جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای نوجوان

ریحانه شیخان، شهرام محمدخانی، حمیدرضا حسن‌آبادی،
دوره 1، شماره 1 - ( 9-1392 )
چکیده

مطالعه­ی حاضر با هدف بررسی اثر تکنیک آموزش توجه بر اضطراب، توجه معطوف به خود و فراشناخت­ها در نوجوانان دارای اضطراب اجتماعی انجام شد. از بین 200 شرکت کننده، 34 شرکت­کننده با توجه به نمره­ای که در پرسشنامه­ی اضطراب اجتماعی، افسردگی بک و مصاحبه­ی ساختار­یافته بر اساس DSM-IV-TR کسب کردند، غربال شده و در نهایت 16 شرکت کننده با نمره­ی بالا در مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه­ی فراشناخت و پس از ارائه­ی مطلبی در مقابل دو بزرگسال (غربال دوم)، انتخاب شدند. شرکت­کننده­ها به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه تکنیک آموزش توجه دریافت کرد. بعد از جلسه­ی چهارم، جلسه­ی هشتم و 1 ماه بعد از آموزش هر دو گروه به مقیاس توجه معطوف به خود، پرسشنامه­ی فراشناخت، مقیاس سندرم شناختی- توجهی و پرسشنامه­ی اضطراب اجتماعی پاسخ دادند. طبق نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر، گروه آزمایش کاهش معناداری در توجه معطوف به خود، باورهای فراشناختی مثبت و منفی، نظارت شناختی، سندرم شناختی- توجهی و اضطراب اجتماعی نشان دادند. بر اساس نتایج این مطالعه، اضطراب می­تواند از طریق دستکاری توجه بدون به­کارگیری تکنیک­های شناختی- رفتاری به طور دیرپایی اصلاح شود؛ با این حال تصمیم­گیری قطعی مطالعات بیشتری را می­طلبد.


فاطمه رمضان‌زاده، علیرضا مرادی، شهرام محمدخانی،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده

مقدمه: مشکلات تنظیم هیجان می‌تواند باعث بروز اختلالات عمده در کودکان و نوجوانان شود. از آنجایی که بدتنظیمی هیجانی نقش عمده‌ای در مشکلات درون‌ریزی و برون ریزی شده‌ی کودکان و نوجوانان دارد، از این رو دوره نوجوانی فرصت مهم برای تغییرات در تجارب عاطفی، تنظیم هیجانی و همچنین افزایش آسیب‏های روانی و تغییرات فراگیر در روابط اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت‌های تنظیم هیجانی در بهبود کارکردهای اجرایی و راهبردهای تنظیم هیجانی نوجوانان در معرض خطر است. روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی است که از پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. 24 نوجوان دختر از مناطق پرخطر شهر تهران به شیوه انتخاب در دسترس به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، برنامه‏ی آموزش مهارت‏های تنظیم هیجانی براساس مدل رفتاردرمانی دیالکتیک که از راهنمای درمان لینهان اقتباس شده بود را به مدت 8 جلسه‏ی گروهی دریافت کردند، درحالی‌که گروه کنترل تا پایان اجرای طرح هیچ‌گونه مداخله‏ای را دریافت نکردند. یافته‌ها: آموزش مهارت‌های تنظیم هیجانی باعث افزایش نمرات راهبردهای سازگارانه و کاهش نمرات راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجانی شد. همچنین در متغیر کارکرد اجرایی باعث افزایش تعداد کوشش‌های صحیح و طبقات تکمیل‌شده نسبت به گروه کنترل شد. نتیجه‌گیری: آموزش مهارت‌های تنظیم هیجانی می‌تواند در تعدیل و اصلاح واکنش‌های هیجانی نوجوانان موثر باشد و همچنین بر فرایندهای شناختی درگیر نیز تأثیر بگذارد.


سمیه کشاورزی، اسکندر فتحی آذر، میرمحمود میرنسب، رحیم بدری گرگری،
دوره 5، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده

هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش آگاهی فراشناختی بر سبک­های تصمیم­گیری و تنظیم هیجان دانش­آموزان دبیرستانی شهر تبریز بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه تجربی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون با گروه کنترل بود. گروه نمونه، با استفاده از روش نمونه­گیری خوشه­ای تصادفی در گروه­های آزمایشی (19 دانش­آموز) و کنترل (19 دانش­آموز) جایگزین شدند. جلسات آموزشی آگاهی فراشناختی برای گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه 30/1 ساعته به دانش آموزان دختر پایه دهم شهر تبریز، آموزش داده شد؛ اما به گروه کنترل، آموزش جانبی داده نشد و جریان عادی کلاس را طی کردند. سبک­های تصمیم­گیری و تنظیم هیجان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به ترتیب با ابزارهای سبک های تصمیم گیری لی­کین و دی­رابیز (2010) و تنظیم هیجان فیلیپس و پاور (2007) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده­ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش آگاهی فراشناختی به­طور معنی­داری میانگین نمرات سبک­های تصمیم­گیری آنی، شهودی، اضطرابی و اجتنابی در گروه آزمایش را کاهش؛ اما میانگین نمره سبک تصمیم­گیری وابسته را افزایش داد. علاوه بر آن، آموزش آگاهی فراشناختی، به­طور معنی­داری میانگین راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان در گروه آزمایشی را افزایش اما میانگین راهبردهای انطباقی را کاهش داد. 


زهرا جعفری پنجی، مهدیه رحمانیان، حسین زارع،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر در تحریف‌های شناختی و خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران بود.
روش: روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از  نوع مطالعات آزمایشی (پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان دختر 13 تا 16 ساله منطقه 2 شهرستان تهران است که با استفاده ازروش نمونه‌گیری در دسترس 40 نفر از دانش آموزان اول متوسطه مدرسه دخترانه بهار به‌عنوان گروه نمونه انتخاب و موردمطالعه قرار گرفتند.  با انتساب تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل  قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه تحریف‌های شناختی (عبدالله زاده و سالار،1389)، پرسشنامه خود کارآمدی کودکان و نوجوانان (SEQ–C)(2001) بود. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش تفکر انتقادی پاول-آلدر قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از آزمون واریانس مختلط با استفاده از نرم افزار spss تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر اساس مدل پاول-الدر تأثیر معنی‌داری (05/0>p) در کاهش تحریف‌های شناختی و افزایش خودکارآمدی نوجوانان شهر تهران دارد.
نتیجه‌گیری:  با توجه به اهمیت نقش تفکر انتقادی در خودکارآمدی و تحریف های شناختی، برنامه های مدارس باید به گونه ای سازماندهی شوند که در برنامه ریزی های آموزشی و برنامه درسی تجدیدنظر به عمل آید تا ره‌آوردی برای خوداثرمندساختن نوجوانان و طرحی برای جلوگیری از تحریف شناختی باشد.
.
 
عادله مؤیدی پور، جعفر حسنی، شهرام محمدخانی،
دوره 8، شماره 4 - ( 12-1399 )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر القای تجارب هیجانی بر پاسخ‌های فیزیولوژیک و کارکردهای شناختی نوجوانان بر اساس مؤلفه سرسختی روان‌شناختی است. بدین منظور ابتدا 400 نفر از دانش آموزان دو مدرسه منطقه 2 شهر تهران در مقطع متوسطه دوره دوم پرسشنامه سرسختی اهواز (AHI) را تکمیل کردندکه از میان آن‌ها بر اساس نمرات انتهایی توزیع (10 درصد)، دو گروه 20 نفری شامل گروهی سخت رو و گروهی با سخت رویی پایین انتخاب شدند. به‌منظور القای تجارب هیجانی مثبت و منفی از قطعه فیلم‌هایی به مدت 5 دقیقه استفاده شد. قطعه فیلم‌ها برای شرکت‌کنندگان هر گروه به‌صورت انفرادی نمایش داده شد. پاسخ‌های فیزیولوژیک شرکت‌کنندگان (فشارخون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب) به‌وسیلۀ دستگاه فشارسنج دیجیتالی سنجیده شد و عملکرد شناختی شرکت‌کنندگان انسانی در دو حیطه توجه و حافظه به‌عنوان کارکردهای شناختی با استفاده از بخش فراخنای اعداد وکسلر-3 -نسخه تجدیدنظر شده بزرگ‌سالان - قبل و بعد از تماشای فیلم‌ها، مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از واریانس با اندازه‌گیری مکرر نشان داد که تفاوت معنادار بین سه بار اندازه‌گیری خط پایه، القای هیجان مثبت و القای هیجان منفی (به‌صورت ترکیبی) برای ضربان قلب، فشارخون سیستولیک و یا فشارخون دیاستولیک در سطح 01/0>P وجود داشت. همچنین وجود تفاوت معنادار بین سه بار اندازه‌گیری خط پایه، القای هیجان مثبت و القای هیجان منفی (به‌صورت ترکیبی) برای کارکردهای شناختی در سطح 01/0>P تائید گردید. درمجموع یافته‌های پژوهش بیانگر این مطالب هستند که افراد با سرسختی بالا به دلیل داشتن ویژگی سخت رویی و خودکنترلی بالا، قدرت جلوگیری از نشان دادن واکنش‌های هیجانی و تکانشی به شرایط یا رویدادهای بالقوه فشارزا رادارند و به‌طور مؤثری می‌توانند شرایط مواجهه با استرس را تسهیل کرده و مانع بروز مشکلات روانی و جسمی گردند.

شیرین رضوانی، علی اکبر شریفی، حسین زارع،
دوره 9، شماره 2 - ( 5-1400 )
چکیده

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان‌بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون _پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعه‌­کننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) به‌صورت در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه‌گیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید.  گروه آزمایش تحت مداخله توان‌بخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقه‌ای) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده‌ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه­‌گیری مکرر استفاده شد. یافته‌ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری عملکرد حافظه‌­ی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پس‌آزمون نشان داد. به‌علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره‌­های پس‌آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان‌بخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توان‌بخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و می­توان از آن به‌­عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.

خانم الهه بی غم لعل آبادی، دکتر نیلوفر میکاییلی، خانم راضیه حاجی مرادی،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده

کاهش خاص بودن حافظه به عنوان یکیاز فرایندهای شناختی اصلی در افسردگی مطرح شده است. هدف پژوهش‌حاضر کاهش علائم افسردگی و  رفتار کمتحرک در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی از طریق آموزش اختصاصی سازی خاطرات می‌باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه‌آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس‌آزمون با گروه کنترل بود.  جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش‌آموزان4 مدرسه دولتی و غیر‌دولتی شهر کرمانشاه در سال1400 بود که به روش نمونه گیری تصادفی‌خوشه ای انتخاب شدند. سپس بر روی 350 دانش‌آموز این 4 مدرسه آزمون افسردگی(رایندولز، 1989) و رفتار کم‌تحرک (فیشر و همکاران،2012) اجرا شد. از بین 67 دانش‌آموزی که دارای افسردگی بالاتر از 60 و رفتار کم‌تحرک بالاتر از 11 ساعت و 40 دقیقه در هفته بودند، بر اساس ملاک های شمول و به صورت در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه‌آزمایش (15 نفر) وکنترل (15نفر) گمارده شدند. سپس‌گروه آزمایش تحت‌ آموزش‌اختصاصی‌سازی خاطرات (رایز،2009) قرار گرفت، که این آموزش به صورت 6 جلسهگروهی 90 دقیقهایدر هر‌هفته‌انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش اختصاص سازی خاطرات سرگذشتی می‌تواند باعث‌کاهش‌رفتار کم‌تحرک وعلائم‌افسردگی با معنی‌داری در سطح (P=0/001) در نوجوانان دختر دارای افسردگی شود. به طور کلی، می توان نتیجه گرفتکه آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی روش مؤثری برای کاهش افسردگی و رفتار کم تحرک است و با توجه به سهولت و تعداد کم جلسات این آموزش می‌توان از آن درکنار سایر درمان‌ها  برای کاهش آسیب پذیری به افسردگی سود جست.

آوا بهروزی، عباس بخشی پور، مجید محمود علیلو،
دوره 9، شماره 4 - ( 11-1400 )
چکیده

اخذ تصمیمات پرخطر در نوجوانان به یک نگرانی اصلی برای بهداشت عمومی تبدیل‌شده است و فهم همبسته‌های مؤثر بر این فرایند امکان عملی کردن طرح‌هایی برای پیشگیری را فراهم می‌کند، ازاین‌رو مطالعه‌ی حاضر باهدف بررسی اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم‌گیری پرخطر نوجوانان با تعدیلگری سیستم‌های مغزی رفتاری بالا صورت گرفت. ابتدا 327 نوجوان 13-18 سال شهر اصفهان به‌صورت در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه‌ی سیستم‌های مغزی رفتاری BAS/BIS غربالگری شدند، از میان آن‌ها و براساس نمره‌ی استاندارد دو گروه 24 نفری شامل BAS/BIS و بالا انتخاب شدند، اعضای هر گروه به‌صورت تصادفی به دو زیرگروه 12 نفر تقسیم گشته و از طریق قطعه فیلم‌های هیجانی نیمی در معرض خلق مثبت و نیمی در معرض خلق منفی قرار گرفتند و آزمون خطرپذیری بادکنکی BART و مقیاس عاطفه‌ی مثبت و منفی PANAS را پیش و پس از القای خلق تکمیل کردند. نتایج تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با روش تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره نشان داد که بین القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم‌گیری پرخطر تفاوت معناداری وجود دارد 0/05≥P و خلق مثبت منجر به افزایش تصمیمات پرخطر می‌شود. همچنین یافته‌ها حاکی از این بود که سیستم‌های مغزی رفتاری به‌عنوان خصایص زیستی شخصیت، اثر القای خلق بر تصمیم‌گیری پرخطر را به‌طور معناداری تعدیل می‌کنند0/05 p. بدین معنا که افراد با سیستم فعال‌ساز رفتاری بالا هنگام مواجه با خلق مثبت فزون‌کنشی بیشتری داشته و نسبت به افراد با سیستم بازداری رفتاری بیشتر درگیر خطر می‌شوند درحالی‌که افراد با سیستم بازداری رفتاری به خلق منفی و نشانه‌های تنبیه حساسیت بیشتری نشان داده و محتاط‌ترند.

فاطمه شریف موسوی،
دوره 10، شماره 2 - ( 7-1401 )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی، انسجام خانواده، تحول مثبت نوجوانی و بلوغ عاطفی در نوجوانان انجام شد. در قالب یک طرح همبستگی از بین دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس دوره دوم متوسطه شهر قم با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 300 دانش آموز انتخاب شد. داده­های پژوهش از طریق مقیاس BRIEF2، مقیاس ارزشیابی سازش‌پذیری و پیوستگی خانواده، ویراست چهارم، فرم کوتاه مقیاس تحول مثبت نوجوانان، پرسشنامه بلوغ عاطفی و مقیاس تنظیم هیجان گردآوری و با استفاده از روش‏ پیشرفته آماری مدل یابی معادلات ساختاری، با کاربرد نرم افزار­های  SPSS25 و Smart PLS3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته­های پژوهش حاکی از برازش مناسب مدل مفروض با یافته­های پژوهش بود. رابطه مستقیم بین کارکردهای اجرایی با انسجام خانواده (001/0p=؛ 33/1=T 57/0 =β)، تنظیم هیجان (001/0p=؛ 05/20=T 654/0 =β)، بلوغ عاطفی (001/0p=؛ 58/11=T ؛653/0 =β) و تنظیم هیجان با تحول مثبت نوجوانی (001/0p=؛ 18/38=T ؛538/0 =β) در نوجوانان دختر مثبت و معنادار بود. از سوی دیگر، رابطه مستقیم بین تنظیم هیجان با انسجام خانواده (11/0p=؛ 58/1=T ؛933/0 =β) و تنظیم هیجان با بلوغ عاطفی  (328/0p=؛ 979/0=T ؛052/0 =β) در نوجوانان دختر مورد تائید قرار نگرفت. همچنین، تجزیه و تحلیل یافته­های پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان در رابطه بین کارکردهای اجرایی و انسجام خانواده در نوجوانان دختر نقش میانجی کامل و در رابطه بین کارکردهای اجرایی و تحول مثبت نوجوانی و  همچنین در رابطه بین کارکردهای اجرایی و بلوغ عاطفی نیز نقش میانجی جزئی ایفا کرده است. در مجموع، توجه به یافته­های به دست آمده می­تواند در طراحی و کاربست مداخله­های شناختی و روان شناختی کارآمد جهت کاهش مشکلات وتعدیل بحران­های پیش رو نوجوانان مورد استفاده پژوهشگران و درمان گران این حوزه قرار گیرد.
- شایسته سجادی، - محبوبه فولادچنگ، - ، - ،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1401 )
چکیده

هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر دو ساختار مرتبط با شناخت یعنی سرزنش خود و حافظه فعال در نوجوانان بود. روش: طرح پژوهش شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان شامل 30 نفر (دو گروه 15 نفره) از نوجوانان 14 تا 18 ساله بودند که داوطلب شرکت در مطالعه بودند. آنها به مقیاس سطوح خودسرزنش­گری تامپسون و کانتینرها (2004) و مقیاس حافظه فعال وکسلر (1945) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه تجربی در یک برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 2 ساعته شرکت کردند و گروه کنترل بدون مداخله بود. داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ­ها: نتایج نشان داد که مداخله ذهن آگاهی بر خودسرزنشگری (001/0=P) و حافظه کاری (001/0=P) در گروه آزمایش تأثیر معنادار دارد (05/0 > P). نتیجه ­گیری: در یک نتیجه­گیری کلی می­توان بیان کرد که آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی می­تواند در برنامه‌های درمانی و روان‌شناختی برای افزایش حافظه فعال و کاهش خودسرزنشگری در نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
یونس کیهانی فر، علی سلمانی، ایسان شارعی،
دوره 11، شماره 4 - ( 12-1402 )
چکیده

رفتارهای پرخطر در جمعیت نوجوانان در سراسر جهان شایع می‌باشد. اعتقاد بر این است که اختلال در تنظیم هیجان و بازداری هیجانی به افزایش رفتارهای پرخطر در نوجوانان منجر می‌شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر بود. روش‌ مطالعه نیمه آزمایشی با پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بر روی کلیه دختران دارای رفتارهای پرخطر مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره تهران در سال 1401 انجام شد. تعداد 30 دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر وارد مطالعه شدند. مطالعه کنترل شده شرکت‌کنندگان به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه)  تقسیم شدند. پس از انجام پیش‌آزمون به وسیله مقیاس بازداری رفتاری/ فعال‌سازی رفتاری کارور و وایت و پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه‌ای هر هفته یک جلسه تحت درمان آموزش بین فردی فراشناختی قرار گرفتند در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده‌های به دست آمده با استفاده از نرم‌افزار  SPSS.23و با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان بین فردی فراشناختی موجب تفاوت معنادار بین تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر شده است. برمبنای این یافته­ها می­توان نتیجه گرفت درمان بین فردی فراشناختی بر تنظیم شناختی هیجان و بازداری هیجانی در نوجوانان با رفتارهای پرخطر تأثیر مثبت دارد. بنابراین، می‌توان گفت که از این برنامه می‌توان برای کمک به نوجوانان با رفتارهای پرخطر استفاده کرد.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه روانشناسی شناختی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | فصلنامه روانشناسی شناختی

Designed & Developed by : Yektaweb