جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای اکبری

احمد علی‌پور، مهناز علی اکبری، حمیدرضا ایمانی‌فر، احسان زراعت‌کار،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

جانبی شدن مغز با کارکردهای شناختی در ارتباط است، از این رو انتظار می رود که دست برتری نیز به عنوان یکی از نتایج جانبی شدن، با عملکرد شناختی ادراک زمان در ارتباط باشد. در این تحقیق علی- مقایسه ای به روش در دسترس 40 دختر راست دست،40 دختر چپ دست ،40 پسر راست دست و 40 دختر چپ دست با کمک پرسشنامه ادینبورگ انتخاب شدند. ادراک زمان آنها نیز با چهار روش سنجش تولید، باز تولید، برآورد کلامی و مقایسه ای به کمک نرم افزار معتبر سنجیده شد. نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که سن آزمودنیها به طور منفی و معنادار ادراک زمان را  به روش سنجش برآورد کلامی و تولید پیش بینی می نماید. دست برتری به طور مثبت و معنی دار ادراک زمان را به روش سنجش برآورد کلامی پیش بینی می کند. همچنین نتایج رگراسیون لجستیک نشان داد که دست برتری می تواند ادراک زمان را به روش سنجش مقایسه ای پیش بینی نماید. در این تحقیق بین دو جنس نیز تفاوت معنا داری مشاهده نگردید. جمع بندی نتایج نشان می دهد هرچند که افراد راست دست نسبت به افراد چپ دست از زمان، برآورد بالاتری دارند اما در تشخیص تفاوت دو زمان نزدیک به یکدیگر به طور معنا دارای دچار اشتباهات بیشتری می شوند. همچنین هر چه سن افراد بیشتر شود، گذشت زمان برای آنها سریعتر ادراک می شود.  


روح الله شهابی، سعید اکبری زردخانه، جواد کاوسیان، زهره انصاری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

حافظه کاری یک نظام شناختی جامع است که هم دربرگیرنده مکانیسم­های حافظه­ای و هم توجهی است و به همین دلیل در مطالعه نظام­مند مشکلات شناختی می­تواند بکار گرفته شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناسایی میزان پیش­بینی­کنندگی ظرفیت حافظه کاری و کارکردهای اجرایی آن (شامل تغییر، بازداری و بروزرسانی توجه) برای گرایش به وسواس بوده است. جامعه پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه تهران بوده است  که از این این جامعه نمونه­ای به حجم 164 نفر (90 مرد و 74 زن) سال به روش نمونه­گیری تصادفی انتخاب شدند. برای سنجش گرایش به وسواس از پرسشنامه وسواس اجباری مادزلی (هاگسون و راچمن، 1977)، برای سنجش ظرفیت حافظه کاری از تکلیف فراخنای وارونه اعداد (عابدی، 1387)، برای سنجش حافظه کوتاه­مدت از فراخنای اعداد رو به جلو و برای سنجش تغییر، بازداری و بروز رسانی توجه به ترتیب از تکالیف تغییر آمایه (روگرس و مونسل، 1995)، استروپ (اسپرین و استراس، 1998) و نگه­داشتن رد (مارتینز و همکاران، 2011) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داده است ظرفیت حافظه کاری و مکانیسم­های توجهی کارکردهای اجرایی روی هم رفته بخش زیادی از واریانس (حدود 67 درصد) گرایش به وسواس را پیش­بینی می­کنند. بر این اساس می­توان نتیجه گرفت افراد دارای گرایش­های وسواسی در کارکردهای شناختی اندوزشی، نظارتی و کنترلی اجرایی مرکزی مانند تمرکز بر اطلاعات مرتبط و نادیده گرفتن اطلاعات نامرتبط، توانایی نگه­داری و دستکاری اطلاعات به طور موقت فعال شده، و یا به عبارت کلی­تر، در کنترل توجه ضعف اساسی دارند و مداخله در این کارکردها می­تواند به عنوان یک راهبرد درمانی مورد توجه قرار گیرد.


عبدالله برهانی، علیرضا مرادی، مهدی اکبری، روژین میرانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده

چکیده

اعتیاد اثرات منفی زیادی بر جنبه های مختلف روانی و اجتماعی افراد دارد. در واقع اعتیاد یک بیماری مزمن است که عوامل گوناگون زیست شناختی، روان شناختی و اجتماعی در آن تأثیر دارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان در بهبود کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی در معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج است.روش پژوهش در چارچوب طرح های آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه مورد نظر شامل 24 مرد از معتادان بهبود یافته مراکز کاهش آسیب شهر کرج بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامه راهبردهای نظم جویی هیجان مبتنی بر مدل گروس به مدت ده جلسه گروهی دریافت کردند در حالیکه گروه کنترل تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند.برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارتهای ویسکانسین و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و برای تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد.نتایج نشان دادند که آموزش راهبردهای تنظیم فرآیندی هیجان موجب ارتقا کارکردهای اجرایی و افزایش کیفیت زندگی  در افراد گروه آزمایش شد.آموزش راهبردهای نظم جویی فرآیندی هیجان تلویحات کاربردی مفیدی در درمان و پیشگیری از عود اعتیاد دارد.


سعید اکبری زردخانه، فرشاد احمدی، مجتبی مهدوی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده

به دلیل اهمیت گسترده ارزیابی توانایی‌ها و همچنین نقایص‌ شناختی در افراد بهنجار و آسیب‌دیده و استفاده از ابزار و آزمون‌های شناختی به‌عنوان مهم‌ترین بخش در ارزیابی شناختی و عصب‌شناختی در زمینه پژوهشی و درمانی، هدف پژوهش حاضر استانداردسازی ابزار نقایص شناختی در افراد بهنجار بود. روش پژوهش حاضر، از نظر شیوه جمع‌آوری داده‌ها از نوع توصیفی- ابزارسازی است. گروه نمونه مورد مطالعه، 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه سنندج بود که به شیوه نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته‌های تحلیل عاملی اکتشافی، نشان از وجود پنج عامل موجود در نسخه فارسی آزمون با 29 آیتم بود. تحلیل آیتم‌ها و محاسبه ضرایب همگونی درونی و بازآزمایی ابزار نیز نشان از ویژگی‌های مناسب آیتم‌ها و عامل‌های استخراج شده است. تحلیل عاملی تاییدی نیز مدل پنج عاملی اصلی را تایید کرد؛ بنابراین، می‌توان نتیجه گرفت آزمون نقایص شناختی از روایی و اعتبار مناسبی جهت سنجش نقایص شناختی در جامعه ایرانی برخوردار است؛ بنابراین از این آزمون می‌توان به‌عنوان ابزاری جهت سنجش نقایص شناختی در زمینه‌های پژوهشی و درمانی استفاده نمود.


روح الله شهابی، جواد کاوسیان، سعید اکبری زردخانه، نسترن رضایی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

چکیده
حافظه کاری یک نظام شناختی جامع است که دربرگیرنده مکانیسم های حافظه ای و مکانیسم های توجهی است و به همین دلیل در مطالعه نظام مند مشکلات شناختی می تواند به کار گرفته شود. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر شناسایی تغییرات تحولی ظرفیت و مولفه های حافظه کاری در کودکان شامل حلقه واج شناختی، لوح دیداری فضایی و اجرایی مرکزی (بازداری و به روزرسانی) بر اساس الگوی بدلی بوده است. یک نمونه 356 نفر (184 دختر و 172 پسر) از کودکان 8 و 12 ساله دبستان های شهر تهران به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش ظرفیت حافظه کاری از تکلیف فراخنای وارونه اعداد، برای سنجش حلقه واج شناختی، لوح دیداری فضایی و اجرایی مرکزی به ترتیب از تکالیف فراخنای مستقیم اعداد، حافظه دیداری کیم کاراد و دو تکلیف استروپ و نگه‌داشتن رد استفاده شده است. نتایج تحلیل واریانس چندگانه نشان داده است هم ظرفیت حافظه کاری و هم مولفه های آن به‌موازات افزایش سن ظرفیت و کارایی بیشتری نشان می دهند. مهارت بیشتر در توانایی های عددی، انعطاف در انجام وظایف اندوزشی و پردازشی، تجربه سال های بیشتر تحصیل مدرسه ای و استفاده موثرتر از راهبردهای فراشناختی می تواند دلایل احتمالی یافته های پژوهش باشد.
سهیلا تیمورپور، مهدی اکبری، جعفر حسنی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی مکانیسم اثربخشی درمان فعال‌سازی رفتاری (BA) از طریق انعطاف‌پذیری شناختی و انعطاف‌پذیری هیجانی بر علائم زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. این مطالعه در چارچوب طرح تک­آزمودنی بود. نمونه پژوهش شامل پنج زن مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود که با استفاده از پرسش‌نامه‌های افسردگی بک- نسخه دوم (BDI-IIاضطراب بک (BAI)، انعطاف‌پذیری شناختی (CFI) و انعطاف‌پذیری هیجانی(EFI) در مرحله خط پایه و طی درمان ارزیابی شدند. به­منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از شاخص‌های تغییر روند، شیب، بازبینی نمودارها و برای تعیین معناداری بالینی از شاخص درصد بهبودی، درصد کاهش نمرات، اندازه اثر و شاخص کوهن استفاده شد. یافته­ها نشان داد که درمان فعال‌سازی رفتاری به‌طور معناداری در افزایش انعطاف‌پذیری شناختی و انعطاف‌پذیری هیجانی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی مؤثر است. به­طور کلی، نتایج حاصل از پژوهش حاکی از  سودمندی درمان فعال­سازی رفتاری به­عنوان یک مداخله مؤثر برای افزایش انعطاف­پذیری شناختی و انعطاف­پذیری هیجانی زنان مبتلا به اختلال افسرگی اساسی بود.


صغرا اکبری چرمهینی، مرضیه السادات سجادی نژاد، مهدی مولایی یساولی،
دوره 7، شماره 1 - ( دوره هفتم، شماره یک، بهار 1398 )
چکیده

خلاقیت به عنوان عملکرد یا توانایی شناخته شده است که به صورت اصیل، ارزشمند و مفید، ظهور پیدا می­کند. سطح خلاقیت هر فرد را می­توان با استفاده از ارزیابی عملکرد او در آزمون­های خلاقیت سنجید. یکی از آزمونهای پر کاربرد در سنجش خلاقیت، آزمون تداعی­های دور است. آزمون تداعی­های دور که  بوسیله مدنیک (1967) ساخته شد به عنوان یک ابزار معتبر سنجش تفکر همگرا شناخته می­شود. هدف این پژوهش بررسی ویژگی­های روانسنجی و تطبیق نسخه فارسی آزمون تداعی­های دور بود. بدین منظور 482 نفر از دانشجویان دانشگاه اراک به روش نمونه­گیری خوشه­ای انتخاب شده و در این تحقیق شرکت کردند. بدین صورت که ابتدا تعداد 200 دانشجو انتخاب و به آزمون تداعی­های دور پاسخ دادند. پس از پالایش اولیه اصلاحاتی در نسخه اولیه صورت گرفت و سپس 282 نفر متفاوت از نمونه اولیه به آزمون­های تداعی­های دور، حل مسئله بینشی و استفاده­های غیر معمول گیلفورد پاسخ دادند. از دو رویکرد کلاسیک و نظریه سوال-پاسخ جهت بررسی ضریب دشواری و تمیز گویه­ها، روایی سازه، و پایایی استفاده شد. همبستگی مثبت معنادار آزمون تداعی­های دور با آزمون حل مسئله بینشی، و عدم ارتباط معنادار با آزمون استفاده­های غیر معمول گیلفورد به ترتیب نشان دهنده روایی همگرا و افتراقی و در کل روایی سازه مناسب آزمون می­باشد. نتایج نشان دهنده ویژگی­های روانسنجی مناسب  نسخه 30 گویه ایی تداعی­های دور ارائه شده در این پژوهش بوده و میتوان گفت این آزمون برای اندازه­گیری تفکر همگرا در زبان فارسی کارآمد و مناسب است.
 
مرضیه صمیمی فر، سحر بهرامی خورشید، صغری اکبری چرمهینی، مریم اسماعیلی نسب، الهام فیاض،
دوره 8، شماره 3 - ( دوره هشت، شماره سه، پاییز 1399 )
چکیده

نتایج پژوهش­‌های اخیر حاکی از تأثیر دوزبانگی بر بسیاری از فرایندهای شناختی و هیجانی می­‌باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش دوزبانگی در پردازش هیجان خشم در زبان­های اول و دوم دوزبانه­‌های ترکی- فارسی می­باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 18 نفر دو­زبانۀ متوالی ترکی- فارسی (با میانگین سنی 26 سال) از دانشجویان دانشگاه‌­های تهران به روش نمونه‌­گیری هدفمند انتخاب شده و در این پژوهش که یک پژوهش شبه تجربی است شرکت کردند. شرکت­‌کنندگان علاوه بر پرسش­نامه‌­های تاریخچۀ زبانی، سلامت عمومی، و خلق مثبت و منفی، به آزمون کامپیوتری طراحی‌­شده جهت القاء هیجان خشم و سپس انتخاب معناداری واژه‌­های ترکی و فارسی و ناواژه پاسخ دادند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه‌­گیری مکرر نشان داد که در موقعیت القاء خشم در مقایسه با موقعیت عادی، افراد به طور معناداری زمان بیشتری را صرف پاسخ به معنادار بودن یا نبودن واژه‌­ها کردند. همچنین در گزینش واژه­‌های ترکی در مقایسه با فارسی نیز به طور معناداری کندتر عمل کردند. به علاوه، در ارتباط با مقایسۀ هر دو زبان به صورت مجزا در هر دو موقعیت، نتایج مقایسۀ زوجی حاکی از این بود که زمان واکنش افراد به واژه­‌های ترکی در موقعیت القاء خشم به طور معناداری طولانی­‌تر بود.   در نتیجه، می­‌توان گفت که افراد دو زبانۀ ترکی- فارسی در موقعیت هیجانی و مشخصاً هیجان خشم، درگیری بیشتری با زبان اول دارند و زبان ترکی بار هیجانی و تداعی­‌های احساسی بیشتر و عمیق­تری برای آن‌ها داشته، و درگیری احساسی آن‌ها در زبان مادری­شان بیش از زبان دومشان است.

خانم فائزه اکبری فیض ابادی، دکتر رضا کرمی نوری،
دوره 11، شماره 3 - ( دوره یازدهم، شماره سوم، پاییز 1402 )
چکیده

مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر محدودیت ظرفیت حافظه کاری و بار شناختی اضافی بر قضاوت از اطمینان نهایی افراد پس از اتمام فرآیند حل مسئله برج هانوی انجام شد. به این منظور، دو گروه با اختلاف بار شناختی برای مطالعه تشکیل شدند و دانشجویان ایرانی در بازه سنی 20 تا 40 سال از دانشگاه‌های استان تهران وارد این مطالعه شدند. پس از ارزیابی ظرفیت حافظه کاری، افراد در هر دو گروه نسخه رایانه‌ای مسئله برج هانوی را حل کردند و از طریق پرسشنامه ای که برای این مطالعه طراحی و ساخته شده بود، اطمینان از عملکرد خود را گزارش کردند. این مطالعه در سال 1399 آغاز شد و اجرای آن یک سال و نیم به طول انجامید. تحلیل واریانس دوطرفه و آزمون‌های فرض نشان دادند که اختلاف ظرفیت حافظه کاری دیداری و فضایی به تنهایی یا در تعامل با بار شناختی بر قضاوت از اطمینان نهایی افراد تأثیری ندارد، اما ارتباط دوطرفه میان تحمل بار شناختی اضافی و افزایش اطمینان نهایی وجود دارد. بدین ترتیب این مطالعه نشان داد، افرادی که بارشناختی بیشتری را تحمل می‌کنند، نسبت به عملکرد شناختی خود در انتهای فرآیند حل مسئله برج هانوی، اطمینان بیشتری دارند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb