جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای علیزاده

اصغر علیزاده، لیلا حسن‌زاده، مجید محمود علیلو، حمید پورشریفی،
دوره 2، شماره 3 - ( 7-1393 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر پیش‌بینی نگرانی بر اساس سیستم‌های فعال‌ساز و بازداری رفتاری، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع بنیادی و به لحاظ نحوه جمع‌آوری داده‌ها از نوع همبستگی بود. به همین منظور از میان دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در سال تحصیلی 94-93، 200 نفر با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. از مشارکت‌کنندگان درخواست شد که به مقیاس‌های سیستم فعال‌ساز و بازداری رفتاری(BAS/BIS)، پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان (SERQ)، مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و پرسش‌نامه حالت نگرانی ایالت پنسیلوانیا (PSWQ) پاسخ دهند. برای تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس و رگرسیون گام به گام استفاده گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان و عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی رابطه مثبت و معنی‌دار دارند (01/0> P)،  و رابطه راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان با نگرانی منفی و معنی‌دار بود (01/0> P). این متغیرها در مجموع قادر به پیش‌بینی 1/54 درصد از واریانس نگرانی هستند (001/0>P). همچنین رابطه متغیر سیستم فعال‌ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. نگرانی با تنوعی از پیامدهای منفی شامل درجه بالایی از واکنش‌پذیری هیجانی و سبک‌های تنظیم ناکارآمد مرتبط است. بنابراین، یافته‎های پژوهش حاضر دارای تلویحات عملی در عرصه‌های بالینی است


دکتر شهروز نعمتی، دکتر حمید علیزاده، مرضیه بااطمینان،
دوره 7، شماره 2 - ( دوره هفتم، شماره دو، تابستان 1398 )
چکیده

 پژوهش حاضر فراخنای ارقام را در بین کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی و عادی مورد بررسی قرار داده است.  طرح پژوهش از نوع علی-مقایسه­ای بود و جامعه پژوهش را دانش­آموزان مقطع ابتدایی پایه چهارم و پنجم تشکیل می­دادند. برای این منظور، 60 دانش­آموز مقطع ابتدایی با میانگین سنی بین 83/10 که تعداد  30 نفر دارای اختلال یادگیری غیرکلامی که از طریق مقیاس گلدستین غربال شدند به صورت نمونه­گیری هدفمند دردسترس از مراکز اختلال یادگیری و 30 نفر دانش آموز عادی به صورت نمونه­گیری تصادفی ساده در سال 1395 در شهر تهران  انتخاب شدند و خرده مقیاس فراخنای ارقام  وکسلر کودکان بر روی آن­ها انجام شد. نتایج حاصل از آزمون من ویتنی­یو نشان داد که بین دو گروه کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی و کودکان عادی تفاوت معناداری از لحاظ حافظه عددی مستقیم و حافظه عددی معکوس وجود دارد، بدین ترتیب که کودکان گروه عادی از لحاظ فراخنای حافظه عملکرد بهتری نسبت به کودکان گروه اختلال یادگیری غیرکلامی دارند . هم­چنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که کودکان عادی نسبت به کودکان دارای اختلال یادگیری غیرکلامی در سطح بالاتری از نظر نمره فراخنای ارقام  قرار دارند. معنی دار بودن تفاوت بین دو گروه کودکان اختلال یادگیری غیرکلامی و کودکان عادی از لحاظ  فراخنای ارقام هم در حافظه عددی مستقیم و هم در حافظه عددی معکوس  شواهد روان­شناختی خوبی را در تایید یافته­های پژوهشی مربوط به نارسایی­های حافظه کاری در حوزه نارسایی­های تحولی از جمله اختلا­ل­های یادگیری غیرکلامی فراهم ­کند.
سوسن علیزاده فرد، آزیتا خرامان، حسین زارع،
دوره 9، شماره 1 - ( دوره نه، شماره یک، بهار 1400 )
چکیده

انسان‏‌ها همواره علاقه داشتند تا درباره ماهیت خود اندیشیده و ابعاد آن‏را بشناسند. درواقع اطلاعات مختلف در طی فرایندهای شناختی، پردازش شده و بازنمایی‏‌های بدنی و روانی را شکل می‏‌دهند. نتیجه این بازنمایی‏‌ها تشکیل دو نوع حس ذهنی درباره خود است: خودآگاهی بدنی‏، و خودآگاهی روانی. علاوه بر این بازنمایی‏‌های واقعی، گاهی نیز مرتکب خطا شده و تحت شرایطی خاص، یک دست مصنوعی به‏‌عنوان دست خود تجربه می‏‌شود. این پژوهش با هدف پیش‌‏بینی خطای دست مصنوعی بر اساس خودآگاهی روانی و خودآگاهی بدنی طراحی و انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانشجویان زن و مرد ساکن شهر تهران تشکیل می‏‌داد که نمونه‌‏ای به حجم 167 نفر (96 زن و 71 مرد) با روش نمونه‏‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خودآگاهی بدنی (فنیگستاین و همکاران، 1975)، و پرسشنامه خوداگاهی بدنی‏‌شده (آسایی و همکاران، 2016) و همچنین اجرای آزمایش خطای دست مصنوعی بود. داده‌‏ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که ابعاد خودآگاهی روانی و بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و معنادار مستقیم دارند. همچنین خودآگاهی خصوصی، با میانجی‌گری آگاهی از مالکیت و عاملیت بدنی؛ و خودآگاهی عمومی با میانجی‌گری آگاهی از مالکیت بدنی با خطای دست مصنوعی رابطه منفی و غیر مستقیم دارند. این نتایج نشان‏دهنده نقش ابعاد مختلف آگاهی‏ در بازنمایی‏‌های بدنی بوده و بینش تازه‏ای را در مرزهای دانش مربوط به این مفاهیم ایجاد نموده است.

خانم آزیتا خرامان، دکتر حسین زارع، دکتر سوسن علیزاده فرد، دکتر مجید صفاری نیا،
دوره 10، شماره 1 - ( دوره دهم، شماره اول، بهار 1401 )
چکیده

بازنمایی‌های ذهنی، از پیشرفته‌ترین جنبه‌های شناختی انسان هستند و علاوه بر بازنمایی‌های بدنی خود، بازنمایی‌های مربوط به شناخت اجتماعی از دیگران نیز می‌تواند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر که یک مطالعه نیمه‌آزمایشی براساس اندازه‌گیری‌های مکرر است، با هدف بررسی اثر بازنمایی شناختی اجتماعی بر مالکیت ذهنی بدن انجام گرفت. جامعه شامل دانشجویان دانشگاه پیام‌نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، و پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) بود. القای بازنماییهای شناخت اجتماعی، بر اساس مدل ذهنی سه‌بعدی شناخت اجتماعی تامیر و تورنتون (2020) انجام می‌گرفت. داده‌های گردآوری شده از طریق تحلیل واریانس اندازه‌گیری‌های مکرر و با استفاده از نرم‌افزار SPSS-22، تجزیه و تحلیل شدند. طبق یافته‌ها، نمره خطای دست مصنوعی افراد نسبت به دست پلاستیکی با رنگ نزدیک به بدن و سبز، که به لحاظ فاکتور‌های سطوح مدل سه‌بعدی شناخت اجتماعی در سطح بالای افراطی‌ تعریف شده بود، بیشتر و نسبت به دست پلاستیکی آبی که در سطوح  افراطی پایینی از مدل سه‌بعدی ذهنی قرار داشت، کمتر بود. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در مناسبات اجتماعی، همانند‌سازی افراد با کسانی که درارزیابی‌های ذهنی جایگاه اجتماعی بالاتری کسب کرده‌اند، می‌تواند بیشتر از کسانی باشد که در بازنمایی‌های ذهنی جایگاه اجتماعی پایین‌تری کسب کرده‌اند.  
زهرا زارع، فرهاد بلاش، بتول شیرعلیزاده،
دوره 10، شماره 2 - ( دوره دهم، شماره دوم، تابستان 1401 )
چکیده

هدف این پژوهش، بررسی تأثیر روش آموزش« سازگار با مغز» بر میزان یادگیری درس زیست‌شناسی در حیطه­‌های شناختی، مهارتی و عاطفی دانش‌آموزان بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه کنترل و آزمایش بوده‌است. جامعه­‌ی آماری شامل دانش­آموزان دختر پایه یازدهم متوسطه منطقه 13 تهران در سال تحصیلی 99-98 است. تعداد 52 نفر از افراد جامعه‌­ی آماری به شیوه‌ی نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه قرارداده شدند. ابزار اندازه­گیری متغیرها آزمون محقق ساخته شناختی- مهارتی و پرسشنامه‌ی محقق‌ساخته نگرش‌سنج بود. روایی ابزار محقق‌ساخته با استفاده از نظرات معلمان متخصص و پایایی آن‌ها به شیوه­ی بازآزمایی تعیین شد. برای ارزیابی و تجزیه و تحلیل فرضیه‌ها از نرم ‌افزار آماری  SPSS26 و آزمون‌های آماری (تی تست، من ویتنی و شاخص کای اسکوآر) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش به شیوه­‌ی یادگیری« سازگار با مغز» در مقایسه با روش معمول سبب افزایش نمرات دانش‌آموزان در حیطه‌های شناختی و مهارتی و در حیطه‌ی عاطفی سبب بهبود نگرش آنان در درس زیست‌شناسی و در سطح آماری 5 درصد گردیده است(05/0>P). این نتایج نقش و اهمیت روش آموزش « سازگار با مغز» را در یادگیری نشان می‌دهد.

خانم آزیتا خرامان، دکتر حسین زارع، دکتر سوسن علیزاده فرد، دکتر مجید صفاری نیا،
دوره 11، شماره 1 - ( دوره یازدهم، شماره اول، بهار 1402 )
چکیده

بازنمایی‌های ذهنی، از پیشرفته‌ترین جنبه‌های شناختی انسان هستند و می‌توانند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشند. بر این اساس، مطالعه حاضر که یک پژوهش آمیخته دو مرحله ای است، پس از القای سه حالت از سطوح فاکتورهای شناختی- اجتماعی (همتراز با خود فرد، سطح بالاتر، سطح پایین تر)، به تبیین و پیش بینی مالکیت ذهنی بدن، پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه پیام‌نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) و برنامه کامپیوتری 12 بلوکی مدل ذهنی سه بعدی تامیر و تورنتون برای تداعی ضمنی و آشکار بازنماییهای شناخت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط همبستگی نمرات خطای دست و مؤلفه‏های شناخت اجتماعی در سطح سوم (پایین تر)، معنادار بود. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که در تبیین خطای دست در سطح سوم (پایین تر)، بر اساس تداعی آشکار؛ فقط انزجار (Beta= -1/52)، و براساس تداعی ضمنی؛ به ترتیب دوستی (Beta= 0/63)، انزجار (Beta= -0/55)، و رضایت (Beta= 0/26)، قادر به پیشبینی خطای دست مصنوعی بودند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همانند‌سازی افراد با کسانی که در ارزیابی‌های ذهنی فرد جایگاه اجتماعی پایین تری کسب می کنند، می‌تواند کمتر رخ بدهد.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb