جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای حل مسئله

کاظم برزگر بفرویی، جواد کاووسیان،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده

ازجمله دروسی که دانش‌آموزان در آن ضعف دارند و به افت تحصیلی آن‌ها می‌انجامد، درس ریاضیات است. با توجه به اهمیت این درس، این پژوهش با هدف بررسی نقش نظم جویی شناختی هیجان و توانایی حل مسئله در اضطراب ریاضی دانش‌آموزان دوم تجربی صورت گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه‌ی مورد مطالعه در پژوهش حاضر، دانش‌آموزان دختر دوم تجربی شهر یزد بود. بدین منظور 130 نفر از دانش‌آموز دختر دوم تجربی شهر یزد به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند و به پرسشنامه‌های اضطراب ریاضی MARS-R، نظم جویی شناختی CERQ و توانایی حل مسئله PSI پاسخ دادند. برای تحلیل داده‌ها از شاخص‌های آمار توصیفی و آزمون معناداری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. یافته‌های پژوهش نشان داد که بین نمرات اضطراب ریاضی دانش‌آموزان دو بعد کنترل شخص (249/0-r=) و اعتماد به حل مسئله (348/0-r=) از ابعاد  توانایی حل مسئله رابطه معکوس و معنادار؛ و همچنین با بعد منفی نظم جویی شناختی هیجان (327/0r=) رابطه مستقیم و معنادار وجود داشت؛ و یافته‌های حاصل از رگرسیون نشان داد که توانایی حل مسئله و راهبرد منفی نظم جویی شناختی هیجان جمعا  18 درصد از واریانس اضطراب ریاضی را در سطح   01/0 p< تبیین می کنند و به ترتیب در جهت منفی و مثبت قدرت پیش بینی اضطراب ریاضی را دارند. طبق یافته‌های این پژوهش به مسئولین و به‌ویژه معلمان ریاضی پیشنهاد می‌شود برای افزایش عملکرد ریاضی دانش‌آموزان درزمینه‌ی کاهش نظم جویی شناختی هیجان منفی و افزایش اعتماد به حل مسئله تلاش کنند.  


اکرم فتحی، محمدحسین عبداللهی، غلام‌رضا صرامی،
دوره 3، شماره 3 - ( 12-1394 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه تصویرسازی ذهنی منفی و کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 300 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی بودند که به­صورت تصادفی انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه­ اضطراب اجتماعی و پاسخگویی به سوالات مصاحبه­­ نیمه ساختاریافته­ تصویرسازی ذهنی، تعداد 60 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این تعداد 20 نفر دارای علایم اضطراب اجتماعی بالا و تصاویر ذهنی منفی، 20 نفر دارای خصوصیات پایین اضطراب اجتماعی و تصاویر ذهنی منفی و 20 نفر نیز دارای خصوصیات پایین اضطراب اجتماعی و بدون تصاویر ذهنی منفی بودند. آزمون استروپ، کلمه­سازی با نشانه­های حروف اولیه و آزمون برج لندن بر­ روی هر سه گروه اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس یک­راهه نشان داد که دو گروه دارای تصویرسازی ذهنی منفی از لحاظ میزان خطا در تکلیف استروپ و حروف کم­بسامد و بسامد میانه، به طور معنی­داری ضعیف­تر از گروه بدون تصویرسازی ذهنی منفی عمل کردند. همچنین نتایج نشان داد گروه دارای اضطراب اجتماعی منفی در زمان فکر­کردن بعدی آزمون برج لندن از گروه بهنجار دارای تصویرسازی ذهنی عادی، ضعیف­تر عمل کرد. سه گروه در زمان واکنش استروپ، حروف پر­بسامد، زمان فکر­کردن قبلی و تعداد حرکات برج لندن تفاوت معنی­داری نشان ندادند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر می­توان گفت اصلاح تصویرسازی ذهنی منفی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی، می­تواند با عملکرد بهتر آنها در کارکردهای اجرایی همراه باشد.


حسین زارع، آزاده نجفی، علی اکبر شریفی، مهدی شریف الحسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده

هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون ـ پس‌آزمون با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جهت اجرای این پژوهش 30 نفر از کودکان 9 تا 15 سال دچار آسیب تروماتیک مغزی (12 دختر و 18 پسر) به صورت نمونه‌گیری در دسترس از بین تمام کودکان مبتلا به آسیب مغزی تروماتیک در سال تحصیلی 97-96 شهر تهران، انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری متغیرهای وابسته شامل، توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله به ترتیب از آزمون‌های نرم­افزاری استروپ، عملکرد پیوسته و برج لندن استفاده شد. گروه آزمایش پس از اجرای مداخله توان­بخشی شناختی (12 جلسه 45 دقیقه‌ای) و ریزش به 13 نفر و گروه کنترل نیز در نهایت به 13 نفر کاهش پیدا کردند. داده‌ها با مدل تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) با استفاده از نرم افزار-SPSS22 تحلیل شدند. نتایج تحلیل واریانس مختلط (2 در 3) تفاوت معناداری بین میانگین نمرات توجه انتخابی، توجه پایدار و حل مسئله گروه آزمایش و گروه انتظار در پس­آزمون نشان داد. به­علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره­های پس­آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان­بخشی شناختی بر توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک بود. بنابراین توان­بخشی شناختی اثر چشمگیری بر بهبود توجه و حل مسئله کودکان با آسیب مغزی تروماتیک دارد و می­توان از آن به­عنوان روش مؤثر و مفیدی برای بهبود عملکرد توجه و حل مسئله این­گونه بیماران سود جست.

لیلا شاملی، مریم داودی، شکوفه متقی دستنایی،
دوره 7، شماره 2 - ( 8-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در مبتلایان به مالتیپل اسکولوروزیس (ام اس) بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به مالتیپل اسکولوروزیس شهر اهواز در بهار 1397 بود که 30  نفر از آنان که به نشانگان خستگی مزمن مبتلا بودند با روش نمونه­ گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند و به وسیله پرسش‌نامه خستگی (جهت سنجش نشانگان خستگی مزمن)، آزمون حافظه وکسلر- نسخه سوم و پرسش‌نامه حل مسئله هپنر و پترسون مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت­ کنندگان در گروه آزمایش، درمان اکت را در 6 جلسه 120 دقیقه ای دریافت کردند. داده‌ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (مانکوا) و نسخه 21 نرم­افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش گویای اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در جهت بهبود حافظه منطقی و مهارت حل مسئله در بیماران گروه آزمایش بود. از این­ رو، متخصصان بالینی دست اندرکار در مراکز درمانی می‌توانند از این درمان جهت ارتقای حافظه منطقی و مهارت حل مسأله در مبتلایان به بیماری ام اس استفاده نمایند.
فاطمه اصغری، سیامک خادمی، منصور وصالی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

تاثیر فراشناخت در آموزش و یادگیری مورد تاکید پژوهشگران است. هدف از انجام این پژوهش بررسی دانش و مهارت فراشناختی دانشجویان رشته فیزیک دانشگاه فرهنگیان در حل مسئله‌های مکانیک است. این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است و از روش‌های تفکر بلند، مصاحبه و مشاهده در شرایط طبیعی، برای جمع‌آوری داده‌ها و بررسی دانش و مهارت فراشناختی دانشجو- معلمان دانشگاه فرهنگیان استفاده شده است.  جامعه آماری با استفاده از نمونه گیری هدفمند شامل تمام دانشجویان ترم اول رشته فیزیک پردیس نسیبه از دانشگاه فرهنگیان تهران، در مجموع چهل و دو نفر دختر، بودند. همچنین سنجش فراشناخت برای حل مسئله‌های مکانیک در بخش سینماتیک انجام شد. در این پژوهش نمونه‌های مورد بررسی شامل دانشجویانی بود که کمتر از شش ماه قبل آزمون ورودی دانشگاه‌ را با موفقیت پشت سر گذاشته بودند. همچنین یک روز قبل از شروع پژوهش در آزمون درس فیزیک پایه1 دانشگاه شرکت کردند، لذا برای حل مسئله مورد نظر در حد قابل قبولی از آمادگی و دانش لازم برخوردار بودند. این تحقیق در سه مرحله انجام شد. در مرحله اول، برای هر دانشجو چند بار و هر بار دو تا سه مسئله در نظر گرفته شد. . در مرحله دوم پژوهش، .با شش نفر از دانشجویان، که علاقه‌ و همکاری بیشتری داشتند، مصاحبه کرد. در مرحله سوم رفتار تمام چهل و دو دانشجو، در طول ترم تحصیلی، هنگام حل مسئله در شرایط طبیعی مشاهده و ثبت شد. . نتایج تحقیق نشان داد که: اغلب دانشجویان مورد بررسی، دارای دانش فراشناختی متوسط و مهارت فراشناختی بسیار ضعیفی بودند.


ناهیده باقرپور، رامین حبیبی کلیبر، جواد مصرآبادی،
دوره 7، شماره 4 - ( 12-1398 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی عصب-روان­شناختی بر فراحافظه، برنامه‌ریزی و حل مسئله دانش‌­آموزان با اختلال ریاضی بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش‌آزمون- پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل همه­‌ی دانش­آموزان دختر با اختلال ریاضی سوم تا ششم ابتدایی است که درسال 1397-1396 به مرکز آموزش مشکلات ویژه یادگیری ایثار مراجعه کرده‌­اند. تعداد 30 نفر از آن‌ها به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در ابتدا از نفرات هر دو گروه آزمون­های هوش وکسلر و آزمون ریاضی کی­مت گرفته شد. هر دو گروه در پیش‌­آزمون و پس‌­آزمون با پرسشنامه فراحافظه و آزمون برج لندن مورد سنجش قرار گرفتند. به گروه آزمایش طی 10 جلسه به مدت 3 ماه آموزش ارائه شد، درحالی که گروه کنترل هیچ آموزش خاصی را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر فراحافظه، برنامه­‌ریزی و حل مسئله وجود دارد. بدین معنی که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته است میزان توانایی فراحافظه، برنامه­‌ریزی و حل مسئله دانش‌­آموزان با اختلال ریاضی را افزایش دهد. از نتایج این پژوهش می­توان در آموزش و درمان دانش‌­آموزان با اختلال ریاضی استفاده نمود و همچنین کارکردهای اجرایی باید به‌عنوان عامل کلیدی همواره مورد توجه قرار گیرد.
برزان سلیمانی، کامران یزدانبخش، خدامراد مومنی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در زمینه‌های مختلف شناختی ازجمله پردازش اطلاعات، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، حافظه و حل مسئله مشکلاتی را تجربه می‌کنند. هدف از پژوهش حاضر مدل یابی نقش میانجی آگاهی فراشناختی در رابطه حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا و حل مسئله بود. پژوهش از نوع بنیادی و از نظر روش اجرا از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و کلینیک‌های روان‌شناسی و روان‌پزشکی استان کردستان در سال‌های 98 -1397 بود. 300 نفر دارای تشخیص اختلال شخصیت مرزی بر اساس مصاحبه بالینی که مایل به شرکت در پژوهش بودند انتخاب شدند و به آزمون حافظه سرگذشتی شرح‌حال، پرسشنامه آگاهی فراشناخت و پرسشنامه حل مسئله اجتماعی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم‌افزار Amos مورد تجزیه ‌و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا با ضریب 17/0 بر مهارت‌های حل مسئله و با ضریب 20/0 بر آگاهی فراشناخت اثر مستقیم داشت. همچنین، اثر مستقیم آگاهی فراشناختی بر حل مسئله 35/0 بود. حافظه سرگذشتی 4 درصد از واریانس آگاهی فراشناختی و همچنین حافظه سرگذشتی به همراه آگاهی فراشناختی 17 در صد از تغییرات حل مسئله را پیش‌بینی کردند. اثر غیرمستقیم حافظه سرگذشتی بیش کلی‌گرا بر مهارت‌های حل مسئله 07/0 بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آگاهی فراشناختی به‌عنوان واسطه همانند یک ناظر عمل می‌کند که موجب افزایش نمرات مهارت حل مسئله می‌شود.

سمیرا نصرآبادی، سید محمد حسین موسوی نسب، قاسم عسکری زاده، محسن شهبا،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1400 )
چکیده

بدعملکردی کارکرد اجرایی یکی از مشخصه های آسیب مغزی تروماتیک (TBI) است و با عوارض قابل توجهی همراه است. نقص در حل مسئله،تنظیم هیجان و توجه از متداول‌ترین پدیده‌های بعد از آسیب مغزی می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف بر حل مسله، تنظیم هیجان و توجه انتخابی در بیماران آسیب مغزی تروماتیک صورت گرفت. در یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون توام با گروه کنترل، و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،20 آزمودنی دچار آسیب مغزی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند (10نفر در گروه آزمایش و10نفر درگروه گواه). پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف را طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای دریافت کرد در حالی‌که گروه کنترل مداخله‌ای دریافت نکرد. سنجش در دو مرحله ی پیش آزمون پس آزمون و با استفاده از مجموعه آزمون‌های نرم افزاری برج لندن، استروپ و پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گراس(2003) انجام شد. جهت تحلیل داده‌ها از روش تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش، نسبت به گروه گواه، تفاوت معناداری در میانگین نمرات، در پس آزمون در تمام متغیرها وجود دارد. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت مداخله کوتاه‌مدت کارکرد اجرایی مضاعف، اثر بخشی چشمگیری بر بهبود توجه، تنظیم هیجان و حل مسئله افراد آسیب مغزی تروماتیک دارد.

ضرغام مهرگان فرد جیرنده، رحیم بدری گرگری، شهروز نعمتی، شهرام واحدی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی توان‌بخشی شناختی در حل مسائل کلامی ریاضی دانش‌آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش­آموزان پسر دارای اختلال یادگیری ویژه در شهر رشت بودند که به روش نمونه‌­گیری در دسترس انتخاب شدند. در این راستا، مداخله توان‌بخشی شناختی در 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد و از الگوی پاسخ به مداخله،­ آزمون کی‌مت، آزمون هوش ریون و آزمون حل مسئله کلامی ریاضی برای جمع‌­آوری داده­‌ها در مراحل پیش و پس از آزمون استفاده شد. تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که توان‌بخشی شناختی میزان حل مسئله کلامی ریاضی را در بین دانش‌­آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه افزایش داده است. برای دست­یابی به فعالیت­‌های شواهد- محور، طراحی و اجرای برنامه توان‌بخشی شناختی برای ارتقای حل مسئله کلامی دانش­‌آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی و سایر دانش‌­آموزان دارای نارسایی­‌های تحولی پیشنهاد می­‌شود.

وحید میرزائی، سید موسی طباطبائی، شاهرخ مکوند حسینی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه‌ای بر حافظه‌ی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه بود. روش: بدین منظور از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران تعداد 30 نفر انتخاب گردید. این افراد به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل هر گروه 15 نفر به‌صورت تصادفی گمارده شدند تعداد و مدت‌زمان هر جلسه مداخله توانبخشی شناختی رایانه‌ای در گروه آزمایش به ترتیب 16 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه بود، گروه کنترل هیچ مداخله‌ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظه‌ی کاری N-Back و آزمون دسته‌بندی کارت‌های ویسکانسین بود. داده‌های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و با استفاده از نرم‌افزار SPSS 26 مورد تجزیه‌وتحلیل قرار گرفت. با توجه به یافته‌های این پژوهش، می‌توان نتیجه گرفت که مداخله توانبخشی شناختی رایانه‌ای بر حافظه‌ی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه مؤثر است.

مریم عباسی، سیدموسی طباطبایی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

همدلی جزئی جدانشدنی از رفاه اجتماعی-عاطفی افراد است. این ظرفیت نقش مثبتی در یادگیری اجتماعی، در سراسر طول عمر افراد دارد و شناسایی فرایندهای شناختی که زیربنای همدلی را تشکیل می دهند، امری ضروریست. این پژوهش به منظور بررسی نقش میانجی کنترل توجه در رابطه بین حل مسئله و همدلی انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. شرکت کنندگان این پژوهش، شامل 500 نفر از کلیه دانشجویان شهر زاهدان بودند که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، انتخاب شدند. به منظور جمع‌آوری داده ها از پرسشنامه حل مسئله هپنر و پترسن ، مقیاس کنترل توجه ، پرسشنامه همدلی جولیف و فارینگتون استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده‌ها از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی ازجمله همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزارهای spss  و Amos به کار رفت. یافته‌ها نشان داد مسیر مستقیم حل مساله به کنترل توجه (458/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم کنترل توجه به همدلی عاطفی شناختی  (141/0-) منفی و معنادار است. مسیر مستقیم حل مساله به همدلی عاطفی شناختی  (440/0-) منفی و معنادار است. همچنین، اثر میانجی حل مساله بر همدلی عاطفی شناختی از طریق کنترل توجه برابر با 072/0 است که مثبت و معنادار است. بنابراین نتایج پژوهش نشان می‌دهد توجه به نقش واسطه ای کنترل توجه در رابطه حل مسئله و همدلی حائز اهمیت است و می‌بایست به محدودیت‌هایی که ممکن است در اثر افزایش کنترل توجه برای حل مسئله و همدلی ایجاد شود، دقت کرد. به لحاظ نظری نیز بررسی آثار افزایش  این کارکردهای شناختی بر همدلی نیازمند تفحص و پژوهش بیشتر است.
دکتر مرضیه هاشمی، خانم منصوره غلامی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سبک‏های تفکر و سبک‏های تصمیم ‏گیری با میانجی‏گری حل مسئله شاغلین استارت ‏آپ‏ها انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شاغلین در حوزه استارت‌آپ‌های شهر تهران در سال 1401 بود. با روش نمونه‌گیری در دسترس تعداد 300 نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامه‌های سبک تفکر (استرنبرگ، 1994)، سبک تصمیم‌گیری (اسکات و بروس، 1995) و مهارت حل مسئله (هپنر، 1988) پاسخ دادند. تحلیل داده‏ های پژوهش با استفاده از روش‏های آمار توصیفی و مدل ‏یابی معادلات ساختاری و روش آماری تحلیل مسیر با نرم ‏افزارهای SPSS-26 و آموس انجام شد. بر اساس یافته‌ها، مدل پیشنهادی در معادلات ساختاری و روابط علّی بین متغیرهای، از برازش خوبی برخوردار بود. به‌طورکلی مشخص شد که سبک تصمیم‌گیری هم به‌صورت مستقیم و هم به‌صورت غیرمستقیم از طریق مهارت حل مسئله در شاغلین استارت‌آپ‌ها با سبک تفکر رابطه دارد . نتایج نشان داد که بین مهارت حل مسئله و ابعاد آن با سبک تصمیم‌گیری و بین سبک تفکر و ابعاد آن با سبک تصمیم‌گیری نیز رابطه مثبت و معنادار بود. بنابراین توصیه می‌شود از یافته‌های پژوهش جهت استخدام و تصمیم‌گیری در حوزۀ استارت‌آپ‌ها استفاده شود.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb