23 نتیجه برای مرادی
فاطمه رمضانزاده، علیرضا مرادی، شهرام محمدخانی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: مشکلات تنظیم هیجان میتواند باعث بروز اختلالات عمده در کودکان و نوجوانان شود. از آنجایی که بدتنظیمی هیجانی نقش عمدهای در مشکلات درونریزی و برون ریزی شدهی کودکان و نوجوانان دارد، از این رو دوره نوجوانی فرصت مهم برای تغییرات در تجارب عاطفی، تنظیم هیجانی و همچنین افزایش آسیبهای روانی و تغییرات فراگیر در روابط اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی در بهبود کارکردهای اجرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی نوجوانان در معرض خطر است. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی است که از پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. 24 نوجوان دختر از مناطق پرخطر شهر تهران به شیوه انتخاب در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، برنامهی آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی براساس مدل رفتاردرمانی دیالکتیک که از راهنمای درمان لینهان اقتباس شده بود را به مدت 8 جلسهی گروهی دریافت کردند، درحالیکه گروه کنترل تا پایان اجرای طرح هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. یافتهها: آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی باعث افزایش نمرات راهبردهای سازگارانه و کاهش نمرات راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی شد. همچنین در متغیر کارکرد اجرایی باعث افزایش تعداد کوششهای صحیح و طبقات تکمیلشده نسبت به گروه کنترل شد. نتیجهگیری: آموزش مهارتهای تنظیم هیجانی میتواند در تعدیل و اصلاح واکنشهای هیجانی نوجوانان موثر باشد و همچنین بر فرایندهای شناختی درگیر نیز تأثیر بگذارد.
امید شکری، محمدنقی فراهانی، رضا کرمی نوری، علیرضا مرادی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش تعدیل کننده فرهنگ و جنس در رابطه ارزیابیهای شناختی و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی و سوئدی انجام شد. 212 دانشجو ]112 ایرانی (34 پسر و 78 دختر) و 100 سوئدی (29 پسر و 71 دختر)[ به فرایندهای ارزیابی شناختی اولیه و ثانویه (فولکمن و لازاروس، 1985) و پرسشنامه استرس تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشاد، 2005) پاسخ دادند. نتایج تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی نشان داد که رابطه بین ارزیابیهای شناختی اولیه و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی مثبت معنادار و در دانشجویان سوئدی مثبت و غیرمعنادار بود. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی نشان داد که رابطه ارزیابیهای شناختی ثانویه و استرس تحصیلی در دانشجویان ایرانی و سوئدی منفی و معنادار بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در دو جنس رابطه بین ارزیابیهای شناختی اولیه و استرس تحصیلی مثبت و غیرمعنادار و رابطه ارزیابیهای شناختی ثانویه و استرس تحصیلی منفی و معنادار بود. در مجموع، نتایج مطالعه حاضر در پیشبینی تجارب تحصیلی استرسزا بر عدم تشابه ویژگیهای کارکردی ارزیابیهای شناختی اولیه و تشابه ویژگیهای کارکردی ارزیابیهای ثانویه در دو فرهنگ و در مقابل، بر تشابه ویژگیهای کارکردی ارزیابیهای اولیه و ثانویه در دو جنس تاکید کرد.
شیرین علایی فر، علیرضا مرادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1393 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش برنامه فرزند پروری مثبت به مادران بر افزایش توانایی خواندن کودکان نارسا خوان بود. با توجه به شبه آزمایشی بودن پژوهش، از طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. آزمودنی های این طرح، 20 مادر دارای کودک مبتلا به نارساخوانی و خود این کودکان بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. مادران کودکان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش "برنامه فرزندپروری مثبت" بر اساس الگوی ساندرز(2003) قرار گرفتند. این جلسات به صورت گروهی و هفتگی برگزار شد. آزمودنی ها در 3 مرحله ی پیش آزمون (یک هفته قبل از شروع جلسات آموزشی)، پس آزمون (پس از اتمام جلسه تلفنی) و مرحله پیگیری (یک ماه پس از اجرای پس آزمون) با استفاده از آزمون "خواندن و نارسا خوانی نما" مورد ارزیابی قرار گرفتند. این آزمون دارای 10 خرده مقیاس می باشد که عبارتند از: خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات و شبه کلمات، نشانه حرف و نشانه مقوله. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با طرح اندازهگیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برنامه فرزندپروری مثبت موجب شده است که کودکان نارساخوان گروه آزمایش در خرده مقیاس خواندن کلمات و حذف آواها، نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار داشته و همچنین آزمون پیگیری نشان داد که این تغییرات از پسآزمون تا پیگیری ثابت بوده است. در رابطه با 8 خرده مقیاس باقی مانده باید گفت که با وجود این که تغییرات گروهها در طول زمان معنادار است، ولی مداخله صورت گرفته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنادارتری ایجاد نکرده است. اگر چه مداخله صورت گرفته بر این 8 خرده مقیاس از لحاظ آماری تاثیر معنادار نداشته، اما از لحاظ بالینی اثربخشی این مداخله مشاهده شده است.
مریم احمدی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 4، شماره 1 - ( 6-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات انجام گرفت. در یک مطالعه علی- مقایسه ای با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 15 فرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، 15 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 15 فرد سالم که در متغیرهای سن و هوش و شرایط اقتصادی و اجتماعی همگن شده بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I در (SCID-I) DSM_IV، پرسشنامه خود سنجی تأثیر رویداد (IES-R)، سیاهه اضطراب حالت - رگه اسپیلبرگر، آزمون شاخص پردازش اطلاعات، خرده آزمون توالی حروف-اعداد آزمون حافظه وکسلر، خرده آزمون نماد ارقام (رمزگردانی) آزمون هوش وکسلر (سرعت پردازش). داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش، در بخش کلامی حافظه کاری میان گروه های افسرده و PTSD، میان افسرده و بهنجار و میان بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، از نظر بخش فضایی معکوس حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. از نظر بخش دیداری حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD و میان دو گروه بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد نتایج آزمون توکی از نظر سرعت پردازش اطلاعات میان گروههای بهنجار و PTSD و میان گروههای بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه یافتههای این پژوهش مهر تاییدی بر اختلالات در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات نوجوانان مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه است.
سارا امراللهی، علیرضا مرادی، جعفر حسنی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر کاهش آسیبهای شناختی و تجارب تجزیهای در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از طریق آموزش اختصاصی کردن خاطرات میباشد. در یک طرح نیمه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر آزمودنی( 12مرد و 12زن) مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ گروه آزمایش طی چهار هفته متوالی بصورت فردی آموزش داده شدند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نمرات تجارب تجزیهای (DES-II)، آزمون حافظه شرح حال(AMT)، مقیاس مواجهه با رویداد(IES-R) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه از هر دو گروه جمع آوری گردید و دادهها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مؤید اثربخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در کاهش آسیبهای شناختی در حوزه اجتناب عملکردی، افکار مزاحم، بیش برانگیختگی و کاهش تجارب تجزیهای در ابعاد فراموشی تجزیهای، مسخ شخصیت و واقعیت، جذب و تخیل در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
یزدان مرادی زاده، ربابه نوری قاسم آبادی، جعفر حسنی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای فراشناخت و راهبردهای کنترل فکر در علائم اضطراب امتحان دانش آموزان صورت گرفت.در قالب یک طرح همبستگی، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانش آموزان دبیرستانی شهرستان های استهبان و شیراز در سال تحصیلی 93 – 94، تعداد 401 نفر( دختر و پسر)، انتخاب شدند و پرسشنامه های اضطراب امتحان، باورهای فراشناخت و کنترل فکر را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری به شیوه ی گام به گام انجام شد. ضرایب همبستگی پیرسون نشان داد که مؤلفه های فراشناختی باورهای مثبت درباره ی نگرانی، کنترل ناپذیری و خطر و اطمینان شناختی با علائم اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه ی مثبت دارند. همچنین از میان راهبردهای کنترل فکر نیز نگرانی، کنترل اجتماعی و تنبیه با علائم اضطراب امتحان دانش آموزان رابطه مثبت دارند اما توجه برگردانی رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری گام به گام ترکیب متغیرها نیز نشان داد که به ترتیب کنترل ناپذیری و خطر، اطمینان شناختی، تنبیه و نیاز به کنترل افکار علائم اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی می کنند.از یافته های این پژوهش استنباط می شود که یکی از عوامل مهم در بروز اضطراب امتحان در دانش آموزان باورهای فراشناخت و شیوه های مقابله با آنها می باشد. بنابراین در برنامه های پیشگیری یا درمان اضطراب امتحان باید توجه خاصی به باورهای فراشناخت و نحوه ی مقابله ی دانش آموزان شود.
نرگس ادیب سرشکی، نثار مرادی، فریبا یادگاری، زاهد کنعانی،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش توجه بر بهبود عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بود. روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر از دانشآموزان که تشخیص نارساخوانی و نقص توجه در شهرستان پاوه با توجه به نمونه گیری در دسترس با استفاده از آزمون نارساخونی و آزمون توجه تولوز- پیرون انتخاب و سپس به طور تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش به صورت سه گروه 5 نفر طی 20 جلسه 45 دقیقه ای برنامه آموزش توجه فلچر و همکاران را دریافت کردند. تجزیه و تحلیل نتایج با شاخص های آمار توصیفی، و تحلیل کوواریانس انجام شد. بین گروه آزمایش (که تحت آموزش توجه قرار گرفته بودند) در مقایسه با گروه کنترل (که از برنامه عادی مدرسه استفاده می کردند) در مولفه های عملکرد خواندن شامل خواندن کلمات، زنجیره کلمات، نامیدن تصاویر، درک کلمات، و درک متن تفاوت معنی داری وجود داشت. آموزش توجه بر مولفه های عملکرد خواندن تاثیر مثبتی داشته است.
عبدالله برهانی، علیرضا مرادی، مهدی اکبری، روژین میرانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
چکیده
اعتیاد اثرات منفی زیادی بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی افراد دارد. در واقع اعتیاد یک بیماری مزمن است که عوامل گوناگون زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی در آن تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان در بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج است.روش پژوهش در چارچوب طرح های آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه مورد نظر شامل 24 مرد از معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامه راهبردهای نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل گروس به مدت ده جلسه گروهی دریافت کردند در حالیکه گروه کنترل تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و برای تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد.نتایج نشان دادند که آموزش راهبردهای تنظیم فرآیندی هیجان موجب ارتقا کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در افراد گروه آزمایش شد.آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان تلویحات کاربردی مفیدی در درمان و پیشگیری از عود اعتیاد دارد.
هدی منصوریان، آزاده نثاری، علیرضا مرادی، بابک محمدی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1397 )
چکیده
در این مطالعه به مدلسازی محاسباتی پیوندگرای تصمیمگیری پرداخته شده است. مهمترین مناطق تصمیمگیری در مغز، عبارتند از تالاموس، کورتکس پیش پیشانی و آمیگدال. مدل محاسباتی پیوندگرا با سه بخش که نماینده این سه منطقه است بر پایه آزمون برد و باخت آیوا ساخته شد. در مطالعات بسیاری از آزمون آیوا برای بررسی تصمیمگیری هیجانی استفاده شده است. در تصمیمگیری هیجانی و مبتنی بر احساسات نقش آمیگدال بسیار اساسی است و انتظار می رود مدلی دو بخشی (نماینده تالاموس و آمیگدال) و بدون وجود پردازش های کورتکس نیز بتواند تصمیمگیری در این آزمون را مدل کند، هر چند که از منظر ریاضی تنها وجود همین دو بخش در مدل (مفاهیم مستخرج از آزمون و عناصر تابع ارزش) برای پیشبینی تصمیمات شرکت کنندگان کافی است. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، از 56 نفر شرکت کننده متشکل از 20 مرد و 36 زن با میانگین سنی 52/43 سال خواسته شد در آزمون تصمیمگیری آیوا شرکت کنند. پس از آن هر دو مدل برای این افراد اجرا شد و نتایج مقایسه شد تا مشاهده شود کدامیک تطابق بیشتری با انتخاب های آزمون دهندگان دارد. یافته های تحقیق نشان می دهند مدل دو بخشی 57/62 و مدل سه بخشی منجر به پیشبینی 46/68 درصدی انتخابهای آزمون دهندگان شده است که این اختلاف معنی دار بود. در نتیجه میتوان گفت پردازش های کورتکس در این نوع تصمیمگیری نیز نقش بسزایی دارد.
علیرضا مرادی، محبوبه باقری، پیمان حسنی ابهریان،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای (tDCS) و توانبخشی شناختی حافظه کاری و ترکیب این دو روش بر سرعت پردازش و علایم نارساخوانی در کودکان نارساخوان دوزبانه است. روش؛ نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل میباشد. جامعه پژوهش را کلیه کودکان دختر و پسر دوزبانه ۷ تا ۱۱ ساله شهرستانهای تهران و کهریزک، تشکیل میدهند که از بین آنها به صورت در دسترس، با استفاده از آزمون هوش وکسلر و آزمون نارساخوانی نما، 40 دانش آموز مبتلا به نارساخوانی (بر اساس تشخیص مدرسه) انتخاب و به صورت تصادفی در 4 گروه: الف) تحت مداخله تحریک مغزی توسط tDCS ، ب) تحت توانبخشی رایانشی بوسیله بخش حافظه کاری نرم افزار ریهاکام، ج) تحت مداخله همزمان توانبخشی شناختی رایانشی و تحریک مغزی tDCS و د) گروه کنترل، قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از آزمون نارساخوانی نما و آزمون سرعت پردازش SDMT در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر 4 گروه استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS 22 نشان داد که مداخلهها توانستهاند موجب تغییر معنی داری در سرعت پردازش و کاهش علایم نارساخوانی شوند. همچنین نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که به ترتیب روش ترکیبی و پس از آن روش تحریک مغزی، بیشترین اثربخشی را داشتهاند، اما روش توان بخشی رایانشی بتنهایی تأثیری بر این دو متغیر نداشته است.
حسین سامانی، علیرضا مرادی، مریم مقدسین،
دوره 7، شماره 2 - ( دوره هفتم، شماره دو، تابستان 1398 )
چکیده
موضوع این پژوهش، مقایسۀ آستانۀ مطلق خوانایی ده فونت پرکاربرد فارسی در تکلیف سریعخوانی فارسی به شیوۀ RSVP و در سه سرعت صد، سیصد و پانصد کلمه در دقیقه است. RSVP یا ارایۀ سریع و متوالی محرک دیداری، یک روش طراحی تکلیفهای شناختی است که به عنوان یک فن سریعخوانی نیز کاربرد دارد. هدف این پژوهش، تعیین فونت بهینۀ فارسی از دیدگاه دانش ارگونومی دیداری و بررسی اثر متغییرهای دموگرافیک(سن، جنسیت و تحصیلات) و بعضی تواناییهای شناختی (حافظۀکاری و سرعت پردازش) بر خطای خواندن در تکلیف تشخیص کلمه است. در این پژوهش برای نخستینبار مفهوم آستانۀ مطلق خوانایی به عنوان یک شاخص عینی در مقایسۀ فونتها مطرح شد. تحلیل نتیجههای به دست آمده از بیست آزمودنی با سنهای 11 تا 79 سال و مدارک تحصیلی از باسواد زیردیپلم تا دکترا، برتری فونت Iran Sans 5.5 و سپس b Titr را نسبت به سایر فونتها نشان داد. همچنین مشخص شد سن در میان متغییرهای دموگرافیک و حافظۀ کوتاهمدت در متغییرهای شناختی با مجموع خطای خواندن آزمودنیها دارای همبستگی هستند.
اصغر نوروزی، علیرضا مرادی، کریم زمانی، جعفر حسنی،
دوره 7، شماره 2 - ( دوره هفتم، شماره دو، تابستان 1398 )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی مبتنی بر اندیشههای مولانا و درمان پذیرش و تعهد بر حافظه سرگذشتی سالمندان انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. از میان سالمندان مراجعهکننده به مراکز توانبخشی سالمندان روزانه بهزیستی شهرستان ساری، 66 نفر (46 زن و 20 مرد) نمونه پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار یافته حافظه سرگذشتی استفاده شد. برای گروه آزمایشی اول، معنادرمانی مبتنی بر اندیشههای مولانا و برای گروه آزمایشی دوم، درمان پذیرش و تعهد، هرکدام به مدت 8 جلسه 75 دقیقهای ارائه گردید و در این مدت گروه کنترل، هیچگونه مداخلهای دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر نشان دادند که معنادرمانی مبتنی بر اندیشههای مولانا و درمان پذیرش و تعهد، موجب بهبود حافظه سرگذشتی و مؤلفههای آن در سالمندان شده است؛ همچنین، یافتهها نشان دادند بین اثربخشی دو گروه معنادرمانی و درمان پذیرش و تعهد بر حافظه سرگذشتی سالمندان، تفاوت معناداری وجود داشته به طوریکه معنادرمانی مبتنی بر اندیشههای مولانا توانسته بر حافظه سرگذشتی سالمندان موثرتر واقع شود.
محمود تلخابی، زینب رحمتی، علیرضا مرادی،
دوره 8، شماره 1 - ( دوره هشت، شماره یک، بهار 1399 )
چکیده
هدف مطالعه حاضر بررسی ضرورت تغییر مفهومی در توسعه حرفهای معلمان و امکان آن از طریق خلق محیط ساختن دانش بود. در رویکرد شناختی کیفیت آموزش وابسته به عمل معلمان دانسته میشود و عمل معلمان وابسته به شناخت آنها. از اینرو هدف بسیاری از دورههای توسعه حرفهای معلمان تربیت معلمانی است که نظام شناختی منطبق با آخرین یافتههای برخاسته از مطالعات علومشناختی و علومیادگیری داشته باشند. در این مطالعه از روش سنتزپژوهی استفاده شد تا گزارههای مبانی ضرورت تغییر مفهومی تدوین شود. تحلیل گزارههای به دست آمده نشان داد که نظام باورهای تربیتی، مفاهیم از پیشآموخته معلمان و هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با مفاهیم علمی، نظریههای ضمنی معلمان، انسجام شناخت، باورهای معرفتشناختی، آگاهی فرامفهومی و نظام شناختی تجربهبنیاد باید در توسعه حرفهای معلمان مورد توجه قرار بگیرد. همچنین امکانی که محیط ساختن دانش برای تغییرمفهومی معلمان میتواند ایجاد کند، مورد بحث قرار گرفته است.
سروش لهراسبی، علیرضا مرادی، میثم صادقی،
دوره 8، شماره 4 - ( دوره هشت، شماره چهار، زمستان 1399 )
چکیده
بازشناسی هیجان از مهمترین مؤلفههای شناخت اجتماعی است. ضعف در بازشناسی هیجان میتواند ماندگاری انسان در محیط را با خطر مواجه نماید. بازشناسی هیجان در فرهنگها و ملیتهای مختلف الگوی متفاوتی دارد و برخی از هیجانها بهتر از هیجانهای دیگر بازشناسی میشوند. در یکسری از اختلالات روانشناختی و آسیبهای عصبشناختی نیز تفاوت یا ضعف در بازشناسی الگوی هیجانی وجود دارد. هدف این پژوهش بررسی الگوی بازشناسی هیجان در ایرانیان با استفاده از آزمون عصب – روانشناختی معتبر رایانهای بوده است. این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی است. در ابتدا از داوطلبان 24 الی 40 ساله آزمون هوش رایانهای ماتریسهای پیشرونده ریون-2 گرفته شد، سپس برای 88 نفر که در آزمون ریون-2 نمره نرمال را کسب نموده بودند، خردهآزمون بازشناسی هیجان، از مجموعه آزمونهای شناختی کمبریج (کنتب) اجرا شد. میانگین پاسخ صحیح آزمودنیها به هر یک از 6 هیجان به صورت درصد بررسی شد. دادههای جمعآوری شده پراکندگی نرمال داشتند و شرط کرویت نیز برای دادهها برقرار بود. بیشترین میزان پاسخ صحیح 75.83 درصد در بازشناسی هیجان شادی بود، غم 70 درصد، تعجب 68.48 درصد، انزجار 47.84 درصد، عصبانیت 42.54 درصد و سرانجام هیجان ترس 38.26 درصد پاسخ صحیح ثبت شد. ایرانیان شادی را بهتر از سایر هیجانها تشخیص میدهند و ترس ضعیفترین هیجانی است که میتوانند تشخیص دهند. نتایج این آزمون در بررسی شاخصهای شناختی افراد جامعه ایران در زمینه شناسایی بهتر تواناییها و ضعفهای شناختی مردم مؤثر است. به عبارتی نتایج این تحقیق یافتههای مؤثری در بررسی شناخت اجتماعی مردم ایران میتواند داشته باشد.
افسانه مرادی، مریم اکبرزاده، وحید فرنیا، مصطفی علیخانی، نسرین عبدلی،
دوره 8، شماره 4 - ( دوره هشت، شماره چهار، زمستان 1399 )
چکیده
با افزایش کاربرد کامپیوتر و اینترنت، اعتیاد به بازیهای رایانهای بهعنوان یک اختلال روانپزشکی جدید پیشنهاد شده است. شواهد زیادی نشان دادهاند که در سطح مدارهای عصبی، اعتیاد به بازیهای رایانهای مشابه اعتیاد به مواد مخدر است، اگرچه بررسیها به لحاظ مقایسه کارکردهای مغزی بسیار اندک است. هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکردهای بازداری پاسخ و تصمیمگیری پرخطر بین افراد وابسته به بازی، بیماران وابسته به مواد (هروئین و متآمفتامین) و افراد بهنجار بود. نمونه شامل 180 نفر مرد (هر گروه 45 نفر) بودند که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. آزمون برو نرو و آزمون بارت برای بررسی بازداری پاسخ و تصمیمگیری پرخطر استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده گردید. یافتهها: نتایج نشان داد که میزان بازداری پاسخ در گروههای وابسته به مواد و وابسته به بازی در مقایسه با گروه بهنجار بهطور معناداری کمتر بود (001/0< P)، هر چند گروه وابسته به بازی در مقایسه با گروه وابسته به مواد عملکرد بهتری نشان داد (001/0< P). بعلاوه، عملکرد گروه وابسته به بازی در تصمیمگیری پرخطر مشابه گروه وابسته به مواد بود و بهطور معناداری بیشتر از گروه بهنجار بود (001/0< P). به نظر میرسد دو گروه وابسته به بازی و وابسته به مواد به لحاظ مؤلفههای تکانشگری به ویژه تصمیمگیری پرخطر مشابه هستند و این میتواند زمینه تداوم مصرف دارو و یا ادامه بازیهای آنلاین با وجود پیامدهای آزارنده در هر دو گروه باشد.
ژاله کیانی، علیرضا مرادی، پروین کدیور، حمید رضا حسن آبادی، هادی کرامتی، محمد عفت پناه،
دوره 9، شماره 1 - ( دوره نه، شماره یک، بهار 1400 )
چکیده
ذهن آگاهی یکی از مداخلههای اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗـﺪوین و روایـﯽیـﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣـهی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟـﺮا ﺷـﺪ، در ﻣﺮﺣﻠﮥ اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روشهای روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑـﻪ ﺷـﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا (S-CVI/Ave) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانهها میباشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی میباشد. یافتههای پژوهش نشان میدهد ﺑﺮﻧﺎﻣـﮥ آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨـﯽ ﺑـﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم (S-CVI/Ave) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
خانم الهه بی غم لعل آبادی، دکتر نیلوفر میکاییلی، خانم راضیه حاجی مرادی،
دوره 9، شماره 4 - ( دوره نهم، شماره چهارم، زمستان 1400 )
چکیده
کاهش خاص بودن حافظه به عنوان یکیاز فرایندهای شناختی اصلی در افسردگی مطرح شده است. هدف پژوهشحاضر کاهش علائم افسردگی و رفتار کمتحرک در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی از طریق آموزش اختصاصی سازی خاطرات میباشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبهآزمایشی با طرح پیش آزمون، پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانشآموزان4 مدرسه دولتی و غیردولتی شهر کرمانشاه در سال1400 بود که به روش نمونه گیری تصادفیخوشه ای انتخاب شدند. سپس بر روی 350 دانشآموز این 4 مدرسه آزمون افسردگی(رایندولز، 1989) و رفتار کمتحرک (فیشر و همکاران،2012) اجرا شد. از بین 67 دانشآموزی که دارای افسردگی بالاتر از 60 و رفتار کمتحرک بالاتر از 11 ساعت و 40 دقیقه در هفته بودند، بر اساس ملاک های شمول و به صورت در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروهآزمایش (15 نفر) وکنترل (15نفر) گمارده شدند. سپسگروه آزمایش تحت آموزشاختصاصیسازی خاطرات (رایز،2009) قرار گرفت، که این آموزش به صورت 6 جلسهگروهی 90 دقیقهایدر هرهفتهانجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش اختصاص سازی خاطرات سرگذشتی میتواند باعثکاهشرفتار کمتحرک وعلائمافسردگی با معنیداری در سطح (P=0/001) در نوجوانان دختر دارای افسردگی شود. به طور کلی، می توان نتیجه گرفتکه آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی روش مؤثری برای کاهش افسردگی و رفتار کم تحرک است و با توجه به سهولت و تعداد کم جلسات این آموزش میتوان از آن درکنار سایر درمانها برای کاهش آسیب پذیری به افسردگی سود جست.
فاطمه زهرا مرادی، سیاوش طالع پسند، اسحق رحیمیان بوگر،
دوره 10، شماره 3 - ( دوره دهم، شماره سوم، پاییز 1401 )
چکیده
هدف این پژوهش بررسی اثر کنترل توجه بر سرگردانی ذهن میباشد. روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بوده است. جامعهی آماری شامل دانشآموزان دختر پایهی پنجم و ششم ابتدایی شهر سمنان در سال تحصیلی 1400-1401 است. تعداد 38 نفر از افراد جامعهی آماری به صورت در دسترس محاسبه شد که به جهت پیش بینی افت آزمودنیها یا از دست رفتن دادهها، 2 نفر از تعداد نمونهی محاسبه شده بیشتر در مطالعه حضور داشتند. ابزار اندازهگیری سرگردانی ذهن آزمون استروپ بود که در شرایط کنترل توجه فعال و واکنشی تکمیل شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یک عاملی اندازهگیری مکرر و توسط نرم افزار SPSS25 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که سرگردانی ذهن در شرایط کنترل توجه فعال بیشتر از شرایط کنترل توجه واکنشی است. یافته های این مطالعه می تواند در شناخت پدیده سرگردانی ذهن بینش مفیدی به دست دهد. معلمین و طراحان آموزشی میتوانند با داشتن دانش مربوط به این زمینه اقدام به طراحی و تولید محتواهای آموزشیای کنند که دانشآموزان در طی آموزش مجازی که کمترین نظارت از سوی معلم در جریان یادگیری اتفاق میافتد، منجر به تجربهی سرگردانی ذهن کمتر از سوی دانشآموزان شود.
دانشجوی کارشناسی ارشد الهه شیروی، دکتر شکوفه متقی، دکتر افسانه مرادی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1402 )
چکیده
کارکردهای اجرایی ساختارهای مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا میکنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر 13 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998)، آزمونهای نرم افزاری دستهبندی کارتهای ویسکانسین (گرانت و برگ، 1984)، برو- نرو (هافمن، 1984) و ذهنخوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرمافزار 24AMOS استفاده شد. یافتهها نشان داد نظریه ذهن با ضریب 233/0 بر هوش هیجانی و بر انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 133/0 و 218/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>P)، هوش هیجانی با انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 144/0 و 337/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (01/0>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب 033/0 و 078/0 بود. بنابراین میتوان گفت نتایج حاکی از نقش تعیینکنندهی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیشبینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطافپذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی میتوان به بهبود مؤلفههای کارکردهای اجرایی کمک کرد.
سیده ندا قدمگاهی ثانی، علیرضا مرادی، رضا شالباف، میثم صادقی،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1402 )
چکیده
مقدمه: اختلال کمبود توجه بیش فعالی نوعی اختلال رشدی عصبی است که با نقایصی در مهارتهای شناختی و خودکنترلی هیجانی مشخص میشود. مطالعات بسیاری به عملکرد ضعیف ناحیه پیشانی در بیماران بیشفعال اشاره کردهاند. افزایش تغییرات همودینامیک در منطقه پیشانی این کودکان میتواند باعث کاهش علائم اختلال میشود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات غلظت هموگلوبین(Hb) منطقه پیش پیشانی این کودکان در حین انجام فعالیت شناختی آزمون عملکرد پیوسته رایانهای میباشد. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری است. از 30 کودک بیشفعال شش تا هشت سال ثبت fNIRS به همراه آزمون عملکرد پیوسته رایانهای به صورت پیش آزمون انجام شد. سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری جایگزین شدند. گروه اول تحت مداخله تحریک الکتریکی جمجمهای و گروه دوم تحت مداخله شناختی رایانهای کاپیتان لاگ به تعداد 14 جلسه نیم ساعته قرار گرفتند. پس از اجرای مداخلهها مجددا میزان تغییرات هموداینامیک ناحیه پیشانی از همه شرکتکنندهها به وسیله fNIRS به همراه آزمون عملکرد پیوسته رایانهای به صورت پس آزمون ثبت گرفته شد. سرانجام پس از اتمام دوره مداخله با 4 هفته فاصله ، از شرکت کنندهها آزمون پیگیری گرفته شد. یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت میانگین میزان جذب اکسیژن از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون در گروه CES، معنادار بوده اند (01/0p<) ولی این تفاوت از مرحله پس آزمون تا پیگیری معنادار نبود (05/0p>). در گروه کاپیتان لاگ تفاوت میانگین میزان جذب اکسیژن از مرحله پیش آزمون تا پیگیری بر اساس نتایج آزمون t، معنادار بوده اند (05/0p<). نتایج بیانگر عدم معناداری اثر تعامل گروه در زمان برای متغیر میزان جذب اکسیژن میباشد. بین دو گروه CES و کاپیتان لاگ در میزان تغییر جذب اکسیژن از جلسه پیش آزمون تا جلسه پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). نتیجهگیری: بر مبنای یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که مداخله CES و مداخله نرم افزار شناختی کاپیتان لاگ، درمانهای موثری به منظور افزایش تغییرات هموداینامیک در منطقه پیش پیشانی کودکان بیشفعال هستند و نیز میتوانند باعث بهبود نقص توجه پایدار بینایی در این کودکان شوند.