جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای تلخابی

محمود تلخابی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف پژوهش مطالعه تجربه زیسته استادان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان تهران بود. در این پژهش از روش پدیدارشناسی استفاده شد. در این روش معنای تجارب زندگی چند فرد در مورد یک مفهوم یا پدیده توصیف می‌شود. در این مطالعه تجارب دانشجویان و استادان از برنامه‌درسی جدید رشته آموزش ابتدایی بررسی گردید. مشارکت کنندگان این پژوهش 19 نفر بودند که تعداد 13 نفز از آنها دانشجوی سال آخر رشته آموزش ابتدایی و 6 نفر از آنها از اعضاء هیأت علمی یا مدرسان تمام وقت دانشگاه بودند که در گروه آموزش ابتدایی تجربه تدریس داشتند. بر اساس ساختار مصاحبه تحلیل فهم و تصورات پدیداری دانشجویان و استادان از تجربه برنامه‌درسی رشته آموزش ابتدایی در شش موضوع تصویر ذهنی از دانشگاه، ارزیابی از برنامه‌های درسی، همخوانی برنامه تدریس استادان با سرفصلهای رشته، تحول تلقی از برنامه های ضروری برای ورود به حرفه معلمی، نقاط ضعف و قوت برنامه جدید، و توصیف تجربه یادگیری هیجان انگیز اثربخش انجام گردید. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که تصورات دانشجویان از دانشگاه با شرایط واقعی که تجربه کردند کاملا متفاوت است و استادان نیز بر این باور بودند که دانشجویان در تجربه‌های نخستین خود با مشکل تعارض انتظارات و ادراکات مواجه می‌شوند. در ارتباط با مقوله ارزیابی مهمترین واکنش دانشجویان به تکراری بودن واحدهای درسی و غیر عملی بودن آنها بود. در حالی که استادان در کل نسبت به آماده بودن شرایط و زیرساخت لازم برای اجرای برنامه تردید داشتند. دانشجویان و استادان تقریباً نسبت به همخوانی سرفصل‌ها با برنامه مصوب تلقی مشترکی دارند، اما دانشجویان عدم توجه به سرفصل را بی‌برنامه بودن و عدم تعهد به اجرای برنامه ولی استادان تغییر در سرفصل را به نیاز واقعی دانشجویان نسبت می‌دادند. دانشجویان مهمترین نقطه ضعف برنامه‌درسی را محتوای تکراری و غیرکاربردی آن می‌دانند اما استادان عدم توجه برنامه به تفکر فلسفی و روحیه پژوهشگری نسبت دادند. و نهایتاً دانشجویان در توصیف تجربه هیجان انگیز خود به موقعیت‌های اشاره کردند که در آن مدیریت یادگیری و فعالیت به خود آنها واگذار شده بود در حالی که استادان غالباً رویداد هیجان انگیزی را گزارش نکردند و برخی از آنها هیجان انگیز بودن یادگیری را از طریق ارتباط و احترام متقابل توضیح دادند.


محمود تلخابی، زینب رحمتی، علیرضا مرادی،
دوره 8، شماره 1 - ( دوره هشت، شماره یک، بهار 1399 )
چکیده

هدف مطالعه حاضر بررسی ضرورت تغییر مفهومی در توسعه حرفه­‌ای معلمان و امکان آن از طریق خلق محیط ساختن دانش بود. در رویکرد شناختی کیفیت آموزش وابسته به عمل معلمان دانسته می‌­شود و عمل معلمان وابسته به شناخت آن‌ها. از این­رو هدف بسیاری از دوره‌­های توسعه حرفه‌­ای معلمان تربیت معلمانی است که نظام شناختی منطبق با آخرین یافته‌­های برخاسته از مطالعات علوم‌شناختی و علوم‌یادگیری داشته باشند. در این مطالعه از روش سنتزپژوهی استفاده شد تا گزاره‌­های مبانی ضرورت تغییر مفهومی تدوین شود. تحلیل گزاره­‌های به دست آمده نشان داد که نظام باورهای تربیتی، مفاهیم از پیش‌­آموخته معلمان و هماهنگی یا عدم هماهنگی آن با مفاهیم علمی، نظریه­‌های ضمنی معلمان، انسجام شناخت، باورهای معرفت‌­شناختی، آگاهی فرامفهومی و نظام شناختی تجربه‌­بنیاد باید در توسعه حرفه‌­ای معلمان مورد توجه قرار بگیرد. همچنین امکانی که محیط ساختن دانش برای تغییرمفهومی معلمان می‌تواند ایجاد کند، مورد بحث قرار گرفته است.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb