(SAI)  ، مقیاس تاب آوری (CD-RISC-SF) ، مقیاس رفتارهای نوع دوستانه ، پرسشنامه پرخاشگری) (BPAQ-SF ، مقیاس  شکرگزاری (GQ-6 ) ، مقیاس خود محوری  ماکیاولی از پرسشنامه (PPIR)، مقیاس بهزیستی معنوی(SHALOM) ، پرسشنامه لذت گرایی ناسازگارانه ،مقیاس افسردگیSCL 90) ) مقیاس استرس(DASS-21) استفاده شد.داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری  مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان  می دهد تفکر نسبی گرا  برهمدلی  ،استرس و دشواری در تنظیم هیجانی  اثر مثبت دارد ، تفکردیالکتیک بر همدلی و بهزیستی معنوی اثر مثبت دارد. خود محوری بر دشواری در تنظیم هیجانی وضعف معنوی اثر مثبت داردوبر بهزیستی معنوی اثر منفی دارد، استرس بر دشواری در تنظیم هیجانی اثر مثبت دارد.دشواری در تنظیم هیجانی  بر ضعف معنوی اثر مثبت وبر بهزیستی معنوی اثر منفی دارد، بهزیستی معنوی برشکر گزاری،نوع دوستی وتاب آوری اثر مثبت دارد وبر افسردگی ولذت گرایی ناسازگارانه اثر منفی دارد ، ضعف معنوی بر پرخاشگری،افسردگی ولذت گرایی ناسازگارانه  اثر مثبت دارد.


 
پیمان حاتمیان، سید علی کاظمی رضایی، سید کاظم رسول زاده طباطبایی،
دوره 7، شماره 1 - ( 7-1398 )
چکیده

با توجه به این که در بین دانش آموزان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام برخی رفتارهای ناسالم بیشتر از افراد عادی است، بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثر تمرینات توان بخشی شناختی بر کاهش رفتارها و نگرش خوردن ناسالم نوجوانان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. طرح پژوهشی از نوع نیمهآزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه پژوهش شامل دانش آموزان نوجوانان 14 تا 18 ساله که توسط کارشناسان مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد  24 نفر از آنها انتخاب شد و  به طور تصادفی در دو گروه مداخله توان­بخشی شناختی و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش در 12جلسه 60 دقیقه ای 2 بار در هفته تمرینات توان بخشی شناختی دریافت و گروه کنترل همان مداخلات معمول خود را دریافت کردند. برای سنجش سطح رفتارها و نگرش­های خوردن ناسالم در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون از مقیاس بازخورد خوردن ویلیامسون  استفاده شد. نهایتا دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS-23  و به کمک تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که آموزش درمانی توان­بخشی شناختی در پس آزمون نسبت به گروه کنترل اثر بخشی معناداری بر کاهش رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دانش آموزان با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بر جای گذاشت (P< 0/001). بنابراین با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش درمانی توانبخشی شناختی اثربخش است و برای کاهش رفتارها و نگرش های خوردن ناسالم در دانش آموزان نوجوانان می توان از آن بهره برد.

کبری افشار، بهمن کرد، فرهاد کهرازئی،
دوره 7، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی رابطه­ی  تئوری­ذهن با هیجانات منفی(اضطراب، افسردگی، استرس) با میانجیگری راهبردهای نظم­جویی شناختی هیجان انجام شد. جامعه  آماری کلیه والدین کودکان استثنایی مراکز روزانه­ی توانبخشی جسمی، حرکتی، ذهنی، شهر مشهد در سال 97-1396 بود. نمونه­ای با حجم 196 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان با روش دردسترس انتخاب شد. پرسشنامه­های پژوهش، نظم­جویی‌شناختی‌هیجان، آزمون ذهن‌خوانی از طریق تصویرچشم و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده­ها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج همبستگی نشان داد که تئوری ذهن با اضطراب و افسردگی همبستگی منفی معنادار دارد ولی رابطه معنادار با استرس تاییدنشد. و با راهبرد ناسازگارانه نظم­جویی شناختی هیجان(ملامت دیگران) همبستگی منفی معنادار دارد و با سایر راهبردهای ناسازگارانه رابطه تایید نشد. و با راهبردهای سازگارانه نظم­جویی­شناختی­هیجان (تمرکزمجددمثبت، دیدگاه­گیری) رابطه مثبت معناداردارد. با سایر راهبردها رابطه تاییدنشد. راهبردهای­ناسازگارانه (ملامت­خویش، ملامت­دیگران، نشخوارفکر، فاجعه­سازی) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه مثبت معناداردارند و راهبردهای سازگارانه (تمرکزمجددمثبت، دیدگاه­گیری) با اضطراب، افسردگی، استرس رابطه منفی معناداردارند و راهبردهای ارزیابی­مجدد با استرس و پذیرش با افسردگی، همبستگی منفی معنادار دارند. نتایج تحلیل مسیر نشان­دادکه الگوی پیشنهادی نقش واسطه­ای نظم­جویی­شناختی­هیجان در ارتباط تئوری­ذهن باهیجانات­منفی از برازش­خوبی برخورداراست و راهبردهای ملامت­دیگران، دیدگاه­گیری، تمرکزمجددمثبت علاوه بر رابطه­ی مستقیم، ارتباط غیرمستقیم و میانجی­گر بین تئوری ذهن با هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) دارند. باتوجه به یافته‌های پژوهش، نتیجه‌گیری می‌شود بین تئوری ذهن و هیجانات منفی (اضطراب، افسردگی) رابطه­ی منفی معناداروجوددارد. علاوه­براین راهبردهای تنظیم­شناختی­هیجان (ملامت­دیگران، دیدگاه­گیری، تمرکزمجددمثبت) نقش واسطه­ای دارند. و این گامی­نو درراستای تدوین مدلهای­نظری پیش­بین هیجانات­منفی(اضطراب، افسردگی) والدین کودکان استثنایی محسوب می­شود.
 
کمال پرهون، هادی پرهون،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخلۀ توان‌بخشیِ شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی و توجه دانش‌آموزان دارای مشکل یادگیری انجام شد. در یک طرح آزمایشی پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری با روش نمونه‌گیری دردسترس 42 نفر از دانش‌آموزان کم‌پیشرفت مدارس ابتدایی شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 12 جلسه مداخلۀ توان‌بخشی شناختی دریافت کردند. مقیاس درجه‌بندی رفتاری کارکردهای اجرایی و آزمون رنگ ـ واژه استروپ در مراحل پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری یک ماهۀ برای دو گروه اجرا شد و یافته‌­ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانسِ آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌­ها نشان داد که بین دو گروهِ آزمایش و کنترل، در متغیرهای بازداری، آغازگری، حافظۀ کاری، برنامه‌ریزی، پایش تکلیف، سازمان‌دهی مواد و توجه در مراحل پس‌آزمون و پیگیری تفاوت معنی‌داری وجود دارد. بدین معنا که گروه آزمایش که مداخلۀ توان‌بخشیِ شناختی را دریافت کردند، در مرحلۀ پس‌آزمون در کارکردهای اجرایی و توجه، عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل نشان دادند که تغییرات ایجاد شده در مرحلۀ پیگیری نیز پایدار بوده است. همچنین براساس نتایج به دست آمده، مداخلۀ توان‌بخشیِ شناختیِ تأثیر معناداری بر جابجایی و کنترل هیجانی این دانش‌آموزان نشان نداد. با توجه به یافته‌های به دست آمده می­توان چنین گفت که استفاده از مداخله توان‌بخشی شناختی، در جهت کاهش مشکلات شناختی و بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای مشکل یادگیری می­تواند موثر باشد.

ندا نظربلند، آمنه طهماسی، وحید نجاتی،
دوره 7، شماره 3 - ( 9-1398 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر توانبخشی شناختی بر بهبود کارکردهای اجرایی توجه­‌انتخابی، کنترل­ بازداری و حافظه­ کاری سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف بود. این مطالعه تجربی به صورت مورد ­منفرد و از نوع  A-B بود که در آن که تعداد 6 نفر سالمند (4 زن و 2 مرد) مبتلا به اختلال­ شناختی ­خفیف با میانگین سنی 62 سال، از طریق نمونه­ گیری در دسترس هدفمند انتخاب و به روش تصادفی ­ساده در دو گروه کنترل(3n=) و آزمایش (3n=) جایگذاری گردیدند. ارزیابی توجه ­انتخابی، کنترل­ بازداری و حافظه­ کاری به ­­ترتیب با آزمون­های «استروپ»، «برو/ نرو» و «یک محرک قبل» صورت پذیرفت و برنامه توانبخشی «آرام» طی 10 جلسه فردی یک ­ساعته برای گروه آزمایش ارائه گردید. برای هر آزمودنی­ گروه آزمایشی 6 ارزیابی (قبل، حین، بلافاصله بعد از اتمام و دو ماه پس از خاتمه مداخله) انجام شد و گروه کنترل نیز همزمان بدون دریافت هرگونه مداخله­ ای ارزیابی ­شدند. استفاده از تحلیل ­دیداری نشان داد نمرات گروه آزمایش در هر­سه آزمون کارکرد­اجرایی، در طی ارزیابی­ های خلال مداخله رو به افزایش بوده است؛ اما نمرات گروه کنترل تغییر چشم­گیری نداشته ­است. همچنین پی­گیری دو ماهه نیز نشان از ثبات اثر مداخله در گروه آزمایش ­داشت. می­توان اظهار داشت این برنامه توانبخشی شناختی باعث بهبود کارکردهای توجه ­انتخابی، کنترل بازداری و حافظه ­کاری در سالمندان دارای اختلال ­شناختی ­خفیف شده ­است. نظر به وجود قراین مبنی بر احتمال تبدیل اختلال­ شناختی­ خفیف به اختلالات شناختی عمیق‌تر نظیر آلزایمر، یافته­ هایی این­چنین، می­توانند موید امکان کمک ­گرفتن از تکنولوژی، در راستای بهبود کارکردهای شناختی سالمندان مبتلا به اختلال­ شناختی­ خفیف با صرف هزینه­‌های کمتر درمانی باشند.
مریم ابوریحانی محمدی، مهشاد فدایی مقدم حیدر ابادی، سولماز زرداری، سمیه حیثیت طلب،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

اخیراً پژوهش‌هایی در راستای به‌کارگیری شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان بستری جدید برای شناسایی افراد با اختلال‌های روانی صورت گرفته است. علاوه بر این به دلیل پیچیدگی تشخیص بیماری‌های روان‌شناختی با استفاده از روش‌های معمول، استفاده از یادگیری ماشین برای شناسایی این افراد رو به افزایش است. هدف این مقاله مرور پژوهش­های انجام شده با استفاده از داده‌های شبکه‌های اجتماعی در پیش‌بینی و تشخیص اختلال‌های روان‌شناختی به کمک یادگیری ماشین است. در این پژوهش به روش مرور نظام‌مند مبتنی بر پریسما، از طریق جستجوی کلید واژه‌های اصلی تشخیص و پیش‌بینی اختلال‌های روان‌شناختی در ترکیب با واژه‌های یادگیری ماشین و فضای مجازی در پایگاه‌های اطلاعاتی تخصصی بدون در نظر گرفتن سال انتشار آن‌ها، یافته‌ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. اختلال روان‌شناختی افسردگی در بین 20 مقاله نهایی انتخاب شده بیشترین فراوانی با قدرت پیش‌بینی 42 و 87 درصد به ترتیب کمترین و بیشترین توان پیش‌بینی افسردگی را داشته است. از طرفی برای جمع‌آوری داده تنها 30 درصد مطالعات از پرسشنامه فضای مجازی و بیشترین رویکرد، از پست‌های عمومی در شبکه‌های اجتماعی با عبارات منظم و نیز توییتر به‌عنوان بیشترین منبع استفاده‌ شده است. به نظر می‌رسد روانشناسی محاسباتی مبتنی بر روش‌های یادگیری ماشین بتواند به شناسایی و پیش‌بینی دقیق‌تر اختلال‌های روان‌شناختی کاربران فضاهای مجازی کمک نماید.

فاطمه اصغری، سیامک خادمی، منصور وصالی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

تاثیر فراشناخت در آموزش و یادگیری مورد تاکید پژوهشگران است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دانش و مهارت فراشناختی دانشجویان رشته فیزیک دانشگاه فرهنگیان در حل مسئله‌های مکانیک است. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است و از روش‌های تفکر بلند، مصاحبه و مشاهده در شرایط طبیعی، برای جمع‌آوری داده‌ها و بررسی دانش و مهارت فراشناختی دانشجو- معلمان دانشگاه فرهنگیان استفاده شده است.  جامعه آماری با استفاده از نمونه گیری هدفمند شامل تمام دانشجویان ترم اول رشته فیزیک پردیس نسیبه از دانشگاه فرهنگیان تهران، در مجموع چهل و دو نفر دختر، بودند. همچنین سنجش فراشناخت برای حل مسئله‌های مکانیک در بخش سینماتیک انجام شد. در این پژوهش نمونه‌های مورد بررسی شامل دانشجویانی بود که کمتر از شش ماه قبل آزمون ورودی دانشگاه‌ را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند. همچنین یک روز قبل از شروع پژوهش در آزمون درس فیزیک پایه1 دانشگاه شرکت کردند، لذا برای حل مسئله مورد نظر در حد قابل قبولی از آمادگی و دانش لازم برخوردار بودند. این تحقیق در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول، برای هر دانشجو چند بار و هر بار دو تا سه مسئله در نظر گرفته شد. . در مرحله دوم پژوهش، .با شش نفر از دانشجویان، که علاقه‌ و همکاری بیشتری داشتند، مصاحبه کرد. در مرحله سوم رفتار تمام چهل و دو دانشجو، در طول ترم تحصیلی، هنگام حل مسئله در شرایط طبیعی مشاهده و ثبت شد. . نتایج تحقیق نشان داد که: اغلب دانشجویان مورد بررسی، دارای دانش فراشناختی متوسط و مهارت فراشناختی بسیار ضعیفی بودند.



صفحه 3 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb