8 نتیجه برای حسینی
جلال دهقانیزاده، حسن محمدزاده، فاطمهسادات حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1392 )
چکیده
هدف از مطالعهی حاضر بررسی تأثیر برنامهی آموزش ژیمناستیک به عنوان یک فعالیتحرکتی بر چرخشذهنی به عنوان یک فاکتورشناختی است. تحقیق حاضر با درنظرگرفتن گروهآزمایش با تمرین آموزش ژیمناستیک، از بین دانشجویان رشتهی تربیتبدنی، و گروهکنترل بدون تمرین و آموزش، از بین دانشجویان دیگررشتههای علومانسانی، هرگروه 40 نفر (20نفر پسر و 20 نفر دختر) انجام شد. ابتدا از هردوگروه آزمون چرخشذهنی پترز و همکاران (1995) گرفته شد و پس از آن گروهآزمایش، 9 هفته به برنامهی آموزش حرکات پایه و ابتدایی ژیمناستیک پرداختند. پس از اتمام جلسات آموزش، مجدداً پسآزمون از هر دو گروه گرفته شد. برای بررسی تفاوت در نمرات پیش و پس آزمون در دوگروه، از تحلیل کواریانس یکراهه (ANCOVA) و برای بررسی تفاوت چرخشذهنی بین دوگروهو دختران و پسران در نمرات پیش آزمون، از آزمون t استفاده شد. یافتهها، تفاوت معنادار در نمرات پسآزمون نسبت به پیشآزمون و تنها برای گروه آزمایش را نشان داد. تفاوت بین نمرات دانشجویان رشتهی تربیتبدنی و دانشجویان دیگررشتههای علومانسانی، به نفع دانشجویان تربیت بدنی معنادار بود. همچنین بین نمرات پسران و دختران در چرخشذهنی، تفاوت معناداری به نفع پسران مشاهده شد. مطالعهی حاضر حاکی از تأثیر برنامهی آموزش ژیمناستیک بر توانایی چرخشذهنی بود، که تأثیرات برنامهی مداخلهی حرکتی بر تواناییهای فضایی و شناختی را نشان میدهد.
محمد صادق منتظری، شاهرخ مکوند حسینی، ایمان اله بیگدلی، پرویز صباحی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1396 )
چکیده
هدف: وجود نقایص در کارکردهای اجرایی می تواند منجر به ضعف کنترل فرد بر رفتارهای سلامتی و مصرف سیگار گردد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی مداخله جامع به منظور بازآموزی کارکردهای اجرایی در افراد سیگاری بود. روش: طرح پژوهش کارآزمایی تصادفی کنترل شده با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری های یک ماهه و دوماهه بود. جامعه پژوهش کلیه مردان سیگاری در تابستان سال 1395 در شهر گرگان بودند. تعداد 60 نفر افراد سیگاری واجد شرایط تعیین و به گونه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. پرسشنامه سنجش وابستگی به سیگار (فاگرستروم) بر روی افراد هر دو گروه اجرا شد. سپس به گروه آزمایش تکالیف مربوط به بازآموزی کارکردهای اجرایی (حافظه کاری و کنترل بازداری) در طی 10 جلسه (هفته ای دو جلسه) آموزش داده شد، درحالیکه گروه کنترل تنها مداخله هایی تصنعی شبیه به تکالیف اصلی دریافت کردند. پس از مداخلات درمانی و نیز در فواصل یکماهه و دوماهه شرکت کنندگان ابزارها را اجرا کردند. یافته ها: داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج تفاوتهای معنی داری بین دو گروه در میانگین نمرات وابستگی به سیگار (فاگرستروم) در پس آزمون، پیگیری یک ماهه و دوماهه نشان داد. نتیجه گیری: در مجموع مداخله بازآموزی کارکردهای اجرایی بر کاهش وابستگی به سیگار موثر بود و میتوان از این مداخله در برنامه های ترک سیگار استفاده کرد.
حسین زارع، آزاده نجفی، علی اکبر شریفی، مهدی شریف الحسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جهت اجرای این پژوهش 30 نفر از کودکان 9 تا 15 سال دچار آسیب تروماتیک مغزی (12 دختر و 18 پسر) به صورت نمونهگیری در دسترس از بین تمام کودکان مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک در سال تحصیلی 97-96 شهر تهران، انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازهگیری متغیرهای وابسته شامل، توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله به ترتیب از آزمونهای نرمافزاری استروپ، عملکرد پیوسته و برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش پس از اجرای مداخله توانبخشی شناختی (12 جلسه 45 دقیقهای) و ریزش به 13 نفر و گروه کنترل نیز در نهایت به 13 نفر کاهش پیدا کردند. دادهها با مدل تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) با استفاده از نرم افزار-SPSS22 تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) تفاوت معناداری بین میانگین نمرات توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله گروه آزمایش و گروه انتظار در پسآزمون نشان داد. بهعلاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمرههای پسآزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. بنابراین توانبخشی شناختی اثر چشمگیری بر بهبود توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک دارد و میتوان از آن بهعنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد توجه و حل مسئله اینگونه بیماران سود جست.
محمود محمدی، افضل السادات حسینی، رمضان برخورداری،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
پژوهش حاضر با این هدف شناخت نقش و کاربرد نظریه استعاره مفهومی لیکاف در آموزش تفکر انجام شد. این پژوهش با روش تحلیل مفهومی 30 منبع منتخب در دو بخش زبان فنی و زبان متعارف انجام شده است. نتایج تحلیل زبان فنی بیانگر آن است که نقش یا پیامدهای استعاره مفهومی در آموزش تفکر خلاق، به طور کلی در دو حوزه شناختی و اجتماعی قابل تقسیم است. از پیامدهای شناختی می توان به مواردی چون؛ پرورش مهارت استدلال، بهبود توانایی تعقل و توانایی منطقی و صوری، و توانایی مفهوم سازی و از پیامدهای اجتماعی هم یادگیری منطق و استدلال سخن گفتن، یادگیری سخن گفتن صحیح، اصولی و جذاب و تفکر برانگیز و تقویت گفتار محاروه ای و روزمره و مانند آن ها اشاره کرد. نتایج تحلیل زبان متعارف نشان می دهد که آموزش تفکر عمدتاً استعاری و با استعاره ها انجام می شود و انتخاب انواع استعاره های مختلف می تواند نتیجه آموزشی و تربیتی متفاوتی داشته باشد. بهره گیری از استعاره های مفهومی در آموزش تفکر، در تسهیل آموزش و یادگیری مؤثر است و معلمان می توانند برای تفکر بهتر، دانش آموزان را با هدایت خود برای تولید اندیشه ها، ایده ها و پدیده ها، هم از استعاره ها بهره بگیرند و هم این که یادگیرندگان برای بهبود یادگیری شان و در جهت خلاقیت در تفکرشان، استعاره هایی تولید کنند. معلمان و آموزش دهندگان، باید در فرایند آموزش تفکر، در زمان کار با کودکان، مراحل متخلف و تدریج را رعایت کنند. در پایان مقاله الگوی نمونه جهت آموزش تفکر خلاق مبتنی بر استعاره مفهومی، ارائه شد.
فریده سادات حسینی، طیبه احمدشاهی، سوران رجبی،
دوره 8، شماره 3 - ( دوره هشت، شماره سه، پاییز 1399 )
چکیده
بازیهای شناختی رایانهای یک شیوه جدید و برانگیزاننده برای کودکان و نوجوانان میباشد که میتواند علاوه بر جنبههای سرگرمکننده، به آنها کمک کند تا کارکردهای شناختی و خلاقیت خود را ارتقا ببخشند. مطالعهی حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازیهای شناختی رایانهای بر کارکردهای اجرایی و خلاقیت کودکان پیشدبستانی انجام شده است. مطالعهی حاضر در قالب روش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل اجرا شده است. نمونه تحقیق 21 کودک دختر و پسر مقطع پیشدبستانی بودند که به شیوه در دسترس در یک مرکز پیشدبستانی شهر بوشهر انتخاب شدند و به شیوه همتاسازی بر اساس جنسیت، سن و هوش در سه گروه 7 نفره یعنی دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. قبل و بعد از اجرای بازیهای شناختی، آزمون خلاقیت تصویری تورنس و نرمافزار استروپ ساده و حافظه کاری وکسلر بر روی سه گروه اجرا شد. گروههای آزمایشی بازیهای لوموسیتی و بازیهای تتریس هر یک به مدت 16 جلسهی یک ساعته بازیهای شناختی را انجام دادند و گروه کنترل در این مدت هیچگونه بازی را دریافت نکردند. نتایج نشان داد که انجام بازیهای شناختی رایانهای بر خلاقیت و حافظه کاری کودکان پیشدبستانی تأثیر معنادار دارد ولی بر توجه انتخابی و انعطافپذیری شناختی تأثیر معنادار ندارد. نتایج این پژوهش تلویحات نظری و کاربردی مهم در ارتباط با نقش بازیهای شناختی رایانهای در ارتقای کارکرد شناختی کودکان پیشدبستانی در بردارد.
وحید میرزائی، سید موسی طباطبائی، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 9، شماره 4 - ( دوره نهم، شماره چهارم، زمستان 1400 1400 )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانهای بر حافظهی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه بود. روش: بدین منظور از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران تعداد 30 نفر انتخاب گردید. این افراد بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل هر گروه 15 نفر بهصورت تصادفی گمارده شدند تعداد و مدتزمان هر جلسه مداخله توانبخشی شناختی رایانهای در گروه آزمایش به ترتیب 16 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه بود، گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظهی کاری N-Back و آزمون دستهبندی کارتهای ویسکانسین بود. دادههای حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و با استفاده از نرمافزار SPSS 26 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. با توجه به یافتههای این پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که مداخله توانبخشی شناختی رایانهای بر حافظهی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه مؤثر است.
خانم سیده زهرا موسوی، دکتر فریده سادات حسینی،
دوره 10، شماره 1 - ( دوره دهم، شماره اول، بهار 1401 1401 )
چکیده
در پژوهشهای سالهای اخیر، افزایش وضعیت شناختی و روانشناختی از طریق بازی مورد توجه زیادی بوده است. برای این منظور، دو دسته بازی شامل بازی تعاملی خانگی و بازی شناختی وجود دارد که اولی قابل اجرا در محیط خانه است و دومی به صورت نرم افزارهای رایانهای جهت افزایش تواناییهای شناختی اجرا میشود. پژوهش حاضر نیز با هدف مقایسه اثربخشی بازیهای رایانهای شناختی و بازیهای تعاملی والد-کودک بر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی کودکان انجام شد. به این منظور، 40 نفر از کودکان 10 ساله شهر شیراز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 4 گروه بازی لوموسیتی (10 نفر)، بازی خانگی (10 نفر)، ترکیب بازی لوموسیتی و خانگی (10 نفر) و گروه کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. بر اساس معناداری آزمون پیلایی، بین گروهها از نظر دو متغیر حل مسأله و عاطفه مثبت و منفی، تفاوت وجود دارد. مقایسههای دوتایی گروهها نشان دادند که بین گروه لموسیتی و کنترل از نظر حل مسأله تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین گروه ترکیبی با گروه کنترل و خانگی و گروه لموسیتی با گروه کنترل تفاوت معناداری از نظر عاطفه مثبت داشتند. در نتیجه، با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که بازی لوموسیتی جهت افزایش توانایی حل مسأله و بازی لوموسیتی و ترکیب لوموسیتی و بازی خانگی جهت افزایش احساسات خوشایند و عاطفه مثبت در افراد 10 ساله به کار گرفته شود.
خانم سیماالسادات صفوی پور نایینی، دکتر خدیجه ابوالمعالی الحسینی، دکتر رسول روشن چسلی،
دوره 10، شماره 3 - ( دوره دهم، شماره سوم، پاییز 1401 1401 )
چکیده
سبک تفکر، یک روش تفکر، و ترجیح افراد برای بکارگیری تواناییهای خود است. روانشناسان برای تفکر و پردازش اطلاعات دو سبک را پیشنهاد کردهاند. سیستم تجربی، که اتوماتیک و غیرکلامی؛ و سیستم منطقی، که تحلیلی و کلامی است. هدف از پژوهش، ارزیابی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامۀ منطقی- تجربی، و یافتن رابطه آن با تنظیم شناختی هیجان بود. مطالعه مقطعی، به روش زمینهیابی توصیفی انجام شد. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی و سماء واحد رودهن بود. تعداد 503 دانشجو به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب، و پرسشنامۀ منطقی- تجربی را پرکردند. برای تحلیل دادهها از تحلیل عاملی اکتشافی، تست اسکری، آلفای کرونباخ استفادهگردید. پس از تحلیل، چهار مؤلفه شناسایی شد: توانایی منطقی، درگیری منطقی، توانایی تجربی، درگیری تجربی؛ که ضریب آلفای کرونباخ آنها، 682/0، 823/0، 695/0، 750/0 بود. برای ارزیابی اعتبار، پرسشنامه با فاصله دو هفته اجرا شد. ضریب همبستگی مؤلفهها 79/0، 78/0، 73/0 و 76/0 بود. پاسخ دانشجویان به پرسشنامۀ تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کراچ، 2001)، و بررسی روایی ملاکی نشان داد، تفکر منطقی با راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت منفی و با راهبردهای مثبت آن به صورت مثبت، و تفکر تجربی با راهبردهای منفی تنظیم هیجان به صورت مثبت و با راهبردهای مثبت آن به صورت منفی همبسته است. در مجموع، افراد منطقگرا، راهبردهای مثبت تنظیم هیجان را بیشتر و راهبردهای منفی را کمتر بکار بردند. در مجموع، پرسشنامه منطقی- تجربی، پایایی و روایی همگرای مناسبی داشته، و میتوان از آن برای بهبود تدریس و رواندرمانی کمک گرفت.